responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1127

موضوع: جایگاه اذان و مسجد در فرهنگ اسلامی

تاريخ پخش: 30/04/1401

عناوين:
1- اذان گفتن بلال بر بام کعبه، بیانگر ارزش‌های دینی
2- تکرار جملات اذان همراه با مؤذن
3- توجه به اذان در جشنواره‌های فرهنگی، هنری
4- اذان در همه جا، در مسجد یا خانه، به جماعت یا فرادی
5- جایگاه مسجد در رفع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی
6- خطر نفوذ منافقان در مساجد و سوء استفاده از جماعت مردم
7- رعایت حقوق مردم در نماز جماعت و سخنرانی‌های مذهبی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

دنباله‌ی بحث‌های جلسات قبل مطالبی راجع به اذان در یادداشت‌هایم بود، که گفتم حیف است که نگویم. یکی که گرچه اذان مال نماز است، ولی به ما سفارش شده وقت‌های دیگری هم که گرفتاری پیدا کردید، حالا نه اذان پشت بلندگو و در جامعه، نشسته‌اید، اصلاً در اتاقید، در خانه‌اید، کارگری که اگر فشار روی‌تان آمد، داریم که اذان بگویید، اذان بدون نماز هان، فقط اذان، یعنی اذان خودش یک اثری می‌تواند داشته باشد، این در روایات آمده که سفارش شده.
حالا کسانی که اذان می‌گویند، «أَفْصَح‌» داریم (الكافي، چاپ إسلامية، ج ‌3، ص 303) ، «أفصَح» یعنی هر کس که صدایش خوب است، بیانش روان است، آدم‌های خوش‌بیان اذان بگویند، آدمی که صدایش خوب نیست، یا متوسّط است، یا ضعیف است، یا عیب دارد، این اذان نگوید.

1- اذان گفتن بلال بر بام کعبه، بیانگر ارزش‌های دینی

بله، یک جایی ممکن است یک مواردی بگویند نه، ایشان باید اذان بگوید، مثلاً بلال حبشی «شین» را نمی‌توانست بگوید، عوض «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّه» می‌گفت: «أَسهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّه»، من این را در مسجد‌النبی مدینه پهلوی یک سیاه‌پوست نشسته بودم، دیدم قرآن که می‌خواند او هم شین‌هایش را سین می‌خواند،فهمیده می‌شود مال بلال نیست، لهجه‌ی آن منطقه این بود که به جای «شین»، «سین» می‌گفتند، نه این‌که حالا شخص بلال باشد، چون این را من دیدم، کنارش نشسته بودم، قرآن می‌خواند، به «شین»ها که می‌رسید، «سین» می‌گفت. گفتند: «یا رسول الله، این اذان را بدهید به یک کس دیگری بگوید.» بلال شین نمی‌توان بگوید، حضرت فرمود: سین بلال ویتامین شین دارد، یعنی خدا این سین را به جای شین قبول می‌کند. این مسئله مهم است، چون بلال، خود اذان بلال خیلی درس داخلش است، در هر کشوری، چند تا ساختمان مهمی که هست، آن ساختمان مهم‌ها حراست می‌شود، حفاظت می‌شود، اجازه ندارند آدم‌های عادی بروند در آن ساختمان، ولی مهم‌ترین ساختمان اسلام که کعبه هست، یک بلال حبشی، برده، می‌رود رویش اذان می‌گوید. این مسئله‌ی لهجه که الآن آمریکا در آن مانده، سالی بعضی افرادی کشته می‌شوند، به خاطر این‌که سیاه‌پوستند. اذان بلال یعنی لهجه مهم نیست، سیاه‌پوستی مهم نیست، اذان بلال یعنی افرادی که برای اسلام شکنجه شدند، آن‌ها باید عزیز باشند، بلال خیلی شکنجه شد، شکنجه‌شده‌ها باید عزیز باشند، پیامش است، سیاه‌پوست‌ها با سفیدپوست‌ها فرقی ندارند، پیامش است. ساختمان مهم معنایش این است که افراد عادی نتوانند بالایش بروند، افرادی که توانایی ندارند، همان مقداری که می‌توانند انجام بدهند، خدا آن را به جای آن می‌گذرد، توانایی «شین» نداری، «سین» بگو، ولی «سین» شما را به جای «شین» خدا قبول می‌کند. این‌ها نکاتی است و خوش‌صدا اذان بگوید.
داریم در تاریخی حضرت امیر خودش می‌رفت مسجد کوفه اذان می‌گفت و همه‌ی شهر صدای اذان را می‌شنیدند.
اذان خودش ثواب دارد، پیشواز اذان، از قبل از اذان دقایقی را ما قرآن بخوانیم، سرود بگذاریم، مصیبت بخوانیم، روضه‌خوانی کنیم، آن چیزی که به ما گفتند داد بزن، خود اذان است که دو، سه دقیقه، چهار، پنج دقیقه بیش‌تر نمی‌کشد، بعضی‌ها به اسم اذان می‌گویند حالا پیش‌خوانی می‌کنیم، به اسم پیش‌خوانی بلندگو می‌گذارند و مردم را قبل از اذان از خواب بیدار می‌کنند، این‌ها هم اگر مردم‌آزاری بشود، بپرسید از مراجع که آیا من می‌خواهم قبل از اذان مردم را با سحرخوانی …؟ ما در اسلام سحرخوانی نداریم، سحرها بلند شو نماز شب بخوان داریم هان، گریه و مناجات را داریم، تهجّد را داریم، ولی این‌که من بروم پشت بلندگو، قبل از اذان شعری، مصیبتی، روضه‌ای، تاریخی، هر چیزی بگویم، این مجوّز می‌خواهد، ببینید مراجع اجازه می‌دهند یا نه.
2- تکرار جملات اذان همراه با مؤذن
خب در اذان نکته‌ای که هست این هست که کسی که اذان می‌شنود او هم یواش در دلش یواش با زبان بگوید الله اکبر، مثلاً او می‌گوید: «الله اکبر» [با صدای بلند]، صدایش را شنیدی، شما بگو «الله اکبر» [با صدای آهسته]، تا یک حد که خودت بفهمی، یعنی هماهنگ باشید، یعنی یک کسی که حق می‌گوید همه لبّیک بگویید. خیلی درس قشنگی است، یک مرد خدا بلند می‌شود می‌گوید: «اللّهُ‌ أَکْبَر»، همه‌ی مردان خدا می‌گویند: «اللّهُ‌ أَکْبَر»، یعنی با یک «قَدْ قامَتِ الصَّلاَة» یک بسیج عمومی است، یعنی روزی چند تا بسیج می‌شود، خیلی ارزش دارد این. چه کدی است که، اسلام یک کد به مسلمان‌ها داده که می‌گوید به این کد رسیدید که گفتند «اللّهُ‌ أَکْبَر»، همه‌تان بگویید «اللّهُ‌ أَکْبَر». ما متأسّفانه بعضی‌هایمان اسلام را نشناختیم، بعضی‌هایمان هم که اسلام را شناختیم، عمل نکردیم، بعضی‌هایمان هم که عمل کردیم، بعد خرابش کردیم، این‌هایی که سکنجبین می‌پزند، می‌چشند، اگر دیدند ترشی‌اش زیاد است، شکرش را زیاد می‌کنند، اگر وضع فساد توسعه پیدا می‌کند، شما الله اکبرت را رونق بده.
چیزی را هم جایگزین اذان نکنید، تواشیح هیچ وقت زور اذان را ندارد. تواشیح من نمی‌گویم بد است یا خوب، کار ندارم، ولی می‌خواهم بگویم هر چیزی را در جای خودش، هر چیزی به اندازه‌ی خودش. امیرالمؤمنین می‌فرماید که اگر بیش از اندازه تعریف کردی، معلوم می‌شود چاپلوسی. (نهج البلاغه، حکمت 347) کمال را باید گفت این کمال است، این‌که چند تا جوان خوش‌بیان، خوش‌صدا بیایند یک سرود مفیدی را مطرح کنند، مثل همین سلام فرمانده، یک چیزی را ساختند هنری و این اثرگذار است، یعنی آهنگ و هنر و سرود این‌ها اثرگذار است. وقتی سوره‌ی «تبّت یدا» نازل شد، ابولهب از غصّه سوخت، (تَبَّتْ يَدا أَبي‌ لَهَبٍ وَ تَب‌) (مسد /1) این ریتمی دارد، خود نماز ما ریتم دارد، این‌که چند گروهی با هم بخوانند، دعاهای ما ریتم دارد، شما دعای جوشنی که شب قدر می‌خوانی، هر بندش یک ریتم دارد، یک ریتم قاف دارد، یا رفیق، یا شفیق، یک ریتمش همه میم دارد، یا علیم، یا حکیم، این همه‌اش میم دارد، نماز ما ریتم دارد، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»، «الرَّحْمنِ الرَّحيم»، «مالِكِ يَوْمِ الدِّين»، «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين»، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم»، (صِراطَ الَّذينَ … وَ لاَ الضَّالِّين‌) (آیات سوره‌ی فاتحه) همه‌اش، « أَحَد»، صَمَد»، «يَلِدْ»، «يُولَدْ»، این‌که چند تا جوان بیایند یک سرودی را تمرین کنند با هم بخوانند، خوب است، اما این کار اذان را نمی‌کند، یعنی اگر شما پنجاه تا شال گردن ابریشمیِ قیمتی گردنت باشد، این کار پیراهن را نمی‌کند، کار لباس را نمی‌کند. من تقاضا می‌کنم از همه‌ی عزیزانی که گروه تواشیح هستند، اذان را هم به کارشان اضافه کنند، ای کاش اوّل اذان را تمرین می‌کردند، بعد تواشیح، حالا تواشیح هم خواند، مانعی ندارد، نکند که این آقا سالی چند بار تواشیح می‌خواند، ولی سالی یک بار هم اذان نمی‌گوید، این خیلی بد است، خیلی بد است، بی‌اعتنایی است، چیزی را جایگزین چیزی می‌کنیم، یا باید بهتر باشد «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها» (بقره /106)، شما بهتر از اذان را بیاورید، حالا چیزی هم می‌خواهید کنار اذان بگذارید، طبق موازین خودش کنار بگذارید، ولی تواشیح کار اذان را نمی‌کند. این مال اذان.
پس در اذان چند تا نکته گفتیم:
1- اذان آری، قبل از اذان مردم را از خواب بیدار کردن نه، این یک اصل است، مردم‌آزاری حرام است.

3- توجه به اذان در جشنواره‌های فرهنگی، هنری

2- اذان آری، بعد از اذان تواشیح و سرودهای دیگر، سرودهای دیگر نباید باعث شود که رنگ اذان کم‌رنگ بشود، حتّی به ما گفتند روز عرفه که روز دعاست، روز عرفه روز دعاست، می‌گویند روزه هم خیلی ثواب دارد، ولی می‌گوید اگر روزه بگیری، حال دعا از دستت می‌رود، روز عرفه، روزه‌ات را بخور که حال دعا داشته باشی، یعنی ببیند در عبادت‌ها هم (لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض‌) (نهج البلاغه، حکمت 39)، یک قانونی داریم که اگر یک مستحبّی انجام بدهی، این مستحب به واجب ضرر می‌زند، انجام نده. آقا یک سگی تشنه‌اش است، شما می‌خواهی نماز بخوانی، آب همین مقدار، یک لیتر آب بیش‌تر نداری مثلاً، اگر وضو بگیرید، سگ از تشنگی می‌میرد، اسلام می‌گوید تیمّم کن، آب را بده به سگ، ولی با تیمّم نماز بخوان. ما باید در کارها حساب کنیم اولویت یک کدام است، اولویت دو کدام است، ما هزارها گروه تواشیح شاید داشته باشیم، این‌ها تبدیل شوند به گروه اذان، سرود الهی، تواشیح هم تمرین کنند جاهایی بخوانند، اذان همه جایی است، تواشیح بعضی جاها هست، بعضی جاها نیست، همه با اذان مأنوسند، همه‌ی امّت می‌توانند با اذان هماهنگ باشند، تا می‌گوید: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، همه‌ی امّت بگویند: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، ولی تواشیح را خب باید کلّی گروه خاصّی تمرین کنند، اذان تمرین نمی‌خواهد، اذان هزینه نمی‌خواهد، اذان را همه جا می‌شود گفت، با هر لباسی، با هر فرمی می‌شود اذان گفت، اذان در قرآن است، آیه‌ی اذان چه چیزی هست در قرآن؟ «نُودِيَ لِلصَّلاةِ» (جمعه /9)، «نُودِيَ»، نداء یعنی اذان، (نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاة) (مائده /58)، «نُودِيَ» و«نادَيْتُمْ» آیه قرآن است، یعنی مال اذان است. قرآن می‌فرماید: (وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً‌) (فصّلت /33)، چی از این بهتر؟ (مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّه‌) (فصّلت /33)، یک کسی که می‌گوید «حَیِّ علی الصّلوة» مردم را دعوت به خدا می‌کند، می‌گوید بیایید نماز، می‌گوید کسی که مردم را به خدا دعوت می‌کند، «مَنْ أَحْسَنُ»، چه کسی از این بهتر است؟ مبلّغین دین، علما و روحانیون و وعّاظی که مردم را با خدا و قرآن و حدیث آشنا می‌کنند، چه کسی از این بهتر، اگر خدا باشد و ان‌شاءالله حبط نشود، اذان خیلی مهم است، دستوری است که خداوند به جبرئیل داد، به پیامبر یاد داد. (الكافي، چاپ إسلامية، ج ‌3، ص 302)
حدیث داریم اگر مردم می‌دانستند که چه‌قدر اذان ثواب دارد، اذان با صف اوّل جماعت، سر صف اوّل و اذان قرعه می‌کشیدند.

4- اذان در همه جا، در مسجد یا خانه، به جماعت یا فرادی

کسی که اذان می‌گوید، هر کسی که صدای این را بشنود، لازم هم نیست گوش بدهد، گاهی وقت‌ها خود فضا، فضا، فضای اسلامی باشد. شما می‌خواهی در بیابان نماز بخوانی، هیچ کس هم نیست، وقتی می‌خواهی نماز بخوانی، اذان بگویی، می‌گوید آنجا هم اذان مستحب است، «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، آخر به چه کسی می‌گویی «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، «حَیَّ» یعنی بشتاب، کسی اینجا نیست، بیابان است، من تنها هستم، می‌گوید تنها هم اگر هستی بگو «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، یعنی فضا باید پر از، این آرایشگاه‌ها دیدی، یک قیچی دست می‌گیرند، یک مو اینجاست، می‌زنند، همین‌طور الکی به هم می‌زند تا یک مو را می‌زند، باز همین‌طور به هم می‌زند، این می‌خواهد بگوید فضای آرایشگاه این است که قیچی به هم بخورد، ولو یک جا مو هست، می‌زنی، یک جا مو نیست، آنجا هم که مو نیست، قیچی را تکانش بده که این فضا، فضای آرایشگاهی و پیرایشگاهی باشد. فضای نماز، وقتی فضا مذهبی شد، مردم مذهبی می‌شوند. به یک کسی گفتند: «چرا اسم بچّه‌هایت را گفتی زهرا، فاطمه، احمد، محمّد؟ چرا؟» گفت: من می‌خواهم اسم این‌ها روزی چند بار در خانه برده بشود، من بگویم احمد بلند شو بیا، فاطمه این کار را بکن، این فاطمه و احمد در خانه‌ی ما می‌چرخد، لفظ این‌ها هم مقدّس است. این‌ها خودشان که مقدّس‌اند، اسمشان هم مقدّس است. شما اگر بنویسی «یا فاطمه» به پیشانی‌ات بچسبانی، این اگر وضو نداشته باشی، کلمه‌ی فاطمه هم به پیشانی‌ات نباید بخورد، دست بی‌وضو نباید به کلمه‌ی زهرا، به امام صادق، به حضرت مهدی، به پیغمبر گفت (صلوات الله علیهم اجمعین)، اسمشان هم مقدّس است. قرآن هم می‌گوید: (سُبْحانَ اللَّه‌) (صافّات /159) هم می‌گوید: (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى‌) (أعلی /1)، «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»، یعنی این‌ها اسمشان هم باید منزّه باشد. روز قیامت یک عدّه می‌گویند ما اشتباه کردیم گفتیم خدا و خلق، آخر منافقین شعارشان این بود: «به نام خدا و به نام خلق خدا»، قرآن می‌گوید وقتی گفتید خدا (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم‌) (انعام /91)، قرآن می‌گوید وقتی گفتی خدا، چیز دیگری نگو.
بحث اذان را داشتیم می‌گفتیم. کسانی که با صدای اذان می‌آیند مسجد، این مؤذّن در ثوابشان شریک است، این هم یک مطلب. پیامبر فرمود: «اگر مردم می‌دانستند در اذان و صف اوّل چه برکات و پاداش‌هایی است، قرعه می‌کشیدند برای اذان گفتن و صف اوّل واقع شدن.»
خب اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد

5- جایگاه مسجد در رفع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

یکی از مسائل، مسئله‌ی جماعت است. به جماعت تکیه کنیم، البتّه تذکّرات قبلاً گفته شده، ولی باز هم باید گفته بشود. نماز در مسجد خیلی ثوابش بیش‌تر است، مسجد یک سالن اجتماعاتی است که اتوماتیک مردم حاضر، غایب می‌شوند، مسلمان‌ها مشکلاتشان را در مسجد حل می‌کردند، هشت سال جنگی که به ایران تحمیل شد، اگر مساجد نبود و حمایت‌های مؤمنانه نبود و غیر از ایّام کرونا اگر کمک‌های مؤمنانه نبود، مردم خیلی بیش‌تر اذیّت می‌شدند، همه‌ی مشکلات باید در مسجد حل بشود. امیرالمؤمنین در مسجد کوفه هم حکومت می‌کرد، هم قضاوت می‌کرد، هم تعلیم و تربیت داشت، هم موعظه می‌کرد و خطبه می‌خواند، هم نماز جماعت می‌خواند. مسجد فقط مال عبادت نیست، مال همه چیز است. داریم اگر کسی بی‌اعتناست به مسجد، پایش را در مسجد نمی‌گذارد، شما دختر به او نده، چون آن کسی که به مردم مسلمان بی‌اعتنایی می‌کند، شما هم در دامادی به او بی‌اعتنایی کن. وقتی می‌خواهید یک جوانی را داماد کنید، بروید سراغ جوان‌های مؤمن (وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ) (نور /32)، صالح، یعنی جوان‌های صالح را داماد کنید، دختر صالح را عروس کنید، جهازیه جور کنید، یعنی جوان‌ها هم بفهمند که اگر خواسته باشند از امّت کمک بگیرند، باید با مسجد رفت‌و‌آمد کنند، با مسلمان‌ها رفت‌و‌آمد کنند، نمی‌شود یک کسی در هیچ کاری با مسلمان‌ها گامی برنداشته، خطّش از خطّ مسلمان‌ها جداست، اما توقّع داشته باشد مسلمان‌ها جمع بشوند، مشکل او را حل کنند، «وَ الصَّالِحينَ» این‌ها عربی‌هایی که می‌خوانم، قرآن است، قرآن می‌گوید اقدام کنید، قیام کنید، بسیج بشوید، دختر و پسرهایی که صالح هستند، حالا صالح یا یعنی از نظر علم و تقوا صالحند، یا نه، صلاحیت ازدواج را دارند، یعنی می‌تواند شوهرداری کند، می‌تواند بچّه‌داری کند، شاید هم معنایش آن هم باشد، نمی‌دانم.
خب بعضی مسجدها اسمش مسجد ملعونه است، امام حسین را که کشتند، بعضی از آدم‌های منحرف و خودشیرین نشانده، آمدند به افتخار آن مسجد ساختند، امام فرمود این مسجدها، مسجد ملعونه استو
مسجد نباید پایگاه خطّ سیاسی باشد، همه‌ی مردم باید بیایند در مسجد بدون دلهره، با آرامش کامل بیایند نماز بخوانند و بروند. خطبه‌های نماز جمعه نباید زنده‌باد و مرده‌بادهای شخصی درش باشد، حالا یک امام جمعه‌ای با یک استانداری، با یک فرمانداری، با یک شورای شهری مسئله دارد، اما وقت نماز جمعه نباید حل بشود، جوری نباید بشود که اگر یک کسی می‌خواهد برود نماز جمعه، بگوید امروز آقایش نگاهش به من بیفتد و حالا معلوم نیست چه حرف‌هایی را بزند و من را له‌ام کند،
مسجد محلّ (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ) (رعد /28) مسجد محلّ آرام‌بخش باشد، نه محلّ اضطراب و دلهره. هیچ کس نباید از ورود به مسجدش دغدغه‌ای داشته باشد. این هم این.
ساختن مسجد، از هر کسی پول نگیرید. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: (ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ) (توبه /17)، آدم‌های مشرک حق ندارند، مسجد را تعمیر کنند، (إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ) (توبه /18)، کسانی حق دارند مسجد بسازند که اهل ایمان و زکات و و نماز و شجاعت باشند، (وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ) (توبه /18).

6- خطر نفوذ منافقان در مساجد و سوء استفاده از جماعت مردم

در صدر اسلام منافقین آمدند یک مسجد ساختند. به پیغمبر گفتند: «تشریف بیاورید یک نماز جماعت بخوانید، تا مسجد ما با نماز شما رسمی بشود.» حضرت در آستانه‌ی جنگ تبوک بود، فرمود: «من می‌روم جنگ، برمی‌گردم، به شما جواب می‌دهم.» رفت و برگشت. منافقین آمدند گفتند: «آقا تشریف بیاورید یک نماز جماعت بخوانید که مسجد ما رسمیت پیدا کند.» حضرت فرمود: «بیل و گلنگ جمع کنید، بروید مسجد را خراب کنید.» رفتند مسجد را خراب کردند (السيرة النبوية، ابن هشام الحميري، ج 4، ص 956) و طبق نقلی فرمود که: (جای مسجد دیگر چیزی نسازید، فقط محلّ زباله‌ها باشد.) (السيرة الحلبية، أبو الفرج الحلبي الشافعي، ج 3، ص 203) چرا؟ برای این‌که این‌ها مسجد ساختند که کمر اسلام را بشکنند، مثل قرآنی که شاه چاپ می‌کرد، شاه قرآن چاپ می‌کرد، مکّه هم رفت، عمره هم انجام داد، لباس احرام هم پوشید، ولی لباس احرامش چی؟ تولیت آستان قدس رضوی را شاه داشت، می‌خواست بگوید من خادم امام رضا هستم، من اهل لبّیک و مکّه و عمره هستم، من اهل قرآنم، یعنی مسجدهایی که این‌ها می‌سازند، این‌ها برای سرپوش گذاشتن است و لذا کفر است، می‌گوید این‌ها کفر است، کفر یعنی پوشش، می‌گویند فلانی کافر است، یعنی چه؟ حق را می‌فهمد، می‌پوشاند رویش را، نمی‌داند، «وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ» (توبه /107)، مسجد ملک کسی نیست. اگر یک بچّه دو ساله داخل مسجد نشست، رئیس جمهور وارد شد، شما اگر بچّه‌ی دو ساله را بلند کردی، رئیس جمهور نماز بخواند، نماز رئیس جمهور هم باطل است، اِه. اِه ندارد. دو سالش است؟! بچّه دو ساله هم که یک جا نشست، نباید بلندش کرد، ولو آن کسی که می‌آید شخصیّت مهمّی باشد، مسجد جای عمومی است.
مقام معظّم رهبری من این را از ایشان شنیدم. در مشهد، قبل از انقلاب مسجدی داشتند، یک جوانی با بلوز رنگ و وارنگ آمد صف اوّل جماعت نشست. یکی از این پیرمردهای مشهد گفت: «پسر تو خجالت نمی‌کشی، با این بلوزت آمدی صف اوّل؟!» این هم حیا کرد، جواب نداد و بلند شد رفت عقب نشست. آیت الله خامنه‌ای فرمود من به این پیرمرد گفتم: «به چه دلیل این را بلندش کردی؟! چه آیه و حدیثی داریم که هر کس صف اوّل است، اگر بلوزش رنگی بود، نباید صف اوّل باشد؟! چرا این را تاراندی از مسجدی؟!»
ببینید ما گاهی وقت‌ها مسجدی‌ها جوان‌ها را می‌تارانند. پسر سیزده ساله‌ای نامه نوشت که: «تا آخر عمرم مسجد نمی‌روم!» چرا؟! «در مسجد غذا می‌دادند به مناسبت افطاری یا ماه رمضان، نذری بود، ما یک مشت بچّه بودیم، به ما گفتند: «بچّه‌ها صبر کنید تا بزرگ‌ترها بروند، بعد بچّه‌ها.» می‌گفت: «پشت در مسجد ایستادیم، بزرگ‌ها غذا خوردند، رفتند. بعد آمدند در را باز کردند، گفتند بچّه‌ها غذا تمام شد، بروید خانه‌تان.» می‌گفت: «ما را معطّل کردند، قول دادند، عمل نکردند، بعد هم به ما غذا ندادند، من تا آخر عمر مسجد نمی‌روم.» خب این نذرها و عبادت‌های ما قابل توبه هست که افرادی را از مسجد می‌تارانیم، کسی حق ندارد بگوید چرا اینجا نشستی؟! بلندگوی مسجد ارث پدر کسی نیست، بعضی مسجدها بلندگویش مال فلانی است، وقتی بلندگو را می‌گیرد، انگار ارث پدرش را گرفته، «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»، آقا بگذار این بچّه اذان بگوید. نه، من ده سال هست اذان می‌گویم. شما اگر صد سال هم اذان بگویی، بگذار بچّه اذان بگوید.
بلندگوی مسجد ارث کسی نیست، ولو این‌که یک کسی خوش‌صداست، اذان بیش‌تری بگوید، ولی این بلندگو را به کس دیگری هم بگویید اذان بگوید. من رفتم سر قبر پدرم کاشان فاتحه بخوانم، دیدم یک کسی آمده خیلی با یک حال خاصّی حمد و سوره می‌خواند. گفتم: «ببخشید، شما ایشان را می‌شناسید چه کسی است؟!» گفت: «بله، این نماز دو ریالی یاد ما داد.» گفتم: «نماز دو ریالی چی هست؟!» گفت: «این حاجی، حاجی علی نقی این غروب‌ها که می‌شد، یک مقداری یک ریالی و نیم ریالی و دو ریالی می‌گذاشت داخل نعلبکی، می‌آمد در مسجد می‌نشست، هر بچّه‌ای می‌آمد نمازش را می‌خواند، یک ریال، دو ریالش می‌داد و من به خاطر یک ریال، دو ریال او نماز را یاد گرفتم. حالا هم گاهی که می‌آیم قبرستان مسلمان‌ها، سر قبر ایشان می‌آیم.» پدران ما این‌طور بودند، با یک ریال، نیم ریال. ما بگذاریم همه‌ی بچّه‌های خوش‌صدا اذان بگویند،

7- رعایت حقوق مردم در نماز جماعت و سخنرانی‌های مذهبی

به هر حال مسجدهای ما باید این‌طور باشد. نمازهای ما نباید طول بکشد، من این را بارها گفته‌ام، اما متأسّفانه هنوز هم همه‌ی مسجدها نیست. بین نماز گروگان نگیرید، البتّه تعقیبات حضرت زهرا چون ثواب هزار رکعت نماز دارد (بحار الأنوار، ج ‌82، ص 331 و 332)، خیلی مورد سفارش است، وقتش هم من حساب کردم، یک و نیم دقیقه، دو دقیقه نمی‌کشد، ولی بین این سخنرانی نکنید. می‌گوید: «آقا سخنرانی نکنیم، مردم می‌روند!» خب بروند، اسلام به مردم اجازه داده که یک رکعت به من اقتدا کنند، رکعت دوّم خودشان فرادی کنند، وقتی اسلام به مردم پشت سر من اجازه داده که بخشی از نماز را اقتدا کنند، بخشی را جدا شوند، برای خودشان بخوانند، وقتی این حق دارد وسط نماز جدا بشود، آن وقت بین دو نماز جدا بشود، طوری هست؟! بابا این ، من کار دادم، یا بازار است.
بعضی‌ها می‌گویند صدای اذان مزاحم ما هست. این را هم باید مواظب باشند، نکند (في‌ قُلُوبِهِمْ مَرَض‌) (بقره /10) باشد، قرآن می‌گوید بعضی آدم‌ها هستند، وقتی الله اکبر می‌گویی، به آن‌ها برمی‌خورد. بخوانم آیه‌اش را، خیلی آیه‌ی تلخی است، ولی بشنوید: (إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ) (زمر /45) وقتی می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّهُ»، (اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ) (زمر /45)، یعنی بدش می‌آید، از الله اکبر بدش می‌آید، (وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ) (زمر /45)، وقتی می‌گوییم قوانین بین‌الملل، راه‌های دیپلماسی، بین‌الملل، (إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ) (زمر /45)، بله، بله، بله، بله، تا می‌گوییم بین‌الملل ابرویش باز می‌شود، تا می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّهُ»، گرفت می‌شود. می‌گوید: «این‌ها بیمارند.» آخر یک نماز، یک اذان چه‌قدر طول می‌کشد؟! (بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‌) (رعد /28). این‌ها یک مقداری باید مواظب باشیم، همان کسی که انتقاد می‌کند، همان کسی که اذان می‌گوید، همه‌مان روی مرز راه برویم. کینه‌های شیطانی را پای اسم دین نگذاریم.
خیلی خب اسلام در قرآن می‌فرماید که ما کاری را که می‌بینیم، نیّت کار را هم می‌بینیم، مسجد ضرار مسجد بود، اما نیّتشان این بود که در آن خانه‌ی تیمی باشد، توطئه کنند علیه مسلمان‌ها، (تَفْريقاً) (توبه /107)، تفرقه بین مسلمان‌ها بیندازند. بنابراین نباید بگوییم فلانی آدم خیّری هست، نیّتش چی هست؟ یک بار آموزش و پرورش خیّرین مدرسه‌ساز را دعوت کرد. به ما گفت: «بیا یک سخنرانی بکن، از این‌ها تجلیلی هم بشود.» ما گفتیم: «خب کار خیری کردید برای نسل نو، برای علم و تعلیم، دستتان درد نکند، ولی یک جمله هم من باید اینجا بگویم، اگر شما صد تا مدرسه هم بسازی، ولی خمس ندهید، زکات ندهید، باز بدهکارید هان، مثل آدمی که وضو نمی‌گیرد، هی در اقیانوس اطلس شیرجه می‌رود. اگر در اقیانوس اطلس هم شیرجه بروید تو دریا و اقیانوس‌ها، باز هم وضو نداری شما، می‌خواهی نماز بخوانی، باید وضو بگیری. یک وقت فکر نکنید که این پول‌های خیّرین و مدرسه و فلان این‌ها جای خمس را می‌گیرد.» خب بعضی از این‌ها تک و تایشان البتّه، اکثرشان خوششان آمد، تک و تایشان هم بدشان آمد. سال بعد آمدند، گفتند: «آقای قرائتی بیا سخنرانی کن به یک شرط، شما اسمی از خمس و زکات نبر، همین‌طور بگو شما آدم خوبی هستید.» گفتم: «آن دینی که شما می‌گویی، مال خودت خوب است، آن دینی که حجّت الإسلامش من هستم، به من گفتند بگو این کارت خوب است، این کارت را هم باید بکنی، این کار، کار آن را نمی‌کند. من باید این را بگویم. شما دلیل ندارد که من را دعوت کنید، من که نمی‌توانم به خاطر این‌که تو من را دعوت کنی، آن چیزی را بگویم که تو راضی هستی، من باید خدا را راضی کنم، (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم‌) (انعام /91)، خیّرین کار خوبی کردند، خدا ذخیره‌ی قیامتشان قرار بدهد ان‌شاءالله، قبول کند، ولی خیّرین هم وظیفه دارند، اوّل آن‌ها نباید توقّع داشته باشند، که اکثرشان ندارند، ممکن است که تک و تایی نیّتشان این باشد، یا تقاضا کنند که اسم ما را ببرید، هم باید آن‌ها (لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً) (انسان /9)، شما نباید قصد تشکّر داشته باشید، اما خداوند در همان سوره‌ای که می‌گوید این‌ها نانشان را به فقیر و مسکین و یتیم دادند، پانزده، شانزده تا اجر می‌دهد، می‌گوید: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً»، پانزده تا کمال خداوند در سوره‌ی انسان می‌گوید این‌هایی که برای خدا کار می‌کنند و توقّع تشکّر از کسی ندارند، پانزده تا نعمت خدا به آن‌ها داده، می‌گوید: (إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً) (انسان /22)، قبل از صفحه، بالای بالای صفحه نوشته: «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً» این کلمه‌ای که من می‌گویم در آن دقّت کنید، «لا نُريدُ» یعنی در دلمان اراده نکردیم، «جَزاء» از شما جزاء و تشکرّ نمی‌خواهیم، خدا می‌گوید حالا که برای خداست و از ما توقّع نداری، پانزده تا لطف به تو می‌کنم، بعد هم می‌گوید: (إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً) (انسان /22)، (لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً) (انسان /9) در سطر اوّل، «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»، (لا نُريدُ مِنْكُمْ … شُكُوراً) (انسان /9)، (َ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً) (انسان /11)، «شَکور»، «مَشکور»، «جَزاء»، «جَزاء». خدا جبران می‌کند، اسم خدا جبّار است، یعنی جبران می‌کند، بگذار مردم نفهمند، آن کسی که می‌فهمد، جبران می‌کند. ما خیّرینمان نباید توقّع تشکّر در هیچ کجا داشته باشند، ولی مردم باید تشکّر کنند. امام سجّاد می‌گوید از کسانی که خدمت می‌کنند، تشکّر کنید. (تحف العقول، ص 270) (لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ) (حدید /10)، آن‌هایی که روز غربت به اسلام کمک کردند، حسابشان فرق می‌کند با این‌هایی که بعد از پیروزی اعلام همبستگی کردند. ما باید تشکّر کنیم، ولی آن‌ها نباید توقّع تشکّر داشته باشند.

«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- چه کسی اولین بار بر بام کعبه اذان گفت؟

1) بلال حبشی
2) حضرت حمزه
3) حضرت علی علیه‌السلام

2- هنگام شنیدن صدای اذان، چه امری سفاش شده است؟

1) سکوت و گوش فرادادن
2) تکرار جملات با صدای بلند
3) تکرار جملات با صدای آهسته

3- بر اساس آیه 33 سوره فصلت، اذان مصداق چیست؟

1) ذکر و یاد خدا
2) دعوت مردم به سوی خدا
3) دورکردن مردم از شیطان

4- اذان گفتن در چه مکانی توصیه شده است؟

1) در مسجد برای نماز جماعت
2) در خانه برای نماز فرادی
3) هر دو مورد

5- آیه 107 سوره توبه به چه امری اشاره دارد؟

1) خطر نفوذ منافقان از طریق مسجد
2) جلوگیری از حضور منافقان در مسجد
3) لزوم توبه منافقان در حضور نمازگزاران مسجد

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست