نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 115
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
در محضر مبارك مادرانی هستیم كه… و معلمات و دبیرانی هستیم كه در مجتمع فرهنگی حضرت عبدالعظیم در شهر ری از امكانات این امامزاده عزیز حضرت عبدالعظیم، حدیث داریم اگر كسی زیارت كند حضرت عبدالعظیم را در شهر ری انگار امام حسین(علیه السلام) را در كربلا زیارت كرده اند. بخشی از دین ما از طریق روایات حضرت عبدالعظیم به ما رسیده است و این عزیز موقوفاتی دارد و تولیتی و امكاناتی كه مجتمعی دارد كه بچهها قبل از دبستان، دبستان و راهنمایی و دبیرستان و بحمدالله خوب كار میكنند ما مهمان شما هستیم و از زحماتتان تشكر میكنیم تربیت یك انسان خیلی از مهندسی مهمتر است چون مهندس ساختمان و ماشین میسازد اما معلم آدم میسازد سالن سالن نمیسازد اما آدم آدم میسازد بخصوص تربیت یك دختر مساوی است با تربیت چند تا پسر من شغل معلمی را تبریك میگویم و سلام و درود میفرستم بر اولیاء خدا و بر حضرت عبدالعظیم و بر كسانی كه اموالی را وقف حضرت كردهاند كه الان نتیجه آن وقفها این است كه صدها و هزارها نسل در بركت، در اثر موقوفات آنها دارد اداره میشود این خودش درسی است برای افرادی كه پول دارند مزرعه دارند پاساژ دارند بیایند وقف كنند كه پنجاه سال دیگر كه ما نیستیم سی سال بیست سال دیگر ما نیستیم شاید فردا نباشیم یك زمانی از امكانات ما استفاده بشود. من یك خانهای دارم قم قدیمی است خشتی است ولی خوب جای خوبی است اینرا مدرسهاش كردهایم برای تخصصی مهدویت صد و بیست تا طلبه فاضل دارند توی آن درس میخوانند توی اتاقهایش دو طبقه است و حوزه علمیه هم آمد اینها را از نظر علمی بالا برد لیسانس و فوق لیسانس و دكترا از نظر علمی مایه دار هستند صد و بیست طلبه فاضل توی آن درس میخوانند بعضی وقتها هم دانشجوهایی كه میآیند جمكران جا نیست میآیند آنجا میخوابند من میروم میبینم جمعیتی آنجا هستند گریهام میگیرد كه خدایا به یك خانه سیصد متری خشتی بركت دادی كه صد و بیست تا طلبه توی آن درس بخوانند و شبها هم كه درس نیست دانشجوها توی آن بخوابند كه میخواهند بروند جمكران جا ندارند لذت میبرم نمیدانید چقدر كیف دارد وقف هم نكردهام ملك خودم است فكر نكنید آدم سخاوتمندی هستم آخوند كه چیزی به كسی نمیدهد ولی همین مقداری كه من آمدم تهران این خانه را در اختیار كسی گذاشتیم این لذت میبرم آدم نگاه كند عجب آدم چهار تا دختر را عروس كرد چهار تا خوش استعدادی را كه پول نداشتند به دانشگاه فرستاد من مرجعی را سراغ دارم كه جوان طلبه خوش استعدادی بود یك تاجری به او گفت تو استعدادت خوب است برو حوزههای بزرگ درس بخوان من هم خرجی تو را میدهم چند سالی خرج او را داد الان یكی از مراجع تقلید است گاهی وقتها تاجر هم میفهمد كه چه كند من نیازی به كتاب ندارم الان كتابخانهام پنج شش هزار كتاب دارد نیازی به كتاب ندارم یعنی اگر كتاب هم بدهید وقت مطالعه ندارم از من گذشت چون بیست و شش سال است كه توی تلویزیون هستم چند هزار تا كتاب دارم حالا كتاب مفت هم به من بدهید نمیرسم مطالعه كنم فقط تفسیر مطالعه میكنم گاهی هم روایت اماای كاش یك تاجری بود در این بیست و شش سال میگفت آقای قرائتی تو كه توی تلویزیون داری حدیث میخوانی چندین میلیون حدیثات را گوش میدهند چه كتابی مطالعه میكنی من میخواهم آن كتاب را برایت بخرم این را میگویند تاجر زرنگ و البته از این تاجرها پیدا میشوند كه بیایند بگویند این شیخ… این جاده مثلاً چالوس در تابستانها دقیقهای سی تا ماشین رد میشود من بیایم یك مسجد بسازم بالاخره بعضی از اینها میخواهند نماز بخوانند اینهایی كه مسجد توی جادهها ساختند اینهایی كه خوابگاه و مدرسه ساختند بیائید تا پول دارید یك كاری بكنید چند قرن پیش زمینی را وقف حضرت عبدالعظیم كردند امروز چقدر شاگرد دارد؟ هشتصد تا بچه دارند درس میخوانند چرا؟ برای اینكه چند سال پیش یك كسی مزرعهای را وقف كرده است اگر پول دارید وقف كنید خوب برویم سراغ بحث خودمان.
1- ملاكهای متفاوتِ انتخاب همسر
بسم الله الرحمن الرحیم موضوع بحثمان بحث ازدواج بود و انتخاب همسر، از پیغمبر یك حدیثی بخوانیم، فرمود زن را روی چهار جهت میگیرند(تنكح المرء علی اربع خصال)(مالها، دینها، جمالها، حسبها و نسبها) اینهایی كه سراغ دختر مردم میروند به چهار دلیل یا خیلی باباش پولدار است یا خیلی مكتبی است ارزشی است یا خیلی خوشگل است یا فامیلش پسرعمویش پسرخالهاش باباش فامیلش حسب و نسب او هستند خانواده اصل و نسب داری هستند پیغمبر فرمود(فعلیك بذات دین) محور تو دین باشد یعنی حرف اول را فكر و اعتقادات بزند نه اینكه بقیه بد باشد بالاخره مال و زیبایی هم بی اثر نیست اما حرف اول را دین بزند. شخصی با امام حسن(علیه السلام) مشورت كرد كه من میخواهم زن بگیرم، فرمود كه… مشورت كرد مثلاً دخترم را به فلانی بدهم یا نه فرمود كه(زوجه من رجل تقی) به داماد با تقوا بدهید(ان احبها اكرمها) اگر این داماد با تقوا دخترت را دوستش داشت كه خوب زندگی خیلی شیرین است(و ان ابغضها لم یظلمها) اگر داماد با تقوا از دختر تو بدش هم آمد چون تقوا دارد لااقل به دخترت ظلم نمیكند یا احترام میكند یا لااقل ظلم نمیكند پس زنده باد دین. امام صادق(علیه السلام) فرمود(شوم المرء) بدی زن(كثرت مهرها بعقوق زوجها) مهرش سنگین باشد و شوهرش هم او را عاق كند عاق والدین داریم عاوق زوج هم داریم. امام رضا(علیه السلام) فرمود(ایاك ان تزوج شارب الخمر فان زوجته فكانما قدت الی الزنی) دخترت را به شارب خمر نده كسی كه اهل مشروبات الكلی است دخترت را به او نده اگر دخترت را دادی او را راهنمایی كردهای به زنا یعنی شارب الخمر مسیری است كه خدایی ناكره به زنا هم كشیده بشود البته نمیخواهیم بگوئیم هر كس شراب میخورد زنا میكند این تهمت را نمیتوانیم بزنیم.
2- ماجرای خواستگاری معاویه از نوه جعفر طیّار
راجع به داماد یك قصه هست كه بگویم، عبدالله بن جعفر پسر جعفر طیار برادر حضرت علی(علیه السلام) جعفر طیار اولین سخنگوی اسلام در آفریقا بود كه آیات سوره مریم را برای نجاشی خواند دو تا دستش قطع شد مثل حضرت ابوالفضل كه در كربلا دو تا دستش قطع شد خیلی آبرو دارد نماز جعفر طیار خیلی دعا را مستجاب میكند گاهی میپرسند كه چه كنیم دعایمان مستجاب بشود نماز جعفر طیار خیلی كلیدی است این جعفر طیار یك پسر و دختر زیبائی داشت معاویه خواستگاری كرد برای یزید گفت اگر دخترت را به من بدهی من چند تا كار میكنم، یعنی معاویه نوه جعفر طیار را میخواست برای یزید خواستگاری كند، دختر هم خوشگل بود گفت اگر دخترت را بدهی سه تا كار میكنم اول اینكه اختیار مهریه با شماست هر چی میخواهی مهر كن دوم ما اگر این دختر را بدهی بین بنی امیه و بنی هاشم رفاقت برقرار میشود روابط سیاسیمان هم حل است سوم فكر نكن دختر تو زیباست خیلی میخواهند با پسر من ازدواج كنند خیلیها میخواهند زن او بشوند پسر من هم مرغوب است عبدالله گفت كه اختیار ما با امام است حالا اینجا امام حسن(علیه السلام) را داریم امام حسین(علیه السلام) را هم داریم من نمیدانم كدامها است اختیار با امام است مروان آمد برای دلالی رفت نزد امام و گفت من از طرف معاویه آمدهام دختر شما را برای یزید خواستگاری كنم حضرت فرمود كه اما اینكه میگویی اختیار مهر با شما باشد ما بنی هاشم دخترهایمان را نمیفروشیم مهر زیاد یعنی دختر فروشی مهر زیاد یعنی گروگان گیری اگر داماد خوب است چرا اینقدر مهر میگیری اگر داماد بد است فكر نكن با مهریه میتوانی داماد را قلاب كنی اشتباه میكنند آنهایی كه میگویند مهر سنگین بگیر تا دامادت مجبور بشود با دخترت بسازد این فكر غلطی است من نمیدانم كی این فكر را القاء كرده است گاهی فكرهای غلط همچین جمع میشود كه ما هر كاری میكنیم… میگفت یك آدم دیوانه سنگی انداخته بود توی چاه چهل تا عاقل نمیتوانند آنرا در بیاورند یك كسی عطسه میكند میگویند صبر كن من تا حالا چند بار گفتهام بسم الله الرحمن الرحیم عطسه كردی صبر نكنید حتی حدیث داریم عطسه كردی عجله كن حالا گاهی هم تصادفاً چیزهایی پیش میآید این… حالا… مروان آمده دلالی دختر عبدالله برای یزید سه شرط داشت دوم گفت آقا با هم رفیق میشویم این هم رفاقت ما خیالی بیش نیست چون هدف شما سعادت است هدف ما حكومت است یك روز رفت بالای منبر گفت میخواهید نماز بخوانید بخوانید میخواهید هم نماز نخوانید نخوانید من میخواهم حكومت كنم كاری به نماز شما ندارم یكبار معاویه… این كلمه از دهان معاویه بیرون آمد گفت(دفناً دفنا) یعنی اینقدر تلاش خواهم كرد كه این اشهد ان محمداً رسول الله را دفن كنم یعنی دیگر كسی نامی از محمد نبرد(دفناً دفنا) گفت ناراحت هستم كه چرا اسلام هست معاویه دین نداشت بخشنامه كرد كه در خطبهها لعنت كنید به امیرالمومنین دهها سال خطیبهای جمعه لعنت میكردند به امیرالمومنین ما رفاقتمان با یك دختر و با یك ازدواج این… توی ایران هم الان هستند میگویند ما میتوانیم تسلیم آمریكا بشویم این كار را بكنیم اینجا تسلیم بشویم كشورهایی كه با آمریكا رفیق هستند آمریكا سواره است یا پیاده؟ هر كجا یك خورده دولا شویم سوار میشود هر چی بیشتر دولا شویم بیشتر سوار میشود امام حسین(علیه السلام) فرمود زیر سم اسب بروید اما زیر بار زور نروید سر به نی بده اما این سر را پهلوی ناكس خم نكن عاشورا بخاطر این زنده است. و اما اینكه گفتی كسانی هستند زن پسر من بشوند دختر من را برای چی میخواهند دختر شما را برای چی میخواهند؟ آنهایی كه سراغ دختر من میآیند برای كمالاتش میآیند آنهایی كه برای پسر تو میآیند برای حكومت میآیند بله هر دو خواستگار دارند اما خواستگار او برای چی است و خواستگار این برای چی است.
3- وصیّت، وقف و زكات برای كمك به ازدواج
مسئله ازدواج را باید كمك كرد من اینجا اشاره كنم به مسئله ثلث، انسان وقتی میخواهد بمیرد یك سوم مالش در اختیار خودش است كه میتواند وصیت كند مثلاً اگر نود میلیون دارد میتواند سی میلیون آنرا در فلان راه و فلان راه خرج كند این خوب است آدم تا وقتی زنده است از ثلث مالش برای ازدواج فقرا كمك كند بگوید آقا من ثلث مالم را ده تا دختر بیست تا دختر جهازیه میدهم. پنج تا اشتغال بوجود بیاورم از ثلث میشود استفاده كرد. از زكات میشود استفاده كرد زكات كشور ایران خیلی زیاد است. دهها میلیارد تومان فقط زكات گندم است از زكات میشود… البته یكی از مصارف آن… سهم امام اختیارش با مرجع است ممكن است آدم برود توی مرجع بگوید آقا اینقدر سهم من است توی فامیل هم فقیر هست شما اجازه میدهی دخترهای فامیل را جهاز بدهم؟ اگر مراجع اجازه بدهند ممكن است. تیمهای ورزشی گاهی از این مردانگیها را میكنند ورزشكارها مرد هم هستند یكی مردانگی كمالات چیز دارند… گاهی مثلاً میگویند درآمد این مسابقه مال زلزله مال سیل از این لوتی گریها را دارند اینها سالی یك ورزش درآمدش مال ازدواج است همان ورزشكارها خودشان خیلی از آنها ازدواج نكردهاند خیلیها متاهل نیستند یا خواهری یا برادری به هر حال میشود این كار را كرد ما باید كاری كنیم كه ازدواج آسان بشود وقف كنیم برای ازدواج الان قانونی بردهاند مجلس كه هر كس كه میخواهد برود عمره یا حج حالا اولش نه، كسانی كه دفعه چندم دارند میروند مكه یك پولی هم برای ده بیست تومان هم برای ازدواج یك جوان بدهند حالا من نمیدانم چرا مكه، همه سفرها اینطور باشد هر سفری باشد اصلاً به جایی… بگویند یك درهزار خوب این آقایی كه میخواهد برود مشهد سی تومان میدهد یك در هزار آن میشود چقدر؟ میشود سی تومان یعنی فقط باید تصمیم بگیریم تصمیم بگیریم كه این طناب را پاره كنیم یك خورده هم تصمیم بگیریم كه كم خرج كنیم میشود افراد خیری پنجاه تا پیراهن عروس بگیرند هر كس عروس میشود یك پیراهن عروس بگیرد برگرداند منتهی گروگان شما پنجاه هزار تومان بده پیراهن عروس را ببر مراسم كه تمام شد بیاور پس بده پنجاه تومان را بگیر یعنی برای دو ساعت داماد را گیر پول نیندازیم یك افرادی مثلاً فرض كنید چهار تا خیر پول آرایشگاه راه بیندازند ده تا بیست تا خانمی كه آرایشگر هستند توی یك سالن باشند دخترهایی كه میخواهند عروس بشوند بیایند اینجا و آرایش كنند شهرداری گلاش را مجانی بدهد تالار آن مجانی بشود یك كارهای این رقمی میشود كرد آنهایی كه دفتر عقد و ازدواج دارند آن رئیس آنها در تهران میتواند یك كتاب آئین همسرداری با یك نوار حالا یا نوار ویدئویی یا نوار كاست، ما چیزی كه از آن غافل هستیم دنیای نوار است من در این دو سال اخیر به این فكر افتادم كه ما از نوار خیلی كارها میتوانیم بكنیم به شهرداری شیراز گفتند شما كه عید صدها هزار مسافر دارید لب دروازه شیراز یك نوار كاست بدهید توی ماشیناش هست آنجا فرصت مطالعه كه ندارند ولی نوار را میتوانند گوش بدهند اول تا شعر از حافظ یا سعدی و شاهچراغ یك مسئله بهداشتی یك مسئله اخلاقی نماز مسافر چه جور باشد راهنمایهایی كه دارید همه تذكراتتان را توی این نوار بگوئید یك شیراز شناسی را توی این نوار بگذارید و همه شهرها میتوانند این كار را بكنند قم هم میتواند این كار را بكند من غصه میخورم گاهی از آنطرف دنیا یك آدامس میفرستند كه ما بخوریم یا بچهمان بخورد تا آدامس را باز میكنی توی این كاغذ دو سانت در سه سانت عكس یك لختی فرستادهاند یعنی لای شكلات بچهها عكس برای ما میفرستند آنوقت ما دیوارهای بزرگی داریم كه یك كلمه پشت آن نمینویسیم یك كلمه پشت آن بنویسیم آنها از پوست پرتغال مربا درست میكنند ما صندوق پرتغال میگیریم میاندازیم توی رودخانه دنیای… در دین هم ضعیف هستیم كتاب انجیل به دو هزار زبان ترجمه شده است قرآن ما شاید به چهل و دو سه تا ترجمه شده باشد ما در ترجمه قرآن…
4- تأكید قرآن بر پاكی و نیكی همسر
با كی ازدواج كنیم قرآن در بحث ازدواج تعریف زنها را میكند میگوید (;فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ) (النساء/34) زنانی خوب هستند كه صالحه باشند. من امشب نگاهی كردم كه صالحه یعنی چه بیش از شصت بار قرآن كلمه صالحه آورده است یعنی كسی كه كارهایش شایسته باشند قرآن معمولاً در كنار(صالحات)، (آمنوا) آورده است یك نگاهی كردم دیدم ازدواج روی صلاحیت خیلی حرف میزند مثلاً میگوید (;وَأَنكِحُوا الْأَیَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِینَ) (النور/32) به بی همسرها همسر بدهید منتهی به بی همسرهایی كه صلاحیت داشته باشند حالا یا صلاحیت جسمی و جنسی و شاید هم معنای بهترش این باشد كه صلاحیت مكتبی. آسان گرفتن ازدواج كار صالح است اینرا اشاره كردم یكبار دیگر تكرار میكنم حضرت شعیب میخواست دخترش را به موسی بدهد گفت من دخترم را به تو میدهم و خیلی هم آسان میگیرم (;وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْكَ) (القصص/27) نمیخواهم به تو سخت بگیریم «سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّالِحِینَ القصص/27 ان شاء الله خواهی دید كه من پدر زن صالحی هستم یعنی به دامادم سخت نمیگیرم.
5- صالح بودن و صالح ماندن تا پایان عمر
اولاد صالح خوب است در دعا داریم(هب لی من الصالحین) خدایا اولاد صالح به من بده صالح بودن صفتی است كه قرآن به انبیاء میدهد مثلاً میگوید (;كُلٌّ مِنْ الصَّالِحِینَ) (الأنعام/85) همه انبیاء صالح بودند صالح بودن كافی نیست صالح ماندن هم كافی است بعد هم میگوید (;وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ) (یوسف/101) چون بعضیها انقلابیها بودهاند اما انقلابی نمیمانند انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است بعضیها تا یك مرحله میآیند بعد میایستند میگویند دیگر اینجا نیستیم. زن خوب اسلام دارد ایمان دارد تواضع دارد لغزشی كرد توبه میكند اهل عبادت است. زن صالح این است كه عملش صالح باشد آیاتی در قرآن داریم كه (;إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا) (البقرة/160) صرف اینكه برود قم مشهد جمكران عمره سوریه دو لیتر هم گریه میكند كه گناه كردم اما دست از كارش برنمی دارد میگوید توبه كنارش هم اصلاح. اصلاح كار خدایی است خدا میفرماید (;یُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ) (الأحزاب/71) به مردم گفته است كه اصلاح كار انبیاست موسی به هارون گفت (;اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ) (الأعراف/142) یصلح كار خداست اصلح كار پیغمبر است. با كی ازدواج كنیم؟ زن صالحه، دیگر كی؟ صلاحیت اگر باشد… قرآن راجع به كسانیكه عمل صالح انجام میدهند تعبیراتی دارد كه خیلی زیاد است من دو سه تا را در نیم دقیقه برایتان میگویم قرآن میفرماید اگر كسی اهل انجام عمل صالح بود (;أُوْلَئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ) (البینة/7) این مال كسی است كه عملاش صالح باشد كه مراد از این آیه امیرالمومین(علیه السلام) است كه فرد اكمل است.
6- تاثیر صالح بودن والدین در زندگی فرزند
آدم صالح خوش عاقبت است (;أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ) (فصلت/8) اجر او قطع نمیشود یعنی اجر همیشگی دارد اینها اجرهایی است كه برای آدم صالح آمده است. گاهی اگر پدر و مادر صالح باشند بچه هایشان هم خیر میبینند موسی و خضر(علیهما السلام) دو تا پیغمبر بودند گرسنه بودند وارد قبیلهای شدند به مردم گفتند به ما نان بدهید هیچ كس به آنها نان نداد حالا نمیدانم شناختند ندادند یا نشناختند و ندادند دو تا پیغمبر گرسنه توی این روستا داشتند میرفتند دیوار خرابهای بود گفت یاالله این دیوار را میخواهیم بسازیم موسی گفت آقا این روستاییها یك تكه نان به ما ندادند كه بخوریم حالا عملگی مفت؟ به ما ابلاغ نشده است شرح وظائف ما نیست تامین اعتبار نشده است آیه تامین اعتبار داریم آدمهایی كه نمیخواهند كار كنند میگویند تامین اعتبار موسی نمیخواست كار كند گفت تامین اعتبار نشده است (;لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا) (الكهف/77) اگر میخواهی كار كنی یك اجری هم میگرفتی پول میگرفتیم عملگی مفت؟ این هم برای كسی كه به ما نان نداد دیدن من نیامده من دخترم عروس شد برایش پاتختی نیاورد من هم برایش نمیبرم او به من سلام نكرد من هم سلام نمیكنم این انتقام میكشد معامله میكند بعضیها خیلی معامله میكنند اما حاضر نیستند یك قدم با خدا معامله كنند چقدر اینها(خاب الوافدون علی غیرك) باختند آنهایی كه با مردم معامله كردند چون برایم آورده برایش میبرم چون سلام كرد چون دسته گل آورد چون دعوتم كرد همهاش با مردم معامله میكند یك كار هم برای خدا انجام بده این كی بود سلام كردی؟ آقا نمیدانم یك سلام هم برای خدا بكن سلام علیكم این كی بود استادم بود سلام علیكم این كی بود؟ تاجر است سلام علیكم این كی است مدیر كل است دو هزار تا سلام میكند یكیاش بوی خدا نمیدهد یك سلام هم در عمرمان بكنیم به آدمی كه… افطاری میدهیم اینكه… آنرا رفتهام خوردهام برادر خانمم است شوهر خواهرم است هر جا رفتهایم خوردهایم خوردهها را پس میدهیم یك مرتبه به یكی از این كارمندهای شهرداری كه پشت كوچه را تمیز میكند بگوئیم آقا جان شما هم بیا افطاری كن یا دعوت نمیكنیم یا اگر آمد میگوئیم برو پشت سماور چای را دم كن یعنی اگر هم او را بیاوریم برای كار میآوریم آنجا هم برای كار از مهمان كار كشیدن نامردی است. امام رضا(علیه السلام) مهمان داشت فتیله چراغ یك خورده بالا و پائین رفت مهمان دستش را دراز كرد كه فتیله را درست كند امام دستش را كشید و فرمود من خودم چراغ را درست میكنم گفت آقا زحمتی نیست فرمود اگر آدم از مهمانش كار بكشد نامرد است ما گاهی وقتها دو فقیر هم دعوت میكنیم برای اینكه ظرفها را بشورند برای حمالی، موسی و خضر وارد روستا شدند گرسنه بودند نان خواستند كسی به اینها نان نداد دیوار خرابهای را دیدند خضر گفت بیا عملگی مفت موسی عصبانی شد گفت تامین اعتبار نشده است. قرآن در قصه موسی و خضر میگوید جفت جفت بودند (;رَكِبَا) (الكهف/71) به اینجا كه رسیدند نمیگوید(فاقاما) دو تایی بنایی كردند میگوید (;فَأَقَامَهُ) (الكهف/77) یعنی موسی كنار ایستاد و گفت تامین اعتبار نشده است و به من ابلاغ نشده است. حضرت خضر تنهایی شروع كرد آخرش گفت آقاجان چرا این كار را كردی؟ گفت آقا جان زیر این دیوار یك گنج بود مال یك آدم صالحی بود از دنیا رفته و پولی زیر این دیوار برای بچه هایش گذاشته است آن پدر خوب است نگرانیم این دیوار خراب شود پول لو برود مردم بردارند ما روی دیوار را میسازیم بچهها بزرگ میشوند نامه پدر را میخوانند میفهمند كدام دیوار زیرش پول است پول را بر میدارند (;وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا) (الكهف/82) اگر پدر و مادری خوب بودند خداوند دو تا پیغمبر را به عملگی وادار میكند برای اینكه یك چیزی به بچهها برسد تو نیكی كن و در دجله انداز خودم شیرجه میروم و درش میآورم نگو آقا مگر من نوكرم یك لیوان آب خنك بده دست كسی با خدا معامله كن بگو مال خداست كاری نداشته باش كسی تشكر بكند یا نكند تو یك عمل صالحی انجام بده بعد میبینی كه نسل تو خیر میبینند توسط پیغمبرها عملگی مفت میشود برای اینكه بچهات خیر ببیند برای اینكه تو آدم خوبی هستی. زن صالحه این است كه فكرش سالم باشد زبانش صالح باشد من اینجا اسم نمیبرم غیبت میشود من به این نگاه نمیكنم بد است او به من فحش داد من انتقام نمیگیرم بركت صالح بودن به نسل هم میرسد اصلاً خود نعمتها بخاطر این است كه ما عمل صالح انجام میدهیم قرآن میگوید (;یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا) (المؤمنون/51) بخورید و عمل صالح انجام دهید یعنی مومن وقتی غذا میخورد نمیگوید بخوریم چون خوشمزه است میگوید بخوریم كه جان داشته باشیم آنوقت آن خوردن هم میشود عبادت… عمل صالح از مرد باشد یا از زن، اگر آدم عملش صالح باشد رئیساش خدا میشود یعنی مدبر كارش خدا میشود تولیت كار كسانی كه عمل صالح انجام میدهند را خدا بعهده گرفته است تو بنده خوبی باش من بلدم كه چكار كنم تو همه كارهایت را به من بسپار تو بنده من باش باقی كارهایت را به من محول كن. بابا تو خمس بده، من یك مشت بچه دارم، بچه هایت را به خدا سپار فعلاً چون درآمد داری باید خمس بدهی بچه هایت را خدا كمك خواهد كرد نه من میخواهم… میترسم خدا یادش برود میخواهم خودم… این خمس نمیدهد برای اینكه میترسد خدا غافل بشود این بگوید من حواسم جمع بچه هایم است اما خدا حواسش جمع نیست یك خورده گیر داریم. متاسفانه این گیر توی تلویزیون هم هست یك كسی به من میگفت آقای قرائتی یك مدتی نیا توی تلویزیون گفتم چرا میگفت اگر یك مدت بیایی و یك مدت نیایی مردم میگویند كجاست آمد و رفت اگر هر شب بیایی مثل سی و سه پل اصفهان میشود دیگر برای شوفرهای اصفهان كیفی ندارد. گاهی باش گاهی نباش كه اگر تو را دیدند با شادی گوش بدهند گفتم اگر من مردم مرحوم مجلسی یقه من را گرفت گفت من دود چراغ خوردم صد جلد بحار نوشتم كلینی گفت… اگر علمای قدیم گفتند كه ما با زحمت نوشتیم رجاییها گفتند كتكاش را ما خوردیم افرادی مثل محمد منتظری مثل بهشتیها مطهریها چه افرادی جان دادند مغزشان را دادند اینها همه نوشتند دادند به تو میگویی من توی تلویزیون نمیآیم تا وقتی آمدی بگوییای آمدش! این شرك است كه من حدیث امام صادق(علیه السلام) را نخوانم كه وقتی آمدم مردم بگویندای آمدش! بعضی از دانشجوها میروند توی دانشگاه یا بعضی از سربازها توی پادگان نامه نمینویسند تلفن هم نمیكنند برای اینكه وقتی رفتند توی شهرشان مادرش بگوید قربانت بروم یعنی برای اینكه مادرش قربانش برود مثل اسیرهایی كه آزاد شدهاند مادرشان هیجان دارد برای اینكه یك موجی توی محله بیندازند لوس میشوند میگویند نرویم كه محبوب بشویم اینها دكان است. رفته بودم نجف درس بخوانم یك كسی گفت اگر آمدهای نجف درس بخوانی مدتی ایران نیا گفتم چرا؟ تابستان كه تعطیل است میروم كاشان پدر و مادرم را میبینم برمی گردم گفت اگر اینطور باشد دیگر آقای نجفی نمیشوی اگر میخواهی بنویسند(النجفی الكاشانی قمی القریشی…) اگر میخواهی چند تا لقب داشته باشی باید یك ضرب چند سال بمانی ولو پدر و مادرت دو لیتر گریه كنند اینها همهاش غیر خداست برای اینكه مردم بگویند كجاست… مادرش قربانش برود… آدم گاهی وقتها درسهایش را هم تعطیل میكند حضرت امام شنید یك نامردی كتاب نوشته علیه اسلام بنام كسروی فوری درسش را تعطیل كرد كشف اسرار… آدم باید درسش را تعطیل كند. اینكه زشت است درست نیست حیا حسابش جداست عمل صالح از مرد و زن…. تو آدم صالحی باش خدا امورت را اصلاح میكند. رد شویم. زن خوب زنی است كه كارهایش صالح باشد فكرش كارهایش چشماش مرد هم همینطور است قرآن عمل صالح را خیلی تاكید كرده است. خدایا به همه بی همسرها همسر صالح مرحمت بفرما. گیر و گورهای ازدواج را خودت با دست خودت حل بفرما. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 115