نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1189
موضوع بحث: جهاد اكبر
تاريخ پخش: 12/09/66
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
در اين جلسه كه خدمت عزيزان نيروي هوايي هستيم، ميخواهيم در مورد جهادي ديگر به نام جهاد اكبر صحبت نماييم. 37 نكته در اين است كه چرا هوي و هوس دشمن مهم انسان است و مبارزه با آن جهاد اكبر است و مبارزه با آمريكا و ريگان جهاد اصغر است؟ اميدوارم بحث در خود من هم اثر كند و من مثل جوي سيماني نباشم كه آب را به مزرعه برساند، ولي خودش استفادهاي نكند. اين بحث را بايد شهيد محراب، مدني اشرفي، صدوقي، و يا امام بگويند. چون خيلي مشكل است. گاهي انسان از وضع خود آگاه نيست و يك خاطرهاي از وضع خود بگويم. ما در نهضت سواد آموزي در طبقهاي هستيم كه نماز جماعت داريم و من معمولاً شركت ميكنم. اما گاهي هم كار دارم و شركت نميكنم. چند روز پيش تصميم گرفتم كه اگر من به نماز نرفتم، خودم را جريمه كنم و وقتي هم نرفتم جريمه را دادم. ديروز جلسه بود، دير رسيدم و خيلي ناراحت شدم كه بايد جريمه بدهم. ناگهان گفتم كه من براي پرداخت جريمه ناراحت هستم يا براي اينكه نماز نخواندم؟ ديدم براي جريمه است و من به حال خودم افسوس خوردم. افسوس خوردم كه بعد از 29 سال آخوندي و ادعا وضع من اين است. واي كاش انسان مثل شمعي نباشد كه بسوزد و خودش چيزي نداشته باشد.
1- چرا جهاد اكبر ميگويند؟
چرا به آن جهاد اكبر ميگويند؟ 1- چون مخفي است. هوي و هوس دشمن مخفي است و مثل ناوگان در دريا آشكار نيست. (اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ) (فرقان /43) يعني به دنبال هوسش ميرود، ولي آگاه هم نيست. مثلاً من اگر رئيس نهضت نبودم، اين قدر به سوادآموزي توصيه نميكردم. و شناخت اين مسائل ظريف و پنهان و جراحي آن بسيار دشوار است. امام كاظم ميفرمايد: «أَخْفَاهُمْ لَكَ شَخْصاً مَعَ دُنُوِّهِ مِنْكَ»(تحف العقول، ص399) با اين كه در انسان است ولي خيلي مخفي است. 2- هميشگي است. مثل جنگ نيست كه چند بار پيش بيايد، بلكه هميشگي است. مثل سلام كردن يا رفتار با ديگران هميشگي است. فلاني بايد اول سلام كند يا چرا اول به فلاني چاي داد و. . . 3- پيروزي در آن محتاج امداد الهي است. مثل جنگ نيست كه با نيروي جنگي بيشتر پيروز بشوي و اگر امداد الهي نباشد حضرت يوسف هم باشد قرآن ميگويد: (وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها) (يوسف /24) چون انبيا هم از وسوسههاي شيطان به دور نيستند، ولي در آنها اثر نميكند. در يك روزي پيامبر به جبهه رفته بود. يكي از رفاه طلبان در كنار زن خود و زير سايه نشسته بود، ناگهان به خود نهيب زد كه پيامبر خدا زير آفتاب درحال جنگ است، اما تو مسلمان هستي؟ و ناگهان به سوي جبهه شتافت. كه آيه نازل شد، برخي تا لب پرتگاه رفتند، ولي خدا دستشان را گرفت. حر 10 دقيقه تصميم گرفت. مثل خلباني كه اولين اشتباه، آخرين اشتباه است. و ابراهيم هنگامي كه اسماعيل گفت: خدا فرموده است كه تو را ذبح كنم، ميفرمايد: (قالَ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً) (كهف /69) يعني به لطف خدا صبر خواهم كرد، چون ممكن است خودت نتواني مقاومت كني و به خود انسان اطميناني نيست. يا زليخا درها را بسته و خودش را آرايش كرده است عرض ميكند: (قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ) (يوسف /23) يوسف ميفرمايد: «مَعاذَ اللَّهِ» به خدا پناه ميبرم. 4- ممكن است دشمن خارجي نقطه ضعف را پيدا نكند، ولي شيطان در هوسها هميشه نقطه ضعف را ميداند. ممكن است شهوت در او اثر نكند ولي رياست در او اثر كند و يا بر عكس. 5- وسوسهي شيطان هم كمك ميكند. چون اگر شيطان نباشد ارزش ندارد. مثل آدم لالي كه غيبت نميكند. يا انداختن سنگ از بلندي كه مهم نيست، بلكه وزنه برداري و بلند كردن سنگ بر خلاف جاذبهي زمين مهم است و با وجود شهوت و وسوسه و هوس، عمل ما ارزش خواهد داشت. 6- شكست شخصيت است و شكست شخص نيست. دشمن خارجي جان انسان را ميگيرد ولي هوي و هوس، انسان را از انسانيت مياندازد. انسان هست و راه ميرود، ولي ملكات و كمالات انساني را ندارد. تركش آن به بدن است و تركش اين به روح است و هميشه روح مهمتر از لاشه است. 7- دشمن خارجي يك بار جان انسان را ميگيرد، ولي هوي و هوس بارها انسان را به سقوط ميكشد و فريب ميدهد و شكست ميدهد و هر بار از راهي ميآيد. مثلاً اگر كسي در جنگ با هوسها ميل خود را كنترل كند، مثل اين كه جلوي خود را در مقابل سيگار يا ديدن دختر نامحرم ميگيرد يا از حضور در جلسهاي كه در آن گناه است خودداري ميكند و وقتي ميگويند جلسه به هم ميخورد و مردم ناراحت ميشوند، بگويد: من براي مردم داري و زن داري و. . . آفريده نشدهام، بلكه براي اين كه خدادار باشم و راهي را كه خدا ميفرمايد بروم، آفريده شدهام. و آفريده نشدهام تا به خواست ديگران و هوس ديگران رفتار كنم. مگر خودم خواسته باشم و هوس ندارم. به كسي گفتيم: نظرت راجع به فلاني چيست؟ گفت: من اگر بخواهم تابع هوس ديگران باشم، مگر خودم هوس ندارم؟ من كه هوس خود را دنبال نميكنم، به هوس ديگران چه كار دارم؟ و بايد ببينيم وظيفهي شرعيام چيست؟ 8- در جهاد اكبر وقتي وسوسه دروني انسان را قلقلك ميدهد. مثل گرفتن رشوه يا پارتي بازي و يا اين كه بچهات دعوا ميكند قبل از اين كه بداند حق با كيست، طرف بچهاش را ميگيرد. يا بين دعواي روحاني و كت شلواري از كجا معلوم است كه حق با روحاني است؟ چرا مرگ بر ولايت فقيه ميگويي؟ يا از كجا معلوم است كه حرف بچه غلط است؟
2- رعايت انصاف و دليل و منطق
يا حتي حرف كافر كه هميشه اشتباه نيست. قرآن ميفرمايد: (إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ في ضَلالٍ مُبينٍ) (سبأ /24) حتي پيامبر ميگويد: يا من يا شما، يك نفرمان درست ميگويد و ديگري در اشتباه است. ببينيم حتي پيامبر نميفرمايد هرچه من ميگويم: قطعاً درست است و هرچه تو ميگويي: غلط است. بلكه به كافر ميگويد: (هاتُوا بُرْهانَكُمْ) (بقره /111) يعني دليل بياوريد. آب جو بد است ولي خدا خيلي با شدت نميگويد، بلكه ميفرمايد (وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما) (بقره /219) و خيليها از راه عرق نان ميخورند ولي «إِثْمُهُما أَكْبَرُ» يعني ضررش بيشتر است. مثلاً مرشدان قديم شكلي از شمر ميكشيدند كه يك ابرويش شمال شرقي بود و ديگري شمال غربي و آن چنان قيافهاي از روي بغض براي او ترسيم ميكردند. درحالي كه شمر واقعاً اين قدر زشت نبود و زيبا بود. يا خيابان يك طرفه است ميگويد: دنده عقب برو و انسان بسيار بر سر خود كلاه ميگذارد. حديث داريم انسانهايي هستند كه عمري راه ميروند و توجه ندارند. «كَحِمَارِ الطَّاحُونَةِ»(غررالحكم، ص41) يعني الاغي كه سنگ آسيا را ميچرخاند و از صبح تا شب راه ميرود، چشمانش را بستهاند و در آخر هم سر جاي اولش است. من از يكي از دوستان نكتهاي شنيدم كه برخي از الاغ هم بدترند، چون الاغ غروبها چشم هايش را باز ميكنند ومي بيند سر جاي اولش است ولي برخي انسانها بعد از 80 سال هم نميفهمند. براي همين قرآن ميفرمايد: (بَلْ هُمْ أَضَلُّ) (اعراف /179) يعني انساني داريم كه از چهار پا هم بدتر است. انسان بايد ببيند چند سال دارد؟ آيا شده است تا به حال كسي را ببخشي، چون نبخشيدن هوس است. مثلاً آنهايي كه دارند به جبههها كمك ميكنند و شما هم در بانك پول داري و پسري هم در جبهه نداري، انگار كه ميخواهي در جبهه به پسرت كمك كني، ولي شيطان به سراغت ميآيد كه پيري و كوري داري. قرآن ميفرمايد: (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ) (بقره /286) يعني اين شيطان است، اگر پيري و كوري و آينده داري، خدا هم داري و از غيب برايت خواهد رسيد. خدا ميفرمايد: (فَهُوَ يُخْلِفُهُ) (سبأ /39) يعني اگر انفاق كني، جاي آن پر ميشود. مگر كساني كه براي پيري و كوري پول جمع ميكنند، گدا نميشوند؟ يا هركس انفاق ميكند فقير ميشود؟ شخص سرمايه داري بود كه همه ميگفتند: او در پول غرق است و روابط تجاري گستردهاي داشت كه حساب آن از دستش خارج بود. در ايام تعطيلي كه در آن كشور مثل عيد نوروز ما وجود داشت، به دفتر خود رفت تا به حسابها برسد، ولي فراموش كرد كليد را بردارد و در بر روي او بسته شد و نشست و مطالعه كرد و هرچه داد و فرياد كرد، كسي به سراغ او نيامد و كسي از جاي او خبر نداشت و همه فكر ميكردند كه او را ترور كردهاند و بالاخره آن قدر گرسنه شد كه كاغذ جويد و حالش به هم خورد و بالاخره كاغذي نوشت كه در اتاق اسكناس از گرسنگي مردم. اينطور نيست كه شاه اگر كاخهايي داشت رزقش باشد. و ناگهان همان ارتش مجهز ميگويند: زنده باد اسلام و در كاخها صداي مرگ بر شاه ميشنود. توكل ما كم است. كسي ميگفت: تا من خانهي شخصي نداشته باشم ازدواج نميكنم. آخر مگر چقدر بودهاند كساني كه هنگام ازدواج خانهي شخصي داشتهاند؟
3- تأثير گذاري قويتر جنگ هوا و هوس
9- دشمن خارجي معادن و گنج و نفت و. . . ميخواهد، ولي دشمن داخلي خود ما را ميخواهد. رضا شاه به مدرس گفت: سيد از جان من چه ميخواهي؟ گفت: ميخواهم در بدنت جان نباشد. و اين است كه امام اين فقيه را اين قدر دوست دارد. 10- هوسها مادر جنگها هستند. جنگ صدام براي اين بود كه هوس كرد سردار قادصيه شود. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ»(نهج البلاغه، خطبه 50) يعني ريشهي وقوع همهي جنگها و فتنهها هوسها است. ناوگان آمريكا آمده تا نشان بدهد كه ابرقدرت است و وقتي نامش را آوردند همه بترسند. و لذا امام در يكي از سخنراني هايش در جماران فرمود: اگر بر عالم مسلط شويد، اما هوس بر شما حاكم باشد شكست خورديد. ولي اگر از همه شكست بخوريد و هوس بر شما حاكم نباشد، پيروز هستيد. امام حسين(ع) زير سم اسب پيروز بود و آمريكا بر عرشهي قدرت شكست خورده است. اگر شما دچار غيظ شديد، خودتان را نگه داريد. اين جا بي خود غيظ كردي، اگر چه خيلي هم مشكل است. خدايا تو را به آبروي آنهايي كه در جهاد اكبر پيروز شدند به ما توفيق بده قدري به سمت اين راه حركت كنيم. دانشجو هم بايد مثل بقيه به جبهه برود. تو كه جوان و با سواد هستي بايد زودتر بروي. چند سال است جوانهاي گمنام ما در جبهه هستند؟ پدر و مادر دانشجو ميگويند: بچههاي ما را هم ميبرند؟ خوب چرا نبرند؟ ما خودمان هزار طلبه بوديم هزارتايمان شهيد شديم. خوب بكنيم كه چه بشود؟ نان و آب بيشتري بخوريم يا مستشار بالاي سر ارتشمان بيايد؟ شرف دارد كه ايراني خودش خراب كند، ولي مستشار بالاي سرش نباشد. مثل بچهاي كه سر سفرهي غذا ميخواهد خودش غذا بخورد و هر چه پدر ميگويد: خراب ميكني. باز ميگويد: ميخواهم خودم بخورم. و بالاخره هم خراب ميكند و وقتي ميگويي: ديدي خراب شد، باز هم ميگويد: خودم. يعني اگر خودم خراب كنم، بهتر از اين است كه درست انجام بدهم و وابسته به پدر باشم. حالا درست است كه ما هم دسته گل به آب دادهايم، ولي الآن موشك هم ميسازيم. البته اگر چه از چوب دستي شروع كرديم ولي همان بني صدر كه ميگفت: ما ميخواهيم چه كنيم، بيايد ببيند چه كردهايم. به جايي رسيديم كه چند روز پيش در مجلس برزيل نمايندهاي بلند شده و گفته است اگر خواستيد برزيل نجات پيدا كند، رهبري همچون ايران ميخواهد و به جايي رسيديم كه اگر به رئيس جمهور آمريكا بگويند: صد نفر رئيس جمهور ميآيد، نميترسد ولي اگر بگويند: صد جوان ايراني ميآيد ميترسد. و اين ارزش است. اگرچه روغن نباتي نباشد. من فقط ضامن حرف خودم هستم و هيچ مسئوليتي ندارم و منكر رشوه و پارتي و مشكلات هم نميشوم. چون نميگويم نيست. برخي با من تماس ميگيرند، گويي صدا و سيما هستم. ميگويند: اين چه فيلمي است، باور كنيد من هيچ مسئوليتي در صدا و سيما ندارم. اما حرف ما اين است كه ماشين سالم است، چون ماشين ما اسلام است، و اسلام قرآن و وحي و عصمت است و رهبر اين ماشين هم عالي است. اما اينكه مسافرها تخمه يا پوست پرتقال مياندازند اين به كسي ربطي ندارد. البته با تمام اين احوال وقتي صحبت جبهه ميشود 300 هزار نفر شمال و 300 هزار نفر اصفهان و يا كرمان ميفرستند. حالا گوشت گران است درست است ولي صفها يك نفري است. ولي چند روز پيش كشوري بودم صف چند صد نفري بود. تازه صف استخوان، گوشت خوك هم بود. اما چيزهايي است كه انسان بگويد، ميگويند: روابط چه شد؟ و گرنه آدم پتهي همه را روي آب ميريزد و جايي خبري نيست و ما با همهي ضعفها از خيلي جاها بهتر هستيم.
4- مقطعي نبودن و سنگر نداشتن در جنگ با هوسها
11- دشمن خارجي شكست ميخورد و ميرود، ولي هوي و هوس، هيچ وقت شكست نميخورد. لذا قرآن ميفرمايد: (فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ) (تكوير /16-15)، (مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ) (ناس /4) كه دو بار در قرآن آمده است. يعني مرتب ميرود و دوباره ميآيد. يعني بعد از شكست بر ميگردد و هوس با عقل تار و مار نميشود. 12- از ترس دشمن خارجي ميتوان به سنگر رفت، ولي دشمن داخلي خير. مثلاً براي نماز بلند ميشوي يا غافلي، يا خوابي، ولي وقتي هم كه با توجه نماز ميخواني ميگويي: الآن از آستينهاي من ملائكه ميريزند و باز هم گرفتار هوي و هوس ميشوي و هميشه گرفتار هستي. چون مخفي است و انسان نميفهمد. من يك كتاب امامت نوشتم و كتب امامت را هم مطالعه كردم. و در مورد امامت تحقيق هم كردم. خلاصه وقتي حرم امام رضا(ع) رفتم گفتم: يا امام رضا وضع ما اين گونه است به ما مزدي بده، چون من گاهي از اين حرفها با امام رضا(ع) ميزنم. وقتي از حرم بر ميگشتم درهاي طلايي را بوسيدم، ولي حال نداشتم درهاي چوبي را ببوسم. آن گاه بود كه ديدم عجب، امامت من هم با طلا مخلوط است. يك عمر گمان ميكردم، حزب اللهي هستم ولي چون با سليقهام بود حزب اللهي بودم، ولي به محض اين كه با سليقهام سازگار نبود قهر كردم. مگر كشور امام زمان نيست؟ پس چرا قهر ميكني؟ ميگويد: چون با من يك شكل نيست. مگر همه بايد با تو يك شكل باشند؟ يا چرا ميگويي: ايشان نباشد من همكاري نميكنم. چرا بايد در كشور امام زمان اين باند بازيها باشد؟ خلاصه اين كه افراد عزل و نصب يا تجليل ميشوند، يا آقا بالاي منبر رفته و بين اين همه افراد محترم از يكي تجليل ميكند. اصولاً چرا اين همه تجليل و تملق وجود دارد؟ خدا ناصر حسين پسر مير حامد حسين را رحمت كند كه از علماي معروف هندوستان بود و وصيت كرد وقتي من مردم، راضي نيستم روي منبر از من تجليل كنيد بلكه فقط فاتحه و حديث بخوانيد و اين قدر هندوانه زير بغل نگذاريد. و صلوات بر رهبر كبير انقلاب كه فرمود: مصطفي پسر من شهيد شد، روزنامهها چيزي ننويسيد و اگر براي همهي شهدا مينويسيد براي او هم بنويسيد. يا فرمودند: چرا هركس به ديدن من ميآيد، مينويسيد و ميگوييد: مگر اخبار مهم مملكتي است. البته شهيد رزمنده حسابش جداست. 12- با دشمن خارجي ميتوان صلح كرد ولي هوس هيچ وقت با انسان صلح نميكند.
5- شرط قبولي جهاد اصغر است و محدوديت آن را ندارد
13- شرط قبولي جهاد اصغر، جهاد اكبر است. چون در جبهه هم به اخلاص نياز است و ممكن است درجهاد اصغر پيروز شويم ولي ثواب نبريم. در جبههي احد كسي خوب ميجنگيد و از او تعريف كردند. پيامبر گفت: بله او خوب ميجنگد و از ياران من است ولي جهنمي است. گفتند: چرا؟ خلاصه جنگيد و شمشيري خورد و بستري شد. از او پرسيدند چرا به جبهه آمدي؟ گفت: همهي مردان مدينه به جبهه آمده بودند و من مانده بودم. زنها به من گفتند: ترسو و من هم براي اين كه نشان بدهم ترسو نيستم، آمدم وگرنه انگيزهي من خدا يا دفاع از اسلام نيست و من اهل اين حرفها نيستم. بعد هم از زخمي كه خورده بود ناراحت بود و از شدت درد خودكشي كرد و همان چيزي شد كه پيامبر فرمود. و لذا حديث داريم در روز قيامت عدهاي ميگويند: ما رزمنده بوديم، ولي خدا ميگويد: شما رزمندهي خالص نبوديد. پس در جنگ هم اخلاص ميخواهد و بايد براي رضاي خدا رفت و نبايد به فكر درجه و مأموريت باشد و خودش را به خدا بفروشد. 14- مي توان به جبهه از دور كمك كرد ولي در جهاد اكبر و جنگ دروني هركس بايد خودش بجنگد و ديگري هم به جاي او نميتواند بجنگد. 15- درجنگ با دشمن لنگ و كور معافند، ولي در جنگ با هوس لنگها هم معاف نيستند، چون آنها هم هوس دارند. 16- درجنگ با دشمن، دنيا براي آدم كف ميزند، ولي در جنگ با هوس كسي انسان را تشويق نميكند. ممكن است دشمن خارجي توبه كند، ولي شيطان هيچ گاه توبه نميكند. 17- در جنگ دشمن برنامه ريزي و بودجه و نيرو ميخواهد، ولي شيطان هيچ چيز لازم ندارد و فوري دست به كار ميشود. و خدا كند همين بحث بنده، جزو هوسها نباشد. كسي كتاب استعاذه نوشت، يعني از شر شيطان به خدا پناه ببريم. به شيطان گفتند: برو گم شو. فلاني كتابي نوشته است كه اگر مردم آن را بخوانند وسوسههاي تو در آنها اثر نميكند. مرحوم دستغيب داستان را نقل ميكند كه شيطان گفت: خودم به او گفتم، اين كتاب را بنويس. و خيلي مشكل است و انسان بايد خودش را فقط به خدا بسپارد. عمري انسان كاري را انجام ميدهد ولي صحنهي امتحاني پيش ميايد كه ميبينيد قاطي است. بچهها دوست داريد بازي كنيد و خواب صبح شيرين است ولي با هوس مبارزه كنيد و درس بخوانيد و نماز بخوانيد. اطاعت از پدر سنگين است. ميخواهي او را بزني ولي با غضب خود مبارزه كن و او را نزن. به دختر نگاه نكن وخانم با بد حجابي مبارزه كند و بازاري هم با كلاه برداري مبارزه كند. به جبهه كمك كنيد. براي نماز جمعه نگوييد كه حال ندارم. خدايا! به حق محمد و آل محمد خودت كمك كن عقل و وحي ما، بر هوسها و شيطنتها پيروز شود و به رزمندگان ما كه مشغول جهاد اصغر هستند درجهاد اكبر هم اخلاص كامل و پيروزي كامل نصيب آنها بفرما. توطئهها خنثي و توطئه گران را نابود و رهبر عزيزمان را مؤيد و منصور بدار. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1189