responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1392
بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏بحث کمک به مردم بود در جلسه قبل انواع کمک را گفتیم کمک با زبان یک چیزی را اطلاع دارید باید بگوئید البته یک جاهایی هم باید نگوئید اگر مسائل شخص است حق ندارید بگوئید اگرمربوط به امت است باید بگوئید. مثال زدم با کسی توطئه می‏کند با شرق با غرب قرارداد می‏بندد هروئین و تریاک حمل و نقل می‏کند که اگر نگوئید نسلی از بین می‏روند کمک با زبان کمک با شمشیر مستضعفیه با قدرت کمک با قلم کتاب خاطره مطالبی گفتیم در این جلسه می‏خواهم کمک پولی را بگویم انواع کمک‏ها کمک با وام با پول الان در مملکت ما افرادی هستند وضع مالی شان خیلی خوب است پولهای سنگینی دارند و اینها حالا من نمی‏دانم چه حسابی می‏کنند فقط یک جمله به شما بگویم.

قرض دادن بهتر از بخشیدن است

 کسانی که پول اما پولشان را حاضر نیستند حتی وام بدهند ثواب قرض الحسنه بیش از ثواب بخشیدن است حدیث داریم که اگر پولی را ببخشی 10 تا پاداش به تو می‏دهند اما اگر قرض الحسنه بدهی 18 تا برای اینکه طرف وقت بخشیدن احساس فقر و خفت و خجالت می‏کند اما قرض الحسنه نه امروز می‏گیرم بعدا می‏دهم دیگه خیلی منتی ندارد گر چه قرض گرفتن هم آدم یک خورده سنگین برایش اما کمک بلاعوض آدم بیشتر تحقیر می‏شود و لذا قرض دادن خیلی ثواب دارد.

وام به محرومان، وام به خداست

 بقدری قرض دادن ثواب دارد که خدا می‏گوید فکر نکن به مردم قرض می‏دهی به من قرض می‏دهی «من ذا الذی یقرض الله» نمی‏گوید «من ذاالذی یقرض الناس» توی قرآن چند تا آیه داریم برای قرض الحسنه در همه قرض السنه‏ها هیچکدامش نمی‏گوید «من ذا الذی یقرض الناس» می‏گوید «من ذا الذی یقرض الله» اینکه میگوید «یقرض الله» یعنی قرض دادن وام دادن به خلق خدا انگار وام دادن به خداست.وقتی آیه نازل شد «من ذا الذی یقرض الله» بعضی‏ها مسخره کردند. پیغمبر (ص) را گفتند معلوم می‏شود خدا گدا شده میگوید به من وام بده «ان الله فقیر و نحن اغنیاء» آیه در قران است معلوم می‏شود خدا فقیر است. ما غنی هستیم می‏گوید: نه خیر خداوند با یک اراده کوه‌ها را می‏تواند طلا کند می‏خواهد تو را رشدت بدهد می‏خواهد تو دل بکنی افرادی که دل نمی‏کنند از پول بسیار بد جان خواهد داد. مرد نشان خیلی سخت خواهد بود چون کسی که الان از یک دهم پول از یک مقدار پولش نمی‏گذرد خیلی جان کندنشسخت است. خمس دادن واجب است زکات دادن واجب است. ما امسال یک حدیثی را نوشتیم حدودچند هزار به پارچه یعنی به یک نفر زنگ زدم از افراد محترم و خیر گفتم فرض کن می‏خواهی کاندیدا شوی شما اگر می‏خواستی کاندیدا بشوی پارچه تبلیغاتی نمی‏خواستی؟ بیائید آقا زکات را کاندیدا کنیم. زکاتی که 32 تا آیه داریم سوت و کور اشست. بیائید زکات را کاندیدا کنیم صدها آیه و حدیث راجع به زکات داریم یک حدیثی را بیائیم باپارچه بنویسیم چند هزار تا پخش کنیم توی ایران اسم کسی هم نباشد. آخر گاهی وقتها افرادی می‏گویند اسم من باشد نه اسم هیچ کس نباشد فقط یک زکات قربة الی الله اینرا چیز کنید… بدهیم به این شوراهای اسلامی بدهیم به این روستائیان عزیز که اینرا توی روستاها بزنند توی شهرها بزنند. حدیث، حدیث قشنگی است بریا همه خوب است ما راجع به کمک مالی. پس موضوع بحث مان خدمت به مردم از راه آنهائی که گفتیم از راه زبان بود که گفتیم قلم که گفتیم قدرت که گفتیم مال، حالا از راه مال فعلا قصدمان از راه مال است.
 «من ذا الذی یقرض الله» «یقرض الله قرضا حسنا» کیلمه قرض دادن چند بار توی قرآن تکرار شده. همه جا هم حسن است هیچ جا نگفته «یقرض الله» همه‏اش گفته «قرضا حسنا» که ما هم در صندوقها می‏گوئیم صندوقهای قرض الحسنه. این قرض الحسنه چون می‏گویند حسنا(حسنه) این حسنه چی چیه؟ قرض حسن چی چیه؟ 10 تا شرط دارد قرض حسن:
 یکی دو تا اش را بگوئیم قرض الحسنه، قرضی است که طرفمان را خوارش نکنیم با عزت بهش قرض بدهیم قرض الحسنه اینست که سریع بهش بدهی معطلش نکنی. آخر بعضی‏ها یک پولی می‏خواهند بدهند به یک کسی طرف را زجرش می‏دهند. یک آقایی بود وقتی می‏خواست پول بدهد به یک کسی می‏گفت خوب یا ببینم نمازت را بخوان ببینم. اصول دین چند تا است؟ شغلت چیه؟ یک مرده شوری نیاز به پول داشت رفت پهلوی آقا و گفت آقا یک پولی به ما بده مدتهاست که کسی نمرده و من بی پول شدم. گفت: شغلت چیه؟ گفت: مرده شوری. گفت: بگو ببینم مرده را چه جوری می‏شوری؟ گفت: خوب وقتی دفنش کردی تلقین چه جوری می‏خوانی؟ هی گفت، گفت، گفت این مرده شوره خسته شد. گفت: آقا ببخشید ما یک چیز دیگر در گوش مرده می‏خوانیم وقتی می‏خواهیم از قبر بیائیم بیرون. گفت: چی می‏خوانی؟ گفت: تنگ گوش مرده می‏گوئیم خوب شد مردی نیازت به این آقا نیافتاد.
 حالا گاهی قرض الحسنه….اینها یک سری چیزهایی استکه… قرض الحسنه سریع یک بی منت دو برای کار مفید آخر گاهی وقتها آدم قرض می‏گیرد برای اینکه ملا یک کار مستحبی برای چی؟ ربا توی آن نباشد من اینقدر می‏دهم که بعدا… قرض دادن به خدا….. حالا کمک پولی…

نقش خمس و زکات در مال حلال

راجع به همین زکات امام فرمود: اگر مردم زکات مالشان را بدهند فقیری روی زمین باقی نمی‏ماند. الله اکبر« ان الناس» بدرستی که مردم «لو» اگر «ادو» ادا کنند بپردازند « زکات اموالهم ابقی» باقی نمی‏ماند «فی الارض فقیر» در زمین فقیری باقی نمی‏ماند. خیلی‏ها راجع به فقر زدایی کمیته و… توی فکراینها بودند و هستند راه فقر زدایی زکات است. شاید بشود گفت: من این کلمه را با شاید می‏گویم اگر 15 کیلو یک کیلو گندم حساب کنیم شاید بشود گفت درجمهوری اسلامی فقط زکات گندم 150 میلیارد تومان که هر یک میلیارد هم هزار تومان است. 150 هزار میلیون تومان فقط زکات گندم است غیر از خرما و طلا و نقره، کشمش و شتر و گاو و گوسفند و اینها فقط زکات…. زکات گندم.
 آنوقت 150 میلیارد تومان چند تا خانه دو تا خانه اتاقی می‏شود وام داد؟ چقدر جهازیه؟ چقدر مشکل حل می‏شود؟ امام فرمود: اگر مردم زکات مالشان را بدهند «مابقی فی الارض فقیرا» حالا ندهیم چی می‏شود؟

نقش زکات در حفظ اموال از خطرات

 هر شب پای تلویزیون یک خاطره تلخ سیل آمد کجا را از بین برد. چند میلیارد ضرر زد طوفان شن کجا را چند میلیارد ضرر زد نمی‏دانم انفجار کجا چی، چی شد. چی چی، چی چی شد چی چی، چی چی شد می‏دانید چرا سیل و زلزله و طوفان؟ امام صادق (ع) فرمود: «ماتلف» یک حدیث داریم «ما ضاع» یک حدیث داری «ما هلک» یک حدیث داریم حدیث‏ها مختلف است. تلف شد. ضایع نشد، هلاک نشد، «ما تلف مال فی بر» «بر» یعنی خشکی «و لا بحر» دریا- مالی تلف نمی‏شود در خشکی و در دریا «ما تلف مال فی بر ولا بحر الا تبرک زکاة» مگر بخاطر اینکه مردم زکات رانداده‏اند خلاص. 24 سال از انقلاب رفت ما دیدم برای زکات هیچ کس هیچ کاری نکرد. حج یک آیه توی قرآن داریم در کل قرآن یک آیه داریم که حج واجب است. در تمام قرآن یک آیه داریم خمس واجب است در تمام قرآن یک آیه داریم روزه واجب است. یعنی حج، خمس و روزه یک آیه بیشتر نداریم. اما زکات 32 تا آیه دایم. البته زکات به معنای عام آنوقت برای حج ببینید چه سازمان حجی داریم؟ برای خمس نسبتا مردم جریانند روزه که موج می‏افتد ماه رمضان همه روز می‏گیرند. همه گندم‌ها، گندم‌های یعنی تقریبا قریب به اتفاق گندم‌های اکثر گندم‌ها، گندم‌های زکات نداده آنوقتما گندم زکات نداده می‏خوریم. بعد لباس یک رنگ می‏پوشیم تواشیح می‏خوانیم، سرود می‏خوانیم، کامپیوتر، اردو، خطاطی، ایام فراغت، تعلیم، تربیت، اینترنت، ماهواره یعنی مثل کسی که هواپیما باید یک ینزین مخصوص بریزند توی آن عوض بنزین مخصوص گازوئیل می‏ریزند توی هواپیما بعد هی می‏آیند صندلیها روکشش را عوض می‏کنند، خلبان عینکش را عوض می‏کنند، یقه خلبان رادرست می‏کنند، آقا گازوئیل توی اش است گیر جا دیگه است.لقمه‏ها، لقمه‏های پاکی نیست آنوقت ما می‏خواهیم با حدیث و قرآن وخطبه و… گیر جای دیگر است. من نمی‏دانم چرا کسی به فکر زکات نیست قبول ندارند؟ به هر کس می‏گوئیم می‏گوید چرا قبول داریم به هر حال حالا ما برای اولین دفعه بعد از 24 سال گفتیم این حدیث را… امام صادق (ع) فرمود: مالی در دریا و خشکی تلف نمی‏شود مگر اینکه بخاطر اینکه زکات ندادند.
 چند هزار تا این پاچه‏ها هست توی روستاها بعد هم زکات را نمی‏گوئیم بی بی…. بدید به کی‏ها! هر کس را که قبولش دارید زکات را پهلویش جمع کنید خرج هان روستای خودتان بنید چون حدیث داریم تا روستا فقیر دارد کسی حق ندارد زکات رابردارد و ببرد جای دیگر چراغی که به خانه رواست… منتهی به طرف هم نگوئید زکات است چون ممکن است یک آدم آبرو داری باشد وقتی بگویی زکات است خجالت بکشد بهش نگو زکات است کمکش بکن ولی اسم زکات را نبر. اگر طرف از کلمه زکات ناراحت می‏شود بهش نگو زکات است چقدر ما می‏توانیم بچه‏های تیز هوشی که باباشان پول ندارد از درس ماندند. خواستگار می‏آید برای دختر، چون باباش جهازیه ندارد می‏گوید فعلا دخترم را شوهر نمی‏دهم. چقدر افراد توی خانه می‏سوزند و ما گندم زکات نداده می‏خوریم. بهر حال کمک با مال، فکر هم نکنید که بعضی کارها مستحب است‏ها. سیر کردن گرسنه‏ها مستحب نیست واجب است. یک چیزی برایتان بگویم قرآن می‏گوید اهل بهشت از اهل جهنم می‏پرسند چطور شد شما رفتید توی جهنم؟ «ما سلککم فی سقر» مدثر، 42
 چطور شما جهنمی شدید؟ می‏گویند به چهار دلیل یکی اش این است «و لم نک نطعم المسکین» به گرسنگی‏ها رسیدگی نمی‏کردیم، رسیدگی به گرسنه‏ها اگر مستحب باشد آدم به خاطر مستحب که جهنم نمی‏رود می‏گوید: «ما سلککم فی سقر» چرا توی جهنمید؟ می‏گوید: به گرسنه‌ها نرسیدیم، به گرسنه نرسیدم، چقدر ما خانه داریم که مادر بازرسی کردندها یکی آمد پهلوی من می‏شناختمش آدم امینی بود. آدم درستی بود دروغ نمی‏گفت. آدم خیلی محترمی بود می‏گفت در نصف روز رفتم در یک منطقه‏ای 15 تا…… خانه‏های زیادی دیدم. توی 15 تا رفتم ق…چیز گفتم می‏خواهم آشپزخانه راببینم رفتم در قابلمه را باز کردم دیدم آب است و گرچه گفتم چیه؟ گفت: ما به بچه‏ها می‏گوئیم آبگوشت است ولی گوشت ندارد ولی برای اینکه رنگ این آبه عوض بشود آب گوجه می‏پزیم به بچه‏ها می‏دهیم اجمالا زکات واجب است خمس واجباست. آقایانی که هی به فکر تغییر ماشین به فکر تغییر مزرعه به فکر تغییر لباس تبغی…تغیی…می‏دارند وضعشان را عوض می‏کنند به فکر این گرسنه‏ها هم باشند روز قیامت می‏سوزند می‏پرسند چرامی سوزید؟ می‏گویند به فکر گرسنه‏ها نبودیم، کمک به فقراء..
 مسئله دیگر انیست که کمک به فقراء شرائطی دارد (یک صلواتی بفرستید) حدیث داریم که کمک به فقراء در هر حال حتی توی نماز انگشترش را داد یعنی کمک به آنها توی نماز نگفت بنشین نمازم تمام شود حضرت علی (ع) توی نماز کمک کرد یکی توی نماز که می‏گویند حضور قلب لازم است حضرت امیر (ع) توی نماز کمک کرد به فقیر. گاهی هم می‏پرسند که آقا شما که می‏گوئید حضرت علی (ع) سرنماز تیر از پایش کشیدند. متوجه نشد چطور اینجا متوجه شد که این فقیر است. از خدا به غیرخدا عیب دارد. ولی کمک ه فقیرخدایی است توجه به خدا هم خدایه اینجه از خدا به خداست از خدا به خدا اشکال ندارد. کسی آدم پولش را دور ریزد حرام است. اما اگر پولش را از این جیب بر دارد بگذارد توی آن جیب…. و این هم شاید بخاطر اینکه امیر المومنین (ع) می‏خواهد به ما بگوید که کمک به فقراء بقدری مهم است که اجازه نداری نماز را تمام کنی همان توی نماز کمک کن به فقیر. در حال اعتکاف امام حسین (ع) معتکف بود سه روز باید… آخر اعتکاف یعنی سه روز برو توی مسجد بیرون نیا عبادت کن. یکمرتبه یکی کارش داشت به خاطر مشکل یا کار حضرت اعتکافش را شکست خیلی مهم است‏ها. یعنی آدم روزه بگیرد تا 10 دقیقه به غروب 10 دقیقه به غروب روزه‏اش را بشکند می‏گویند بابا 10 دقیقه دیگر افطار است. روزه ات را سوراخ نکن نه سه روز امام حسین (ع) بماند نزدیک غروب روز سوم یک کسی گفت: یا امام حسین (ع) من یک کاری دارمباید بیائی حل کنی. ایشان اعتکافش را شکست رفت کار مسلمان را… خدمت به مردم حتی ول به قیمت اینکه امام حسن مجتبی (ع) طوافش را از بین ببرد خوب.
 حدیث داریم خدا به کسی که کار مردم را حل می‏کند میگوید: «علی ثوابک» ثوابت مال خودم به گردم خودم« و لا ارضیک بدون الجنة» کمتر از بهشت هم بهت نمی‏دهم وحدیث داریم حضرت فرمود: «ان الله فی عون المومن مادام المومن فی عون اخیه المومن» تا مادامی که تو، تامادامی که تو در فکر مردمی خدا در تدبیر توست. اشتباه می‏کنند اینهاییکه قد قامت الصلوة نمی‏روند. درمغازه می‏ایستند می‏گویند حالا فعلا دو تا مشتری را راه بیندازیم حدیث داریم اگر انسان وقت نماز برود توی مسجد آن ساعات و دقایق که توی مسجد است خداوند جبران می‏کند با مشتری‏های دیگر. این فکر می‏کند حالا دو تا سطل ماست فروخت شانه تخم مرغ فروخت 20 مت هم پارچه فروخت یک حلقه طلا  فروخت حدیث داریم اگر وقت اذان شما رها کنید بروید تو مسجد تامادامی که شا توی مسجدید خداهمان لحظه تقدیر خیر برای شما می‏کند یعنی جبران میکند.
 شما یک آماری دارید بسم الله الرحمن الرحیم طبق اداره فلان آمار فلان تمام کسانی که وقت ظهر رفتند مسجد هشت شان گرو نه کلاهشان پس معرکه است و تمام کسانی که قد قامت الصلوة شنیدند در مغازه ایستادند اینها وضعشان بهتر می‏شود. آماری نداریم هیچ آماری نداریم اتفاقا داریم آدمهاییکه حرض می‏زنند بی اعتنایی به مقدسات می‏کنند و… اصلا کسی صدای اذان رابشنود و مسجد نرود آدم بی ادبی است. من این مسئله را زدم اجازه بدهید تکرار کنم اگر من یک بچه‏ای داشته باشم من صداش می‏زنم می‏گویم آآقازاده این سرش را بلند می‏کند میگویم آقا زاده، آقا زاده، آقازاده هرچه صداش می‏زنم می‏فهمد سرش رابلند نمی‏کند امشب شما اگر بروید خانه بگویند یک خاطره بگو چی میگی؟ می‏گویی یک خاطره همین آقای قرائتی که بلبل زبانی می‏کند توی تلویزیون یک اولاد تربیت کرده جانور هرچه صداش می‏زد صداش نمی‏داد خیلی بچه‏اش بی ادب است. این آخوندها به بچه خودشان هم نمی‏رسند بعنوان یک خاطره تلخ می‏گویی صدای بچه‏اش می‏زند…. حالا خدا صدا تو می‏زند می‏گوید:
 الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، حی علی الصلوة، اگر خدا صدایت و شما… تلفن خدا زنگ بزند وشما گوشی تلفن را برندارید خدا صدات کند… بی اعتنا باشی آنوقت ادب اینه؟
 قرآن می‏گوید مومن کسی است که صدای اذان را شنید دلش تو بریزد «انما المومنون» مومن واقعی کسی است که «اذا ذکر الله و جلت قلوبهم» اصلا ناراحت بشود حالا اگر نماز اول وقت نمی‏خواند نماز اول وقت واجب نیت اما به هر حال هی دغدغه داشته باشد. خدا رحمت کند یکی از علمای بزرگ به من می‏گفت: من در عمرم نماز را اول وقت خواندم ولی ثواب ندارم گفتم چرا؟ گفت: برای اینکه من نماز اول وقت می‏خوانم که خیالم راحت شود هیمنکه نماز نمی‏خوانم انگار یک شر… همینطور هی می‏گویم نمازم را نخواندم هی می‏گویم نمازم را نخواندم هی میگویم نمازم را نخواندم من که نماز اول وقت می‏خوانم میگویم چی؟ می‏خواهم خیالم راحت شود و لذا روز قیامت نمی‏توانم بگویم خدایا به عشق تو نماز خواندم میگویم نمازم رااول وقت خواندم که راحت…خودمان ه به هم می‏گوئیم هامی گوئیم ببین پا شو نمازت رابخوان راح شی. یعنی گیر کردیم یا می‏گوئیم ما که نمازمان را خواندیم و راحت شدیم یعنی انگار افتاده بودیم اصلاکلمه راحت بکار می‏بریم البته پیغمبر (ص) هم با نماز راحت می شد منتهی پیغمبر (ص) با نماز راحت می‏شویم وقتی پیغمبر (ص) بهش فشار می‏آمند می‏گفت بلال اذان بگو «ارحنی یا بلال» یعنی با الله اکبر من را یاد خدا بینداز تاغمهایم کم بشود. بروم در یک دنیای دیگر. پیغمبر (ص) با الله اکبر استراحت می‏کرد ما از الله اکبر استراحت می‏کنیم.

انواع برخورد خداوند با خطاکاران

 آخر دکتر دو جور دکتر داریم. یکبار دکتر می‏گوید: بگذار هر چه می‏خورد بخورد یعنی چه؟ یعنی بالحمد لله سالم سالم است. آزمایش هایش همه سالم است هیچ مشکلی ندارد هر چه می‏خواهد بخورد بخورد. یکبار هم دکتر می‏گوید بگذار هر چه می‏خواهد بخورد، بخورد، یعنی دیگه مردنیه بنابراین اینکه دکتر می‏گوید هر چه می‏خواهد بخورد، بخورد اینه شما نگوئید که آقای قرائتی شما می‏گوئید حدیث داریم اگر زکات ندهید باران نمی‏آید، چهار پاها گاو و گوسفندها می‏میرند. بگو خیلی خوب پس کانادا صبح تا شام زکات می‏دهند که باران می‏آید. فلان کشور که زکات نمی‏دهند اصلا مسلمان نیستند چطور دائما باران می‏آید حالا ما زکات نمی‏دهیم باران نمی‏آید فلان کشور که اصلا دین ندارد باران می‏آید بابا آنکه دین ندارد باران می‏آید مثل همان دکتری است که میگوید: بگذار هر چه می‏خواهد بخورد، بخورد، این کار از کار گذشته این می‏گذارد برای امتحان آخر سال.
 من نمی‏دانم این مسئله را شنیدید یا نه. اگر نشنیدید دفعه اول است و چقدر قشنگه اگرهم شنیدید دو بار بشنوید بعضی چیزها تکرارش بد است مثل کراوات دو تا کراوات روی هم بزنی زشته بعضی چیزها تکرارش هم خوب است مثل گل بو کردن دو بار آدم بو می‏کند اگر گفتم دو بار بشنو اگر نگفتم دفعه اول باشد من سه تا آیه قرآن رابا یک مثل می‏گویم فقط به شرطی که زیادی گوش بدهید. یک قطره چای گاهی می‏ریزد به عینک گاهی همین قطره چای می‏ریزد به پیراهن گاهی همین قطره چای می‏ریزد به فرض شما سه جور برخورد می‏کنید: اگر به عینک ریخت فوری عینک ات را در می‏آوری و پاک می‏کنی همان فوری اگر به پیراهن ریخت فوری پاک نمی‏کنی می‏گویی خوب می‏روم خانه پیراهن را عوض می‏کنم بعد هم می‏شورم آخر هفته اگر روی قالی ریخت نه فوری پاک می‏کنی نه می‏گویی یک ساعت دیگر می‏رویم توی خانه پاک می‏کنیم می‏گوئید شب عید یک شیلنگ می‏گیریم می‏دهیم به آخر سال لک مثل گناه ماست به آدمهای مومن که لک افتاد یعنی مومن اگر گناهکرد خدا فوری گوشمالی ش می‏دهد زکات ندادی بچش زلزله، سیل،چهار پاهایت می‏میرد. آفت. خوبها اگر خلاف کنند خدا فوری توی همین دنیا حالشان را می‏گیرد بدها که گناه کنند می گوید خیلی خوب بگذار بگویند جاوید شاه می‏آید سال 57 که مردم بگویند مرگ بر شاه. چند سال صبر کن یم گذاریم برای چند روز دیگر بد، بد، بدها که خلاف کنند می‏گوید باشد برای روز قیامت منتهی هر چه عقب‏تر بیفتد خطرش بیشتر است یعنی اگر زود باشد به دستمال کاغذی اگر گذاشتی چند روز دیگر با مشت و مال اگر گذاشتی باقالی با دسته بیل یعنی عید دیگر قالی‏ها را با بیل یعنی هرچه به عقب بیفتد جریمه‏اش بیشتر می‏شود.
 آقای قرائتی این مثل‏ها را کجا می‏گویی مثل را خدا به ذهنم انداخت خدا یک قدرتی به من داده قدرت تمثیل یعنی شاید چند هزار مثل را خدا همینطور به ذهنم انداخته خلق کردم از احدی هم نشنیده‏ام. حالا بنا دارم این مثلها را جمع کنم بعنوان یک خاطرات شیرینم را جمع کنم نوارش کنیم شوفرهای کامیون توی بیابان بخندند این خسته از زنش جداست توی آفتاب گرما چه اشکال دارد که ما یک نواری درست کنیم نوار خنده اشکال دارد من بخندانم کی گفت آخوندها بگریانند وزارت ارشاد تنبک بزند گاز اشک آور را دادند به ما تنبک را دادن به آنها بنده اگر هنرمندم می‏توانم بخندانم و من اگر بخندانم همه بیابانها را می‏توانم کتابخانه‏اش کنم منتهی نه خنده دلقکی خنده‏های همراه با حکمت یعنی با می‏توانیم خنده حکمتی تولید کنیم. سه تا آیه قرآن بگویم برای این مثلی که زدم. مثل عینک آیه‏اش اینه «ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم»
 این گوشمالی که خوریدی‏ها این سیلی که خوریدی‏ها بخاطر این بود که دسته گل آب دادی یک حرف زشت زدی یک حرف زشت بهت زدند اینجا همیچین کردی آنجا همچین شد معلوم می‏شود آدم خوبی هستی خدا فوری حالت را گرفت عینکی معلوم می‏شود لطیفی آیه‏ای که چند روز دیگر باشد آیه‏اش اینست «جعلنا لمهلکهم موعدا» برای (مهلک) یعنی هلاکتشان یک موعدی گذاشتیم حال عجله نکن سه روز دیگر پیراهن را می‏شوریم «جعلنا» قرار دادیم «امهلکهم» یعنی برای هلاکتشان «موعدا» یک موعدی حالا عجله نکن. چند روز دیگر آیه دسته بیل گذاشتیم برای قیامت چی؟ قرآن می‏گوید: «انما نملی لهم» اصلا کاریشان نداریم برای روز قیامت می‏گذاریم.
 یزید به زینب کبری (س) گفت: دیدی حسین (ع) کشته شد. زینب کبری (س) فرمود: «انما نملی لهم» خدا گذاشته برای امتحانات آخر سال کیف نکن دو روز مستی گذاشته بریا شب عید با دسته بیل حالت را بگیرد. «انما نملی لهم» او گفت: دید ما پیروز شدیم فرمود: جوجه را باید…..بگذار تا قیامت هم بشه ببینیم با هم چیه همه‏اش توی دنیا نیست که ما وقتی خواستیم قضاوت کنیم باید دنیا و آخرت را با هم حساب کنیم.
 یک کسی پهلوی یک ولی خدا استخاره کرد. برای یک تجارتی گفت بده.گفت ول کن بابا بده یعنی چه؟ رفت آن کشور و آن سفر وتجارت هم کرد سود خوبی گیرش آمد. آمد و گفت: آقا یک سودی کردم! پس چی چی شمامی گوئید بده؟ آقا هم اهل معنا بود یک خبرهایی داشت ازیک جاهایی گفت: شما در این سفر یادت هست که خوابیدی چاشتی بلند شدی نمازت قضا شد. گفت: بله. گفت: بله سودن خوب بود اما یک نمازت قضا شد. امام آمد دید یک کسی خانه بلند می‏سازد. فرمود: «رفع الطین» جمله قشنگی است فرمود:«رفع الطین» طین با طاء دسته دار یعنی گل تین با دو نقطه یعنی انجیر «و التین و الزیتون» یعنی قسم به انجیر «رفع الطین» یعنی گل‏ها را بالا «وضع الدین» دینش را آورده پائین. «رفع الطین و ضع الدین» یعنی گاهی وقتها ممکن است آدم یک چیز قشنگی ولی با چه قیمتی آقا جلسه خوشی بود چه خوشی؟ خیلی خندیدیم می‏دانی چندتا مومن را مسخره کردی؟ می‏دانی چقدر توی این جلسه غیبت شده.
 مرحوم مطهری می‏گوید در یک جلسه‏ای بودم از جلسه که آمدم بیرون گفتم معلوم نیست م… امشب من بتوانم نماز شب بخوانم چونکه این جلسه گناهی شد. و من هم این گناه را… حالا گناه هم معلوم نبوده مثلا هرزه گو مثلا هرزه گفتند یعنی می‏گفت این کلماتی که گفته شد توفق نماز شب را از من خواهد گرفت. حدیث داریم اولین گناهی که انسان می‏کند اولین چوبی که می‏خورد اینست که از عبادات لذتی نمی‏برد. آقای قرائتی یک مرجعی نداریم که بگوید نماز صبح نخوانید؟ صبح‌ها مشکله نماز خواند نمی‏شود حالا ما خمس ندهیم؟ یک کسی آمد پهلوی امام رضا (ع) و گفت: آقا نمی‏شود که ما خمس ندهیم. فرمود: می‏خواهی نده، نده. امام جواد (ع) فرمود: تو فکر می‏کنی ما نیازی به پول تو داریم؟ ما می‏توانیم بامعجزه سنگ را آ…. طلا کنیم اینکه میگوئیم خمس بده می‏خواهیم تو دل بکنی وگرنه خدا چه نیازی دارد به ما؟

حسرت در قیامت به خاطر دوری از خدمت

 کمک مالی برادرها و خواهرهایی که پولی دارید اگر می‏توانید پولتان را چهار تا جوان کارش را حل کنید.این اشتغال به گردن دولت… آخر دولت که کسی نیست جز خودتان اصلا نماینده مجلس کیه؟ همان آدمهای معمولیاند که مردم بهش رای دادند امام جمعه کیه؟ رئیس جمهور کیه؟ از خودتان همین مردم خودتان است. از بدنه مردم است. «رسول منم» میگوید پیغمبر (ص) ازخودتان «انا بشرمثلکم» هی می‏گویند آقا دولت حل کند شما نمی‏توانید حل کنید؟ بالاخره شما دو نفر را می‏توانی راه بیندازی آن ه دو نفر رامیتواند راه بیندازد آن هم دو نفر را می‏تواند را بیندازد. این طناب را هی نگوئید می‏تواند پاره کن بسم الله الرحمن الرحیم طناب اشتغال را هیچکس نمی‏تواند پاره کند «بسم الله الرحمن الرحیم» طناب ازدواج را هیچکس نمی‏تواند پاره کند. بسم الله الرحمن الرحیم طناب مسکن را هیچکس نمی‏توند حل کند ولی اگر این طناب را نخ نخ کنی. هر کسی یک نخ را می‏تواند پاره کند. هر کسی یک نخ را می‏تواند پاره کند بنده یک جوان را می‏توانم دامادکنم. آن یک دختر رامی تواند جهاز بدهد آن یک نفر رامی تواند دو سه تومان وام بدهد یک ماشینی، وسیله کاری کمک کند می‏توانیم کمک کنیم.
 خدایا تو را بحق محمد (ص) و آل محمد (ص) این را هم به شما بگویم اگر کمک نکنید روز قیامت حسرت خواهیم خورد یکی از اسمهای قیامت «یوم الحسرة» یعین می‏گویم اه!! اه!! می‏شد من این کار را بکنم هیچ طوری نمی‏شد خیلی کارها می‏شد. ماه رمضان ماکه یک وعده نهارکم می‏خوریم طوری می‏شود؟ می‏شود داریم می‏رویم خوب اینرا هم سوارش کنیم می‏شود خیلی کارها را می‏شود بکنیم اگر تصمیم بگیرند متمکنین ما اگر کشاورز هاتصمیم بگیرند زکات بدهند بازاری‏ها تصمیم بگیرند خمس بدهند 6 ماه بخش عظیمی از ببخشید بخش عظیمی بیخود می‏گویم بخش عظیمی امام صادق (ع) فرمود: کل فقراء سیر می‏شوند «ان الناس او ادو زکات اموالهم» امام صادق (ع) فرمود: اگر مردم زکات بدهند هیچ فقیری نمی‏ماند اگر همه مردم خمس بدهند همه مشکلات یکساله حل میشود آقا خمس نمی‏دهد آقا همزکات نمی‏دهد خانم طلایش را را قایم کرده، آن آقا هم پولهایش را توی بانک ذخیره کرد و این دولت یک کاری بکند خوب بسم الله می‏شود شما دولت شی؟ شمادولت شو ببینم چه می‏کنی؟ الحمد لله همه خطوط سیاسی دو سه روز رئیس شدند خیلی خوبه دو سه روز اینها پائیز شه آنها بهار می‏شود دو سه روز دیگر اینها بهار می‏شوند آنها پائیز می‏شوند همه خطوط سیاسی هم بهار داشتند هم پائیز مشکل مملکت را باید حل کند. برای رضای خدا که منت هم توی آن نباشد خدایا تو را به حق محمد (ص) و آل محمد (ص) ملت و دولت را کمک کنید یک جوری کن که به ما نخندند نگویند مسلمانها باید حتما یک آقا بالاسر داشته باشند مسلمانها نمی‏توانند مشکل خودشان را حل کننداین ننگه برای ما من مسلمان توهم مسلمان من می‏توانم مشکل شما را حل کنم من رانندگی بلدم کمکم کن. تحصیل کردگان توی یک کوچه بسیج بشوند بچه‏های تجدیدی همان کوچه را کمک کنند بگویند آقا ما نمراتمان خوبه چهار تا بچه امسال توی درس عقب افتاده بیائیم کلاس بگذاریم کمک و الله کمک کنیم به همدیگر مشکلات حل می‏شود. این خدمت رسانی چیز مهم است.
 خدایا تو را به حق محمد(ص) و آل محمد (ص) به ما توفیق بده چنان با نیت خالص از عمر و مال و فکر و بیان و قلم و قدرت و از هرچه که به ما دادی آنگونه در دنیا استفاده کنیم که اول قبر اول راحتی ما و روز قیامت روز سرافرازی ما باش. و روز قیامت روز حست وخسارت ما نباشد. قلب آقا امام زمان (عج) را از ما راضی بفرما.
«و السلام علیکم ورحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست