responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1341
1- حقوق و اخلاق قرآن در كنار يكديگر
2- رحمت و محبّت، پايه‌ي دعوت اسلام
3- حقوق اعضاي بدن در رساله‌ي حقوق
4- حق زبان در گفتگو با ديگران
5- حق گوش در شنيدن سخن حق
6- حق چشم و دست در روابط اجتماعي
7- حق نماز بر مؤمنان
8- حق معلم بر دانش‌آموزان و دانشجويان

موضوع: حقوق در نگاه امام سجاد(ع)

تاريخ پخش: 16/10/89

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

چون بحث در ايامي است كه مربوط به آقا زين العابدين(ع) هست، مي‌خواهيم رساله‌ي حقوق آقا را يك نگاه گذرا بكنيم. اول اين را بگويم. اسلام راجع به حقوق خيلي حرف دارد. با سوادي كه امثال بنده داريم حدود سه هزار نكته‌ي حقوقي در قرآن تا حالا ما پيدا كرديم يعني بعضي از اين دانشجوهاي دكتراي حقوق زير نظر بعضي از اساتيد از همين تفسير نور پيدا كرده‌اند. يك نكته از قرآن بگويم، باقي‌اش هم از امام سجاد.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏». قرآن مي‌فرمايد: شما آيه را براي من بخوانيد، من بنويسم. موضوع: حقوق و رساله‌ي حقوق امام سجاد(ع).

1- حقوق و اخلاق قرآن در كنار يكديگر

قرآن مي‌فرمايد: («الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ») (بقره/178)‏

من خواهش مي‌كنم كه اساتيد دانشگاه، روحانيون، دانشجوهاي حقوق، اين آيه را يك خرده دقت كنيد. و اين آيه را تابلو كنيد در كشورهاي دنيا عرضه كنيد، بگوييم: حقوق قرآن با حقوق بشر چقدر فرق دارد. («الْحُرُّ بِالْحُرِّ») كسي حري را كشت، قصاصش اين است كه او را بكشند. («وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ») عبد به عبد. تعادل، عدالت. («وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى») زن كشته شد، زن در مقابل زن. اين آيه براي قصاص است. يعني تندترين آيه است كه مي‌گويد: («وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْباب‏») (بقره/179) يعني آيه‌اي كه شمشير را از رو بسته و گفته به قاتل رحم نكنيد. در عين حال در خود همين آيه چند كلمه‌ي عاطفي هست.

1- گفته: («فَمَنْ عُفِيَ») اجازه داديم اگر زني را كشتند، زن در مقابل زن، عبد در مقابل عبد، آزاد در مقابل آزاد، اما در عين حالي («عُفِيَ») كلمه‌ي عفو است. حتي راه منحصر به قصاص نيست. مي‌توانيد او را عفو كنيد. او را عفو كنم؟ قاتل است! مي‌گويد: با اينكه قاتل است، باز هم برادرت است. («مِنْ أَخيهِ») قاتل بالاخره كافر كه نيست. مسلمان بوده چاقو كشيده يا تيراندازي كرده است. باز هم از مدار برادري بيرون نمي‌رود.

در همين آيه كلمه‌ي معروف آمده است. در همين آيه كلمه‌ي احسان آمده است. در همين آيه كلمه‌ي تخفيف آمده است. در همين آيه كلمه‌ي رحمت آمده است. ما حرفمان اين است. پيدا كنيد در كتابهاي حقوق شرق و غرب. يك تبصره و ماده‌اي كه مربوط به بزن بزن بكش بكش باشد، اينقدر كلمات عاطفي در همان آيين‌نامه و تبصره آمده باشد. همين است كه ما مي‌گوييم: اسلام عزيز! همين است كه مي‌گوييم: هنوز دنيا بالغ نشده است. هروقت دنيا بالغ شد، مسلمان خواهند شد. («لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ») (توبه/33)

قرآن سه مرتبه گفته: اسلام كره‌ي زمين را خواهد گرفت. بدخواهان بدانند. با يك موج و با يك فتنه و با يك كودتا و با يك نمي‌دانم جنگ تحميلي و با يك روزنامه و سايت و اينترنت و اينها چيزي به هم نمي‌خورد. ما مسلمان هستيم، و در قرآن اين سه مرتبه تكرار شده است. فرموده: («لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ») چانه نزنيد! و اتفاقاً هم گفته چانه نزنيد! («وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ») (توبه/33) چانه نزن! («وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ») يعني چانه نزنيد. بالا برويد، پايين بياييد، به هر كشور اسلامي حمله كنيد، افغانستان باشد، عراق باشد، غزه و لبنان باشد، ايران باشد، به همه‌ي كشورهاي اسلامي حمله كنيد، برويد بالا برويد پايين، خالق هستي گفته اسلام كره‌ي زمين را خواهد گرفت.

2- رحمت و محبّت، پايه‌ي دعوت اسلام

اسلام دين رحمت است. تنها كلمه‌اي كه ما بايد روزي شصت بار بگوييم، كلمه‌ي رحم است. هيچ‌ كلمه‌اي را واجب نيست ما شصت بار بگوييم. هيچ كلمه‌اي را واجب نيست ما شصت بار بگوييم، جز كلمه‌ي رحم! واجب است نماز بخوانيم در نماز هر ركعتش شش بار رحم است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، («الرَّحْمنِ»)، («الرَّحيم») دوباره بعد از («الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين‏») (فاتحه/2) باز مي‌گوييم: («الرَّحْمَنِ الرَّحِيم‏») (فاتحه/3) باز در «قُلْ هُوَ اللَّه‏» سوره‌ي بعد از حمد مي‌گوييم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، يك ركعت شش تا. ده ركعتش را كه ما حمد و سوره مي‌خوانيم، حالا اهل سنت كه همه ركعت‌هايش را حمد و سوره مي‌خوانند. نه ما كه هفت ركعتش «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر» است. ده ركعتش، ده شش تا، هر مسلماني واجب است روزي شصت بار بگويد: رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، اسلام دينش چنين است.

يك چيزي بگويم بسوزند اينهايي كه به ما تهمت مي‌زنند. آيت الله استادي، آيت الله خرازي، مؤسس در راه حق يك كتابي چاپ كردند به نام «نگرشي كوتاه به زندگي پيامبر» خيلي كتاب خوبي است. اي كاش بچه‌هاي دبيرستاني به جاي كتاب‌هاي تعليمات ديني اين را مي‌خواندند. اي كاش! اي كاش دانشجوهاي ما به جاي معارف آن را مي‌خواندند.  يك كتاب كوچك! مي‌گويد: اين شبهه‌اي كه به اسلام وارد مي‌كنند كه اسلام با زور شمشير پيش رفت، تمام جنگ‌هاي پيغمبر هزار تا كشته بيشتر نداشته است. يك مكتبي كه الآن بالاي ميليارد طرفدار دارد، تأسيسش هزار تا كشته داشته است. شما نگاه كنيد ترورهاي عراق را. ببينيد وحشي آمريكا است. متمدن ايران است. اسلام است. آدم غصه مي‌خورد، وحشي‌ترين آدم‌ها خودشان را متمدن‌ترين مي‌دانند. اين آيه‌ي قرآن است ديگر. سوره‌ي بقره آيه‌ي 178. آيه‌اي كه مي‌گويد: قاتل را بكش، وسط كشتنش يك و دو و سه و چهار و پنج و شش، شش واژه‌ي عاطفي، شش واژه‌ي عاطفي در آيه‌ي قصاص است. اين يك اصل است.

مسأله‌ي ديگر اين است كه اصلاً بعضي جاها حقوق‌دان‌ها هم خواب هستند. يك نمونه بگويم تا حقوق امام سجاد را بگويم. همه‌ي حقوق‌دان‌هاي شرق و همه‌ي حقوق‌دان‌هاي غرب با هم خوابشان برده است. به چهار چيز تجاوز مي‌شود:

1- به مال 2- به جان 3- به ناموس 4- آبرو

در اين تجاوزها به‌ كدام يك بيشترين تجاوز مي‌شود؟ هركس مي‌داند بلند بگويد… آبرو!چون تجاوز به مال، خيلي‌ها فقير هستند مالي ندارند كه آدم به آن تجاوز كند. چقدر فقير در دنيا است؟ تجاوز به جان، روزي چند ترور و چاقوكشي مي‌شود؟ تجاوز به ناموس، روزي چند تا زنا مي‌شود؟ بيشترين تجاوز، تجاوز به آبرو است. كه راحت مثل نقل و نبات مي‌نشينيم غيبت مي‌كنيم. وسيله هم نمي‌خواهد. تنها عضوي هم كه در عمر درد نمي‌گيرد، زبان است. هر عضوي درد مي‌گيرد. اين زبان، راحت مثل نقل و نبات غيبت مي‌كنيم.حقوق‌دانان شرقي، حقوق‌دانان غربي، براي آبروريزي قانون ندارند. يعني الآن يك دادگاهي روي كره‌ي زمين نيست كه من بگويم، آقا ايشان غيبت مرا كرده است. قانون براي غيبت نداريم. يعني بيشترين تجاوز به آبرو است و دكتراي حقوق همه با هم خواب هستند. آنوقت آنها حقوق بشر براي ما مي‌نويسند.

اصلاً دكتراي حقوق تا حالا حقوق اعضا را گفتند؟ حقوق كيفري و حقوق جزايي و حقوق مدني و حقوق بين‌المللي و همه‌ي اينها هست. اما راجع به اعضا هم كسي حق گفته است؟ امام سجاد كه بحث را مي‌شنويد اين است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

3- حقوق اعضاي بدن در رساله‌ي حقوق

1- حق خدا؛ اينها چيزهايي است كه در حقوق دنيا نيست. حق خدا. امام سجاد فرمود: حق خدا بر مردم پرستش او و دوري از شرك است. («إِيَّاكَ نَعْبُد») (فاتحه/5) فقط بنده‌ي تو نه بنده‌ي شرق، نه بنده‌ي غرب. نه بنده‌ي زور، نه بنده‌ي زر، نه بنده تزوير. («إِيَّاكَ نَعْبُد») دوري از شرك. در قرآن حدود دويست بار («دُونِهِ») و («دُونِ اللَّه‏») داريم. كه مي‌گويد: مواظب باش به غير خدا هُل نخوري! چون انسان خيلي وقت‌ها به غير خدا هُل مي‌خورد. پولي، پستي، مقامي.

2- حق نفس؛ حق خودت چيست؟ مي‌گويد: حق خودت اين است كه خودت را مفت نفروشي. («قُلْ إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم‏») (زمر/15) خاسر كسي است كه خودش را مفت داد. مفت فروخت. به چه؟ به يك سوتي، به يك كفي، به يك صلواتي، به يك مقامي، مدالي… اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «ثمنك الجنه» ارزش تو بهشت است. كمتر از بهشت بفروشي باختي. خدا به بهشت مي‌خرد، («إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة») (توبه/111) «الدُّنْيَا سُوق‏» (بحارالانوار/ج46/ص326) دنيا بازار است. در بازار چهار عنصر داريم. فروشنده، خريدار، جنس، مبلغ. فروشنده ما هستيم. داريم آن به آن جانمان را مي‌دهيم. عمرمان را داريم مي‌دهيم. خريدار مربوط به اين است كه به چه كسي بفروشيم. به خدا بفروشيم يا به خلق؟ خلق به چه مي‌خرد، خالق به چه مي خرد؟ حق تو اين است كه خودت را مفت نفروشي. در اطاعت خدا باشي.

4- حق زبان در گفتگو با ديگران

حق زبان، خوب حرف بزنيم. قرآن براي زبان خيلي آيه دارد. («قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا») (بقره/83) نمي‌گويد: «قولوا للمؤمنين» بلكه مي‌گويد: با همه مردم خوب حرف بزن. با همه‌ي مردم خوب حرف بزن. در جبهه يكي از ياران اميرالمؤمنين به ياران معاويه فحش داد. فرمود: چرا فحش دادي؟ گفت: آقا دشمن است. فرمود: دشمن باشد. فحش ندهيد. «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏» (بحارالانوار/ج32/ص561) من ناراحت هستم كه شما فحش بدهيد. فحش براي كسي است كه منطق ندارد. («قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا») نه حسن، («يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏») (اسراء/53) در حرف‌ها هم بهترين حرف را بزن. آنوقت با هركسي هم يك طور حرف بزن. اگر با پدر و مادرت حرف مي‌زني، («قَوْلاً كَريماً») (اسراء/23) خيلي با كرامت. اگر با فرعون حرف مي‌زني، («قَوْلاً لَيِّنا») (طه/44) اگر در مقام موعظه هستي، («قَوْلاً بَليغاً») (نساء/63) اگر با توده‌ي مردم حرف مي‌زني، («قَوْلاً مَعْرُوفاً») (نساء/5) («قَوْلاً كَريماً») با پدر و مادر، اينها همه كد دارد. يعني هرجايي يك آهنگي دارد. شما در راهپيمايي هستي مي‌گويي: «اللَّهُ أَكْبَر»! اما سر نماز نمي‌گويي: «اللَّهُ أَكْبَر»! نه سر نماز مي‌گويي: «اللَّهُ أَكْبَر»! اگر تعجب كردي مي‌گويي: «اللَّهُ أَكْبَر»! «اللَّهُ أَكْبَر»! سر نماز نمي‌گويي: «اللَّهُ أَكْبَر»! (خنده حضار) هرچيزي جاي خودش را دارد. («قَوْلاً كَريماً») جا دارد. والدين. («قَوْلاً بَليغاً») در تبليغ، («قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا») با همه. («قَوْلاً لَيِّنا») با مثل فرعون. هرجايي يك طور است.

5- حق گوش در شنيدن سخن حق

حق گوش؛ اگر يك نواري به شما بدهند، حاضر هستي هر صدايي روي آن ضبط كني؟ نوار در مغز ما است. چرا هر صدايي روي آن ضبط مي‌كنيم؟ نمي‌خواهم گوش بدهم. حديث داريم به حرف هركس گوش بدهي، عبد او هستي. يعني الآن شما پاي تلويزيون كه به حرف من گوش مي‌دهيد، اگر من حق بگويم، عبد حق هستيد. باطل بگويم، شما به حرف باطل گوش بدهيد، عبد باطل هستيد. «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» (كافي/ج6/ص434) اگر كسي به يك ناطق، گوينده گوش بدهد، «فَقَدْ عَبَدَهُ» عبد اوست. «فَقَدْ عَبَدَهُ» داريم كه بوّاب باشيد. يعني دروازه‌بان گوش باشيد.

آقا وزارت ارشاد اجازه داده است. اين موسيقي كه شما گوش مي‌دهي تحريك مي‌شوي، وزارت ارشاد كه هيچ، همه‌ي فقها هم بگويند: جايز است براي شما جايز نيست. ملاك خودت هستي. شما اگر ماه را ديدي، فردا عيد فطر است. ولو اينكه همه‌ي مراجع بگويند: ماه ثابت نشده است. ماه را كه خودت ديدي، فردا عيد فطر است. گاهي آدم به يك كسي نگاه مي‌كند خوشش مي‌آيد. خواهر و برادري هستيد. روابط دختر و پسر چطوري است؟ هيچ! حرام است. چون يا از اول حرام است. يا به حرام كشيده مي‌شود جز اينكه طرف يوسف باشد. جوان‌ها به من مي‌گويند: رابطه‌ي دختر و پسر چطور است؟ مي‌گويم: اگر يوسفي طوري نيست. مي‌گويد: من يوسف نيستم. مي‌گويم: پس احتياط كن. صرف اينكه خواهر و برادر هستيم كه مشكل حل نمي‌شود. من اين را چند بار در تلويزيون گفتم. يا جاي ديگر نمي‌دانم. ولي اين را چند بار گفتم. شايد هم در حرف‌هايم گفتم. مي‌گويند: يك جگر فروش جگر را روي منقل گذاشت و شروع به باد زدن كرد. گربه‌ها دور جگر آمدند. يك مرتبه گفت: بلاله بلال! مثلاً فكر كرد اگر به جگر بگويد: بلال، گربه‌ها مي‌روند. مي‌گوييم: طلا بر مرد حرام است. مي‌گويد: نامزدي است. خوب اگر گفتي: نامزدي است حرام خدا حلال مي‌شود؟

به دزد گفتند: چرا هندوانه دزديدي؟ گفت: آخر هوا گرم است. گفتند: خوب اگر هوا گرم شد، دزدي حلال مي‌شود؟ گفت: من براي خنكي‌اش مي‌خورم، نه براي دزدي‌اش. براي هرچيزي مي‌خوري اين نيت بردار نيست.

حق گوش، گوش ما امانت است. حرف بد روي آن ضبط نكنيم. من نمي‌گويم دائماً سخنراني گوش دهيد. حرف‌هاي حكيمانه، منتها عرض كردم ما عرضه نداشتيم. يكي از ضعف‌هايي كه ما نشان داديم، البته من اين ضعف را به واحد فرهنگي شهرداري گفتم. هم به صدا و سيما گفتم، هم به حوزه گفتم. حالا شما هم اينجا دانشجو هستيد، به شما بگويم. يك سايت خنده درست كنيد. الآن دنيا يك چيزي دارد، لابد كشورهاي خارج رفتيد، به نام گوشت حلال! گوشت حلال الآن ديگر در هر كشوري برويد، مي‌گويند: گوشت حلال، ذبح اسلامي، چطور گوشت حلال يك فرهنگ شد در همه‌ي كشورها، خوب بياييم يك خنده‌ي حلال، يعني ما وقتي مي‌خواهيم بخنديم خوب بياييد با هم بخنديم. چرا به هم بخنديم؟ او يزدي مي‌شود. او ترك مي‌شود. او لر مي‌شود. او كاشاني مي‌شود. او شيرازي مي‌شود. او عرب مي‌شود. او عجم مي‌شود. چرا به هم بخنديم؟ خوب بياييد با هم بخنديم. يعني يك خنده‌ي حلال توليد كنيم. شما اينجا سه هزار دانشجو هستيد. فارغ‌التحصيل، يكي دو هزار تا هم مشغول. پنج هزار نفر، نفري يك طنز نمي‌توانيد تهيه كنيد. نفري يك طنز حكيمانه. يعني دلقك بازي نباشد. ما اگر يك خنده‌ي حلال توليد كنيم… گاهي گوش خسته مي‌شود. موعظه مي‌خواهد، خنده مي‌خواهد، حكمت مي‌خواهد.

6- حق چشم و دست در روابط اجتماعي

حق چشم؛ هرچه نگاه حرام است، نگاه نكنيم. چون به ضرر خودت است. چون نگاه مي‌كني دلت مي‌خواهد، دستت هم به آن نمي‌رسد. مثل آدمي كه پول ندارد، دكان كبابي هم مي‌ايستد و هي بو مي‌كشد. بابا تو كه پول نداري برو. اين هم پول ندارد و هم دكان كبابي بو مي‌كشد. خوب بوي كباب در حلقش مي‌رود و دهانش پر از آب مي‌شود. هي خودش را تحريك مي‌كند و پول هم ندارد. دستت كه به آن نمي‌رسد براي چه نگاهش مي‌كني؟ از همه گذشته، اگر نگاهش نكني به فكر ازدواج مي‌افتي. اما اگر هر جواني، هر دختر و پسري را ديد و خواست هرطوري كام بگيرد و راحت باشد، اين ديگر لازم نيست ازدواج كند. خوب اينها هست. يعني علت اينكه ازدواج عقب مي‌افتد، يكي از دلايلش اين است. ارضاء كاذب مي‌شود، آنوقت ديگر ارضاي صادق نمي‌شود.

حق دست؛ حديث داريم مسلمان كسي است كه مردم از دست و زبانش در امان باشند. «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِم‏» (كافي/ج2/ص233) حق دست، هرچه روا نيست انجام ندهيم.

آقاياني كه دير پاي تلويزيون آمدند در جريان باشند. چون ايامي كه بحث پخش مي‌شود مربوط به آقا امام زين‌العابدين است،امام زين‌العابدين هم يك رساله‌ي حقوق دارد. گفتيم يك نگاهي به حقوق بكنيم.

حق شكم؛ حرام خواري نكنيد. اين لقمه‌ي حرام خيلي اثر دارد. لقمه‌ي حرام اينطور نيست كه هضم شود برود. «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ» (كافي/ج5/ص124) لقمه‌ي حرام در نسل هم اثر دارد. در قرآن يك آيه داريم مي‌گويد: لقمه‌ي حرام پير درمي‌آورد. آيه‌اش اين است: («وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ») (مطففين/1) واي به اينهايي كه كم‌فروشي مي‌كنند! حرام مي‌خورند. پشت سر («مُطَفِّفين» )مي‌گويد: («إِنَّ كِتابَ الفُجَّار») (مطففين/7)يعني اگر كم‌فروشي كردي، فاجر مي‌شوي. فاجر كه شدي، بعد از («إِنَّ كِتابَ الفُجَّار» )مي‌گويد: («وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ») (مطففين/10) يعني اول مطففين، بعد فجار، بعد مكذبين. يعني گام به گام آدم اول تخم مرغ مي‌‌دزدد، بعد مرغ مي‌دزدد، بعد گوسفند مي‌دزدد، بعد كشتي را در دريا مي‌دزدد. گام به گام!

حق عورت؛ خودت را حفظ كني. خودت را حفظ كني. من به صدا و سيما گفتم: آقا اين وزنه‌بردارهايي كه دويست سيصد كيلو بلند مي‌كنند، نمي‌شود شورتشان يك دوسانتي بزرگتر باشد. (خنده حضار) خوب اين وزنه‌ي سنگين را بلند مي‌كند، شورت خودش را هم بلند كند. به رييس ورزش يك زماني گفتم، رييس قبلي، گفت: آخر اين لباس‌ها استاندارد است. گفتم: يعني ما از يهودي‌ها، از اسرائيل پست‌تر باشيم. اسرائيل، سازمان ملل هي قطع‌نامه صادر مي‌كند. او هم هي گوش نمي‌دهد. آنوقت ما شورتمان بايد بين المللي باشد. دختر ما پاي تلويزيون است. اين لباس در تلويزيون براي دخترهاي جوان خوب نيست با اين قيافه، يك خرده گشادتر باشد. مگر چقدر وزن دارد؟ خوب تو دويست كيلو بلند مي كني اين 5 گرم هم بلند كن. (خنده حضار) ببين ما جگر نداريم. بي‌عرضه هستيم. واقعاً بعضي از مسئولين ما مشكلشان مشكل جگر است. قربان امام بروم.

 يك روز امام قدم مي‌زد، هي تند راه مي‌رود. خوب هرروز قدم مي‌زد. ولي هي لب‌هايش را دندان مي‌گرفت. يك طوري راه مي‌رفت لبش را مي‌جويد. رفتم به آقا گفتم: آقا امروز هيجاني‌تر هستي، لبت را مي‌جوي. گفت: مي‌خواستم جوان باشم. بروم انگلستان سلمان رشدي را بكشم و برگردم. چرا پير هستم؟ ببينيد جوهر دارد. در پيري هم جوهر دارد. ابراهيم جوهر داشت. فرمود: («وَ تَاللَّهِ لَأَكيدَنَّ أَصْنامَكُم‏») (انبياء/57)  به خدا قسم بت‌هاي شما را مي‌شكنم. به خدا قسم بت‌هاي شما را مي‌شكنم. («وَ تَاللَّهِ لَأَكيدَنَّ أَصْنامَكُم‏» )به خدا قسم بت‌هاي شما را مي‌شكنم. («ضَرْباً بِالْيَمينِ») (صافات/93) يك روز تبر برداشت همه را نابود كرد. جربزه چيز خوبي است.

7- حق نماز بر مؤمنان

حق نماز؛ با آرامش نماز بخوانيم. امام صادق فرمود: بعضي‌ها بد نماز مي‌خوانند. نماز غلط مي‌خوانيد. آخر ببينيد اگر نماز را غلط بخوانيد معنايش عوض مي‌شود. اين را اجازه بدهيد بگويم. ولو حالا شما همه نمازهايتان درست است. ولي پاي تلويزيون ممكن است افرادي باشند، حالا هركس بلد هست كه هست حالا… «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

نماز هفده كلمه بيشتر نيست. باقي‌اش يا مستحب است، يا تكراري، هفده تا در چهار زاويه مي‌آيد. يكي (ح) است. (ح) را بايد يك خرده محكم گفت. گاهي زمستان دست آدم يخ مي‌كند… ها… ها… ها… «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، («الْحَمْد» )الحم نيست. («كُفُواً أَحَد» )نيست. («أَحَد» )(با تكيه بر تلفظ درست ح) («أَحَد»). («مُحَمَّد»). («أَحَد»)، «وَحْدَهُ»، «صَالِحين»، (ح) را مثل اينكه مي‌خواهد دستش را گرم كند، ها… خلاص! اين كاري دارد؟

يكي (صاد) است. (ص) را شبيه سوت، شما اگر بگويي: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ»، «سل» با سين، يعني خدايا محمد و آل محمد را بكش. «نَعُوذُ بِاللَّه»! «اللَّهُمَّ صَلِّ» (با بيان حركت) ديديد فرق مي‌كند. «اللَّهُمَّ صَلِّ»، («صَمَدْ»)، «صَلِّ»، («صِرَاطَ»)، «صَالِحِين»، يكي هم (غين) است. (غين) را نازك بگو. ببينيد «قالي»، «غالي»، «قا،غا» «قا، غا» قالي يعني فرش. «غالي» يعني چاپلوس. («غَيْرِ الْمَغْضُوب‏»). يكي هم (عين) است. كه (عين) را هم بايد يك خرده غليظ‌تر گفت. «عالِم» اگر گفتي: «عالِم» يعني سواد دارد. اگر گفتي: «آلِم» يعني مرض داري. (خنده حضار) معنا فرق مي‌كند. شما دو شاخ تلفن را به برق بزني، دو شاخه برق را در تلفن بزني، اصلاً معنايش عوض مي‌شود. آمپول را در رگ بزني، درمان مي‌كند. در گوشت بزني، داغ مي‌شود. كلمات را درست بگوييم. كاري ندارد يك آدم تحصيل كرده… حق نماز، درست بخوانيم. با وقار بخوانيم. بهترين لباس، بهترين عطر،…

حق روزه؛ فقط شكمت روزه نباشد. چشم و گوشت هم از چرت و پرت روزه باشد.

حق صدقه؛ بداني كه صدقه‌اي كه مي‌دهي آمده بارت را بگيرد و قيامت تحويلت بدهد. نگاهت به فقير نگاه به كسي باشد كه كسي آمده بارت را بگيرد، قيامت تحويل تو بدهد.

حق مسئولين؛ سلطان، اين است كه اگر گناه مي‌كند كمكش نكنيد. كسي كه گناه بكند، كسي كه كمكش كند. كسي كه بشنود و راضي باشد هر سه در گناه او شريك هستند. در زيارت امام حسين داريم: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ» بعد مي‌گوييم: «وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ» مشايعت، يعني بدرقه كرد. بيعت كرد. بعد مي‌گوييم: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَتْ بِذَلِك» خدا لعنت كند كسي را كه شهادت امام حسين را شنيد، راضي شد.

شب نوزدهم حضرت علي شهيد مي‌شود، ضربت مي‌خورد، به ما گفتند: صد بار بگو: «اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ» (فقيه/ج2/ص589)‏ «قَتَلَةَ» جمع است. بايد بگوييم: «اللهم العن قاتل علي» ابن ملجم يكي بود. «قاتل»، مي‌گويد: نه بگو: «قَتَلَةَ». مي‌گوييم: آخر «قَتَلَةَ» چرا؟ يكي بوده است. مي‌گويد: يكي بود، يك عده هم راضي بودند. پس به همه لعنت كن. شتر صالح را يكي كشت. ولي قرآن مي‌گويد: («فَعَقَرُوا النَّاقَة») (اعراف/77) يكي كشت، يك عده‌اي هم راضي بودند. پس بگو: («عَقَرُوا»)… حق سلطان؛ اگر خلافي دارد به او كمك نكنيم.

8- حق معلم بر دانش‌آموزان و دانشجويان

حق معلم؛ او را بزرگ بداريم. منزلتش را محترم بداريم. صدايمان را بلند نكنيم. از او بدگويي نكنيم. از او دفاع كنيم. عيبش را بپوشانيم. نكويي‌هايش را مطرح كنيم. با دشمنش ننشينيم. معلم خيلي حق دارد. من يك چيزي مي‌پرسم شما ديگر جواب ندهيد، چون مي‌ترسم آبروريزي شود. راهنمايي‌ها ادبشان به معلم بيشتر است… جواب ندهيد… فقط خودتان بدانيد… خودتان و خدا… دبستاني‌ها ادبشان نسبت به معلم چقدر است. راهنمايي‌ها ادبشان نمره‌اش چند است؟ دبيرستاني‌ها چند است؟ دانشجوها به استاد دانشگاه چند است؟ يعني آيا هرچه باسوادتر مي‌شوند، ادبشان نسبت به معلم بيشتر مي‌شود يا كمتر؟ به نظر شما چه؟ اگر بيشتر مي‌شود اين علم مفيد است. اگر هرچه باسوادتر مي‌شود، بي‌ادب‌تر، پرخاش‌تر مي‌شود، اين پيداست علم مفيد نيست. چون اميرالمؤمنين فرمود: «ثمرة العلم العبادة [العبودية]» (غررالحكم/حكمت798) فايده‌ي علم مفيد اين است كه آدم هرچه باسوادتر مي‌شود، يعني سال ششمي‌ها بايد بيش از سال پنجمي‌ها سلام كنند. سال پنجمي‌ها بيش از چهارمي‌ها، چهارمي‌ها بيش از سومي‌ها و همينطور…. امام سجاد مي‌گويد: خدايا هرچه در جامعه عزيزتر هستم، تواضع من بيشتر شود.

حق زن؛ حق زن چيست؟ آمد خانه‌ي امام صادق ديد رنگ امام صادق پريده است. گفت: آقا رنگ شما پريده است. گفت: ناراحت هستم. من مكرر به خانم خود گفتم: پشت بام نرويد. خانم من بچه را بغل كرد، داشت از پله‌هاي نردبام بالا مي‌رفت. تا من امام صادق وارد شدم، زن من چون چند بار گفته بودم، پشت بام نرو، چون زن من گوش به حرف نداده بود، ترسيد بچه از دستش افتاد، بچه هم مرد. بعد جالب اين است امام فرمود: من از مرگ بچه‌ام ناراحت نيستم. از اين ناراحتم كه چرا زنم را ترساندم.

ما گاهي وقت‌ها فكر مي‌كنيم اگر زنمان را بترسانيم، مرد هستيم. خوب نخير گرگ هستي! مگر آدم از هرچه ترسيد ارزش دارد؟ اسرائيل بهترين اسلحه را دارد. منفورترين آدم‌ها هم هستند. گرگ تيزترين دندان را دارد، منفورترين حيوانات است. اينطور نيست كه آدم مرد آن است كه فلان باشد.

حق مادر كه ديگر خيلي زياد است. خيلي خيلي زياد است. تو را حمل كرده است. يكبار در فرودگاه بودم. اين جمله نيم دقيقه است. خيلي قشنگ است. يك كسي آمد گفت: آقا من يك پدر و مادر دارم، حق به گردن من ندارد. به آنها هم احسان كنم؟ («وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا») گفتم: مگر مي‌شود؟ آخر پدر و مادر حق ندارد؟ گفت: بله، گفتم: چطور بگو ببينم. گفت: من در شكم مادرم بودم، پدر و مادرم با هم دعوايشان شد. اينها از هم جدا شدند. مادرم كه مرا زاييد به جايي داد و رفت. شوهر كرد. پدرم هم مادرم را طلاق داد، رفت يك زن ديگر گرفت. مادرم نه مرا شير داده است. نه چيزي به من ياد داده است. نه لباس‌هايم را شسته است. هيچ حقي بر گردن من ندارد. قرآن چه مي‌گويد؟ گفتم: سراغ قرآن برويم. قرآن مي‌گويد: درست است تو را شير نداده است، ولي («حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْن‏») (لقمان/14) شما به يكي از دوستانت بگويي: اين ساك را بگير، آن طرف خيابان به من بده، ممكن است نگيرد. نه ماه اين بچه را سر دل كشيد. و از شيره‌ي بدنش به شما داد. حق مادر، حق اولاد، حق قلم، حق كلاس، حق مسجد…

خدايا، به ما توفيق بده اسلام را درست بشناسيم، درست عمل كنيم. مزه‌ي اسلام را به ما بچشان و توفيق بده مزه‌ي دين را به نسل نو بچشانيم. از كساني كه به گردن ما زياد حق دارند، انبياء، اولياء، اهل بيت سوختند تا به ما فرهنگ بدهند كه بگويند: زير سم اسب برو، اما زير بار زور نرو. «هيهات من الذلة» شهدا خيلي حق بر گردن ما دارند. تكه تكه شدند، كشور را، به دشمن ندادند. خدايا ما را نسبت به زحمات، خدمات، خونهاي آنها خائن قرار نده. خادم قرار بده. 

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


 «سؤالات مسابقه»

1- قرآن در آیه قصاص، بر چه امری تأكید كرده است؟
1) احسان و گذشت
2) قاطعیت و تشدید
3) وجوب قصاص
2- در هر شبانه روز، حداقل چند مرتبه واژه رحمت بر زبان نمازگزار جاری می‌شود؟
1) سی مرتبه
2) چهل مرتبه
3) شصت مرتبه
3- از نظر حضرت علی(علیه‌السلام)، قیمت انسان چه مقدار است؟
1) تمام دنیا
2) بهشت آخرت
3) دنیا و آخرت
4- بر اساس آیات اولیه‌ی سوره‌ی مطففین، چه چیزی باعث تكذیب دین می‌شود؟
1) جهل و نادانی
2) عناد و لجاجت
3) كم‌فروشی و حرام خواری
5- آیه 15 سوره‌ی زمر به كدام یك از حقوق اشاره می‌كند؟
1) حق گوش
2) حق چشم
3) حق نفس

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1341
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست