نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1456
موضوع: داستانهای قرآن، داستان حضرت آدم -2
تاریخ پخش: 72/11/25
بسم الله الرّحمن الرّحيم
در محضر مبارك جمعيتي از دانشجويان فرهنگيان نهضت سوادآموزي همكاران مردم محترم در استان گيلان و رشت بحث ما سومين بحثي است كه در ماه رمضان امسال تماشا خواهند كرد.
1- خلاصه بحث جلسه قبل درباره خلقت آدم
درباره حضرت آدم خداوند وقتي ميخواست آدم را خلق كند هرچي را ميخواست خلق كرد با هيچ كس هم در ميان نگذاشت كه من چه ميخواهم بكنم اما انسان يك موجودي است در ميان همهي موجودات كه وقتي خدا ميخواهد او را خلق كند قبل از خلق مطرح ميكند به فرشتهها ميگويداي فرشتهها من ميخواهم آدم خلق كنم. خداوند به فرشتهها گفت ميخواهم روي زمين براي خودم جانشين خلق كنم براي خودم خليفه خلق كنم. (وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً) (بقره /30) خداوند به فرشتهها گفت ميخواهم بشر خلق كنم فرشتهها گفتند اين بشر را صلاح نيست خلق كني چون خونريز است مفسد است خدا گفت يك چيزي من ميدانم كه شما نميدانيد دست كه جنايت ميكنند اما توي اين بشر يك آدمهايي پيدا ميشوند كه يكي از آنها به يك ميليون ديگر ميارزد براي اين كه فرشتهها را متقاعد كند و آرام كند. (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها) (بقره /31) فرشتهها خيال ميكردند خداوند سبحان الله كم دارد گفتند خوب ما سبحان الله ميگوييم خداوند فرمود من سبحان الله گو نميخواهم من جانشين ميخواهم جانشين هم فقط عبادت نميخواهد علم ميخواهد و لذا ظرفيت شما كم است و محدود است ولي ظرفيت بشر زياد است. خداوند به آدم هر علوم و معارف را داد بعد آن علوم را عرضه كرد به فرشتهها و فرمود اين كه من ميخواهم خلق كنم و شما ميگوييد خلق نكن او اين است ببينيد چه قدر ظرفيت دارد. فرشتهها همين كه ديدند ظرفيت آدم از ظرفيت فرشتهها بيشتر است و آدم ميتواند همه علوم را ياد بگيرد گفتند: »لاعلمنا« حق با توست ما خبر از اين وضعيت نداشتيم خداوند آدم را خلق كرد.
2- خداوند بخاطر مقام آدم به فرشتهها دستور سجده بر او را داد
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ) (بقره /34) وقتي خداوند آدم را خلق كرد به فرشته هاگفتيم كه به آدم سجده كنيد همه سجده كردند بجز ابليس »أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ« مخالفت كرد و تكبر كرد و كفر ورزيد نكات زيادي توي اين آيه است اول اینکه انسان از نظر جسم مهم نيست همه پرندهها چشم دارند دست و پا دارند آني كه در ما ارزش دارد آن روح خداي است يعني رنگ خدايي به ما ارزش ميدهد ما هوش داريم هوش مهم نيست. ما راه را گم ميكنيم پرند راه را گم نميكند ما شك ميكنيم پرنده شك نميكند كسي پهلوان است به اندازه وزن خودش ميتواند بلند كند و مورچه پنجاه برابر وزن خودش را بلند ميكند هر چه فيل دارد پشه هم دارد علاوه بر اين كه پشه دو تا شاخ داره كه فيل ندارده در ملخ ده امتياز است كه در حيوانات ديگر نيست يعني مثلاً كله ملخ شكل اسب است پايش شكل فلان… خانه سازي زنبور عسل را انسان نميتواند انجام دهد. بنابراين هنر ما در خوردن و خوابيدن نيست اين خدا به فرشتهها ميگويد به آدم سجده كنيد اين به خاطر مقام ماست نه به خاطر گوشت و پوست و وزن شكم و شهوت اين كه ميگويند اصول دين سه تاست خوراك پوشاك و مسكن اين پيداست كه آدم را هنوز نشناختند.
3- انسان كيست؟
آدم كيست؟ آدم كسي است كه همه فرشتهها به فرمان او بايد سجده كنند ولي آدم غصه ميخورد كه همه فرشتهها در مقابل ما سجده كردند ولي ما در مقابل خدا سجده نميكنيم اين نامردي است انسان كيست؟ انسان موجودي است كه الآن كامپيوتر ساخته يك ديسك دارد قد يك ورق كاغذ قد يك كارت اين ديسك را ميگذارد توي كامپيوتر با يك دكمه هر چه ميخواهد تويش هست انسان موجودي است كه ساخته او مصنوعاتي است كه الآن ميبينيم از نظر علم و صنعت و از نظر ايثار. انسان كيست؟ ما به فرشتهها گفتيم سجده كنيد اين انسان ميارزد آخر فرشتهها گفتند اين آدم مفسد في الارض جنايت كار خدا ميگويد اين انسان انساني است كه اگر بگوييم نخور در ماه رمضان نميخورد شما فرشتهها هم بنده خدا هستيد ولي شما توي دنيا شهوت و شكم نيستيد خوب بودن شما مهم نيست خوب بودن انسان مهم است. چون در سرازيري بشکه هم ماشين بيام و است ولي در سربالايي كه معلوم ميشود كدام ماشين ماشين سالمي است انسان بايد در لابلاي شهوت و شكم بايد روزه بگيرد و در لابلاي حب و بغض بايد خودش را نگه دارد بنابراين خيلي مهم است در ميان حوادث تلخ. اگر همه رفيق هايت بد باشند رفيق بد همسايه بد فيلم ويدئو اگر همه دور تا دورت فاسد خيز گرفتي و رنگي نشدي اين ارزش دارد در فضاي آرام خوب بودن هنر نيست. شما خوبيد در فضاي آرام انسان خوب است در لابلاي غرايز اين بود كه همه فرشتهها سجده كردند. خوب ابليس چه كرد؟ مخالفت كرد، اي كاش فقط مخالفت ميكرد چون فقط گناه كرده بود اما «اِستَكبَر» گردن كلفتي كرد و بالاتر از آن كفر ورزيد مواظب باشيم فسق به كفر تبديل نشود.
4- انسان بايد مراقب باشد به دام شيطان نيفتد
البته رابطه بين انسان و فرشته قطع نشده اين طور نيست كه سجده فرشته بر انسان مال همان زمانها باشد و در قرآن ميفرمايد الآن فرشتهها براي مومنين دعا ميكنند. همين الآن هم قرآن ميگويد هر كس ايمان داشته باشد و در ايمانش پايدار باشد در مواقع خطرناك خداوند فرشتهها را به امداد او ميرساند. سجده فرشته براي شكم و شهوت نيست اگر سجده فرشتهها براي شهوت بود بايد براي خروس سجده كنند چون شهوت خروس از انسان بيشتر است اگر براي شكم بود بايد براي گاو سجده كنند چون خوراك گاو از انسان بيشتر است اگر براي قد بلند بود بايد براي كوه سجده كنند چون قد كوه از ما بيشتر است براي يك چيز ديگر بود اين آيه ميخواهد انسان شناسي بوده ميخواهد بگويد انسان حيف است مايي كه گناه ميكنيم نميدانيم چه قدر ميارزيم اگر بدانيم چه قدر ميارزيم بيشتر مواظب خودمان هستيم. گاهي انسان ميداند اين خيلي قيمتي است مواظبت ميكند ولي مواظبت از خودمان نميكنيم چون نميدانيم چه قدر ميارزيم ما كسي هستيم كه خدا فرمود همه فرشتهها بايد سجده كنند. ما حيفيم كه در دام شيطان بيفتيم.
5- آدم و حوا ابتدا در باغ ساكن شدند و خداوند آنها را از خوردن گندم منع كرد
»وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ« خداوند گفتاي آدم تو و خانمت در اين باغ بمانيد نگفت: «اسكنا» گفت: »اسْكُنْ «باقي جاهايش ميگويد شما دو تا مثلاً ميگويد كلاه يعني هر دو باهم بخوريد »شئتما« يعني هر دو باهم ميخواهيد. به قول ما طلبهها تثنيه همهاش گفته جفت جفت اما اين جا نگفت: «اسكنا» يعني شما و خانمت با هم گفت «اسْكُنْ أَنْتَ« بعد گفت تو و خانمت در بحث مسكن ميگويد تو و خانمت از اين آيه شايد بشود استفاده كرد كه در زن و شوهر انتخاب مسكن به دوش مرد است يعني همه جا زن و مرد باهمند ولي در مسأله مسكن زن بايد تابع مرد باشد و يك سري جاها داريم كه مرد بايد تابع زن باشد. البته زن وقت عقد ميتواند كه قراداد ببندد كه اختيار مسكن با من زن نميتواند بگويد تو ميخواهي بروي برو من اين جا هستم اين نشد كه. به آدم گفتيم تو و خانمت در باغ باشيد اين بهشت آن بهشت نيست چون آن بهشت هر كس برود ديگر بيرون نميآيد. يك باغي بود غير از آن باغ به هر باغي جنت گفته ميشود چون جنه جن و مجنون و اينها باغهايي كه چنان شاخه هايش فرورفته كه زمين را ميپوشاند به آنها ميگويند مجنون يعني عقلش پوشيده شده جنين بچهاي كه توي رحم مادر پوشيده شده با پوست رحم و شكم و اينها. آدم و حوا در ابتداي خلقت كاري نكردند كه مستحق پاداش باشند خداوند گفتاي آدم تو و خانمت توي اين باغ زندگي كنيد و بخوريد هر چه ميل داريد اما فقط اين گندم را نخور از اين معلوم ميشود آن كسي كه ميخواهد او را تربيت كند حالا روحاني و امور تربيتي و فلان و پدر و مادر و دوست اگر ميخواهيد كسي را تربيت كنيد و بگوييد نكن بايد يك كاري دستش داد گفت اين كار را انجام بده بعد گفت آن كار را انجام نده. اگر ميخواهي پسرت فاسد نشود اول ميگويد ازدواج بكن بعد ميگويد جاي بد نرو اين فيلم خوب را ببين آن فيلم بد را نبين بيا با خودم تفريح برويم با فلان آدمي كه منحرف است تفريح نرويم. ما از اين آيه ميفهميم كه اگر ميخواهي جلوي مفاسد را بگيري با او رفيق نشو فيلم را نبين نرو نگو اگر ميخواهيد يك كسي را هدايت كند راهي را دستش بدهيد بگو. خداوند وقتي ميخواهد بگويد آبجو نخور ميگويد شيرين ميخواهي خرما توت شيرين شيرين ترش ميخواهي ليموترشتر و شيرين ميخواهي پرتقال و انار دو هزا ميوه با رنگها و مزه مختلف و ميگويد همه را بخور و آبجو را نخور. اگر ميخواهيد به كسي بگوييد كار بد نكن بايد كارهاي خير را جلويش را باز كنيد اگر ازدواج را آسان كنيد نصف گناهان كم ميشود. بعد ميگويد هذالشجرة يعني گندم، گندم كه برتر است چرا به گندم خداوند گفته درخت در قرآن به برتر هم درخت ميگويند خداوند ميگويد از همه چيز بخوريد بجز گندم اگر بخوريد جزو ستمكارانيد.
6- شيطان آدم و حوا را فريب داد
(فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ) (بقره /36) ما گفتيم از اين ميوه نخوريد، نميگويد: «لاتاكل» ميگويد »لا تقرب« ميگويد نزديكش نشويد چون آدم نزديك گناه كه شد به گناه هم آلوده ميشود بعضي گناهها مثل نفت است بايد رفت دم دمش تا بسوزد بعضي گناهها مثل گاز و بنزين است از دور هم ميسوزد يك سري گناهاني كه از دور هم ميسوزد بعد قرآن ميگويد شيطان اينها را گمراه كرد چگونه گمراه كرد سوره اعراف را بشنويم در سوره اعراف آيه ده به بعد ميفرمايد كه آيه نوزده ميگويد شيطان سراغ آدم و هوا توي باغ (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ) (اعراف /20) شيطان آمد وسوسه كرد و آن وقت وسوسه سه رقم است: بعضيها را از دور وسوسه ميكند بعضيها را از راه نزديك بعضيها را اثر ميگذارد در روحشان مستقر ميشود و آنهايي كه اولياء خدا هستند از راه دور (فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ) (طه /120) از راه دور يعني پرتاب ميكند به او آدمهاي مومن را ميرود بغلشان (إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ) (اعراف /201) آدمهاي بدجنس را ميرود توي روحشان و بيرون نميآيد (فَهُوَ لَهُ قَرينٌ) (زخرف /36) يعني شيطان ميرود توي روحش ديگر بيرون نميآيد عمرش چراگاه حيوان ميشود. شيطان آمد پيش آدم و حوا گفت اتفاقاً همين يك ميوهاي كه گفتند نخور بايد بخوريد چگونه وسوسهاش كرد٬ شيطان قسم خورد كه من شما را نصيحت ميكنم كه دلم به حال شما ميسوزد صلاح شما اين است كه همين كه گفتند نخور شما بخوريد. آيه بعد ميگويد (فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ) (اعراف /22) آدم و حوا گول خوردند اينها مغرور كرد كه گول قسمش را خوردند شيطان قسم دروغ خورد و آدم و حوا را فريب داد البته از امام رضا پرسيدند مگر انبيا تو را دوست ندارند گفت چرا گفت پس چرا آدم گول خورد امام رضا فرمود قبل مقام نبوت بود بعد از آن كه پيغمبر شدند معصوم شدند آن زمان زمان امر و نهي و تكليف و وظيفهاي نبوده.
7- نتيجه خوردن ميوه ممنوعه توسط آدم و حوا
»فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ« يعني اين را چشيد همين كه چشيد يك مرتبه ديد همه لباس هايش ريخت و آن وقت خداوند به او فرمود »وَ ناداهُما رَبُّهُما« خداوند به آنها ندا داد به شما نگفتم از اين گياه نخوريد خلاصه حرص آدم او را بدبخت ميكند. اين همه ميوه بخور اين يكي را نخور آدم را با حرص قلقك كردند و آن ميوهاي كه گفتند نخور خورد يك دفعه آدم بد شد و تمام لباس هايش فرو ريخت و از برگ درخت خودش را پوشاند. اولين وظيفه حفظ حجاب است بعد كه خودش را پوشاند خيلي شرمنده شد كه خدايا تو باغ به اين خوبي به من دادي همسر خوب به من دادي انواع ميوهها و رنگها به من دادي فقط يك تقاضا كردي كه فقط يك ميوه را نخور ولي من همين يكي را كه تو گفتي انجام نده انجام دادم.
8- توبه آدم
(فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ) (بقره /37) حضرت از خداوند اين كلمات را دريافت كرد خداوند به او ياد داد كه حالا كه دسته گل به آب دادي بيا توبه كن خداوند لطفش را به او برگرداند خداوند توبه پذير است ورحمت ميكند. خداوند به او ميگويد در ميان نسل تو كساني هستند كه اشرف مخلوقاتند تو بگو خدايا به حق آن بچههايي كه از نسل منند و هنوز بدنيا نيامدهاند تا من تو را ببخشم اين را هم شيعه ميگويد و هم سني ميگويد. آن كلمات اين است: الهي بحق محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين خدايا به حق اين پنج تن آل عبا به اين پنج معصوم بزرگوار كه از نسل من هستند بگو خدايا من را ببخش. از اين معلوم ميشود اگر توبه كنيم خداوند توبه ما را ميپذيرد و تواب است رحيم هم است. آخر ممكن است كسي كسي را ببخشد ولي ديگر دوستش ندارد شما اگر به من سيلي زدي بعد هم آمدي عذرخواهي كردي ميگويد خيلي خوب بخشيدمت ولي ديگر دوست ندارم خداوند تواب است و رحيم يعني هم توبه او را ميبخشد و هم دوست دارد اصلاً آيه دارد كه يحب التوابين دوست دارد. حديث انسان گنهكار وقتي ميآيد مسجد ميگويد خدايا مرا بپذير و مرا ببخش به قدري خدا شاد ميشود و حديث داريم كه اگر يك وجب سمت خدا برويد خداوند يك گام سمت شما ميآيد خداوند در لطفش باز در مسجدها باز ماه رمضان آمده در توبهها باز ماه عبادت ما همهمان بارها شده كه خلاف دستورات خدا انجام داديم ولي خدا به ما گفت پدر شما دسته گل به آب داد بخشيدمش شما هم بياييد من شما را هم ميبخشم. خدايا ما را از تمام خيرات و بركات ماه رمضان برخوردار بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1456