نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 146
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رمضان امسال 82 را بحث تفسیری منتهی تفسیر باز و گسترده، تفسیر خیلی مشروح راجع به آیه «اهدنا الصراط المستقیم» داریم. خدایا ما را به راه مستقیم قرار بده. کج، کجیها، تندیها، کندیها، افراطها، تفریطها، حسادتها، تملقها، بخلها ولخرجیها، غیرتهای نابجا، بیغیرتیها از همه پستی و بلندیهای اخلاقی، فکری اعتقادی که حالا این را ما خیلی بحث خواهیم کرد افراط و تفریط توی مسائل تربیتی، افراط و تفریط توی مسائل اقتصاد، افراط و تفریط توی مسائل سیاسی، افراط و تفریط توی مسائل اجتماعی، توی مسائل خانوادگی، اینها را هی هر روزی شاخه شاخه و نخ نخ یکیاش را بحث خواهیم کرد و هر جلسهای بین 25 دقیقه تا 30 دقیقه این را بحث میکنیم. موضوع: در جستجوی راه مستقیم (اعتدال) (نه افراط نه تفریط) (نه تندروی نه کندروی)… راه مستقیم خیلی دقیق است که انسان راست بگوید یعنی گاهی انسان خودش هم متوجه نیست چند وقت پیش آوردند یک نامهای که یک نفر را از یک ادارهای مأمور بگیریم به ستاد اقامه نماز ما تقاضا کردیم به رئیس آن تشکیلات دیدیم که تایپ شده که نیاز مبرم به فلانی داریم. گفتم مبرم نه ما به ایشان نیاز، نیاز هم… اگر ایشان را به ما بدهید ما از وجود ایشان استفاده میکنیم. حالا بگویم نیاز مبرم، نیاز مبرم یعنی اگر نباشد سقوط میکنیم نه یعنی کلمه مبرم یک خورده تندروی است، نیاز شدید از کجا شدید؟ شدید نیست من خیلی به شما علاقه دارم این کلمه خیلی زیادی است بله ما به شما ارادتمندیم اما خیلی… گاهی انسان توی عبارتهایش اصلاش هُل میخورد. امام کاظم (علیه السلام) رفت توی خانه امام رضا (علیهالسلام) کوچولو بود، بچه بود، عقب باباش بود رفت توی خانه بفرما نگفت به این کسی که مثلاً همراه امام (علیهالسلام) بود. امام رضا (علیه السلام) کوچولو بود گفت آقا این از علاقمندان ما است شما رفتید توی خانه به او میگفتید بفرمائید. گفت ببین الان قلباً آمادگی ندارم برای پذیرایی اگر کسی قلبش آمادگی نداشته باشد برای پذیرایی با زبانش بگوید بفرما. این هم یک رگی از نفاق است. یعنی زبانش با عملش، قلبش یکی نیست. راه مستقیم خیلی ظریف است که انسان حتی یک بفرما بیخود نگوید نیاز مبرم نگوید، نیاز شدید نگوید، خیلی به شما علاقمندم، خیلی مشتاق دیدار بودم، ای دروغگو! خوب اگر مشتاق دیدار بودی یک تلفن میکردی. حالا توی خیابان دیدی خیلی… خیلی شد. آقای قرائتی! بفرمائید! واجب العرضام میگویم ببینم اگر من را نمیدیدی این واجب کجا میرفت، من را که دیدی واجب شد کسی که واجبالعرض است یعنی حرف واجبی دارد، خوب باید قبل از دیدار من هم دنبال من باشی. حالا من را دیدی آخوند مفت استخاره کن. میگفت طناب مفت گیرت آمد خودت را خفه کن. خلاصه…. خیلی…
راه مستقیم، از مو باریکتر، از شمشیر تیزتر
در حدیث داریم روی جهنم پُلی است از مو باریکتر از شمشیر تیزتر آن راه است که باید عبور کرد بعضی میخواهند بگویند آن راه مجسمه این راه است یعنی راه مستقیم بقدری باریک است که هر کس بتواند از این راه مستقیم را تشخیص بدهد هر که در اینجا راه را تشخیص بدهد آنجا هم از راه عبور میکند آن راه این راه میشود. ببینید بعضی کارهای قیامت تجسم دنیا است مثلاً میگویند در قیامت انسان زبانش به قدری دراز میشود که همینطور مثل طناب میافتد شاید کیلومترها باشد یک زبان دراز و با هر کسی هم میرود پایمال میکند آخ آخ! مرحوم امام، حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) ایشان در یک شب توی تلویزیون میگفت میدانید که زبان چرا اینقدر دراز میشود چون در دنیا زبان درازی کردی از اینجا آن را گزیدی، اینجا نشستی غیبت یک نفر را کردی فلان محله، فلان شهر تو که زبانت اینقدر دراز است که از اینجا آنجا را میگزی زبانی که اینجا اینقدر دراز میشود آنجا هم اینقدر دراز میشود آن زبان دراز تجسم این زبان درازی است و لذا حدیث داریم آدمهای متکبر روز قیامت مثل مورچه میشوند پایمال میشوند چون هر چه اینجا باد داشت آنجا بادش خالی میشود. اصلاً دنیا و آخرت یک جوری به هم… مثل آینه و… مثل آنکه شما راست آینه بایستید عین کار… عین خودت را میبینی بگذارید من دو سه مثال بزنم: به پیغمبر ما گفتند یا رسول الله بگویی نگویی فایدهای ندارد آیهاش این است «سواء علینا» مساویست بر ما «أوعظمتام لم تکن من الواعظین» یا واعظ نباشی موعظه نکنی مساویست برای ما فرق نمیکند موعظه بکنی یا موعظه نکنی یک جور است آن وقت روز قیامت جیغ میزنند، خدا هم به آنها میگوید: «سواءٌ» مساویست برای ما میگویند «سواءٌ علینا» خودشان میگویند، میگویند: «سواءٌ علینا أجزعناام صبرنا» آیا جزع بکنیم توی جهنم «أم صبرنا» یا صبر بکنیم کسی که اینجا به پیغمبرها میگوید: «سواءٌ علینا» قیامت هم به خودش میگوید: «سواءٌ علینا» بگویی و نگویی ما گوش نمیدهیم آنجا هم روز قیامت هر چه میسوزند جیغ میزنند آخرش میگویند برای کی جیغ میزنی، جیغ بزنیم و نزنیم فرق نمیکند. بگویی و نگویی فایدهای ندارد. ببینید «سواءٌ علینا» یعنی آئینه حالا… بنابراین اگر داریم روز قیامت راه مستقیم از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است انتخاب راه حق هم اینجا خیلی دقیق است یک کسی مجرم بود او را آوردند شلاقش بزنند حضرت شلاق را به یک نفر داد گفت او را بزن این هم عصبانی شد شروع کرد به زدن. حضرت فرمود چند تا زدی، گفت اینقدر گفت چرا زیادی زدی؟ من گفت اینقدر بزن، سه تا زیادی زدی. بده شلاق را، شلاق را گرفت گفت بخواب. همانکه شلاق میزد خواباندش و آن سه تا را اضافه به او زد این راه مستقیم این است و اره مستقیم این است حالا… بیشترین کسانی که از جاده پرت میشوند جاهل هستند حدیث داریم: «لاتری الجاهل اما مفرط أو مفرط» افرادی که جاهلاند یا مفرطند یا مفرَط. من خودم آدمهایی را میشناسم یک مرتبه صورتشان را همچین پوست میکنند از نظر اصلاح تا ته اصلاح میکنند، چند هفته بعد میبینیم یک ریشهایی گذاشته، دو مرتبه میبینیم میتراشد باز میبینیم ریش گذاشته یعنی این… یک وقت ممکن است مثلاً 11 ماه است پایش را مسجد نگذاشته حالا هم که شب عاشورا آمده، دو دستی میزند یعنی. اینطوری است یا بیستون میسازد یا چهل ستون. یا بیستون میسازد یا چهل ستون (هیچی!) بابا میزان باش. یک وقت همه شبکهها بازی در میآورند میگویند عید است، یک بار هم همه شبکهها سینه میزنند یک تعادلی باید توی برنامهها باشد یک تعادلی باید باشد. «لاتری الجاهل الا المفرِط و المفرَط» جاهل یا تند میرود یا… یک بار با یک کسی همچین رفیق میشود که بدون او بیسکویت نمیخورد، بدون او بستنی نمیخورد، بدون او پارک نمیرود اصلاً… اصلاً مثل همینطور از هم جدا نمیشوند یک مرتبه هم ممکن است همچین قهر کنند که از دوستش 4 سال است که از او خبر ندارد یک نامه برایش نمینویسد افراط و تفرط خوب…
انسانهای استوار، الگوی راه مستقیم
اینکه گفتیم روایات داریم 56 تا حدیث داریم که راه مستقیم اهل بیت هستند چون کسی که راه مستقیم است باید خودش آدم محکمی باشد ببینید شما با کش نمیتوانید چیزی را متر کنید چون خودش کش دارد کشی که شل است و هی خودش کوتاه و بلند میشود با آدمهایی کوتاه و بلند که مثل شِش… کش است پول بستنیاش را میدهی، میگوید قربانت بروم نمیدهی، میگوید عجب کنسی است با یک بستنی دها و فحشاش… آدمی که اینقدر با یک قاشق ماست سردش میشود با یک خرما گرمش میشود… با کش نمیشود متر کرد با نخ نمیشود متر کرد، آن چیزی که متزلزل است نمیتواند… و لذا گفتند شما اگر خواستید در راه مستقیم باشید باید شما قولتان، باید مترتان آن یک… آدمهایی باشند که شهوت، غضب، هیچ در آنها اثر نکند، امام حسین (علیه السلام) زیر سم اسب است میگوید راضیام. روی دوش پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) هم میگوید راضیام. امام حسین (علیه السلام) میتواند میزان باشد. پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) میتواند میزان باشد، چون هم سوار براق میشود هم سوار الاغ. الاغ و براق برایش فرقی نمیکند. امام خمینی (رحمة الله علیه) میتواند میزان باشد چون توی هواپیما نشست، میخواست بیاید ایران گفتند چه احساسی داری. فرمود هیچی، یعنی هواپیما سرنگون شد شهید هستیم، رفتیم جمهوری اسلامی تشکیل دادیم. الحمدللّه شهید شدیم، الحمدللّه. یک آدمی که اینقدر سفت است این میتواند میزان باشد آدمی که با یک بستنی یا یک خرما شل است که نمیتواند میزان باشد. سال اول انقلاب منافقین فعالیت سیاسی داشتند کاندیدا داشتند کاندیدهایشان برای اینکه رأی جمع کنند میگفتند ملت قهرمان ایران رأیها را شمردند، رأی کم آورد رأی نیاورد، تا رأی نیاورد در سخنرانی بعد از اخبار رادیو گفت این توده ناآگاه! یعنی صبح ساعت 10 همه مردم قهرمان بودند، 5/2 بعداز ظهر شدند… منافقین که نمیتوانند ب… این خودش مثل کش است کشی که شل است و پائین و بالا میرود… و لذا گفتهاند اگر میخواهید راه خودتان را اصلاح کنید در راه مستقیم باشید دست… ولایت فقیه میتواند آمریکا یک وقتی تشر زد گفت که من ایران را در محاصره اقتصادی قرار میدهم مثلاً حالا فکر کردند امام (رحمة الله علیه) میترسد. امام (رحمة الله علیه) فرمود رئیس جمهور آمریکا اگر در عمرش یک حرف خوب زده باشد همین است که از خدا میخواهیم که تو ما را در محاصره اقتصادی قرار بدهی ما رهبرمان امام حسین (علیه السلام) است که در محاصره اقتصادی قرار گرفت. حتی آب خوردن هم نداشت اما زیر بار زور نرفت. محاصره اقتصادی… تو ما را از محاصره اقتصادی میترسانی. امام حسین (علیه السلام) در محاصره نظامی بود 72 نفر در مقابل 30 هزار نفر. ما وقتی دستمان را گذاشتیم توی دست امام حسین (علیه السلام) دیگر از این محاصرهها نمیترسیم.
اهل بیت (علیهم السلام)، بهترین الگوی راه مستقیم
اینکه روایت داریم 56 تا حدیث داریم راه مستقیم اهلبیتاند. اگر میخواهید موجها و فتنهها، تشرها، پولها، هر چه هیچی تکانتان ندهد دستتان را بگذارید توی دست اهل بیت و کسانی که مثل اهلبیت هستند یا در خط اهلبیت هستند یا صفات اهلبیت را دارند بخشیاش را لااقل خوب برویم سراغ… گاهی افراط و تفریط راجع به خود پیغمبرهاست در صلح حدیبیه کفار آمدند جلوی پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را گرفتند. حدیبیه نزدیک مکه است. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) آمدند بیایند مکه، کفار آمدند جلویش گفتند نمیگذاریم بیائید مکه نزدیک بود درگیری بشود و درگیری نشد صلح شد و آنجا یک مکتوبهای باید بنویسند توی مکتوبش یک کلمه بود یک عده از اصحاب گفتند نه باید این باشد بابا ببینید پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) چه میگوید. از پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) جلو نیفتید «المتقدم عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصر فی حقکم زاهق». نه تندتر بروید نه عقبتر بروید. با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) باشید توی قرآن داریم کلمه «معه» خیلی داریم. سه رقم ایمان داریم در قرآن «آمنوا به» داریم «آمنو له» داریم «آمنوا… والذین معه» هم داریم «معه»، «به، له، معه». «آمنوا به» یعنی به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) ایمان بیاورند به نفع پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) ایمان بیاورند با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) باشند «و الذین معه» این «معه» یعنی ایمان آوردن کافی نیست باید با او هم باشیم. یک کسی پول میفرستند برای پدرش، یک کسی میرود قاشق و پلو دهان پدرش میگذارد فرق میکند یک کسی محبت میکند، یک کسی همراه است، همراه بودن مهم است، یعنی نه جلو بیفتند نه عقب. یک عده افراطی آمدند به امام حسن (علیه السلام) یک جسارتهایی کردند، حتی میگفتند تو مسلمانها را ذلیل کردی، چرا صلح کردی؟ امام حسن (علیه السلام) دلائلی آورد که من چرا صلح کردم، آخرش فرمود: مگر قصه موسی و خضر (علیهماالسلام) را نخواندید. موسی (علیه السلام) اعتراض کرد به خضر (علیه السلام) که چرا همچین کردی. خضر (علیه السلام) گفت به این دلیل، به این دلیل، به این دلیل و او را قانع کرد، آخر من امام هستم پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) فرموده امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هر دو امام هستند. «قاما أو قعدا» چه قیام کنند، چه صلح کنند. ما مصلحت نظام را این رقمی تشخیص دادیم، یعنی حاضر بودند به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله)… به امیر المؤمنین (علیه السلام) جسارت کردند که چرا صلح کردی با معاویه در جنگ صفین به امیرالمؤمنین… به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) اعتراض کردند اصلاً… حضرت فرمود که یک قلم و کاغذ بیاورید من یک چیزی بنویسم گفتند نه،… نعوذ بالله، نعوذ بالله گفتند «ان الرجل لیهجر». پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) تب دارد، هواس پرتی پیدا کرده، چرت و پرت میگوید. نعوذ بالله. اصلاً به خدا اعتراض کردند «لم کتبت». وقتی دستور میآمد میگفتند: خدایا این چه دستوری بود ما هم هستیم حتی توی پیش پردهها مینویسیم (مرگ نابهنگام) ببینیم بیا جلو شما خبر داری هنگام بود یا نابهنگام؟ یعنی میزان قضاوت شماست که کی به هنگام بمیرد و کی نابهنگام. به تو چه مرگ نابهنگام، یعنی خدایا اشتباه کردی اینطور که من میگویم درست است. این باید باشد او باید برود. ای خدا چرا این را مرگش نمیدهی، چرا آن را مرگش دادی. آدم وقتی تسلیم نیست به خدا اعتراض میکند «لم کتبت» به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) اعتراض میکند، چرا صلح حدیبیه را پذیرفتی. به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعتراض میکند، چرا در صفین این رقمی بود. به امام حسن (علیه السلام) اعتراض میکند، به امام حسین (علیه السلام) اعتراض میکند چرا رفتی کربلا، به امام سجاد (علیه السلام) اعتراض میکند، چرا مینشینی و دعا میخوانی، پاشو برو به جبهه. دو تا کشاورز سر آبیاری دعوایشان شد، آمدند پهلوی پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) گفتند آقا ما دو نفر کشاورز هستیم در آبیاری دعوایمان شده شما قضاوت کن. حضرت هم حرف هر دو را گوش داد، فرمود حق با این است تا گفت حق با این است. گفت بله فامیل تو است باید هم بگویی حق با این است آیه نازل شد عجب مسلمانهایی «فلا و ربّک» به خدا قسم «ربّک» به خدا… واو هم واو قسم است به خدا قسم «لا یؤمنون» به خدا قسم اینها ایمان ندارند حتی اینکه کی ایمان دارند «یحکموا» تو را حَکم قرار دادند «فیما شجر بینهم» در مشاجرت در درگیریها «فیما شجر بینهم». اینها ایمان ندارند جز اینکه تو داور باشی در مشاجرات و درگیریهایشان، بعد هم حرف که زدی «لا یجدوا» نیابند «فی انفسهم» در نفس شان، در قلبشان « حرجا مما قضیت» نق نق نکنند. «مما قضیت» از آنچه قضاوت کردی یعنی وقتی اینها دین دارند که نسبت به قضاوت تو نق نزنند.
اعتدال در انجام دستورات دینی
نماز میخواند، مکه میرود، خیلی هم قیافهاش قیافه حزب اللهی است ولی میگوید چرا؟ دو لیتر گریه میکند اما سهم امام نمیدهد تویی که چراغانی برای امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) میکنی پیداست عاشق امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) هستی. همان معشوق تو حضرت مهدی (علیه السلام) گفته هر صد تومان 20 تومانش مال من است بده به آن کسی که مجتهد است و عادل است و هوی و هوس هم ندارد. آقا من این آخوند را قبول ندارم بسمه تعالی نداشته باش. یک آخوندی که قبولش داری اگر شما یک دکتر را قبول نداری که نباید از بیماری بمیری که، برو یک دکتری که قبولش داری. این دلیل نشد که اگر من را قبول نداری… تازه من را قبول نداری باید ببینیم چرا حق داری قبول نداشته باشی یا قبول نداری. ممکن است بگویند آقا من علی (علیه السلام) را قبول ندارم خوب باید… چرا حضرت علی (علیه السلام) چشه؟ نه ایشان یک خورده خشک است آمدند گفتند یا رسول اللّه! این علی (علیه السلام) خشک است فرمود این خشکی کمالش است «انه لخشنٌ فی ذات الله» اصلاً حدیث داریم آدم خشکی که به تو نمیدهد ارزشش بیش از آدم بریز و بپاشی است که کمکت میکند، هر که کمکت کرد دلیل بر خوبیاش نیست «منع المقتصد» حدیث است، یعنی آدم میانه رو، اگر به تو ندهد این ارزشش بیشتر است از آدم مبذر، بذر، تبذیر، آدم بریز و بپاشی که به تو بدهد ما فکر میکنیم هر که ما را افطاری دعوت کرد آدم خوبی است هر کس افطاری دعوت نکرد آدم بدی است. هر که به ما عیدی داد خوب است، هر که به ما عیدی نداد بد است. هر که رونما برای بچه ما و خانه مان آورد آدم خوبی است. هر که به من سلام نکرد، مرگ بر ضد ولایت فقیه، بابا به تو سلام نکرده، آدم خوبی است اینها را باید خیلی از هم تفکیک کرد. گاهی وقتها تندرویها یک جوری است که مثلاً پسر یک آقایی بد میشود، عروس آقایی، داماد آقایی پاسدار، آقایی راننده، آقایی همسایه، آقایی برادر، آقایی خواهر، آقایی یک وقت مثلاً یک کسی… بستگان یک کسی خراب بشود ول کن بابا برود به فامیلاش برسد، نمیخواهد تبلیغ کند، فامیل خودش را اداره کند. خوب اگر اینطور است اول به پیغمبر… پیغمبر نمیخواهد، پیغمبر بشوی. برو عمویت را درست کن «تبت یدا ابولهب» ابولهب عمویت است. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) به عمویش هم گفته به دیگران هم گفته، حالا عمویش گوش ندهد، اگر عمویش گوش نداد آن وقت باید بگوئیم به درد پیغمبری نمیخورد. نوح (علیه السلام) به پسرش گفت به غیر پسرش هم گفت. پسر نوح گوش نداد حالا اگر پسر نوح (علیه السلام) بد شد باید بگوئیم نوح (علیه السلام) دیگر به درد پیغمبری نمیخورد؟ زن لوط (علیه السلام) بد بود، حالا بگوئیم حضرت لوط (علیه السلام) خواهش میکنیم، خواهش میکنیم دست بردار برو خانم خودت را حفظ کن. بابا حالا اگر زن لوط (علیه السلام) بد بود آن آقا حضرت لوط (علیه السلام) چه کند. ما وقتی یک کسی بد میشود. ترکشش مثل خمپاره به همه فامیل میخورد. آقا این بازاری حقه باز بود، حالا باید بگوئیم بازاریها دزد هستند. این شهری… مردم این شهر چهارتایشان خراب در آمدند، باید بگوئیم مثلاً فلان شهر… اجمالاً حاج آقا اگر بد بود، نباید با حاج خانم، حاج خانم بد بوده، مربوط به حاج آقا…
اعتدال در برخورد با مخالفان
«و لا تزر وزارة وزر أخری» قرآن چند بار گفته بابا گناه کسی را پای کسی نیندازید. حق، حق است شما حق بگو گرچه بیگانه باشد از بیگانه تعریف کن یک مسلمان دزدی کرده بود، مثلاً یک قالیچهای فرض کنید دزدیده بود تا دید لو میرود قالیچه را از سر دیوار خانه یهودی پرت کرد توی خانه یهودی. وقتی او را گرفتند گفت من ندزدیدم، یهودی دزدیده. بروید ببینید در را باز کنید، توی خانه یهودی است، خوب پیغمبر هم… تا پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) رفت قضاوت کند، خدا به پیغمبر گفت نه نه نه دزده مسلمان است، یهودیه بی گناه است این قالی را دزدیده انداخته توی خانه یهودیه ما در حق… گاهی وقتها باید طرفدار غیرمسلمانها باشیم و مسلمانها را توبیخ کنیم که تو مسلمان بد هستی، تو غیرمسلمان خوب. قرآن چند جا از مسیحیها و یهودیها تعریف میکند میگوید بعضی هایشان آدمهای امینی هستند «و منهم» بعضیهایشان «ان تأمنه بقنطار» کلی پول به او بدهی «یعودهُ علیک» به تو برمیگرداند. یعنی امین است، 10 میلیارد به او بدهی یک قِران آن را چشم نگاه نمیکند، برمی گرداند، سالم به تو میدهد ولی بلی… بعضی یک قِران به آنها بدهی دیگر نمیشود از آنها پس گرفت و لذا قرآن میگوید: «بعضهم» کلمه «بعضهم» توی قرآن… «کثیر منهم» «کثیر منهم» یعنی همهشان اینطور نیستند. «بعضهم اکثرهم» یعنی خلاصهاش در قضاوتها نگوئید آقا بگوئید… بعضی هایشان این بنگاههای معاملاتی را میبینی همهشان… چرا میگوئید همهشان حالا یکی دو تاشان خراب در آمدند باید بگویی همهشان بردند خوردند، کی برد، کی خورد، اگر برد خورد، هر که خورده پای لرزش بنشیند. توی تهران چند تا برج است چند تای آن مال آخوندهاست، یک برج پیدا کنید مال… بله من نمیگویم آخوندها فقیرند، خوب داریم که وضعش هم خوب است، متوسط هم هست، عالی هم هست، مثل باقی مردم آخوند هم داریم حسابی گرسنگی میخورد. بنابراین یک آخوند حالا وضعش خوب است یک اداری وضعش خوب است یک تاجر وضعش خوب است بر عکساش یکی کلاهبرداری کرد، یکی رشوه خورد. اجمالاً من خواهشم این است که ماه رمضان توبه کنیم چیزهایی را که همینطور کلی برای قشر فلان استان، فلان شهر، فلان صنعت، فلان صنف، فلان لباس، دانشگاهیها، دانشجوها، فلانی… این رقمی حرف نزنیم. دیر یا زود من و شما از این دنیا میرویم و باید پاسخ این گفتهها را بدهیم. حتی یک عرق خور میشود گفت قمارباز ول کن عرق خورِ قمارباز… بیا ببینیم ما عرق خوردیم، قمار نکردیم، شما فحش هم میدهید… تازه اگر علنی توی خیابان عرق بخورد، همان عرق خوردنش را حق داری بگویی، گناهان دیگر را که ندیدی و یواشکی انجام داده، حق نداری بگویی بله ایشان 30 تا گناه کرده آنچه علنی است بگو این فلانی مثلاً روی بن… روی منبر بنده یک حرف زشتی زدم شما میتوانی بگویی همین آقای قرائتی ها! روی منبر همچون علنی گفتم گل… گناهی که علنی گفتم میتوانی شما مثلاً بعضی جاها بگویی اما گناهانی دارم که شما ندیدی آن هم باید شما بگویی؟ نمیشود به یک عرقخور گفت، عرقخور است، قمارباز است، تارک الصلوة است، دزد است… بابا نه… یک کسی به شما فحش داد آخرین حرف که میشود گفت آقا من نیستم خودتی اما نمیشود گفت فحش به من دادی، خودتی، ننهات است، بابات است، جد و آبادت است، این رقمی نباشید دیگر. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود ابن ملجم یکی زده شما هم یکی به او بزنید «ضربة بضربة» خوب اگر اینطور باشد که آمریکا، آمریکا میگوید دو تا برج را از من خراب کردید حالا اگر خودشان خراب نکرده باشند فرض کنید راست میگویند فرض کنید آمریکا راست میگوید توی هر صد تا کلمه یکیاش که راست هست بر فرض اینجا راست گفته باشد خوب دو تا برج. آن وقت یک افغانستان بمباران شود به خاطر یک برج. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگوید: «ضربة بضربة» قربانش بروم اصلاً هیچوقت حضرت علی (علیه السلام) کهنه نمیشود. کیف کنید مسلمان هستید، کلمات قرآن، کلمات قرآن هیچوقت کهنه نمیشود، هیچوقت کهنه نمیشود، نو نو است. «هیهات من الذلة» امام حسین (علیه السلام) فرمود: زیر بار زور نمیروم همیشه نو است «ضربة بضربة» ابن ملجم یکی زده شما هم یکی بزنید، این معنای عدالت است. نمیگوید یک برج خراب کرد کشورشان را خراب کنید، حتی توی جنگ حضرت میفرماید: آن زنها را کارشان نداشته باشید، بچهها را کارشان نداشته باشید، سالمندها را کارشان نداشته باشید، آب آشامیدنشان را مسموم نکنید، درختهایشان را قطع نکنید، اصلاً جنگ عادلانه، جنگ فرد به فرد است، اینکه یک خلبان میآید بمباران میکند. اینکه جنگ نیست که همینطور خشک و تر و گناهکار و بی گناه و مظلوم و ظالم همه را قاطی هم درو میکند. اینکه جنگ نیست که جنگ این است که آدم بفهمد این کی است چرا برای چی تازه اینکه آمده توی جبهه آگاهانه آمده، غافلش کردند، تبلیغات سوء بوده، دفعه اولش بوده، دفعه دومش بوده، با بصیرت بوده اجباری بوده، اختیاری بوده، اینها همهاش کد دارد. به امام جواد (علیه السلام) گفتند آقا یک حیوانی را حاجیها توی مکه کشتهاند این جریمه دارد. فرمود حاجی در لباس احرام بوده یا غیر احرام. مسئلهاش را میدانسته یا نمیدانسته، حیوان نر بوده یا ماده بوده، شب بوده یا روز بوده. اینقدر گفت آقا اصلاً گیج شدم اصلاً گیج شدم. گفت بله هر کدام یک حسابی دارد، هر کدام یک حسابی دارد.
اعتدال در همه امور دینی
دو نفر آمدند پهلوی امام رضا (علیه السلام) گفتند آقا ما مسافریم نمازمان چه جوری است. فرمود تو نمازت را دو رکعتی بخوان، تو چهار رکعتی بخوان. گفتند اِه! دو تا برادر از یک شهر آمدیم. هر دو مسافریم، چرا او چهار رکعتی، او دو رکعتی. فرمود: تو چهار رکعتی بخوان چون مسافری که سفرش حرام است نمازش شکسته نیست، تو سفرت حرام است گفت چرا؟ گفت بخاطر اینکه به قصد زیارت مأمون الرشید طاغوت آمدی کسی که برای زیارت طاغوت برود سفرش حرام است و نمازش 4 رکعتی است تو به قصد زیارت من آمدی سفرت حلال است، یعنی نیت در نماز اثر دارد شما الا… بسم اللّه بگویی گوساله چین حلال است، نگویی گوساله ژاپن حرام است. باید بسم اللّه گفت بدون بسم اللّه چون گوشتی که در آن طرف کره زمین هم ذبح میشود، وقتی میخواهد سلول بدن مسلمان بشود باید آرم اسلام داشته باشد از این کارخانه هر چه میآید بیرون باید آرم کارخانه داشته باشد چه پیچ گوشتی، چه کارتناش و چه کامیونش دیدید کارخانهها را از کارخانه ماشین که میآید بیرون آن کامیونش آرم کارخانه دارد. کارتناش آرم کارخانه دارد. میآید در را باز میکنیم، جعبههایش آرم دارد، دیس پلویش آرم دارد. نمکدان و ترشیخوریاش هم آرم دارد. هر چه از این کارخانه میآید بیرون باید بسم الله باشد، سوار کشتی میشویم بسم اللّه، حرکت که میکند بسم اللّه، میایستد بسم اللّه، غذا میخوریم بسم اللّه، نماز میخوانیم بسم اللّه، گوساله آن طرف دنیا ذبح میشود بسم اللّه، یعنی وقتی مسلمان است هم آدمی که کارمند جمهوری اسلامی است هم روی میزش پرچم جمهوری اسلامی است که میز کوچولو هم، چه کشتی بزرگ. روی کشتی جمهوری اسلامی هم باید پرچم باشد. کشتی بزرگ، میز کوچک، ترشی خوری، کامیون، پیچ گوشتی، گوساله ژاپن، گاو آلمان، بز… همه باید چیز… این دید اسلام است که وقتی انسان مسلمان است همه چیزش مسلمان است، نمیشود گفت آقا من خودم مسلمانم اما لباسم غربی است، خودم مسلمانم، اما خوراکم غربی است، خودم مسلمانم اما… یک چیزی باشد که وقتی آدم مسلمان است آدابش، اخلاقش، فکرش، برخوردهایش، همهاش اسلامی باشد. خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) در تمام کارها دستمان را بگیر و ما را به راه مستقیم هدایت بفرما. انحرافهای گذشته را ببخش و بیامرز. «والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 146