responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1524

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 13، جايگزيني صفات و اخلاقيات – 1

تاريخ پخش: 79/02/15

بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» (صحيفه السجاديه،ص92)
دعاي مكارم الاخلاق را شرح مي‌داديم تا رسيديم به جمله‌اي كه از خداوند تقاضا مي‌كند جايگزيني صفات را ,كه به جاي چه اخلاق و صفاتي چه چيزهايي قرار دهد. و اين كار مهمي است ,كه وقتي يك جوان غريزه زور و قدرت وغضب دارد بازي بوكس را راه مي‌اندازند تا غضب را فراموش كرده و زماني كه غريزه شهوت دارد با فيلم و سكسي باچه شرايطي اورا تخليه كنند. و كسي كه غرور ملي دارد و تعصب و قوميت , مسير او را باز مي‌كنند و حساب مي‌كنند باچه پيچ و مهره‌اي باز مي‌شود. و وقتي كه مي‌خواهندعروسك درست كنندبراي سياه پوستان سفيد.

1- از همه‌ي كارهاي ريز و درشت استفاده بهينه كنيم

امام سجاد مي‌فرمايد: به جاي خصلتهاي منفي. . . . مثل كسي كه مي‌خواهد استخر برود بگويد خدايا به جاي شيرجه غسل جمعه كنم و به جاي آب ريختن به صورت و كيف كردن قصد وضو كند، يعني از همه كارهاي ريز و درشت استفاده بهينه كنم. جمله اين است:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ» خدايا قرار بده آنچه شيطان در من القاء مي‌كند از آرزوهاي بد و حسد، به جاي آنها يادي از عظمت تو، و به جاي اينكه بگويم فلان چيز زيبا از كيست؟ بگويم بنازم قدرتي كه او را آفريد. مي گويد چه چشمهاي قشنگي و خيره مي‌شود نه ازآن رد شود و ياد عظمت خدا كند و به جاي سوء ظن به خدا، كه ما به جايي نمي‌رسيم و خدا به ما نمي‌دهد و ما كجا واو كجا, در قدرت خدا تفكر كرده كه خداوند مي‌تواند به من هم بدهد. بچه يتيم مثل پيامبر صل الله عليه و آله و سلم شهيد رجايي، و حضرت امام(خميني ره)يتيم بودند. بچه يتيمها و فرزندان شهدا آه نكشند از يتيمي و براي آنها كه پدردارند. و آنها كه ماشين دارند و ما نداريم، آنها شهري بوده و ما روستايي هستيم. و به جاي اينها در قدرت خداوند تفكر كن خداوند يك چيزي را مي‌دهد و چيز ديگري را مي‌گيرد بسياري از آنها كه زندگي‌هاي مرفهي دارند خوشي ندارند. تار عنكبوت از همه خانه‌ها سست‌تر است ولي وقتي خداوند مي‌خواهد قدرت نمايي كند خداوند اشرف مخلوقات پيامبر (ص) را با (وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ) (عنكبوت /41) (سست ترين خانه ها)حفاظت مي‌كند. پس مي‌شود و خداونددرخت خشك خرما را براي حضرت مريم خرما دار كرد. و عصا به دريا مي‌زند خشك مي‌شود خدايي كه طاغوت راسرنگون و فلان عزيز را ذليل و ذليل را عزيز كرد. به جاي «تظني »بدگماني به خداوند كه نمي‌شود خوشبين باش.

2- تشييع جنازه‌ي سيد ترشي فروش

سيدترشي فروشي يك دكه زيرراه پله‌اي داشت. گفت من مي‌خواهم وقتي مردم همه مردم تشييع جنازه من بيايند، به او خنديده و گفتند: بله در صورتي كه نوجوان شده به حوزه رفته آية الله شوي و آن هم برترين آنها بعد در ميان مردم محبوب شده، تا مردم در تشييع تو شركت كنند. و البته آن روز آفتابي بوده و باران هم نباشد. گفت: حال ما هم سيد پيرترشي فروش و اين آرزو اين كه عيب نيست.
اتفاقاً روزي اين سيد مرحوم شد كه روز شهادت امام موسي كاظم (ع) بود و بازار وخيابان تعطيل, همه گفتندبرويم تشييع جنازه اين سيد، جمعيت انبوهي شد و از آن مراسم هم فيلم برداري كردند. اين كار خداست.
بنده زمان شاه رفتم به زيارت امام رضا (ع) در حالي كه مرا اجازه نمي‌دادند در يك دبيرستان هم صحبت كنم گفتم خدايا مي‌شود من براي همه مردم، همه آموزش و پرورش و ارتشي‌ها و دبيرستاني‌ها وبازاري هاو. . . تااينكه خودم خنديدم. نگاه عقب كردم كسي نباشد كه بگويد اين شيخ خل است.
مثل كسي كه پول ندارد يك اطاق اجاره كند. بگويد من مي‌خواهم همه خانه‌هاي آلمان غربي را بخرم واسپانياوبلژيك چنين آدمي رااگرديديم مي‌گوييم رواني است. يادم هست كه به ريش خود خنديدم و نگاه كردم كسي نبيند سالهاگذشت و انقلاب شد و آمديم در تلويزيون و چيزي كه ما مي‌خنديديم شد. نمي شود بچه‌هاي شما بازوي حضرت مهدي (ع) باشند؟ چرا! ديديد نسل شما همه بازوهاي حضرت مهدي (ع) شود، پدر شهيد رجايي باورمي كرد پسرش بازوي حضرت امام خميني (ره) شود.
پس از خداوند مي‌خواهد: به جاي اينكه بگويد نمي‌شود و به خدا بد گمان باشد بگويد مي‌شود.
و به جاي حسد «وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» (صحيفه سجاديه، ص92)
به جاي اينكه فكر و تلاش كنم از روي حسد خودي نباشد تلاش كنم دشمن خدا نباشد، حال گيرم شريك است وشاگرد فلان كارخانه و فاميل.
بحث زماني پخش مي‌شود كه در زمان غدير هستيم و مي‌خواهم بگويم چطور شد علي را شكستند؟ از روي حسادت، و سالها شايد 10 سال است بحث حسادت را من در تلويزيون نداشته‌ام و اين بحث مهمي است.

3- آفات حسادت

اولين خلافي كه در آسمان شد حسادت بود درباره فرشتگان بود، شيطان بر انسان سجده نكرده و گفت من نژادم از اوبهتر است. و اولين حسادت روي زمين درباره دو فرزند حضرت آدم (ع) است كه يكي به ديگري حسادت كرده و او را كشت. حسادت آنقدر قوي است كه به برادر كشي كشيده مي‌شود. برادران يوسف از روي حسادت او را به چاه انداختند.
آفات حسادت:
الف: آفات جسمي
ب: آفات روحي
ج: آفات عاطفي
د: آفات اقتصادي
ه: آفات فكري
و: آفات سياسي
-آفات جسمي:
«الحسد يذيب الجسد» (غررالحكم، ص300)
حسد ذوب مي‌كند جسد و بدن انسان را همه‌اش غصه مي‌خورد كه چرا او شكلش و خانه‌اش و ماشينش و نمره‌اش و سخنراني او بهتر است. و ازغصه آب مي‌شود و اين مريض است.
آفات روحي:
«وَ لَا رَاحَةَ لِحَسُودٍ» (مستدرك‌الوسائل، ج12،ص17)
-آفات عاطفي: برادركشي را كه گفتيم در بين برادرها عاطفه را از بين مي‌برد.
-آفات اقتصادي: بسياري از افرادي كه در بازار كلاه برداري مي‌كنند مي‌گويند وضع مالي فلاني خوب است اگر او را دوست داشته باشد اين كار را نمي‌كند.

4- حسادت اقتصادي در توليد اثر دارد

و يا كارگر است مي‌گويد من كار كنم او سودش را بخورد. لذا كار را خراب كرده، و درنتيجه مي‌گويند جنسهاي فلان كارخانه كيفيت ندارد و جنس ايراني چنين است هم ايران شكست خورده و هم كارخانه و هم كارفرما گرسنگي مي‌خورد و هم كارگر. توليد را پايين مي‌آورد از روي حسادت به كارفرما و مي‌گويد من مطالعه كنم كه مردم استفاده كنند؟ مطالعه نمي‌كند و مردم هم كانال را خاموش و سراغ كانال ديگري مي‌روند مي‌گويند حرفهاي قرائتي آبكي بود. ايام عيد است من دكتر بايد براي مريض كشيك داشته باشم؟ همه به نزد خانواده و زن و بچه هستند. بعد نتيجه اين مي‌شود كه محبتي كه بايد بين بيمار و پزشك باشد نيست. پس حسادت اقتصادي در توليد اثردارد.
– آفات حسادت فكري:
قرآن مي‌فرمايد: (وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدا) (بقره /109) دوست دارند آنها كه كفر ورزيده‌اند از روي حسادت شما را بعد از ايمان آوردن برگردانند به كفر.
با كمال تأسف انسان مي‌بيند در تابلوها وتبليغات فتيله دين و اسلام را پايين آورده و يعني دوست دارند اسلام ومسجد و نماز مثل زمان شاه كم رنگ باشد.
– آفات حسادت در مسايل سياسي
خداوند مي‌فرمايد: (إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكا) (بقره /247) خداوند طالوت را براي مردم فرستاده و مبعوث كرد.
مردم گفتند: (أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْك) (بقره /247) چگونه او بر ما حكومت كند در حالي كه ما از او برتريم. (وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ) (بقره /247) او كه از مال دنيا چيز زيادي ندارد. رهبري طالوت را با اينكه خداوند تعيين كرده بود نپذيرفتند. غدير خم چگونه از بين رفت از روي حسادت كه مي‌فرمايد: «احقاداً بدرية و خيبرية و حنينية» (بحارالانوار،ج99،ص106) حسادت و كينه‌هايي كه اين علي در جنگ بدر و خيبر و حنين پدرهاي ما را كشته و عموهاي ما را. كه البته توجيه مي‌كردند كه او جوان است و ما پير هستيم و با تجربه بيشتر و اين حسادت يكي ازريشه‌هاي مهم در جريان غدير خم مي‌باشد. حالي كه اينجا نشسته‌ايم من علامتهايي مي‌گويم ببينيم حسود هستيم يا نه.

5- علامات حسود

حسود نشانه هاو علامتهايي دارد:
الف: تشكر نمي‌كند.
دارد بايد بدهدحالا بگو خدا پدرت را بيامرزد.
حديث از علي(ع): اگر كمالي ديدي و به تشكر نرفتي اين علامت حسادت توست. مثلاً از كسي چيزي ياد گرفته نمي‌خواهم بگويم چون بگويند اين شاگرد فلاني است، مي گويد بعضي از علما، نام او رانمي گويد:
حديث: در تحصيل كرده‌ها حسادت بيشتر است.
ب: كمالات ديگران را كمرنگ مي‌كند.
اگر كمالي را از ديگري ديديد، يك كمال هم از خود مي‌گويد تا آن را تحت الشعاع قرار دهد. اومي گويد ما 6 ماهي كه درجبهه بوديم، اين مي‌گويد بله ما آن ماهي كه در جبهه بوديم، زماني كه من ليسانس گرفتم اين مي‌گويد زماني كه من فوق ليسانس گرفتم.
ج: كمالات ديگران را از بين مي‌برد.
عجب كتابي نوشته مي‌گويد از خودش نيست از كتابهاي ديگر رونويس كرده، عجب غذايي پخته فاطمه خانم زهراخانم او را كمك كرده، چه ميهماني كرد از خودش نبود هر كدام از يك كسي بود، عجب خانه‌اي دارد، از سي تا بانك وام گرفته عجب سخنراني، از بس پررو است مي‌گوييم مقاله مي‌گويد از خودش نيست. فلان مكان براي عزاداري شلوغ مي‌شود مي‌گويد مردم دنبال غذا هستند چون آنجا غذا مي‌دهند. نمي گويد بخشي از آنهابلكه همه را مي‌گويد چون بعضي‌ها هم براي استفاده از سخنراني مي‌روند.

6- حسادت، عامل ممنوعيت نقل حديث

چون در آستانه غدير خم هستيم. حديث داريم صد سال نگذاشتند حديثي از پيامبر(ص) نقل شود و گفتند فقط قرآن چون اگر بخواهيم روايت نقل كنيم همه‌اش بايد بگوييم، قال علي (ع)، به اين واسطه علي مطرح مي‌شود چون آن حضرت بيش از هركسي با پيامبر (ص) بوده.
پس بر اثرحسادت ديدنداگرحديث نقل بشود بايد واسطه آن هم كه علي (ع) بوده گفته شود لذا گفتند فقط ازقرآن بگوييد.
خداوند رحمت كند علامه اميني (ره) را كه مي‌گفت: اگر علي (ع) هم از عده‌اي بگذرد و ببخشد من نمي‌بخشم براي اينكه اينها صد سال نگذاشتند علم پيامبر (ص) از طريق علي (ع) به ما برسد و ما رامحروم كردند. اخيراً ما يك چيز تازه‌اي فهميده‌ايم كه چرا آنها (اهل سنت) در مكه و جاهاي ديگر زود درب مساجد رامي بندند. چون مردم بعد از نماز مي‌نشستند و مكرر سؤال مي‌كردند كه جريان غدير خم چي شد؟ براي اينكه اين سؤال مطرح نشود گفتند زود درب مساجد را ببنديد. اينها ريشه دارد. اينها ضرب المثل تنها نيست مثلاً مي‌گويند فلاني هم خدا مي‌خواهد هم خرما را، بار ديگر هم گفته‌ام بت‌هاي سنگي و چوبي داشتند آمدند از خرما هم بت درست كردندبعد زماني كه قحطي شد خدا را خواستند بخورند گفتند خداست. آمدند منزل مي‌ديدند گرسنه‌اند مي‌گفتند خرماست برويم بخوريم. لذا گفتند هم خدا را مي‌خواهد و هم خرما را. اين ريشه دار است. مثلاً بعضي از داروخانه‌ها آرمشان ماراست. مار به معناي سلامتي است و بيمار يعني بدون سلامتي مثل اينكه مي‌گويند فلاني بي پول است.

7- خطرات حسادت

1- مخالف خداست. مي‌گويد: چرا خدا به او داد و به من نداد، مي فرمايد: «الْحَسُودُ غَضْبَانُ عَلَى الْقَدَرِ» (مستدرك‌الوسائل، ج12،ص21)حسود بر مقررات خشمناك است.
2- نمي‌تواند با مردم دوست شود:
«الْحَسُودُ لَا خُلَّةَ لَهُ» (مستدرك‌الوسائل، ج12،ص21) حسود دوست ندارد.
فكر نمي‌كند دشمني براي چه چيز اگر حسادت كرد كه خداوند از او نمي‌گيرد به اين بدهد.
البته حسادت در همه هست ولي مي‌فرمايد: خداوند در قرآن (وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ) (فلق /5) (به خدا پناه مي‌برم)و از شر حسودي كه حسادتش رابه كار گيرد. و گرنه بايد بفرمايد: «و من شر الحسد» از شر حسد به تو پناه مي‌برم. مثل زبان كه همه دارند. مي گويند با اين زبان فحش ندهيد. و چاقو كه همه دارند مي‌گويند به شكم كسي نزنيد. رگه‌هاي حسد هست كه وقتي پشت يك ماشين قراضه نشسته و يك ماشين تند از كنارش رد مي‌شود سري براي آن تكان مي‌دهد.
احساس حسادت گتاه نيست ولي اگر دست به تحركاتي بزند گناه است و ممنوع. يكي را در خيابان مي‌بيند خيلي قشنگ است باز هم نگاه كرده كه اين كيست؟ دومي را نبايد نگاه كند. براي اعمال حسادت كنترل لازم است.
اما روانشناسي حسادت:
البته اين بحثي كه مي‌خواهم بگويم در هيچ كدام از كتابهاي روانشناسي نيست. اصلاً در كتابهاي روانشناسي دانشگاه بحث حسادت، بخل. كتابهاي روانشناسي كه مي‌خوانند بحث اضطراب و هيجان و دلهره و عوامل اضطراب، عوامل نمي‌خواهد اين حسود است اساتيد روانشناس و روانكاو ريشه‌ها را نمي‌گويند. اين مضطرب است و ريشه‌اش حسادت است و ريشه است كه خداوند را حكيم نمي‌داند. فكر مي‌كند او عاقل‌تر و حكيم‌تر از خداوند است، كه خدا به جاي اوبه من مي‌داد. اين مشكل توحيدي دارد وايماني، كه سرايت كرده به مشكل اخلاقي و اين مشكل براي او هيجان درست كرده، حال آقاي روانشناس از هيجان شروع مي‌كند و حال كه ريشه‌اش برگشت به مسايل اخلاقي و عقيدتي است. چون ما نمي‌دانيم و خداوند هر چه صلاح مي‌داند.

8- حسود به شادي مردم غمناك مي‌شود

انسان حسود با گرفتاري مردم شاد و با شادي مردم همين كه مي‌بيند لباس تميز و شيك پوشيده و سر خورده و مي‌افتدشادشده و مي‌خنددو اين علامت حسادت است. نمره چند گرفته تو هم رد شدي؟ روانشناسي حسود است كه از ضربه خوردن به مردم شاد مي‌شود.
حديث: حسود «يَكْفِيكَ مِنَ الْحَاسِدِ أَنَّهُ يَغْتَمُّ فِي وَقْتِ سُرُورِكَ» (بحارالأنوار،ج70،ص256) به شادي و سرور مردم غمناك مي‌شود.
با زبان احوالپرسي كرده و در دل چيز ديگري مي‌خواهد.
3-خير خواه نيست:
«النَّصِيحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحَالٌ» (من‌لايحضره‌الفقيه، ج4،ص58) خير خواهي از حسود محال است
تو كه جنس ارزان خريده‌اي به دوستان هم بگو، مي گويد پولدار است برود گران بخرد، اينرا به دوستان نمي‌گويد. امير المؤمنين (ع) بالاترين افراد در هستي بود بعد از پيامبر (ص) و همه كمالات را داشت صد هزار شاهد در غدير خم داشت ولي نتوانست حق خود رابگيرد.
نيمه‌هاي شب حضرت فاطمه زهرا (س) درب خانه‌ها را مي‌زد يكي به آن حضرت رسيده گفت براي چه اين زمان از شب فرمود: «قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً» (بحارالأنوار،ج29،ص189) به تو پناه برده و از تو ياري مي‌خواهم. تو را به خدا شما در غدير خم نبوديد كه پدرم گفت علي، گفت: ما دور بوديم و صدا را نفهميديم. در جلسه‌اي اميرالمؤمنين خطاب به همه فرمود: شما در غدير خم نبوديد و يادتان نيست چه گذشت. هر كدام بهانه‌اي آوردند، يكي گفت گوش من سنگين و ديگري من دور بودم به او فرمود خداوند تو را كركند و كر هم شد و به ديگري گفت خداوند به بلايي گرفتارت كند، صورتش پيس و لك لك شد. اين است علامت كينه وحسادت.
جمهوري اسلامي هم امروز حسود دارد فرمول اف را به ما نمي‌آموزند ولي عكسهاي سكسي را لاي كاغذ شكلات براي بچه‌ها مي‌فرستند. شرق و غرب نسبت به مكتب و جوانان ما حسادت دارد. كتاب را مجاني نمي‌دهند ولي ترياك را مي‌دهند، انقلاب و رهبري، و شجاعت ما حسادت دارد. ناراحت هستند كه ما چرا مي‌گوييم مرگ بر آمريكا.
خدايا: كشور و رهبر و دولت و جوانان و از اينكه ما تلقين پذير نيستيم ناراحت هستند.
خدايا: همه ما را از همه حسادت حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1524
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست