نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1390
«بسم الله الرحمن الرحیم»
جلساتی راجع کمک به مردم و خدمت رسانی صبحت کردیم بخصوص که هرچه مردم راضی باشند خدا راضی است پیغمبر (صلی الله علیه و آله) راضی است انقلاب ثابت می ماند نسل آینده به انقلاب و جمهوری اسلامی خوشبین می شوند. آمریکا عصبانی می شود که چرا مردم از مسئولینشان از ک… مدیرهاشان راضی هستند و هر چه مردم ناراضی باشند عصبانی بشوند خدا غضب می کند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) غضب می کند در عوض آمریکا شاد می شود دشمن شاد می شود من راجع به خدمت رسانی یک صحبت هایی کردم. حالا ریشه خدمت رسانی چیه؟ من چند تا پروندههای چون تمام این 24 سال که توی تلویزیون صحبت کردم همه فیش برداری شده از حرف الف یا حرف یاء رفتم دیدم مثلا توی حرف (ر) رحم داریم که به این می خورد (پ) پناه دادن نه پناه دادن به ضدانقلاب و تروریست پناه دادن به یک کسی که حالا عرض می کنم به حضور شما که بیجاست حالا، سیل آمده زلزله آمده جا ندارد، دانشجو است توی یک شهری درس خوانده نامزدی دارد. سخاوت حرف (سین) می خورد به این کار، دردو سوز حرف (دال) من دیدم که از حرف (الف) تا حرف (یاء) خیلی بحث هاست به این می خورد.
رحم به دیگران، زمینه ی جلب رحمت الهی
در این جلسه می خواهم بحث رحم را بگویم چون اگر انسان رحم داشته باشد به مردم خدمت می کند آدم بی رحم می گوید پیش پدرشان به من چه؟!. من راجع به رحم می خواهم یک مقداری صحبت کنم عرض کنم که یک صلواتی هم بفرستید و همچنین راجع به کارگشایی یک مطالبی را خدمتتان بگویم. اصل خدمت به مردم قرآن می فرماید «واحسنوا» پس من بحث را مکتوب بنویسم یعنی روی تابلو بنویسم موضوع بحث خدمت به مردم قرآن می فرماید که: «وافعلوا الخیرلعلکم تفلحون»، «وافعلوا الخیر» کار خیر انجام بدهید «لعلکم تفلحون» تا شاید رستگار شوید اصلا «فلاح» یعنی رستن عربها به کشاورز می گویند: «فلاح» چون وسیله رستن دانه است «قولوا لااله الا الله تفلحوا» یعنی اگر طاغوتها، بتها، زر و زورها و تزویرها اگر معبودهای دیگر را دور ریزید «لااله» همه بگویید «لا اله» معبود دیگری نیست «الا الله» جز خدا، جز خدا هیچی معشوق من نیست جز خدا چیزی برای من جاذبه ندارد آنوقت «تلفحوا» «فلح» رستن به رستگاری می رسید وگرنه اسیرید، اسیر پول اسیر مقام اگر می خواهید راحت بشوید قرآن می فرماید که انبیاء خدمت رسان بودند وقتی هم خدمت می کردند منتظر تأمین اعتبار نبودند اضافه کار، فوق العاده شغل، حق مدیریت، حق ایاب و ذهاب، حق مأموریت نمی دانم از این پولهایی که الان هست نمی گویم نباشد دولت باید این پولها را بدهد اما ما نباید برای این کار بکنیم ببینید یک کلمه سه خرف است از یک ور بخوانی درست است از این ور نخوانید از این ور بخوانید.
دنیا برای ما، نه ما برای دنیا
دنیا برای شما حرف خوبی است از این ور غلطه چی؟ (جواب حضار) شما برای دنیا نیستید شما برای پول کار نکن شما هدفت این باشد که خدا راضی باشد منتهی حالا دولت هم خوب کار می کنی باید حقت را بدهد اضافه کارت را بدهد حق مأموریت را بدهد او بده اما شما به فکرش نباشید… ببینید بنده که الان سخنرانی می کنم آمدم اینجا صحبت می کنم چای هم می خورم صبحانه هم ممکن است بخورم نهار هم ممکن است بخورم ولی حضرت عباسی برای غذا نیامدم شما الان اکسیژن استفاده می کنید اما حضرت عباسی هیچکدام به قصد اکسیژن نمینشسته که توی این جلسه. موسی و خضر (علیهما السلام) دو تا پیغمبر بودند وارد روستایی شدند گرسنه بودند از مردم روستا غذا خواستند کسی به اینهاغذا نداد در عین حال دیواری که داشت کج می شد گفتند بیایید بنایی کنیم به کی؟ حتی رحم نسبت به کسی که او به ما رحم نکرده آخر اگر او رحم کند شما هم رحم کنید این معامله می شود (می گویی قربانی کرد گوشت برای ما آورد پس ما هم گوسفند کشتیم برایش ببریم کادو آورد خانه نویی آورد زایمان چشم روشنی آورد دیدن ما آمد عیادت ما آمد تشیع جنازه فامیل ما آمد پس ما برویم این اگر آمد و پس برویم این خیلی… نه اینکه کار بدی باشد کار خوبیه. قرآن هم سفارش کرده «واذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن» (2) اگر آن مردم به شما محبت کرد شما محبت بهتری بکن کارخوبی است اما بهتر از این کار خوب آخر خوبها هم درجه دارد خوب داریم عالی داریم اعلی داریم ولی بهترین کار اینست که انسان اصل کار خوبه ولو من یکوقت پولدار بودم به شما وام ندادم حالا من الان چکم بر می گردد شما به وام… نگو،ها چشمت هم کور این عوض آن آخر من سراغ دارم دو نفر آدم زشت را، تحصیلاتشان خیلی بالاست عالیترین درجات علمی را توی مملکت داشتند اما از نظر انسانی ببینید چه کردند. دو تا را هم می شناسم یکی دست داد به یکی آن بنده خدا هم آمد دست را بگیرد تا رفت دستش را بگیرد دستش را پس گرفت گفت این مال اینکه 11 سال پیش من آمدم دیدن شما، شما بازدید من… خیلی بدم آمد تو این همه درس خواندی آخرش کینه داری؟ حالا بازدید تو نیاید مگر… اینکه انسان خواسته باشد بگوید نه من وقتی خدمت می کنم که…
خدمت برای خدا، نه کسب دنیا
ارزش خدمت به اینست که چون خدا راضی است کار بکنیم نه چون این برای من کار کرد. قرآن تعریف اهل بیت که می کند می گوید وقتی نانشان را می دادند به فقیر و مسکین و اسیر می گفتند «لانرید منکم» ما که این کارها را می کنیم «لانرید منکم» اراده نداریم از شما «لانرید منکم جزاء» نه جزا می خواهیم «و لا شکورا» تشکر هم از شما نمی خواهیم. این اخلاص است. موسی و خضر (علیهما السلام) توی روستا آمدند گرسنه بودند نان خواستند کسی از اینها پذیرایی نکرد دو تا پیغمبر گرسنه در عین حال دیدند دیواری کج می شود گفتند بیایید این دیوار کج را بنایی کنیم عملگی مفت – خوب. یک سوره توی قرآن است سوره ماعون «و یمنعون الماعون» این «ماعون» چیه؟ امام صاد… «یمنعون الماعون» یعنی اینقدر اینها در خدمت رسانی کمرنگاند که چیزهای جزیی هم اینجا به هم کمک نمی کنند «ماعون» را امام می فرماید که: «هوالقرض»، قرض نمی دهند «و متاع البیت» اثاثیه خانه می گوید آقا ما مهمان داریم دیگ ات را به ما بده نردبانت را به ما بده سیم داری؟ ریسهای داری؟ نمی دانم ظرفی داری؟ صندلی داری؟ حتی بیلی، فرغونی «وفی حدیث الاخر هوا الح…حجر» گاهی یک سنگی آقا مثلا ما بنایی کردیم همسایه دارد قیرگونی می کند آقامان هم به یک متر نیم متر، یک خورده قیرگونی ات را به ما بده نمی دهم آقا داربستی که هست اجازه بدهید مثلا من از این داربست یک… نمی دهم «والماء» آب خوردن آقا تو که جوانی می روی آب بیاوری یک کوزه آب هم یک ساعت آب هم برای این بنده خدا بیار «فأس» تبر خلاصه ش «ویمنعون…» قرآن می فرماید «أرئیت الذی یکذب…» همین آیه است؟ها؟
بخل، از زمینههای تکذیب قیامت
«أرأیت الذی یکذب بالدین فذلک الذی یدی الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین» تا «ویمنعون…» اشتباه که نمی خوانم؟ «یمنعون الما…» توی همین سوره است؟ «ویمنعون الماعون» یعنی حتی چیزهای جزئی ش را به هم نمی دهد. آنوقت اگر این خدمات بشود چی چی می شه!؟ یک وزارتخانه یک میهمانسرادارد مشهد یک میهمانپذیر دارد مثلا می گوید نه خیر این مال نیروی زمینی است ما به نیروی هوایی نمی دهیم این مال وزارت بازرگانی است ما به وزارت نیرو نمی دهیم این مال وزارت نیرو است به کا… اینکه انسان بله یکوقت مجوز ندارد قانون است قانون را باید مراعات کرد منتهی این قانونها را هم باید… یک خورده تنگ نظر نباشیم. حضرت ابراهیم (علیه السلام) یک دعا کرد یک خورده بوی تنگ نظری داشت خدا فوری مچش را گرفت فرمود چرا همچین کار می کنی؟ این چه رقم دعا کردنه؟ گفت خدایا هر که دین دارد بخورد خدا مچش را گرفت گفت یعنی چه؟ هر که گرسنهاش است بخورد چه دین دارد چه دین ندارد. مکه را که ساخت گفت «وارزق اهله من الثمرات من آمن»، «وارزق» رزق بده آیه قرآن است: «وارزق» رزق بده «اهله من الثمرات» اهل مکه را از ثمرات میوهها خوردند کی هاشان؟ همه می گوید نه «من آمن» هر که ایمان دارد. خدا فرمود نه من این دعا را دوست ندارم هر که ایمان دارد بخورد؟
کمک به مردم، مؤمن یا کافر
قرآن پشت سرش فرمود: «و من کفر» کسی هم که کافر باشد «فامتعه» من او را کامیابش می کنم. نباید بگوییم آقا توی هیئت ماسینه نزدی برو… برو یک هیئت دیگر پلو بخور تو که جزو ما نیستی خلاصه ش خدمت به مردم حتی در چیزهای کوچولو. در چیزهای کوچولو آنوقت می دانی چقدر بارت کم می شود؟ یک کسی که عروسی دارد اگر چهار تا همسایه جمع بشوند ظرفهاش را بشورند بشقابهاش را جور کنند دیگر نیازی به ظرف کرایه ندارد اون خانهاش گل دارد یک دسته گل در اختیارش بگذارد او استخر دارد تابستانی استخرش را در اختیار بچه مدرسهایها بگذارد. ما داریم افرادی که یک خانه خوبی دارند در ییلاق اصلا به مدارس منطقه می گوید آقا فقط جمعهها و پنج شنبهها مال خودم و زن و بچهام مدیر مدرسه بیاید قرارداد ببندد چیزی را کثیف نکند چیزی را هم نشکند بچهها در اتوبوس توی استخر ناجی هم خودت بیار که بچههاغرق نشوند یعنی قشنگ کلید باغ اش را می دهد آدمهایی هم داریم که باغ درست کرده مثلا خانه کذایی یک استخر کذایی جز 5 نفر… اصلا خانه هایی داریم بزرگ فقط خودش هست و زنش هست و یک سگ خیرش به یک گربه هم نمی رسد و آدمهایی داریم که اصلش مثل امیرالمومنین (علیه السلام) که قربانش بروم داشت چاه می کند توی فیلم امام علی (علیه السلام) بود که خاک می ریخت بیرون چاههای زیادی را با دست خودش کند در یکی از چاهها تا مقداری رفتند فرو یک مرتبه آب زد بیرون مثل گردن شتر گفتند بشارت چه آبی فرمود کاغذ و قلم بیاورید تا نگاهش به آب خورد فرمود این چاه وقف امام تشنههای تاریخ روح بزرگی دارد. تاریخ. عدهای جمع شدند کربلا امام حسین (علیه السلام) را بکشند لشکر یزید بعد همین لشکر یزید رفتند لب مرز امام سجاد (علیه السلام) با اینکه دید لشکر یزید امام حسین (علیه السلام) را کشتند به همین مرزبانها دعا کرد دعا داریم برای مرزبانها (مرزبانهایی که مرز…) مرزبانهایی که شیعه اثنی عشری نبودند که مرزبانهای زمان امام سجاد (علیه السلام) همان یاران حکومت یزید بودند اما در عین حال چون لب مرزند امام دعاشان می کند فعلا لب مرزه. یک جنازهای رد می شد حضرت نشسته بود تا آمد رد شد حضرت پا شد جنازه را رد کردند باز حضرت نشست مردم گفتند یا رسول الله این مسلمان نبود فرموده که مسلمان نبود ولی انسان که بود یک جنازه انسان را رد می کنند انسان نباید بی تفاوت باشد. یعنی خدمت رسانی با روح بزرگ می خواهد وقت را خاص نکنید «و ارزق اهله من الثمرات من آمن» اصلا این تنگ نظریه اسباب دردسر می شود وصیت می کند من را پهلوی پسرعمهام دفن کنید آقا اگر بدانی این وصیت چه زجری به فامیل می دهد بگو هرجا باشد دفنم کنید یک خورده مردم را آزاد بگذار مردم بعضیها مردنشان هم دردسر است مثلا وصیت می کند فلانی نماز بخواند وصیت می کند فلان جا خاکم کنید وصیت می کند توی ختمم همچین بشود توی ختمم فلانی برود منبر می ک…بابا…و…آ…آزاد بگذارید مردم را مردم بعضیها نفس کشیدنشان دردسر است بعضیها نفس نکشیدنشان هم دردسر است. حالا اگر کسی گفت آقا ما نمی خواهیم خدمت کنیم کی به ما خدمت کرده که ما بهش (به او) خدمت کنیم؟ این زندگیه ما داریم؟ پسرم این طور شده پشت کنکور مانده دخترم جهازیه ندارد نمی دانم فرض کنید که…چکم را بردند خوردند ورشکست کردند فرار کردند مالم را خوردند کشتیام غرق شد ماشینم تصادف کرد…
خدمت، حتی در هنگام تنگدستی
اگر حالت را گرفتند خدمت کردی ارزش داری. حر آمد جلوی امام حسین (علیه السلام) حال امام حسین (علیه السلام) را هنوز وارد کربلا نشده گرفت گفت نمی گذارم تکان بخوری در عین حال امام حسین (علیه السلام) فرمود تمام لشکر حر هر که تشنهاش است شما آب بهش بدهید. حر آمده راه را بسته بر روی امام حسین (علیه السلام) قبل از اینکه وارد کربلا بشود ولی امام حسین (علیه السلام) فرمود نه به خودشان به اسبهاشان رحم کنید اینرا می گویند… شما توی خط امام حسین (علیه السلام) باش، توی خط امام حسین (علیه السلام) باش. «ما آمن بالله» کسان بی تفاوت دقت کنید «ما آمن بالله» ایمان ندارد به خدا «ولا به حمد» ایمان ندارد به محمد (صلی الله علیه و آله) (صلوات) (ولله به علی به امیر المومنین (علیه السلام) هم ایمان ندارد به پی… به خدا به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین (علیه السلام) ایمان ندارد کی ایمان ندارد؟ «من انا اتام اخوه المومن» کسی که وقتی یک کسی بهش مراجعه می کنند «فی حاجة» آقا گیر کردم مشکل من را حل کن «لم یضحک فی وجه» یک لبخند بهش نمی زند یعنی اگر نمی توانی یک لبخندی بهش بزن «فان کانت حاجته عنده» اگر مشکل اش را حل می توانی بکنی «صار، صار الی قضانها» سرعت کن در اینکه مشکل ش را حل کنی «وان لم یکن عنده» اگر واقعا نمی توانی مشکل ش را حل کنی «تکلف من عنده غیره» پاشو از دیگران دلالی کن. ما در قرآن آیاتی داریم خودت نمی توانی دلالی که می توانستی بکنی خیلی وقتها آدم خودش مستقیم نمی تواند کار بکند «ولایحض علی طعام المسکین» اگر می توانی «یطعمون الطعام» اگر نمیتوانی اطعام کنی «یعض علی طعام المسکین»، «یحض» یعنی با ح جیمی و صاد ضاد تحریک کن دیگران را «ولایحاضون» یک جای دیگر هم «یحض» داریم هم «یحاضون» دیگران را تشویق کنید حدیث دیگری داریم کسی که مشکل مسلمانان را حل نکند می تواند حل کندها می گوید ول کن بابا «اقام الله یوم القیامه مسودا وجه» روز قیامت صورتش سیاه می شود «مضغة عینا» چشمهایش دگرگون می شود «مغلولة یداه الی عنقه» دست هایش به دس… گردنش غل می شود «فیقال هذا الخائن» می گویند این خائن است. امکانات داشت از امکاناتش استفاده نکرد. می خواهی چه کنی؟ مگر مردن دروغه؟ گاهی افرا… افرادی هم پیر شدندها یعنی واقعا مشکلی ندارد ولی باز هم حرص می زند. حدیث دیگر داریم «خزله الله» کسی که مشکل مردم را حل نکند خواره، خوار می شود و ما داشتهایم سرمایه دار هایی که چندین کارخانه داشتند و توی فاتحهاش 70 نفر بیشتر نبودند و داشتیم که فقیرهایی که مردند چند هزار نفر تشیع جنازهاش بودهاند اینها را هم با چشم خودمان دیدیم. کارگشایی یکی از کارگشایی هایی خوب حل اختلافات زن و شوهر است (توی خانهها مفاسد زیاده یا مفاسد هم نیست) توقع زیاده عروس و دامادها هنوز چیزی نشده مثلا آمار طلاق خوشحال کننده نیست تلخ… خاطره بدی آدم می شنود راجع به طلاق توی خانهها خیل گله گوله هست. یکی از کارگشاییهای خانوادگی همین که پاشیم مشکل را حل کنیم. من این آیه را قبلا گفتم اجازه بده باز هم این آیه را تفسیر کنم (یک صلواتی بفرستید) قرآن می فرماید که «وان خفتم» خدمات اصلاحی و خانوادگی وقتی من می گویم خدمت به مردم این هم یک رقمش است…. خدمت فرهنگی داریم، نهضت سوادآموزی هست آموزش و پرورش هست دانشگاه هست کتابخانه هست. یک چیزی را از بس که به من گفتند من اینجا باید بگویم می گویند سی دیهای مبتذل ارزان است سی دی هایی که حرف حق روی آن هست گران است. جوابش را باید وزارت ارشاد بدهد باید سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و حوزه بدهد باید دانشگاه بدهد چرا می خواهد وقتی یک کسی قال الصادق (علیه السلام) گوش بدهد باید 5 هزارتومان بدهد یک کسی اگر می خواهد رقص گوش بدهد باید 100 تومان بدهد.
خدمت فرهنگی، با عرضه محصولات فرهنگی
یعنی آنها راه را باز می کنند دشمنان برای ما آنوقت خودیها را. حق را درش را قفل می کنند ما باید یک کمکی بکنیم آن کسانی که اینها را تهیه می کنند اگر خرجی کردند سرمایهای گذاشتند سرمایه شان را به خودشان بدهیم که یک کسی که می خواهد با اسلام آشنا بشود با ارزانترین قیمت با اسلام آشنا بشود. خدمات فرهنگی، خدمات خانوادگی «وان خفتم» (خیلی به من گفتند خیلی گفتند ما یعنی از چیزهایی که مردم را ناراضی می کند اینست می گوید بچهام می خواهد با اسلام آشنا بشود رفته فلان نوار، فلان نوار فلان نوار اینقدر است اما فلان نوار فلان نوار نه قیمتش اینطور است این را روز قیامت کی باید جواب بدهد نمی دانم من باید جواب بدهم؟ اینکه گفتم ارشادیها اینهایی که اسم بردم نگفتم حتما اینها مقصرند اینها و غیره یک کسی باید این را توی مملکت جواب بدهد که اگر گفتند جمهوری اسلامی باید این را حل کند بله باید این را حل کند «ثم السبیل یسره» راه حق را جلویش را… «فسنیسره الیسری» راه حق را جلویش را باز بگ… تاب ندهید البته یک کسی بود نویسندهای بود نمی دانم چه جوری بگویم که معلوم نشود کیه آخر آدم خیلی حرف می زند می گویند او فلانی است خیلی همچین یک جوری می گه… کسی نداند کی را من می گویم. خیلی مهم بود کتاب خوبی داشت گفتند می خواهیم کتابت را 300 هزار تا چاپ کنیم کتاب درسی دانشگاه کنیم گفت حق التألیف ما چی می شود؟ گفتند حالا یا نگیر یا گفت نه خیر اصلا اجازه نمی دهم شما چاپ کنید اجازه نداد و کتابش 4 هزار تا چاپ شد یک کس دیگر اجازه داد کتابش بالای یک میلیون چاپ شد ببینید چقدر آدم وقتی، وقتی روحش تنگ است چه جور خودش را از خیرات… یعنی یک میلیون جوان که می خواستند با علم ایشان آشنا بشوند. یک میلیون جوان را محروم کرد بخاطر حق التألیف حالا حق التألیفش چقدر می شود؟ خوب این… باید، نویسندهها باید تأمین بشوند که راه علم جلویش بسته نشود خیلی هم خرجی نداردها مثلا چند تا نویسنده داریم ما؟ چند تا آدم داریم که تولید سی دی می کند این افراد باید زندگی شان تأمین بشود که راه فرهنگ را روی میلیونها نبندند. خدمات اصلاحی قران می فرماید که «و ان خفتم» عرض کردم که ممکن است این را قبلا شنیده باشید. چون ما یک آماری پرسیدیم که توی تلویزیون چی بگوییم یکی از چیزهایی که بسیار روی آن نامه آمده مسائل خانوادگی است حتی بچهها می گویند که ما درسمان فشار روی مغزمان می آورد. اختلافات پدرو مادرمان هم یک فشار مضاعف است می آییم توی خانه عوض این که صفا کنیم می بینیم که بابا و ننه مان با هم حرف دارند. قرآن می فرماید: «و ان خفتم، و ان خفتم شقاق بینهما» اگر می ترسید بین افراد شقاق بشود «فابعثوا حکما» انتخاب کنید یک داوری را «حکما من اهلها» یک حکمی را از فامیل مرد و «حکما» (حکم) یعنی داور یک داوری «حکما من اهله» یک داور از فامیل مرد «حکما من اهلها» یک داور از فامیل خانم بیاید «ان یریدا» اگر این دو تا داور اراده کنند «اصلاحا» اگر خواسته باشند اصلاح بکنند «یوفق الله بینهما» خدا بین اینها را جوش می دهد آقایانی که راهنمایی باشید و دبیرستان به بالا همه ترجمهاش را می توانید بفهمید چون از این آیه آسانهاست «ان» یعنی اگر «خف» خوف، خوف هم یعنی ترس «شقاق» شق القمر، شقه گوش را که شنیدید شقه گوش شقلاوی «شقاق» یعنی شکافت شقه گوش یعنی گوش را دو نیم کردند اگر بیم دارید که پدر و مادرتان شقاق، شکاف باشد بین شان «بعث» برانگیزید انتخاب کنید، تحریک کنید یکی داوری را از فامیل مرد و یک داوری را از فامیل خانم بیایند دو تا داور اگر این دوتا داور اراده اصلاح داشته باشند قصه حل می شود یعنی اختلافات خانوادگی را به دادگاه نکشانید دادگاهی که قاضی اش مال یک شهراست دلش برای این خانواده نمی سوزد خیلی وقتها دادگاه شکایت می کنی چند ماه طول می کشد هم خرج دارد هم وقتی آدم به دادگاه مراجعه می کند مردم می فهمند افراد دادگاه می فهمند که اینها با هم دادگاه شان است آبروریزی می شود. این ه…آیه چندتا کلمه دارد «ان» یک دو تا سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده یازده دوازده سیزده چهارده این آیه چهارده تا کلمه دارد 14 تا نکته توی آن است دیروز یک بحثی داشتیم حدودا 800 تا استاد دانشگاه بودند دیروز عصر گفتم شما همه دکترید در رشتههای مختلف همه تخصص دارید همه تان هم استاد دانشگاه هستید شما در رشته تخصصی خودت یک سطر بنویس مثلا دکترای علوم سیاسی هستی دکترای حقوق هستی، پزشکی هر رقم تخصصی داری یک سطر بنویس که توی این سطرت 10 تا کلمه باشد 10 تا نکته باشد اگر توانستی در رشته تخصصی خودت یک سطر بنویسی که هر کلمهاش یک نکته بود دیگر معلوم می شود قرآن معجزه نیست قرآن کتابی ست که هر کلمهاش چندتا نکته توی آن هست حالا من چندتا نکتهها را توی این دو سه دقیقه می گویم. کلمه «ان» یعنی اگر، اگر یعنی 50 درصد است چون نگفته «اذا» اگر می گفت «اذا خفتم» یعنی حتما درگیری می شود اگر می گفت «لو» یعنی هرگز درگیری نمی شود اما وقتی می گوید: «ان خفتم» یعنی پنجاه، پنجاه می خواهد بگوید عروس و دامادها فکر نکنید این حوادث تمام خانهها این مسائل چی؟ هست آخر بعضیها که تازه داماد شدند آقا خانوادهام ه.ه.!! چته؟! توی همه خانهها این چیزها هست یعنی از اختلافات خانوادگی ضربه فنی نشوید این حوادث هست موجه تمام می شود صبر می خواهد و حلم می خواهد پس درس اول از کلمه «ان» یاد می گیریم یعنی از تلخیها وحشت چی؟ نکنید پیش می آید این چیزها اگر پیش آمد چه کنیم؟ از کلمه «خف» خوف نمی گوید: «و ان وقع» می گوید: «و ان خفتم» اگر خوف دارید که واقع بشود یعنی علاج واقعه را…نگذارید اینها کارشان بیخ بردارد دیگر «خف» خوف یعنی علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد کلمه خوف «خف».
خدمت خانوادگی، با اصلاح اختلافات خانوادگی
کلمه «تم» یعنی چه؟ جامعه مسئول خانواده هاست چرا؟ نمی گوید «و ان خاف الوالدین» یا «خاف حاکم» می گوید: «خفتم»، «تم» یعنی امت ای امت عروس و دامادها را رها نکنید. جامعه مسئول خانواده هاست کلمه «تم». «شقاق» یعنی چه؟ «شقاق» نمی گوید «و ان خفتم اختلاف مابینهما» می گ…اگر می گفت «ان خفتم اختلاف ما بینهما» اختلاف بین دو نفر است «شقاق» یکی که دو تا می شود (شقه) می گویند مثل ماه که دو تا شد گوش که دو تا می شود می خواهد بگوید عروس و دامادها یکی بودید شماها یک روحید در دو پیکر چرا باید…از کلمه «شقاق» پیدا می شود که عروس و داماد، زن و شوهر یک روح در دو پیکرند «بینهما» یک نکته توی آن هست می گوید، نمی گوید بین «قبیلتهما» بین «قومهما» یعنی نگذارید اختلاف بین عروس و داماد به فامیل «بینهما» نمی گوید بین قبیله یا بین قوم همینط… «فاء» یعنی سریع اقدام کنید نمی گوید: «ثم ابعثوا» اگر دیدید یک جایی ول ولهای هست زمزمه شقاقی هست «فاء» سریع «بعث» یعنی برانگیختن چون خیلیها می گویند بابا آن صورتش را بوسیده حالا توی همان صورت یک سیلی هم می زند جای بوس جای همان سیلی است حالا سیلی زده، زده که زده یکوقتی هم بوسیده اینرا انگیزه ندارد می گوید خوشی هاشان با هم بودند حالا دعوایشان هم با هم باشد می گوید نه بروید «بعث» برانگیزید یعنی افراد بی غیرت، افراد بی تفاوت را هم به تفاوت به تعهد وادارید «حکم» یکی بس است یعنی یک حکم خیلی نگوئید یک گردان از طرف این عروس یک گردان از طرف فامیل «حکم» یکی بس است زن و شوهر هم حقوق مساوی دارند. اینجا مثل ارث نیست که مرد دو برابر ببرد «حکما»، «حکما» یعنی یک داور از فامیل مرد از جاهایی است که زن و مرد حقوق مساوی دارند. «من اهله»، «من اهله» یعنی به غریبه مراجعه نکنید چرا؟ برای اینکه «اهله» هم سرعت توی آن هست هم دقت توی آن هست هم هزینه ندارد بی هزینه هست هم بدون آبروریزی است از فامیل بیاید که… «ان یریدا»، «یریدا» اراده کلمه اراده یعنی خواستن جدی یعنی واقعا دو تا داوری هم که جمع شدهاند برای آشتی کنان تصمیم جدی داشته باشند «یرید» اراده تصمیم جدی «ان یرید اصلاحا» یعنی هدفشان هم اصلاح باشد نه اینکه طرفدار داور مرد به نفع مرد بکشد داور زن به نفع زن بیشتر شکاف دو تا می شود «ان یرید اصلاحا» هر دو هدفشان اصلاح باشد اگر حسن نیت داشتی اگر تصمیم جدی بود اگر حسن نیت داشتی اگر به نفع من داور مرد به نفع مرد نکشید داور زن به نفع زن نکشید «یوفق الله» آنوقت خدا توفیق می دهد یعنی اینهارا… توفیق جوش می دهد یعنی اگر خواستید خدا کمکتان کند باید حسن نیت داشته باشید خیلیها که کمکت خدا نمی کند چون حسن نیت نداشتی می خواستی کلاهبرداری کنی به فکر نان خودت بودی نه به فکر حل مشکل جامعه. اگر شما هدفت اصلاح باشد خدا توفیقت می دهد یکی از کارهای خیلی خوب اینست که خانواده هایی که در آنها یک مسائلی هست بچه از بین می روند عمرشان تلف می شود اعصابشان خورد می شود مریض می شوند فتنه به بیرون کشیده می شود یکی از خدمتهای مهم اینست که آدمهای تحصیلکرده و ریش سفید آدمهای آبرودار محبوب بروند سریع یک جلسه میهمانی درست کنند اینها را حل کنند حل مشکلات یک خانواده یعنی حل مشکلات یک نسل نو یکی از خدمات، خدمات خانوادگی اینست بحث ادامه دارد وقت ما تمام شد خدایا! هر که هدفش اصلاح هست…هر کسی هر نیت اصلاحی دارد به او توفیقی مرحمت بفرما. و هرکس هم در غالب اصلاح اهداف دیگری دارد او را هم اگر قابل هدایت است هدایت بفرما. رهبر ما، دولت ما، مرز ما، انقلاب ما، کشور ما، آبروی ما، نسل ما، ناموس ما حفظ بفرما قلب آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از ما راضی بدار. «و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1390