سال روز تولد حضرت زينب كبري (س) را تبريك ميگويم و روز پرستار زن قهرمان، زينبي كه واسطه فيض بود بعد ازشهادت امام حسين(ع) ، علوم اهل بيت(ع) را از امام سجاد(ع) به مردم منتقل ميكرد، تماس با امام سجاد(ع) ممنوع بود وواسطه بود بين امامت و امت، دوش به دوش امام حسين(ع) باررا كشيد, ذرهاي نسبت به حكومت عقب نشيني نكرد، سخنراني او رژيم بني اميه را نابود كرد، حتي شب، و غروب عاشورا نماز شب را ترك نكرد، و زني كه امام حسين(ع) فرمود: خواهر در نماز شب مرا دعا كن، زني كه اگر نبود چه بسا كه خون امام حسين(ع) هدر ميرفت و ثابت كرد كه زن هم ميتواند نشكن باشد به خلاف اين كه بسياري از زنها و مردها در مقابل مشكلات ميشكنند، و زني كه دست ازرهبري برنداشت، و دو فرزندش كه شهيد شد ابراز و اظهار نكرد و در سخنرانيها كلمهاي از فرزندانش نگفت و هر چه گفت از خط امامت بود، ما اين روز را تبريك گفته و به پرستارها و پزشكها و تيم پزشكي عرض ميكنم كه: كار شما رسالت است، شغل نيست، مثل معلمي بعضي كارها شغل براي خرجي زندگي است، و ممكن است درجاهاي ديگر كار بهتر و درآمد بيشتر باشد، اين كار قداست دارد وقتي گروه پزشكي بيماري را از مرگ نجات دادند تاآخر عمر هر كار نيك و خيري انجام دهد آنها هم شريك هستند.
1- ساخته خداوند براي هر چيز محكمكاري است
اما بحث ما مدتي است كه جملات دعاي مكارم الاخلاق امام سجاد(ع) را تفسير ميكنيم تا رسيديم به: «واجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَاد»(صحيفه سجاديه،ص98) «السَّدَاد» يعني محكم كاري سد: يعني ديوار محكم كه در مقابل فشار آب بتواند استقامت كند، اول اين كه در توحيد: خداوند هر كاري كرده محكم كرده و بشر است كه كارهايش آبكي است، كلاغ روي درخت لانه ميسازد، باد و طوفان تنه درخت را مياندازد ولي لانه از هم نميپاشد و متلاشي نميشود. قرآن ميفرمايد: (صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء) (نمل /88) ساخته خداوند براي هر چيز محكم كاري است. مثال: درهايي كه لولا دارد مدتي اگر روغن به آن نزنيم صدا ميكند چشم ماجوري درست شده كه سال روغن كاري نميخواهد و صدا نميكند، مثل جير جير كردن دوهزارگنجشك، اگرمعلم چشمش صدامي كردشاگردهاوحشت ميكردند، نحوه ساختن چشم و سلول پا چگونه است؟ قرآن ميفرمايد: (وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً) (نبا /12) هفت آسمان بر بالاي سر شما محكم بنا كرديم كارگرها ياد بگيرند و نگويند جنس فلان كشور و جنس ايراني فلان و گاهي پرستار بر اثر يك بي دقتي ممكن است عارضهاي براي مريض پيش آمد كه به مرگ او منتهي شود. دوم دينداري با كسالت نميشود. دو نوبت قرآن ميفرمايد: (يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّة) (مريم /12) يا اي يحيي كتاب را به قوت بگير. سوم در قراردادها؛ قرآن ميفرمايد: (ميثاقاً غَليظاً) (نساء /21) پيمان محكم. اسلام درباره محكم كاري مطلب زياد دارد و دنيا به آن نياز دارد، تحصيلات آبكي، محفوظات براي نمره، دانشمند نميشود و براي آن تحليل ندارد. درزمان طاغوت دختر كوچكي را آورده كه به عنوان نابغه نام چهل كشور را اگر بگويي مركز آن را ميگويد، مصر قاهره، عراق بغداد، فرانسه پاريس، از او سؤال كردند تا رسيدند به ايران به جاي ايران گفتند: كشور عزيز ما يادش رفت بگويد تهران، براي اين كه درحفظ گفته بودندايران تهران، اين آموزش ماشيني است، قدرت تحليل ندارد كه با جابه جايي يادش ميرود، آموزش پلاستيكي.
2- خداوند شخص محكمكار را دوست ميدارد
چهارم: در ساختمان سازي. حديث داريم معاذ بن جبل يكي از ياران پيامبر ص از دنيا رفت حضرت داخل قبر شده و براي چيدن آن محكم كاري ميكرد، يكي از ياران پرسيداومرده است چرا اينچنين می کنيد؟ حضرت فرمود: «اللَّهَ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْكَمَهُ» (وسائلالشيعه،ج3،ص230) خداوند دوست دارد وقتي كسي و بندهاي كار ميكند محكم كاري كند. اگر كفاشها به اين حديث عمل كنند، انسان يك كفش را دو سال استفاده ميكند خيلي ازمسائل سياسي ما آبكيست، طرفداري الكي و مخالفت هم، دليل ندارد، دوست دارد آزاد بايد گردد بدش ميآيد اعدام بايد گردد. دليل و حرف و منطق مطرح نيست. در ساختمان ميخواهند بگويند سست است، ميگويند بساز و بفروش است و اين بد است كه معمار و بنا دلسوزي ندارند. حديث داريم امام صادق(ع) كسي كه بنايي كرده و محكم كاري نكند وديوار بر رويش خراب شود اجر نميبرد. حديث داريم پيامبر (ص) فرمود: «ادْرَءُوا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَات» (منلايحضرهالفقيه، ج4،ص74) اگر شبههاي ايراد شد از حدود دست بكشيد. نزديك غروب شخصي را ديدند روزه ميخورد گفت نه من زردآلويي را گذاشتم در دهان چون دندان ندارم بخيسدبراي افطار، گر چه خنده آور بود اگر يك هزارم احتمال ميدهيم درست ميگويد حق توبيخ نداريم توبيخ براي زماني است كه قطعا ثابت شود او خلافكار است. پنجم: در مسائل فرهنگي حديث داريم «قَيِّدُوا الْعِلْمَ بِالْكِتَابَةِ» (بحارالأنوار،ج58، ص124) محكم كنيد علم را با نوشتن امام صادق(ع) قلمش به لاله گوشش بود مثل نجارها و پيامبرص مسواك به لاله گوش ميگذاشت. بسياري از ماسخنراني گوش كرده و فراموش ميكنيم، دختران و پسراني در ايران داريم كه من در اين بيست سال هر چه گفتهام نوشته من حدود دو هزار ساعت حرف زده و هر ساعتي تا 40 آيه گفته باشم چقدر نوشته، ولي يكي هم نگاه ميكند,مثل خود كه چند هزار ساعت در ماشين نشسته ولي چون دل ندادهام رانندگي ياد نگرفتهام و اگر سي ساعت توجه ميكردم، ياد ميگرفتم ما بايد دل بدهيم. حديث داريم اگر پشت بامي خوابيد كه ديوار ندارد و اتفاقي براي او افتاد خودش را ملامت ميكند. در اسلام سفارش شده كه پشت بام بايد ديوار داشته باشد.
3- در دوست گرفتن بايد محكمكاري كرد
ششم: محكم كاري در دوست گرفتن. با يك لبخند و پول بستني و تاكسي، احوال پرسي و بر نمره خوب و بر نمره خوب از من تشكر كرد، با يك تبريك وتشكر وكارت. امام صادق(ع) : كسي را كه سه مرتبه عصباني كردي و ناسزا نگفت دوست شويدچون در تبريك تسليت و داد و ستد همه دوست هستند و در سرازيري همه بشكهها بيام و و بنز هستند و ماشين سالم در گردنهها مشخص ميشود و گرنه يك سطل را در سرازيري ول كني تند ميرود. هفتم: در وام دادن اگر وام ميدهيدمي فرمايد: بنويسيدواز او سند بگيريد بزرگترين آيات قرآن درباره تنظيم اسناد تجاري است، حتي اگر طرف لال است ولي او بگويد و بنويسند ودرمعاملات نسيه دو شاهد گرفته و اگر نمينويسيد گروگان بگيريد. مثلا: اين دو ميليون به شرط رهن خانه طرف. پس درب خانه را ببند تا خواب آشفته نبيني، با افراد متهم رفت و آمد كرده بعد ميگويد: مردم چرا بد ميگويند؟ خودت اينچنين كردي. حديث داريم علي(ع) فرمود: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهمه فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّن» (كافي، ج8،ص152) اگر كسي خود را در معرض تهمت قرار داد براي سوءظن مردم جز خود را ملامت نكند. هشتم: محكم كاري در آبروداري(مورد فوق ميباشد) نهم: محكم كاري در عقايد: بسياري از مردم ما در عقايد محكم نيستند ومثل پركاه به اين طرف و آن طرف ميروند. اين حضرت عبدالعظيم در كنار تهران بسيار مقام عظيم و بلندي دارد، و زيارتش ثواب زيارت كربلاست, روزي آمد خدمت امام دهم و عرض كرد اين است اعتقادات من، عقايد خود را عرضه كرد. حضرت فرمود: اين عقايد شما درست است. افكار و برداشت هارا بايد عرضه كرد، من معلم قرآن هستم از قرآن برداشتي ميكنم كه در هيچ تفسيري نيست، حق نداري برداشت كني، بايد زنگ بزنم به چند اسلام شناس پير اگر تاييد كردند و فهم جديد و محكمي بود بله والاحق نداري بگويي. قديم هركس ميخواست روايت بخوانداجازه ميگرفت به نام «اجازه روايي» مثل اجازه اجتهاد. ممكن است حديث كج وبدفهميده شود. براي محكم كاري درحديث فرموده اند: اگر حديث طبق قرآن بودعمل والا به آن عمل نكنيد.
4- بايد احاديث را در كنار قرآن قرار داد تا صحت آن مشخص گردد
ميگويند علي(ع) فرمود: «إِنَّ النِّسَاءَنَوَاقِصُ الْعُقُول» (وسائلالشيعه،ج2،ص344) زنها عقلشان ناقص است. آيا اين حرف درست است يا نه؟ اول اين كه: اين مطلب سند ندارد. دوم اين كه: در قرآن ميفرمايد: هر كاري خدا كرده درست انجام داده، حال اگر درقرآن است كه همه كارهاي خدا نمرهاش بيست است و در مقابل حديثي داريم كه فلان كار خدا نمرهاش ده است بايد حديث را كنار بگذاريم ,چون قرآن ميفرمايد: (أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَه) (سجده /7) هرچه خداوند آفريده است نيكو و بهترين است. زهر مار هم در بدن مار خوب زماني كه بيرون ميآيد براي ما بد است ومثل آب دهان كه تا در داخل بدن و دهان است مايه حيات است ولي بيرون كه آمد تف و مايه جسارت است. و حرارت براي آب جوش ارزش، و سردي براي يخ وتوليداكسيژن براي درخت، وآب شور و اشك براي چشم، و آب شيرين براي دهان. و اگر جابجا شود دشوار و سخت ميشود. پس هر چيز در جاي خود نمرهاش بيست است. پس اگرنقل شد كه عزيزي، بزرگي و امامي كه زن عقلش كم است، ميگوييم خداوند نگفته اين را، پس بايد حديث را كنار گذاشت. سوم اين كه: ما «نواقص» در عربي نداريم و هرچه داريم «ناقصات» داريم. چهارم اين كه: ما بگوييم درباره جمعيتي كه نصف آن زن هست كه درود برخدا ولي نصف آن را خراب كردي وقتي خداوند به خود ميگويد، آفرين معلوم ميشود كارهايش درست است. مي فرمايد: (فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ) (مؤمنون /14) خداوند به خود در خلقت آفرين گفته، حال ما بگوييم كه نصف جمعيت كم عقل هستند، مثل بنا كه كه درصد ساختمان را خراب ساخته و بعد بگويد آفرين، آفرين ندارد. البته ممكن است زن و مرد در چيزهايي تفاوت داشته باشند. مثلاً در جنگ استعداد مرد بيشتر و در تربيت استعداد زن مثل پيچ و مهره و استكان و نعلبكي و كاهو و سبزي و تره و ترب ولي از نظر شرف و كرامت و انسانيت، بله تفاوتهايي خداوند بين زن و مرد قرار داده، و اگر «نواقص» به معناي تفاوت باشد ما قبول داريم. ما در اسلام «تبعيض» نداريم ولي «تفاوت» داريم مثل انگشتان است كه اين خود ارزش است و اگر انگشت شصت بلند بود نميتوانستيم دكمه يقه را ببنديم و كوتاهي براي انگشت يك ارزش است، حتي در پول شمردن يك انگشت كارآيي دارد و ديگري ندارد. ساعت كوچك عقربك آن كوچك، و ساعت بزرگ عقربك بزرگ دارد. قرآن ميفرمايد: (ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ) (ملك /3) گر چه به ظاهر تفاوت ميبينيم ولي هر چيز به جاي خود نيكوست.
5- استقامت بجا ارزش و استقامت بيجا، لجاجت و ضد ارزش است
پس امام سجاد(ع) ميفرمايد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَاد» (صحيفه سجاديه،ص98) خدايا مرا از اهل سداد قرار بده. فكر و منطق قوي واستدلال محكم. بعضي از اعتقادات سست است، شايد ميليونها آدم بر اين اعتقاد هستند كه نحس است، پس چرا علي(ع) روز13رجب به دنيا ميآيد، اين گونه عقايد سست و آبكي است. به پيامبر(ص) گفتند: هر چه ميخواهي از مال و مقام و همسر ميدهيم، فرمود: خورشيد را در دست راست و ماه را دردست چپم بگذاري دست ازعقيدهام بر نميدارم. البته استقامت به جاو مستدل نيكوست ولي بي جا ميشود لجبازي، گفتهام بايد انجام شود گفته شما از روي منطق است؟ پس استقامت بر دليل ارزش، واستقامت بر هوس و لجاجت بي ارزش و منفي است. در قرآن سوره اسراء آيه ميفرمايد: (وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) (اسراء /36) چيزي كه علم نداري دنباله روي آن را نكن. بني صدر اين آيه را كج معنا ميكرد: كه توقف نكن بر چيزي كه علم نداري «تقف» را از «وقف» ميگرفت. بلكه معناي آن اين است كه پيروي نكن، اگر كسي اسلام شناس نبوده و با چهار كلمه ادبيات بخواهد حرف بزند دوشاخ برق را در تلفن و به عكس قرار ميدهد. كسي در سخنراني ميگفت: (وَ السَّماءَ بَنَيْناها) (ذاريات /47) بايد آسمان را با دست بنا كرديم. ولي در باره انسان خلقت بيدي انسان را با دو دست آفريديم. كرامت انسان از اين جا معلوم ميشود كه ميگويد: او را با دو دست آفريديم ديگري در جواب او گفت اشتباه گرفته و قاطي كردهاي چون واژه «ايد» و «يدي» فرق ميكند، چون «ايد» از «ايد» است و «يدي» از «يدو» ميباشد. دو شاخ است ولي يكي از برق وديگري از تلفن. پس ميفرمايد: پيروي نكن از چيزي كه به آن علم نداري. يعني دنبال شايعات نرويد و اگر برويد، دچار اين گرفتاريها ميشويد. موج سواري نكنيد نديدي مردم با فلاني بد هستند, همه ديوارها شعار نوشته اند، بله يك كيلو ذغال به هركسي بدهي و يك نردبان و پول به همه ديوارها مينويسيد اعدام بايد گردد يا آزاد بايد گردد به او ميگويي چرا؟ ميگويد نميدانم شكم من سير بايد گردد.
6- اثرات ناگوار شايعات
اثرات ناگوار شايعات: 1- فتنهها و نزاعهايي كه به خاطر شايعات انجام ميشود 2- قضاوتهاي عجولانه 3- نظريههاي بدون تحقيق؛ حتي طلبه حق ندارد در جواب مسئله بگويد به نظر من، چون فقط مجتهد ميتواند اينچنين بگويد و او حجة الاسلام وحق ندارد بگويد به نظر من مثل يك آمپول زن بگويد به نظر من او كه پزشك نيست، نظر از براي صاحب نظر است راحت بگوييد نميدانم و بلدنيستم تا طرف خوشش ايد. 4- موضع گيريهاي نسنجيده؛ حتي بزرگان ممكن است تصميم گيري و موضع گيري كرده كه بعد بفهمند خلاف است. 5- تقليد كوركورانه: چرا اين زلف و لباس و خانه؟ نميداند، 6- پيروي از عادات: رسم ما چنين است 7- پيروي از خيالات: عينك سرخ زده، فكر ميكند شلغمها، لبو است. 8- تبعيت از نياكان: پدران ما چنين كردهاند 9- گوش سپردن به شايعات و ايجاد موج خلاف در جامعه: داستاني را قبلا هم گفتهام كه گفتند و براي همه شايع شد كه ماه را ديده اند، از كجا فلان شهر، به امام جمعه از كجا، فلان محل، از مردم محل ازكجا؟ از مسجد و خادم، از خادم خواستند سؤال كنند ديدند كور است، چشمي ندارد تا ماه را ببيند. براي بعضي از محترمين شايعاتي پخش ميكنند كه سند ندارد، اگردامن بزنيم فردا هم براي ما خواهند گفت. ميگويند: علامت دروغ گو اين است كه هر چه ميشنود براي ديگران نقل ميكند، و توجه نميكند كه چقدر دروغ ياراست است. 10- دنبال پيشگوييها ميرود: خيال بافيهاي انسانهايي كه با ديدن كف دست و نگاه به صورت حرفهايي ميزنند و در آينده چه و چه. . . ملا نصرالدين ميگفت: يا خودم يا زنم يكي منجم است چون شب يكي ميگويد باران ميآيد و ديگري ميگويد نميآيد و بالاخره تا صبح باران ميآيد يا نميآيد. 11 -گواهي دادن بدون علم 12- ستايش بدون دليل 13- انتقاد بدون دليل 14- قضاوت بدون دليل اسلام ميگويد: اگر كفش تنگ به پا داري قضاوت نكن، چون ممكن است فشار به پا در فكر انسان اثر بگذارد و قضاوت محكم نباشد. 15- اطمينان به اشكها نكنيد: برادران يوسف(ع) او را به چاه انداختند بعد آمدند به نزد پدر گريه كردند، و اين اشك قلابي است. 16- به قسمها هم اطمينان نكنيد قرآن ميفرمايد: (اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً) (مجادله /16) پس به اشك و قسم و روزنامه و شايعه و حديث نبايد اطمينان كرد بلكه به كارشناس با تقوا و عادل يا اين كه خودانسان كارشناس باشد. 17- اطمينان نکردن به خواب: فردي ميگفت: شش ماه است خانمم با من قهر است، چون خواب ديده كه من زن ديگري گرفتهام ميگويم بپرس باچه سند و شاهد و علامتي، با خواب خوب و بدي ديگران را تاييد ميكند، همه اينها سست است و آبكي لذا امام سجاد(ع) ميفرمايد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَاد» مرا اهل سداد و محكم قرار بده. چون خداوند: (أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء) (نمل /88) و(خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّة) (مريم /12) و (ميثاقاً غَليظاً) (نسا /21) و (وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) (اسرا /36) همان طور كه خداوند در هر چيز محكم كاري كرده، شما هم. . . ، حتي پيامبر (ص) را بدون معجزه قبول نكنيد «بينه» يعني: دليل روشن، امامت هم معجزه ميخواهد، و مرجع تقليد هم با يك گناه از مرجعيت و حتي امام جماعت ساقط ميشود. متاسفانه در مملكت ما سست كاري در كارخانه و روز نامه و در مسائل سياسي، و شايعه هست. خدايا به حق محمد و آلش به ما رشد علمي و فكري و عقلي، وحدت، بصيرت و مصونيت و تقوا و عدالتي كه در مقابل موجها دين ما را حفظ كند به ما عطا بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1536