نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1352
1- وعده هاي الهي درباره انفاق به ديگران 2- برنامه ريزي براي اوقات شبانه روز 3- فرزند، نعمت الهي است 4- سقط جنين، ارمغان جاهليت مدرن 5- رسيدگي به يتيمان و سرپرستي اموال آنان 6- انصاف و عدالت در برخورد با ديگران 7- تدبير انسان براي رزق و تقدير الهي
موضوع: حکمت در قرآن(2)
تاريخ پخش: 26/04/93
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
چند شبي راجع به كمك به مردم، شيوه كمك، چه بدهيم، چگونه بدهيم، صحبتهايي شد. به آيهاي رسيديم كه بين آيات كمك رساني به مردم، ميگويد: (وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً) (بقره /269) دوباره بحث كمك به مردم را مطرح ميكنيم. بحث اين است كه حدود سي آيه تقريباً ميگويد: كمك كنيد. بين اين سي تا يك مرتبه ميگويد: حكمت بهتر است. حال اينكه اينجا بحث حكمت نبود. اين آيه اين وسط چه ميكند، مطالبي را ما گفتيم.
1- وعده هاي الهي درباره انفاق به ديگران
يكي اين است كه قرآن ميگويد: وقتي ميخواهيد پول خرج كنيد، خدا ميگويد: بده، جاي آن پر ميشود. (وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ) (سبأ /39) «فَهُوَ يُخْلِفُه» يعني خدا خليفه است. خليفه يعني جانشين. بده جاي آن پر ميشود. جانشينش ميآيد. مثل شير به بچه بدهي، دوباره سينهات پر از شير ميشود. آجر را به سقف برسان، آن كارگر يك آجر ديگر بالا مياندازد. اين آجر را اگر نگه داري، او هم نگه ميدارد. اگر كار گذاشتي يكي ديگر به تو ميدهد. ظرفهاي ميوه را جلوي شما ميآورند، اگر براي خودت برداشتي، آن كسي هم كه ظرف دستش است، رد ميشود. اما اگر هي برداشتي و به اين و آن دادي، تا مادامي كه به اين و آن بدهي، ظرف ميوه را جلويت نگه ميدارد. ولي اگر يكي براي خودت برداشتي، ميگويد: اين شكمو است، به ديگران بدهم. اگر به مردم دادي، ظرف ميوه مقابلت ميايستد، اگر براي خودت برداشتي، برداشتي. «فَهُوَ يُخْلِفُه» يك وعده اين است كه بدهيد جايش پر ميشود. اين «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ» است. يكي هم «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» است. شيطان ميگويد: نه، پيري داري. بيماري داري. فقر داري. بچههايت هنوز عروس و داماد نشدند، هي مچ تو را ميگيرد و تو را ميترساند. حالا براي اينكه آدم بفهمد كدام الهام خدايي است يا غير خدايي حكمت ميخواهد. اين قصه در سوره بقره است. داشتم قرآن ميخواندم، ديدم كه قرآن راجع به حكمت ده، دوازده دستور داده است. آخر دستورها هم گفته (ذلِكَ مِمَّا أَوْحى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَة) (اسراء /39) ميگويد: حكمت اين چيزهايي است كه گفتيم.
در سوره بقره ميگويد: حكمت خير زياد است. مال خير كم است. در سوره اسراء ميگويد: حكمت اين چيزهاست. چند موردش را جلسه قبل گفتيم، حالا باقي آن را ميگوييم. ميفرمايد: (وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) (اسراء /29) اين را به مناسبتي در جلسات قبل گفتيم. قرآن دستور ميدهد، ميخواهي خرج كني هرچه داري اينجا خرج نكن.
مرحوم ابوي من اين حديث را نقل ميكرد. بازاري بود ولي حديث بلد بود. بعد من حديثش را با چشمهايم ديدم. داريم كه اگر سرمايهدار هستيد، همه سرمايههايتان را يكجا خرج نكنيد. اگر هرچه پول داري سكه بخري، سكه ارزان شود، شما سكته ميكني. اگر هرچه پول داري مزرعه درست كني، قنات خشك شود خودت خشك ميشوي. اگر هرچه پول داري قالي بخري، با يك كبريت سرمايهات نيست ميشود. حديث داريم سرمايههايتان را در چند رشته خرج كنيد. مثل اينكه مثلاً اگر يك كليه از كار افتاد، كليه ديگر كار كند. هواپيماي چهار موتوره يك موتورش خاموش شود، يكي ديگر هست. در سفر همه پولهايت را در يك كيسه نگذار. اگر يك جيبت را زدند، يك خرده برايت بماند. هرچه داري وقف اين ميكني كه فوتباليست شوي؟ يعني ديگر هيچ كمالي نيست. هرچه پول داري صرف شطرنج ميكني. يعني هيچ كمال ديگري نيست. انسانها نبايد هرچه دارند خرج يك چيزي كنند.
2- برنامه ريزي براي اوقات شبانه روز
عباداتتان را تقسيم كنيد. يك ساعاتي را براي لذت بگذاريد. امام رضا فرمود: در زندگيتان «و ساعة للذة» ساعتي را براي لذت حلال بگذاريد. بعد فرمود: اگر در كارهايت لذت حلال بود، باقي كارهايت را هم ميرسي. اما اگر لذت را كنار گذاشتي قفل ميشوي.
يك روز يك نفر به امام صادق گفت: چه عجب در مزرعه آمدي. فرمود: «للنزهة» (وسايلالشيعه/ج15/ص348) آمدم تفريح كنم. خدا آيت الله العظمي گلپايگاني را رحمت كند. طلبه جواني بودم، رفتم گفتم: من يك مدت است قم درس خواندم، ميخواهم بروم اصفهان بگردم. شما اجازه ميدهي من از سهم امام گردش بروم؟ يك نگاهي به من كرد و گفت: چند وقت است قم هستي؟ در اين مدت هيچ تفريحي نرفتي؟ گفتم: نه! گفت: برو اصفهان بگرد. چون اگر آدم رفت دو روز گشت، برميگردد بهتر درس ميخواند.
اگر داري دعا ميخواني، خسته شدي، يكي از كارهايي كه مردم اذيت ميشوند، بعضي مسجدها يك قرآنهاي سنگيني دارند، اين قرآن را سر ميگيرند، وسط «بك يا الله» روضه ميخوانند. اين قرآن يك كيلو، دو كيلو، سنگين است. براي موسي بن جعفر يك روضه ميخواند، براي امام رضا يك روضه، اين خوابش ميرود اينطور ميشود، دوباره ميخواند، دوباره اين خوابش ميرود. يعني زجركش ميكنيم. اين چيزي كه در كتابها نوشته است، رسم «بك يا الله» اين است كه ده مرتبه بگوييم. ده مرتبه «بمحمد»، ده مرتبه «بعلي»، (صلوات حضار) همينطور تا آخر. روضه يا قبلش باشد، يا بعدش باشد. چيزي از خودمان اضافه نكنيم. ممكن است كسي بخواهد قرآن سر بگيرد، براي روضه برود. گروگان نگيريم. من اين را خيلي گفتم.
يك چيزي بگويم استدلالي است. اگر بنده پشت سر آقايي نماز خواندم. ركعت دوم اسلام به من اجازه داد قصد فرادي كنم. يعني براي خودم بخوانم. اسلام در نماز هم شما را آزاد گذاشته است. گفته: ركعت اول خواندي؟ ركعت دوم نميخواهي بخواني قصد فرادي كن. وقتي در نماز به من آزادي داده است، ما چرا بين دو نماز گروگان بگيريم؟ دو نماز را به هم بچسبانيد، بعد از نماز صحبت كنيد. ميگويد: آخر فرار ميكنند، خوب فرار كنند. بنا نيست ما مردم را گروگان بگيريم.
يكي از كارهاي غلطي كه ديروز هم من مشهد رفتم و يك مسجد ديدم، ديدم سه چهارم مسجد را به برادرها دادند و يك چهارم را به خانمها دادند. خانم را هم طبقه بالا ميفرستند. خانمها ويار دارند، مردها ويار ندارند. خانمها حاملگي دارند، مردها حاملگي ندارند. خانمها بچه در بغل دارند، مردها ندارند. درد پا در خانمها بيشتر از برادرها است. چرا زنها را طبقه بالا ميفرستيم؟ اين يكي از بيعدالتيهايي است كه در مسجدها ميشود. ما بايد اين اسلامي كه داريم به هم بزنيم و يك اسلام ديگر درست كنيم. مثل خانههاي كلنگي كه خراب ميكنند از روي نقشه مهندسي ميسازند. سحرخواني را هيچ مرجعي اجازه نميدهد، قبل از اذان شما مردم را از خواب بيدار كنيد. از همه مراجع بپرسيد. اذان خوش صدا! خادم مسجد آدمهاي عزيز باشند. الآن خادمهاي امام رضا، همينها كه پالتوي سياه ميپوشند. بعضيهايشان وكيل و وزير هستند. شخصيتهاي مملكت هستند، شما آنها را نميشناسيد. خادم آدمهاي سرشناس هستند، نه يك آدم فقير، پير سيگاري مريض كه از درد لاعلاجي آمده خادم مسجد شده است. در خادمهاي مسجد بايد كسي مثل مريم باشد. در هيأت امنا يك نسل نو بايد باشد. خدا به ابراهيم صد ساله و پسر سيزده ساله ميگويد: (طَهِّرا بَيْتِي) (بقره /125) با هم مسجدالحرام را تطهير كنيد. مهندسي قرآني اينطور است.
منزل يكي از مراجع رفتم، اينها تكراري است، قبلاً گفتم. چون چوب سفت يكبار نميشكند، بايد سي بار زد، تا بشكند. منزل يكي از مراجع بزرگوار رفتم، مرحوم شد. گفت: ديشب تا صبح سوختم براي اينكه بلندگوي مسجد هي گفت: الغوث الغوث، من هم بال بال ميزدم. رويم نميشد بگويم: بابا من مريض هستم، ميآييم روي زمين مينشينيم، بعد كه بلند ميشويم، سجادهمان را تكان ميدهيم، خاكها در حلق ديگران ميرود. حديث داريم وقت سجده فوت به جاي سجده نكن. خاكش در حلق ديگران ميرود. كسي را از خواب بيدار نكنيد.
3- فرزند، نعمت الهي است
حكمت چيست؟ برنامههاي الهي حكمت است. براي غير خدا كار نكن. يكي از برنامههاي خدا اين است كه (وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ) (اسراء /31) بچههايتان را نكشيد. قبلاً ميگفتند:به خيلي از جوانها وقتي ميگوييد: داماد شو، ميگويند: خرجي از كجا، اين ميدانيد يعني چه؟ داماد كه ميگويد: خرجي از كجا؟ يعني اگر يكي باشم خدا قدرت دارد. ازدواج كنم ديگر خدا قدرت ندارد. روحش اين است كه من ايمان به قدرت خدا ندارم. خدايي كه به تو روزي ميدهد، به زنت هم روزي ميدهد. اصلاً با ازدواج جاي دختر عوض ميشود. روزياش كه قطع نميشود. از بچهدار شدن جلوگيري ميكنند. شرك است، از بچهدار شدن نبايد جلوگيري كرد. خيلي از اساتيد دانشگاه چند بار نزد من آمدند، ده، دوازده سال پيش بود، كه اين را يك شب جمعه در تلويزيون بگويم: اولاد كمتر، زندگي بهتر! گفتم: اين طرح اسلامي نيست. قرآن راجع به اولاد زياد چه ميگويد؟ (وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ) (اعراف /86) كم بوديد، زيادتان كردم. «فَكَثَّرَكُمْ» آمار شما كم بود، زيادتان كردم. پس پيداست جمعيت زياد نعمت است.
يك دعا داريم امام گله ميكند، ميگوييد: خدايا آه از اين بلا، از اين بلا، يكي از بلاها هم اين است، «وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» (بحارالانوار/ج30/ص14) عدد ما كم است. «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا» (مستدرك/ج14/ص153) هرچه بچه بيشتر باشد… آقا نميرسيم تربيتش كنيم. دروغ است. دليل نداريم كه هركس اولادش كمتر است، به تربيتش ميرسد. آدم داريم ده تا بچه دارد، مثل گل. آدم داريم ده تا بچه دارد مثل گرگ! هيچ استاد دانشگاهي جرأت نميكند يك آماري به ما بدهد كه بگويد: آمار گرفتيم كساني كه بچهشان كمتر است، تربيت بچهشان بهتر است. خانم داريم براي پنجاه نفر غذا ميپزد. از بس خوشمزه است، آدم انگشت هايش را هم ميخورد. آدم هم هست براي دو تا غذا يك شب ميسوزاند و يك شب كوفته ميكند. دليل نداريم كه اگر قابلمه كوچك بود، آدم بهتر ميپزد. اين مربوط به عرضه است. عرضه داشته باشي، ده تا بچه را هم خوب تربيت ميكني. بي عرضه باشي، دو تا هم گرگ ميشوند. «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» حكمت اين است كه اولاد خودتان را از ترس خرجي نكشيد. (نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُم) (اسراء /31) من اول به بچهها رزق ميدهم، از صدقه سر بچهها به تو هم رزق ميدهم. اول ميگويد: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ» بعد ميگويد: «وَ إِيَّاكُم». بچههايتان را از ترس خرجي نكشيد و سقط نكنيد.
يك مسأله بگويم تا آخر عمر يادتان نرود. بيست، چهل، شصت، هشتاد، صد! اگر نطفه را با قرص و آمپول و سقط پايين كشيد، بيست مثقال طلا جريمهاش است. اگر نطفه خون بسته شد و پايين كشيد، چهل ميشود. اگر خون بسته گوشت شده بود، پايين كشيد، شصت تا. اگر در گوشت استخوان بود، هشتاد تا. اگر روي استخوان پوست بود، صد تا. اگر اين روح داشت و بچه نفس داشت و سقط كردي، يك مرتبه از صد تا هزار مثقال ميرود. بيست، چهل، شصت، هشتاد، صد. نطفه، علقه، مضغه، لحم، (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْما) (مؤمنون /14) بچههايتان را از ترس خرجي نكشيد.
4- سقط جنين، ارمغان جاهليت مدرن
در قرآن يك آيه داريم، (وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى) (احزاب /33) ميگويد: اي مردم! جاهليت اولي را پيش نكشيد. جاهليت اولي يعني حماقتهاي گذشته، امام ميگويد: اينكه ميگويد: جاهلية الاولي، پيداست يك جاهليت دوم هم داريم. اگر شما خانهي من آمدي، گفتم: اين اولاد اول من است، يعني چه؟ يعني يكي ديگر هم هست. جاهليت اولي را پيش نكشيد. امام باقر ميفرمايد: معلوم ميشود جاهليت دوم هم هست. جاهليت اولي دختر را ميكشتند. در زمان ما با سقط جنين و كورتاژ هم دختر و هم پسر را ميكشند. جاهليت اولي دختر را زنده زير خاك ميكردند. الآن سقط كه ميكنند در چاه مستراح مياندازند. در جاهليت اولي يكي يكي با شمشير ميكشتند، حالا با بمباران صد تا صد تا ميكشند. ابزار تمدن بيشتر شده است، انسان بهتر نشده است. ما الآن مشكلمان روي كره زمين انسانيت است. از كشورهاي پيشرفته آمريكا است. جنايتش در افغانستان، در پاكستان، در بحرين، مصر، اسرائيل، هرجا ميروي… يك چيز زشتي است چند بار گفتم، يكبار ديگر هم ميخواهم بگويم. هر كشوري دانشگاهش بيشتر است آمار جنايتش هم بيشتر است. اين يعني چه؟ يعني علم انسان را نجات نميدهد، دين آدم را نجات ميدهد. حقوق بشر آمريكا را ببينيد. حقوق بشر امام را هم ببينيد! جناب آقاي ناصري امام جمعه محترم يزد، ميگفت: امام آمد در يك سالن نماز بخواند، پشت در نگاه به كفشها كرد و برگشت. گفتيم: آقا بفرماييد نماز. مردم در سالن منتظر هستند. گفت: آخر اين همه كفش است. من پايم را روي كفشها بگذارم!؟ تصرف در مال مردم نميكنم. بگوييد: نمازشان را فرادي بخوانند. گفتيم: آقا من كفشها را كنار ميزنم، بفرماييد. گفت: كفشها را كنار ميريزي، برگردند بايد همه دنبال لنگه كفششان بگردند. وقت مردم تلف ميشود. بگوييد: فرادي بخوانند. اين حقوق بشر را از اين مرد خدا ببينيد، اين حقوق بشر را هم از آمريكا ببينيد. هنوز سر نژاد سياه و سفيد دعوا است. حكمت چيست؟ بچهدار شويد. حكمت چيست؟ سقط نكنيد. بعد ميفرمايد: (إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيراً) (اسراء /31) بچه كشتن خطاي بزرگي است. بعد ميفرمايد: (وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنىَ إِنَّهُ كاَنَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِيلًا) (اسراء /32) مسألهي زنا را ميگويد. بعد آدمكشي را ميگويد. زنا ممنوع! آدمكشي ممنوع! (فَلَا يُسْرِف فىِّ الْقَتْلِ) (اسراء /33) يك خاطره برايتان بگويم.
يك جايي چند جوان داشتند تفسير ميگفتند. گفتم: تفسير يك كار مهمي است. طلبه اگر زير پانزده سال درس خوانده باشد، نميتواند تفسير بگويد. حداقل بايد ده سال درس خوانده باشد. ولو شما بچههاي خوبي هستيد و دانشجو هم هستيد. گفت: ما فوق ليسانس عرب هم داريم. گفتم: به خدا با اين اطلاعات عربي، نميتوانيد تفسير بگوييد. من ديدم قبول نميكنند، اين آيه را خواندم. گفتم: «فَلَا يُسْرِف فى الْقَتْلِ» در كشتن اسراف نكن. پس يعني ميشود يك نفر را ترور كرد؟ قرآن نگفته: نكش. گفته: در آدمكشي اسراف نكن. پس يكي دو مورد طوري نيست. طبق ادبيات عرب شما «فَلَا يُسْرِف فى الْقَتْلِ» را براي ما معنا كن. در آدمكشي اسراف نكند. بعد يكي دو تا جايز است؟ يك خرده فكر كرد، گفتم: والله، طبق ادبيات عرب اين را معني كن. گفت: معنايش چيست؟ گفتم: اين قصه دارد. چشم من در جاي خودش ميبيند. شما با چاقو چشم مرا دربياوري، در نعلبكي بگذاري، نميبيند. چشم ميبيند به شرطي كه بند به مويرگها و رگ موها باشد. اگر با چاقو درآوردي… بايد ديد تاريخ اين آيه چيست؟ چه زماني، چه مكاني، در چه شرايطي، چه ميخواسته بگويد. وگرنه اگر آيه را قيچي كني و وسط ديوار بنويسي كه معنايش چيز ديگري ميشود. اگر يك خال از بغل لب عروس دربيايد، كلي لب عروس خوشگل ميشود. همين خال اگر روي دماغ عروس دربيايد، خواستگارانش كم ميشوند. و حال آنكه خال، خال است و تركيبات شيميايياش هم يكي است. از كجا درآمده است؟ از كنار لب، يا از روي دماغش؟ يك آيه در چه زماني، در چه مكاني و در چه شرايطي است؟ گفتم: ماجرا اين است. قبيله (الف و ب) با هم درگير شدند. يكي ديگري را كشت. آنها گفتند: حالا كه تو يكي از ما را كشتي، ما دو نفر از شما را ميكشيم. حضرت فرمود: اسراف نكن. يعني در قصاص اسراف نكن، نه در اصل آدمكشي. يكي به يكي! ديگر چه؟
5- رسيدگي به يتيمان و سرپرستي اموال آنان
(وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ حَتىَ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ) (اسراء /34) به مال يتيم نزديك نشويد. قرآن ميگويد: مال يتيم مثل خوردن آتش است. معنايش چيست؟ يعني اگر خانه يتيم رفتيم چاي نخوريم؟ اينكه ميگويد: مال يتيم را نخور، يعني بخور، بخور راه نيانداز. خانه يتيم برو، احوالپرسي كن، چاي و شربت و ميوه آورد، بخور. منتهي بعد هم دعوتش كن، يك خرده از آنچه خوردي، بهتر و بيشتر به او بده بخورد. وگرنه بنده خانه يتيم بروم، بگويم: اين مال يتيم است، نميخورم. آقا چاي! نه معذورم نميخورم. آب، نه. اين به خيال خودش تقوا دارد. اين بچه يتيم ميگويد: ببين، من يتيم شدم، ديگر مردم چاي من هم نميخورند. خوب اين بدتر است.
به آيت الله العظمي گلپايگاني گفتم: آقا، غيبت طرف را ميكنيم، به او بگوييم؟ گفت: نه، بدتر ميَشود. شما بگويي: غيبت تو را كردم. ميگويد: چه گفتي؟ براي چه گفتي؟ چرا آبروي مرا ريختي؟ بيشتر او را زجر ميدهي. غيبت كردي، بگو: خدا، من غيبت فلاني را كردم. او را ببخش. من هم ببخش! هم او را ببخش و هم مرا ببخش. استغفار كن. وقتي به او ميگويي غيبت تو را كردم، اين بدتر اذيت ميشود. ما گاهي وقتها فكر ميكنيم، مال يتيم را نخوريم، يعني خانهاش نرويم و روابط را قطع كنيم. اين بيشتر زجر ميكشد. مال يتيم را نخور، يعني به قصد اينكه يتيم است برويم بخوريم. ولي ميرويم همان كه خورديم، بهترش را پس ميدهيم.
حديث داريم امام معصوم فرمود: يكي از مصاديق يتيم ما هستيم. كسي كه خمس و سهم امام ندهد، او هم مال يتيم خورده است.
(وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كاَنَ مَسُْولا) (اسراء /34) قول داديد، عمل كنيد. به خانمت قول دادي، به بچهات قول دادي. به شريك، شاگرد، مشتري، به هركس قول داديد، عمل كنيد. حتي اگر به يهودي قول داديد، به قولت عمل كن. «وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كاَنَ مَسُْولا»
6- انصاف و عدالت در برخورد با ديگران
(وَ أَوْفُواْ الْكَيْلَ إِذَا كلِْتُمْ وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ) (اسراء /35) كم فروشي نكنيد. كم فروشي براي مغازه نيست. بنده آخوند هم كه روي منبر يك مبلغي ميگيرم، صحبت ميكنم، بايد به مقدار پولي كه ميگيرم چيز ياد مردم بدهم. اگر چيزي ياد مردم ندهم، كم فروشي كردم. معلم سر كلاس، استاد دانشگاه، اين كم فروشي، قرآن نگفته: «لا تبخسوا الناس اموالهم»، ميگويد: (وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم) (اعراف /85) يعني از زمان كم نكنيد. از مكان كم نكنيد. از ظرف كم نكنيد. هرچه حق مردم است، كم نگذاريد.
«وَ أَوْفُواْ الْكَيْلَ» در داد و ستد لقمه حرام نخوريد. خيلي مسأله لقمه حرام و حلال مهم است. حديث داريم هركس ميخواهد دعايش مستجاب شود، لقمهاش را حلال كند. گاهي يك بچه را ميآورند، ميگويند: آقاي قرائتي يك دعايي به اين بكن. ميگويم: من دعا ميخوانم. دعاي من مستجاب نيست. من هم مثل باقي هستم. اما اگر ميخواهي بچهات خوب تربيت شود، سعي كن لقمه حلال به او بدهي. حلال و حرام را ياد زن و شوهرها و بچهها بدهيد. اين حلال است يا حرام است؟ حديث داريم رزق هركسي از حلال اندازهگيري شده است. كساني كه به حرام ميپرند، خدا از حلالش كم ميگذارد. رزق بنده در مدت هفتاد سال 822 كيلو شكر است. گاهي ميگويم: كسي نيست، دوربين هم نيست، هيچكس نميفهمد. تند تند دو سه تا باقلوا ميخورم. مثلاً زرنگي ميكنم. ميگويند: آقا شما قندتان بالا رفته، اينقدر قند نخوريد. چرا؟ چون ميخواستم بيش از سهمم بخورم. اين پا چقدر بايد راه برود؟ معلوم شده است. اين آقا بايد چقدر بخندد؟ اين آقا بايد چقدر گريه كند؟ سهميه بندي شده است. البته خودمان هم سهم داريم.
7- تدبير انسان براي رزق و تقدير الهي
يك نفر پرسيد: آقا نفهميديم رزق ما دست خداست يا دست خودمان است؟ به او گفتم: تعليم رانندگي رفتي؟ گقت: بله. گفتم: گاز و ترمز زير پاي مربي است يا زير پاي كسي كه آمده رانندگي ياد بگيرد؟ گفت: زير پاي هردو است. يعني من كه رفتم رانندگي ياد بگيرم، گاز و ترمز دارم اما همه كاره نيستم. يك گاز و ترمز هم زير پاي او است. من ميتوانم گاز بدهم، ترمز كنم، اما همه كاره نيستي. شما ميتواني يك كارهايي را بكني. يك كارهايي را نكني. اما همه كاره نيستي. ممكن است شما بزني، اما از اداره برق قطع شده باشد. از طرفي ممكن است اداره برق بده، شما كليد را روشن نكني. پس ممكن است خدا بدهد، شما استفاده نكني. خدا هوش داده است، درس نميخواني. بازو داده، كار نميكني. گرسنگي شما به خاطر بيعرضگي و تنبلي است. اين را خدا داده است. خدا برق را در خانه آورده است. شما استفاده نميكني. بعضي وقتها هم شما زور ميزني اما خدا بيش از اين سهم شما قرار نداده است. پس همينطور كه گاز و ترمز زير پاي ما هست، زير پاي مربي هم هست، شب قدر يعني چه؟ يعني شب قدر خدا مقدر ميكند. اما ما هم سهم داريم. اگر عذرخواهي كرديم، توبه كرديم، دعا كرديم، با دعا و توبه مثل آدمي كه ليوانش را صاف ميگيرد. شما اگر ليوانت را صاف گرفتي، شير ميكنند. ليوان را دَمَر كردي، شير نميكنند. وقتي ما در خانه خدا ميرويم، يعني خدايا آمدم ليوانم را صاف بگيرم. آمدم ظرفم را بشويم. اگر ظرفم را شستم، خدا شير ميكند. اگر در ظرف كينه باشد. اگر براي شما ليوان آوردند، در اين ليوان سوسك بود. پشه و خاك و پر كاه بود. شما شير و شربت ميريزي؟ نه! ليوان كثيف است. قلبي كه آلوده است، مشكل دارد، قلبت را پاك كن، خدا شيرش ميكند. ظرف را بشوي، خدا شير ميريزد.
هركس به شما ظلم كرده او را ببخشيد. دعاي شما ميلياردي باشد. همه كارهاي شما ميلياردي باشد. كار زير ميليارد نكنيد. يعني حتي يك ريال پول كه صدقه ميدهيد، نگو براي سلامتي ماشينم، نگو براي سلامتي ماشينها، كشتيها چه؟ نگو براي سلامتي ماشينها و كشتيها، هواپيما چه؟ هلي كوپتر چه؟ نگو براي آدمها، نهنگ در دريا چه؟ نهنگ هم در اقيانوس به يك كشتي بخورد، زخمي ميشود. شما يك ريال هم كه ميدهي، بگو: دفع بلا از همه موجودات. چون همه موجودات به هم بند هستيم. من در هواپيماي توپولف نشستم. رانندهاش روسي بود. كمونيست بود. براي كمونيست آيت الكرسي ميخواندم. گفتند: بابا اين منكر خداست، كمونيست است. گفتم: اگر اين پايين بيافتد، من هم ميافتم. (خنده حضار) سرنوشت ما به هم بند است. همين الآن كه شما اينجا نفس ميكشيد بخاطر نهنگهاست. اگر اين نهنگها ماهي مردههاي در اقيانوس را نخورند، با اين حيوانهاي دريايي كه ميميرند، آب دريا بد بود ميشود. آب دريا بد بو شود، تنفس براي ما مشكل است. اين نهنگها ماهيهاي مرده را ميخورند، محيط زيست دريا را نهنگها دارند. نه معاون رئيس جمهور! نهنگها مدير زيست را اداره ميكنند. بنابراين كارمان ميلياردي باشد. دعايتان براي همه باشد. صدقه براي همه بدهيد. هركس به شما ظلم كرده است، حلالش كنيد. در حق ديگران دعا كنيم.
خدايا به آبروي همه آبرومندان درگاهت، همه انبياء و اوصياء و به آبروي محمد و آل محمد قسمت ميدهيم، هرچه براي خوبانت در شب قدر مقدر ميكني، همه را براي همه ما مقدر بفرما. من از فردا شب تا پنج شب، شبهاي قدر تهران هستم. ولي برنامه هست. شبهاي قدر عزيزاني اينجا سخنراني ميكنند از من بهتر و بيشتر… بعد از شب قدر اگر عمري و توفيقي باشد، روز 23 تهران ميروم و برميگردم.
خدايا همه دعاها را مستجاب بفرما. در دعا نگوييد: خدايا كساني كه در اين مسجد نماز خواندهاند را بيامرز. بيانصاف بگو: كساني كه هرجا نماز خواندند، كساني كه در اين هيأت سينه زدند، ببخش. بگو: هركس سينه زده است. تو كه نميخواهي بدهي، خدا ميخواهد ببخشد. چرا ميگويي: كساني كه در اين هيأت، كساني كه در اين مسجد، چرا تنگ فكر ميكني؟ ميلياردي فكر كنيد؟ خدايا تمام كساني را كه در طول تاريخ از ماه رمضان استفاده كردند. به قرآن و اهل بيت علاقهمند بودند، و امسال ماه رمضان نيستند را ببخش. بعضيها اينطور دعا ميكنند، ميگويند: خدايا همه آرزومندان را قسمت كن. چرا اينطور دعا ميكنيد؟ صدها ميليون آرزو ندارند زيارت امام رضا بيايند، اصلاً كافر است و امام رضا را نميشناسند، شما اينطور دعا كن، بگو: خدايا آرزومندان را قسمت كن، آنهايي هم كه آرزو ندارند، چون شناخت ندارند، به آنها هم معرفت عطا كن كه بعد از معرفت آنها هم آرزومند… دعا زير ميلياردي خسارت است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- قرآن، چه چيزي را خير کثير ناميده است؟
1) مال و ثروت
2) علم و دانش
3) حکمت و بصيرت
2- آيه 86 سوره اعراف به کدام نعمت اشاره دارد؟
1) کثرت فرزندان
2) تربيت فرزندان
3) محبت به فرزندان
3- قرآن کريم، دوران پيش از اسلام اعراب را چه مي نامد؟
1) دوران جنگ و جنايت
2) دوران جاهليت
3) دوران کفر و لجاجت
4- آيه 35 سوره اسراء از چه کاري نهي مي کند؟
1) کم کاري و کم فروشي
2) گران فروشي
3) احتکار
5- آيه 31 سوره اسراء، رزق چه کسي را مقدم شمرده است؟
1) رزق والدين
2) رزق فرزندان
3) رزق يتيمان
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1352