responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1128

موضوع: جايگاه امام علي(ع) در قرآن

تاريخ پخش: 10/07/86

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بينندگان عزيزبحث را شب بيست و يکم ماه رمضان 86 مي‌بينند. شب شهادت آقا امير المومنين است. چون شب قدر شب نزول قرآن است، ما دست از قرآنمان برنمي داريم. همان آيات قرآن را ميگوييم که درسهايي از قرآن باشد، منتها آياتي که مربوط آقا امير المومنين است. شيعه و سني هم در آن اختلافي ندارند. آياتي که همه اين را گفته اند. يعني الغدير گفته، کنز العمال هم گفته، الغديرجلد 2، احقاق الحق جلد 2، کنز العمال که براي اهل سنت است، جلد 6، شيعه و سني اتحاد دارند. آيه ولايت. سوره‌ي مائده آيه 55 («إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ» )برادرمان ميخواند تا من مينويسم («إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَ…» )يکبار ديگر آرامتر بخوانيد تا با نوشتن من به هم بخورد. («إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ») (مائده/55) اين آيه چه مي‌گويد؟ کلمه («إِنَّمَا») يعني فقط. هر کجا در قرآن («إِنَّمَا») است، يعني فقط. («إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ» )فقط ولي شما اين است. کيست؟ الله. خدا ولايت بر شما دارد. قانون انسان را بايد خدا بدهد. دليل ندارد که من آزاد متولد شدم، بله قربان گوي هر کس و ناکسي باشم. شبي که متولد شديم، روزي که متولد شديم، آزاد بوديم، حالا هم بايد آزاد باشيم. فقط ولايت بر من کسي دارد که من را خلق کرده باشد. آنکس که ساخته ميداند چه ساخته، قانونش راهم بايد خودش بدهد. («أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ») (ملك/14) خالق ميداند چه ساخته، («إِنَّمَا» )فقط ولي شما، خداست. ديگر چه کسي است؟ («وَرَسُولُهُ» )رسول خداست. چون رسول خدا هم هرچه ميگويد از خدا مي‌گويد. («وَمَا يَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» )(نجم/3) از روي هوا وهوس حرف نمي‌زند. خدا گفته است هرچه رسول گفت بگيريد. («مَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا») (حشر/7) هرچي خدا گفته. هرچي رسول ميگويد انجام بدهيد. پس رسول هم جز از خدا حرف نمي‌زند، از روي هوي و هوس حرف نمي‌زند، خوب حالا ولي شما خدا و رسول است، ديگر چه کسي است؟ («وَالَّذِينَ آمَنُوا…» )(مائده/55) کساني که ايمان آوردند و اقامه نماز مي‌کنند و زکات مي‌دهند، («وَهُمْ رَاكِعُونَ…») (مائده/55) يعني در رکوع. چه کسي در رکوع انگشترش را داد؟ خيلي وقت‌ها سوال مي‌کنند، چرا اسم علي در قرآن نيست؟ اول اينکه اگر اسم علي بن ابي طالب نيست، اسم هيچ يک از خلفا نيست. اين يکي.

1- کمالات حضرت علي(ع) در آيه ولايت

 دوم اينکه ارزش انتخاب به اين است که با کمالات مردم بروند سراغ کسي. مثلا در رييس جمهور، اگر مقام معظم رهبري بگويد «(بسم الله الرحمن الرّحيم» )فقط به فلاني راي دهيد. خيلي‌ها در دلشان نق ممکن است بزنند که خوب بگذار ما آزاد باشيم. ايشان مي‌گويد کسي که سوادش، سابقه‌اش، خانواده‌اش، کمالش. نمي‌دانم، ايثارش، يک چيزهايي مي‌گويد، بعد ميگويد خودت برو آن آدم را پيدا کن. خودت برو پيدا کن. خداوند، براي اينکه بشر را رشد بدهد، مي‌گويد خودت انتخاب کن. ملاک را من به تو ميدهم. ملاک چيست؟ انفاق اين است که سائلي، فقيري وارد مسجد شد. از مردم درخواست کرد. هيچکسي به او کمک نکرد. فقير گله کرد، اميرالمومنين اشاره کرد بيا انگشتر من را بگير. از اين چند تا چيز مي‌فهميم، يک، کمک به فقرا توي نماز است، نه بعد نماز. حضرت امير ميتوانست بگويد بنشين. صبر کن. حضرت امير (ع) ميتواند اشاره کند بنشين اشاره کند بنشين نمازم تمام شود، کمکت ميکنم. کمک به فقرا توي نماز است. عجله کنيد. خيلي‌ها خمس بدهکار هستند. هرسال هم شب قدر مي‌آيند مسجد قرآن سر ميگيرند. ولي خمس نمي‌دهند. مثل اينها مثل کسي است که ميرود دکتر، نسخه مي‌گيرد، نسخه را سر مي‌گيرد، هي مي‌گويد آمپول، آمپول. قرص، قرص. ولي نميخورد. کمک به فقير، زکات. من يک چيزي بگويم براي زکات. چون بيننده‌ها شب قدر بحث امشب را مي‌بينند. تمام دين بند به نماز است، يعني سوزن نماز است، همه نخ هستند، اگر سوزن رفت فرو نخ هم دنبالش ميرود. اگر سوزن ايستاد، نخ هم مي‌ايستد. تمام دين، بند به نماز است، آنوقت نماز بند به زکات است. روايات زيادي داريم که اگر زکات ندهيد، نمازتان قبول نمي‌شود. و اگر نماز قبول نشود، هيچ کارتان، قبول نميشود.

2- وظيفه حاکم اسلامي در رفع محروميت از جامعه

کمک به فقرا، در جامعه اسلامي نبايد فقير باشد. حتي ولي امر خود اميرالمومنين که امشب شب شهادتش است، يعني بيننده‌ها شب شهادت بحث را گوش ميدهند، يکسال زکات را اضافه کرد، گفت هر کس اسب هم دارد، زکات بدهد. مردم گفتند يعني چه؟ تا پارسال که اسب زکات نداشته است. به قول ما که تا پارسال که بنزين جيره بندي نبوده است. مگر چه شده است؟ آمدند راه پيمايي راه انداختند، که چرا امسال به اسب‌ها شما زکات ميدهيد؟ اسب که زکات ندارد. زکات براي گاو و گوسفند و شتر است. گندم و جو و طلا و نقره و کشمش و خرما و اينهاست. شما چرا به اسب زکات ميدهيد؟ فرمود من اميرالمومنينم. بايد مواظب معيارهاي اجتماعي باشم. امسال وضع فقر جوري است، که زکات گاو و گوسفند، گرسنه‌ها را سير نميکند. آقاياني هم که اسب دارند، يک مبلغي بدهند. از اين معلوم ميشود ولي امر ميتواند گاهي به مناسبتي بگويد يک خورده بيشتر بده. کما اينکه به مناسبتي مي‌تواند بگويد امسال اصلا بخشيدم. مثل امام کاظم. زندان بود، شيعه‌ها ميرفتند خمس برسانند، ساواکي‌هاي مامون الرشيد مي‌گرفتند آنها را. امام کاظم از توي زندان پيغام داد خمس را بخشيدم. يعني خودتان را به خاطر پول رساندن به من، گرفتار زندان نکنيد. تا امام کاظم شهيد شد، مردم فکر کردند خمس براي هميشه بخشيده شده نامه نوشتند به امام رضا که قربونتان برويم خمس را بخشيدي. چي شد؟ خمس را نبخشيديم. يکسال بابام بخشيد براي اينکه شما گرفتار زندان بني عباس نشويد. يعني مي‌شود به دليلي خمس را بخشيد، ميشود به دليلي زکات را اضافه کرد. سيستم سياسي اسلام اين است که دست بشر را گذاشته در دست يک امام معصوم بعد امام معصوم را ناظر بر جامعه قرار داده است. به امام صادق گفتند وضع گندم خوب نيست. فرمود اگر وضع گندم خوب نيست پس چرا ما نان گندم ميخوريم؟ نان را جو و گندم کنيد. گفتند آقا وضع بدتر شد. فرمودند اصلا نان جو ميخوريم. فتيله را بياوريد پايين تر. من که امامم زندگي مان بايد زندگي عرفي باشد. نبايد شکم من سير باشد، براي بقيه هر چه گذشت، گذشت.

 کمک به فقرا توي نماز است. از اين معلوم ميشود به انفاق مستحبي هم زکات مي‌گويند. يکي از آياتي که مربوط به اميرالمومنين است اين آيه است. بايد بگويد «انما اولياءکم» چون اينجا ولي شما سه تا شد. خدا، رسول، («والذين آمنوا») پس بايد بگويد «انما اولياءکم» اما مي‌گويد ولي شما. «ولي» مفرد است، «اولياء» جمع. اين معلوم ميشود ولايت امام و ولايت حضرت رسول، همان شعاع ولايت خداست. يعني اينها سه تا نيست. يکي است.

3- برائت از کافران، پذيرش ولايت پيامبر و امامان

دين ما هم ولايت دارد هم برائت. يعني هم مي‌گويد مرگ بر، هم مي‌گويد زنده باد. آيه قبل فرمود يهود و نصاري را ولي نگيريد. («لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى») (مائده/51) يهود و نصاري را ولي نگيريد، بعد گفت خدا و رسولش را و آنکس که در رکوعش انگشتر مي‌دهد ولي بگيريد. آنجا گفت نه، اينجا گفت آره. يعني هم بايد ما ولايت داشته باشيم، يعني بپذيريم که مثل چه کسي باشيم هم بايد برائت داشته باشيم که مواظب باشيم مثل فلاني و فلاني نباشيم. کساني که اهل نماز و زکات نيستند، حق ولايت بر مردم ندارند. چون ميگويد («انما» )يعني فقط. فقط ولي شما آنهايي‌اند که اهل نماز و زکات هستند. يعني اگر در جامعه کسي اهل نماز و زکات نيست حق ولايت بر مسلمين ندارد.

 از اين معلوم ميشود که توجه به محرومان به قدري مهم است که نماز هم مانع نيست. نميشود گفت سر نماز هستم. رسيدگي به گرسنه‌ها به قدري مهم است که ميگويد سر نماز هم دست از آن کار برنداشت. يعني حتي نماز، صبح عاشورا امام حسين به يارانش فرمود هرکس که به مردم بدهي دارد برود بدهد من نمي‌خواهم کساني جزء ياران من شهيد بشوند درحاليکه به مردم بدهکار باشند. هرکس بدهکار است برود بدهي اش را بدهد. نمي‌خواهد بيايد جبهه شهيد شود. يعني حتي ياري امام حسين (ع) روز عاشورا اين هم مانع نميشود مردم مال مردم راندهند.. حالا که به ما نگفتند پس بنشينم. ممکن است من از شما طلب دارم به تو نميگويم بده. اما سکوت من دليل بر اين نيست که شما حق من را ندهيد. اگر مردي دارد که حق خانمش را بدهد، حق پسرش را، دخترش را بدهد، شوهري. اگر کسي دارد که بدهد نبايد بگوييم که ساکت است و راضي است. خيلي از افراد سکوتشان از روي خجالت است. از روي رودربايستي است. شما از سکوت مردم نبايد استفاده کنيد.

 از اين معلوم ميشود که کارهاي جزئي مثل انفاق انگشتر نماز را باطل نميکند. در نماز کارهاي جزئي مخل به نماز نيست. سوال اين است که اميرالمومنين (ع) که بينندگان عزيز شب شهادت بحث را گوش ميدهند، گفتيم تمام کمالاتي که در قرآن هست، حضرت علي دارد. هفتادودو کمال اميرالمومنين دارد، شايد روي کره زمين احدي ندارد. روي کره زمين تنها کسي که خودش معصوم است، همسرش معصوم است، دوتا پسرش هم معصوم است، علي است. روي کره زمين کسي که هم خودش شهيد است، هم همسرش، هم برادرش، هم فرزندش. روي کره زمين کسي که از آسمان ندا آمد، «لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ» (بحارالانوار/ج21/ص40) علي است.

4- آيه‌اي که فقط حضرت علي(ع) به آن عمل کرد

روي کره زمين يک آيه داريم که احدي جز اميرالمومنين به آن عمل نکرد. چون پيغمبر نشسته بود هي مي‌آمدند تنگ گوشش پچ پچ مي‌کردند. دور پيغمبر شلوغ شد. آيه نازل شد بايد صدقه بدهيد، تا ديدند پول است فرار کردند. گفتند آقا غرض عرض سلامي بود. اميرالمومنين يک درهم داشت، دينار داشت، پولش را خرد کرد يک مقدارش را داد سوال کرد باز يک سوال ديگر برايش پيش آمد، باز يک سوال ديگر تمام پولش را خرج کرد. آيه نازل شد که ديگر بي‌پول بيايد حرف بزنيد مي‌خواستم به شما بگويم شما عاشق تحصيل نيستيد. پول خرج آجر مي‌کنيد، اما به کتاب بچه که مي‌رسيد، مي‌گوييد کتاب گران است. نمي‌گوييد سنگ مرمر گران است، آهن گران است، در جمادات چيزي گران مي‌شود، چيزي نمي‌گوييد اما همين که يک قلم و کاغذ گران ميشود دفتر گران ميشود، شما به مسائل فرهنگي‌تان، ارزشي قائل نيستيد. بفهميد که با پول برويد چيزي ياد بگيريد، جيم مي‌شويد. آيه نجوا را بخوانيد. («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمْ الرَّسُولَ» )يعني وقتي مي‌خواهيد نجوا کنيد با رسول، بقيه‌اش را بگوييد. («فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ» )به جاي سخنراني در گوشي برويد صدقه بدهيد. («فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً») (مجادله/12) برويد صدقه بدهيد بعد بياييد صحبت کنيد. بعد آيه نازل شد («أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ») (مجادله/13) آيا ترسيديد براي چيزي ياد گرفتن پول بدهيد؟ پيغمبر مفت بود مي‌خواستيد از او استفاده کنيد؟ پولي شد نه؟ حالا. اين آيه را هم کسي جز اميرالمؤمنين عمل نکرد.

5- دلايل سکوت حضرت علي(ع)

 خوب. حالا بحث اين است که اميرالمومنين اگر ولايت دارد، («إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ» )چرا از ولايتش استفاده نکرد؟ خوب شمشير را ميگرفت، حقش را ميگرفت. بهش گفتند. چرا سکوت کردي؟ سکوت چرا؟ دليل سکوت علي.

يک: ابراهيم هم وقتي ديد حريف نمي‌شود خودش را کنار کشيد. («وَأَعْتَزِلُكُمْ» «أَعْتَزِلُ» )از عزل است يعني خودم را کنار مي‌کشم. («وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ») (مريم/48) قرآن مي‌گويد حضرت ابراهيم هم وقتي ديد وضع اينطور است گفت («أَعْتَزِلُکُم» )عزل، خودم را کنار مي‌کشم.

 دو: موسي برگشت از کوه طور ديد مردم رفته اند سراغ گوساله پرستي. يک هنرمند منفي به نام سامري طلاها را گرفت يک گوساله درست کرد جوري که باد که مي‌رفت در روده هايش صداي ور ور مي‌کرد. مثل سوتک هائي که ما فشار مي‌آوريم در زمين‌هاي ورزش، يا فلزي يا قديم هم گلي بود. ريش برادرش را گرفت، زلف برادرش را گرفت («يَجُرُّهُ» )کشيد. گفت چرا گذاشتي من چهل روز رفتم کوه طور براي مناجات و گرفتن کتاب آسماني تورات، چرا گذاشتي سامري با يک مجسمه مردم را به سمت گوساله پرستي دعوت کند؟ هارون گفت من اقدام کردم مردم گوش به حرف من نکردند. («قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي») (اعراف/150) گفت برادر جان، قوم يعني امت («اسْتَضْعَفُونِي») مرا مستضعف کردند، يعني هر چي فرياد کشيدم گوش به حرفم ندادند. نماز واجب را بايد به جماعت خواند، اما نماز مستحبي در اسلام جماعت نداريم، وقتي اميرالمومنين گفت نماز مستحبي را به جماعت نخوانيد، همين نماز تراويح، يک موج و راه پيمائي و فتنه اي شد فرمود برويد بخوانيد. وقتي انسان حريف نمي‌شود.

 سه: يوسف وقتي در يک شرايطي قرار گرفت گفت خدايا حاضرم زندان بروم توي اين تشکيلات نباشم. («قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي») (يوسف/33) سجن يعني زندان. («رَبِّ السِّجْنُ») يعني خدايا («السِّجْنُ أَحَبُّ») خدايا من زندان را دوست دارم اما اين عشق و عاشقي که زليخا توي کاخ راه انداخته، من کاخ را نمي‌خواهم، عشق زليخا را هم نمي‌خواهم، من زندان بروم پاکدامن باشم شرف دارد که در اين کاخ بمانم آلوده شوم. پس ببينيد ابراهيم کنار کشيد، هارون حريف نشد کنار کشيد، يوسف کنار کشيد خودش را و گفت زندان از کاخ بهتر است. ديگر چه؟ خود پيغمبر اسلام رفت در غار. وقتي شرايط را ديد که شرايط شرايط ترور است و از هر فاميلي يک چاقو کش مي‌خواهند بريزند پيغمبر را بکشند، که علي ابن ابيطالب جايش خوابيد و رفت در غار، مگر پيغمبر در غار نرفت؟ موسي مي‌گويد که بابا من («فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ» )(شعراء/21) وقتي خوف دارم از شما فرار کردم. حضرت لوط وقتي ديد شرائط اجتماعي، شرائط خوبي نيست، گفت: («قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ») (هود/80) ببينيد چند تا پيغمبر شد؟ ابراهيم، هارون، يوسف، پيغمبرما، موسي، حضرت لوط. وقتي به حضرت امير گفتند چرا حالا که خدا مي‌گويد ولي مسلمانها توهستي، روز اول بايد شمشير بکشي حقت را بگيري. فرمود شرائط شرائطي نبود که من شمشير بکشم. گفتند چرا؟ فرمود براي اينکه براي باقي انبيا هم گاهي شرائط پيش مي‌آمد، که انبيا خودشان را کنار مي‌کشيدند. خوب اين هم مال اين.

6- علم بي پايان حضرت علي(ع)

 روي کره زمين يک نفر بود که فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏» (نهج‌البلاغه/ص280) هرچي بپرسيد جواب مي‌دهم. هيچ انساني روي کره زمين چانه اش به اين حرف نگشته است. «سَلُونِي» يعني هر چه بپرسيد جواب ميدهم. يکبار ميخواستند اميرالمومنين را امتحان کنند، فرمودند: ميتوانيد يک سخنراني کنيد که در سخنراني تان الف نباشد؟ فوري يک سخنراني کرد که در کل سخنراني اش حرف الف نيست. گفتند ميتواني يک سخنراني کني که در کل سخنراني حرف نقطه دار نباشد؟ فوري يک سخنراني کرد که حرف نقطه دار درآن نبود. علي بن ابيطالب موجودي بود جامع اضداد معمولا آدمهاي قوي رحمشان کم است. آدمهاي رحيم قدرت ندارند، جامع اضداد. يعني يک کشاورز بود نمونه. خطيب بود نمونه. شب شهادت بحث را گوش ميدهيم. قصه‌هايي است از حضرت علي چه کسي بود علي؟ علي بن ابيطالب را جز خدا و پيغمبر کسي نشناخت. وپيغمبر را هم جز خدا و علي کسي نشناخت. و خدا را هم جز پيغمبر و علي کسي نشناخت. علي بن ابيطالب عبور ميکند خانه اي را متوجه ميشود که يک مشت يتيم اند. با قنبر اجازه ميگيرد از آن خانم ميگويد اجازه بدهيد من و قنبر بياييم؟ يتيم‌ها. مي‌گويد بياييد. ميرود ميبيند اين خانم بيوه با چند با يتيم يک قابلمه بار گذاشته است، زير قابلمه را روشن کرده است، ولي چيزي در قابلمه نيست. بچه‌ها خيال کنند که مادر غذا ميپزد بلکه خوابشان ببرد. ميگويد چيزي در خانه نداريد؟ ميگويد هيچ چيز در خانه نيست. اميرالمومنين ميلرزد سريع مي‌آيد در خانه هر چيز که امکانات دارد، آرد است، خرما است، شکر است، هرچيز که هست، روغن است، سريع برميدارد. ميگويد که من خودم اميرالمؤمنين هستم غذا ميپزم، بچه‌ها را مينشاند غذا در دهانشان ميگذارد، هرچه که با بچه‌ها حرف ميزند بچه‌ها همين طور نگاه ميکنند. بعد قنبر ميگويد ديدم علي بن ابيطالب با زانو و دستهايش دور خانه دويد بع بع کرد. مع مع کرد صداي بزغاله کرد. بچه‌ها خنديدند بعد آمد بيرون گفتند يا علي! خانه يتيم‌ها و بيوه‌ها ميرفتي، محبت ميکردي، اما کار امشبت کار استثنايي بود. دور خانه با زانوها و دستهايت چهار دست و پا راه رفتي صداي بز کردي. اين چه حرکتي بود کردي؟ شما رئيس حکومت اسلامي هستي. فرمود من وارد خانه شدم بچه‌ها غم داشتند، هر کاري کردم اينها بخندند نخنديدند، تشخيص دادم صداي بزغاله کنم که يک يتيم بخندد. اين علي ابن ابيطالب است. تمام چاههائي که دور مدينه حفاري کرد، به آب که مي‌رسيد مي‌گفت: «هذا وقف». اين وقف است. در جبهه‌ها زره نمي‌پوشيد. ما علي را نمي‌توانيم تشخيص دهيم. ما در کل عمرمان دو رکعت نماز با توجه نداريم، و او در شبانه روز هزار رکعت نماز با توجه داشت. يعني دو دقيقه از عمر ما به اندازه، يعني کل عمر ما به اندازه دو دقيقه عمر حضرت علي ارزش ندارد.

7 سفارش‌هاي حضرت علي (ع)

 خب علي ابن ابيطالب سفارشش چه بود؟ شمشير که خورد فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ» قرآن قرآن. شما را بخدا قرآن. در مملکت ما خيلي‌ها هستند قرآن نمي‌توانند بخوانند يک نهضتي بايد راه بيفتد هم قرآن و هم توجه و تدبر در قرآن. حق زن. حق کشاورز. حق قرآن. حق يتيم. کدام کسي را سراغ داريد روي کره زمين که قاتلش ابن ملجم را دستگير مي‌کنند وقتي شير برايش مي‌آورند مي‌فرمايد نصف ليوان شير را بدهيد به قاتل من. بعد وصيت کرد فرمود:‌ «ضربة بضربه» ابن ملجم يکي زده شما هم يکي بزنيد. با همان يکي مرد مرد نمرد نمرد. يکي به يکي. «ضربة بضربه» اين شعار علي ابن ابيطالب است. در آمريکا دو تا برج خراب شد گفتند کل افغانستان بخاطر دو تا برج. اگر ثابت بشود که اين دو تا برج را گروه القاعده خراب کرده. اگر ثابت بشود، گيرم که ثابت شد. خب دو تا برج. کل يک کشور بخاطر دو تا برج؟ دنيا هنوز منتظر فرزند علي، حضرت مهدي است که بايد بيايد و اين عدالت را برقرار بکند. حضرت علي ابن ابيطالب به مسئول زکات گفت شما که رفتي زکات مي‌گيري شتر‌ها را مي‌آوري مواظب باش شتر را به قصد زکات نگيري بچه اش بي مادر ور و ور کند. رافت بين انسانها رافت حتي بين حيوانها. فرمود داري شترها را مي‌آوري يک جور سوار شو. نکند يک شتر را دو ساعت سوار شوي يک شتر را ده دقيقه. عدالتي که بشر هنوز توي انسانها نتوانسته پياده کند حضرت علي عدالت را حتي در شترها مراعات مي‌کرد. علي ابن ابيطالب. مي‌خواهيد يک سلامي به نجف بدهيم؟ خيلي حديث داريم. نه يکي و دو تا و ده تا و بيست تا. خيلي حديث داريم که لحظه جان دادن انسان رسول خدا و علي ابن ابيطالب را مي‌بيند. سلام بدهيم. «السلام عليک يا ابا الحسن يا اميرالمومنين» السلام عليک يا اول مظلوم. خدايا به آبروي امير المومنين تمام الطافي که شب قدر براي بندگان خوبت داري، آنچه خير براي بندگان خوبت مقدر مي‌کني همه آنها را شب قدر براي همه ما مقدر بفرما. ما را از بهترين پيروان علي ابن ابيطالب، خودمان و نسلمان را قرار بده. فرزند علي، حضرت مهدي(ع) ظهورش را تعجيل.. امام زمان ميزبان شب قدر است. شب قدر که فرشتگان مي‌آيند روي زمين خدمت حضرت مهدي مي‌رسند، چون زمان پيغمبر خدمت پيغمبر مي‌رسيدند، بعد از پيغمبر بايد کسي باشد هم وزن پيغمبر، که فرشته‌ها از آسمان خدمتش برسند. خدايا فرزند اميرالمومنين ظهور حضرت مهدي را نزديک و ما را از بهترين يارانش قرار بده. از الان تا ابد قلب مبارکش را از ما راضي بفرما. دنياي اسلام، بلاد اسلامي، کشور جمهوري اسلامي، رهبرش، دولتش، امتش، نسلش، ناموسش، جوانانش، مرزش، انقلابش، عزت و شوکتش، بصيرت و مصونيتش روز بروز بر نظام اسلامي ما، بر عزت و قدرتش بيفزا. دشمنان ما را خوار و ذليل تر بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1128
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست