responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 145
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

 رمضان 82 بحث‏مان بحث اعتدال است با هر یک از آقایان صحبت کردیم از اساتید دانشگاه، مراجع تقلید، علما، دوستان فاضل، فرهنگی‏ها، دانشگاهی‏ها، همه گفتند خیلی بحث مهمی است. چون خیلی از افراد توی بسیاری از کارها یا افراطی هستند یا تفریطی آدم میزان خیلی زیاد نداریم سه جلسه راجع به اعتدال صحبت کردیم و تا آخر ماه رمضان هم همینطور است منتهی هر روزی یک بحثی را خواهیم گفت اما توی این جلسه اصلاً حساب کنیم اعتدال چیه، اعتدال چیست؟ این بحث را ما داشته باشیم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به صراط مستقیم هدایت کن موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم، موضوع اعتدال یعنی نه افراط، نه تفریط، نه کندروی، نه تندروی، نه غلو، نه غلو، نه انکار. بعضی‏ها غلو می‏کنند. حتی حدیث داریم در علاقه به اهل بیت غلو نکنید، غلو می‏کنند، قمه می‏زند، خودش را خون می‏کند، نماز جماعت‏اش کم رنگ است، نماز جمعه‏اش کم‏رنگ است، حالا نمی‏گوئیم بی رنگ‏اند یا نمی‏رود، ولی فتیله عاشورا را بالا می‏کشد، فتیله نماز جماعت را پائین می‏کشد.

اعتدال میان دنیا و آخرت‏

بعضی منکرند، بعضی غلو می‏کنند نه ماده، فقط معنا، نه معنا، فقط مادیات، هر چه هست مادیات نه فقط معنویات هر دو «ربّنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة» حسنه در دنیا، حسنه در آخرت، در جلسه قبل گفتم 115 تا کلمه دنیا توی قرآن است، 115 تا کلمه آخرت یعنی باید هر دو با دو بال باید پرواز کرد، حتی توی بهشت نعمتهای مادی است «و لحم طیرا مما یشتهون» گوشت پرنده هر رقم اشتها داری. «و حور العین کامثال الّلؤلؤ المکنون» «انهار من عسل» «انهار» چی… نهر آب، نهر عسل، همسر زیبا نمی‏دانم چی در عین حال نعمتهای معنوی هم هست «و رضوان من اللّه اکبر» که خدا می‏گوید که: «سلام قول من ربّ رحیم» خدا به تو سلام رساند. یعنی هم آدم دریافت می‏کند. سلام خدا را هم میوه بهشتی «و فاکهة مما یتخیرون» اصلاً دین ما یعنی قرآن ما از گلابی‏اش نماز شب می‏چکد… ببینید می‏گوید: «کلّوا من الطیبات» غذای طیب و دلپذیر بخور. «واعلموا صالحاً» انگور خوردی. «واعملوا صالحاً» عمل صالح انجام بده می‏گوید از انگور عمل صالح از آن طرف می‏گوید عمل صالح انجام دادی «و فاکهة» میوه‏ات می‏دهم، یعنی می‏گوید میوه کار خوب، کار خوب میوه، یعنی قاطی هم است، یعنی مثل حرف آیت الله مدرس که گفته بود سیاست ما عین دیانت ماست، دیانت ما عین سیاست ماست.

هم ماده هم معنا، هم فرد، هم جامعه

بعضی فردگرا هستند. می‏گوید من راحت باشم گور پدر مردم. خانه‏اش را جارو می‏کند خاک‏روبه‏اش را می‏ریزد توی کوچه. برف‌ها را می‏ریزد توی کوچه، پشت بام ما برفهایش پائین شد، حالا توی کوچه راه‏بندان شد یخ بست مردم مردند. بسمه تعالی به درک خانه من تمیز باشد، من اینجا ماشین‏ام را پارک کنم ولو راه‏بندان بشود. من حمامم داغ باشد ولو دوده‏اش همسایه‏ها را اذیت کند من کفترپرانی بکنم ولو مردم آسایش نداشته باشند. من عروس ببرم گرچه بوق زدن دو بعد از نصف شب همه همسایه‏ها بیدار بشوند. من پشت بلندگو بخوانم گرچه همسایه‏های مسجد اذیت بشوند. این فقط خودش را می‏بیند، بعضی‏ها هم فقط جمع را می‏بینند، یعنی می‏گوید انسان باید به مردم برسد بابا خیلی خوب رسیدی اما نماز خودت قضا شد. خیلی خوب حالا نماز می‏خوانم اول… می‏گوید عبادت به جز خدمت خلق نیست. این شعر غلط است. عبادت خدمت خلق هم هست غیر خدمت خلق هم هست. همه چیز عبادت است، تحصیل عبادت است، فکر عبادت است، کار عبادت است، نماز شب عبادت است، ملاقات فامیل عبادت است، احترام به والدین عبادت است، نوشتن عبادت است، نوشتن حرف خوب، تمام کارهای خیر عبادت است. اینکه آدم همه‏اش را بریزد توی اقیانوس اطلس بگوید اصول دین یکی است، عبادت بجز خدمت خلق نیست، اینطور نیست خدمت خلق هم از مهمترین عبادات است اما بجز چرا؟

نه تقدّس‏نمایی، نه تحجّرگرایی‏

همه ما گرفتاریم.بعضی از این مقدسین می‏روند مثلاً حرم امام رضا (علیه السلام) یک مسجد کوچک است، همه می‏خواهند دو رکعت نماز بخوانند، این می‏نشیند، انگار ارث پدرش است، هر چه مردم زوارها نگاهش می‏کنند تکان نمی‏خورد ای… خیال می‏کند عبادتست، شنیده که سدر زدن مستحب است، روز جمعه سدر می‏زند ولو حالا یک نفر توی حمام افتاد بیفتد من سدرم را بزنم نه عمل فقط، نه فقط عمل، نه فقط… هم عمل، هم فکر، بعضی هستند فقط رساله دکترا می‏نویسند. فقط رساله فوق لیسانس می‏نویسند. یعنی هی ایده‏پردازی می‏کنند. از نظر علمی برنامه‏ریزی می‏کنند اما دست به سیاه و سفید نمی‏زنند. پای کامپیوتر نشسته 734 حدیث داریم راجع به اذان، 360 تا مال اهل سنت است، 250 تا مال سنی‏هاست، اینقدرش مال شیعه. قرن اول 18 تا قرن دوم 17 تا قرن سوم… همینطور قرن قرن می‏کند. بالاخره معلوم می‏شود چند تا حدیث داریم، راوی هایش چیه نمی‏دانم… آخرش تا آخر عمر یک اذان خودش نمی‏گوید، مثل کبابی‏هایی هستند که به همه مردم کباب می‏دهند، آخر شب خودشان نان و ماست ترش می‏خورند بعضی دلاکها را من دیدم خودشان کچل هستند ولی همه جور زلف درست می‏کنند و بعضی حمامی‏ها هم ممکن است همینطور باشند، خودش جنب است ولی همه مردم غسل می‏کنند توی حمام‏اش. ما نباید مثل سوزن باشیم برای مردم لباس بدوزیم خودمان لخت باشیم. سوزن نباشیم دلاک کچل نباشیم. حمامی جنب نباشیم، کبابی ماست ترش خور هم نباشیم. چیزی می‏گوئیم، خودمان هم عمل کنیم.
هم عمل، هم فکر. نه تعلق، نه حسادت، بعضی متملق هستندها! سلام مشتاق دیدار. قربانت بروم، جیر جیر کنم، چاکرتم، غلامتم. ما نمی‏دانم حالا… تملق چاپلوسی. بعضی افراد حسودند هر که را می‏بیند هیچکس را تحویل نمی‏گیرند. کمالات دیگران را تحمل نمی‏کنند. بعضی یک مثقال کمال ببینند دو کیلو حرف می‏زنند. بعضی دو کیلو کمال می‏بینند یک سیر حرف نمی‏زنند. افراط و تفریط. بخشش بی حساب، بخل هر دو افراط و تفریط هستند. بعضی غرق در شهوتند، بعضی هر چه هست رهبانیت، تارک دنیا. بعضی فقط عقلی‏اند، بعضی فقط احساساتی‏اند. نه عقلِ فقط نه احساسات… باید با هم باشد. بعضی محبت‏شان تند است، بعضی غضب‏شان تند است «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه راست…. افرادی هستند عاشق یک چیز می‏شوند، آدم داریم توی مملکت من می‏شناسمش حاضر است میلیونها تومان بدهد که شماره شناسنامه‏اش با شماره ماشین‏اش با پلاک در خانه‏اش، با شماره تلفن‏اش، شماره‏هایش یکی باشد. میلیونها آدم داریم که حاضر است که گل روی دمپایی‏اش با گل روی پرده‏اش با گل سقف‏اش با گل راهروش با گل قالی‏اش یک جور باشد. واقعاً ببینید انسان وقتی پوک شد عمرش را در چه راهی صرف می‏کند.

راه خدا و پیامبران، راه مستقیم‏

«اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم چیه؟ راه مستقیم راه خداست در جستجوی راه مستقیم، در جستجوی راه… راه خدا به چه دلیل «انّ ربّی علی صراط مستقیم» خدا بر راه مستقیم است. «انّ ربّی علی صراط مستقیم» خدا بر راه مستقیم است. خدا چه کرده توی قرآن: خدا گفته من، اگر می‏خواهید خط من باشید من این کار کردم «ان اول بیت وضع للناس» اولین جایی که من ساختم اول مسجدالحرام بود کره زمین اول، اولین جای کره زمین که از زیر آب درآمد مسجدالحرام بود «اوّل بیت» اوّل جای کره زمین مسجد بوده حالا ما چی؟ ما گاهی وقتها روستا و شهرک داریم، همه چیزی ساختیم فقط… یعنی «انّ آخر بیت» خدا می‏گوید اول مسجد. ما می‏گوئیم آخر مسجد «انّ ربّی علی صراط مستقیم» پیغمبر بر راه مستقیم است «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم» «انّک لمن المرسلین علی صراط المستقیم» راه مستقیم محکم است باقی راهها متشابه است. راه مستقیم آدم را به مقصد می‏رساند، باقی راه‌ها معلوم نیست آدم را به مقصد برساند.
راه مستقیم در شرائط مختلف فرق می‏کند. راه مستقیم دائمی است، اینطور نیست انسان حالا مثلاً ما سه‏شنبه راه مستقیم باشیم، چهارشنیه کج بشویم. یعنی می‏گوئیم خیلی خوب این لاستیکی که می‏خواهد برود حالا یکی دو کیلومترش باد داشته باشد، باقی‏اش بی‏باد باشد تا آخر خط لاستیک‏ها باد داشته باشد. حالا این یک متر را بدوزد، باقی‏اش بی‏نخ هم بود نه، اگر می‏خواهید بدوزد این نخ و سوزن از هم لحظه‏ای نباید جدا بشود. اگر می‏خواهید لامپ برق بدهد باید دائماً برق متصل باشد. راه مستقیم لحظه‏ای است ممکن است یک کسی نوجوانی‏اش مستقیم است، دانشجو پرت می‏شود، دانشجویی‏اش مستقیم است، کارمند می‏شود، منحرف می‏شود. اصلاً ممکن است یک کسی تا 10 دقیقه مانده به آخر عمرش مراعات بهداشت بکند، یک مرتبه یک قاشق سم بخورد. راه مستقیم یک چیزی است که… یعنی ما باید همه‏اش در نماز بگوئیم: «اهدنا الصراط المستقیم» اینطور نیست که خوب الحمداللّه، خوب بله حالا مثلاً بنده الان راه مستقیم… بنده که نشستم آقای قرائتی هستم و آخوند هستم و درس خواندم و بیست و چهار پنج سال هم توی تلویزیون حدیث خواندم، قرآن خواندم راه مستقیم هستم من حتماً؟ اجازه بدهید تلفن کنند از صدا و سیما الو… بفرمائید آقا برنامه‏های شما از این هفته تعطیل شد. الو… بفرمائید آقا مثلاً مسئولیتی که دارید توی مثلاً نهضت سوادآموزی به کس دیگر منتقل شد، مثلاً ستاد نماز چنین شد. آقا مثلاً یک چیزی یک جایی که من می‏خواهم بشود، نشود. بگذارید خلاف میل من میل‏ام بشود. بعد ببینم حالا مثلاً من انقلابی هستم یا ضد انقلاب. افرادی هستند یک شانه تخم مرغ گران بشود فحش می‏کشند. پشت سر آقا نماز نمی‏خواند. می‏گوئیم آقا چرا نمی‏روید مسجد می‏گوید این آقا در فلان مسئله همچین کرد. می‏گوئیم خوب، این گناه بوده، گناه که نکرده، شما اگر یک گناه کبیره دیدید، حق ندارید پشت سر کسی نماز بخوانید، گناه کبیره که… نه خوب، گناه کبیره نه نبوده، اما من خوشم نمی‏آید. خوب پس تو دنبال هوس خودت هستی.

راه مستقیم، از مو باریکتر، از شمشیر تیزتر

راه مستقیم از مو باریکتر است از شمشیر تیزتر، خیلی ظریف هم هست. خیلی وقتها آدم فکر می‏کند کارش درست است، بعد معلوم می‏شود درست نیست. یک کسی آمده بود، می‏گفت آقای قرائتی به به!! چه ماه رمضانی داشتیم، چه عبادتهایی داشتیم، مکه رفته بود. اینقدر از ماه رمضان مکه‏اش تعریف کرد. گفت شبها تا صبح نماز جماعت می‏خواندیم. گفتم نماز جماعت نماز تَراویج است. نماز جماعت فقط در نمازهای واجب باید به جماعت خواند، نماز مستحبی را کسی حق ندارد به جماعت بخواند، عقیده ما این است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود نماز مستحبی را به جماعت نخوانید معلوم شد شب تا صبح عبادت خواند و حضرت علی (علیه السلام) هم از او راضی نیست. مثل اینکه آدم بیاید بگوید ای بانک صادرات دیشب آمدم تمام پولهای بانک صادرات را برداشتم، خودکار خریدم، یکی یک قران می‏گویم بسمه تعالی غلط کردی. می‏گوید آقا خودکار گران است من یک قِران خریدم. می‏گوید تو به اجازه کی خریدی.
ما کارمان به شرطی درست است که به امر خدا باشد. شما توی ارتش بگو من از بس که شما را دوستت دارم به سرهنگ بگو خیلی دوستت دارم، می‏خواهم دو تا دستم را بگذارم اینجا می‏زند توی گوش‏ات. می‏گوید آقا به من اگر می‏خواهی احترام بگذاری، دستت را بگذار اینجا، بگو نه من خیلی به شما علاقه دارم، اجازه بده بگذارم بالاتر همانطور که گفتم. بگو آقای دکتر از بس که دکتر خوبی هستی شما گفتی این قرص‏ها را دو ساعت به دو ساعت بخور من هر دو ساعتی 5 تای آنها را خوردم. اصلاً خیلی کارها… الان توی خیابان یک کسی دو تا کراوات بزند به او می‏گویند خل، بابا حالا اگر خیلی هم غرب‏زده هستی و فکر می‏کنی علامت تمدن است… بعضی‏ها خیال می‏کنند حالا مثلاً تمدن است، علامت علم است. اتفاقاً تنها لباسی که هیچ علامتی نیست کراوات است. بعضی لباسها علامت صنف است که این آقا لباس خلبانی است، این آخوند است، این پرشک است، این اتاق جراحی است. این نمی‏دانم… یک لباس فرم دارد، علامت سن‏اش است، علامت سوادش است، علامت تخصص‏اش است. تنها لباسی که علامت هیچی نیست کراوات است یعنی نه سن، نه علامت سن است، نه علامت سواد است، نه علامت تخصص است، نه علامت… یک لباسی است که هیچ علامتی توی آن نیست اما حالا دلت می‏خواهد، اما حالا دو تای آن را روی هم بزنی کل اروپایی‏ها به تو می‏خندند اینطور نیست که شما اگر فکر می‏کنید ما عبادتمان…

راه مستقیم، نه کندروی، نه تندروی‏

در سفر یک عده گفتند ما که روزه می‏گیریم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود بیائید ببینم! شما مگر مسلمان نیستید؟ بابا من پیغمبر مسلمانها هستم. ببینید این آب است و آن را خورد ماه رمضان آب را خورد فرمود در سفر روزه جایز نیست. وقتی که مدرسه باز است باید از در آمد تو، شما اگر روز جمعه بیایی توی مدرسه این هم از لب در، از بالای در بیایی تو را می‏گیرند و توبیخ‏ات می‏کنند. انضباطت را کم می‏کنند اینطور نیست که… آقا آمدم مدرسه، آمدم درس بخوانم. بله باید درس بخوانی، منتهی چه ساعتی، با اجازه کی، از چه دری؟ کارهای ما اگر از روی فرمول نباشد مثل نسخه دکتری که زیر سلیقه شخصی مرا… دوا را مصرف کنیم خیلی باید دقیق باشیم که… یک وقت خیال نکنیم کارمان درست است. تشخیص راه مستقیم خیلی سخت است، خیلی هم دقیق است.
 بعضی‏ها زیارت امام حسین (علیه السلام) را شرک می‏دانند مثل وهابی‏ها که می‏گویند پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) مرد. خوب مرد که مرد شما چرا سلامش می‏کنید، زنده که نیست، می‏گوئیم بابا اولیاء خدا زنده‏اند «لا تقولوا یقتل فی سبیل اللّه امواتا» به شهدا مرده نگوئید اینها زنده هستند. اصلاً خدا سلام کرده تو چرا… من می‏گویم السلام علیک یا رسول اللّه به من می‏گویی مشرکی؟ خدا هم سلام کرده «سلام علی نوح فی العالمین»، «سلام علی موسی و هارون»، «سلام علی ابراهیم» توی قرآن سلام سلام خیلی است. شما خودتان توی نمازتان سلام می‏کنید: «السلام علیک ایها النّبی» بنابراین سلام کردن… بعضی سلام کردم به امام حسین (علیه‏السلام) را شرک می‏دانند از طرفی دیگر بعضی به درخت متوسّل می‏شوند این افراط و تفریط است، یعنی بعضی توسّل به امام را می‏گویند نه، بعضی توسّل به درخت را می‏گویند بله. بعضی پیغمبران و اولیاء خدا را تا خدا پیش می‏برند. «لقد کفر الّذین قالوا ان اللّه ثلاثة» حضرت عیسی (علیه السلام) را تا مرز خدا پیش می‏برند و بعضی اصلاً پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را می‏گویند مجنون، هم به پیغمبر می‏گویند دیوانه، هم به پیغمبر می‏گویند خدا، افراط و تفریط.

اعتدال در رفتارهای سیاسی‏

یکی سیاست را از دین جدا می‏داند می‏گویند دین همان یک کار شخصی است برو توی یک اتاق نماز بخوان خودت و خدا رابطه را قطع نکن، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشد کار به حکومت و سیاست نداشته باش. توی قرآن صدها آیه مربوط به مسائل سیاسی است این حق رهبری دارد، این حق رهبری ندارد، سیاسی است این را عزل کنید، این را نصب کنید. سیاسی است، اینها را ولی سرپرست بپذیرید. آنها را به ولایت و سرپرستی قبولشان نکنید. سیاسی است با این بجنگید، با این نجنگید سیاسی است. با اینها قرارداد امضا کنید، با اینها قرارداد امضاء نکنید سیاسی است. ما صدها آیه سیاسی توی قرآن داریم کسی که می‏گوید دین از سیاست جداست یعنی صدها آیه قرآن را باید آتش بزند نمی‏فهمد چه می‏گوید از طرفی بعضی می‏گویند دین از سیاست جداست، بعضی همه کارها را سیاسی‏اش می‏کنند. افطاری می‏خواهد بدهد ماه رمضان می‏روی توی اتاق افطاری می‏بینی اینها همه طرفدار فلان روزنامه هستند یکی از آن روزنامه‏های مخالفی که… بابا آن روزنامه‏ها اصلاً دین ندارند. مسلمان نیستند، روزه نبودند. یعنی توی این خرمایی که می‏خواهی به افطاریشان بدهید باید خط سیاسی‏ات را اعمال کنی؟ یعنی بعضی به قدری سیاسی هستند که یک افطاری به جناح مخالف چی؟ نمی‏دهند. حتی می‏خواهد یک خرما بدهد می‏گوید فلانی از ما نیست. بعضی به قدری گشادند، فکرشان که همه را می‏گویند خودی مثل اقیانوس اطلس مار و مور و خرچنگ و پلنگ و… همه را می‏گویند خودی. بعضی هم بقدری روده‏شان تنگ است که یک هسته انار توی آن گیر می‏کند یعنی اگر یک درصد سلیقه‏اش مثل سلیقه ما نباشد می‏گوید این از ما نیست.
افرادی هستند یک درصد مخالف را تحمل نمی‏کنند، می‏گویند از ما نیست افرادی هستند که می‏گویند همه مال ما شعار هم می‏دهند می‏گویند چه؟ می‏گویند (ایران برای همه ایرانی‏ها) حالا چرا این شعار را می‏دهند توی انتخابات می‏خواهند مثلاً یک چهار تا ایرانی هم که در کشورهای دیگر هستند، حالا یا سلطنت طلب هستند، یا منافق هستند یا لیبرال هستند یا آدم خوبی هستند این شعار نصف‏اش درست است. ایران برای همه ایرانی‏ها به شرطی که ایرانی‏ها هم برای ایران باشند. چطور توی انتخابات باید ببینیم بلندگوهای اینترنتی آمریکایی و اروپایی می‏گوید که ایران برای همه ایرانی و او رادیو منافق و او فلان… آن وقت وقتی ایران جنگ می‏شود، خون‏اش مال بسیجی‏هاست؟ یعنی اگر ایران خطر پیدا کرد نه خود ایرانیها بجنگند. ما آنجا آرق می‏زنیم اگر برای ایران خطر پیش آمد آنها خوششان باشد اما اگر توی مسئله غنائمی بود پُستی، پولی، مقامی بود نه ما هم هستیم. ایران برای همه ایرانیها درست است به شرطی که چی؟ ایرانیها هم برای ایران باشند، یعنی اگر دیدند واقعاً ایران جنگ است دلار بفرستند، دوا بفرستند، دارو بفرستند، متخصصین را بفرستند، آن متخصصینی که نه از تخصص شان توی 8 سال دفاع مقدس، نه متخصص شان پا توی ایران گذاشت و نه دارو فرستادند و نه هیچ کمکی کردند. آن وقت این ایرانی که هیچ وقت پایش را از روی مار برنداشته، یک عطسه برای نظام نکرده. آن وقت حالا توی انتخابات باید ببینیم که نه ما باید هماهنگ باشیم با کی هماهنگ باشیم؟ بعضی به قدری گشاد فکر می‏کنند که هر مور و ملخی می‏گویند جزو ما است. بعضی به قدری تنگ فکر می‏کنند که اگر کسی یک درصد هم سلیقه خودشان نباشد افطاری به او نمی‏دهند خیلی… افراط و تفریط اُه اُه اُه!!!
 من فکر نمی‏کنم بلایی به اندازه بلای افراط و تفریط توی جامعه ما گرفتارش باشیم. دیروز گفتم یک جا نجس می‏شود با دستمال کاغذی پاک می‏کنیم یک جا شیلنگ می‏گیرد سقف خانه را می‏شورد. یک بار سه ماه سه ماه نگاه به کتاب نمی‏کند، تابستان شب امتحان‌ها هم شب تا صبح می‏خواند زیر چراغهای خیابان همه‏اش افراط و تفریط. یکی اقتصاد را اصل می‏داند حالا… این خیلی خطر دارد، خیلی خطر دارد حالا… مثلاً خوارجی داریم این خوارج می‏گویند اگر کسی یک گناه بکند، یک گناه کبیره بکند، این فاسق است و می‏شود با او جنگید یک گروهی داریم به نام مرجئه، مرجئه می گویند قلبت پاک باشد، هر کاری کردی طوری نیست هر دوی آنها غلط است قلبت پاک باشد کافی نیست. وگرنه قرآن می‏گفت «والعصر* ان الانسان لفی خسر*الا الذین ءآمنوا» دیگر «و عملوا الصلحت» نداشت. ما این همه توی قرآن داریم: «آمنوا و عملوا الصلحت» این «عملوا الصلحت، آمنوا» یعنی قبلت پاک باشد، عمل صالح‏ات را بکن، کارهایت هم درست باشد. ایشان پسر خوبی است ولی حالا نماز نمی‏خواند، دختر بسیار باشخصیتی است. حالا نماز گاهی می‏خواند، گاهی نمی‏خواند این نمی‏شود.

استمرار و ثبات در راه مستقیم‏

تازه «عملوا الصالحات» می‏گوید: «عملوا الصالحت» ببینید یک کار تو درست باشد کافی نیست. ببینید این سه تا کلمه فرق دارد. یک وقت شما می‏گوئید مسجد، یک وقت می‏گوئید مساجد، یک وقت می‏گوئید المساجد. مسجد یعنی یکی، مساجد یعنی چند تا. المساجد یعنی کل مسجدها. یک وقت می‏گوئید صالح یعنی یک کار صالح، یک کار خوب. یک وقت می‏گوئید صالحات یعنی چند تا کار خوب. یک وقت می‏گوئید الصالحات یعنی همه کارهایت باید درست باشد. قرآن نگفته: «و عملوا صالحا» نمی‏گوید یک کار تو درست باشد. این فقط درس‏اش خوب است ولی خیلی بد دهان است. حرفهای زشتی می‏زند. این نه حرفهایش مؤدب حرف می‏زند اما 16 تا تجدیدی دارد نه قرآن می‏گوید صالح باشید نه می‏گوید صالحات باشید می‏گوید چی؟ «والعصر* ان الانسان لفی خسر* الاالّذین آمنوا»، «و عملوا صالحا» توی قرآن نداریم و «عملوا صالحات» هم نداریم. «عملوا الصالحت» آمده یعنی باید همه کارها درست باشد، همه کارها فکر خوب مطالعه خوب، کار خوب، احترام استاد خوب، بعضی‏ها به استاد احترام می‏گذارند. به پدر و مادرشان جسورند. بعضی‏ها به پدر و مادرشان جسورند، حرف‌های استاد را خوب گوش نمی‏دهند. سر کلاس بازی در می‏آورند. «الصلحت» همه کارها درست باشد.به هر حال این افراط و تفریط‌ها خیلی…

اعتدال در همه کارها و امور

اسلام مکتب اعتدال است میانه روی حالا ما به راه… راه مستقیم چه کنیم 56 تا حدیث داریم در کتاب بحار 56 تا حدیث داریم که مصداق نمونه راه مستقیم «اهدنا الصراط المستقیم» مصداق نمونه‏اش اهل بیت هستند. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) و اهل بیت آنها راهشان مستقیم است، یعنی همه کارهایشان درست است همه کارهایشان درست است. اصلاً نمره 5/19 توی هیچ کارشان نیست 56 تا حدیث داریم مراد از… «نحن صراط المستقیم» حدیثی داریم که ما راه مستقیم ما هستیم. راه مستقیم هم انسان را از کوتاه فکری بالا می‏برد، هم از بلندپروازی پائین می‏آورد. کوتاه ‏فکرها را می‏برد بالا و بلند پروازها را می‏آرود پائین. بعضی‏ها بلند پروازند، حالا یک شله زرد پخته، هی هر شب می‏گوید ببینم امشب خواب حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) را می‏بینیم، ندیدیم حالا بلکه حضرت زینب (علیها السلام) را خواب ببینیم. بابا حالا یک شله زرد چی چی از جان اهل بیت می‏خواهی. افرادی هستند یک کار خوب می‏کنند می‏خواهند 124 هزار پیغمبر هر شب بیایند به خوابشان، یک سطل زباله داده به شهرداری، پشت‏اش می‏نویسد بانی سطل زباله محسن قرائتی، بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیندازد لعنت. یعنی همه جا می‏خواهد اسمش مطرح باشد ولو به سطل زباله. یک شله زرد داده هر شب می‏خواهد خواب ببیند، مغرور است حالا مثلاً یک کاری کرده خوب در آمده فکر می‏کند که همه باید به او سلام کنند.

امامان معصوم، بهترین الگوهای راه مستقیم‏

راه مستقیم شما را از بلندپروازی می‏آرود پائین و از کوتاه فکری می‏برد بالا راه مستقیم است. راه مستقیم امام صادق (علیه السلام) فرمود راهی است که انسان را به محبت خدا و دین سوق بدهد و از هواپرستی و سلیقه‏های و آرای شخصی نجات بدهد. البته تشخیص راه مستقیم هم مشکل است. هر کسی می‏گوید راه من درست است او تند می‏رود، او کند می‏رود. الان به من می‏گویند آقای قرائتی راه مستقیم چیه؟ می‏گویم راه مستقیم راه بنده، اینهایی که تند می‏روند تندرو هستند. اینهای که کند می‏روند کندرو هستند. هر کسی خودش را راه مستقیم می‏داند باز برای اینکه هر کسی خودش را راه مستقیم نداند. ببینید ماشین قراضه‏ها خودشان نمی‏توانند بالای 70 تا بروند، اینها که تند… نه که چه فایده‏ای دارد جانشان را به خطر می‏اندازند. احتیاط خوب است ماشین‏اش قراضه است. می‏گوید احتیاط خوب است، چون این سرعت خودش را میزان می‏داند، هر کسی راه خودش را درست می‏داند، باقی‏ها را یا می‏گوید بد یا می‏گوید خوب. برای اینکه کسی ادعا نکند که من درست هستم، کی بد است و کی خوب. گفته آقا مصداق راه مستقیم افراد معصوم هستند.
خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) هر چه تا حالا کندروی و تندروی، افراط و تفریط نامیزانی در ما بوده در این ماه عزیز همه را ببخش و بیامرز.
به آبروی آنهایی که در راه مستقیم بودند، محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و بندگان صالح خودت ما را نه صالحی قرار بده نه صالحاتی. ما را جزو گروه الصالحات همه کارهایمان را میزان قرار بده.
آنی ما را از راه مستقیم دور نگردان.
وقت لغزش از راه مستقیم خودت با انواع مددهای غیبی دستمان را بگیر.
کسانی که ما را به راه مستقیم دعوت کردند، انبیاء، اوصیاء، مراجع، علما، شهدا، اساتید، مربیان، نیاکان هرکس که در تعلیم و تربیت و انقلاب و اخلاق در هر کاری ما را به راه مستقیم دعوت کرد جزای خیرشان بده.
و ما را پاسدار خونها و شهدای آنها و خدمات آنها قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 145
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست