responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1525

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 14، ظلم – 1

تاريخ پخش: 79/02/29

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ» (صحيفه سجاديه،ص98)
چون ايام سوگواري است، با هم سلامي مي‌دهيم به انسان زنده كه سلام كنيم جواب مي‌دهد و شهيد زنده است و بهترجواب مي‌دهد چون قرآن مي‌فرمايد: اگر كسي به شما سلام كرد جواب گرمتري به آن بدهيد. و لذا او جواب بهتري مي‌دهد و همين كه امام حسين (ع) به ما توجهي فرمايد توفيقي است.
«السلام عليك يا أبا عبد الله و على الأرواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السلام على الحسين و على علي بن الحسين و على أولاد الحسين و على أصحاب الحسين» (بلدالأمين، ص271)
بحث ما در تفسير دعاي مكارم الاخلاق بود تا بدانجا رسيديم كه امام سجاد (ع) مي‌فرمايد:
نه مي‌خواهم به كسي ظلم كنم و نه كسي به من ظلم كند: «وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ»(صحيفه سجاديه،ص98)
گر چه سالهاي گذشته درباره ظلم صحبت كرده‌ام، لازم است باز هم صحبت كنيم چون، خيلي و همه جا مثل خيابان وبازار و اداره و مسجد و خانه، ظلم مي‌شود.
خداوند عادل است و ظلم نمي‌كند.

1- معناي عدل الهي

عدل يكي از اصول عقايد ماست و عدل: يعني خداوند از ظلم منزه است معناي: «سبحان الله» يعني اگر جايي ظلم ديدي و سيلي خوردي مقصر خود هستي. تنگه سينه دارم «سبحان الله»نبايد سيگار بكشي، رفوزه شدم: «سبحان الله» بايد درس بخواني، تصادف شد، نبايد خواب آلود پشت فرمان بنشيني، مريض شدم، بايد مراعات بهداشت را مي‌كردي.
قرآن مي‌فرمايد: مصيبت‌هايي كه به تو مي‌رسد مقصر خودت هستي. اكثراً همينطور است، ولي اگر همه دقتها را كرد و مصيبت آمد امتحان است.
سؤال: چرا خداوند ظلم نمي‌كند؟ جواب: الف: كمبود ندارد.
معمولاً انسانهايي كه كمبود دارند ظلم مي‌كنند، مثل بي پولي، عقده‌اي بودن، مي خواهد كمبود را جبران كند.
ب: ما از خداوند طلب نداريم: اگر خداوند به ابو علي سينا هوش بيشتري داده مگر ما طلب داريم كه چرا به ما نداده.
مثل كسي كه وارد اين مسجد مي‌شود به يكي يك گل و به ديگري دو گل مي‌دهد، در گرفتن گل ماطلبي نداريم كه چرايكي يا دو تا، با اينكه ممكن است آنكه دو گل دارد مسؤوليت بيشتري هم داشته باشد كه اگر كسي وارد مسجد شود كه گل نداشته باشد بايد يكي را به او بدهد.
هر گرسنه‌اي كه مي‌خوابد گناهش به گردن كسي است كه مال زيادتري دارد.
ج: خداوند ما را به عدل سفارش كرده كه مي‌فرمايد: (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان) (نحل /90)
آيا مي‌شود خداوندي كه ما را به عدل سفارش كرده خود عادل نباشد.
د: تلخي‌ها مربوط به خود انسان است.
مي فرمايد: (أَخَذْنا بِذَنْبِه) (عنكبوت /40)
(وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (يس /54)
اعلام فرموده كه: (وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً) (نساء /49) به اندازه پرده نازك خرما هم ظلم نمي‌شويد. «فَتيلاً» پرده نازك خرما وقتي آن را باز مي‌كنيم ديده مي‌شود. در جاي ديگر (وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً) (نساء /124) به اندازه منقار يك پرنده هم ظلم نمي‌شويد. منقار: نوك پرنده در جاي ديگر مي‌فرمايد: (وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً) (مريم /60) (فَلا يَخافُ ظُلْماً) (طه /112)
واگر هم حساب مي‌كنيم چيزي نداريم در عوض خداوند چيزديگري به جاي آن به ما داده.
رفتيم دبيرستان دخترانه سخنراني كنيم دختري گفت اگر خداوند عادل است چرا بعضي دخترها زشت بوده وخواستگار ندارند؟
گفتم: ممكن است نمره شكل يكي پايين باشد ولي خداوند چيزهاي ديگري داده كه چند نمره بالاتر است. علي (ع) مي‌فرمايد: اگر كسي قدش بلند است همتش كوتاه، و اگر بيانش نرم، دلش سنگ است. بله اگر گل هم بوي خوش دارد كنار او تيغ است. و دارويني كه نظريه علمي مي‌دهد، در دو دانشكده رفوزه شد. بنده قرائتي كه چندسال است در تلويزيون سخنراني مي‌كنم در يك ده رفتم بيرونم كردند، چون بلد نبودم روضه بخوانم. يعني هر چه روضه خواندم مردم عوض اينكه گريه كنند خنديدند. گاهي انسان در يك رشته شكست خورده و در رشته ديگري موفق مي‌شود. بايد اينچنين حساب كرد.

2- روايات مربوط به ظلم

«الظلم ألأم الرذائل» (غررالحكم، ص455) مادر همه بديها ظلم است. «الظلم يزل القدم» (غررالحكم،ص456‌) سر پل صراط پاي انسان بواسطه ظلمي كه كرده مي‌لغزد.
«وَ يَسْلُبُ النِّعَم» (غررالحكم، ص456) (با ظلم)خداوند نعمتها را مي‌گيرد.
«و يهلك الأمم» (غررالحكم، ص456) امتها را به نابودي مي‌كشاند.
علي (ع) مي‌فرمايد: حاضرم مرا با زنجير بسته و روي خار بكشانند ولي به احدي ظلم نكنم.
ايام محرم است، امام سجاد (ع) مي‌فرمايد:
روز عاشورا امام حسين (ع) آمد به خيمه، در حالي كه بدنش زخمي بود، مرا به خود چسبانيد و فرمود: «قَالَ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (كافي، ج2،ص331)
فرزندم بپرهيز ازظلم به كسي كه ياوري براي او جز خداوند نيست و هيچ امامي در حال زخمي بودن نصيحت نكرده جز علي (ع) و امام حسين (ع).
چقدر ظلم مي‌شود به زنها و مردها و بچه‌ها و و مغزها و افكار ظلم مي‌شود. و گاهي ظلم مي‌شود و طرف توجه هم ندارد.
شخصي به من رسيدگفت چند سال است ازشماعصباني هستم، چون آمدي يك جايي براي ضبط تلويزيون وسخنراني. به من گفتي از اينجا بلند شو فلانجا بنشين، من ناراحت شدم، و چند شب گذشته من خوابي ديده و با شماخوب شده و الان ديگر عصباني نيستم. البته من هم نمي‌دانم به چه دليل اين كار را كرده‌ام براي قد بلند يا رنگ لباس مناسب نبوده، البته من هم غرضي نداشته‌ام گاهي ممكن است ظلم بشود با اينكه طرف توجهي هم نداشته باشد. يكي حمام مي‌رود و دوده حمامش همسايه رااذيت كرده و او توجه ندارد. بدي ظلم آن است كه انسان بداند كه ظلم است و انجام بدهد.

3- استعمار كشورها توسط قدرت‌ها براي حرص است

انگيزه‌ها و زمينه‌هاي ظلم:
الف: حرص
در معامله گرانفروشي مي‌كند با اينكه وضع مالي او هم خوب است ولي باز حرص مي‌زند، استعمار خيلي از كشورها توسط كشورهاي ديگر، براي حرص است.
علي (ع) مي‌فرمايد: اگر حكومت كره زمين را به من بدهند كه پوست جوي از دهن مورچه به ظلم بگيرم اين كار را نمي‌كنم (يعني حرص ندارم). بعد مي‌فرمايد: «إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَة» (بحارالأنوار،ج41،ص162) به درستيكه حكومت و مال دنيا به نزد من از برگي كه به دهان ملخي است كمتر ارزش دارد
اگر مشهور جهان شدي تازه مي‌شوي كوه هيماليا، مشهور است و هيچ خاصيتي هم ندارد. اگر همه به تو نگاه كنند مي‌شوي فيل. و اگر مي‌خواهي در جامعه بالاروي مي‌شوي مثل دودكه بالامي رودولي روسياه است.
مواظب باشيم براي خدادرس خوانده و عزاداري كنيم. اگر به تعداد عزادار توجه كرديم حضرت امام حسين (ع) كه مترنمي كند دسته جات عزادار را مي‌گويد علامات ما 32 پره داشت مگر اجر ما بر اين اساس است؟

4- طغيان انسان هنگام بي‌نيازي

ب: خود كامگي
من گاهي روي الفاظ ساده براي نوشتن گير مي‌كنم، يك وقت مي‌خواستم بنويسم باطوم، نوشتم با باطو. . . شك كردم كه آخرش با نون است يا ميم (باطون يا باطوم).
داستان از 30 سال قبل است زمان طاغوت از حضار پرسيدم كه چيست؟ يكي گفت آقا بايد چند تا از آن را بخوري تا بفهمي. گفتيم: باشد. در خود كامگي هم مانده بودم. مي فرمايد: (وَ مَنْ نَالَ اسْتَطَال‌) (كافي، ج8، ص22) اگر انسان به جايي رسيد گردن كلفتي مي‌كند. قرآن مي‌فرمايد: «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (تغابن /7) (كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى) (علق /6) انسان وقتي خود را بي نياز مي‌بيند طغيان مي‌كند. خود را نبايد مستغني بدانيم، اگر داريم با يك تب خواهيم افتاد، اگر قوي است با سر خوردن يك پوست خيار قطع نخاعي مي‌شويم. فاصله يك قوي با ضعيف يك پوست خيار است
يك بار ديگر هم گفتم بنده در تلويزيون بند به يك مگس هستم كه بيني مرا بگزد خودم با بيني كلفت پشت دوربين نمي‌آيم، يعني سرنوشت درسهايي از قرآن بند به يك مگس است. اگر خداوند حافظه را از انسان بگيرد انسان اسم خود را هم فراموش خواهد كرد.
ج: جاه طلبي وحفظ سلطنت
به امير المؤمنين (ع) گفتند: كمي كوتاه بياييد و اگر طلحه و زبير و معاويه درخواستي دارند اجابت كنيد خيلي سختگيري نكنيد و اگر مي‌خواهي حكومت كني بايد سبيلها را چرب نگه داري. باج بدهي تا ساكت شده و شماحكومت كني. حضرت (ع) در جواب فرمود:

5- پاسخ اميرالمؤمنين به باج خواهي حكومت

«أَ تَأْمُرُونِّي وَيْحَكُمْ أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالظُّلْمِ وَ الْجَوْر» (كافي، ج4،ص31) آيا مرا دستور مي‌دهيد ياري و پيروزي را باظلم به دست آورم.
يعني با الاغ دزدي به مكه بروم و با ظلم حكومت را تثبيت، و به قيمت غير قانوني و شرعي با رأي مردم به مجلس برويم، و اگر هم خلاف قانون رفت، وكيل ضد قانون و شرع است مصوبات او هم درست نيست. حجة الاسلام است به او مي‌گويند آيت الله، شما كه مي‌دانيد نهي كنيد كه من نيستم. نه اينكه بگويد مردم اگر بگويند در عوض خوب هم گوش به حرف مي‌دهند مردم خوب گوش بدهند به دروغ و به دروغ عزيز شويم به چه دليل؟
پارچه را فلان خريده‌ام براي اينكه بگويند فاستوني خارجي، دروغ گفته كه با پشم عزيز شوي.
د: كينه
قرآن مي‌فرمايد: مسلمانها شما نگوييد (بعد از پيروزي بر كفار مكه) كه يك زماني اينها مانع از ورود ما به مكه شدند الان هم ما نمي‌گذاريم. خير انتقام نكشيد.
در جنگ صفين رودخانه‌اي بود كه گاهي به دست لشگر امير المؤمنين و گاهي هم به دست لشگر معاويه مي‌افتاد اگرآب به دست مسلمانها و لشگر علي(ع) بود به آنها آب مي‌دادند ولي به عكس آنها آب نمي‌دادند.
نبايد كينه باشد حال كه مرا دعوت نكرد فلان جلسه من هم، او كادو نياورد من هم، ما مسلمان هستيم. حضرت مي‌فرمايد: «مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْر» (صحيفه سجاديه،ص92) كسي كه مرا غيبت مي‌كند من اورا به نيكني ياد مي‌كنم. به ما فرموده‌اند:
«صِلْ مَنْ قَطَعَكَ» (من‌لايحضره‌الفقيه، ج4،ص177) وصلت كن با كسي كه قطع رابطه با شما كرده است.
ه: جهل
و: رفاه
قرآن مي‌فرمايد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ) (انعام /44)
تذكر مي‌دهيم آنها فراموش مي‌كنند پس ما هم تمام راهها را بر روي او بازمي كنيم. مثل بابا كه بچه را نهي مي‌كند او هم گوش نمي‌دهد، بابا مي‌گويد هر كاري دلت مي‌خواهد انجام بده.
بعد مي‌فرمايد: (فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (انعام /45) ما او را آزاد گذاشته تا ظرفيتش پر شود پس يك مرتبه از او مي‌گيريم چون آنها ستمگر و از راه رفاه به اينجا رسيدند.

6- امر به معروف و نهي از منكر مانع ظهور ظلم

ز: ترك و فراموشي امر به معروف و نهي از منكر
شما امر به معروف و نهي از منكر كنيد گر چه او گوش نمي‌دهد، نگوييد چه فايده‌اي دارد, چرا؟
اول اينكه: حال او گرفته مي‌شود، و اين هم كاري است، البته با زبان خوش، اين كار خداپسند نيست انجام نده، گوش نمي‌دهد ديگري و ديگران هم بگويند.(و آنقدر بگويند كه اگر كيف هم مي‌كند كوفتش شود)اگر گوش نمي‌دهد حالش گرفته شود.
اگر شما پاي منبر چنين كنيد (حركات مسخره آميز)، حال من گرفته مي‌شود، گناهكار را يا بازبداريد يا آنقدر بگوييد تا حالش گرفته شود. و اين خوب است، و اين براي آدمهاي لجباز است.
مثال: آدمهاي سالم مثل چوب خشك و سالم با يك تبر مي‌شكند ولي چوبهايي كه سفت و گره دار است نمي‌شكند و ولي تبر شكن هم آنقدر مي‌زند تا. . . .
مثل: خانمها وقتي قند مي‌شكنند مي‌زنند تا. . . .
مثل: بچه مريض آنقدر اين دكتر و آن دكترمي رود تا خوب شود،(نمي گويد بگذار كنار اتاق بميرد اين طورنيست)، بلكه دكتر و نسخه را عوض مي‌كنيم.
فلاني كه در محل بد است، اول با فرستادن كتاب، بعد اگر دبيرستاني و دانشگاهي و يا كارگر به مسئولش بگوييم و يا به رفيق او، تنها و دسته جمعي تذكر مي‌دهيم، آنقدر بگوييم تا قند سفت بشكند و بيمار خوب شود.
البته كارشناسي مي‌خواهد كه امر به معروف و نهي از منكر كار تخصصي است.
مثال: دوده و گچ روي لباس هر دو منكر هستند يكي را با ضربتي و با حركات دست و يكي را با فوت(دهان)آنرا ردمي كنيم اگر دوده را دست بزنيم نه تنها نمي‌رود بلكه هم لباس را كثيف مي‌كند و هم دست را.
منكري را انقلابي و منكري را نرم، و آن هم چه كسي پيرمرد و ريش سفيد است و يا جوان. بايد با حساب باشد كه چه كسي و در چه زمان و مكاني است و به چه چيز علاقه دارد. حضرت يوسف (ع) را به زندان بردند هم رديف كفار قرار گرفت. برخوردي نداشت با آنها، خوابي ديدند آمدند به نزد او و گفتند: (إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ) (يوسف /36) تو نوجوان آراسته و نيكوكاري وقتي يوسف (ع) ديد محبوبيت پيدا كرده تصميم به نهي از منكر گرفت و فرمود:
اين بتها چيست كه شما آنها را مي‌پرستيد. ساعت اول چون محبوبيت نداشت نهي از منكر نكرد، بايد حساب كرد همه جوانب و مراحل كار را.
خدايا: به حق محمد و آل محمد به ما فهم صحيح ديني و عمل خالص به همه احكام و توفيق رساندن اسلام ناب به دلهاي آماده كره زمين به ما و امت ما مرحمت فرما.
خدايا: هر چه ظلم كرده و غافل بوده بخشوده، و به هر كس ظلم كرده‌ايم به قلب او…

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1525
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست