responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1066

موضوع: تلاش برای دنیا و شناخت آسیب‌های آن

تاريخ پخش: 09/11/99

1- توصیه قرآن به تلاش برای کسب و کار

2- روزی از راه تلاش یا بدون تلاش؟

3- تأکید آیات و روایات بر حلال‌بودن روزی

4- آسیب‌های رسیدن به مال و ثروت

5- نگاه نادرست کمونیسم به ثروت و سرمایه

6- خطر غرور و سرمستی به خاطر افزایش ثروت

7- غفلت از قیامت، از آفات دنیامداری

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

موضوعی که در این جلسه می‌خواهم خدمت شما عرض کنم این است که توجه به دنیا و آخرت، هردو، توازن، مثلاً برای خرجی و معیشت و زندگی چند تا مسأله هست. موضوع بحث این است که 1- موضوع بحث… [پای تخته] هم کار و تلاش، هم امید و دعا، هم کنترل و نظارت، بعضی می‌خواهند کار خود را فقط با دعا حل کنند. غافل از اینکه کسی کار نکند دعایش هم مستجاب نمی‌شود. حدیث داریم گروهی دعایشان مستجاب نمی‌شود یکی از آنها کسانی است که کار نمی‌کنند و می‌خواهند با دعا حل کنند.
پسر در امتحان جغرافی غلط نوشت، کوه هیمالیا کجاست؟ گفت: نیشابور، عه… اقیانوس اطلس کجاست؟ گفت: مراغه، بعد به خانه آمد و گفت: خدایا، کوه هیمالیا را نیشابور بگذار و اقیانوس اطلس را هم مراغه بگذار، مادرش گفت: چه می‌گویی؟ گفت: من غلط کردم حالا به خدا می‌گویم: بیا درستش کن. کار نمی‌کند و می‌خواهد با دعا درست شود. بسیاری از مادرها به من برسند می‌گویند: حاج آقا به جوان‌ها دعا کن. جوان‌ها در خطر هستند. به جوان‌ها دعا کن. می‌گویم: جوانت چد ساله است؟ می‌گوید: 28 ساله است، آن یکی 32 ساله است. می‌گوییم: خواستگاری رفتی؟ می‌گوید: دعا کن. دعا نمی‌خواهد خواستگاری برو. مادر به جای اینکه بلند شود برود برای دخترش داماد پیدا کند و برای پسرش، عروس پیدا کند هی می‌گوید: دعا کن. ختم انعام می‌گیرد و نمی‌دانم… دعا یکی از کارهاست. باید بلند شوی راه بیافتی. حالا آیه بلند شو راه بیافت، چیه؟ بنویسم. آیه‌هایی که می‌گوید: ننشین، باید بلند شوی سراغش بروی. او سراغ تو نمی‌آید.

1- توصیه قرآن به تلاش برای کسب و کار

[پای تخته] «وَ ابْتَغُوا» یعنی بلند شو سراغش برو. با غین، «وَ ابْتَغُوا» یعنی دنبال کارش برو. (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌) (نجم /39) باید سعی کنی. این هم یک آیه دیگر است. (فَانْتَشِرُوا) (جمعه /10) بلند شو راه بیافت. چرا در خانه نشسته‌ای؟ [پای تخته] این آیات متعدد داریم در مورد کار و تلاش. کتاب‌های زیادی نوشته شده و من خودم در مورد کار و تلاش یک کتاب نوشتم. حالا کار بهترینش کار بازویی است. کار فکری و مدیریتی هم هست. کار را که می‌گوییم نیاز نیست همه بنا باشند، یا مکانیک باشند. بنده که معلم هستم کار معلمی هم یک کاری است. این برای کار…
اما دعا، در قرآن آیه برای دعا خیلی داریم که برای رزقتان دعا کنید. چند مورد را نوشتم. حضرت موسی در یک سفری گرسنگی به او فشار آورد. بعد از ماجرایی رفت کنار در سایه نشست، گفت: خدایا، «ربّ» خدایا، «انی» من، (رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ‌ خَيْرٍ فَقِيرٌ) (قصص /24) هر خیری به من برسانی الآن فقیر هستم و نیاز به آن دارم. امام صادق فرمود: گرسنه بود نان می‌خواست. ولی رویش نمی‌شد به خدا بگوید: نان می‌خواهم. گفت: خدایا خیری می‌رسانی برسان. امام فرمود: غرض او نان بود. دعا می‌کند برای گرسنگی‌اش دعا می‌کند. طوری نیست. داریم (َوَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) (مائده /114) «وارزقنا» دعا است. خدایا به ما رزق بده. «أَنْزِلْ‌ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ» آمدند نزد حضرت عیسی و گفتند: از خدا بخواه یک مائده آسمانی و یک غذای آسمانی برای ما بفرستد. (رَبِ‌ أَنْزِلْنِي‌ مُنْزَلًا مُبارَكاً) (مؤمنون /30) خدایا محل نزول و قعود ما را محل استراحت ما را جای مبارک قرار بده.
حکومت، حضرت سلیمان گفت: خدایا یک قدرت بی نظیر به من بده که سزاوار…

2- روزی از راه تلاش یا بدون تلاش؟

ما در قرآن روایاتی که الی ما شاء الله زیاد داریم. مثلاً داریم «وَ أَعُوذُ بِكَ‌ مِنَ‌ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَة» پناه می‌برم به تو از اینکه فقیر شوم. «لَا تُحْوِجْنِی إِلَى أَحَدٍ» خدا مرا محتاج خلقم نکن. «اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاك‌» خدایا مرا با بی نیازی سد سازی کن و محکم کن. خدا از راهی که گمان می‌کنم رزقم بده «و من حیث لا یحتسب» از راهی که گمان نمی‌کنم رزقم بده. چون رزق گاهی در محاسبات ما هست. این را می‌خریم، اینجا می‌فروشیم، به چه کسی می‌فروشیم، بعد چه می‌کنیم و چه می‌کنیم. یک حساب و کتابی در ذهن خودمان برنامه‌ریزی می‌کنیم و خیلی‌ها به یک جاهایی می‌رسند. اما گاهی برنامه‌ریزی نشده یک رزقی دست آدم می‌آید.
شما در خانه نشستی، مثلاً می‌بینی که در خانه را زدند همسایه‌ها یک تکه گوشت قربانی آوردند که یک بلایی سمت ما آمد و ما سریع یک گوسفند کشتیم، این خدمت شما. «من حیث لا یحتسب» قرعه به نامش بیافتد. گاهی «من حیث لا یحتسب» است. بنده خدایی می‌گفت: شب قدر می‌خواستیم دعا کنیم. شوهرش پزشک بود و زنش هم زن محترمی بود. می‌گفت: شب قدر که می‌خواستیم دعا کنیم زن و شوهر با هم صحبت کردیم گفتیم: دو تایی یک دعا کنیم. گفتیم: خدایا امشب شب قدر است ما دو تا زن و شوهر یک حاجت می‌خواهیم، امسال مکه برویم. ماه رمضان چی؟ رمضان شوال، ذی القعده، ذی القعده پروازهای حج است. یعنی یک ماه دیگر پروازها می‌پرد و ایشان نه ثبت نام کرده، نه پولی در بانک گذاشته، نه معافی سربازی دارد. نه گذرنامه دارد. ثبت نام نکرده و هیچی جور نیست. گفت: دیگر ما دو تا یک حاجت می‌خواهیم مکه برویم. می‌گفت: پس چیز دیگر هم از خدا نخواهیم که دیگر خدا رویش نشود بگوید: دو نفری یک حاجت… دو نفر یک نان بخواهند دیگر نانوا زود به او می‌دهد و می‌گوید: اینها دو تایی یک نان می‌خواهند. می‌گفت: یک چنین محاسبه‌ای کردیم و رمضان تمام شد و شوال تمام شد و ماه ذی القعده، پروازها دارند می‌پرند. گفتیم: دعای ما مستجاب نشود. خدا نوکر ما که نیست، خدای ماست. مصلحت نبوده چشم. آن سال مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بنا بود مکه برود.
حکومت آنجا می‌خواست برای ایشان سنگ تمام بگذارد. گفتند: به افتخار جناب آقای هاشمی رفسنجانی جمعیتی هم می‌توانند بروند. فرض کنید حالا جمعیت چند نفر بودند در ذهن من یک عدد هست ولی می‌ترسم خلاف باشد. یک جمع زیادی جزء هیأت همراه با آقای رفسنجانی رفت. بعداً ایشان یا خودش یا مشاورینش گفتند: صلاح نیست شما سعودی بروید. لغوش کرد. گفتند: ما… گفت: من معذور هستم. گفتند: خوب لا اقل هیأت همراه بیایند بروند. دنبال می‌گشتند، گفت: در خیابان مرا دیدند گفتند: حاضری مکه بیایی؟ گفتم: من می‌خواهم بروم ولی نه ثبت نام کردم نه معافیت دارم، نه پول و عکس دارم. نه لباس احرام دارم. گفت: آقا پرواز برود می‌پرد. می‌گفت: ما را در هواپیما هول دادند. با تلفن عکس گرفتند، لباس احرام آوردند و رفتند تعهد دادند برای سربازی‌اش. می‌گفت: یک جوری یک مرتبه نگاه کردم مکه بودم. اینها را دیدم… گفت: بله اینطور شد و هیچ حسابش را نمی‌کردم. برای هرکسی نمونه‌هایی پیدا می‌شود که یا مصیبت‌هایی پیدا می‌شود. چون «من حیث لا یحتسب» گاهی لطف است و گاهی هم از راهی که آدم گیر می‌کند سیلی می‌خورد. مثلاً لانه جاسوسی آمریکا را که گرفتند. آمریکایی‌هایی که در سفارتخانه بودند، باور نمی‌کردند این مسلمان‌ها از سر دیوار پایین بپرند و اینها را دستگیر کنند. (فَأَتاهُمُ‌ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا) (حشر /2) از راهی که اینها گمان نمی‌کردند حالا انشاءالله غلط نخوانده باشم. فارسی‌اش این است از راهی که گمان نمی‌کردند دستگیر شدند. یعنی گاهی مهر خداست و گاهی قهر خداست. گاهی آدم یک طرفه بدون حساب شده پیش بینی نمی‌کرده زلزله شود. پیش‌بینی نمی‌کرده سیل بیاید. پیش بینی نمی‌کرده این یک چنین بیماری گرفتار شود و پیش بینی نمی‌کرده یک مرتبه مالت آتش بگیرد. یعنی گاهی وقت‌ها خدا سیلی می‌زند از راهی که گمان نداری. گاهی وقت‌ها محبت می‌کند از راهی که گمان نداری. ما باید دعا کنیم. لذا می‌گوید: «مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ» (الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 1، ص93) چه از راه‌هایی که برنامه‌ریزی می‌کنم و از راه‌هایی که به فکرم نمی‌آید رزق مرا برسان.

3- تأکید آیات و روایات بر حلال‌بودن روزی

«اللَّهُمَّ أَغْنِنِي‌ بِحَلَالِكَ‌ عَنْ حَرَامِكَ» خدایا این حدیث‌ها را باز گفتم، باز هم بگویم. روایت داریم رزق همه از راه حلال اندازه‌گیری شده است. آنهایی که ناخنک می‌زنند به حرام، خدا سهم حلالشان را کم می‌کند. قیامت هم گیر هستند. یکبار دیگر، رزق هر انسانی از حلال اندازه‌گیری شده است. کسانی که عجله می‌کنند، صبر ندارند و سراغ حرام می‌روند، خدا از حلال برایشان کم می‌گذارد. این هم یک مسأله، خدا از حلال کم می‌گذارد. در دعا داریم «و رزقاً حلالا» حالا بیاییم دنبال رزقی کجاست؟ یک خرده زیادی گوش بدهید یک حرف خوبی می‌خواهم بزنم. یعنی تا حالا هم انشاءالله خوب بوده ولی این حرف شیرینی است. خدا هستی را برای چه آفرید؟ قرآن می‌گوید: این که هستی را آفریدم برای بشر آفریدم. آیاتش هم این است. «خلق لکم، متاعاً لکم، سخر لکم» لکم لکم یعنی برای تو، همین که شاعر می‌گوید: ابر و باد و مه و خورشید و فلک برای توست. اصلاً خورشید می‌تابد بخاطر اینکه در راستای منافع ماست. زمین میوه می‌دهد، خوب یک دانه می‌دهی و یک خوشه بیرون می‌دهد. انواع میوه‌ها و سبزی‌ها و برنج و نخود و لوبیا و هرچه، تمام دانه‌هایی که می‌خوریم از زمین است. آبی که مصرف می‌کنیم از زمین است. سبزی‌ها از زمین است. میوه‌ها از زمین است. این برای زمین، خورشید همینطور، هستی برای بشر است. بشر برای کیست؟ بشر هم قرآن می‌گوید: من بشر را آفریدم که در خط خدا بیاید. «وَ ما خَلَقْتُ‌ الْجِنَ‌ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاريات، 56) عبادت یعنی راه خدا باشید. حالا هم نماز است، هم کار و هم فکر است. هر کاری که خدا پسند است.
پس هستی برای بشر، این سه کلمه را دقت کنید. هستی برای بشر، بشر برای اینکه راه خدا را برود و بنده خدا باشد. بهترین بندگی‌های خدا چیست؟ نماز است. در نماز بهترین جای نماز کجاست؟ سجده است. که دیگر بلندترین نقطه با خاک یکسان می‌شود در برابر خدا، بهترین سجده‌ها کدام سجده است؟ می‌گویند: سجده آخر است که دعای خاصی دارد. در دعای سجده می‌گوید: «و ارزق لعیالی» خدایا خرجی خانم را بده بیاید. رزق، دنبال رزق رفتن حتی در عرفانی‌ترین حالات که هستی برای بشر، 2- بشر برای عبادت. 3- بهترین عبادت نماز، 4- بهترین جای نماز سجده 5- بهترین سجده، سجده آخر، در سجده آخر می‌گوید: فکر خرجی خانمت هم باش. تو مردی و باید خرجی خانمت را پیدا کنی. «و ارزق لی و لعیالی» ما باید… یا با تلاش یا با دعا.
اما آنچه مهم است باید کنترل هم بکنیم. من یک چیزهای کنترل را برای شما می‌گویم. 1- دنیا خوب است ولی به شرطی که مواردی که اینجا نوشتم دوازده مورد را نوشتم. البته دوازده تا یعنی عقل من به اینجا رسیده والا کسی دیگر فکر کند بیشتر گیرش می‌آید. ما هرجا می‌گوییم: اسلام این را گفته معنایش این نیست که اسلام این است که می‌گویم. این مقدار از اسلام را من فهمیدم.

4- آسیب‌های رسیدن به مال و ثروت

اینکه شما یک لیوان برمی‌داری و در دریا می‌زنی و می‌گویی: این آب دریاست. نباید بگویی: این آب دریاست. باید بگویی این ظرف من است. از دریا این مقدار آب گرفته است. یکی که دنیا باعث شود مردم را به بردگی بکشانند. نوکر بگیرد، کلفت بگیرد، نوکر و کلفت که با قرارداد و حقوق در خانه کار بکنند. اصلاً زور می‌گوید. مردم را به بردگی… اگر دنیا باعث شد انسان از مردم بیگاری بکشد.
2- مسخره کند. (وَيْلٌ‌ لِكُلِ‌ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (همزه /1) آیه قرآن است. وای به کسانی که با نیش و نوش سر به سر مردم می‌گذارند. «الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» چرا؟ بخاطر اینکه ثروت دارد. چون ثروت دارد بچه تاجر است، یا فلانی ثروتمند است، هرکسی را می‌بیند مسخره می‌کند چون پول دارد. یا مثلاً توقع نابجا دارد. می‌گوید: حالا که پول داریم جبرئیل باید بر ما نازل شود. وقتی آیه نازل می‌شد می‌گفتند: آخر چرا جبرئیل بر پیغمبر نازل شد؟ پیغمبر یک فقیر است، یتیم است. یک بچه یتیم فقیر چطور جبرئیل بر او نازل شد؟ چرا بر فلانی نازل نشد؟ چرا بر فلانی… در فلان قریه و منطقه، طائف، آدم‌های سر شناس و پولدار بودند. چرا جبرئیل بر آنها نازل نشد؟ توقع دارند که… غافل می‌شود. یکی از خطرهای دنیا این است که انسان را غافل می‌کند.
کسی آمد نزد یک آقایی و گفت: استخاره کن می‌خواهم مسافرت برود. آقا استخاره کرد و گفت: بد است. رفت مسافرت و پول خوبی گیرش آمد و تجارتش خوب بود. آمد گفت: آقا استخاره‌های شما آبکی شده است. گفت: چطور؟ گفت: شما گفتی استخاره کردم مسافرت بروم بد آمد، من رفتم خیلی هم خوب آمد و در این سفر پولدار شدم. آن بنده خدا رابطه‌ای با غیب داشت، یک خرده فکر کرد و گفت: شما در این سفر یک روز نماز صبحت قضا نشد؟ گفت: چرا. گفت: خوب بس است دیگر. مگر خیر سفر این است که تو پولدار شوی؟ تو واجب خدا از دستت رفت متوجه نیستی. غفلت، طغیان، «فَأَمَّا مَنْ‌ طَغى‌،وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا» (نازعات/37 و 38) طغیان، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌، أَنْ‌ رَآهُ اسْتَغْنى‌» (علق/6و7) اگر خودش را مستغنی ببیند طغیان می‌کند. البته اینجا هم یک نکته هست بدم نمی‌آید بگویم.

5- نگاه نادرست کمونیسم به ثروت و سرمایه

کمونیست‌ها یکوقتی می‌گفتند: سرمایه‌داری عامل زور است. لذا نباید سرمایه نزد کسی متمرکز باشد. دولت باید سرمایه داشته باشد. افراد نباید پولدار شوند. افراد پولدار شوند طغیان می‌کنند. عامل امپریالیست، خیلی خوب. بعد بعضی‌هایشان را که یک خبرهایی از اسلام داشتند می‌گفتند: قرآن شما هم همین را می‌گوید. می‌گوید: «إِنَّ الْإِنْسانَ» خیلی قشنگ است، عنایت کنید. «لَيَطْغى» یطغی یعنی طغیان می‌کند. طاغوت می‌شود و بد مستی می‌کند. «أَنْ‌ رَآهُ اسْتَغْنى‌» [پای تخته] اگر انسان خودش را مستغنی ببیند و احساس کند پول دارد طغیان می‌کند. پس چیه؟ نتیجه این است که پول سبب طغیان است. چون اینطور است نباید افراد مالک شوند. قرآن هم همین را می‌گوید. نکته چیست؟ نکته این است که این «رآه» را ندیدند. این «رآه» خیلی معنا دارد. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌، أَنْ‌ اسْتَغْنى‌» نگفته انسان طغیان می‌کند اگر پولدار باشد. می‌گوید: رَآهُ، یعنی خودش را احساس کند. ممکن است کسی پول داشته باشد ولی بگوید از من نیست. مثل سلیمان، سلیمان خیلی وضعش خوب بود ولی می‌گفت: «هذا» این ثروت را می‌بینی، «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» (نمل، 40) این از فضل خداست. خدا به من داده ولی قارون که پولدار بود می‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ‌ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي‌» (قصص، 78) قارون می‌گفت: «علم عندی» یک سوادی دارم، تخصصی دارم. دکترای اقتصاد دارم. تدبیر و پیش بینی می‌کنم. او می‌گفت: عندی، من اطلاعاتی دارم و بخاطر اطلاعات پول پیدا می‌کنم. حضرت سلیمان می‌گفت: «ربی» او می‌گفت: ربی و او می‌گفت: عندی. او می‌گفت: خدا و او می‌گفت: خودم. اگر «أَنْ‌ رَآهُ اسْتَغْنى‌» یعنی خودت را پولدار احساس کنی، آدم هست صد برابر این پول دارد ولی احساس… مثل کارمندهای بانک، پهلوی پول هستند. گاوصندوق‌های پر از پول، اما مستی نمی‌کند. برای اینکه می‌گوید: برای من نیست. اگر آدم احساس غنا کرد، طغیان می‌کند. و الا انسان ممکن است، افرادی هستند مثلاً حالا یک دیپلم و لیسانس گرفته یا فوق لیسانس، به هرکس می‌رسد می‌گوید: من مدرکم را گرفتم و فارغ التحصیل شدم. آدمی هست که صد برابر او سواد دارد و پز هم نمی‌دهد.

6- خطر غرور و سرمستی به خاطر افزایش ثروت

آنچه مهم است نفس داشتن ثروت آدم را بد مست نمی‌کند ولی اگر ثروتمند احساس بکند، این احساس تلقینش مهم است. فکر کند که من اطلاعات وسیعی دارم. تخصص خاصی دارم. من تدبیر دارم. طغیان می‌کند. یکی اینکه آدمی که پول دارد انکار می‌کند. یک چیزی به او می‌گویند، می‌گوید: نه، قرآن می‌فرماید: «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» چرا؟ «أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ، إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِين‌» (قلم/14 و 15) چون پولدار است هرچه به او می‌گویی، می‌گوید: اینها شعر است. اینها قصه است. اینها خرافات است. اگر پول نداشت قبول می‌کرد ولی حالا که بخاطر پول است و پول دارد، لجبازی می‌کند. حتی نیش می‌زند. بردند، خوردند، به پیغمبر گفتند: شما زکات‌ها را عادلانه تقسیم نمی‌کنی، به پیغمبر برخورد. گفت: من عادل نیستم. آیه آمد که پیغمبر ناراحت نشود یک چیزی به خودش بدهی راضی است. اینکه می‌گوید: بردند و خوردند چون چیزی دست این نیست. (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا) (توبه /58) «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ» اینها نیش می‌زنند که پیغمبر زکات‌ها را کجا خرج کرد؟ این بخاطر غرض شخصی است. «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» چون به او ندادی نیش می‌زند، اگر به او بدهی راضی می‌شود. یعنی… انسان باید خودش را کمک کند، حفظ کند.
دنیا خوب است به شرطی که انسان از مسیرش بدست بیاورد، هم درآمدش حلال باشد. هم مصرفش حلال باشد. هم ابزارش حلال باشد. حلال در حلال در حلال، یعنی نیتش خوب است. درآمدش حلال است. مصرفش حلال است. ابزارش حلال است. وزن و کیل و مترش حلال است. اگر اینطور شد یک حسابی است وگرنه… دیگر چه؟ جلوه دارد. (زُيِّنَ‌ لِلَّذِينَ‌ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا) (بقره /212) برای کفار دنیا خیلی جلوه دارد. خطرات جلوه دنیا، زرق و برق است. متأسفانه ما هرجا دستمان به پول رسید بد مستی می‌کنیم. دیشب یکی از اساتید دانشگاه منزل ما بود، از یکجایی صحبت می‌کرد که یازده طبقه ساختند و طبقه یازدهمی چه حمام و سونایی، میز و مبلی که هست از فرانسه آوردند. از پول چی؟ حالا نمی‌دانم بیش از این بگویم معلوم است که را می‌گوید. یعنی هرکس دستش به جایی رسید بد مستی کرد الا… ما ظرفیت نداریم. دلیل این است که روح ما کوچک است.
عزیزانی که پای تلویزیون هستید یک دعا می‌کنم آمین بگویید. خدایا یک روح بزرگی، یک ایمانی، یک علم و یقینی، یک تقوا و کنترلی به ما بده که دنیای ما تأمین شود ولی بد مستی و طغیان و ظلم و انکار و نیش و نوش در ما پیدا نباشد، انشاءالله. بحث امروز چه بود؟ سه مسأله بود. 1- هم باید کار کرد. آیات قرآن را ببیند و سراغ کار برود. آیه‌اش چه بود؟ (وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ) (جمعه /10) یعنی دنبال کار برو. «فَامْشُوا فِي مَناكِبِها» بلند شو راه بیافت.
(لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌) (نجم /39) سعی کن، تلاش کن بلند شو راه بیافت، نشستی دنبال کار… این یک که باید دنبال کار باشی. دنبال به کار هم.. ممکن است خیلی کار کنی خدا نخواسته باشد. یعنی شما که برق کشی می‌کنی باید اداره برق هم برق را وصل کند، چون ممکن است لوله‌کشی و برق کشی شما هم عالی باشد اما از اداره برق قطع است پس باید رئیس اداره را هم دید، یعنی باید کدخدا را هم دید که خدایا بده، ممکن است من تلاش بکنم اما نشود. خیلی بچه‌ها هستند زحمت می‌کشند درس می‌خوانند شب امتحان همه یادشان می‌رود. گاهی انسان دارد با کسی حرف می‌زند، می‌گوید: ببخشید شما که باشید؟ اسم نبرم چون بد است و گناه است و خوب نیست. یک نفر که خیلی او را می‌شناسند، بیش از نصف ایران او را می‌شناسند. ایشان حافظه‌اش را از دست داده است. شب به خانمش می‌گوید: تو که هستی آمدی نشستی. تو نامحرم هستی. یادش رفته او زنش است. بلند شو، چادرت را سر کن! خانمش هم شوخی می‌کند با او و می‌گوید: خوب من نامحرم هستم مرا صیغه کن. صیغه بخوان من زنت شوم. صیغه می‌خواند می‌گوید: مهریه هم بده. یک پولی زن از مرد می‌گیرد. باز فردا شب می‌گوید: تو که هستی؟ آمدی چه کنی؟ نامحرم هستی. هر شب به زنش… صیغه شوهرش می‌شود. می‌رسد آدم باور نمی‌کند که آدم به جایی برسد که اسم خودش را فراموش کند. اسم زنش را فراموش کند. هم باید تلاش کرد و هم باید دعا کرد و هم باید مواظب باشیم بد مستی نکنیم.
هر نعمتی آفاتی دارد. مثلاً عزت خوب است. امام سجاد می‌گوید: خدایا عزیزم کن. بعد می‌گوید: «وَ لا تَبْتَلِيَنِّي‌ بِالْكِبْرِ» (صحيفه سجاديه، دعاي 20) تکبر پیدا نکنم، عزت به مقداری خوب است که آدم باد نکند. «الهى عَبِّدْنى‌ لَك‌» توفیقم بده عبادت کنم. عبادت خوب است اما عبادت هم آفت دارد. عجب می‌گیرد، می‌گوید: مرا می‌بینی؟ نماز شبم ترک نشد. مرا می‌بینی؟ هر روز زیارت عاشورا می‌خوانم. مرا می‌بینی؟ به چند فقیر کمک‌هایی کردم. مرا می‌بینی، مرا می‌بینی می‌گوید. خدایا می‌خواهم کمک کنم اما مرا می‌بینی به مردم نگویم. عبادت کنم غرور مرا نگیرد. مال دنیا خوب است ولی آفات هم دارد. این مدیریت انسان است که تلاش بکند و دعا بکند ولی مغرور نشود.

7- غفلت از قیامت، از آفات دنیامداری

یکی از آفات مال این است که انسان را از قیامت غافل می‌کند. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (يَعْلَمُونَ‌ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ) (روم /7) اینها از دنیا همین ظاهر را می‌بینند و از آخرت غافل هستند. پشت پرده را نمی‌بینند و هرچه هست رویش را می‌بینند. مثل آدم‌های زشتی که خودشان را بزک می‌کنند، در نگاه اول آدم فکر می‌کند این زیباست. بعد یک خرده آب و صابون به خودشان می‌زنند می‌گویند: نخیر، رنگش رفت. «يَعْلَمُونَ‌ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا» قرآن می‌گوید: بعضی‌ها دلشان به همین خوش است. یک آیه دیگر بخوانم. «وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا» به همین دنیا راضی هستند. دامادم الحمدلله خانه دارد، ماشین دارد، دامادم نماز هم می‌خواند؟ نه، نماز نمی‌خواند ولی خانه و ماشین دارد. بخاطر خانه و ماشین غافل می‌شود که این رابطه داماد با خدا قطع شده است. اگر برق قطع شود شما هرچه هم لامپ کشی کنی نور در خانه نیست. برق قطع شده است. قرآن یکجا می‌گوید: (أَ رَضِيتُمْ‌ بِالْحَياةِ الدُّنْيا) (توبه /38) «متاع الدنیا قلیل» دنیا کم و کوچک است. تو خیلی بزرگ هستی. امیرالمؤمنین می‌فرماید: قیمت تو بهشت است، خودت را مفت نفروش.
در دعا داریم «خاب‌ الوافدون‌ على غيرك و خسر المتعرضون الا لك» باختند كسانى كه با غیر خدا رفیق شدند. خسارت کردند آنهایی که متعرض غیر خدا شدند. دنیا باید سراغش رفت، دنبال حلالش رفت. باید دعا هم کرد. باید مواظب آفات هم باشید «حُبُ‌ الدُّنْيَا رَأْسُ‌ كُلِّ خَطِيئَة» (كافي، ج 2، ص 316) علاقه به دنیا، ما الآن یک افرادی هستند، علاقه به پست دارند. شد شد نشد که دست به هرکاری می‌زنند و می‌گوید: من باید به این پست برسم. نشد چنین و چنان،«حُبُ‌ الدُّنْيَا رَأْسُ‌ كُلِّ خَطِيئَة» رهایم نمی‌کند و همه را یعنی یقه همه را حبّ دنیا می‌گیرد.
گاهی عوام، گاهی خواص، گاهی خودی و گاهی بیگانه، من می‌خواهم قهرمان عرب شود. سردار قادسیه شوم. خب چطور؟ هیچی به ایران حمله کن. صدام چند کشور را خراب کرد. عراق را خراب کرد، کویت را خراب کرد. ایران را خراب کرد. برای اینکه هوس کرده بود که من می‌خواهم سردار شوم، سردار قادسیه، می‌خواهم قهرمان عرب شوم. به هر حال باید دعا کنیم خدا ما را به خودمان واگذار نکند. بعضی مثلاً می‌گوید: من می‌خواهم با ایشان ازدواج کنم. نزد آقا می‌آید و می‌گوید: بد آمد استخاره، می‌گوید: حالا یک صدقه بگذارم بلکه یکبار دیگر استخاره کن. یا می‌گوید: به پدرم بگو اجازه بدهد، به مادرم بگو، به عروس بگو اجازه بدهد. به مادر عروس، به پدر عروس، می‌گوید: اجازه بده. می‌گوید: آخر من عاشق این شدم حالا شما بیایید درستش کنید. مثل همان که کوه مراغه را کجا بگذار، اقیانوس اطلس را کجا بگذار. خودش یک خلافی می‌رود و بعد هم می‌خواهد بگوید همه ابزار را جمع کند تا این به هدفش برسد. تمام شدن هم نیست. اینطور نیست که بگوییم که قرآن به جهنم می‌گوییم: (هَلِ امْتَلَأْتِ‌) (ق /30) آخر یک آیه داریم جهنم تنگ است، (مَكاناً ضَيِّقا) (فرقان /13) تنگ است، یک آیه داریم به جهنم می‌گوییم پر شدی؟ می‌گوید: باز هم داری؟ َ «هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ‌ مَزِيدٍ» این هم تنگ است، هم گشاد یعنی چه؟ یک آیه می‌گوید: جهنم تنگ است، مکان ضیق، ضیق است تنگ است، یک آیه می‌گوید به جهنم می‌گوییم: جا داری؟ می‌گوید: باز هم داری بده بیاید. من برای این یک مثلی دارم. مثل میخی که در دیوار می‌کوبی. میخ در دیوار می‌کوبی، جای میخ تنگ است یعنی با ضرب چکش فرو می‌رود اما اگر به دیوار بگوییم جای میخ داری؟ می‌گوید: هرچه داری بفرست. دیوار جای میخ زیاد دارد ولی هر میخی به خودی خود جایش تنگ است. اینطور نیست انسان بگوید: حالا من، روح انسان مثل جهنم است. هرچه بدهند سیر نمی‌شود.
خدایا تو را به حق آنهایی که گول نخوردند و به آبروی همه آنهایی که آبرومند هستند دنیای ما را از راه حلال تأمین کن. اهل کار و تلاش و ابتکار و مهارت باشیم. دست به دعا و توجه و غیب داشته باشیم و از همه آفاتی که دنیا پرستی دارد همه ما را حفظ بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 10 سوره جمعه، به چه امری سفارش می‌کند؟

1) تلاش برای کسب معاش
2) شرکت در نماز جمعه
3) کسب و کار قبل تز نماز جمعه

2- آیه 114 سوره مائده، به کدام دعای حضرت عیسی اشاره دارد؟

1) دعا برای هدایت مردم
2) دعا برای نزول رزق الهی
3) دعا برای نابودی دشمنان

3- آیات اولیه سوره‌ی همزه به کدام یک از عوامل تحقیر و تمسخر دیگران اشاره می‌کند؟

1) خودبرتربینی
2) مال‌اندزوی
3) حسادت

4- در سوره علق، ریشه‌ی طغیان انسان، چه امری معرفی شده است؟

1) غنی بودن
2) خود را غنی دیدن
3) خدا را ندیدن

5- در قرآن، کدام آسیب برای کسب مال دنیا مطرح شده است؟

1) دلبستگی به دنیا
2) غفلت از آخرت
3) هر دو مورد

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1066
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست