نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1103
1- حفظ خانواده، جهاد در راه خدا 2- عفو و گذشت، عامل صفا و صمیمیت 3- زندگی بر اساس عُرف اهل ایمان 4- مرد، حق حکومت دارد، نه تحکّم 5- تقسیم کارهای خانه میان زن و مرد 6- پوشاندن عیوب یکدیگر، نه اظهار و افشای آنها 7- تربیت فرزند، با شیوه اهل بیت(علیهمالسلام)
موضوع: توصیههای اسلام برای تحکیم خانواده تاريخ پخش: 26/12/95
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
عروس و دامادها، ازدواجتان مبارک. از طرف تشکیلات نهاد رهبری و مسئولین عزیز دانشگاه، این ازدواج دانشجویی چند سالی است راه افتاده است و حالا شما چهارصد نفر عروس و داماد هستید. دویست عروس و دویست داماد، در آستانه سفر مقدس مشهد یک چند دقیقهای برای شما صحبت کنم. 1- حفظ خانواده، جهاد در راه خدا اول اینکه بحث ما این بود که زن در خانه کار کند، یا مرد کار کند، یک لطیفهای هست من برای شما بگویم. بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع بحث: آئین همسرداری است. میگویند: مرد اگر برای خانم کار کند، «الْكَادُّ» یعنی کسی که زحمت بکشد، «لِعِيَالِهِ» کسی که برای خانوادهاش زحمت بکشد، «كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (كافي، ج 5، ص 88) مثل مجاهد است. مرد زحمتکش مثل مجاهد است، خودش مجاهد نیست. مثل مجاهد است. اما اگر زن در خانه کار بکند، نگفته: «کالمجاهد» گفته: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (من لايحضرهالفقيه، ج4، ص416) جهاد زن خوب شوهرداری کردن است. مردی که کار میکند، «کالمجاهد» است. زنی که کار میکند… گرفتید چه گفتم؟ مردی که کار کند مثل مجاهد است. زنی که کار کند مجاهد است. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ» این یک مسأله است. مسألهی دیگر اینکه هرچه اولاد بیشتر، بد نیست بگویم. چند سال پیش جمعی از اساتید دانشگاه نزد من آمدند و گفتند: شما راجع به تنظیم خانواده و کنترل نسل در تلویزیون صحبت کن. گفتم: من صحبت نمیکنم. گفتند: فلانی گفته! درست است، فلانی گفته، یک مشت علما و آیت اللهها را بر سر من زدند که تو حجت الاسلام هستی. آنها که از تو باسوادتر هستند تأیید کردند. گفتند: من ماه را دیدم. کسی که ماه را ببیند برایش فردا عید فطر است. حالا همه علما بگویند: ثابت… با هم بگویید… حرف بزنید… نشده است. کسی که ماه را دید برای او فردا عید فطر است ولو همه بگویند: ثابت نشده است. گفتم: من ماه را دیدم. قرآن میگوید: «إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا» شما کم بودید، «فَكَثَّرَكُم» (اعراف/86) شما را کثیر کرد. قرآن میگوید: یادتان نرود. کم بودید، آمار شما بالا رفت. پیداست عدد زیاد برای اسلام افتخار است. بگو: چه بخورند؟ آخر قدیم اولاد بازو بود. عَضُد، با «عین و ضاد» حدیث داریم اولاد بازوی پدر است. امروز چون جوانها کار بلد نیستند، اولاد یعنی شکم! وقتی میگوییم: شما ده تا بچه داشته باش. ده تا بچه! ده تا بچه یعنی بیست تا بازو. حالا میگوییم: ده تا بچه، میگوید: ده تا! چه بدهیم اینها بخورند؟ یعنی بازو به شکم تبدیل شده است. مشکل در خود ماست. 2- عفو و گذشت، عامل صفا و صمیمیت عرض کنم به حضور شما که خدا در قرآن یک آیه دارد، با مردم چطور باشید؟ یک آیه دارد با خانمها چطور باشید؟ با مردم، آئین همسرداری، با مردم آیهاش این است. «وَ لْيَعْفُوا» (نور/22) به نظرم نیاز به ترجمه نیست. «وَ لْيَعْفُوا» یعنی باید همدیگر را عفو کنند. ببخشند. «وَ لْيَصْفَحُوا» از صفحه است. صفحه یعنی چه؟ یعنی آدم برمیگرداند. صفحه برگشت. عفو کن مردم را، اگر ناراحت شدی، ورق برگردد. یعنی ناراحتی را به خنده و شادی تبدیل کن. ولی نسبت به زن و شوهر و عروس و داماد یک جمله دیگر دارد. میگوید: «تَعْفُوا» (تغابن/14) از همسر بگذر. یک خلافی هم کرد، چیزی نگو. «وَ تَصْفَحُوا». ببینید «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا» برای مردم است. «تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا» یک «وَ تَغْفِرُوا» هم اضافه کرده است. مغفرت، ببخش! با مردم اگر مشکل پیدا کردی، عفو و صفح، با همسر اگر مشکل پیدا کردی، عفو و صفح و مغفرت. گرفتید چه گفتم؟ نسبت به باقی مردم خداوند میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ» نصفش را من میخوانم و نصفش را شما بگویید. «بِالْعَدْلِ» کسی هست باقیاش را بگوید؟ «وَ الْإِحْسان» (نحل/90) متشکرم! خداوند به عدالت و احسان دستور داده است. اما نسبت به پدر و مادر میگوید: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (بقره/83) نگفته: «بالوالدین عدلا». با مردم عدالت و احسان. با پدر و مادر عدالت لازم نیست. عدالت یعنی چه؟ عدالت، تعادل، تعادل یعنی تو یکی و من هم یکی. موشک جواب موشک! به پیغمبر گفتند: تو ابتر هستی. فرمود: من ابتر هستم؟ «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) خودش ابتر است. به مؤمنین گفتند: خل هستی. گفت: من خل هستم! خودت خل هستی! «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاء» (بقره/13) خودش سفیه است. اگر پدر گفت: احمق! من احمقم؟ خودت احمقی! نه… نه! با پدر و مادر تعادل نیست. با مردم تعادل طوری نیست اما با پدر و مادر «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا». نگو: مادرم فحشم داد، من هم او را فحش دادم. اینها یک لطیفههایی است در قرآن خیلی… حیف که عروس و دامادهای ما این آئین همسرداری… 3- زندگی بر اساس عُرف اهل ایمان قرآن راجع به آئین همسرداری میگوید: عرفی باشید. «بالمعروف» زندگیتان… یک کار استثنایی نکنید. اول انقلاب ما را در یک عروس دعوت کردند، نان و پنیر و هندوانه دادند. گفتیم: چرا؟ گفت: من میخواهم عروسی من نمونه باشد. گفتم: این عروس وقتی به دنیا آمد، نوزاد بود اسلام گفت: به احترام قدوم عروس خانم یک گوسفند عقیقه کن. آنوقتی که هیچی نداشت، اسلام گفت: یک گوسفند بکش و آبگوشت به مردم بده. حالا که باسواد شده، جهازیه آورده و زیبایی دارد و خانه شما را گرم کرده، آنوقت نان و پنیر و هندوانه میدهی؟ گفتم: همین نان و پنیر و هندوانه را تا آخر عمر پز میدهی. میگویی: مرا میبینی؟ انقلابی ازدواج کردم. نان و پنیر و هندوانه دادم. باسمه تعالی! غلط کردی. (خنده حضار) چه از این طرف بگویید: یک شامی بدهم که مشابه آن نباشد. تالاری بگیرم که مشابه آن نباشد. سفری بروم، سوغاتی بیاورم، چیزی بپوشم. هر کاری بکنید که بگویید: میخواهم این نمود داشته باشد، اینها درست نیست. معروف یعنی زندگی شما عادی باشد. حدیث بخوانم. پیغمبر ما چنین مینشست، گرد، که معلوم نشود کجا بالاست، کجا پایین است. یک غریبه هم که میآمد هی نگاه میکرد، میگفت: «ایکم رسول الله» کدام یک پیغمبر هستید؟ یعنی اینقدر پیغمبر عادی بود. زندگی عادی باشد. لازم نیست یک کاری کنیم که هیچکس این کار را نکرده باشد. با همدیگر ادب داشته باشید. قرآن بخوانم. «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» (حجرات/11) حدیث داریم پیغمبر به بچهها سلام میکرد. به همدیگر سلام کنید. هرکس سلام کند ثوابش بیشتر است. 69 ثواب برای کسی است که سلام میکند. یک ثواب برای کسی است که جواب میدهد. نه، زن باید به مرد سلام کند. چه کسی گفته است زن باید به مرد سلام کند؟ پیغمبر ما به بچه سلام میکرد. آخر من فوق لیسانس هستم و زنم لیسانس است. اصلاً مگر سلام ربطی به مدرک دارد؟ ادب را مراعات کنید. چرا میگویی: عباس؟ بگو: عباس آقا. فاطی، بگو: فاطمه خانم. ادب چیز خوبی است. قرآن میگوید: حتی، آشغالی بیا آشغالهای ما را هم ببر. شما به یک مسلمان باید آشغالی بگویی؟ نفتی، زغالی! اسم مردم را با ادب ببرید. اسم همسر، اینها علاقه را زیاد میکند. حدیث داریم اگر مرد به خانمش بگوید: من تو را دوست دارم، صادقانه بگوید، این کلمه از دل زن بیرون نمیرود. 4- مرد، حق حکومت دارد، نه تحکّم آخر او باید، قرآن میگوید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» (نساء/34) مردها حکومت دارند. مردها حکومت دارند، نه تحکم! ما قاطی کردیم. فرق بین حکومت و تحکم را نمیدانیم چیه. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» یعنی مدیریت با مرد است. چرا؟ بخاطر اینکه پول باید پیدا کند. روابط اجتماعی را باید بفهمد. روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، یکسری درگیریهاست بخاطر این مدیریت را به مرد دادند. اما مدیریت خانه هم با زن است. هرطور میخواهد خانه را درست کند. نه! من گفتم: پرده را درست کن، چرا اینجا زدی؟ بابا ولش کن. امام باقر مهمان داشت. مهمان آمد خانه امام باقر را… امام باقر(ع) او را در اتاق قشنگی برد. این مهمان دید اتاق قشنگ است. امام، چرا یک چنین اتاقی دارد؟ خیلی لوکس است. امام باقر دید تعادل این به هم خورده است. فرمود: شما فردا هم بیا! گفت: چشم! فردا آمد امام باقر ایشان را در اتاق خیلی ساده برد. گفت: اتاق دیروز چه بود؟ اتاق امروز چیست؟ گفت: اتاق دیروز مهریهی خانمم بود. خانم من از من مهریه میخواست، پول دادم رفت خانه را شیک کرد. من خانمم را آزاد گذاردهام. پول خودش است، میخواهد اتاقش شیک باشد. این اتاق من است و آن اتاق خانم من بود. دیروز دیدم نگاه میکنی، فهمیدم حالت به هم خورده است. گفتم: امروز هم بیایی. خانم باید در یک سری جاها که اختیار دارد، مال خودش است، آزاد باشد. در کار همدیگر دخالت نکنیم. چه گفتی؟ با که بودی؟ سوء ظن نداشته باشیم. ادب را مراعات کنیم. قرآن در مورد مهریه میگوید: «نحله» نحله از نحل عسل، یعنی این شیرینی است. وگرنه بگوید: من چه چیزم از فلانی کمتر است؟ او صد سکه و من پنجاه سکه؟ او هزار سکه و من هشتصد سکه؟ زنها فکر میکنند مهریه نرخشان است. نرخ شما نیست. اگر نرخ باشد پس حضرت زهرا هم بیارزش است نعوذ بالله! مهریه علامت این است که مرد راست میگوید. چون مرد به دختر میگوید: دوستت دارم. میگوید: خوب بده ببینم صد سکه! و لذا به مهریه صداق گفتند. صداق از صدق است. صدق یعنی راستش را بگو. صداق یعنی یک پولی بده تا من بفهمم حرفی که زدی، راست است. مهریه دو اسم دارد، هم مهریه است هم صداق است. صداق یعنی پولی بده، مهریه بده علامت صداقت. چشم و هم چشمی نباشد. چه کسی چقدر دارد. چه کسی چقدر دارد؟ در همین دانشگاه من یک روز بودم. یک جوانی آمد گفت: آقای قرائتی در تلویزیون بگو: مردم مهریه را کم بگیرند. گفتم: چقدر؟ گفت: چهارده سکه! گفتم: خواهر داری؟ گفت: بله. گفتم: یک داماد چهارده سکهای برایت میفرستم. گفت: نه! گفتم: ای نامرد. تو میخواهی برای دختر مردم چهارده سکه بدهی ولی برای خواهر خودت پانصد سکه بگیری؟ ما راست نمیگوییم. قرآن میگوید: «أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (حجرات/15) یک عده خاصی هستند راست میگویند. باقیها دروغ میگویند. یعنی وقتی میخواهیم مهر بدهیم میگوییم: کم بدهیم. وقتی میخواهیم مهر بگیریم، میگوییم: زیاد بگیریم. 5- تقسیم کارهای خانه میان زن و مرد تقسیم کار، یک روز امیرالمؤمنین و حضرت زهرا نزد پیغمبر آمدند، گفتند: تقسیم کار. فرمود: کارهای درون خانه برای زهرا، کارهای بیرون خانه برای حضرت علی. خیلی هم خوشحال شدند. در خانه هم گاهی کار میکردند. حدیث داریم یکبار حضرت زهرا آش میپخت، امیرالمؤمنین عدس پاک میکرد. امیرالمؤمنین به زهرا نگفت: من فوق لیسانس هستم، عدس پاک کنم؟ اصلاً سواد نداریم. یک آیه را نصفش را میخوانم و کلمه آخر را خودتان بگویید. قرآن میگوید: همه شما دانشمندان کره زمین یک ذره سواد بیشتر ندارید. آیهاش این است. «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/85) یعنی همه شما با هم یک ذره سواد دارید. خدا به موسی میگوید: فارغ التحصیل نیستی. دنبال خضر برو و علومی را یاد بگیر. هفتهای یک کتاب بخوانید. فیلم اگر مفید است، ببینید. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) 6- پوشاندن عیوب یکدیگر، نه اظهار و افشای آنها قرآن در مورد همسر میگوید: همسر برای همسر لباس است. این را یکوقتی من در تفسیر نور چند نکته آوردم و بعد هم دوستانی اضافه کردند. همین برادر ما جناب آقای رجالی هم که در دانشگاه تهران است، یک جزوهای نوشته که یک وقتی جزوهاش را به من داد، شاید صد نکته در این باشد. یک کلمه کوچک صد نکته دارد. من پنج مورد از این صد تا را برای شما میخوانم. چرا اسلام گفته: «هُنَ لِباسٌ لَكُم» (بقره/187)؟ 1- لباس در نقشش، در طرحش، در رنگش، در جنسش، باید به طرف بخورد. این به ما نمیخورد. باید به هم بخورند. یک کسی یک زن سیاه پوست گرفت، گفتند: چرا زن سیاه پوست گرفتی؟ گفت: برای محرم و صفر! (خنده حضار) زن و شوهر باید به هم بخورند. لباس عیب را میپوشاند. زن و شوهر باید عیب همدیگر را بپوشانند. متأسفانه گاهی دختر به فامیلهایش عیب شوهرش را میگوید. پسر هم به فامیلهایش عیب زنش را میگوید. گاهی آدم باید یک چیزی را ولو فهمید، اغماض کند. اسمش را نمیبرم، خدا رحمتش کند. یکی از دانه درشتها میگفت: شب عروس متوجه شدم خانم من دختر نیست. گفتم: خدایا، دختر نیست. ولی من اطمینان ندارم که این رابطه با کسی داشته است. ممکن است بیماری بوده یا از جایی پریده و از جایی ترسیده است. بکارت ممکن است به دلیلی از بین رفته باشد. میگفت گفتم: خدایا من این را با تو معامله کردم. تا گفتم: خدایا با تو معامله کردم چه خیراتی خدا به من داد. گفت: تو عیب عبد مرا پوشاندی. من هم عیب تو را میپوشانم. هرچه عیب مردم را پس بزنی، خدا عیبت را پس میزند. «زاغُوا أَزاغ» (صف/5) کج رفتی، کجت میکنم. «تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمد/7)، «جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) انسان یک معامله باید با خدا بکند. حالا غذا سوخت، سوخت که سوخت. نان خالی بخور برو بخواب. به روی خودت نیاور. دیگر مثل دیشب غذا را نسوزانی! مثل پریشب نسوزانی! مثل چهار روز پیش نسوزانی. بابا یک گوشت سوخته هی این میگوید. حالا یک شن درون سبزی است. خانم ببین! چرا نشان میدهی؟ در بیاور کنار بگذار. خانم خودش میفهمد این سبزی شن داشت و زیر دندان شما رفت. از همه گذشته مگر سبزی پاک کردن وظیفه زن است؟ خدایا خانم من پای تلویزیون نباشد. من گاهی وقتها حرفهایی که میزنم میدوم تلویزیون را خاموش میکنم. خانم من میگوید: یک چیزی برای زنها گفتی؟ هان! خستگیهای بیرون را درون خانه نقل نکنید. خستگیهای خانه را برای مرد نقل نکنید. «هُنَ لِباسٌ لَكُم» لباس عیب را میپوشاند. لباس زینت است. زن باید برای انسان زینت باشد. خانمها یک چیزی برای حجاب بگویم. شما که حجابتان خوب است ولی من کلیدی به شما میدهم که همه قفلها را با آن باز کنید. با بیحجابها چطور صحبت کنیم؟ الآن دویست عروس اینجا نشستند. شما به نماینده همه عروسهای دنیا حرف بزنید. آیا زنی پیدا میشود که بگوید: شوهر من 98 درصد مرا دوست داشته باشد و دو درصد هم یک دختر دیگر را دوست داشته باشد؟ خانمها اجازه هست یا نیست؟ با هم بگویید… نیست. هیچ زنی اجازه نمیدهد… گوش کنید…توجه کنید. هیچ زنی اجازه نمیدهد شوهرش 98 درصد او را دوست داشته باشد، 2 درصد هم یک خانم دیگر را دوست داشته باشد. خانم شما که اجازه نمیدهی دل شوهر شما دو درصد جای دیگر برود، چرا بدحجاب و آرایش کرده خودت را در خیابان مطرح میکنی؟ وقتی خودت را در خیابان آرایش میکنی، یعنی مردم مرا ببینید. (خنده حضار) پس تو که راضی نیستی، این استدلال قرآنی نیست. استدلال فطری است. تو که وجداناً راضی نیستی، فطرتاً راضی نیستی یک درصد علاقه شوهرت یکجا برود، خودت هم با این قیافه میآیی، علاقه مردم را به سمت خودت جذب نکن. این دلیل حجاب ماست. آیه هم داریم نمیخوانم. حدیث هم داریم نمیخوانم. طوری حرف بزنیم که هر بیدینی بگوید: راست میگویی. یعنی زنهایی هم که هیچ دینی ندارند، بگویی: شوهرت یک درصد علاقهاش جای دیگر رفت، حساس میشود. اگر علاقه شوهر جای دیگر برود، بد است، خودت هم علاقه شوهر مردم را به سمت خودت جذب نکن. مسأله حجاب… همسر خوب غیر از همسرداری خوب است. بعضی همسر خوبی هستند، ولی همسرداریشان خوب نیست. میگفت: آمدم خانه امام صادق دیدم رنگ امام پریده است. به امام گفتم: رنگ شما پریده است. فرمود: بله. گفتم: حادثهای رخ داده است؟ فرمود: به خانمم گفتم: پشت بام نرود. مکرر گفتم. ولی وارد خانه شدم دیدم باز خانم من بچه را بغل کرده و دارد از پشت بام بالا میرود. مکرر گفتم این کار را نکن. تا مرا دید وارد خانه شدم، ترسید. بچه از دستش افتاد و بچه مرد. امام صادق فرمود: از مرگ بچهام ناراحت نیستم. از این ناراحت هستم چرا زن من از من ترسید؟ خیلی مهم است. ما میگوییم: مرد کسی است که زنش از او بترسد! خوب پس گرگها مرد هستند. چون گوسفندها از گرگ میترسند. ترس علامت مردانگی نیست. این زن را بترسانیم… گاهی وقتها میخواهیم یک خدمتی بکنیم. بنده میخواهم افطاری بدهم. میگویم: یک غذا درست کن. میگوید: تو میخواهی افطار بدهی من باید کلفتی کنم؟ بله یکوقت زن خودش حاضر میشود. خوب یک عبادتی است و با هم شریک هستیم. نصف توفیقات مردها برای حمایت زنهاست. زنهای قدیم دیگر پیدا نمیشوند. من خدا را شکر میکنم که ریشم سفید شد. بعضی از عروس و دامادها حرفهایی میزنند میگویم: بابا اینها چه فکری میکنند؟ ما کجا بودیم و اینها کجا بودند؟ در سال تقریباً وقتی سالم بودم با کم و زیاد سالی صد سفر داشتم. به خانمم گفتم: حاج خانم من شوهر شما هستم. مسافرت میروم مرا از زیر قرآن رد کن! گفت: برای شوهری است که سال یکبار مسافرت برود. من باید یک قرآن در سینی بگذارم و در خیابان بایستم. (خنده حضار) توفیقاتی که ما داریم… هرکس هر توفیقی دارد، بخشی به خاطر خانوادهاش است. 7- تربیت فرزند، با شیوه اهل بیت(علیهمالسلام) اگر صبر کنید و کمک شوهرتان کنید، شوهر شما ترقی کند، شما در اجرش شریک هستید. حتی گاهی وقتها به اسم او تمام میشود. زندگی شما معروف باشد. بین بچه هایتان هم فرق نگذارید. حدیث داریم امام سجاد وقتی میگفتند: خانمت بچه آورده است. اصلاً نمیپرسید پسر است یا دختر؟ میگفت: سالم است؟ اگر سالم است الحمدلله! اصلاً دختر و پسر فرق نکند. من همه بچههایم دختر هستند. در عمرم یک مرتبه نگفتم: خدایا به من پسر بده. بچههایم همه دختر هستند. دختر و پسر فرقی ندارد. تربیت یک دختر مساوی با چند پسر است. ما در آموزش و پرورش سؤال کردیم از بچههایی که نماز میخوانند، پرسیدیم: کجا نماز را یاد گرفتی؟ خانه، مدرسه، مسجد؟ اکثراً گفتند: خانه. گفتیم: از پدر یا مادر؟ گفتند: مادر. مسأله مادر خیلی مهم است. انشاءالله ازدواج شما مبارک باشد. از بچه جلوگیری نکنید. فکر اینکه بچه کم باشد به تربیتش میرسیم دروغ است. خیلی از آدمها بچههای زیاد دارند همه خوب هستند. بچههای کم دارند، همه بد هستند. دختر و پسر فرقی نکند. اسم خوب روی بچههایتان بگذارید. اسم گذاری را ساده نگیرید. ما الآن در مملکتمان میگوییم: ایران کشور شیعی است، برای اینکه سه هزار تا علی آباد داریم. در لغت نامه دهخدا سه هزار علی آباد داریم. پس اینها دلیل بر این است که ایران کشور شیعه است. امام حسین را شهید کردند. حضرت علی شهید شد. پسرش امام حسین شهید. امام زین العابدین شهید، پسر امام زین العابدین(ع) زید بود، او را هم شهید کردند. زید هم یک پسر به نام یحیی داشت، او را هم شهید کردند. آن زمانی که یحیی را شهید کردند، نوه امام سجاد، تمام زنهای خراسان گفتند: به کوری چشم دشمنان اهلبیت که همه آنها را شهید میکنند، امسال هر زنی در خراسان زایید، اسم بچهاش را یحیی بگذارد. یعنی یک کودتا شد. این نامگذاری را ساده نگیرید. چرا زهرا نگذاشتید؟ خواهر زهرا دارد. چرا فاطمه نگذاشتید؟ خواهرم فاطمه دارد. خوب خواهرت یخچال دارد، تلویزیون هم دارد. پس شما هم دیگر یخچال نخر. استدلالهای آبکی، در همه خانهها زهرا و فاطمه باشد. در همه خانهها علی و محمود و احمد باشد. من یک دخترم زهرا و یک دخترم فاطمه است. گفتم: زینب. در همه خانهها زهرا باشد. چرا نمیگویید: او موبایل دارد. من دیگر نمیخواهم. او تلویزیون دارد من ندارم. اسم بچههایتان را اسم اهل بیت بگذارید. نمازی که شما میخوانید در حال آرایش نماز بخوانید. چون بچه نگاه میکند مادرش دارد عروس میشود. بعد سر نماز رفت. آن بچه به نماز خوش بین میشود. اما اگر دید وقتی عروسی میرود یک لباس شیک میپوشد و وقتی سر نماز میرود یک لباس بنجل میپوشد، این بچه علاقهمند به نماز نمیشود. یکی از راههای دعوت به نماز این است که مادر، عروس وقتی میخواهد نماز بخواند… داریم زن وقتی میخواهد سر نماز برود، هرچه طلا دارد به خودش آویزان کند. مردی که طلا برایش حرام است، وقت نماز لااقل لباس خوب بپوشد و عطر بزند. به یک جوان گفتم: طلا برای مرد حرام است. گفت: نامزدی است. گفتم: نامزدی باشد. باز هم حرام است. شما اگر گفتی: نامزدی است، حرام خدا حلال میشود؟ یک کسی جگر به سیخ کرد، روی آتش گذاشت. داشت باد میزد. گربهها جمع شدند. یک مرتبه به گربهها گفت: بلال است، بلال! (خنده حضار) فکر کرد… توجه کنید… فکر کرد اگر به جگر بگوید: بلال،گربهها میروند. حالا آقا حلقه طلا برای نامزدی است. ولی طلا برای مرد حرام است. نماز هم با آن باطل است. غیر از نماز هم همیشه گناه است. آغاز زندگی با گناه نباشد. نامزدیه… نامزدیه… نامزدی حرام خدا را حلال نمیکند.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در روایات، تلاش برای برآوردن نیازهای خانواده، به چه امری تشبیه شده است؟ 1) جهاد در راه خدا 2) زیارت خانه خدا 3) صدقه در راه خدا 2- آیه 86 سوره اعراف، به کدام نعمت الهی اشاره دارد؟ 1) غلبه بر دشمنان 2) کثرت جمعیت مسلمانان 3) افزایش ایمان مؤمنان 3- سفارش قرآن درباره نحوه برخورد با خطای همسر چیست؟ 1) مقابله به مثل 2) قهر و طرد 3) عفو و گذشت 4- سفارش قرآن درباره نحوه رفتار فرزندان با والدین چیست؟ 1) عدالت 2) احسان 3) هر دو مورد 5- آیه 34 سوره نساء به چه امری تأکید دارد؟ 1) مدیریت مرد بر خانه 2) مشارکت مرد در کارهای خانه 3) مدیریت زن بر خانه
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1103