نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1104
موضوع بحث: توطئهها و کارشکنیها
تاريخ پخش: 21/07/59
بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم
الحمد الله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته ولعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اصولاً درباره اسلام و درباره رهبران اسلامي قرآن ميگويد همهاش دست به توطئه زدند آيات بسياري قرآن درباره توطئه نقل ميكند و گاهي هم مفصل نقل ميكند كه توطئه چه بود و گاهي هم ميگويد بطور اجمال كه توطئهاي در كاربود چند تا از آيات را ميگويم و نمونههايي از كارشكنيها را يادآور ميشوم.
1- توطئههاي دشمن به خواست خدا امداد غيبي ميشود
نمودار و فهرستي از توطئهها و كارشكني ها، قرآن ميفرمايد (أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ في تَضْليلٍ) (فيل /2) آيا قرار نداديم توطئه و حيله ونقشه اينها را؟ «في تَضْليلٍ» اينها طرحي ريختند هجوم بياورند پايگاههاي نظامي ايران، عراق ميخواست پايگاههاي نظامي ایران را نابود كند، ارتش فيل سوار ميخواست كعبه را نابود كند قرآن ميگويد: ديدي چطور نقشهها خنثي شد؟ آيا مسير كيد اينها را منحرف نكرديم؟ قرآن ميفرمايد درباره حضرت ابراهيم(وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرينَ) (انبياء /70) هر چه كيد و نقشه اراده كردند به ابراهيم، نقشه خطرناك براي ابراهيم كشيدند اما. . . ، درباره خود رهبر انقلاب حالا اينرا ديگر شما ميدانيد مثلاً اول كه ايشان را زندان انداختند، گفتندزندان مياندازيم رهبر انقلاب سر و صدايش تمام ميشود و مردم او را فراموش ميكنند ولي او ميگفت (رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْه) (يوسف /33) من زندان را خوشتر دارم از اينكه بيايم توي يك جامعهاي كه بايد شاه بر آن حكومت كند. از زندان آمد بيرون ديدند مردم بيشتر گرايش دارند «أَرادُوا بِهِ كَيْداً» يك نقشه ديگر برايش كشيدند گفتند تبعيدش ميكنيم تركيه تبعيدش كردند تركيه خوب يك فرصتي پيدا شد ميگويند اگر يك ليموي ترشي بود دور نينداز بگو ترش است از همان ليمو ترش هم ليمونات درست كن، اگر تبعيد شديم به تركيه فعلاً نگوئيم تبعيد است و ترش و تركيه تبعيدگاه است و ناراحت بشويم همانجاكتاب تحرير الوسيله را نوشت، يكدوره فقه عالي و كامل. بعد گفتند اين را ببريم در حوزه نجف آنجا مراجع بزرگ هستند آيت ا. . كي هست آيت ا. . كي هست بالاخره حوزه قديم و كهنه است و ايشان هم نو است و بالاخره امام رامنتقل ميكنيم به حوزه نجف در آنجا هضم ميشود باز «وأَرادُوا بِهِ كَيْداً» نقشه كشيدند که امام محو بشود و از خاطرهها برود اما ايشان وقتي وارد نجف شد باز بيشتر از جاهاي ديگر خدا با او بود. بعد عراق هم دور خانهاش را محاصره كردند ولي قرآن ميگويد (فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيم) (انبياء /76)خدا بالاخره او را از محاصره صدام حسين هم نجات داد. آمد، بيايد كويت راهش ندادند بقول قرآن(فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما) (كهف /77) نخواستند مهمانش كنند. كجا برود؟ رفتند پاريس، پاريس كه رفتند خبرنگارهاي خارجي آمدند. ميخواهم بگويم اينها هم حيلههايي است بعد ميخواهم وارد بحث بشوم والّا ماجراي رهبر انقلاب را حقش نيست كه من بگويم وشما هم كه ميدانيد ولي قرار اين است كه خدا وقتي يك كسي را ميخواهد حفظ كند هر جا او را مياندازند بهترمي شود، زندان بهتر شد، تركيه بهتر شد، نجف بهتر شد، كويت نرفت بهتر شد، رفت پاريس بهتر شد، قرآن درباره حضرت سليمان ميگويد جن و انس ميآمدند براي او كار ميكردند (وَ مِنَ الشَّياطينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظينَ) (انبياء /82) خبرنگاران خارجي آمدند و صداي امام را به همه جامي رساندند بالاخره(فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّه) (قصص /13) برگشت به ايران هر چه نقشه كشيدند براي شخص امام، قرآن ميگويد توطئهها و كارشكني هااينها امداد غيبي است. و اما درباره ايران، درباره ايران و انقلاب ما تمام اين توطئهها بوده و من يك سري از توطئهها كه درباره پيغمبر شده را خدمتتان عرضه می کنم، ببينيد الآن ما هر چه گرفتار بشويم باز گرفتاريمان به گرفتاري مسلمانان صدر اسلام نرسيده است نه رهبر انقلابمان به يكصدم ناراحتي های پيغمبر رسيده و نه ما به يكصدم ناراحتيهاي مسلمانان صدر اسلام رسيده ايم، گوشهاي از كارهايي كه براي كوبيدن اسلام كردند.
2- توطئه بر هم زدن جلسه پيغمبر
اول اينكه پيغمبر به علي بن ابيطالب(ع) دستور داد يك غذايي تهيه كردند و يك مهماني از افرادي و ميخواست در آن مهماني دعوت به حق کند بعد ازاينكه از ايشان پذيرايي مختصري شد تا خواست بگويد كه به من وحي ميشود و من پيغمبر هستم و برنامه من چيست، ابولهب آمد كارشكني كرد و جلسه را بهم زد. اولين گامي كه براي كوبيدن اسلام برداشتند اين بود كه جلسه پيغمبر را بر هم زدند، دوم: پيغمبر بعد از آن مهماني موفق نشد و بعد گاهي كه پيغمبر ميرفت بالاي كوي صفا سخنراني ميكرد باز ابولهب ميآمد سخنراني پيغمبر را موج ميانداخت و سخنراني ايشان را بهم ميزد. بعد آمدند به قوم و خويش پيغمبر و به عموي پيغمبر گفتند يك كار كن يك معاوضه كن تو پيغمبر را بده بما ما هم يك جوان خوش تيپ و خوشگل ميدهيم بيا با هم معاوضه كنيم. يك افرادي را گفتند برويد به پيغمبر بگوئيد زن ميخواهي به تو ميدهيم رياست ميخواهي به تو ميدهيم خانه ميخواهي به تو ميدهيم هر چه بخواهي ميدهيم دست بكش، پيغمبر فرمود بخدا اگرخورشيد را در يكدستم و ماه را در دست ديگرم بگذارید دست از هدفم بر نميدارم.
3- توطئه شكنجه كردن ايمان آورندگان به پيامبر و هجرت آنان به حبشه
گفتند اينهايي را كه به پيغمبر ايمان ميآورند شكنجه ميكنيم. بلال را شكنجه دادند روي سنگ داغ خواباندند پدر عمّار راكشتند مادر عمار را كشتند. زجر و شكنجه و. . . اينها گفتند كه اينرا در محاصره اقتصادي قرار بدهيم بخشنامه شد به همه مردم مدينه كه احدي به مسلمانها چيزي نفروشد. داد و ستد نكند قطع روابط فايده نكرد.
4- تهمتهاي گوناگون به پيامبر و رقيب درست كردن براي او
گفتند مسلمانهايي كه هجرت كردند و پناه بردند به حبشه يك سري كادو و چشم روشني و تحفههايي فرستاد پيش پادشاه حبشه كه اين مسلمانهايي كه آمدند اينجا اينها همه خراب كارند خواهش ميكنيم مشركين به شما سلام رساندهاند اين كادوها رادادهاند و تقاضا كردهاند كه شما اين مسلمانها را از حبشه بيرون كنيد اين هم يكي از كارهايشان ولي فايده نكرد. گفتندبيائيد به او تهمت بزنيم گفتند پيغمبر ساحر است، پيغمبر شاعر است، پيغمبر كاهن است، پيغمبر مجنون است، فايده نكرد. بعد آمدند گفتند به پيغمبر نسبت بدهيم كه اينها وحي نيست اينها را از يك كسي ياد گرفته است يك معلمي دارد هر چه فكر كردند براي پيغمبر يك راهنما پيدا كنند به ذهنشان چيزي نرسيد بعد يكي از ايشان گفت پيغمبر تومكه گاهي اوقات دم دكان يك آهنگر مينشيند و آهنگر معلم اوست آيه نازل شد خيلي خُل هستيد آخر اين پيغمبرزبانش با آن آهنگر فرق دارد آن آهنگر رومي است زبان همديگر را نميفهمند آخر مگر آدم دو دقيقه در دكان يكنفربايستد ميتواند كتابي مانند قرآن بياورد. نسبت شاگردي دادند نگرفت. گفتند بيائيد يك رقيب مصنوعي درست كنيدنظير اين است شعر ملي خدا، قرآن، خميني بختيار هم يك شعر درست كرده بود گفتند بيائيد يك شعار ملي درست كنيم پيغمبر كه مينشيند قرآن ميگويد يك كسي را پيدا كردند بنام(نصربن حارث) گفتند اين قصه رستم و اسفنديارفارسيها را بلد است پيغمبر در اين طرف مسجدالحرام مينشست قرآن ميخواند و آنهم ميگفتند بنشين آنجا قصه بگو تا بلكه يك قدري مشتريهاي پيغمبر بيايد رو به تو رقيب مصنوعي درست كردند نگرفت. گفتند كه بهانه بگيريم، مثل اینهایی که الان می گویند چرا هواپيماهاي ايران نميدانم چطور شد، چرا نميدانم مسئله حجاب چطور شد، گفتند بيائيد همهاش نق بزنيم، چرا آسمان تكه تكه نميشود. اگر پيغمبري بگو كوههاي مكه طلابشود، به او بگوئيم اگر پيغمبري به كوههاي مكه بگو بروند عقب، بگوئيم اگر پيغمبري يك باغ انگور داشته باش، باغ داشته باش، چشمه داشته باش، اگر پيغمبري خدا را بياور ما ببينيم. از اين سري حرفها همهاش بهانه گرفتند گفتند كه كف بزنيم.
5- سوت و كف زدن كفار در هنگام قرآن خواندن پيامبر
يك آيه داريم مال آنهايي است كه سوت ميزنند و كف ميزنند. آيه اين است ميآمدند دور مسجد الحرام را ميگرفتند دوركعبه را ميگرفتند و بعوض نماز سوت ميزدند و كف ميزدند آيه اين است (وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ) (انفال /35) «مُكاءً» يعني سوت ميزدند «تَصْدِيَةً» يعني كف ميزدند اين هم برنامه هايشان وقتي هم جمع ميشدند دردي از دل كسي دوا نميكردند يا سوت ميكشيدند ياكف ميزدند عوض اينكه نيايش كنند توجه به خدا داشته باشند نماز بخوانند. نماز خواندنشان كف زدن و سوت زدن بود تظاهراتشان اينطوري بود گفتند (لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ) (فصلت /26) وقتي پيغمبر قرآن ميخواند، سوت بكشيم، كف بزنيم يا تحريم كنيم بگوئيم شنيدن قرآن حرام است (لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فيهِ) (فصلت /26) هنگامي كه قرآن ميخواند جنجال كنيد. نگذاريد پيغمبر صدايش برسد بگوش مردم، فايده نكرد. گفتند بيائيم به مردم بگوئيم گوش به حرف پيغمبر ندهند به افرادي كه وارد مكه ميشدند يك خرده پنبه ميدادند ميگفتند پنبهها را توي گوشتان بگذاريد يك محمدي است ساحر است آنجا آيههايي ميخواند تو تحت تأثير قرار ميگيري پنبه ميدادند كه بلكه مردم نشنوند فايده نكرد.
6- اگر در راه خدا باشيم توطئهها را خنثي ميكند
خلاصه در تمام طرحها و مكرها اينها همه خنثي شدو تمام اينها نسبت به اسلام هم هست تا حالا گروهها درست كردند اعلان موجوديت كردند آرمها درست كردندتوطئهها داشتند نقها زدند بهانهها گرفتند، الآن مثلاً ميگويند پولهايتان را بياوريد بيرون از بانكها پولهايتان را بياوريدبيرون (لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا) (منافقون /7) نظير اين كار را در زمان مصدق هم كردند و دائماً سمپاشي ميكنند خلاصهاش اينكه همه رقم شيطنت هست فقط ما هستيم و خدا تا حالا خدا و تجربه نشان داده كه اگر ما در راه خدا باشيم خدا ميفرمايد «وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً» آنها همه رقم نقشه براي تو خواهند كشيد حالا هم ول كن نيستند بعد از جنگ عراق ممكن است يك جنگ ديگر درست شود. بعد از توطئهها صدها توطئه درست بشود اما قرآن وعده داده است «فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرين»(اخسر و خاسر) اوست، عراق خواست قدرت نظامي ما رااز بين ببرد خودش قدرت نظامياش از بين رفت قرآن ميگويد همه مسیر کیدها را عوض ميكنيم فقط ما اگربنده خوبي باشيم خدا بلد است خدايي كند گير اينجاست كه ما بنده خوبي نيستيم. كار ياد خدا ميدهيم اگر تا حالاهمينطور كه ارتش ما بوده است اگر ما همين مسير را ادامه بدهيم تا مادامي كه ما در راه خدا باشيم خدا طبق اين آيه هاوعده داده تمام توطئهها خنثي بشود.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1104