responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1068

1- طرح آداب و رسوم نیاکان در برابر دستورات دین

2- وعده‌ها و وعیدهای دشمن برای تضعیف دین

3- توهین و تحقیر، ابزار دشمنان دین

4- بهره‌گیری دشمن از ابزار قدرت و ثروت

5- آمادگی برای تحمّل آزارهای دشمنان

6- اتحاد دشمنان برای شکستن قدرت دین

7- نقشه‌های فرهنگی دشمن برای تضعیف دین

موضوع: تلاش‌های دشمن برای انحراف نسل جوان
تاريخ پخش: 10/03/96

بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث این جلسه این است که قرآن تلاش‌های دشمن را بیان کرده که بدان دشمن داری و این راه‌ها را هم تلاش می‌کند. حواست را جمع کن. راه‌های زیادی هست که من تا 35 مورد را اینجا نوشتم، اگر در این سی دقیقه بتوانم 35 مورد را فهرست وارد بگویم و انسان بداند که چه می‌کنند و چقدر خطر است و راه نجاتش چیست و باید چه کند؟

1- طرح آداب و رسوم نیاکان در برابر دستورات دین

پس عنوان بحث ما این است که منحرفین، دست و پا می‌زنند برای اینکه باقی‌ها را منحرف کنند. گاهی نیاکانشان را به رخ می‌کشند. هرچه پیغمبر می‌گفت: بت سنگ است، خودتان تراشیده‌اید. (قالَ أَ تَعْبُدُونَ‌ ما تَنْحِتُون‌) (صافات /95) با دست خودت یک مجسمه را تراشیدی و حالا مقابل آن اشک می‌ریزید؟ می‌گفتند: این یک آدمی است (ما هذا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ‌ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُم‌) (سبأ /43) (ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ) (ص /7) پدران ما هم این کار را می‌کردند و ما هم بت پرست هستیم. اینکه انسان یک پتکی به نام آداب و رسوم درست کند. رسم ما این است. خوب رسم غلط است. الآن در ازدواج‌ها کلی مراسم آداب و رسوم است که اینها ازدواج را تاب داده و گره ایجاد کرده که مردم را خفه می‌کند. باید یک مردی پیدا شود این طناب را باز کند. تکیه نیاکان غلط است، ما باید تکیه به عقل داشته باشیم. تکیه بر وحی داشته باشیم. بعضی از کارهای نیاکان خوب بوده، روی چشم، خدا جزای خیرشان بدهد. بعضی از کارهای پدران ما غلط بوده است. خوب اگر یک کار غلطی کردند ما هم باید انجام بدهیم؟ این به رخ کشیدن میراث فرهنگی، آداب و رسوم و سنت‌های دیرینه مبنا ندارد. همینطور که در جبهه خط شکن داشتیم در زندگی هم باید خط شکن داشته باشیم. هر چیزی که… امروز هم یک چیزهایی باب می‌شود.
امروز یک جوانی آمده گفته: ما چهارده هزار ختم قرآن می‌خواهیم برای حضرت خدیجه برداریم. چنین کنیم، چنان کنیم… گفتیم: اینها را چه کسی گفته است؟ در قرآن گفته: نه! در نهج‌البلاغه و روایات است؟ نه. یک کسی خواب دیده است، من دنبال خواب یک نفر بروم؟ اگر خواب ببیند پول‌هایت را به او دادی، تو پول‌هایت را به او می‌دهی؟ بگوید: من خواب دیدم که مرحوم پدرت گفته: هرچی ارث دارند به من بدهند. ارث پدرت را به من بده! یک قران نمی‌دهی! تکیه بر خواب و نیاکان و آداب و رسوم لغو است. این یک مورد.

2- وعده‌ها و وعیدهای دشمن برای تضعیف دین

2- گاهی وعده می‌دهد. می‌گوید: گناهات گردن ما، (وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ‌ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ) (عنکبوت /12) آقا گناه شما گردن من، کسی مگر می‌تواند گناه کسی را به گردن بگیرد؟ دین تو به گردن من، برو پای من، برو با من! برو پای من و برو با من لغو است. در قرآن چند بار این آیه آمده است. (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى) (انعام /164) احدی نمی‌تواند گناه کسی را به گردن بگیرد. یکی از راه‌ها این است که می‌گوید… یا توبه، حالا جوان هستیم، خوش باشیم. پیر شویم توبه می‌کنیم. خدا ارحم الراحمین است. بیا این لقمه حرام را بخوریم. این فیلم را ببینیم. اینجا برویم. خدا ارحم الراحمین است. ماه رمضان یک دعایی است بعد از افطار دعای افتتاح، می‌گوید: خدا ارحم الراحمین است اما «اشد المعاقبین» هم هست. معنای خدای ارحم الراحمین این نیست که ما از پیش گناه کنیم. اگرناخواسته گناهی مرتکب شدی، عذرخواهی کنی خدا می‌بخشد. اما بیاییم به اسم اینکه خدا ارحم الراحمین است،هرکسی را می‌خواهیم، هرطور می‌خواهیم بگوییم، عمل کنیم . گناهت گردن ما است. این هم حرف غلطی است.
یا بعضی از زن‌ها و مردان می‌گویند: دردم به جانش بیافتد. کاشانی‌ها می‌گویند. شما هم می‌گویید؟ در شهر شما هست یا نیست؟ نیست که هیچی بگذریم.
گاهی وقت‌ها شعار می‌دهند. شعارهای توخالی، مثلاً وقتی به منافقین گفتند: فساد نکنید، (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون‌) (بقره /11) می‌گویی: این کار شما غلط است. می‌گوید: نخیر ما مصلح هستیم. به اسم مصلح وارد می‌شوند. یا مثلاً می‌فرماید: یهودی‌ها می‌گفتند: بهشت فقط برای یهودی‌هاست. مسیحی‌ها می‌گفتند: بهشت فقط برای مسیحی‌هاست. ارث پدرتان است؟ دلیل عقلی دارید؟ قباله دارید؟سند دارید؟ دلیل عقلی و دلیل وحی. به چه دلیل شما یک چنین ادعایی می‌کنید؟ من سید هستم نسل پیغمبر هستم. خوب باش. نسل پیغمبر یعنی هرکاری می‌تواند بکند؟ یعنی هرچه می‌گوید: درست است. من خانواده شهید هستم، ما قربان شهدا می‌رویم. اما خانواده شهید به این معناست که همه کارهایش درست است. ممکن است خانواده شهید باشد ولی این کارش غلط باشد. آخوند باشد ولی این کارش غلط باشد. صرف اینکه فلانی آخوند است. خانواده شهید است. پیرمرد است، سید است. ممکن است پیرمرد باشد ولی زور بگوید. یک پیرمردی که در اتاقش سیگار می‌کشد، حق همه اینهایی که در اتاق هستند را از بین می‌برد. چون تمام اینهایی که در اتاق هستند حق تنفس دارند. ولی این دارد با سیگارش هوا را دودی می‌کند. این تجاوز به حریم هوایی می‌کند. تجاوز به جریم هوایی که فقط لازم نیست با هواپیما باشد. این هوای اینجا برای من هم هست. در این تاکسی و ماشین و اتوبوس و مسجد و حسینیه و حمام، هوای اینجا برای همه ما هست. تو دود می‌کنی، حالا چیزی نگو. پیرمرد است. پیرمرد باشد کارش غلط است. القابی را می‌اندازند. سید است، خانواده شهید است، پیرمرد است. آخوند است، معلم است، استاد دانشگاه است، آدم محترمی است. زودرنج است.

3- توهین و تحقیر، ابزار دشمنان دین

گاهی وقت‌ها آدم را تحقیر می‌کنند که این تحقیر را در جلسه قبل گفتیم. چهار متلک را بخوانید. (إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ) (مطففین /29) دیشب گفتم «اجرموا»ها به «آمنوا»ها می‌خندند. گاهی به شما می‌خندند. این حجابش است. بلند شده نماز بخواند، لبخند می‌زند. (وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ) (مطففین /30) غمزه می‌آیند و چشمک می‌زنند. (وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ) (مطففین /31) فکاهی و جک می‌گویند و کاریکاتور درست می‌کنند. ادای تو را درمی‌آورند. مثل تو حرف می‌زنند و تو را مسخره می‌کنند. بالاخره اینها هست. گاهی وقت‌ها اینقدر شایعه می‌سازند که آدم مجبور شود فرار کند و برود. طرفداران کسروی، کسروی یک آدم منحرفی بود و کتاب‌های منحرفی می‌نوشت که امام در جوانی علیه کسروی یک کتابی نوشت و جوابش را داد به نام «کشف اسرار» طرفدارانی در آبادان داشت که آیت الله العظمی بروجردی یک عالمی را از قم به آبادان فرستاد. طرفداران کسروی دیدند یک آخوندی اینجا آمده و با حضور عالم دیگر نمی‌شود. آن آقا هم نامش آیت الله قائمی بود و دهها سال آبادان بود.
طرفداران کسروی گفتند: ما باید یک کاری کنیم شیخ را بیرون کنیم. هرشبی شب نامه می‌نوشتند و پخش می‌کردند. آقای قائمی سهم امام و خمس را می‌گیرد و خرج خودش می‌کند. آقای قائمی به فقرا نمی‌دهد.آقای قائمی با قاچاقچی‌ها رفیق است. آقای قائمی با ثروتمندان رفیق است. آقای قائمی زنان متعددی دارد. خود آقای قائمی برای من می‌گفت. می‌گفت: هرشبی صبح بیدار می‌شدیم،می‌دیدیم دیشب یک اعلامیه در آبادان پخش شده است. ما خط اینها را خواندیم. که اینها می‌خواهند با شب نامه و تهمت ما را از آبادان بیرون کنند. گفتم: جمع شوید من حرف آخر را بزنم. وعده ما مسجد، حرف آخر را می‌خواهم بزنم. هم مریدهای ما آمدند، هم مخالفین آمدند ببینند آقایی که قیچی دستش را بریده است و خسته شده چه می‌خواهد بگوید. می‌گوید: بالای منبر رفتم و گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم، اگر شنیدید قائمی صد تا زن دارد. بشنوید و باور کنید. دو تا سه تا که چیزی نیست. اگر شنیدید قائمی گونی گونی خمس می‌گیرد و خرج فامیل‌هایش می‌کند، بشنوید و باور کنید. با قاچاقچی‌ها رابطه دارد. بشنوید و باور کنید. با سرمایه‌دارها رابطه دارد. بشنوید و باور کنید! اما اگر شنیدید قائمی خسته می‌شود و از آبادان بیرون می‌رود، بشنوید و باور نکنید! من هستم… این را که گفت دیگر تمام شد. گاهی وقت‌ها به تو می‌خندند و تو را مسخره می‌کنند بلکه دست از کار برداری. اگر در دست تو سفال است، همه گفتند: طلا است. طلا است!خودت که می‌دانی سفال است. اگر هم در دستت طلا است، همه گفتند: سفال است، سفال است. بنابراین با «یضحکون» و «یتغامزون» و «فکهین» با این متلک‌ها از میدان در نروید.

4- بهره‌گیری دشمن از ابزار قدرت و ثروت

مسأله چهارم گاهی قدرت را به رخ می‌کشند. به رخ کشیدن قدرت هم خودش یک چیزی است. تو با ایشان طرف می‌شوی؟(أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ‌ مِصْر) (زخرف /51) فرعون می‌گفت: حکومت مصر برای من نیست. من فرعون هستم و حکومت مصر دست من است. این موسی چوپان است. یک چوپان آمده، شما مرا رها می‌کنید و چوپان می‌گیرید؟ «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ‌ مِصْر» گاهی آدم را به رخ می‌کشند چیزی نیست، دیگر چه؟
گاهی رفت و آمد می‌کنند. رئیس جمهور آمریکا چنین کرد. در فلان کشور وزیر خارجه فلان جا رفت. فلان هیأت خارجه کجا رفتند. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: اگر تمام هیأت‌های بلند پایه، این شهر و آن شهر و این استان وآن استان و این کشور و آن کشور رفتند، از حرکت‌های اینها به دلت غم راه نده. (لا يَغُرَّنَّكَ‌ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلاد) (آل‌عمران /196) یعنی رفت و آمدهای کفار در این کشور و آن کشور تو را گیج نکند. وحشت نکن. قرآن به آدم آرامش می‌دهد.
نقل شد دکتر بهشتی خدمت امام آمد وگفت: طرفدارهای بنی صدر می‌گویند: مرگ بر بهشتی! طرفدارهای بنی صدر می‌گویند: بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی! من در مقابل این شعارهای خیابانی چه کنم؟ امام فرمود: چه صدایی می‌آید؟ بهشتی گوش داد دید می‌گویند: مردم پشت حسینیه جماران می‌گویند: روح منی خمینی! بت شکنی خمینی! امام فرمود: آقا بهشتی مردم دنیا پشت این دیوار به من درود بفرستند یا مردم دنیا پشت این دیوار به من فحش بدهند در من اثر نمی‌کند. کارت را بکن. مقوا نیستیم که با باران آب شویم، گل شویم و خمیر شویم. انسان گاهی وقت‌ها باید فحش هم بشنود. اینقدر بگویید تا خسته شوید. رفت و آمدها…
ژست‌ها، (لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا) (انفال /31) قرآن چیزی نیست، ما هم خواسته باشیم مثل قرآن می‌توانیم بیاوریم! دیگر چه؟ گاهی وقت ها اسکورت‌ها، یک نفر می‌رود، چندین اسکورت دارد. اوه… قرآن می‌گوید: قارون وقتی راه می‌رفت، اینقدر دنگ و فنگ همراهش بود. (فَخَرَجَ عَلى‌ قَوْمِهِ فِي زِينَتِه‌) (قصص /79) در زینت، در تشکبلات قارون راه می‌رفت. زمان ما باشد فرض کنید بیست اسکورت داشت. افرادی که عقلشان به چشمشان بود.گفتند: چه اسکورتی و چه دنگ و فنگی! گفتند: (يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ) (قصص /79) کاش ما هم مثل قارون اینقدر پول داشتیم. «إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم‌» حظ می‌کند! چه کیفی می‌کند. ما هم در فارسی می‌گوییم: حظ می‌کند. چه ماشینی، چه خانه‌ای، چه حرمسرایی! ولی افراد عاقل می‌گفتند: (وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ) (قصص /80) اما دانشمندان می‌گفتند: وای به حال شما! شما برای دنگ و فنگ آه می‌کشید. «ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ»
گاهی تهدید می‌کنند. در تهدید قرآن می‌گوید: فرعون می‌گفت: (لَأُقَطِّعَنَ‌ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ) (اعراف /124) فرعون می‌گفت: کسانی که به موسی ایمان بیاورند، دست راست با پای چپشان را قطع می‌کنم. دو دست را قطع نمی‌کنم. چون دو دست که قطع شود آدم می‌تواند راه برود. دو پا را قطع کنم سینه خیز می‌رود. ضربدری می‌کشم یعنی دست راست و پای چپ، دست چپ و پای راست! گفتند: هرکاری می‌خواهی بکن ما دست از ایمان برنمی‌داریم.

5- آمادگی برای تحمّل آزارهای دشمنان

یا قرآن می‌گوید: اینها در راه ما اذیت می‌شدند. (وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي‌) (آل‌عمران /195) در راه خدا اذیت می‌شدند. بالاخره آدم خوب شدن تاوان دارد. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (وَ لَنَصْبِرَنَ‌ عَلى‌ ما آذَيْتُمُونا) (ابراهیم /12) هرچه اذیت کنید من دست برنمی‌دارم. زن فرعون شهید شد. چون به موسی ایمان آورد. فرعون این خانم را خواباند و دست‌ها و پاهایش را به زمین بست. زیر خورشید با شکنجه زنش را کشت. یک چیزهایی کمونیست‌ها می‌گفتند. که انسان هرجا غذا خورد، فکرش هم همان است. کسی که در کاخ تربیت شود فکرش هم کاخی است. کسی که در کوخ تربیت شود، فکرش هم کوخی است. یعنی تفکر انسان، سیاست انسان، تمام روابط انسان براساس این است که کجا تربیت شود. زن فرعون گفت: دروغ است. من در کاخ بزرگ شدم اما فکر من کاخ نشینی نبود و طرفدار موسی بودم! در کاخ بودم اما فکرم کاخی نبود. خدا به همه مردم دنیا می‌گوید: خانم‌ها و آقایان از این خانم یاد بگیرید. مسائل خانوادگی او را در خودش هضم نکرد. نگفت: این شوهرم است از من تقاضا دارد. مسائل تهدید او را هضم نکرد. زرق و برق او را هضم نکرد. طلا و نقره و ناز فرعون او را هضم نکرد. دنبال هدفش بود.
گاهی سرمایه‌گذاری می‌کنند. قرآن می‌گوید: (يُنْفِقُونَ‌ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه‌) (انفال /36) پول خرج می‌کند. شبکه‌های مجازی ارزان نیست. خیلی پول خرج می‌کند ولی می‌گوید: ما پول خرج کردیم، فکر نسل نو را کج کردیم. قرآن می‌گوید: اموالشان را انفاق می‌کنند، «لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه‌» پول خرج می‌کنند تا شما را منحرف کنند. سرمایه‌گذاری می‌کنند. در یکی از کشورهای غربی بودم. تابلو زده بودند: رفت و برگشت به اسرائیل مجانی با هواپیمای دو سره! پول خرج می‌کنند. فیلم‌هایی می‌سازند و پول خرج می‌کنند. بعضی فیلم‌ها خیلی خرج دارد. می‌گویند: باشد ما چقدر می‌توانیم اینها را متزلزل کنیم! پول خرج می‌کنند.
تخریب می‌کنند، قرآن می‌فرماید: (وَ سَعى‌ فِي خَرابِها) (بقره /114) سعی می‌کنند مسجد را خراب کنند. تخریب می‌کنند. (وَ يُهْلِكَ‌ الْحَرْثَ وَ النَّسْل‌) (بقره /205) به اسم سمپاشی تمام باغ‌ها و مزرعه‌های ما را آمدند سمپاشی کنند، در سوراخ‌های روستاها و خانه‌ها را وارسی کردند. به اسم سمپاشی! تمام زندگی را گشتند. به اسم جهانگردی وجب به وجب زمین ما را می‌دانند کجا چه چیزی داریم. به اسم جهانگردی، خیلی از چیزهایش جاسوسی است.

6- اتحاد دشمنان برای شکستن قدرت دین

با هم متحد می‌شوند. مخالفین یک جا جمع می‌شوند. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: یهودی‌ها مسیحی‌ها را قبول ندارند و مسیحی‌ها هم یهودی‌ها را قبول ندارند. (وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ) (بقره /113) یهودی‌ها می‌گویند: نصاری چه کسی هستند؟ «وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ» نصاری می‌گویند: یهود کسی نیست و یهود می‌گویند: نصاری کسی نیست. ولی برای دشمنی با ایران آمریکا و اسرائیل با هم شریک می‌شوند. خودشان با هم بد هستند ولی برای ضربه زدن متحد می‌شوند. مثل دو لب قیچی، قیچی ضد هم حرکت می‌کند. یک راهش پایین می‌آید، یک لبه‌اش پایین می‌آید و یک لبه‌اش بالا می‌رود. اما هدف یکی است. هدف این است که پارچه را قیچی کند. شما پارچه را که در آب فرو می‌کنی، وقتی می‌خواهی آب پارچه را بگیری، دست‌هایت ضد هم حرکت می‌کند. این دست رو به شما و این دست رو به من می‌آید. حرکت دست‌ها متضاد است اما هدفش این است که آب پارچه گرفته شود. تمام شرق و غرب شریک می‌شوند.
در انقلاب هیچکس طرفدار ما نبود. گاهی می‌‌گفتیم برادر لیبی، که بنده خدا رهبری مشکل فکری داشت. خل بود! یک کسی از رفقا گفت: پیش قذافی رفتیم. گفتم: می‌خواهی کاری کنم قذافی بلند شود برقصد؟ گفت‌: می‌توانی؟ گفت: بله. شروع کرد یک چیزی را خواندن قذافی بلند شد رقصید. برادر سوریه می‌گفتیم، هزار و یک مشکل سوریه دارد. برادر لیبی هم می‌گفتیم. او مشکل فکری داشت. او مشکل اقتصادی دارد. اصلاً نه برادر داشتیم و نه خواهر،هشت سال بمباران شدیم و احدی هم فکر شما نبود. ولی در مبارزه با ایران همیشه بسیج شدند و کمک کردند که صدام را بشکنیم. اتحاد نامبارک! قرآن در مورد اتحاد نامبارک می‌گوید: (قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّه‌) (نمل /49) «تَقاسَمُوا» یعنی هم قسم می‌‌شوند که پیغمبر را بشکنند. عرب‌های زمان جاهلیت با هم بد بودند. اما شبی که می‌خواستند به خانه پیغمبر بریزند، او را بکشند. گفتند: از هر فامیلی یکی شریک شود که اگر فامیل پیغمبر خواستند تقاص بگیرند، ببینند باید با همه قبیله‌ها در بیافتند. یعنی متحد در اینکه پیغمبر را بکشیم. همه دنیا متحد برای اینکه جمهوری اسلامی را ریشه کن کنیم.
ایمان مصنوعی، ایمان مصنوعی هم قصه‌اش این است. جمعی از دانه درشت‌های یهود گفتند: یک طراحی می‌کنیم خوب گوش بدهید. این تهاجم فرهنگی که می‌گویند: ریشه‌هایش در قرآن است. چند تا از دانه درشت‌های یهود گفتند: بیایید برای شکستن اسلام طراحی کنیم. گفتند: چه کنیم؟گفت: صبح می‌رویم ایمان می‌آوریم. همه از دانشمندان دانه درشت یهود بودند. صبح می‌رویم مسلمان شویم. غروب می‌گوییم: آقا ما حرف‌های تو را گوش دادیم، مطلب به درد بخور نیست. ما قانع نشدیم. ما رفتیم یهودی شویم. این دو فایده دارد. یکی اینکه دل مسلمان‌ها خالی می‌شود. می‌گوید: علمای یهود هم که صبح آمدند،شب برگشتند. خوب علمای یهود از ما باسوادتر هستند. معلوم می‌شود اسلام چیزی ندارد. ما عوام هستیم که مسلمان شدیم. یکی هم یهودی‌ها دیگر هوس مسلمان شدن ندارند. می‌گویند: دانشمندانی هم که صبح مسلمان شدند، شب برگشتند. پس هم یهودی‌ها هوس مسلمان شدند ندارند. هم مسلمان‌ها در اسلام خودشان… کمک کنید… بگویید… شک می‌کنند. گفتند: طرح خوبی است. آیه نازل شد پیغمبر امروز صبح یک عده می‌آیند مسلمان می‌شوند از آمدن اینها خوشحال نشو. اسلامشان تاکتیکی است. غروب هم که برگشتند، از رفتن آنها هم ناراحت نشو. من الآن نشستم، اگر یک عده بلند شوند از پای منبر من بروند. من می‌گویم: چه شد؟ حرف بدی زدم؟ حادثه‌ای شد؟ دلم فرو می‌ریزد که یکباره یک جمع صد نفری از پای منبر من بلند شوند بروند. اما اگر به من خبر بدهند که آقای قرائتی وسط منبر شما دقیقه شانزده صد نفری بلند می‌شوند و می‌روند. در جریان باش. از آمدن اینها خوشحال نشو و از رفتن اینها هم ناراحت نشو. اگر من درجریان باشم آرامش دارم. آیه نازل شد پیغمبر یک عده از دانه درشت‌های یهودی صبح ایمان می‌آورند و غروب کافر می‌شوند. نه از آمدن اینها شاد شوید و نه از رفتن اینها ناراحت شوید. ایمان اینها تاکتیکی است.
(وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ) (آل‌عمران /72) نهار یعنی روز، «وجه النهار» یعنی صبح، «آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ» یعنی صبح بروید ایمان بیاورید. «وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ» یعنی آخر روز کافر شوید. «آمنوا» صبح، «و اکفروا» شب، صبح ایمان بیاورید و شب برگردید. این هم ایمان مصنوعی!
دیگر چه می‌کنند؟ زندان، قرآن می‌گوید: (لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوك‌) (انفال /30) یعنی تو را زندان می‌کنیم. «يَقْتُلُوك‌» یعنی تو را می‌کشیم. «أَوْ يُخْرِجُوك‌» یعنی تو را از منطقه خارج می‌کنیم. هر سه در یک آیه آمده است. «لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ‌ أَوْ يُخْرِجُوك‌» یعنی از راه زندان، اعدام، تبعید «وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّه‌»
مسأله دیگر حیله است. قرآن می‌فرماید: (إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ‌ كَيْدا) (طارق /15) دائماً نقشه می‌کشند. (وَ أَكِيدُ كَيْدا) (طارق /16) مترجمی می‌گفت: مترجم بزرگواری بودیم در فلان کشور خوابیده بودم. نصف شب دیدم کسی زیر لحاف من آمد. نگاه کردم دیدم یک خانمی است. با بدترین وضع زیر رختخواب آمد. یک سکه طلای سنگین هم کف دست من گذاشت و گفت: بگو این دو به هم چه گفتند؟ این دو مسئول به هم چه گفتند؟ تو آنجا مترجم بودی چه گفتند؟ صدایش ضبط نشد. آنها حاضر بودند با زن و با بچه، با سکه، دائماً نقشه می‌کشند.
جوان‌های ما هم فهمیدند. یک سؤال می‌کنم. بارها من این را گفتم. آیا فضای مجازی، ماهواره‌ها و اینترنت‌ها حاضر هستند فرمول هواپیماسازی را به جوان‌های ما یاد بدهند؟ ابداً! محال است. آیا حاضر هستند فرمول پپسی را به ما یاد بدهند؟ این پپسی از چه ساخته شده که پپسی شده است؟ نه فرمول شل‌شان که آبکی است، پپسی و نه فرمول سفتشان هواپیما را یاد می‌دهند. فرمول علمی یاد شما نمی‌دهند. عکس سکس هرچه خواستی برای شما می‌فرستند. ما مواظب این فضای مجازی باید باشیم. نباید گفت: برای بچه گرفتم. بچه هرچه خواست شما باید به او بدهید؟ چرا در خانه خودمان، با پول خودمان، قلب و مغز بچه‌مان را تحویل دشمنان دین می‌دهیم؟
یکوقتی خدا اموات همه شما و ما را بیامرزد. مادرم به پدرم گفت: حاجی یک تلفن بخر، گفت:من غیرت دارم. اجازه نمی‌دهم خانه ما به همه خانه‌ها سوراخ شود، زنم با هرکس می‌خواهد حرف بزند. هرکس می‌خواهد با زن من حرف بزند. من خانه‌ام را با خانه مردم سوراخ نمی‌کنم. حالا قدیم بود. الآن خانه‌ها به خانه‌ها سوراخ نشده، دنیا به هم سوراخ شده است. شما با تکان دادن انگشتت با کانادا، آمریکا، لندن، با هرجا می‌خواهی حرف بزنی و خودش را ببینی و با هر شرایطی عکسش را ببینی. اصلاً دیگر سوراخ مطرح نیست. پرده کنار رفته است. از راه سوراخ لازم نیست آدم را ببیند، خودش را می‌بیند. شرایط تربیت بچه سخت شده است، مواظب باشید.

7- نقشه‌های فرهنگی دشمن برای تضعیف دین

در قرآن ظالم و اظلم داریم. به اینهایی که فکر را می‌دزدند می‌گویند: قاری: «وَ مَنْ أَظْلَمُ‌ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ»… (وَ مَنْ أَظْلَمُ‌ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً) (انعام /21) در ذهنم شانزده «اظلم» است. چهارده تا برای دزدیدن فکر است. قالی خانه شما را بدزدد ظالم است. فکر بچه شما را بدزدد اظلم است. فکر دزدی!
بی‌هویت کردن، حاضر هستند همه چیزی، مجانی هم می‌دهند. رایگان، راحت، شرایط سختی شده است. گاهی ساختمان‌ها، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: در هر دامنه کوهی اینها یک ساختمان شیکی می‌سازند. یکی دبی دارد. یکی شمال دارد. یکی کیش دارد. (أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُون‌) (شعرا /128) در هر سر بلندی یک برج می‌سازی. «تعبثون» برای کارهای عبث و بیهوده! همه‌‌جا وسایل عیاشی هست. نمی‌خواهم بگویم: حرام است. می‌خواهم بگویم: سرمایه گذاری می‌کنند که یک زمانی شما ببینی بچه‌ات برای خودت نیست. اصلاً بچه چیز دیگری فکر می‌کند. چیز دیگر حفظ می‌کند. آرزویش چیز دیگری است. معیار انتخاب همسرش چیز دیگری است. معیار به هم خورده است.
به جوانی گفتم: چرا داماد نمی‌شوی؟ مادرش کنارش ایستاده بود. گفت: ایشان گفته: می‌ خواهم خانم من 168 سانتی متر باشد. گفتم: شوخی می‌کند! گفت: نه! گفتم: زن متری شده است؟ حالا بگو: قدش به ما بخورد. حالا دو سانت بلندتر و کوتاهتر… بعضی‌‌ها خل هستند. تناسب را قبول داریم، کفو را قبول داریم. اما این مقدار مقید نه! من لیسانس گرفتم، دختر لیسانس، من الآن دیگر داماد لیسانس قبول نمی‌کنم، داماد باید فوق لیسانس باشد. خانم رفته لیسانس گرفته است. بعضی لیسانس هم به درد نمی‌خورد. بعضی لیسانس‌ها مفید است. اما بعضی لیسانس‌ها فقط لیسانس است. مشکلی را از مملکت حل نمی‌‌کند. اطلاعاتی است. لیسانس می‌گیرد و شوهر غیر لیسانس قبول نمی‌کند و سن ازدواج بالا می‌رود. سن ازدواج که بالا رفت دیگر به هم گره نمی‌‌خورند. چون مرد سی تا اردو رفته و چهل رستوران هم غذا خورده است. زن هم ده تا اردو رفته و ده تا رستوران غذا خورده است. اینها دیگر به بیرون خانه غذا خوردن و خوابیدن عادت کردند. دلیل ندارد، می‌گوید: مگرمن خل هستم غروب خانه بیایم و گیر زنم بیافتم. یا گیر شوهر بیافتم. آزاد باشم.
مرحوم مطهری نوشته بود: طلاق گرفتن در آمریکا مثل تاکسی گرفتن در ایران است. در ایران هم دارد طلاق مثل تاکسی گرفتن می‌شود. این فیلم‌ها بسیاری همین می‌شود. ازدواج، نظام خانواده از هم پاشیده است. البته جوان‌های خوبی هم داریم. یک روز من در دانشگاه بودم. جوانی آمد گفت: من دانشجوی دانشگاه شریف هستم. دانشگاه شریف جایگاه علمی دارد. گفت: خودم نماز می‌خوانم اما پدر و مادر من نماز نمی‌خوانند. خیلی غصه می‌خورم! آمدم پیش شما که یک راهی به من نشان بدهی. گفتم: پدر و مادرت مرا قبول دارند که به آنها تلفن کنم؟ گفت: بله، پای برنامه شما می‌نشینند. اینکه شما را قبول دارند یا نه، نمی‌دانم! گفتم: یک میمون هم برقصد، مردم نگاهش می‌کنند. اما این نگاه معنایش این نیست که میمون را دوست دارند. من می‌گویم: شما بگو: خواهش می‌کنم، اختیار داری! الکی می‌خندی!
خیلی خوب…زنگ زدم به پدرش گفتم: به شما تبریک می‌گویم. من خیلی دیدم که پدرها آمدند می‌گویند: پسر من نماز نمی‌خواند. این پسر آمده می‌گوید: پدرم در مورد نماز کاهل است. من به شما تبریک می‌گویم که خدا یک چنین پسری به شما داده است که غصه نماز پدرش را می‌خورد. به افتخار اینکه خدا یک چنین پسری به شما داده است، نماز را بخوان. می‌خوانی، گاهی کاهل هستی. کوتاهی نکن! بله ما… یک مدتی شد وآمد گفت: حالا مادرم نماز نمی‌خواند. یک تلفن هم به مادرم بکن! گفتیم: باشد. البته تصادفاً آنها گوش دادند. اینطور نیست به هرکس زنگ بزنیم گوش بدهید. الحمدلله آنها تصادفاً گوش دادند.
به فکر نماز بچه‌هایتان باشید. سرگرمی‌های حلالی جور کنید که بچه شما نیاز به سرگرمی حرام نداشته باشد. اگر می‌خواهید جلوی حرام را بگیرید، راه حلال را باز کنید. زمان حضرت لوط لات‌ها لواط می‌کردند. دو پسر خوشگل خانه حضرت لوط آمدند. لات‌ها گفتند: عجب پسری… شروع کردند در خانه حضرت لوط در را زدند. حضرت لوط آمد گفت: بله! گفت: شما که می‌دانید (إِنَّكَ‌ لَتَعْلَمُ‌ ما نُرِيدُ) (هود /79) گفتند: لوط تو می‌دانی ما چه می‌خواهیم! ما پسرهای تو را می‌خواهیم. گفت: (قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُم‌) (هود /78) گفت: من دختر دارم به شما می‌دهم. شما با مهمان‌های من لواط نکنید. «وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي» آبروی مرا نزد مهمان‌ها نبرید. من آبرو دارم. یعنی حضرت لوط وقتی می‌خواست جلوی لواط را بگیرد، گفت: دختر عقد می‌کنم به شما می‌دهم. دخترهایم را به شما می‌دهم، لواط نکنید. این یعنی چه؟ یعنی اگر می‌خواهید جلوی حرام را بگیرید، راه حلال را باز کن. راه حلال را باز کن جلوی حرام گرفته می‌شود.
خدا وقتی می‌خواهد بگوید: گندم نخور. اول می‌گوید: (وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما) (بقره /35) آدم و حوا هرچه خواستید بخورید، بعد می‌گوید: «وَ لا تَقْرَبا» این گندم را نخور. شما اگر می‌خواهید دختر شما سالم بماند در ازدواجش عجله کن. هی نگو لیسانس، لیسانس، ازدواج کند و بعد لیسانس. بارها گفتم، من پسر ندارم و همه بچه‌های من دختر هستند. دخترهایم را در دبیرستان شوهر دادم. البته آخری پایش به دانشگاه باز شد و سال اول و دوم شوهر کرد. دختر از سیزده سالگی شوهر می‌خواهد. پسر هم از هفده، هجده سالگی زن می‌خواهد. اگر می‌خواهید بچه‌های شما سالم بمانند، راه ازدواج را آسان کنید. راه ازدواج را آسان کنید حضرت لوط گفت: دخترهایم را عقد می‌کنم و به شما می‌دهم. حاضر شد دخترش را به لات‌های محله بدهد که جلوی لواط را بگیرد. خدا گفت: هرچه می‌خواهید بخورید، این یکی را نخورید.
یک راه‌های حلالی را باید تدبیر کنیم، دولت و ملت و امت، قید و بند ازدواج را برداریم. راه حلال باز شود و بعد بگوییم: ماهواره نبین. چه نبین! یعنی مادر باید سینه‌اش را در دهان بچه بگذارد و بعد بگوید: سر شیشه‌ای نخور. وقتی مادر سینه‌اش را در اختیار بچه نمی‌گذارد، بچه هم گرسنه است به هر پلاستیک و سر شیشه‌ای رسید می‌مکد. اینها را از حلال تأمین کنیم. تا به حرام گرفتار نشوند.
خدایا تو را به آبروی آنهایی که دینشان را حفظ کردند، با ایمان زندگی کردند و با ایمان مردند. قوی‌ترین درجه ایمان را به همه ما مرحمت بفرما. به گونه‌ای که ما با ایمان کامل زندگی کنیم و با ایمان کامل از دنیا برویم. ما را بی‌دین قرار ندهید. خدایا منحرفین هدایت، هدایت شده‌ها را حفظ بفرما. اموات را بیامرز. مریض‌ها را شفا بده. اسیرها را آزاد کن. توطئه‌ها را خنثی کن. توطئه‌گران نااهل را نابود کن. خدایا به بی‌همسرها همسر خوب بده. به بی‌مسکن‌ها،مسکن خوب. به بیکارها شغل خوب بده. مریض‌ها را شفا بده. کدورت‌ها را صفا بده. آرزومندان را قسمت کن. آنچه ماه رمضان برای خوب‌ها مقدر می‌کنی همه را برای همه ما مقدر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1068
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست