نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1114
موضوع: تولي و تبري-1
تاريخ پخش: 29/9/63
بسم الله الرحمن الرحيم
يكي از بحثهاي خيلي خوب كه در رده بندي اضطراري جز فروع دين محسوب ميشود، اما از آيات و روايات اينطور استفاده ميشود كه چيزي از فروع دين قويتر است، مسئله تولي و تبري است. تولي يعني اينكه با دوستان خدا خوب باشد. آنها را دوست داشته باشد. با دشمنان خدا هم قهر باشد و ارزش بشر هم همين است. اينكه ما با منافقين خوب نيستيم. بهشت و جهنم درجه دارند. بدترين درجهها در جهنم مختص منافقين است. منافقين نماز هم ميخوانند اما با دشمنان خدا كنار ميآيند. «لا اله الا الله» يعني فقط خدا را قبول دارم. ديگر خدايان غرب و شرق را كنار ميزنم. يعني در اصول دين و فروع دين ما نياز به يك حب و بغض داريم. بعضي از مردم بي تفاوت هستند. يعني مهم نيست كه جمهوري اسلامي باشد يا نباشد. اما افرادي هستند كه حساسيت دارند. (مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ) (التوبة /17) نبايد بگويي: ما مرده شور هستيم. هرچه آوردند ما ميشوييم. ارزش تو به اين است كه گاهي جاذبه داشته باشي. گاهي دافعه داشته باشي.
1- عشق و محبت رمز كمال
اگر زن و شوهر همديگر را دوست داشته باشند هيچ مشكلي پيش نميآيد. اگر همديگر را دوست داشته باشند عيبهاي همديگر را براي ديگران نقل نميكنند. در يك اداره اگر كارمندها رئيس اداره را دوست داشته باشند كار بيشتري ميكنند و كار بهتري ميكنند. يك نجار اگر مشتري را دوست داشته باشد، يك در خوب ميسازد. علاقه در مسائل سياسي! سياست مردم ايران اين است كه امامشان را دوست دارند. ايران را خداوند نگه داشته است. مردم عاشق امام هستند. ميگويد: كاش بچهام در جبهه شهيد بشود كه من يكدفعه امام را ببينم. حالا اين عشق از كجاست؟ (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا) (مريم /96) بندگان خدا اگر صالح بودند خداوند مهري را در دلها قرار ميدهد. با پول و غيره هم هست. اينقدر هستند كه پول ميدهند، قيافهشان را درست ميكنند. خانه ميسازند. غذا ميدهند. مردم هم ميآيند، ميخورند و او را فحش ميدهند. «مقلب القلوب» دل دست خداست. آدم رياكار ديوانه است. چون به جاي اينكه برود به خدا بگويد: خدايا كاري كن كه مردم من را دوست داشته باشند. براي مردم كاري ميكند كه مردم او را دوست داشته باشند. آخر رياكار چه كسي است؟ گره دست خداست نه مردم! آدم وقتي عاشق خدا شد، تسليم خداست. اگر خدا به او كم هم بدهد، راضي است. يكي از افراد دزدي كرده بود. دستش را قطع كرده بودند. داشت خون ميآمد كه يك نفر رسيد و خواست از اين صحنه ضد انقلاب درست كند. مخالف علي(ع) درست كند. گفت: چه كسي دست تو را قطع كرده است؟ گفت: اميرالمومنين قربانش بروم! يعني اگر عشق باشد. . .
2- ترك تولي، عامل سقوط
رمز سقوط كشورهاي اسلامي چيست؟ اين است كه از مخالفين بدشان نميآيد. كنار ميآيند. مسلمان هستند اما يا با شرق است يا با غرب! علت اينكه استقلال ندارند و سقوط كرده است اين است كه تبري ندارند يعني سرانشان با ابرقدرتها سازش ميكنند. سالها قبل از اسلام بين يهود و مسيحيت دعوا بوده است. قرآن ميفرمايد: (وَقَالَتْ الْيَهُودُ لَيْسَتْ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتْ النَّصَارَى لَيْسَتْ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ) (بقره /113) يعني كارد و پنير بودند. الآن چندين قرن است كه دو تا دشمن با هم دوست شدهاند. (وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ) (انفال /73) حالا كشورهاي اسلامي بجاي اينكه خودشان با خودشان رابطه برقرار كنند با كشورهاي كفر رابطه برقرار ميكنند. قرآن ميفرمايد: كفار همه با هم ساختهاند. براي اينكه پدر شما را در بياورند. شما اگر به خدا تكيه كنيد و خودتان همديگر را جذب كنيد، موفق ميشويد. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنْ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ) (ممتحنه /13) دشمن خدا و كساني كه مورد غضب هستند اينها را سرپرست خودتان نگيريد. (وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ) (هود /113) به ستمگران و ظالمين تكيه نكنيد. كفار دم همديگر را دارند. كمبودهاي هم را جبران ميكنند. امام علي(ع) گاهي ميفرمود كه ميخواهم ده تا از مسلمانها را بدهم يك كافر بگيريم. چون مسلمانها در حقشان شل هستند. آنها در باطل خودشان سفت هستند. اين خيلي حرف است كه قرآن ميگويد: كافرها دم همديگر را دارند. ما در نماز ميگوييم: «غير المغضوب عليهم» يعني من اعلام ميكنم كه با مغضوبين بد هستم. من غير مغضوب هستم. من هركسي كه تو با آن بد هستي من هم با آن بد هستم. اگر خويش و قوم هم باشد ولي خط او جداست. از او دور شو! (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنْ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الظَّالِمُونَ) (توبة /23) اگر پدرتان و برادرتان كفر را بر ايمان ترجيح ميدهند، از آنها هم با اينكه خويش و قوم تو هستند، دور شو. بچهات است، نصيحتاش كن. استدلال بياور كه نماز بخواند. تو داري حمالي ميكني براي كسي كه با نماز لجاجت ميكند؟ اين چه كاري است؟ ما با سياه پوستهاي آفريقايي دست ميدهيم. چون انقلاب ما را فهميدهاند. اما با ايراني و آخوندي كه با انقلاب خوب نباشد، رابطهاي نداريم. روي يك معياري دوست داريم و روي يك معياري دوست نداريم.
3- لزوم پايداري و استحكام در تولي و تبري
ما يك مقداري در تولي و تبري شل هستيم. ميترسيم كه در ذوقش بخورد. ميترسيم كه ناراحت بشود. وقتي حضرت نوح(ع) گفت: خدايا تو كفار را غرق ميكني. پسرم چه؟ (قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِينَ) (هود /46) پسر نوح هم اگر بد كرد بايد غرق بشود. مگر پدري و پسري است؟ سيد اولاد پيغمبر است يعني چه؟ يهوديها ميگفتند: ابراهيم براي ما است. مسيحيها ميگفتند: براي ما است. مثل اينكه مردم خمين بگويند: امام براي ما است. مردم قم بگويند: براي ما است. آيه نازل شد (مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنْ الْمُشْرِكِينَ) (آل عمران /67) ابراهيم يهودي و مسيحي نيست. اين آدم مستقل است. شما بايد از او پيروي كنيد. بهترين كسان به ابراهيم كساني هستند كه از او پيروي كنند. مسئله علاقه براساس ايمان! شما بنده را بخاطر خدا دوست داريد. چون قرآن و حديث ميخوانم. گرچه من جهنمي باشم شما ثواب بردهايد. چون علاقه شما بخاطر خداست. يك كسي هم بخاطر خدا با او قهر ميكني گرچه او آدم خوبي باشد. اما شما بخاطر خدا با او قهر كردهاي. اگر هم او بهشتي باشد شما جهنمي نيستي. ابولهب خويش و قوم پيغمبر است. يك سوره آمده است (تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ) (المسد /1) بريده باد دست ابولهب! هر چند عموي پيغمبر است. تازه زن عمويش هم «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» قرآن يك قرآن محكم است.
4- انواع خانواده در قرآن
ما اصولاً چهار نوع زن و شوهر در قرآن داريم. يك زن و شوهر داريم كه هم فكر و همگام در راه حق هستند. امام علي(ع) و زهرا(س) هر دو دوش به دوش هم. . . اگر آدم صد تا حديث بخواند، اما زن آدم خلاف حديث عمل كند چه بايد كرد؟ بايد دعوا كرد؟ آنوقت ميبيني فساد دعوا از آن بيشتر است. بله! يكوقت آدم بايد برسد به جايي كه بايد طلاق بدهد. آن طوري نيست. هر چند از همه حلالها بدتر است و لذا خدا گفته: هركس خواست زنش را طلاق دهد چند تا دست انداز گذاشته است. گفته است: بايد پيش دو تا عالم عادل بروي. بعد هم به زن گفته است: خودت را آرايش كن و نشان شوهر بده. يعني اسلام نميخواهد طلاق بدهد. اگر زن تارك الصلاه است. اگر زن كار حرام انجام ميدهد، بايد طلاق داد. اما اگر در حد زهد و ايثار است، نبايد زندگي را به هم ريخت. هم فكر و همگام هستند. در راه باطل مثل ابولهب و خانمش هرجا پيغمبر سخنراني ميكرد ابولهب ميرفت و آنرا به هم ميزد. زن ابولهب هم تيغ جلوي پاي پيغمبر ميريخت كه در پاي حضرت برود. يعني هر دو بد جنس بودند. گاهي زن خوب است، مرد ناجور است. مثل فرعون! زن فرعون به قدري خوب است كه خدا به همه مردها ميگويد: از زن فرعون ياد بگيريد! گاهي برعكس است. زن بد است و مرد خوب است. مثل زن حضرت لوط و نوح! اينها پيغمبر بودند اما زنهايشان بد بودند. (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنْ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ) (تحريم /10)
5- عمل به وظيفه بدون هيچ گرايش منفي
نسبتهاي فاميلي فايدهاي ندارد. مسئله اين است كه چه كسي راه راست ميرود و چه كسي راه غلط ميرود؟ نزد پيغمبر آمدند و گفتند: شما يك خرده نسبت به كفار كوتاه بيا. ما هم يك خرده نسبت به مسلمانها كوتاه ميآييم. با هم زندگي كنيم. آيه نازل شد «قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» بگو: اي كافران من در خط شما نميآيم «وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ» شما هم در خط ما نياييد. «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» اينطور نيست كه شما در خط ما بياييد. قرآن به پيغمبرش ميگويد: مواظب باش كه كوتاه نيايي. (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ) (قلم /9) دوست دارند شل بشوي. رمز سقوط كشورهاي اسلامي اين است كه نسبت به كشورهاي غير اسلامي منزجر نيستند. ميگويند: آقا اسلام باشد. مرگ بر آمريكا نباشد. بني اميه دستور داده بود كه شما درباره خداشناسي صحبت كنيد. اما درباره شرك صبحت نكنيد. چون اگر مردم معناي شرك را بفهمند ديگر بله قربانگوي ما نيستند. (وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرْ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ) (انعام /121) اگر اطاعت از غير خدا بكنيد مشرك هستيد. يعني الله گفتن ضرر ندارد. اما نه شرقي و نه غربي ضرر دارد. امام رضا(ع) ميفرمايد: هركس گناهكاري را دوست داشته باشد او هم گناهكار است. «فمن احب مطيعاً فهو مطيع» (بحار الانوار/ج7/ص241) هركس بنده خوب خدا را دوست داشته باشد، بخاطر همين خدا او را دوست دارد. امام صادق(ع) ميفرمايد: دروغ ميگويد كسي كه ميگويد: ما اهل بيت را دوست داريم. اما از دشمن ما منزجر نباشد. پيغمبر فرمود: هركس ستمگري را دوست داشته باشد، خودش هم ظالم است. امام ميفرمايد: هروقت گناهكاري را ديديد. اگر كاري هم نميتوانيد انجام دهيد. حداقل چهره عبوس كنيد. الآن بعضي ميگويند: ما غرق گناهيم و يك حسين داريم. شما غرق گناه هستي بايد توبه كني. مسئله اين نيست كه هركس علاقه داشته باشد، ديگر تمام است. حديث داريم آنهايي كه در خط اهل بيت هستند و به ما علاقه دارند اگر كارهاي عباديشان را كنار بگذارند، درست نيست و آنهايي كه كاري عباديشان را انجام ميدهند اما به ما علاقه ندارند، اين هم فايدهاي ندارد. يعني بايد هر دو باشد. حديث داريم هر كس عمري در كنار كعبه عبادت كند، اما به ما اهل بيت علاقه نداشته باشد، فايدهاي ندارد. اگر كسي خط رهبرياش درست نباشد روزهاش هم ارزش ندارد. ميگويد نميشود به او چيزي بگويم. عمو است. پسر عمو است. بگذار با هم زندگي كنيم. نه! زندگي دنيا چيزي نيست. آخرت مهم است. يك خورده بايد در برخوردها جديتر باشيم. واقعاً عنايت كنيم به كسي كه دوست خداست و منزجر باشيم از كسي كه دشمن خداست. ما بايد بنده خدا باشيم. اگر بندگي خدا اين است كه سه نفر را عزل كنيم، خوب عزل كن. سوره برائت كه نازل شد پيغمبر به يك نفر داد و گفت: برو بخوان! تا به او داد، بعد گفت: اين به درد اين كار نميخورد. پس گرفت و به يك نفر ديگر داد. گفت: تو برو بخوان. بعد ديد اين هم مرد اين كار نيست. پس گرفت. يعني پيغمبر در نصف روز چند نفر را عزل و نصب كرد. مسئله اين نيست كه. . . يك خرده در برخوردها بايد خشنتر و قاطعتر باشيم. شل نشويم. اگر در اين واديها شل بشويم، فردا هم در مقابل آمريكا و شوروي شل ميشويم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1114