نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1676
موضوع: رمضان، ماه قرآن تاريخ پخش: 15/01/1401 عناوين:
1- برتری قرآن، بر آفرینش انسان
2- برنامهریزی برای تفسیر قرآن در ماه رمضان
3- پاسخگویی به سؤالات و شبهات جوانان
4- تبیین و تحقیق، به جای قضاوت عجولانه
5- آثار روزه در کنترل غضب و شهوت
6- بهرهگیری از کلمات عاطفی در دعوت دینی
7- رعایت اخلاق اسلامی در مسجد و اجتماعات اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ماه رمضان سال نو را تبریک میگویم. ماه رمضان کلمهی رمضان تنها ماهی است که اسمش در قرآن آمده است، یعنی در قرآن شوّال و ذی القعده و ذی الحجّه و محرّم و و صفر و این دوازده ماه، فقط یکیاش در قرآن آمده، رمضان. رمضان در لغت یعنی «سوزندگی»، ماه رمضان یعنی «ماه گناهسوزی». مثل اینکه ذغالها را میبرند میسوزاند، یعنی ماهی است که میتوانی مفاسد را از خودت دور کنی، رمضان. «شَهْرُ رَمَضانَ». ماه رمضان خصوصیّاتی دارد ولی مهمترینش نزول قرآن است. خداوند وقتی میخواهد در قرآن از ماه رمضان ستایش کند، نمیگوید ماه رمضانی که روزه واجب شد، آیهای دیگر هست که روزه واجب شد، (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) (بقره /183) داریم، ولی میخواهد مقام رمضان را بگوید، میگوید ماه رمضانی که قرآن نازل شد، نمیگوید ماه رمضانی که روزه واجب شد. یعنی پز رمضان به قرآن است، نه به روزه، (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن) (بقره /185) 1- برتری قرآن، بر آفرینش انسان و قرآن هم همه چیز ما هست. خداوند وقتی بحث قرآن را مطرح میکند، اوّل میگوید قرآن، بعد میگوید آفرینش انسان، «الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، (الرحمان/ 1 و 2)، بعد میگوید: (خَلَقَ الْإِنْسان) (الرحمان /3). اوّل میگوید قرآن، بعد میگوید انسان را آفریدم، چون اوّل باید جادّه باشد، بعد ماشین حرکت کند. جادّه جلوتر است یا ماشین؟ جادّه باید جلوتر باشد، چون اوّل باید جادّه را بکشند، بعد ماشین را بگویند از اینجا برو. اوّل باید جادّه روشن بشود. قرآن برای ما جادّه را روشن میکند. «قُولُوا» (بقره/ 83 و …): این حرف را بزن، «لا تَقُولُوا» (نحل/ 116 و …): این حرف را نزن. «کُلُوا» (بقره/ 57 و …): این غذا را بخور، «لا تَأکُلوا» (انعام/ 121 و …): این غذا را نخور. با این بجنگ، با این نجنگ، اینجا صلح کن، اینجا قرضالحسنه بده، اینجا نسبت به همسرت، نسبت به پدر و مادرت، چه درسی را بخوان، چه درسی را نخوان. این بکن، نکن ها، رهنمودها برای قرآن است، پس باید اوّل جادّه روشن بشود، بعد به ما بگویند تو این جادّه حرکت کن. «الرَّحْمنُ»، اوّل میگوید: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، بعد میگوید: «خَلَقَ الْإِنْسان». خب یک مقداری برخوردهای تشریفاتی با قرآن شد متأسّفانه، مثلاً قرآن را گذاشتند روی کیف عروس، خوب است هر عروسی یک قرآن هست، اما معنایی که به عروس، پیامش را باید بهتر درک کنیم، معلوم میشود عروس خانم، آقا داماد بیا با هم طبق قرآن زندگی کنیم، زندگیمان قرآنی باشد. یا خانهی نو، یعنی تو این خانه میخواهیم طبق قرآن عمل کنیم. یا بالای سر مسافر یعنی این سفر براساس رهنمودهای قرآن باشد. حالا، قرآن نور است. تاریخ مصرف ندارد. ممکن است شما یک چیزی را بگویی تاریخ مصرفش در زمان ما چی هست، اما تدبّر کنیم، استفاده میکنیم و نکاتش را درمییابیم. 2- برنامهریزی برای تفسیر قرآن در ماه رمضان من راجع به تفسیر قرآن چون در آستانهی ماه رمضان هستیم، یک نکاتی را بگویم. اوّل تقاضا میکنم به عنوان یک طلبهی ناچیز، طلبهها ناچیز نیستند، طلبهها محترمند، من خودم را میگویم، التماس میکنم، این مسئولین فرهنگی ثقل کارشان را بگذارند روی قرآن. مسئولین فرهنگی کی هستند؟ مسجدها. همهی مسجدها تفسیر بگویند. یک وقتی هم تفسیر مشکل بود، الآن دیگر انواع تفسیرها نوشته شده، بیست دقیقه من میخواهم سخنرانی کنم، پنج دقیقهاش، ده دقیقهاش، کمتر و بیشتر یک آیه را تفسیر کنم، بعد اینطور نباشد که روز قیامت به ما بگویند: «تو منبر شما شعر بود، روضه بود، خاطره بود، تحلیل سیاسی بود، همه چیزی بود، قرآن نداشت.» این درست نیست. آیهاش هم این است: (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ) (نحل /44): پیغمبر تو باید بیان کنی برای مردم. چه چیزی را؟ (ما نُزِّلَ) (نحل /44). «ما نُزِّلَ» یعنی آنچه نازل شد، یعنی آن آیاتی که بر تو نازل کردیم، این آیات را روانش کن، برای مردم بگو. (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) (نحل /44)، شعر «ما نُزِّلَ» است؟! تحلیلهای سیاسی ما «ما نُزِّلَ» است؟! من نمیگویم آنها نباشد هان، آنها هم هر وقت لازم شد، باشد، اما قرآن، تبلیغ قرآنمحور. البتّه وقتی میگوییم قرآن، اهل بیت هم هستند، چون قرآن از اهل بیت جدا نمیشوند. این منبرها. جلسات قرآن، شبکههای تلویزیون، الحمدلله شبکههای تلویزیون همه، هر کدام، یک ساعت معیّنی تفسیر میگذارد، اما سه دقیقهاش را، دو دقیقهاش را بگذارند برای یک تفسیر قرآن. اینطور نباشد که مثلاً چهل دقیقه، پنجاه دقیقه، کمتر و بیشتر قرآن تلاوت بشود، اما یکی از این آیهها را تفسیر نکنند. تفسیر کنند یک. یا شب قدر. دعای الغوث میخوانند، الحمدلله بخوانید چهقدر خوب هم هست دعای الغوث. زیارت امام حسین هست، قرآن سر میگیرند، انواع برنامهها هست. تو کدام مسجد، شب قدر، یک آیه تفسیر میشود؟ این اگر کم است، جبران کنیم، اگر غفلت کردیم، از خداوند عذرخواهی کنیم. با اینکه شب قدر، شب نزول قرآن است، (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ) (قدر /1). یعنی چه؟ یعنی ما قرآن را شب قدر نازل کردیم. شب قدر، شب قرآن است، شب نزول قرآن است، ولی ما خود قرآن را سهمیه تو مسجدها بهش نمیدهیم، سهمیهی دعای جوشن کبیر یک ساعت، دو ساعت هست، خود قرآن پنج دقیقه سهم ندارد. خب اینها را باید جواب داد، (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ) (نحل /44)، بیان کن آنچه نازل شده. ممکن است مردم از شما تقاضای دیگری بکنند، شما کاری به تقاضای مردم نداشته باش، نیاز را ببین، نه تقاضا را. 3- پاسخگویی به سؤالات و شبهات جوانان گاهی وقتها یک افرادی هستند خصوصی باید با آنها صحبت کرد، حرف عمومی فایده ندارد. عزیزان روحانی وقتی یک جایی میروند تبلیغ، گاهی یک دانشجو است، یک پسری است، یک مردی است، زنی است، یک اشکال شخصی دارد، ممکن است ایشان هم بلد نباشد، تو این دو، سه روز وقتی فهمیدی مشکلشان این است، تو این چند روزی که آنجا هستید، تلفن کنید با یک اسلامشناس مشکل این را بپرسیم، حل کنیم، برایش بگوییم آقا مشکل شما این بود، این بود، این بود، این بود، این بود. مردم از شما، به خصوص حالا که سیل تهاجم آمده. بسیاری از چیزها تهمت مطلق است. میگویند یک کسی آمد پهلوی همسایهاش، گفت: آقا این سگ شما بیخود میخواند، دندان میگیرد، گاز میگیرد، چه میکند. این صاحبخانه حرفهایش را زد و گفت: اینکه یکی اوّل که این سگ ما تربیت شده است، بیخود واغ واغ نمیکند، دوّم سگ ما دندانش را کشیدیم، دندان ندارد گاز بگیرد، سوّم اصلاً من سگ ندارم. خیلی وقتها یک چیزی را که حمله میکنند، اصلاً طرف وجود ندارد. عیب تو مملکت هست، اما هر چیزی که تو میگویی درست است؟ نه، ممکن است یک کاهی بوده، کوهش کردهاند. شبهات را باید از ذهن افراد بیرون آورد و برای پاسخگویی به شبهات هم بهترین وقتش همین ماه رمضان است، چون آدم ماه رمضان ایّام زیادی حدود سی روز توی خانه هستیم، توی مسجد هستیم، توی محلّه هستیم، نگاه کنیم مشکل این چی هست، اشکالش را برطرف کنیم. خیلی چیزها وارسی که میکنیم میبینیم دروغ است. اصلاً ممکن است، اصلاً کلّش دروغ باشد. میگویند یک بچّه مدرسهای انشاء نوشت، بیست تا لغت معلّمش به او گفت. این شاگرد بیست و دو تا غلط داد. معلّم عصبانی شد، گفت: بی انصاف، من بیست تا لغت به تو گفتم، تو بیست و دو تا غلط گفتی؟! بعد معلوم شد اسم و لقب خودش را هم غلط نوشته. حالا ما نمیگوییم ما جمهوری اسلامی عیب ندارد، آدمها هم همه آدمهای خوبی هستند، مسئولان هم همه دربست خوب هستند. نه، ما هیچ همچین غلطی نمیکنیم. ما میگوییم هر چی حرف شنیدی، تبیّن کن، وارسی کن راست است یا دروغ.
4- تبیین و تحقیق، به جای قضاوت عجولانه
قرآن میگوید: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا) (حجرات /6)، فاسق خبر آورد تحقیق کنید. این اخباری که از شرق و غرب سر ما میریزند، اینها همه عادل هستند. نمیگویم عیب نداریم ما، تکرار میکنم، عیب داریم، اما اینقدر عیب داریم؟! آمد رب گوجه یا رب انار بخرد، این کلمهی رب را خیلی غلیظ گفت. به این فروشنده، سوپری گفت: «شما ربع دارید؟» گفت: «بله، رب داریم، اما به این غلیظی که تو گفتی نیست، یک خورده شلتر است.» اوّل وارسی کنیم چهقدر مقصّریم، بعد مقصّر چهقدرش قابل تحمّل است و لذا زود قضاوت نکنید. متن قرآن است، میگوید: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ) (حجرات /6)، اگر به همین آیه عمل کنیم، تمام، حالا تمام که نمیگویم، حالا بسیاری از اخبار درش بسته میشود. امروز تو خانهاش نشسته، شروع میکند راجع به فلان خاصیت انار حرف میزند، میگوییم آقا این که از خاصیت انار حرف میزند، این چه کسی هست؟ خودش چه کسی هست؟ صداش چه کسی هست؟ از کجا میگوید، راست میگوید؟ دروغ میگوید؟ یک کسی داشت میرفت، ایستاد، گفت: «اینجا وسط زمین است.» گفتند: «اینجا وسط زمین است؟!» گفت: «بله، اینجا وسط زمین است.» گفتند: «از کجا میگویی؟!» گفت: «بگو برو، چهار تا آدم هم پیدا میشوند باور میکنند، حالا چه کسی هست که برود متر کند!» دنیای سایت که مقام معظم رهبری هم چند وقت پیش فرمود: تبیُّن، یعنی بشکافید قصّه را، که چه کسی راست میگوید، چه کسی دروغ میگوید، هر چیزی راست بود، قبول کنید، هر چیزی دروغ بود، قبول نکنید. آبروی مردم خیلی مهم است. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»، یک مسئلهی اجتماعی است. چهقدر آیات اجتماعی داریم.
5- آثار روزه در کنترل غضب و شهوت
روزهای که به ما گفتهاند بگیرید اثر تربیتی دارد: – اوّل اینکه آدم مزهی گرسنگی را میچشد، فکر گرسنهها میافتد، عاطفهاش تقویت میشود. روزه چند تا چیزی را تقویت میکند: اوّل عاطفه. من که همیشه در طول سال سیر هستم، خبر از گرسنهها ندارم. میگوید خودت هم گرسنگی را بچش، تا بفهمی گرسنهها چهشان است، این تقویت عاطفه. یک. – تقویت اراده: میگوید: غذای خودت را هم تو سفره نخور، برای اینکه اگر به مال مردم رسیدی، بتوانی نخوری، کسی که سر سفرهی خودش تمرین کرد، سفرههای دیگر را میتواند کنترل کند. تقویت عاطفه، تقویت اراده. این مسئله. گناهان ما از دو تا ریشه آب میخورد: یا از شهوت است. بسیاری از گناهان ما هم ریشهاش شهوت است؛ بسیاری از گناهان ما هم ریشهاش غضب است، چاقو کشی، دزدی، سرقت، کتککاری. یک سری گناهان از غضب است، یک سری گناهان از شهوت. روزه این غضب و شهوت را کنترل میکند. یعنی آدمی که روزه گرفت، هم شهوتش ضعیف میشود، هم قلدریهایش ضعیف میشود. اگر شهوت و قلدری کم شد، آمار گناه هم کم میشود و سیستم روزه هم خیلی قشنگ گفته، میگوید: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا) (بقره /183)، ای کسانی که به من رابطه دارید و ایمان دارید. امام فرمود: همین «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» بار را سبک میکند. آدم به پسرش بگوید: «حسن نماز بخوان.» یا بگوید: «حسن جون، بلند شو نماز بخون.» «فاطی نماز بخون، یا فاطمه جون، یا فاطمه خانم نماز بخون.» امام فرمود: همین که میگوید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» یعنی خدا ما را تحویل گرفته، میگوید شما با من رابطه دارید، به من ایمان دارید. با «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا». بعد میگوید: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) (بقره /183)، بر شما روزه واجب شد، بعد میگوید روزه برای شما نیست، (كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) (بقره /183).
6- بهرهگیری از کلمات عاطفی در دعوت دینی
من این را یک سال تو تلویزیون با یک بچّه مَثَل زدم. یک بچّهی مثلاً ده، دوازده ساله را آوردم روبروی مردم، حالا چون دیگر چهل سال که میگذرد باید حرفهایم آب به آب بشود. یک بچّه هشت، نه ساله را آوردم. گفتم: «ببینید مردم من میخواهم به این آمپول بزنم، این اوّل میترسد. این آقای آمپولزن چند تا کار میکند که به این بچّه آرامش بدهد.» اوّل میگوید که: «پسرم، آقا جون، عزیزم، عمو جون.» یک پسرم، عزیزم، آقا جون، عمو جون میگوید، یک کمی به ایشان آرامش بده. بعد میگوید: «پسر جون چرا میترسی؟! اینها همه آمپول زدند، ببین همه آمپول زدند، آمپول چیزی نیست، واکسن چیزی نیست.» بعد میگوید: «درد ندارد، یک دقیقه، گاهی کمتر از یک دقیقه، یک دقیقه!» بعد میگوید: «اگر بیش از یک دقیقه درد آمد، دیگر آمپول دوّم را نمیزنم، قرصش را برایت مینویسم.» یعنی چند تا جمله میگوید تا این بچّه آماده بشود آمپول بزند. اوّل میگوید: «عزیزم.» دوّم میگوید: «همه آمپول زدند، چیزی نیست.» سوّم میگوید: «دردش یکی، دو دقیقه بیشتر نیست.» چهارم میگوید: «اگر بیش از یکی، دو دقیقه درد آمد، دیگر آمپول دوّم را نمیزنم.» حالا ممکن است آمپول بزنیم بعدها، اوّل میگوییم که حالا خودم را بچّه حساب کنم. یک دستم پدر، یک دستم بچّه، آقازاده، پسرم، عمو جان، یک کلمات عاطفی بگویید. انبیاء به مردم ما میگفتند: «یا قَوم، همشهری، عزیزم.» بعد آمپول را میزند. میگوید که: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) (بقره /183)، روزه بگیرید، چیزی نیست، همه آمپول زدند، (كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) (بقره /183)، یعنی همهی انبیاء روزه داشتند. بعد میگوید: (أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ) (بقره /184)، سی روز که بیشتر نیست. شما سی روز ناهاری را که میخواهی یک و دو بخوری، هفت و هشت بخور. سی روز است، در طول سال، «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ»، یعنی چند روز بیشتر نیست. بعد میگوید: عربیهایی که میخوانم قرآن است، (فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً) (بقره /184)، اگر مریض بودی، (أَوْ عَلى سَفَرٍ) (بقره /184)، یا مسافر بودی، روزهات را بخور، منتها بعدا غذا بخور، (فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ) (بقره /184). ببین چهجور خدا گفته روزه بگیر. نمیگوید که: «بسم الله الرحمن الرحیم، روزه بگیر، وگرنه میروی جهنّم!» اینطور نمیگوید. اوّل میگوید: «عزیزم، پسرم.» بعد میگوید: «همهی ادیان روزه گرفتند.» بعد میگوید: «دو دقیقه بیشتر درد نمیآید.» بعد میگوید: «اگر دردش بیش از این بود، دیگر آمپول دوم را نمیزنم.» یعنی صحبت کردن هم روانشناسی میخواهد. الآن همه چیزی روانشناسی میخواهد. گدایی الآن روانشناسی میخواهد. یک گدا دم تالار عروسی میایستد، همه آرایش کرده، سوپردولوکس وارد سالن میشوند. این هم میگوید: «دختر دم بخت دارم، عروسیتون مبارک باشد.» کلّی پول جمع میکند. یک گدای بیسلیقه میرود دم دفتر طلاق میایستد. دارند به هم فحش میدهند. این میگوید: «بده در راه رضای خدا.» میگویند: «برو گمشو تو دیگر!» کجا بایستیم گدایی کنیم؟ مهم است. پول گرفتن روان شناسی میخواهد. چه جوری پول بگیریم؟ پول خرج کردن روانشناسی میخواهد. خرید، فروش، خیلی وقتها یک کاری هست در یک جا به جا است. خدا رحمت کند دکتر بهشتی را، از او پرسیدند فلانی، فلان کار را کرده، به نظر شما چهطور است؟ گفت: «کارش خوب بود، وقت بدی بود.»، جملهی دکتر بهشتی این است: «کار سعد، در وقتی است نحس.» کارش، کار خوبی بود، اما اینجا جایش نبود. گاهی وقتها صلوات هم هست، ولی اینجا جایش نیست. گاهی وقتها صلوات میفرستد، ولی منبر من را به هم میزند. سخنرانی طرف میکند، یکمرتبه وسط سخنرانی میگوید: تکبیر! اینجا جای تکبیر نبود که! اسمش را میگوید تکبیر، ولی منبر را به هم میزند.
7- رعایت اخلاق اسلامی در مسجد و اجتماعات اسلامی
دین را باید یک جوری معرّفی کنیم که مردم فرار نکنند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اگر دین درست معرّفی نشود، مثل پوستین واژگون است. نمیگوید: مثل کفش و لباس و قبا، مثل پیراهن و شلوار. پوستین، آخر پوستین را زیر و رو که کردی، آن قسمتهای پشمالویش میآید بیرون و میگوید که دین را این جوری معرّفی کنید که مردم علاقهمند بشوند. تو مسجد تبعیض نباید باشد. قسمت مردها قالی باشد، قسمت زنها نمیدانم موکت باشد، تبعیض نباید باشد. یک بار ما رفتیم یک مرکز استانی، قبل از خطبهها سخنرانی کنیم، قبل از خطبههای نماز جمعه، همین که رفتم بلندی، نگاه کردم دیدم هر چی قالی هست زیر پای مردها هست، هر چی موکت هست، زیر پای زنها هست. گفتم: «آقا اینجا تبعیض چرا؟!» خلاصه از مردم تقاضا کردم، همه بلند شدند، چند تا فرشها را لوله کردند، فرستادند سمت زنها، یعنی یک چند تا قالیها را هم دادند به زنها، تبعیض است. گاهی وقتها حرکتهای ریز ما اثر بد میگذارد. پسره نامه نوشته بود: «من تا آخر عمرم مسجد نمیروم.» چرا؟ تو مسجد غذا میدادند، حالا افطاری بوده، سحری بوده، هر چی بوده. غذا میدادند به بچّهها گفتند: «بچّهها بروید کنار، بعداً نوبت شماست.» همهی ما را کنار کردند، بزرگ ها غذا خوردند. غذا که خوردند و رفتند، این مسئول مسجد گفت: «آقا، بچّهها غذا تمام شده، برید خانهتان! میگفت: هم معطّلمان کرد و هم تحقیرمان کرد و هم غذا به ما نداد.» خب ببین این رقم برخورد دیگر بچّه مسجدی میشود؟! تو این ماهوارهها و سایتها و این فیلمها که تن به تن، دست به دست، محلّه به محلّه، مدرسه به مدرسه، خانه به خانه، از این طرف اتاق، برای آن طرف اتاق پیام میدهد. خب با این همه جاذبههایی که خلق کردند و ایجاد میکنند، با این اخلاق شما میخواهی جلوی اینها را بگیری؟! سکنجبینی که میپزید اگر سرکهاش زیاد بود، شکرش را زیاد میکنید، حالا که ماهوارهها زیاد است، ما یک خورده باید برنامههای مسجد را کوتاه کنیم، مفید کنیم، لفّافی نکنیم، حالا مثلاً ما اینطور که حرف میزنیم، الآن بیش از چهل سال است من تو تلویزیون حرف میزنم، چه مشکلی داریم که باید مثل فلانی حرف بزنم؟! مثل خودت حرف بزن، هر کسی صدای خودش. داد نزنیم تو تبلیغات: مردم قهرمان ما! تو خانه با خانمت چه جوری حرف میزنی؟! میگویی: خانم باید! [با صدای بلند]. همانجوری که با خانمت حرف میزنی، با مردم حرف بزن. نه داد بزنیم، نه بلندگو اذیت کند، نه تبعیض بین زن و مرد باشد، نه تبعیض بین بچّه و بزرگ باشد. میگویند مسجد میروی عطر بزن، که بچّهها بگویند: «چه بوی عطری میآید!»، برویم مسجد بوی عطری میآید. اختیار بدهید به بچّهها، یک روز این اذان گفته، یک روز هم او. بعضیها بلندگوی مسجد را میگیرند، انگار ارث پدرش است، میگوید: «پدر من هم اذان گفته!» خب پدر شما هم خدا بیامرزدش که اذان گفته، ولی الآن یک نوجوان نشسته به او بگو یک الله اکبر، یک قد قامت الصلاة این بگوید. بلندگو را گرفته، پدربزرگ هست هان، بلندگو را به نوهاش نمیدهد. از وقت مسجد استفاده و از رمضان استفاده کنید، چون رمضان استقبال زیادی به مسجد است، افرادی را ببینیم، خیّرین را ببینیم، جایی که مسجد است ندارد دیگر زشت است بعد چهل سال، ما دیگر پهلوی شاه عبّاس هم نمیخواهیم آبرو داشته باشیم؟! شاه عبّاس طاغوتی بیاید بگوید من چهار صد سال قبل از شما بودم، برای کربلای مستحب شما تو جادّه ها کاروانسرای شاه عبّاسی ساختم، برای کربلای مستحب شما من کاروانسرا ساختم، شما چهل سال از انقلاب رفت، هنوز شهرکهای دارید که مسجد ندارد. تو هر محلّهای افراد غیوری هستند، افراد پولدار سخاوتمند هستند، از ماه رمضان باید اینها را حل کرد. خدایا تو خودت میدانی چهقدر کوتاهی کردیم، هر چی کوتاهی کردیم، تقصیر و قصور ببخش و ما را یادمان بده چه کنیم، توفیق بده عمل کنیم، یادمان بده، چه نکنیم، تقوا بده دوری کنیم، ما را به خودمان واگذار نکن؛ و خدایا هر چی در این ماه رمضان برای خوبان تاریخ مقدّر میکنی، به آبروی همان آدمهای خوب، همهی آنها را، برای همهی ما مقدّر بفرما؛ و کسانی که بودند، امسال نیستند، کرونا و غیر کرونا، میلیونها آدم پارسال بودند، امسال نیستند، گذشتگان ما را ببخش و بیامرز.
«و السلام علیکم و رحمة الله برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1676