responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1282

موضوع: رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (14)، حق فقرا و نیازمندان (3)

تاريخ پخش: 07/11/1400

عناوين:

1- خاطره‌ای از شهید آیت الله سعیدی در تبلیغ دین

2- کمک به نیازمندان در قالب صدقه، کفاره، خمس و زکات

3- ماجرای باغی که سوخت، در سوره قلم

4- منت و تحقیر، آفت کمک به فقرا

5- درود رسول خدا به پرداخت‌کنندگان زکات

6- جهاد با مال و جان، مورد ستایش خداوند

7- انفاق به نیازمندان، فرمان خدا به ثروتمندان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

وارد بحثی شدیم راجع به امام زین العابدین، ایشان بیانی دارند به نام رساله‌ی حقوق، حقّ معلم، حقّ مادر، پدر، حقّ چشم، گوش، پا، حقّ حکومت، حقّ فقراء، حق، حق، حق‌ها را بیان کردند و این را ما بیان می‌کنیم و یک توضیحی هم می‌دهیم.
یک خاطره دارم از شهید آیت الله سعیدی، از یکی از دوستانشان شنیدم و این خاطره هم، خاطره‌ی مهمی است. خب در همه‌ی ماه‌ها، در دوازده ماه، سه ماه امتیاز دارد: رجب، شعبان، رمضان، یعنی سرازیری بندگی خدا و عبادت در این سه ماه است. شب جمعه‌ی اوّل ماه رجب را لیلة الرغائب می‌گویند. رغائب، رغبت یعنی شبی که دل‌ها می‌رود به سمت این‌که از خدا چیزی بخواهند، یعنی شب دعا، شب التماس.

1- خاطره‌ای از شهید آیت الله سعیدی در تبلیغ دین

آیت الله شهید سعیدی قبل از انقلاب شب جمعه‌ای بوده، شب لیلة الرغائب، شب جمعه‌ی اول ماه رجب، مثل همین ایام مثلاً، از تهران بلند می‌شود می‌رود مشهد زیارت امام رضا که فضیلت لیلة الرغائب را درک کند. آن زمان خب دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و این تشکیلات تبلیغاتی به این وضعی که الآن هست، نبود. یکی از علمای مشهد که از مدرّسین به‌نام مشهد بود، مرحوم آقای دهشت، هم هم‌دوره بودند با مقام معظم رهبری، از اساتید به‌نام مشهد بود. ایشان خودش یک تشکیلاتی راه انداخته بود، شب جمعه طلبه‌ها را می‌فرستاد روستاهای مشهد، چون دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و این تشکیلات امروز نبود. یک روستا آخوند پیدا نکردند، ایشان می‌گفت که من به آیت الله سعیدی گفتم که ما شب جمعه طلبه‌ها را می‌فرستیم در روستاها، بدون چشم‌داشت و حالا یک روستا پیدا کردیم آخوند ندارد شب جمعه. آیت الله سعیدی گفت: من از تهران حرکت کردم، آمدم مشهد که زیارت امام رضا، حالا آمدم تا پشت در حرم، به جای حرم امام رضا بروم در یک روستا؟! یک مقدار تأمل کرد و فکر کرد و گفت: باشه، شاید امام رضا راضی باشد که من بروم تو روستا، یک آیه و حدیث برای مردم بگویم. دست از زیارت امام رضا کشید و به جای حرم امام رضا، رفت در یک روستا تبلیغ کرد.
خب حالا هر طلبه‌ای که این حرف را می‌شنود از جمله خود من، نسبت به این شهدا، حق چی داریم، نسبت به این‌ها؟ خیلی مهم است این.
موضوع بحثمان حقّ کمک بود، کمک تا کمک خیلی فرق می‌کند. در قرآن این‌قدر آیه داریم که کمک می‌خواهی بکنی، شب یا روز؟ فرق می‌کند. علنی یا مخفی؟ فرق می‌کند. کم یا زیاد؟ فرق می‌کند. چیزی کمک کنیم که دوست داریم، یا چیزی کمک کنیم که دوست نداریم؟ یک چیزی را توی خانه دوستش نداریم، می‌خواهیم بیندازیم بیرون، یک کسی کنار راه بردارد ببرد، چیزی که دوست داریم، بدهیم یا چیزی که دوست نداریم، بدهیم؟ از ما درخواست کمک کردند، یا نکردند؟ یک وقت یک کسی درخواست کمک می‌کند، یک حالتی دارد، یک وقت نه، درخواست نمی‌کند.
2- کمک به نیازمندان در قالب صدقه، کفاره، خمس و زکات
ما چند صد آیه راجع به کمک به دیگران در قرآن داریم و لذا هر چی این معارف بازتر بشود، آدم شادتر می‌شود که عجب اسلام تا کجاها پیش رفته. صدها آیه؟ بله، در قالب‌های مختلف مثلاً قانون است، در قالب انفاق، یک. در قالب صدقه، انفاق، در قالب کفّاره، در قالب زکات، در قالب خمس، در قالب ایثار، در قالب‌های مختلف سفارش‌هایی شده است، این‌ها حقّی دارند به گردن ما.
حالا اگر کسی کمک بتواند بکند، نکند چه می‌شود؟
خیلی‌ها هستند مدل ماشین‌شان را عوض می‌کنند، لباس‌هایشان را، خانه‌شان را، کفش و کلاهشان را، کابینت خانه‌شان را، هر چی هم می‌گویی، تو باغ نیستند، غرق در مادّیات هستند. این‌هایی که کمک نمی‌کنند، من یک مطالبی را خدمتشان می‌گویم.

3- ماجرای باغی که سوخت، در سوره قلم

اوّل این‌که قرآن می‌گوید اگر کمک نکنید در همین دنیا می‌سوزد. کجای قرآن؟ جزء آخر قرآن، سوره‌ی نون و القلم یک قصّه‌ای نقل می‌کند که بابایی باغ خوبی داشت، به فقراء کمک می‌کرد، بابا از دنیا رفت، بچّه‌ها گفتند: ما کمک نخواهیم کرد. یکی از این برادرها گفت: مردم چشم دارند به این باغ، چون سال‌های قبل هم می‌دادیم، حالا هم از این میوه‌ها مقداری به فقراء بدهیم. گفتند: نخیر، تو یکی هستی، اختیار با ما هست، ما چند نفر هستیم. گفتند: آخر چه‌جوری میوه‌ها را انبار کنیم که فقراء نفهمند؟ گفتند: سحرخیزی، زودتر بخوابیم، سحر تا هوا می‌رود روشن شود، میوه‌های باغ را انبار کنیم، فقراء هم متوجه نمی‌شوند. این‌ها زود خوابیدند که سر شب بروند میوه‌ها را انبار کنند، سحر که بلند شدند رفتند، دیدند که باغشان یک تخته سوخته، این قصّه‌ی نون و القلم در قرآن آمده قصّه‌اش، باغی که سوخت.
یک نکته این‌که ندهیم، می‌سوزد. این‌طور نیست که اگر ندهی، رزق شما باشد، ممکن است شما ندهی، اما رزق شما هم نباشد، از گلویت پایین نرود. این یک مسئله.
مسئله‌ی دیگر اصلاً خودتان زیر و رو می‌شوید. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: به فقراء ندادی، (يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُم‌) (محمد /38) تو که به فقراء ندادی، من نمی‌گذارم از گلویت پایین برود، یک گروهی را جای شما می‌آورم، آن‌ها به فقراء می‌دهند و غیر شما هستند، «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُم» آیه قرآن است. پس یک: ندهی می‌سوزد، دو: ندهی، دیگران جای شما را پر می‌کنند. این دو.
مسئله‌ی سوّم این‌که بعضی‌ها هم قرآن می‌گوید: گریه می‌کنند که چرا ندارند بدهند، ما داریم. اگر واقعاً یک کسی، یک چیزی را می‌خواهد بدهد، پول ندارد، آهی که می‌کشد، آه واقعی، نه آه مصنوعی، واقعاً بین خودش و خدا می‌گوید: ای کاش من هم یک همچین منزلی، یک همچین تالاری، امکاناتی، حسینیه‌ای، خیریه‌ای، ای کاش من هم امکانات داشتم، کمک می‌کردم. حدیث داریم این آقایی که آه می‌کشد که چرا ندارد، به خاطر آه صادقانه اجرش را به او می‌دهند. آمادگی مهم است، در قرآن آیات زیادی داریم آماده باشید بس است. خداوند به ابراهیم دستور داد: سر پسرت را ببر، «إِنِّي أَرى‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ»، پی در پی می‌بینم که تو را دارم ذبح می‌کنم. گفت: (يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَر) (صافات /102)، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، اگر خدا دستور داده، معطّل نکن. تا چاقو را گذاشت، خطاب آمد: بردار، من نمی‌خواهم خون ریخته شود، می‌خواهم ببینم تو مردی یا نامرد، دل می‌کنی یا نمی‌کنی.
در انفاق ثروت لازم نیست، سخاوت لازم است، خیلی‌ها ثروت دارند، سخاوت ندارند، خیلی‌ها هم سخاوت ندارند، ثروت دارند. این مهم است. وقتی ما می‌آییم می‌گوییم: کمک کنید به فقراء، این لازم نیست که حتماً آدم داشته باشد، آن مقداری که دارد، آن مقداری که دارد، باشد.

4- منت و تحقیر، آفت کمک به فقرا

یکی از مسائلی که درباره‌ی کمک به فقراء مطرح است این است که اگر کمک کردید، بعد از کمک، منّت نگذارید، اذیّت هم نکنید، خب خدا را شکر، خدا به شما داده، الحمدلله، شما هم به فقراء بده، اما منّت نگذار، من به او دادم، من کمکش کردم، من به او وام دادم، من، من، من، من من نکن. منّت نگذار، (وَ لا أَذىً) (بقره /262)، اذیّت هم نکن، تحقیرش نکن. انفاقی ارزش دارد که هم کمک کنیم شکم فقیر سیر شود، هم منّتی بر او نباشد، اذیّت پشت سرش نباشد. کمک کردن فرهنگی دارد، آداب و رسومی دارد. کمک گاهی در یک ظرفی ارزش دارد، در جامعه‌ی خودمان هم همین‌طور است. یک وقت شما یک پولی را توی یک پاکت می‌گذاری، پول نو می‌گذاری، پاکت نو می‌گذاری، با احترام دو دستی تحویل می‌دهی، وقت پول دادن تشکر می‌کنی، اظهار می‌کنی که قابل شما را ندارد، خب این یک رقم فرهنگ پول دادن است، پول گرفتن است. یک رقم هم آدم پول را پرت می‌کند، بی‌اعتنایی می‌کند، صبر می‌کند تا طرف التماس کند، وقتی التماس کرد، مزد آبرویی را که ریخته، می‌دهد. به هر حال باید یک مقداری با این آداب آشنا بشود.
قرآن برای انفاق هم برخوردهای مثبت دارد، هم برخوردهای منفی. قرآن می‌گوید: بعضی‌ها پول می‌خواهند بدهند، ندارند، گریه می‌کنند. می‌خواهد بدهد، پول ندارد، گریه می‌کند. (تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ) (توبه /92)، آیه قرآن بود که خواندم، یعنی اشک می‌ریزد که چرا من ندارم، کمک کنم. این یک مسئله.
مسئله‌ی دیگر (أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ) (توبه /92)، این برخورد افرادی هستند که ندارند بدهند. مسئله‌ی دیگر انفاق به قصد پاک شدن باشد. آدمی که پول خرج نمی‌کند، این یک رقم آلودگی دارد. چه آلودگی؟ بخیل است، بخل، مرض سختی است. روایت داریم یک شب امام جواد علیه السلام از سر شب تا صبح می‌گفت: پناه می‌برم از بخل، پناه می‌برم از بخل. کجا؟ در کعبه، در حال طواف. آن‌قدر گفت و گفت، صبح که شد، گفتند: ای امام جواد، شما یک دعا بیش‌تر نکردی، همش گفتی: بخل، بخل، بخل، بخل. فرمود: بخل، مرض خطرناکی است. (بحار الأنوار، ج ‌70، ص 301)
این یکی از برخوردهای منفی است که افرادی که کمک می‌کنند، کمک می‌کنند که آزاد بشوند، پایشان گیر کرده، می‌خواهند قفل را از پا بکنند.
(يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ) (توبه /99)، قرآن می‌فرماید که: مردم در مقابل پول دادن دو گروه هستند، یک عده وقتی پول می‌دهند، می‌گویند پول دادم، آزاد شدم. من خدمت یکی از مراجع بودم، یکی از مقلّدین ایشان آمد، گفت که من دو سالی است که به شما خمس و سهم امام ندادم، این به خاطری است که گرفتار قرض و بنّایی و این چیزها بودم. مرجع یک همچین جمله‌ای گفت، برای من خیلی مهم بود، فرمود: کسانی که به من خمس و سهم امام می‌دهند، من خوشحال نیستم خمس داد به من، خوشحالم این دِینش را ادا کرد، فرق است خوشحالم این دِینش را ادا کرد، یا خوشحالم من پولش را گرفتم. خوشحال نیستم من پول گرفتم، خوشحالم او دِینش را پرداخت کرد، خب این‌ها خیلی مهم هست این‌ها. افرادی هستند (قُرُبات) (توبه /99)،

5- درود رسول خدا به پرداخت‌کنندگان زکات

یعنی «قربة إلی الله»، (وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ) (توبه /99)، چون تنها عبادتی را که خدا به پیغمبرش می‌گوید که دعا کن به مردم، راجع به زکات هست. (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً) (توبه /103)، زکات بگیر، (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ) (توبه /103)، ای پیغمبر به مردمی که زکات می‌دهند درود بفرست، بعد می‌گوید: (إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ) (توبه /103)، این درودی که تو بر این‌ها می‌فرستی، آرامش‌بخش هست.
انفاق خالصانه، (إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ) (نساء /9)، این هم یک نکاتی است که انسان وقتی پول می‌دهد، خالص باشد. کار به رقابت نداشته باشد، چه کسی داد، به حرف مردم بود، تقاضای مردم بود، اصلاً توی این فکرها نیست. هدفشان اخلاص است. قرآن می‌فرماید که: (إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً) (نساء /9)، اهل بیت وقتی پول می‌دادند به فقراء، می‌گفتند: ما نه جزاء از شما می‌خواهیم ته تشکر، «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»، گرسنه روی کره‌ی زمین نباید باشد، حتّی اگر مسلمان نباشد.
(وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) (ضحی /10)، انفاق از طیبّات باشد، چیزی را بدهی که دوستش داری. «طَیِّب» دلپسند است، می‌گویند مال ما طَیِّب و طاهر است، طَیِّب است، یعنی دلپسند است، از چیزی بدهید که دلپسند باشد، طَیِّب باشد.
از چیزی باشد که محبوب باشد: (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) (آل عمران /92)، قرآن می‌فرماید اگر می‌خواهید جزء ابرار قرار بگیرید، از اموالی بدهید که دوست دارید. آن چیزی را که دوستش دارید بدهید، نه آن چیزی را که گیرش افتادی، می‌خواهی از خانه رد کنی، می‌خواهی یک کسی بیاید خانه‌ی شما را جارو کند، این چیزهای زیادی را جمع و جور کند، ببرد. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»، هر چیزی را که دوست دارید، بدهید. این مهم است. انفاق از محبوب‌ها.
انفاق عادلانه باشد. بعضی‌ها در یک زمانی بریز و بپاش‌شان خوب است، یک خورده حوادث زندگی این‌ها را تغییر می‌دهد، مشت‌شان جمع می‌شود. (لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا) (فرقان /67)، قرآن می‌گوید انفاقی ارزش دارد که اسراف نباشد، ریخت و پاش نباشد، مشتش هم، هم نباشد، من این حدیث را احتمال می‌دهم خوانده باشم. یک بار امام رضا دستش را کرد زیر شن، شن‌هایی که کوچک هست، قد مثلاً نخودچی، بادام، دست کرد زیر شن، بعد مشت گرفت، دستش را کج کرد، هیچ نریخت، گفت ببین، این را می‌گویند بد، یعنی چنان مشتت و انگشت‌هایت به هم بچسبد، که حتّی یک شن از لای انگشت‌هایت نریزد، این بد است، امام رها کرد شن‌ها را، دومرتبه بار دیگر دستش را کرد زیر شن‌ها، بعد یک خورده شل گرفت، شل گرفت، انگشت‌ها باز شد، ریخت، فرمود: این هم بد است، نه جوری انگشت‌ها را بچسبان که یک دانه شن نریزد، نه جوری انگشت‌هایت را باز کن که هر چی تو دستت هست بریزد، اعتدال، معتدلانه باشد، (أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) (فرقان /67)
انفاق دائمی باشد، (سِرّاً وَ عَلانِيَةً) (بقره /274)، (بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ) (بقره /274)، شب باشد، روز باشد، علنی باشد، مخفی باشد، انفاقی ارزش دارد که دائمی باشد.

6- جهاد با مال و جان، مورد ستایش خداوند

خب (الْمُجاهِدُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ) (نساء /95)، تعریف می‌کند از آن‌هایی که گاهی جان می‌دهند، گاهی مال می‌دهند. افرادی هستند جان می‌دهند، مال نمی‌دهند، افرادی هستند مال می‌دهند، جان نمی‌دهند. یک وقت امام حسین علیه السلام به یک نفر گفت: دارم می‌روم کربلا، یاری داری، برای من کمک بفرست. گفت: خودم که حال ندارم بیایم کربلا کمکت کنم، اما یک اسب خوب دارم، اسب را برایت می‌فرستم.حضرت فرمود: نه، این‌که من خودم نمی‌آیم ولی اسبم را می‌فرستم.
قرآن سفارش می‌کند از کسانی که هم مال، هم جان، هم شب، هم روز، هم علنی، هم مخفی، این انفاق‌ها، انفاق‌های قابل ‌ارزش است.
مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی این است که تشویق دیگران به انفاق.
گاهی ممکن است خود آدم پول نداشته باشد، ولی آبرو داشته باشد، یک آدم مشهوری باشد، محبوبی باشد، دلّالی کند، واسطه‌گری کند. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَة) (نساء /85)، کسانی که دلّالی خیر بکنند، خداوند به این‌ها پاداش می‌دهد، دلّالی خیر، بهترین دلّالی خیر، دلّالی در ازدواج است. (كافي، چاپ الإسلامية)، ج‌5 ، ص 331) این جوان دنبال دختری می‌گردد، دختر، دنبال پسری می‌گردد، ولی نمی‌شناسندش، این می‌تواند با معرّفی، تلفن، دلّالی، متن قرآن است، کسانی که دلّالی خیر بکنند، اجر زیادی دارند. دلّالی خیر برای این‌که واسطه‌ی، امام فرمود واسطه‌گری در امر ازدواج، برای بی‌همسرها، همسریابی کنید، چه اجر مهمی است.

7- انفاق به نیازمندان، فرمان خدا به ثروتمندان

حتّی راجع به چیزهای جزئی اسلام سفارش کرده است. یک سوره در قرآن هست، سوره‌های کوچک قرآن، سوره‌های چهار، پنج سطری، به نام سوره‌ی ماعون، می‌گوید که: (أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ * وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ) (ماعون /1-3)، دیدی آدم‌هایی که قیامت را قبول ندارند، چه کسانی هستند؟ می‌گوید چه کسانی هستند؟ می‌گوید: آن‌هایی که یک بیل به آن‌ها می‌دهیم، به او می‌گوییم: آقا بیلت را به من بده، یک دو ساعت کار دارم، نمی‌دهد. یک پارو بده، آقا برف آمده، نمی‌دهم. آقا یک ماشینی داری، من الآن یک بیماری دارم، می‌شود با ماشین شما من بیمار را برسانم بیمارستان؟ نه، نمی‌دهم. این را می‌گویند ماعون. ماعون یعنی چی؟ از معونت، یعنی چیزی که یک خانه دارد، یک خانه ندارد. خیلی خانه‌ها مثلاً ظرف بزرگ دارند، فرش بزرگ دارند، سالن بزرگ دارند، و این‌ها می‌توانند کمک کنند، قرآن می‌گوید: (وَ يَمْنَعُونَ الْماعُون‌) (ماعون /7)، حتّی از دادن یک دیگ، حالا یک نذری دارد می‌خواهد بپزد، دیگش را به کسی نمی‌دهد، «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُون‌»
به هر حال کمک، در و دروازه ندارد، زمان ندارد، مکان ندارد، فرد ندارد، شرط ندارد، شب و روز ندارد، مرد و زن هم ندارد.
مسئله‌ی دیگر برخورد منفی با انفاق است.
می‌گوید: ما چرا کمکش کنیم؟ اگر فقیر است، خود خدا کمکش کنید، (أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه‌) (یس /47)، ما کمک کنیم به فقیری که، خب خدا می‌بیند این فقیر هست، خدا خودش بدهد. خدا می‌داند ولی می‌خواهد او را بشناسد. یک خاطره یادم آمد، برایتان بگویم. می‌گویند یک آقایی پیشنماز مسجدی بود، از مسجد آمد بیرون دکّان میوه‌فروشی، رفت یک میوه بخرد. به میوه فروش گفت: ببخشید، آن خربزه را به من بده. ایشان دید عجب پیشنمازی است، خربزه را شناخت و آن خربزه شیرین را انتخاب کرد. گفت: یکی دیگر بیار. گفت: اگر می‌خواهی به من بفروشی، من آن را که گفتم می‌خواهم، اگر نه که هیچی. بالأخره چند رقم میوه هی جابجا شد تا بالأخره آن میوه‌ای که پیشنماز پسندیده بود، برداشت. بعد این بقّال، میوه‌فروش به این آیت الله گفت: حضرت آقا، شما میوه را هم می‌شناسی؟ گفت: من میوه‌ها را می‌شناسم، آدم‌ها را نمی‌شناسم، مثل تو یک عمری پشت سر من نماز می‌خوانی، حالا که آمدم یک خربزه بخرم، خربزه‌ی بی‌مزه به من می‌فروشی!
این مسئله‌ی مهمی است که انسان گاهی وقت‌ها می‌گوید: خب او بدهد. خب او بدهد، اجرش هم با او هست، تو چه بهره‌ای می‌بری؟!
چرا خدا نمی‌دهد؟ خدا می‌تواند بدهد، ولی بنا نیست که خدا کارها را بی‌واسطه بکند. چرا خدا نمی‌دهد؟ بعضی‌ها برخورد منفی می‌کنند، می‌گویند خود خدا بدهد، یا می‌گویند دیگران هستند بدهند. فامیل دارد، پسرهایش کانادا است، پسرهایش اروپا است، پسرهایش آمریکا هست. بله، پسرهایش آمریکا هستند، ولی حالا شما! بچّه‌هایش کمکش کنند، چرا من بروم نان بگیرم بروم در خانه‌ی این آقا بدهم؟! چرا من برف‌های پشت‌بامش را پایین بریزم؟! چرا من نمی‌دانم کمکش کنم؟! افرادی هستند حواله می‌دهند، خدا بدهد، برادر دارد، پسر برادر دارد، عمو دارد، فامیل دارد، یعنی از زیر بار کار در می‌روند.
این‌ها سفارش‌هایی هست که گفته شده، حرف زیاد است، ولی در این بحث، بخشی از حرف‌های گذشته بود، بخشی هم از حرف‌های جدید.
خدایا یادمان بده وظیفه‌مان چی هست، توفیق بده عمل کنیم.
یادمان بده وظیفه‌مان چی نیست، توفیق بده دوری کنیم.
ما را در وظایفمان گرفتار نفسمان قرار نده.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- کمک به فقرا، تحت چه عنوانی در قرآن آمده است؟

1) صدقه
2) کفاره
3) هر دو مورد

2- بر اساس سوره قلم، ریشه سوختن باغ میوه چه بود؟

1) قصد محروم‌کردن فقرا
2) کم‌کردن سهم فقرا
3) اختلاف صاحبان باغ در سهم فقرا

3- آیه 38 سوره محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، چه امری را عامل هلاکت افراد و اقوام می‌داند؟

1) ظلم به دیگران
2) بخل در انفاق
3) نپرداختن زکات

4- آیه 92 سوره توبه، به اشک و گریه چه کسانی اشاره دارد؟

1) کسانی که جبهه را ترک کرده‌اند.
2) کسانی که در نیمه شب توبه می‌کنند.
3) کسانی که مالی برای انفاق ندارند.

5- بر اساس قرآن، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، به چه کسانی درود می‌فرستد؟

1) کسانی که زکات می‌دهند.
2) کسانی که به جهاد می‌روند.
3) کسانی که به زیارت آن حضرت می‌روند.

 

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1282
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست