نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1600
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
«بسم الله الرحمن الرحیم* الحمدالله رب العالمین* الرحمن الرحیم* ملک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدناالصراط المستقیم» بحث ما، راه مستقیم کدام است. راهی که نه افراط در آن هست و نه تفریط. نه کند نه تند.
راه درست، حدّ وسط در امور است
به قول قرآن «امة وسطاً» به قول حدیث «خیرالامور اوسطها» به قول حدیث «الیمین و الشمال مضلة» راست و چپ انحراف دارند حد وسط خوب است. حدیث داریمها! «الیمین» یعنی راست «الشمال» یعنی چپ «الیمین و الشمال مضلة» راست و چپ منحرفند انحراف توی آن هست و راه مستقیم… یعنی خطکشی داشته باشیم دروغ بد است، راستگویی خوب. حالا این خطکش دروغ را بگذاریم کی دروغ گفت؟ آدم بدی است اِه… از هر خطی میخواهی باش. زن است یا مرد. شرقی است یا غربی. دروغ گفت، دروغ بد است. ترس و شجاعت، شجاعت خوب است. ترس بد است، حالا هر که ترسو است بد است حا… هر کس میخواهی باش. بخل و سخاوت، عدل و فسق، ایمان و کفر، علم و جهل تقوی و لااُبالیگری، عفت و هرزهگری ما اینها را میشناسیم و با همین ارزشها به هر کس رسیدیم متر میکنیم ارزش ما این نیست که ترک است یا فارس عرب است یا عجم، شرقی است یا غربی، زن است یا مرد، بچه است یا بزرگ، شهری است یا روستایی. همه اینها را بریز توی اقیانوس اطلس. عدل و فسق با ارزشها شناسایی کنید. راه مستقیم را چه جوری بشناسیم، نگاه کنیم ببینیم پدرمان چه میگوید، مادرمان چه میگوید، استادمان چه میگوید، نگاه کنیم ببینیم هم شاگردیهایمان چه میگویند. نگاه کنیم ببینیم صدا و سیما چه میگوید. خطهای سیاسی چه میگویند. روزنامهها چه میگویند. نگاه کن همه را بشنو منتهی «فیتبعون احسنه» همه را بشنو منتهی برای انتخاب راه خودت اندازهگیری کن در راه مستقیم جلسه اول گفتیم راههای غیرمستقیم چیه. هفت راه را گفتیم که اینها مستقیم نیستند. 1-سلیقههای شخصی مستقیم نیست چون آدم پشیمان میشود سلیقه شخصی خود سلیقه شخصی مردم هم غلط است. چون همانطور که من پشیمان میشوم، مردم هم پشیمان میشوند، دنبال سلیقه رفتن فتنه دارد. هر کسی به سلیقه خودش بکش مکش میشود «اطعنا سادتنا و کبرائنا» بزرگان چه میگویند، بزرگان هم گاهی ممکن است منحرف بشوند نیاکان هم ممکن است بعضی کارهایشان خوب باشد و بعضی کارهایشان بد باشد غلط باشد.
دوری از راه مستقیم، موجب غضب الهی
یکی از راههایی که گفتهاند نروید که در کنار راه مستقیم است اینهایی که رفتند و سقوط کردند راهشان را نروید. دیگر کیها سقوط کردند. مغضوبین «غیر المغضوب علیهم و لاالضالین» مغضوب یعنی غضب شده خدا در این قرآن افرادی را غضب کرده. اسم غضب شدهها هم آمده، میگوید ببین من اینها را غضب کردم تو دیگر راه آنها را نرو بعد از راه مستقیم… موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم توی پرانتز نه افراط نه تفریط، راههای منفی راه راههای سلیقهای، راههای هوسهای دیگران، راههای نیاکان، بعضی از کارهای نیاکان، بعضی از کارهای نیاکان، راههای تجربه نشده، راههای بیمنطق اینها راههای جلسه گذشته، توی این جلسه راه منفی یکیاش این است که راههای غضب شدگان، غضب شدگان، غضب شدگان چه کسانی هستند؟ مغضوبین، مغضوب حالا… مغضوبین توی قرآن گروههایی هستند 1-رباخوار مغضوب است. توی قرآن میگوید: «فباء وا بغضب». اینها گرفتار غضب شدند میگوئیم چرا؟ میگوید: «واخذهم الربا» رباخوار، میگوید یک میلیون به تو میدهم ماهی اینقدر به من بده، این قطعاً حرام است بیچاره آنهایی که با پول ربا افطار میکنند. بیچاره آنهایی که بچههایشان را با پول ربا تربیت میکنند چه خیانتی پدر و مادر بالاتر از اینکه لقمه حرام بدهد به بچهاش دیگر چی؟ قانون شکن قرآن میفرماید: «فباء وابغضب» درباره یهودیها چرا؟ برای اینکه «یحرفون الکلم» کلمات آسمانی را «یحرف» تحریف میکنند. دیگر چی، کارشکنها «تبت یدا ابی لهب» بریده باد دست ابولهب عموی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود کارشکنی میکرد دیگر چی؟ منافق را قرآن میگوید: «غضب الله علیه» دیگر چی؟ قاتل را قرآن میگوید: «غضب الله علیهم» کسانی که افرادی را بکشند قرآن میگوید: «غضب الله علیهم» خدا اینها را مورد غضب قرار میدهد، حالا قاتل ممکن است به نحو خفیفاش این باشد کسی را تریاکی کند، معتاد کند یا ترور شخصیت کند، آبرویش را از بین ببرد. شاید شامل آن هم به یک مرحلهاش بشود. شاید بشود گفت اینها راههای غضب شدگان است اینها راههای منفی است دیگر چیه راه منفی، راه منفی گمراهان «والضالین» گمراهان، گمراهان هم توی قرآن زیاد است منطق دارد میفهمد حق با این است ولی حالا فعلاً دنبال انحرافش است بعد از اینها برویم سراغ… انتخاب راه مستقیم شاخه شاخه است.
راه مستقیم در نیت و انگیزه
راه مستقیم در نیت گاهی نیتاش مستقیم نیست چرا این کار را میکنی به چه نیت؟ ولله نیتاش خدا نیست، قصد قربت راه مستقیم است راه خدا «ان ربی علی صراط مستقیم» قرآن میگوید: راه خدا راه مستقیم است. پروردگار راه مستقیم است، شما اگر کارهایت برای خدا بود مستقیم است اما اگر برای خدا نبود انحرافی است. قرآن برای اینکه بگوید خدا را رها نکن چند تا آیه دارد میگوید چرا، چرا رفتی سراغ غیر خدا. غیر خدا اگر غربی باشد شاه است، شرقی باشد صدام است، آمریکا طرفدار شاه بود. شوروی طرفدار صدام و با چشم خودتان و با چشم خودتان هم شاه را دیدید سقوط کرد، هم صدام را دیدید سقوط کرد که این ابرقدرتها هیچکدام از این سقوط شدهها را نجات ندادند برای خوشایند این و آن انحرافی است خواستم او دوست داشته باشد این درو… چرا دروغ گفتی؟ گفتم دروغ بگوئیم بخندد، بگو چرا غیبت کردیم میخواستیم… آخر آنها همه غیبت کردند. گفتم یکی من هم بگویم آخر گاهی وقتها آدم توی یک جلسهای مینشیند میبیند همه غیبت میکنند این هم برای اینکه از قافله عقب نیفتند. آن هم غیبت میکند راههای انحرافی گاهی افراد در نیاتشان انحراف دارند. اصلاً فکرش غلط است مثلاً میگوید من درس بخوانم برای چی؟ اولش میگوید لیسانس دارد خوب بعدش عوضاش اگر داماد دیپلمه آمد من ردش میکنم میگویم زن که لیسانس است شوهرش هم حتماً باید دکتر باشد نه خیر این خبرها نیست میخواهم بروم دانشگاه نیتات چیه؟ یک وقت نیتاش این است من بروم یک تخصصی بگیرم آدمی که تخصص دارد خدمت بهتری میتواند به جامعه بکند این نیتاش خوب است یک وقت میخواهد مدرک بگیرد اصلاً کار به علم هم ندارد. اگر فردا لب دانشگاه بگویند آقا درس هست، استاد هست، کتاب هست، تدریس هست، آزمایشگاه هست، اما مدرک (بگوئید) نیست هر دانشجویی سر دوچرخه را برگرداند پیداست این نیتاش درست نیست.
راه مستقیم، راه خدا نه خود
نیت خیلی مهم است، گاهی افرادی حاضرند یک پولی در محله خودشان توی یک محلهای خرج کنند میگویی آقا این محله این کار مستحب است. محله دیگر واجب است تو ای..پ.. و… پول را بیاور آن.. اِه!! محله پدریام است مح… روستای خودمان است، آقا آن روستا جمعیتاش بیشتر است، نیازش بیشتر است. نمیخواهد اینجا اینقدر پول خرج کنی نه من باید روستای خودم باشد. این دیگر خدا نیست، این میخواهد خودش را توی محله مطرح کند. آدم وقتی وظیفهاش الهی است، وقتی گفتند که اینجا نیازش بیشتر است، میگوید من هم آنجا. کسانی که میفهمند نیاز بیشتر کجاست اما یک جا میایستند نیتها گاهی خراب است. درسهایی که میخوانیم گاهی مثلاً میداند که این درس را خدا راضیتر است. اما آن درس پز دارد میگوید من آن درس را انجام میدهم خدا نیست. افرادی توی لباس خودمان پیش نماز یک مسجدی است برای 50 تا پیرمرد چسبیده به مسجد 800 تا پسر و دختر جوان هستند آیا این 50 تا پیرمرد مهمترند یا 800 تا جوان خوب 800 تا جوان شما که نماز مسجد میخوانی گاهی هم یک سری به مدرسه بزن اگر سر به مدرسه نزدیم البته مدیر مدرسه هم باید استقبال بکند مدیر مدرسه هم باید دعوت کند او باید بگوید آقا شما که وقتت را صرف پیرها میکنی گاهی بیا برای بچهها یک حدیث بخوان خلاصه مسئله نیاز را ما باید حساب کنیم. گاهی هزار تا جوان طلبه ندارند ولی صد تا مرد و زن طلبه همراهشان میرود که اعمال حج را یادشان بدهد چطور این صد تا حاجی آخوند میخواهند که مسئله حج شان را بدا… نمیگویم نمیخواهند آنجا لازم است مسئله حج اگر روحانی همراهشان نباشد اعمالشان باطل است، آنجا لازم است میگویم همانطور که آنجا لازم است، اینجا هم لازم است. اینکه ما 20 میلیون بچه را رها کنیم عقب صد تا حاجی برویم مسئله یاد بدهیم 800 تا جوان را رها کنیم عقب 40 تا پیرمرد برویم مسئلهشان را بگوئیم اینها… میدانیم توی آن محله نیاز بیشتر است. مثلاً… خیلی مهم است کسی اگر نیتاش خدا باشد بسیار… اگر الان مردم تصمیم بگیرند کارها را صد در صد خدایی انجام بدهند بسیاری از کارها تعطیل میشود چون خیلی از کارها خدا نیست نان است نام است، مدرک است، شهرت است، پز است، پول است.
نیت و عمل هر دو باید درست باشد
«اهدنا الصراط المستقیم» در نیت. در عمل: بعضیها نیتشان خوب است، نیتاش خوب است، عملش غلط است مثلاً میخواهد سح… میخواهد مناجات کند خوب مناجات کن چه حقی داری بلندگوی مسجد را… پشت بلندگو چرا مناجات میکنی.صد بار تا حالا با کم و زیادش من گفتم بگذارید دفعه چندمی بگویم… تو را به خدا گوش بدهید، تو را به خدا گوش بدهید، تو را به خدا گوش بدهید، صدای بلندگو بیرون مسجد که سبب مردمآزاری بشود گناه است، ماه رمضان هم باشد یا محرم امام حسین (علیه السلام) باشد یا شب قدر باشد واعظ باشد یا مداح، فاتحه باشد یا غیرفاتحه فقط صدا باید توی مسجد باشد که هر کس میخواهد بیاید هر که نمیخواهد و میخواهد بغل مسجد بخوابد مزاحم خوابش نشویم صدای بلندگو بیرون مسجد ممنوع است. فقط یک جا به ما گفتند داد بزن. یک جا آن هم اذان است گفتند اذان بگوئید ولو مردم از خواب بیدار شدند. آنجا اسلام اجازه داده که مردم با الله اکبر بیدار شوند اذان را سه دقیقه، سه دقیقه، گفتند داد بزن بخاطر اینکه موج الله اکبر، موج توحید ارزشاش از موج خواب بیشتر است. ما نمیتوانیم بخاطر خواب آقا دست از توحید برداریم «اشهد أن لا اله الا الله» منتهی آن هم گفته آدم خوش صدا باشد. اگر آدم بدصدایی است خواهش میکنیم ثوابش نگوید یک آدم خوش صدا این هم فقط اذان قبل از اذان اضافه نکنید. بعد از اذان هم مناجات نگذارید. فقط اذان خالی، اذان خالی آدم خوش صدا سه دقیقه گفتند بخاطر اهمیت اذان اهمیت فضای عبادت و توحید آن هم حالا 4 نفر از خواب بیدار شد، بیدار شود غیر از آن ما نباید حق… حالا چه عروس ببریم، بوق بزنیم، مردم را بیدار کنیم، چه مناجات کنیم، چه فاتحه باشد، گاهی نیت خوب است یعنی قصد عبادت میکند اما عملش خراب است این هم یکی…
حبّ و بغض، عامل انحراف از راه مستقیم
گاهی فکر خوب است، گاهی فکر منحرف میشود، علاقه گاهی راه مستقیم میرود گاهی راه غیر مس… یک کسی، کسی را دوستش دارد ببخشید اینکه دوستش داری برای چی دوستش داری یک وقت میگویی دوستی من ملاک دارد 1-دین دارد. 2-تقوا دارد، سواد دارد، ادب دارد، یک کمالی دارد بخاطر کمالش این راه مستقیم است. یک وقت نه هیچ کمالی ندارد، همینطور کیلویی خوب است این دیگر راه مستقیم نیست، علاقه. کجا دیدیش توی پارک دیدمش، خوشم آمد همین! رفاقتهای کیلویی آخرش هم دفتر طلاق پدرش کیه؟ این دختری که خوشت آمد این پسری که خوشت آمد این باباش لقمه حرام به او داده یا لقمه حلال، حلال خور است یا حرام خور، خانوادهاش چیه؟ حدیث داریم دختر قشنگ، دختر زیبا که لقمه حرام خورده باشد یا توی خانواده فاسد باشد، حدیث داریم مثل گل قشنگی است که ریشهاش توی پهن باشد گل قشنگ است اما ریشههایش توی پهن است به هر پسر و دختری نمیشود تکیه کرد شما ساختمان که میخواهی بخری نمیگویی به!! چقدر لوکس است ممکن است روی آن لوکس باشد، ممکن است توی آن آهنهایش پوسیده باشد در انتخاب دوست، در انتخاب شغل آقا چرا این این شغل را انجام. این شغل خدمت من سراغ دارم کسی را که توی سربازی یک هنری داشت از او پرسیدند هر که این هنر را دارد بیاید این نگفت گفتیم چرا نگفتی تو که هنر داشتی. گفت اگر میگفتم همهشان به من برای کار مراجعه میکردند، بگویم بیهنرم کاری با من ندارند. اما اگر بگویم مثلاً مکانیک هستم بگویم نانوا هستم، بگویم مثلاً یک هنری دارم هی از من کار میکشند نگفت. انتخاب شغل، انتخاب همسر خیلی مهم است، قرآن یک آیه دارد که میگوید وقتی میخواهی انتخاب همسر کنی قبل از هر چیزی ببین فکر همسر چه جوریه؟ «امراة مومنه» کنیز باشد که فکرش درست باشد بهتر از زن آزادی است که فکرش کج باشد خیلی از افراد هستند در خانوادههای ضعیف و حقیر فکر سالمی دارند و خیلیها هستند در خانوادههای مرفه فکرشان منحرف است «امراة مؤمنه» در انتخاب همسر ایمان اصل است انتخاب مسکن ببین اینحا فردا گران میشودها!! بابا مگر من میخواهم خانهام گران باشد، من میخواهم همسایههایم آدمهای سالمی باشند، من میخواهم همسایههایم آدمهای درستی باشند، همسایه اصل است. بعضیها اصلاً کار به همسایه ندارند، اصلاً همسایهشان هم… اصلاً بچهشان هم خراب شد، خراب بشود. بچهشان هم هرزه بشود، هرزه بش… خانهاش گران بشود، میگوید اینجا فردا ترقی میکند بعضی از این بنگاههای معاملاتی هم هیچی نمیبینند جز ترقی خانه. میگویم بابا اینجا خانه ترقی میکند اما این همسایهها این منطقه، منطقهای است که نسل من فاسد میشود. ما داشتیم که شغلهای دلاری چند هزار دلاری برای افرادی پیش میآمد میگفت به من چند هزار دلاری میدهند این کار را بکنم، اما بچهام فاسد میشود، نمیخواهم انتخاب مسکن.
اعتدال در انتقاد
انتقاد: در انتقاد بعضیها راه مستقیم میروند به اندازه انتقاد میکنند، بعضی طرف را به رگبار میبندند صبح تا شام هی نیش میزنند. اصلاً بعضی از روزنامهها… من یادم هست حالا نیستاش سر کار یک وقتی سر کار بود میگفت بنده این روزنا… با همین دو تا گوش شنیدم با همین دو تا گوش گفت من این روزنامه را درست کردم که آبروی فلانی را بریزم اصلاً «اسس علی شیطنت» قرآن میگوید: «اسس علی التقوی» بعضی کارها اساسش بر تقواست، بعضیها اساسش… حدیث داریم بعضیها با بعضی رفیق میشوند زیرپایش را میکشد خوب عجب دیگر بگو ببینم همینطور هی زیرپایش را میکشد تا حرفها را از زیرپایش در بیاورد بگوید خیلی خوب بگذارد یک روزی که با هم قهر کردند آن حرفهایی که از او شنیده… از یک صحنههایی عکس برمیدارد که یک زمانی اگر خواست آبرویش را بریزد بتواند آبروی…. و ما داشتهایم که از یک صحنههایی عکس برداشتند مثلاً یک جایی میهمانی بوده، از یک صحنهای عکس برداشته دوربین مخفی بعد به او گفتهاند یا این کار را بکن یا عکسات را پخش میکنیم این هم برای اینکه آبرویش نریزد دست به هر کاری زده. انتخاب، انتخاب تفریح: چه تفریحی بکنیم، انتخاب تفریح بعضی تفریحها واقعاً غلط است مثلاً حالا بازی (بوکس) خوب که چی؟ خوب حالا مثلاً که چی؟ این امروزش چه میشود، فردایش چه میشود، بله آموزشهای نظامی آدم ببیند دورههای نظامی امروز یک سرگرمی است، فردا هم اگر یک خطری برای مملکت پیش آمد میتواند از خودش و کشورش دفاع کند، شنا خوب چیز خوبی است هم امروز، خودش را نجات میدهد، هم فردا یک کسی غرق شد ممکن است بتواند نجاتش بدهد حالا قایقرانی… دویدن کار خوبی است، دویدن یک کار خوبی است، اما بعضی کارهای مثلاً، واقعاً… من نمیدانم چه کلمهای روی آن بگذارم، حالا کلمه احمق بگویم میترسم کلمه احمق هم زیاد باشد، بعضی کارها واقعاً غلط غلط است، مسابقات حتی مسابقات قرآنی مثلاً میآیند میگویند که آن حرفی که وسط قرآن است چی چیه؟ خوب مثلاً حالا این که چی؟ مثلاً من بدانم که این حرف وسط قرآن است مثل اینکه بگویند آقا آن نخودی که توی این دیگ، وسط دیگه کدام است؟! نخود برای این است که آن را بخوری قرآن هم برای این است که بفهمی عمل کنی. حالا این نخوده سمت شمال شرقی دین است، دیگ است سمت جنوب غربی دیگ است. اینقدر مسابقات قرآنی احمقانه ما داریم، قرآن خوب است که آدم حفظ کند، قرآن خوب است آدم… بخواند خوب است، ببینید قرآن را پنج تا کار گفتند بکنید: 1-بخوانید بخصوص ماه رمضان یک آیه قرآن خواندن ثواب یک ختم قرآن دارد، بخوانید یک وقتی هم میخوانید درست بخوانید با ترتیل بخوانید، بخوانید آیه داریم: «فاقروأ» یعنی قرائت کنید. آیه داریم ترتیل هم آیه داریم «و رتل القرآن ترتیلا» ترتیل هم آیه داریم، تدبر هم آیه داریم که وقتی خواندید فکر کنید که یک چیزی گیرت بیاید. این هم یکی، عمل هم که حتماً داریم که بخوانید و عمل کنید تبلیغ هم داریم که وقتی خواندید و عمل کردید به دیگران هم بگوئید اینها را داریم پس پنج مرحله شد خواندن، ترتیل، تدبر، عمل، تبلیغ اما حالا باقیاش چی؟ باقیاش که دیگر چه عرض کنم، خیلی از من پرسیدند که قرآن حفظ بکنیم یا نه بله اگر به بدنت فشار نمیآید اگر به مغزت فشار نمیآید به درسهایت هم ضربه نمیزند. حفظ کن اما اگر به مغزت فشار میآید حق نداری.
اعتدال در انجام وظایف دینی
یکی از مراجع تقلید چشمش را از دست داده بود آخر عمرش به یکی از مریدهایش گفت الان به وحشت افتادم نکند روز قیامت چشمم از من شکایت کند که تو خیلی از من کار کشیدی «ان لبدنک علیک حقا» حدیث داریم بدنت هم حقی دارد. آدمهای وسواسی روز قیامت دستشان مورد سؤال خواه… این دست را توی زمستان چقدر توی آب یخ فرو کردی؟ بابا پاک شد، نه خیر پاک نشد. بابا پیغمبر میگوید پاک شد، پیغمبر دروغ میگوید پاک نشد، امام صادق (علیهالسلام) میگوید: پاک شد. امام صادق (علیهالسلام) تو هم دروغ میگویی. بابا مراجع میگویند پاک شد. مراجع تقلید همهتان دروغ میگوئید روز قیامت… ببینید… وسواسی نمیفهمد چه میکند شوهرش میگوید بابا ندارم اینقدر پول آب بدهم، آب نریز، دزدی است یعنی کسی که شوهرش راضی نیست بیخودی شیلنگ دست میگیرد زیر طاق را هم میشورد. بابا آخر مصرف گناه است یک شوهرت راضی نیست، حکم دزدی دارد. دو مراجع و علما و همه ائمه معصومین میگویند پاک شد توبه آنها در عمل میگویی دروغگو ممکن است به زبان نگویی دروغ… ولی وسواسی اگر… آقا به دلم نمیچسبد پس بگو دلم، نگو خدا تو نگو تابع خدا هستم، بگو تابع دلم هستم. دلم یعنی چه؟ بابا وسواسیها گناهشان گردن من اینجانب محسن قرائتی الان پشت دوربین تلویزیون تمام وسواسیها، وسواسشان را کنار بگذارند، اگر عملشان باطل شد من گردن میگیرم. «غیر المغضوب علیهم ولاالض ولاالض ولاالض» مرض، مرض این راهی باید گفت مرض، مرض، مرض مرض این مرض است. بعضیها وسواسی هستند، وسواسی از افراط و تفریط بیرون میرود. وسواسی از افراط و تفریط بیرون میرود، یعنی افراطی شده. در تفریح چه جور تفریح کنیم؟ بعضیها میگویند بیائید تفریح کنیم چی؟ یک کسی را دستش میاندازند میخندند خوب مثلاً حالا تفریح شما به قیمت اینکه مردم را مسخره کنی؟ بابا پس شما آخوندها چی چی از جان ما میخواهید؟ هیچی ما میخواهیم وقتی شما میخواهید تفریح کنید دور هم بنشینید هر کسی اشتباهات خودش را بگوید و برای دیگران هم تجرب… بگوید آقا ما یک روزی همچنین اشتباهی کردیم او بگوید ما یک روزی همچین اشتباهی کردیم هر کسی یک اشتباهی میکند، اشتباه خودش را بگوید کلی اشتباه باعث خنده هم میشود یکی از رفقا میگفت که من عجله داشتم میخواستم بروم مسافرت این عبایم را برداشتم زیر دستم گذاشتم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم توی شهرستان وقتی آمدم دوش بگیریم دیدم این عبا نیست این چادر زنم است… حالا هم زنش بی چادر است هم خودش بیعبا! خوب حالا یک تفریحی یکی دیگر میگفت که من دیدم که دو شاخ لامپ توی برق بود، یک لامپ خواب توی پریز بود. گفتم که لامپ را برداشتم دو شاخ تلفن را گذاشتم توی برق اصلاً اینقدر قاطی کردم بعد دیدم زنگ میزند گفتم اِه! چه خوب شد وصل کردم یک کسی با من کار دارد، یعنی سه چهار تا غلط قاطی هم برق را میکشد حالیاش نیست، یعنی غفلت میکند، تلفن را میزند توی برق وقتی تلفن زنگ میزند میگوید چه خوب شد مردم با من کار داشتند آدم اگر بنشیند… یک آقایی میگفت رفتم بگویم یک صلوات بلند ختم کنید گفتم یک بسم الله بلند ختم کنید روی منبر. بابا هر کسی اینقدر اشتباه کرده که دور هم بنشینیم اشتباهات خودمان را بگوئیم که هم خنده است و هم آبروی کسی را نمیریزیم هم برای دیگران تجربه است که وقتی میخواهی عبایت را برداری یک تکان به آن بده که این عباست یا چادر. ما راه تفریح حلال هم که داریم. حالا حتماً میخواهیم تفریح کنیم باید حتماً همین ماه رمضان این یک ریاضت درستی است که گفتهاند آقا سالی 30 روز غذا نخور، خوب این یک ریاضت است. بعضی هندیها من دیدم در هندوستان، چند دفعه رفتهام مثلاً سرش را میگذارد به زمین پایش را هوا میکند سه ساعت هر چه فکر میکنم این چیه!! هیچ آرزویی هم ندارد، فقط میخواهد مشهور بشود بگوید من تنها کسی هستم که 18 ساعت… بله یک وقت آدم شیرجه یاد بگیرد، شیرجه ممکن است کفش یکبار از یک استخر بیاورد بیرون یک پولی یک چیزی… ولی مثلاً این آقا 2300 متر روی طناب راه رفته از وقتی که زنها بچه زائیدند تا وقتی که همه بچهها مردند هیچ وقت نیازی هست که ما روی طناب راه برویم؟ از این کارهای غلط توی تلویزیون هم میکنند یک وقت تلویزیون یک گاو صندوق گذاشته بود، توی یک استخر میگفت، هر کس برود توی استخر زیر آب کلید این را باز کند جایزه بگیرد بابا پول دولت را میدهید برای یک کار احمقانه در تاریخ گاو صندوق سازی کدام گاوصندوق توی استخر گیر کرده؟! ببینید آخر… مخ نیستها! در تاریخی که گاوصندوق روی کره زمین تأسیس شده هیچ گاو صندوقی در طول تاریخ توی استخر گیر نکرده. در تاریخ ورزش هیچ کس 400 متر نیاز نداشته که روی طناب راه برود بله، متأسفانه دو یک چیزی است. یک وقت آدم نیاز دارد بدود، یک جایی آتش گرفته، بچهاش غرق شده، یک کسی را نجات بدهد تحت تعقیب یک دشمنی است بابا دو یک جایی کارایی دارد بعضی ورزشها مفید است، بعضی ورزشها خیال است، بعضی ورزشها مضر است. خیلی ما در راه مستقیم گیر هستیم، واقعاً در ورزشمان باید «اهدنا الصراط المستقیم» باشیم در انتقادمان «اهدنا الصراط المستقیم» در تشویقمان «اهدنا الصراط المستقیم» بعضیها به قدری وسواسی هستند هر… خانم با کی حرف میزدی؟ زن میگوید کجا بودی؟ اینقدر جاسوس بازی در میآورند توی خانهها همچین همدیگر را کنترل میکنند خوب این افراط است. بعضیها هم بیخیال خانمت کجاست؟ نمیدانم کجا رفته؟ خواهد آمد اِه!! همینطور مرد خبر ندارد از زنش، زن خبر ندارد از مردش. پسره کجاست؟ یک جوری خواهد شد دختره کجاست؟ حالا هر وقت آمد، آمد این رقمی که… بعضی دختر و پسر را ول میکنند، بعضی به قدری وسوسه است که اصلش زندگیشان را فشل میکنند از بس که خاله وارسی میکنند کجا بودی، چه گفتی، چه کردی، کی بود؟ خاله وارسی افراط است، رها کردن دختر و پسر تفریط. لااُبالیگری تفریط است وسواسی افراط است. رها کردن مو بعضیها صورتشان را نگاه میکنی مثل اینکه اصلاً توی خیابان راه میرود انگار یک پوستین انداخته روی کلهاش انگار یک پوستین سرکرده آن رقم… حضرت به یک کسی میگفت چرا زلفهایت اینطور است؟ گفت نه غلط کردی یا درست شانه کن و روغن بزن، شانه و روغن بزن یا قشنگ حال نداری بتراش اینکه هم ول کردی و هم شانه و روغن نمیزنی درست نیست یا شانه و روغن یا تیغ و گرنه افراط و تفریط است. خدایا تو را به حق محمّد و آل محمّد در ریز و درشت کار ما در فکر و عمل و رفتار و کردار ما در کارهای فردی و اجتماعی ما، در کارهای سیاسی و اقتصادی ما، در همه کارها همه ما را در همه لحظهها به راه مستقیم و دور از افراط و تفریط قرار بده «والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1600