responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1489
1- مقايسه افراد مذهبي با افراد غير مذهبي
2- اعتراف به گناه، بستر آمرزش الهي
3- مسخ شدن فكر انسان، در اثر تكرار گناه
4- باز كردن راه حلال، پيش از بستن راه حرام
5- لزوم هجرت روحانيان به مناطق نيازمند
6- تكرار گناه، بستر كفر و انكار حقايق
7- دوري از قضاوت عجولانه درباره مردم

موضوع: درمان گناه، در ماه رمضان (4)

تاريخ پخش: 28/05/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

از اول انقلاب هر سال ماه رمضان خدمت عزيزان صحبت‌هايي داشتيم. سي و چند سال است و اين بحث را بيننده‌ها روز آخر ماه رمضان مي‌بينند. در مازندران، رمضان 91 پر شد و بيننده‌ها هم روز آخر مي‌بينند.

امام سجاد خدا حافظي مي‌كند با ماه رمضان خداحافظي عجيبي است. مي‌گويد: خداحافظ اي ماهي كه نيامده منتظرت بودم. خداحافظ اي ماهي كه تمام نشده، دلتنگ تو مي‌شوم. خداحافظ اي ماه اولياي خدا، خداحافظ اي شب قدر. امام زين العابدين يك مناجاتي دارد كه انگار عاشق از معشوقش جدا مي‌شود. بعضي چنان عاشق علم هستند كه شب تا صبح مطالعه كنند خسته نمي‌شوند. بعضي‌ها عاشق فوتبال هستند. ده ساعت در زمين ورزش تماشا كند خسته نمي‌شوند. بعضي‌ها عاشق گفتگوي با خدا هستند.

ساعت آخر ماه رمضان بحث را گوش مي‌دهيد. چند تا كار بكنيد. هركس به شما ظلم كرده او را ببخشيد. و بعد به خدا بگوييد: خدايا تو هم ما را ببخش. قرآن مي‌فرمايد: (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ) (نور /22) مگر نمي‌خواهي خدا تو را ببخشد؟ خوب تو هم مردم را ببخش. رابطه‌ي ما با مسجد قوي باشد. تلفن يك اسلام شناس را داشته باشيم اگر يك شبهه‌اي پيش آمد با تلفن لااقل رابطه‌ي تلفني با يك اسلام شناس داشته باشيم.

1- مقايسه افراد مذهبي با افراد غير مذهبي

برنده كساني هستند كه در راه خدا بودند. عزيزاني روزه گرفتند و افرادي هم روزه خوردند. ماه رمضان تمام شد. آن كسي كه روزه خورد چه چيزي گيرش آمد. آن كسي هم كه روزه گرفت چند ساعت تأخير ناهار چه ‌شد؟ يك محاسبه كنيم، ساعات آخر روز ماه رمضان. اصلاً مذهبي‌ها بردند يا باختند؟ يك خانمي كه مذهبي است خودش را مي‌پوشاند. خانمي هم كه غير مذهبي است هرطوري كه مي‌خواهد در خيابان مي‌آيد. بالاخره لخت مادرزاد كه نمي‌آيد. آنها هم يك لباسي دارند. منتهي فرق بين لباس مذهبي و غيره يك نيم كيلو فرقش است. ممكن است او لباسش يك كيلو باشد، او لباسش نيم كيلو باشد. يك خرده نازكتر و لطيف‌تر و بدن نما و نيمه عريان. اين نيم كيلو لباس حتي اگر قيامت نباشد، مذهبي ضرري نكرده. خوب فرض كنيد ما مي‌ميريم و اصلاً قيامتي هم نيست. اگر قيامتي نباشد، مذهبي نيم كيلو اضافه بار داشته است. اين خانم هفتاد كيلو است. اين خانم هفتاد و نيم كيلو است. نيم كيلو فرق لباسش است. براي نيم كيلو لباس درست است ما اينطور در مقابل خدا دهان كجي كنيم؟

در سال 365 روز است. سي روز ناهارمان را چند روز عقب‌تر خورديم. اصلاً قيامت هم نباشد ما چه ضرري كرديم. اما اگر قيامت بود كه به هزار و يك دليل هست آن كسي كه روزه خورد چه مي‌خواهد بگويد؟ در سال يك مبلغي را برمي‌داريم مكه مي‌رويم. در عمرمان يك حج واجب داريم. اصلاً قيامتي هم نباشد ما ضرري نكرديم. اگر قيامت بود كه به هزار و يك دليل هست، آن كسي كه مكه نمي‌رود چه خواهد كرد؟ هميشه مذهبي‌ها برنده هستند. تمام روشنفكراني كه مذهبي نيستند همه كوتاه فكر هستند. آدم روشنفكر كسي است كه پيش بيني‌ احتياطات را بكند. راننده‌ي روشن فكر كسي است كه احتياطاً يك جك و زاپاسي را بردارد. حالا اگر تصادف هم نشد، نيازي نبود، ضرري نكرده. اين اتوبوس وزن خودش را دارد، وزن مسافرها را هم دارد. حالا برداشتن يك زاپاس و يك جك و يك پيچ گوشتي و يك زنجير، مثلاٌ اينها چقدر وزنش است؟ همه‌ي اينها بيست، سي كيلو بيشتر نيست. خوب يك سي كيلو در صندوق عقب بگذار. يكوقت ممكن است به زنجير نياز داشته باشي. به زاپاس نياز داشته باشي. به جك نياز داشته باشي. راننده‌ي روشن فكر كسي است كه احتياط كند. يك حجاب بهتري، يك نمازي، يك رابطه‌اي، از صد تومان، بيست تومانش را خمس بده. اگر قيامتي هم نبود ضرري نكردي. اما اگر قيامت بود كه به هزار و يك دليل هست، اين همه گرسنه، زكات ندادي. با آرايش خودت دلها را بردي. با هركس و ناكسي حرف زدي، دو تا كلمه با خدا حرف نزدي. ماه رمضان آمد و رفت بخشيده نشدي. بنشينيم حساب كنيم. مذهبي‌ها خوش فكر هستند و روشن فكر، غير مذهبي‌ها همه‌شان اُمُل هستند. قرآن مي‌گويد: (أَ فَلا تَعْقِلُونَ) (بقره /44) بنشين محاسبات عقلي بكن. من احتياطاً چهار تا ماشين آتش نشاني در شهر مي‌گذارم. اگر جايي دلش نگرفت كه نگرفت. اما اگر سوخت كه بالاخره آتش سوزي مي‌شود. شهري كه آتش نشان نداشته باشد، چه خواهد كرد اگر در منطقه آتش سوزي شود؟ تمام دنيا قواي مسلح دارند. اگر جنگي نبود كه نبود. اما اگر جنگي بود مگر مي‌شود كشوري قواي مسلح نداشته باشد. حمله شود مي‌خواهد چه خاكي بر سرش كند؟ ما به هزار و يك دليل معاد داريم. مگر مي‌شود آدم از روزه بگذرد، از نماز بگذرد، بي‌اعتنا و بي خيال بي خيال! به هر حال وقت اين است كه كمي به فكر خودمان بيفتيم.

يك دعا مي‌كنم. خدايا تمام كساني كه سالهاي قبل بودند و الآن نيستند همه را بيامرز. تمام عبادت‌هايي كه روي كره‌ي زمين واقع شد همه را قبول كن. تمام دعاهايي كه در ماه رمضان شد… وقتي هم دعا مي‌كنيد اين رقمي دعا كنيد. تمام، نگوييد: خدايا كساني كه در اين مسجد نماز خواندند، خدايا كساني كه در اين هيأت عزاداري كردند. حالا اگر كسي در يك هيأت ديگر عزاداري كرد، در مسجد ديگر نماز خواند، نبايد مثلاً… خدايا باني اين مسجد را بيامرز. خوب هركس باني اين مسجد بوده، چرا، چرا اينقدر كوتاه، تنگ دعا مي‌كني؟ خدا كه «واسعٌ». خدا كه بي‌نهايت است، تو چرا اينقدر خدا را تنگ مي‌داني. خدايا تمام دعاها را تو را به حق محمد و آل محمد همه‌ي دعاها را مستجاب كن. (الهي آمين)

بيننده‌ها ساعات آخر بحث را گوش مي‌دهند، هر خيري كه از دست ما رفته به هر دليل، اين دقايق آخر آن خيرها را به ما برگردان. يك ايمان قوي، كه بتواند ما را وقت گناه نگه دارد، به تك تك ما بده. به همه‌ي بي‌همسرها همسر خوب مقدر كن. براي همه‌ي بي‌مسكن‌ها، مسكن خوب مقدر كن. همه‌ي مريض‌ها را شفا بده. به همه‌ي بيكارها شغل حلال بده. كساني كه بر گردن ما حق دارند، انبياء، اوصياء، مراجع تقليد، امام، شهدا، پدران و مادران و نياكان، هركس در وجود ما، اسلام ما، تشيع ما، انقلاب ما، تعليم و تربيت ما، سهمي دارد روحشان را از ما راضي و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده.

من از مسؤولان استان مازندران و از كساني كه اين جلسه را تشكيل دادند. همه‌ي ارگان‌ها، مردم،نهادها، دانشگاه، آموزش و پرورش، سپاه، حوزه، امت، ديگر نمي‌توانم اسم ببرم. همه‌ي كساني كه در تهيه‌ي اين بحث سهم داشتند، صدا و سيما، حفاظت، حراست، هركس كاري كرده در اين برنامه، از مسؤولين استان، از همه تك تك تشكر مي‌كنم. اما بحث آخر و چند دقيقه‌اي كه داريم.

ما امسال بحثمان گناه شناسي بود. آخرش رسيديم به تذكراتي كه خواسته باشيم توضيح بدهيم مي‌مانيم. ولذا همينطور تند تند مي‌گوييم. يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

2- اعتراف به گناه، بستر آمرزش الهي

يكي از راه‌هاي جبران گناه احترام و عذرخواهي است. قرآن مي‌فرمايد: (اعْتَرَفُوا) (توبه /102) بعد مي‌گويد: «يَتُوبَ عَلَيْهِم‌». كسي كه به گناهش اعتراف كند بستري است براي اينكه خدا او را ببخشد. اعتراف كنيم. خدايا من گناه كردم، معذرت مي‌خواهم. اعتراف به گناه بستر بخشش است.

2- محو گناه كافي نيست، حركت به سوي خدا هم لازم است. و لذا قرآن مي‌گويد: (اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ) (هود /3) بعد مي‌گويد: «ثُمَّ تُوبُوا». «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا» استغفار يعني گناه را بپوشاند، «ثُمَّ تُوبُوا» يعني به سمت خدا برگرداند. يعني محو گناه كافي نيست، بايد به سوي خدا هم حركت كرد.

مسأله‌ي ديگر اگر شما از گناه برگردي، خدا زندگي‌ات را سر و سامان مي‌دهد. آيه چيست؟ مي‌گويد: (تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم‌) (هود /3) شما عذرخواهي كنيد، برگرديد، من آن كمبودهايتان را جبران مي‌كنم. شما را «متمتع» و كامياب مي‌كنم.

گاهي جامعه به سمت گناه مي‌دود. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: (يُهْرَعُونَ إِلَيْه‌) (هود /78) يعني وقتي گناه مي‌ديدند با دو مي‌رفتند. امام سجاد در دعاي ابوحمزه‌ي ثمالي مي‌گويد: «حِينَ بُشِّرْتُ بِهَا» وقتي بشارت به گناه داده مي‌شود «خَرَجْتُ إِلَيْهَا أَسْعَى‌» (بحارالانوار/ج95/ص87) يعني با دو مي‌روند سمت گناه. عبادت را كش كش مي‌رفتم، اما براي گناه با دو مي‌رفتم. پول مي‌دادم، بليط مي‌خريدم تا به گناه برسم. يعني گاهي وقت‌ها انسان به اينجا كشيده مي‌شود.

عادي شدن گناه تكليف انسان را در نهي از منكر ساقط نمي‌كند. قرآن مي‌گويد: (وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئات‌) (هود /78) يعني اينها سالهاست گناه مي‌كنند. ولي باز هم مي‌گويد: «فَاتَّقُوا اللَّه‌». نگوييد آقا اين سالهاست، مثلاً ممكن است كسي سيگاري است، مي‌خواهي بگويي: آقا اين سيگار را نكش. مي‌گويد: چهل سال است سيگار مي‌كشد، حالا تو به اين چه مي‌گويي؟ بابا اين چهل سال كه هيچ، چهارصد سال هم سيگار بكشد، اين دليل بر اين نيست كه ما حرف نزنيم. گاهي وقت‌ها انسان يك خلافي را مي‌بيند مي‌گويد: اصلاً اين، اين كاره است. خوب اين كاره باشد. سابقه‌ي خلاف، سابقه‌ي گناه معنايش اين نيست كه ما وظيفه‌اي نداشته باشيم. اينها تك جمله‌هايي است عرض كنم در بحث گناه شناسي.

3- مسخ شدن فكر انسان، در اثر تكرار گناه

مسأله‌ي ديگر اينكه گاهي انسان در اثر گناه مسخ مي‌شود. يعني منكر را معروف مي‌بيند، معروف را منكر مي‌بيند. زمان حضرت لوط افراد هرزه‌اي كه اهل گناه لواط بودند، در خانه‌ي لوط گفتند كه شنيديم دو تا پسر خوشگل به خانه‌ي شما آمده است. اين پسرها را به ما بده. حضرت لوط گفت: من دختر دارم. بيا دخترهايم را عقد كنم به شما مي‌دهم. گفتند: نه! ما دختر نمي‌خواهيم. يعني گناه انسان را به جايي مي‌كشد كه راه طبيعي را نمي‌بيند، راه غير طبيعي را مي‌بيند. انسان… پول مي‌دهد هواي كثيف مي‌خورد با اينكه پول بايد داد و هواي سالم خورد، اين پول مي‌دهد، دود تلخ مي‌خورد.

مسأله‌ي ديگر اينكه اگر رئيس و بزرگ به ما دستور گناه داد ما نبايد اطاعت كنيم. زليخا رئيس يوسف بود. زليخا خانم شاه بود. يوسف يك برده بود در دربار. به يوسف گفت: (هَيْتَ لَكَ) (يوسف /23) بيا از من كام بگير. نبايد بگويد: خانم اعلي حضرت گفته. مدير كل گفته، رئيس گفته، اگر بزرگي دستور خلاف داد، شما حق اطاعت نداريد. «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ» (بحارالانوار/ج10/ص226).

فرعون دستور داد به ساحرها كه آبروي موسي را بريزيد. اينها وقتي ديدند حق با موسي است به موسي ايمان آوردند. گفت: تكه تكه‌تان مي‌كنم. گفتند: بكن. ما تا حالا هم گول خورده بوديم كه به خاطر جايزه‌ي تو بلند شديم از شهرمان آمديم كه آبروي پيغمبر را بريزيم. نمي‌دانستيم اين پيغمبر است. حالا كه عصا را انداخت و اژدها شد و يقين كرديم پيغمبر است ما به او ايمان آورديم تو هم دستور بده ما را قلع و قمع كنند. قتل عام كنند. اين يك نكته است كه خيلي‌ها گناه مي‌كنند، مي‌گويند: اربابم گفته! رئيسم گفته، اگر رئيسي دستور داد در گناه، شما نبايد اطاعت كنيد.

مسأله‌ي ديگر، گاهي وقت‌ها مي‌گوييم: راه‌ها بسته است. نگوييد: راه بسته است، نمي‌شود كاري كرد. نفس كار گاهي ارزش دارد. آقا شما در بيابان مي‌خواهي نماز بخواني. سؤال از من، جواب از شما. آيا در بيابان كسي خواست نماز بخواند، باز اذان مستحب هست يا نيست؟ مستحب است. با اينكه كسي نيست، شنونده‌اي نيست، صحرا است. احدي نيست، اما در عين حال بايد بگويي: «حَيَّ عَلَى الصَّلَاة، حَيَّ عَلَى الْفَلَاح‌» چرا؟ بايد فضا با اذان قاطي شود. ولو شنونده‌اي در كار نيست. آرايشگاه‌ها را ديديد، قيچي دست مي‌گيرند، ريش درست كنند، يا زلف را چنين مي‌كنند. بعد هم همينطور الكي به هم مي‌زنند. بك مو دوباره به هم مي‌زنند. خوب بابا مو كه نيست. آقاجان مو كه ندارد، چرا به هم مي‌زني؟ مي‌گويد: فضا، فضاي اصلاح است. در فضاي اصلاح ما بايد حركت قيچي را داشته باشم. چه مو باشد، چه مو نباشد! ما ديديم گاهي وقت‌ها يك كسي براي خودش در تنهايي مي‌خواند. هاي هاي… براي كه مي‌خواني؟ دلش تنگ شده مي‌خواهد بخواند. اين ناله‌ها بايد بماند. حضرت امير سرش را در چاه مي‌كرد صحبت مي‌كرد. در چاه كسي نبود بشنود، ولي ناله‌ها ثبت مي‌شود. نگوييد راه بسته است نمي‌شود كاري كرد. زليخا همه‌ي درها را بسته بود. براي در بسته، برو ممكن است خدا فرجي برساند. بسته بودن در دليل بر اين نيست كه ما تسليم شويم.

4- باز كردن راه حلال، پيش از بستن راه حرام

نكته‌ي ديگر، اگر خواستيد جلوي گناه را بگيريد، بايد يك راه حلالي را باز كنيد. دختر بيرون نرو! دختر در اين خانه‌ي آپارتمان خسته مي‌شود. بلند شو دخترت را بردار خودتان يكجايي برويد، تفريحي كنيد كه با پدرش تفريح كند. بعد بگو: دختر با بيگانه مثلاً خارج نشو. بالاخره اين بچه مي‌خواهد بازي كند. اگر با او نرويد يك بستني بخوريد، كس ديگري مي‌رود با بچه‌ات بستني مي‌خورد، بعد هم بايد خطرهايش را بپذيري. اقدام بايد بكنيم براي ازدواج دختر و پسرمان. اينكه تقوا داشته باش، تقوا داشته باش، با گفتن نمي‌شود. بايد راه حلال را باز كنيم. حضرت لوط اول گفت: بابا من يك راه حلال جلوي شما مي‌گذارم. بياييد دخترانم را عقد مي‌كنم و به شما مي‌دهم. اين راه حلال را بگيريد. بعد گفت: (وَ لا تُخْزُونِ في‌ ضَيْفي‌) (هود /78) براي جلوگيري از گناه بايد يك برنامه‌هايي ريخته شود. برنامه‌هاي واقعي.

در گناه همه‌ي مردم يكسان نيستند، آن كسي كه رئيس تر است گناهش پررنگ‌تر است. گاهي وقت‌ها در يك ماجراي شبكه‌اي 50 نفر گير مي‌كنند. قرآن مي‌گويد: (لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَب‌) (نور /11) آيه‌ي قرآن است كه خواندم. يعني هركسي چه مقدار سهم داشته است؟ عامل بوده، معاون بوده، كمكش كرده، شريك بوده، چند درصد شريك بوده، مشوق بوده، مقدمات و تسهيلات درست كرده، «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَب‌» همه را نمي‌شود با هم حساب كرد.

آن چيزي كه ما را از گناه حفظ مي‌كند بالاترين اهرمش نماز است. (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر) (عنكبوت /45) واقعاً من كه لباس سفيد پوشيدم، خودم روي زمين سياه نمي‌نشينم. اگر خواستيم بچه‌هاي ما اهل فحشا و منكر نباشند، بايد بچه‌هاي ما بچه‌هاي مسجد باشند. بالاي 95 درصد از جوان‌هايي كه جبهه رفتند بچه‌هاي مسجد بودند. اگر مي‌خواهيد از كشور دفاع كنيد بايد مسجدي باشيد. اگر مي‌خواهيد «تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» بايد مسجدي باشيد. با اينكه برنامه‌هاي مسجد را من نقد دارم. خيلي از برنامه‌هاي مساجد درست نيست. ولي خوب اين امور مساجد و برادرهاي روحاني و علما و ائمه جمعه بايد بسيج شويم مشكلات مسجد را هم حل كنيم. هم طلبه كم داريم، روز آخر ماه رمضان بيننده‌ها بحث را گوش مي‌دهند. اگر كسي پسري دارد، بفرستد طلبه شود. ما خيلي از روستاها، خانه‌ي عالم هم داريم، مسجد هم داريم، جمعيت هم داريم، طلبه نيست. تبليغ براي ماه رمضان نيست. من نمي‌دانم اين از كجا پيدا شده كه تبليغ براي محرم و صفر است. (ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ‌) (مائده /99) پيغمبر وظيفه‌اي جز تبليغ ندارد، يعني ماه رمضان؟ هم مردم آن روحاني كه بردند، آن طلبه‌اي كه بردند، اگر او را پسنديدند، سليقه و اخلاق و بيانش را جوش خورد، از اين طلبه غير از ماه رمضان هم، غير از محرم هم لااقل حالا هفته‌اي يكبار اگر نزديك است، شب جمعه‌ها اگر نزديك است. ما درست عمل نكرديم. راستش را مي‌خواهيد درست عمل نكرديم. من بايد حق را بگويم. ولو به يك عده بر بخورد. خوب بر بخورد!

ما گاهي وقت‌ها يك كلانتري كه ده تا سرباز دارد و چهار تا افسر دارد براي اين 25 تا آخوند مي‌فرستيم. پشت كلانتري چهارصد تا جوان در دبيرستان هستند، آخوند ندارند. مگر شعار عدالت فقط براي اين كارها است؟ ما همه بايد عدالت داشته باشيم. به چه دليل يكجا يك ساختمان سي تا دكتر هستند، يك بخش يك دكتر هم ندارد؟ به چه دليل تبليغ براي رمضان و محرم است؟ مگر ياد خدا، نماز جماعت، مگر عبادت، مخصوص اين است؟

5- لزوم هجرت روحانيان به مناطق نيازمند

آدم نمي‌تواند باور كند كه ما در كرمانشاه يا در زنجان، يا در تبريز، در هرجا، در هر استاني مثلاً مي‌بينيم كه روستاهايي است آخوند ندارد، آنوقت از همين استان، صدها آخوند در قم هستند. طلبه‌هاي قم بايد برنامه‌ريزي كنند. بنده اگر بچه‌ي كاشان هستم، و در كاشان روستاهايي هست كه آخوند ندارد بگويند: قرائتي روستاي فلان سهم تو! دو ماهي يك شب به تو مي‌افتد. دو ماهي يك شب! چطور اگر پدر و مادري سالمند شدند بچه‌ها نوبتي مي‌گذارند مي‌گويند: امشب مال تو، فرداشب براي من! اين روستا را هم نوبتي بگذاريم. قيامت گير هستند روحانيوني كه در قم مي‌ايستند و روستايشان آخوند ندارد. گير هستند. صرف اينكه مي‌خواهم در جوار اميرالمؤمنين باشم و در جوار حضرت معصومه باشم و در جوار امام رضا باشم، اين جوارها جواب نيست. خود حضرت معصومه هجرت كرد. خود امام رضا هجرت كرد. به چه دليل در يك روستايي كه جمعيت هست روحاني نيست، اين را بايد چه كسي جواب بدهد؟ هجرت بايد در جمهوري اسلامي واجب شود. تمام خلاف‌هايي كه ما مي‌كنيم در قيامت سؤال مي‌شود و تنها يك خلاف مي‌كنيم كه قبل از قيامت در دنيا جواب ما را مي‌دهند.

قرآن بخوانم، قرآن مي‌گويد: لحظه‌ي مرگ عزرائيل مي‌آيد جان را بگيرد. از او مي‌پرسند (فيمَ كُنْتُمْ) (نساء /97) چه كاره بودي؟ مي‌گويد: «كُنَّا مُسْتَضْعَفين‌» من مستضعف بودم. كاري دستم نبود. مستضعف بودي، بي خود! «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَة» عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. زمين بزرگ بود، اينجا حنايت رنگ نداشت، مي‌رفتي جاي ديگر. مگر پيغمبر هجرت نكرد؟ مگر اميرالمؤمنين هجرت نكرد. كدام يك از امامان ما هجرت نكردند؟ مگر سيره‌ي پيغمبر سيره‌ي ما نيست. مگر ابراهيم هجرت نكرد؟ مگر امام حسين هجرت نكرد؟ مگر زينب كبري هجرت نكرد؟ اگر بنا باشد هجرت نكنيم، مي‌رويم در يك ساختمان سي تا دكتر هستند، بخشي يك دكتر ندارد. در حوزه‌ي علميه‌ي قم از اين استان چهارصد تا طلبه هستند، بعد در روستاهايشان چهار صد تا روستا هستند كه روحاني ندارند. حالا كه به بركت ماه رمضان بين مردم و مسجد و روحانيت گره خورده است، اين گره را يكبار مصرفش نكنيم. يك برنامه‌ريزي كنيم. پول هست، برنامه هم هست، بايد يك برنامه‌ريزي كرد كه لااقل شب‌هاي جمعه اينها روحاني داشته باشند. به هر حال ولو كم باشند.

مسأله‌ي ديگر؛ محيط گناه دليل نمي‌شود كه ما گناه بكنيم. قرآن يك آيه دار د مي‌گويد: قوم لوط همه اهل لواط بودند. چند نفر آدم پاك بودند. گفتند: (أُناسٌ يَتَطَهَّرُون‌) (اعراف /82) اين چند نفر پاك هستند. يعني مي‌شود در فضاي فاسد چند تا پاك پيدا شود. خديجه يكي بود، پيغمبر يكي بود در بت پرست‌ها. مدرس يكي بود با رضاشاه درافتاد. چند تا مدرس، ما يك مدرس داشتيم. امام يكي بود. اينكه همه فاسد هستند پس من هم… محيط فاسد دليل اين نيست كه ما گناه كنيم.

قرآن مي‌گويد: (إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم‌) (حجرات /12) بعضي از سوء ظن‌ها گناه است. پس بعد مي‌گويد: «اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّن‌» وقتي مي‌گويند: بعضي از جاها خلاف است، جاده بعضي جاها چاله دارد پس بايد ما از اول جاده حواسمان جمع چاله‌ها باشد. درست است گفته: بعضي سوء ظن‌ها، ولي مي‌گويد: «اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّن‌» بسياري از آنها.

تكرار گناه و بي‌اعتنايي جرم را سنگين مي‌كند. قرآن مي‌گويد: (يَعُودُونَ لِما نُهُوا) (مجادله /8) گفتيم: انجام نده، دومرتبه «يعود» اعاده مي‌كند. يعني يك تذكر كافي است، اگر چند تذكر داده شد، جرم سنگين‌تر مي‌شود.

يكي از دلايل گناه ما رفاه و عياشي مداوم است. قرآن مي‌گويد: (مُتْرَفينَ) (واقعه /45)، (يُصِرُّون‌) (واقعه /46)، «مُتْرَفينَ» تَرَف، با «ت». تَرَف يعني عياشي. كساني كه اهل «مُتْرَفينَ» هستند، عياشي مي‌كنند، اينها «يُصِرُّون‌» هستند. اينها بر گناه اصرار دارند. يعني رفاه طلبي و عياشي اين بستري براي گناه است. يك صلواتي بفرستيد (صلوات حضار)

6- تكرار گناه، بستر كفر و انكار حقايق

گناه انسان را به كفر وادار مي‌كند. (وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثيمٍ) (مطففين /12)، «وَ ما يُكَذِّبُ» تكذيب نمي‌كنند، مگر گناهكار. يعني اول آدم گناه مي‌كند. (ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‌) (روم /10) گناه، گناه، گناه، گناه، يك مرتبه مي‌گويد: اصلاً قيامتي هم نيست. يعني اگر گناه كنترل نشود، سر از كفر درمي‌آورد.

امام باقر مي‌فرمايد: اگر گناه بر انسان غالب شود، ديگر اميدي به رستگاري او نيست. يعني نگذاريد گناه غالب شود. اگر يك گناهي انجام داديد، فوري پشت سرش يك كاري خيري انجام دهيد، كه (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‌) (هود /114) نگذاريد مثل لباس، لباس تا يك لك برداشت، بشوييد. اگر ديديد هي لك روي لك، روي لك، رو لك، اگر اين چرك داخلش برود ديگر در هيچ ماشيني شسته نمي‌شود. (بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِم‌) (مطففين /14) يعني از بس گناه كردند اينها قلبشان، روحشان چپه شده است.

اگر خواستيم ببينيم ايمان ما چقدر است. حديث داريم هركس مي‌خواهد ببيند ايمانش چقدر است، ببيند چه مبلغ دروغ مي‌گويد؟ اگر هزار تومان دادند يك دروغ گفتي، ايمان شما هزار تومان است. اگر به خاطر هزار تومان دروغ نمي‌گويي، اما اگر بيست هزار تومان بود، دروغ مي‌گويي. شما بيست هزار تومان مي‌ارزيد. اگر با بيست تومان هم نه، صد هزار تومان بدهند يك دروغ مي‌گويي، هركس مي‌خواهد ببيند چقدر دين دارد ببيند كجا گناه مي‌كند. ايمان علي چند است؟ اميرالمؤمنين فرمود: اگر كره‌ي زمين را به من بدهند كه گناه كنم، حتي گناه كوچولو، پوست جو را از دهان مورچه بگيرم، نمي‌گيرم. آدم خودش را امتحان كند كه چقدر دين دارد؟

خوب ماه رمضان دارد تمام مي‌شود. بيننده‌ها ساعات آخر ماه رمضان است. «إِنْ شاءَ اللَّه‌» عبادت شما قبول باشد. و بنده هم بعد از سي و چند سال اگر در حرف‌هايم لغزشي بوده اول بايد از خدا عذرخواهي كنم، از پيغمبر و اهل بيت عذرخواهي كنم، از قرآن عذرخواهي كنم، و بعد هم از عمر شما. اميدوارم آن مقداري كه عمر شما را گرفتم، نسبت به عمر شما خيانت نكرده باشم. يك مشكلي كه من دارم، كه اين گاهي مرا به فكر مي‌اندازد و مرا مي‌سوزاند. از همه التماس دعا دارم. مشكلم را هم بگويم. اگر خدا روز قيامت قرائتي را بياورد. بگويند: آقاي قرائتي سي و چند سال در تلويزيون بودي، ميليون‌ها چشم و مغز و قلب را در اختيار تو گذاشتيم. تو يك قلب داشتي در دو ركعت نماز در اختيار ما نگذاشتي. يك نماز با توجه نخواندي. من ميليون‌ها قلب و چشم را به تو دادم، تو يك قلب داشتي به من ندادي. چه خواهم گفت؟

7- دوري از قضاوت عجولانه درباره مردم

هيچ وقت نگوييد: خوشا به حال قرائتي كه در تلويزيون است. خوشا به حال فلاني كه پول دارد. تمام گرسنه‌ها گناهشان گردن آن پولدار است. كسي كه پولي ندارد، پول يك نان دارد، يك نان مي‌خرد و مي‌خورد. مسؤوليتي ندارد. آن كسي كه پول چند تا نان را دارد، ضامن گرسنه‌هاست. بنده روز قيامت ضامن فكر شما هستم. قرائتي ميليون‌ها چشم و قلب به تو داديم، تو يك قلب داشتي، به من دادي؟ بايد چه بگويم؟ به هيچكس نگوييد خوش به حال كسي. «الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّه‌» (بحارالانوار/ج69/ص53) چه كسي غني است و چه كسي فقير بگذاريد قيامت شود. به مرد خدايي گفتند: ريش تو بهتر است يا دم سگ؟ گفت: هيچي نگوييد، صبر كنيد هركدام از پل صراط گذشت. زود نگوييد خوشا به حال كي استاد دانشگاه است. خوشا به حال اين تاجر است. خوشا به حال اين آيت الله است. خوشا به حال كي رأي آورد و رئيس جمهور شد. به احدي خوشا به حالت نگوييد. به وظيفه‌تان عمل كنيد، معلوم نيست خوشا به حال كي است. خيلي افرادي كه ما مي‌بينيم هرزه هستند، اينها اهل بهشت هستند. قرآن مي‌گويد: (ما لَنا لا نَرى‌ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ) (ص /62) روز قيامت مي‌گويند: يك مشت آدم لات بودند، هرزه بودند. مي‌گويند: هرزه‌ها توبه كردند و بهشت رفتند. پس ما چه؟ تو غرور گرفتي و جهنم رفتي. با عبادتت مغرور شدي، جهنمي هستي. او بدون عبادت گريه كرد و عذرخواهي كرد و بهشتي شد. آدم نمي‌داند كه چه مي‌شود.

خدايا تو را به حق رمضان و كتابي كه در رمضان نازل شد و كسي كه در رمضان شهيد شد، اميرالمؤمنين و كسي كه در رمضان متولد شد، امام حسن، و تمام شهدا و تمام اوليائت قسم مي‌دهم ما را از خاسرين و زيانكاران دنيا و آخرت قرار نده. ميزبان رمضان حضرت مهدي كه شب قدر ملائكه بر او نازل مي‌شدند، تو را به آبروي آن ميزبان از الآن تا ابد قلب حضرت مهدي را از ما راضي بفرما. همه‌ي مشكلات امت اسلامي را حل بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1489
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست