نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1522
موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 11، شهادت باطل
تاریخ پخش: 79/02/01
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
«وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ» بحث ما درباره تفسير دعاي مكارم الاخلاق بود كه امام سجاد(ع) چي را به جاي چي از خداوندمي خواهد: 1- «لَفْظَةِ فُحْشٍ» بد زباني، 2- «هُجْرٍ» طرد كردن، نسبت هزيان دادن، 3- «أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ» آبروريزي، 4- «أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ» گواهي به نا حق، 5- «أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ» غيبت مؤمن، 6- «أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ» حرفهاي زننده به حاضرين، «وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ»(صحيفه،ص98) و آنچه شبيه به اينهاست. به جاي اينها: 1- «نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ» (صحيفه،ص98) گفتار به حمد براي تو و ثنا مثل كليد از يك طرف باز و از يك طرف قفل ميكند. استفاده بهينه مگر آب به صورت نميريزي قصد وضو كن، بگويي مرسي بگو خداوند تو را حفظ كند. اين كلمه دعاست، نوزاد دار شده٬ هدیه کتاب كودك فلسفي را ببر كه دهها سال بماند، بخواند و شيوه تربيت بچه را هم ياد بگيرد.
1- علاقهها و كينهها دو عامل بيرون راندن انسان از عدالت
اما شهادت باطل و يا گواهي به حق در اين رابطه دو آيه داريم در قرآن مثل هم، البته حرفهاي ما كه مثل هم است نكته ندارد، چه پلو عدس و چه عدس پلو، باري ندارد. ولي در قرآن جابجايي كلمات نكته دارد. در يك جا ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا) (انعام /8) و در جاي ديگر ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُم) (نساء /135) البته جابجايي اين كلمات نكتهاي دارد. گرچه كلمات تكراري است. سؤال: فرق در اين جابجايي چيست؟ جواب: انسان زماني كه ميخواهد گواهي بدهد دو چيز انسان را از عدالت بيرون ميبرد و از حق منحرف ميشود الف: علاقهها ب: كينه ها يك آيه ميفرمايد علاقه تو را منحرف نكند و يك آيه ميفرمايد كينه تو را منحرف نسازد شهادت به عدل و عدالت بدهيد و كينهها و خورده حسابها شما را از شهادت به حق باز ندارد. اين آيه اول كه: بغضها عامل انحراف نشوند آيه دوم: شهادت براي خدا بده «وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُم» گر چه بر عليه و ضرر خودتان باشد، بگو من بودم. زليخا با همه فتنهها كه كرد آخر يك حرف حق زد و گفت من عاشق شده و توطئه كردم و من راه گفتگو راباز و شروع كردم. بعد ميفرمايد: (أَوِ الْوالِدَيْن) (نسا /135) و اگر چه بر عليه و ضرر پدر و مادرتان باشد. معمار است چون از نزديكان و آشنايان است منزل را خوب قيمت بگذارد يا صبر كن تا مشتري خوب پيدا كنيم. درقيمت گذاري حساب نكنيد دشمن است يا خودي. حق را بگو.
2- عدالت شرط ايمان
چند نكته و درس از اين آيه: 1- شرط ايمان عدالت است (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ) (نسا /135) در تقسيم يك بزغاله عادل نيست كبابيها را براي خودش برمي دارد. و پاي ديگ امام حسين(ع) ظرف رابياوريد براي فلاني. از نواب صفوي است كه ميفرمود: ما دو رقم آبگوشت داريم يكي آب گوشت اين همهاش آب است و بعضي آب گووووشت. اين گوشتش زياد است براي آدمها دوست و غير دوست هم فرق ميگذارد. اينطور نباشدامام حسين(ع) براي دين شهيد شده 2- عدالت واجب است كلمه «كُونُوا » باشيد٬ امر و واجب است٬ و فرمان ميباشد. 3- عدالت هميشگي باشد و شيوه دائمي در همه كارها. «قوام » نه اينكه گاهي بلكه هميشه مثل «بقال » كسي كه كارش سبزي فروشي است. معلم نمره به حق و معمار قيمت گذاري به حق، و در حرف و ورزش و مطالعه و كمك به فقرا و عزاداري و نماز و تقسيم و زن داري و بچه داري همه عادلانه باشد. 4- انگيزه فقط الهي باشد(لله) يك نفر بود هر كجا غذا ميخورد با توجه به نوع غذا و پذيرايي دعا ميكرد. اگر معمولي يا متوسط يا خوب٬ در دعاكردن فرق ميگذاشت. اگر چند رقم غذا و خورشت بود می گفت يا حميد بحق محمد! . . . دعا بر اساس شكم! خداوند به سلامت بدارد آية الله مشكيني را كه ميفرمود: ما با چند نفر طلبه درس ميخوانديم زمان خرج كردن نميپرسيديم پول از كيست؟ پولها را یک جا گذاشته بودیم و هر کس هر چه نیاز داشت برمی داشت. 5- شهادت بر اساس عدالت باشد٬ نه خورده حساب و مسايل ديگر. يكي از مسلمانها در مكه به دست يكي از كفار خيلي اذيت و شكنجه شد، زماني كه مسلمانها به مدينه مهاجرت كردند اين مسلمان بود و آن كافر هم مسلمان شده و همراه آمد به مدينه در مدينه آن مسلمان كه به دست كافرتازه مسلمان شده اذيت شده بود زد و او را به تلافي كشت٬ آيه نازل شد كه زماني كه يكي از مسلمان شد گذشتهها نبايدمورد توجه باشد. حديث داريم: «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ» (بحارالانوار،ج21،ص115) اسلام آوردن گذشتهها را ميپوشاند و ميبخشد. يعني بر گذشتهها صلوات. چراغ سبزي است كه فكر نكند حال با مسلمان شدن همه چيز را از او تدارك شده ميخواهند.
3- هوي و هوس شما را از عدالت منحرف نكند
البته اين مسأله درباره كسي كه مال مردم را خورده مثل يك ربا خوار كه ميليونها از مال مردم، بعد هم توبه كند بگويدقبليها بخشوده. در ربا توبهاي نيست بايد مال مردم پرداخت شود بعد در آيه ميفرمايد: (إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً) (نسا /135) نبايد فرقي گذاشته شود. ميگوييم فقير است خانهاش را بيشتر قيمت كن: يا فلاني دختر دارد و 2 پسر بي كار و شوهر از كارافتاده. شما درست قيمت كن. و فقر و غني نبايد در عدالت او تأثير بگذارد. حالات انسان در اين رابطه: الف: به سود يا به ضرر فقير ب: به سود ثروتمند و ضرر او به سود فقير ممنوع است٬ چون به عدالت ضربه ميزند اگر ميخواهي او را كمك كني از راه ديگر. به ضرر او هم ممنوع چون استثمار او ميشود كه چون احتياج دارد ما به ضرر او راضي شويم و سوءاستفاده كنيم و چون مجبور است طلا وگوشوارهاي كه هزار تومان ميارزد بگويد 10 هزار تومان. به سود ثروتمند هم ممنوع. مثل شاگردي كه كلاه سر همه گذاشته و گرانفروشي ميكند تا استادش پولدار شود. به ضرر ثروتمند هم ممنوع. گر چه اين خصلت خوب است ولي باز اسلام اجازه نداده و بايد طبق عدل رفتار كرد. روزهاي اول انقلاب كه بچهها با چوب و چماق سر چهار راهها را كنترل ميكردند اگر يك ژيان قراضه بود ميگفتند برو بدبخت است. اگر بنز بود می گفتند فلان فلان شده او را بگيريد پدر فلان طاغوتي است براي چراغ قرمز همه بايد بايستند حال يا ژيان يا بنز به ما ربطي ندارد (إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما) (نسا /135) يعني حوادث در تو اثر نگذارد و رفته خواستگاري اگر او را تحويل گرفته تعريف و الا ميگويد ادب ندارد. گرچه دخترخوب است ولي ميخواهد كودتا كند. اگر عيدي دايي 1000 تومان است خوب و اگر 500 تومان نه مي فرمايد: (إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) (نسا /135) فقر و غني در قضاوت شما تأثير نكند و شما را هوي و هوس از عدالت منحرف نكند.
4- گواهي دهندهي به ناحق همانند كافران قبض روح ميشود
باز قرآن درباره شهادت باطل ميفرمايد: خداوند درباره عباد الرحمن در سوره فرقان شرايطي فرموده يكي: (وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ) (فرقان /72) (بنده خوب خدا): گواهي به ناحق نميدهد «الزور» دروغي است كه انسان فكر ميكند راست ميگويد. و حال اينكه بعضي از دروغها معلوم است. «الزور» و «تزوير» ريشهاش يكي است يعني: طوري صحنه سازي ميكند كه انسان فكر ميكند راست ميگويد و باورش ميآيد. درباره شهادت به ناحق داريم كه در قيامت «تجب له النار»: آتش بر او واجب ميشود حديث: رسول خدا (ص) به علي (ع) فرمود: الف: حاكم جائر و ستمگر ب: و كسي كه مال يتيم را به زور ميخورد ج: و گواهي دهنده به ناحق هر سه گروه مثل كافران قبض روح ميشوند. و جان كندن كافر خيلي سخت است. از قرائن هم نميشود گواهي داد كه چون ديدم دستش خوني است گفتم لابد فلان است. البته يك وقت قرائن آنقدرزياد است كه انسان به يقين ميرسد. ولي با يك قرينه نميشود. دودي ديده ميگويد كباب ميخورند، شايد دود هست و كبابي هم نيست. كيسهاش برآمده پول است شايد هم نباشد. زود قضاوت نكنيم. در روزنامه نوشته كه افرادي كه بيرون شهر زندگي ميكنند گاهي براي مقابله با دزد سگي در خانه نگهداري ميكنند، گفت صاحبخانه براي خريد رفت و برگشت درب را باز کرد و ديد سگ پوزهاش خوني است فكر كرد بچهاش را كه در خانه بوده دريده فوري كلتش را بيرون آورده و او را كشت آمد داخل منزل ديد خير داستان از اين قرار بوده كه گرگي وارد منزل شده و اين سگ براي دفاع از كودك با او درگير شده و الان آمده جلو صاحبخانه كه دو استخوان به من دادهاي در عوض از كودك تو دفاع كردم با ناراحتي آمد بالاي سر سگ نشست و ديد چشم سگ باز است. بعد در اين رابطه مقالهاي نوشت كه سگ با چشمان بازش به من فهماند كه تو چرا زود قضاوت كردي؟ حديث فرموده: بدترين مجلس، مجلسي و بدترين كس، كسي است كه گواهي نا حق داده شود. زمين فلان منطقه ميگويند تقصير فلاني، چرا درس نخواني فلاني. . . چرا نمرهات ضعيف است معلم ناتوان است نميگويد من درس نخوانده ام. حديثهاي تندي در اين رابطه داريم. امام سجاد(ع) ميخواهد كه به عدالت رفتار كند٬ كه البته عدالت مربوط به مسلماني هم نيست. داستان: دو نفر در جهت آبياري از پيامبر (ص) قضاوت خواستند، حضرت به نفع يكي حكم كرد. ديگري گفت بله چون از خويشاوندانش بود آيه آمد: چرا قداستها را ميشكنيد: (فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ) (نساء /65) به خدا قسم ايمان ندارند كساني كه ميگويند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پارتي بازي ميكند. شخصي دزدي كرده بود. گفتند دستش را قطع نكنيد از شخصيتهاي مهم است حضرت (ص) فرمود: والله دخترم زهرا هم دزدي كند دستش را قطع ميكنم. اگر قيمت حقيقي جنس را بگويم مشتري نخواهد خريد، بي دروغ كه نميشود. همه مردم روزيشان با دروغ ميرسد؟ رزق هر كسي حلال اندازه گيري شده و كساني كه با دروغ ميخواهند برسند، خداوند از حلال كم ميگذارد براي آنها. و قيامت هم عقوبت دارد. خدايا٬ ما را كمك كن كه نه آني و كمتر از آني نه ظلم كرده و نه كمك ظلم و نه راضي به ظلم ديگران و هر چه از ما ظلم سر زده توفيق جبران رحمت بفرما خدايا٬ ما را شاهد زور و گواهي به ناحق، و از همه آلودگيها حفظ بفرما
«والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1522