نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1541
موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 31، رستگاري در قيامت
تاريخ پخش: 79/06/24
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي
دعاي مكارم الاخلاق را ترجمه ميكنيم يعني اخلاق كريمه، چيزي كه در دنيا كم است، پيامبر(ص) عقل كل بود (مِنْ لَدُنَّا عِلْماً) (كهف /65) علم او «لدني» يعني از جانب خدا بود، اما نفرموده «وَ إِنَّكَ لَعَلى علمٍ عَظيمٍ» ميفرمايد: (وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ) (قلم /4) با اينكه پيامبر (ص) هم علم وهم عقلش بي نهايت بود، اما خداوند در قرآن از علم و عقلش نميفرمايد، بلكه از خلق ان حضرت…
دانشمندي بررسي وتحقيق كرده آنهاكه از اسلام و خدا مرتد و بريده و آنها كه به اسلام گرويدهاند، جاذبهها ودافعههاي اسلام، بعد تمام جاذبه هاودافعههاي اسلام، از اخلاق آن حضرت بود.
آنها هم كه بريدهاند به واسطه اخلاقهاي نامناسب ديگران بوده، هم اخلاق خوب باعث جذب وهم اخلاق بد مايه جدايي ميشود، و در اين باره كاروتحقيق دانشگاهي شده است.
1- آياتي از قرآن درباره رستگاري در قيامت
از دعاي مكارم اخلاق رسيديم به اين جمله كه حضرت ميفرمايد: «وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ»(صحيفه سجاديه، دعای 20) روزي من كن رستگاري درقيامت را «رزق» فقط رزق مادي نيست كه خوراك، پوشاك، مسكن، ، رزق معنوي هم رزق است. «للهم ارزقني علم» «اللهم ارزقني حج» عقل و اخلاق هم رزق است. «فوز» يعني رستگاري، جملهاي كه علي(ع) به هنگام شهادت فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»(خصائصالأئمة، ص63) رستگاري در قيامت
در دنيا ميگوييم فلاني خوشبخت است چون قسط ماشينش تمام شد و در كنكور قبول شد، و خانهاش نبش خيابان است، دلار وسكه ارزان خريد، و رستگاري رادر خوراك و پوشاك ومسكن وماشين وتلفن. دنيا موقت و تمام شدني است، ولي رستگاري قيامت مهم است كه آن حضرت از خداوند طلب ميكند.
آياتي از قرآن در باره رستگاري در قيامت: (إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً) (نبأ /31) رستگاري از براي متقين است. تقوي يعني خود نگهداري از گناه از كلمه «وقي» آمده يعني خودداري، كه در دعاي نماز هم ميخوانيم (وَ قِنا عَذابَ النَّارِ) (بقره /201) «قِ» نگه دار «قِنا» ما را نگه دار از عذاب دوزخ و«متقي» از گناه دوري كننده از گناه و «وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ»، قَالَ الصَّادِقُ (ع): (الْمِرْصَادُ قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لَا يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ) (بحارالأنوار، ج8، ص64) و آن راه و پلي است در قيامت كه همه بايد از آن عبور كنيم، واين راه باريك وسخت در دنيا هم هست، در انتخاب حلال و حرام، و دوست خوب با انسان پاك وصالح، دست وچشم و اخلاق و لقمه او پاك است، در قيامت آنجا از ما سؤال ميكنند، از خون شهدا و فرزندان، اطلاعاتي كه داشتهايم، فاميل واز نماز وچرا نماز نخواندي، و چرا وصله نا همرنگ هستي بودي، قران ميفرمايد: «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره /116) هستي در مقابل خداوند در حال قنوت است (يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض) (جمعه /1) هستي داردبراي خداوند تسبيح ميگويد.
اي انسان تو چرا غافل شدي؟ من هم كه نماز ميخوانم احساس شرمندگي ميكنم چون قران ميفرمايد: نماز يك گنجشك ازشما بهتر است در باره آنها ميفرمايد: (كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَه) (نور /41) پرندگان ميدانند نمازوتسبيح خود را و ميفهمند چه ميگويند درباره انسان ميفرمايد: شراب نخوريد و مست بر نماز نايستيد تا بفهميد چه ميگوييد. كاري كه به ما گفته زمينه فهمش را فراهم كن پرنده قبلا ميفهمد. مثال: ميگوييم بچهها دستها را شسته به سر سفره نشسته بسم الله گفته غذا را خوب جويده وبا ادب غذا خوردند شماهم كه پدر آنها هستي اينچنين كن.
مثال: به پدري بگويند فرزندان شماديپلم گرفتند تو هنوز كلاس نهضت هم نرفته، خواندن و نوشتن نميداني.
2- محبين واقعي به اهل بيت از پل صراط ميگذرند
حديث داريم امام صادق(ع) ميفرمايد: صراط دو نوع است يكي در دنيا و آن انتخاب امام و رهبر است و در آخرت از آن امام و رهبر ميپرسند. (بحارالأنوار، ج8، ص66) باز ميفرمايد (وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ) (صافات /24) همه را نگه داريد و از آنها سوال ميشود.
اين آيه كه ميفرمايد سوال ميشود، از ولايت علي بن ابي طالب(ع) است. حديث داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَثْبَتُكُمْ قَدَماً عَلَى الصِّرَاطِ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِأَهْلِ بَيْتِي»(فضائلالشيعة، ص6) هر كس محبت واقعي به اهل بيت(ع) داشته باشد از پل صراط ميگذرد و لذا امام سجاد(ع) ميفرمايد: من ميخواهم از «مرصاد» سالم عبور كنم.
امام احمد حنبل كه يكي از پيشوايان چهار فرقه اهل سنت شافعي، مالكي، حنفي، حنبلي است و او از مهمترين است و يكي از علماي بزرگ ديگر آنها به نام ابن ابي الحديد هردو نقل كردهاند كه: پيامبر(ص) فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار»(أمالي صدوق، ص46) بهشت را تو تقسيم ميكني. يعني هر كسي رابطهاش با تو قوي است رد شده و آن كه رابطهاش قطع است سقوط خواهد كرد. كمي توجه كنيد در باره پل صراط خداوند قسمت كند مسجد سهله، يك فرسخي نجف مسجدي است به نام «زيد و صعصعه» دو ركعت نمازي دارد و بعد از آن دعايي كه در آن ميفرمايد: «قِيلَ لِلْمُخِفِّينَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِينَ حُطُّوا مَعَ الْمُخِفِّينَ»(المناقب، ج4، ص151) راي آنها كه جنايتي و گناهي نكرده و سبك بال و پاكدامن هستند ميگوييد حركت بر افرادي كه بار سنگين دارند سقوط ميكنند، نميدانم من از سبكبالان يا از سقوط كنندگان هستم.
پس پلي است كه ميفرمايد (وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها) (مريم /71) پل روي جهنم كشيده شده كه همه بايد وارد شوند. بعدمي فرمايد (ثُمَّ نُنَجِّي الَّذينَ اتَّقَوْا) (مريم /72) متقين اهل نجات هستند و در جاي ديگر ميفرمايد (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) (فجر /14) پروردگار تو در كمين است. پل صراط آن قدر مهم است كه اولياي خدا و بزرگان درباره عبور از آن گريه ميكردند.
3- در قيامت از فقرا و فاميل و رهبري سؤال ميكنند
هر چه داريم از خداوند است، بذر گندم و كاشتن از انسان ولي نور خورشيد از خداوند و آب و عقل و دفع آفت آن خبري از تلويزيون داشتيم كه در چين زنبورها جلو حركت را گرفته و در تايوان هزار رقم پروانه است، كه با آنها كلكسيون درست كرده و از آنها دلار به دست ميآورند. و آن هم پروانهاي كه انسان هيچ نقشي در آفرينش آن ندارد، يك طراح خيلي خوب و هنرمند چند تابلو نقاشي ميتوانند داشته باشند، ده، بيست تا، حال عكس پروانه نقاش ميخواهد، خود پروانه خدا نميخواهد، اي انسان تو از پروانه در هوا دلار گرفتي، نمي خواهي يك الله اكبر بگويي، و چرا با خدا رابطه نداشتي، چه كسي رفيقتر از خدا «نعم الرفيق » آن وقت كه يك اسپرم و نطفه در شكم مادر بودي و پدر و مادر نه به فكر تو و نه به قصد تو كنار هم رفتند بلكه براي شهوت و خوشگذراني، نيت بچه نداشتند. من از تك اسپرم گرفته و همه چيز در اختيار تو گذاشتم و همه امكانات، صبح تا شب حرف ميزني و يك «الحمدلله» نمي گويي. انسان با هركس و ناكسي حرف زده ولي با خدا حال ندارد، چه گناهي داريم كه بعضي از اين سعادت محروم هستيم. در قيامت از فقرا و فاميل و رهبري سوال ميكنند.
خداوندا به حق محمد و آل محمد(ع) عبور ما را از صراط راحت قرار بده. خداوندا: رفتار و گفتار و كردار و روش ما راجوري قرار ده كه در قيامت رستگار شويم.
جمله بعد «اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا، فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) آن چه در نفس خطرناك به صلاح من است برايم باقي بگذار، چون نفس لوامه و مطمئنه داريم تمام مشكلات از نفس است كه دلم ميخواهد و دوست داشتم، ترياك را دوست دارد و همه زندگي را در راه اين دوستي به آتش ميكشد، دوست دارد با موتور چرخ جلو را بلند كرده اگر سقوط كرده خود و فاميل را به زحمت و چقدر بودجه مملكت و امكانات را ونسل و دودماني را، من هم مثل خيليها گرفتار و بايد كسي را پيدا كرده و به او مراجعه كنيم.
حديث داريم پيامبر (ص) فرمود: در باره شما ميترسم كه دنبال نفستان برويد. به مجرد اين كه اين دختر و پسر از همديگرخوششان ميآيد ازدواج ميكنند، كمالي از او ديده بودي؟ همديگر را در پارك ديديم خوشمان آمد، رابطه با يك بستني و يك نامه كه تو را دوست دارم.
حديث داريم دختر و پسري كه بدون اين كه ريشهاي در كمال و اخلاق داشته باشند مثل گلي است كه در محل زباله بزرگ شده است.
4- آرزوهاي طولاني سبب غفلت از خدا
در يكي از مناجاتهاي پانزده گانه(خمسه عشر) در كلام حضرت آمده «إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِيكَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بِي مَسَالِكَ الْمَهَالِكِ وَ تَجْعَلُنِي عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ كَثِيرَةَ الْعِلَلِ طَوِيلَةَ الْأَمَلِ إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ مَيَّالَةً إِلَى اللَّعْبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِي إِلَى الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِي بِالتَّوْبَةِ»(بحارالأنوار، ج91، ص143) خدايا شكايت ميكنم به تو از نفس خود كه مرا زياد به بدي دستور ميدهد به خوردن حرص دارد ولي براي نمازمستحبي حال ندارد، خوب ميگيرد بد پس ميدهد، «وَ إِلَى الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةً» خدايا نفس من به سوي خطا هل ميدهد «وَ بِمَعَاصِيكَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً» با ولع به سوي خطاها ميخواند و مرا به قهر توعرضه ميكند. «تَسْلُكُ بِي مَسَالِكَ الْمَهَالِكِ وَ تَجْعَلُنِي عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ كَثِيرَةَ الْعِلَلِ طَوِيلَةَ الْأَمَلِ» مرا به راه هلاكت وغريزي كه مرا نزد تو پست كرده «كَثِيرَةَ الْعِلَلِ طَوِيلَةَ الْأَمَلِ» درد و عيبها و آرزوهاي زياد دارد. آرزوهاي طولاني در ازدواج و زندگي سبب شد كه من از تو غافل شوم.
«إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ مَيَّالَةً إِلَى اللَّعْبِ وَ اللَّهْوِ» كم صبر است و دائما دنبال عياشي است. «مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِي إِلَى الْحَوْبَةِ» پر شده از غفلت و سهو و به سوي خطرات مرا هل ميدهد «تُسَوِّفُنِي بِالتَّوْبَةِ» به هنگام توبه به بهانههايي مرا منصرف ميكند.
امام سجاد(ع) در اين دعا و مناجات عيبهاي نفس را ميشمارد. دونمونه از آنهايي كه چه در جواني يا پيري مواظب نفس خود بودهاند: نوجواني در جبهه كه معروف بود به خنثي كردن مين و فداكاريهاي زياد حاضر نشد در مصاحبه بگويد چند مين را خنثي كرده هر چه اصرار كردند گفت كمك خداوند بوده، پرسيدند چرا نميگويي؟ گفت: ممكن است بگويم مرا غرور بگيرد. يكي هم من من ميگويد و ميخواهد به شكلهاي مختلف خود را مطرح كند و ديگر اين كه: يكي از مراجع تقليد كه قبل از امام خميني (ره) مرجع بود به نام سيد عبدالهادي شيرازي در جلسه درس ايشان طلبهاي اشكال كرده و بر اشكال خود تا آخر جلسه اصرار ورزيد و ايشان هم با متانت فقط ميفرمود: آقا من جواب شما را دادم، بعد از درس اورا كناري برد و بر اشكالش جواب داد، پرسيدند چرا در جلسه درس اين جوابها را مطرح نفرموديد؟ فرمود: جوابها را داشتم ولي فكر كردم اگر بگويم او به اشكال كردنش خجالت بكشد و مرا هم غرور بگيرد.
امام خميني (ره) ميفرمود: جبهه و جنگ بچههاي شانزده ساله را به پير مردهاي نود ساله نزديك كرد و رساند هم نوجوان شانزده ساله و هم پير مرد ميگويند ميترسم مرا غرور بگيرد، هر چه مطالب كتمان شود بهتر است فردي باني شدقبل از انقلاب شاگردهاي ممتاز كلاس مرا با هواپيما به مشهد ببرد، خواستند به عنوان فردي خير اسم او را درروزنامه بنويسند، اجازه نداد و گفت: مي ترسم اسم مرا در روزنامه بنويسند ولي ماموران الهي اسم مرا از پرونده حذف كنند. هر چه اين جا اصرار به نوشتن شود آن جا پاك ميشود وگاهي ميگويد فلاني نفهميد و متوجه نشد، ممكن است همين مطلب نوشته و ثبت شد. (در منزل يكي از مراجع مطرح شد.)
5- تا ميتوانيم اعمال را براي رضاي خدا و مخفيانه انجام دهيم
شخصي خير كه خدمات زيادي هم به جامعه كرده و ساختمانهاي مهمي ساخته و وقف كرده ولي با كاشي كاري آن رابه نام خود ثبت كرد، بعد از مرگ خواب او را ديدند گفت همه آنها كه نام خود را نوشتم خداوند پاك كرده و گفتندمردم فهميده و پزش را در دنيا دادي و مزدش را گرفتي، فقط يك مورد كه ثبت نكردي قبول شد و آن كمك به دامادي يك جوان و آن هم مقداري كم، فراموش كردي ثبت كني و بگويي و اين را خداوند نوشت، تا ميتوانيد مخفيانه كمك كنيد، من اطمينان ندارم كه جلسات تلويزيوني من به درد قيامتم بخورد چون مطرح ميشوم، ولي اگر حديثي به ديگري داده و او با واسطه در مجلسي خواند مورد قبول واقع شود. افرادي در قيامت به بهشت ميروند كه در دنياگمان به بهشتي بودن آنها نميكرديم و عدهاي به جهنم كه چنين فكري نميكرديم قرآن ميفرمايد: (وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ) (ص /62) ما نميبينيم آنهايي كه در دنيا جزء اشرار بودند. هستند افرادي كه بين خود و خدا رابطهاي دارند و مخفيانه كارهايي انجام ميدهند كه موجب رضاي خداست. دامادي به نزد من آمد كه من شب اول متوجه شدم عروس من دختر نيست ميخواهم بگويم و مقداري از مهريه او را كم كنم، گفتم: بيا يك معامله باخدا كن، چون اول اين كه دختر نبوده معلوم نميشود كه بد بوده، بسيار ممكن است عوارض ديگري بوده، در بچگي ترسيده، از جايي پريده، جاي تهمت نيست باز هم كاري براي قيامت خود بكن و شتر ديدي نديدي براي رضاي خدا آبروي او را حفظ و تا آخر عمر مخفي بدار. گاهي انسان ميبيند فلان كاسب نداردجنس را از او گرانتر بخرد و اينچنين انسانهايي بوده و هستند ميوه و كاهوي ارزان را به قيمت گران ميخرد تا طرف به نان برسد، در جهازيه دادن و. . . يكي از مراجع تقليد كه شايد راضي نباشد اسمش را ببرم در جواني پاي درس استاد خوب درس خوانده و اشكال ميكرديكي او را شناخت و گفت: تو به خرج من برو نجف و آن جا درس بخوان تا آينده بهتري داشته باشي. گاهي انسان ميبيند دختر و پسري استعداد خوبي دارند و ممكن نابغه هم باشند ولي در خانواده فقيري هستند انسان خرجي درس و رشد آنها را براي رضاي خدا بدهد.
يكي از كارهاي خوب كميته امداد همين است كه خوش استعدادها را شناسايي و تا دانشگاه هم پشتيباني ميكند، لذاقرآن ميفرمايد: (سِرًّا وَ عَلانِيَةً) (بقره /274) مخفيانه و علني، اول فرموده مخفيانه و اين از علني بهتر است. علتي هم كه اميرالمومنين(ع) به هنگام كمك به فقرا سر و صورت خود را ميپوشاند، چون آنها خجالت نكشند و بله قربان گو بار نيايند.
پزشك شبي از هفته به مسجد برود و بعد از نماز چند مريض فقير را مداوا كند و مردم هم بدانند و آقايي كه ورزش و هنري و خطاطي ميداند در ايام فراغت چنين كند، اين براي رضاي خدا باشد، اگر 50هزار دكتر هفتهاي يك ساعت براي خدا در مسجد بيمار ببيند ميشود50 هزار ساعت و ديگر هنرمندان، دير يا زود ميرويم همه كارها نبايدبراي دنيا باشد و خوشا به حال كسي كه كاري براي قيامت خود كرده باشد. لذا امام سجاد(ع) ميفرمايد: «سلَامَةَ الْمِرْصَادِ» جوري تربيت شوم كه قيامت در سلامت باشم و از پل سالم بگذرم.
خدايا نوري به ما عطا فرما كه لابه لاي ظلمات خط واقعي را گم نكنيم.
خدايا اول مرگ اول راحتي و روز قيامت را روز سر افرازي ما قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1541