نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1682
1- تحكيم نظام خانواده با رعايت عفاف و حجاب 2- آثار شوم بيبند و باري در جوامع غربي 3- حيا، ضامن حيات جامعه 4- ايمان و عمل، نه نسبتهاي خانوادگي 5- حضور زنان در صحنههاي سياسي 6- خردمند بودن زن در قرآن 7- تفاوت زن و مرد در نظام خانواده
موضوع: روابط خانوادگي براساس دين
تاريخ پخش: 01/05/92
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در مسائل خانواده، بحثهايي را تكه تكه گفتيم. يكي از بحثهايي كه در جلسهي قبل بود بحث حجاب بود و عفاف. دو سه دقيقه جملهاي گفتيم، ولي چون مطرح شد چند جا كه خيلي اين دو، سه دقيقه مفيد است، من اين دو، سه دقيقه را تكرار ميكنم. دين را هم گفتيم كنار بگذاريم. كاري به اسلام نداريم. به عنوان يك انسان حرف ميزنيم. انسان، نه اسلام! هر خانمي دوست دارد شوهرش، علاقهاش مخصوص او باشد. به هر خانمي مسلمان يا غير مسلمان، با حجاب يا بيحجاب، به هر خانمي بگويند: شوهر شما يك درصد چشم دارد به فلان خانم. به فلان دختر، ناراحت ميشود. راضي نيست. ميگويد: ميخواهم شوهر من تمام هدف و عشقش من باشم. اين خواستهي همهي دخترها و زنها است. ميگوييم: خانم اگر اينطور است تو حق نداري بيحجاب و بد حجاب در خيابان بيايي، براي اينكه بيحجاب و بد حجاب بيايي دل مردها را به سمت خودت ميكشاني. همينطور كه نميخواهي دل شوهر تو به سمت زن ديگر كشيده شود، تو هم حق نداري با اين حجاب دل مردم را به سمت خودت بكشاني. چطور تو دوست داري شوهرت تمام همّ و عشقش تو باشي. وقتي بد حجاب بيرون ميآيي، دلها را مي بري، پس دل شوهرهاي ديگران را ميبري. چطور ميخواهي دل شوهر تو نرود. تو با اين قيافه دل شوهرهاي ديگر را ميبري. اين حرف ديشب ما بود.
1- تحكيم نظام خانواده با رعايت عفاف و حجاب
امشب چه ميخواهم بگويم؟ ميخواهم فوايد حجاب را بگويم. كاري به اسلام هم نداريم. ميخواهم يك طوري حرف بزنم كه اگر كسي مسلمان هم نباشد بگويد: اين حرف درست است. يعني دليل عقلي، دليل تجربي، 1- هرچه پوشش بيشتر باشد، نظام خانواده محكمتر است.
من اتريش بودم، يك همهپرسي كردند. 85 درصد مردم گفتند: هيچ مشكلي نداريم. فقط مشكل ما اين است كه نظام خانواده گسسته شده است. خانم ميگفت: نميدانم شوهرم كه به خانه ميآيد از صبح تا به حال با چند زن گفتگو كرده است؟ چقدر من را دوست دارد؟ به مرد گفتند: مشكل تو چيه؟ گفت: والله خانم من بيرون رفت. نميدانم برگردد با چه روحيهاي برميگردد. با چند مرد گفتگو كرده است. اروپا و آمريكا و غرب و نظامهاي ول نظام خانوادهي گسسته شده است. حجاب آرامش و استحكام خانواده را دارد.
2- حفظ نسل، خانوادههاي محجّب نسلشان معلوم است. هيچ رابطهي نامشروع ندارند. هركسي ميفهمد مادرش كيه، پدرش… حجاب راه سوء استفاده و تجاوز… نميخواهم بگويم حالا ممكن است زير چادر و زير، با حجاب هم خلافكار باشد. اما بالاخره فرق ميكند يك چراغي جلو باد باشد، خاموش شود. يا يك چراغي نفتش تمام شود. ما نبايد چراغ را جلوي باد بگذاريم.
حالا باز نميتوانم اسم ببرم. يك جايي بودم، زمان شاه. عبور ميكردم، پانزده، شانزده تا پزشك را ديدم كه روي تابلو نوشته: امراض مقاربتي! جا خوردم كه اين همه امراض مقاربتي! آن شب رفتم خانهي آيت الله، عرض كردم اسم ببرم معلوم ميشود، كجاست معذورم. به آيت الله گفتم: مردم اين شهر مشكلي دارند؟ گفت: نه! گفتم: فلان خيابان رد ميشدم، ده، پانزده تا دكتر نوشتند: امراض مقاربتي! گفت: كدام خيابان! گفتم. خنديد، گفت: آخر شما در اين شهر غريب بودي. آن منطقه، منطقهاي بوده كه فاحشه خانه در آنجا بوده است. زمان شاه! بخشي از امراض مقاربتي، بخشي از طلاقها و خودكشيها…
2- آثار شوم بيبند و باري در جوامع غربي
دختر ول است، پسر عاشق او ميشود، نميتواند كام بگيرد. يا به دختر ميپرد يا به خودش ميپرد. نميخواهم بگويم همه، چند درصد، بخشي از خودكشيها، بخشي از حمله و ديگر كشيها، بخشي از فرزندان نامشروع، بخشي از سقط جنينها، بخشي از رقابت در تجملات، وقتي هركسي هرطور ميخواهد در خيابان بيايد، اين خيابان كه سالن نمايش بوليزها، و پارچهها و پيراهنها و طلاها و سر و سينهها و بخشي از تجملات، بخشي از دلهرهها براي خانوادههاي آبرودار، اينها مفاسدي است كه در ولنگاري هست.
بخشي از فيلمها، بخشي از ماهوارهها، بخشي از سيديها، الآن كه ميآيم از نزد يك عالمي ميآيم. ده دقيقه پيش، بيست دقيقه پيش نزد او بودم. هم ملا است، هم 25 سال است مشاور خانواده است. خيلي چيزهاي عجيب و غريب نقل ميكرد. ماهوارهها كه گسترش پيدا ميكند، سيديها، خيلي از اين فيلمها نظام خانواده را از هم ميپاشاند. اصلاً مرد وقتي دائم فيلم ميبيند به خانمش نميرسد.
ميگفت: يك خانمي نزد من آمده و گفته: كاش من يكي از اين حيوانهايي بودم كه در آكواريوم است. براي اينكه وقتي شوهرم خانه ميآيد، اينقدر كه به آن نگاه ميكند، به من نگاه نميكند.
خانم آمده ميگويد: آقا شوهر من تا بخواهي دلار و سكه دارد. از نظر پولي، پولها را طاقچه ميگذارد و ميگويد: هرچه خواستي بردار. به او بگو: پولهايت براي خودت، چند دقيقه با من حرف بزن. سه تا بچهي بزرگ دارد. ميگويد: من فقط طلاق ميخواهم. ميگويد: يك مرتبه شوهرم به من جان نگفته است. همهاش ميگويد: اوهوي…! بگذار كه حالا از غير اسلام گفتم، دو تا حديث بگويم.
اسلام ميفرمايد: حديث داريم قول مرد به خانمش كه من تو را دوست دارم، هيچوقت از دل خانم بيرون نميرود. عربياش را هم بخوانم. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ» (كافي/ج5/ص569) يعني رَجُل، مرد، به خانمش ميگويد: «إِنِّي أُحِبُّكِ» من تو را دوست دارم، «لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا» سه تا اولاد بزرگ دارد، ميگويد: فقط طلاق، خانه و ماشين و تلفن، همه چي… اين شوهر به من محبت نميكند.
خيلي از فيلمها و اينها بعضي از فيلمها و بعضي از، ديگر حالا زبانم نميگردد. اينجا خانهي امام رضا است، مردم ايران هم در تلويزيون بعداً اينها را گوش ميدهند. اجمالاً بدانيد غرب پوكيد، پوسيد، عاطفه مرد، بعضي از ما هم تقليد ميكنيم، متأسفانه بعضي از دكترهاي روانشناس ما هم قاطي كردند. نزد روانشناسي برويد كه از خالق حرف بزند، نه از مخلوق! 25 بار تا حالا قانون اساسي آمريكا عوض شده است. اسم نبرم، يكي از كشورهاي اروپايي 119 مرتبه تا به حال قانون اساسياش عوض شده است. خودتان ميبينيد سازمان ملل نشستند اين وضع مظلوميت لبنان، فلسطين، عراق، افغانستان، ايران، اينها همه دكتر حقوق هستند در سازمان ملل نشستند. هيچ خاصيتي ندارند. به اندازهي يك بستني، به اندازهي يك آلاسكا، هيچ خاصيتي ندارند.
خوب شد صدام اعدام شد. واقعاً پاي تلويزيون حرص ميخوردم. صدام را آوردند كه آيا ايشان مجرم هست يا نيست؟ سي، چهل تا جلسه تشكيل دادند هنوز قاضي نرسيده بود به اينكه صدام بگوييد… جنايتكار است. آخر اين واقعاً انسان بايد از غصه سكته كند. كه اين همه دانشكدهي حقوق و اين همه روانشناس و جامعه شناس و حقوقدان و سازمان ملل در جرم صدام به نتيجه نرسيدند. بعد آنوقت دكترهاي روانشناس ما از اين كتابها ميخواهند بگويند. آن روانشناساني امروز روي چشم ما جا دارند، كه حرفهايشان از خالق باشد نه از مخلوق. وگرنه اگر از مخلوق باشد به دخترها و پسرها ميگويد: رابطه داشته باشيد طوري نيست. دكتر روانشناس است ميگويد: رابطه داشته باشيد طوري نيست. طبق هوسش حرف ميزند. بعد هم ميگويد: از نظر تجربي ثابت شده است. تجربي ثابت شد كه اروپا و آمريكا پوكيد. آنجا اخلاق صفر است. بهداشتشان هم صفر است.
ما فقط مبنايمان قرآن و اهل بيت است، آن هم از طريق فهم فقيه. فهم فقيه نه فهم غير فقيه! غير فقيه باشد يك چيزهايي را… چند وقت پيش يك كسي آمده بود ميگفت: به نظرات شهرداري در پاركها توجه فرماييد! گفتيم: خوب چشم! گفت: نه قرآن ميگويد. گفتم: قرآن! كجاي قرآن ميگويد: به نظرات بگوييد… شهرداري در پاركها توجه فرماييد. گفت: قرآن به حضرت آدم ميگويد: (لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة)(بقره/35) سراغ اين گياه نرو. با اين برداشتش خندهام گرفت. فقيه نيست، ميخواهد از قرآن استفاده كند.
يك كسي ميگفت: ميداني چرا كاشان گرم است؟ گفتم: نه! كاشان شهر ما است. چرا گرم است؟ گفت: كاشان شين دارد. شمر هم شين دارد، شمر آن روزي كه كربلا بود هوا گرم بود، پس كاشان هوا گرم است. واقعاً استفادههاي مسخره، راه نجات ما قرآن، اهل بيت، از طريق فهم فقيه، ان هم فقيه عادل و بيهوس. خلاص!
3- حيا، ضامن حيات جامعه
دختر خانمها، قرآن از يك دختري تعريف كرده است كه وقتي راه ميرفت، با حيا راه ميرفت. ميگويد: (تَمْشي عَلَى اسْتِحْياءٍ)(قصص/25) ميگويد: دختر (تَمْشي) يعني راه ميرفت، (عَلَى اسْتِحْياءٍ) با حياء راه ميرفت.
اولين سيلي كه خدا به بشر زد، سيلي برهنگي بود. به آدم و حوا گفت: از اين گياه نخوريد، خوردند. تا خوردند قرآن ميفرمايد: (فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما) (طه/121) يعني گفتيم: نخور، خورد تا خورد همه لباسهايش ريخت. يعني اولين سيلي كه خدا به بشر زد، اين بود كه او را برهنه كرد. برهنگي كار شيطان است. قرآن ميگويد: (يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما) (اعراف/27) (لِباسَهُما) لباس است. (يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما) شيطان وسوسه كرد آدم و حوا را گندم خورد، لباسهايشان را كند. يعني كندن لباس كمال نيست. كار شيطاني است، سيلي الهي است. حتي در بهشت، ديگر بهشت جاي لذت است. اما ميگويد: معناي لذت لختي نيست. در قرآن راجع به بهشت ميگويد: (وَ لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ) (فاطر/33) لباس بهشتيها حرير است. يعني لباس آنجا هم هست. حالا ابريشم است. يا قرآن ميگويد: (يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلينَ) (دخان/53) لباس هست، منتهي جنس لباس (سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ) است.
4- ايمان و عمل، نه نسبتهاي خانوادگي
يكي از مسائل مهم اين است كه بعضي از افراد دائماً هي ميگويند: من شوهرم كيه، بابام كيه؟ پسرم به كجا رسيده است؟ نه شوهر ارزش است براي همسر، نگو من زن كي هستم. من دختر كي هستم. پسرم به كجا رسيده است. اصل شوهر نيست. «اللَّهُ أَكْبَر»! ميگويد: شوهر از پيغمبر بهتر؟ خدا ميگويد: زنان پيغمبر به شوهرتان ناز نكنيد. اگر خوب هستيد، بهشتي هستيد، بد هستيد جهنم ميرويد. (فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً) (احزاب/29) گرچه شما ايرانيها و فارس هستيد، ولي قرآن را ميفهميد. (لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ) محسن يعني نيكوكار. (مِنكُنَّ) يعني خوبانتان اجر عظيم داريد. يعني يكوقت نگوييد: من زن پيغمبر هستم، حتماً چنين و چنان. زن پيغمبر هم خلافكار باشد، جهنم است. خدا براي خوبهايتان اجر قرار داده است. يعني بعضيهايتان هم خوب نيستيد. اصل عمل است، حالا «گيرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل» نگو من دختر چه كسيام، بابان كيه، بچهام…
قرآن يك آيه دارد ميگويد: ببينيد فقط بندگي خدا نجات ميدهد. نه پدر، نه شوهر، نه فرزند، نه برادر، و نه و نه… (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحا) (احزاب/31) من (يَقنُت) قنوت، تواضع، اگر براي خدا تواضع داشتيد، براي رسول خدا تواضع داشتيد، (وَ تَعْمَلْ صالِحا) عملتان صالح بود، اين را چه كسي ميگويد؟ به زنان پيغمبر ميگويد. زن پيغمبر به شوهر و پسرتان ننازيد. اگر (إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَات) (عصر/3) وگرنه (لَفِى خُسْرٍ) (عصر/2)
خوب حالا عصمت بهتر است يا زيبايي؟ يك دختري شكلش متوسط است ولي عفيف است. يك دختري خيلي خوشگل است، اما عفتش لطمه دارد. عفت كمال است، زيبايي هم كمال است، اما عفت كمالش بيشتر است. از كجا ميگويي؟ قرآن بخوانيم. قرآن وقتي تعريف حورالعين را ميكند، اول ميگويد: حورالعين عفيف هستند. بعد ميگويد: حورالعين خوشگل هستند. اول عفتش را ميگويد، بعد خوشگلياش را… (لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ) (الرحمن/56) انس يعني انسان، جان هم يعني جني، انس و جني به اين خانمها دست درازي نكرده است. خانمهاي بهشتي، يعني عفيف هستند. بعد ميفرمايد: (كَأَنهَُّنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ) (الرحمن/58) مثل ياقوت و مرجان هستند. اول از عفت ميگويد. بعد…
در خوردنيها ميگويد: بهشتيها اول ميوه ميخورند، بعد غذا. (وَ فاكِهَةٍ كَثيرَةٍ) (واقعه/32)، (وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ)(واقعه/20) اول ميوه، بعد ميگويد: (وَ لحَْمِ طَيرٍْ مِّمَّا يَشْتهَُونَ) (واقعه/21) اول ميگويد: ميوه، بعد ميگويد: گوشت. حالا ميگويد: ميوه را هم اشتها نداشتي و خوردي طوري نيست. اما گوشت را اگر ميخواهي بخوري بايد اشتها داشته باشي. (فاكِهَةٍ) يعني ميوه، (مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ)ميوه هرچه دوست داري. هرچه در بهشت انتخاب كني. اما (وَ لحَْمِ طَيرٍْ) گوشت اگر هست، (مِّمَّا يَشْتهَُونَ)اگر اشتها داري. گوشت را اگر اشتها نداري، نخور. ميوه را اشتها هم نداشتي، ضرر به تو نميزند. گرفتيد چه ميگويم؟ اين كلمات قرآن كه كدام اول است و كدام آخر، راز دارد، نكته دارد. اول عفت، بعد زيبايي، در تغذيه، اول ميوه، بعد گوشت.
5- حضور زنان در صحنههاي سياسي
زن و مرد در مسائل سياسي دوش به دوش هم هستند. بيعت با رهبر، اين يك مسألهي سياسي است. هم داريم مردهايي كه بيعت ميكنند با آنها بيعت كن. هم ميگويد: زنها كه ميآيند بيعت كنند با زنها هم بيعت كن. اما بيعت مردها، (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه)(فتح/10) كساني كه با پيغمبر بيعت كنند، با خدا بيعت كردند. اين براي مردها، اما زنها، (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلى أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللَّه شَيْئا وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرينَهُ بَيْنَ أَيْديهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصينَكَ في مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ) (ممتحنه/12) (فَبايِعْهُنَّ) اگر زنها آمدند براي بيعت به شرطي كه چنين نباشند، چنين نباشند، چنين، چنين، چنين، اگر شرطها را قبول كردند، (فَبايِعْهُنَّ) هم ميگويد: مردها بيعت كنند، هم ميگويد: زنها با پيغمبر بيعت كنند.
6- خردمند بودن زن در قرآن
حالا يك مسأله هست كه آيا زن ناقصلالعقل است يا زن اولوالالباب است. اولوالالباب هم يعني از عقلاي درجه يك. ناقص كه هيچي، عاقل درجه يك است. قرآن چه ميگويد؟ قرآن ميگويد: زن عاقل درجه يك است. اوه… آقاي قرائتي ما ديگر امشب نميتوانيم با خانم حرف بزنيم. ميگويد: نديدي قرائتي چه گفت؟ گفت: زن اولوالالباب است. والله من نميگويم. قرآن ميگويد: زن اولوالالباب است. كدام آيه؟ آخر سورهي عمران چند آيه است. كه به عايشه گفتند: چند خاطرهي شيرين بگو از پيغمبر. گفت: خاطرهي شيرينم اين است كه پيغمبر سحرها بلند ميشد و اين آيات آخر سورهي آلعمران را ميخواند. آيهاش اين است. جمله جمله بخوان.
(إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض) (آلعمران /190) در آفرينش آسمانها و زمين، (وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ) اختلاف شب و روز، آفرينش آسمان و زمين، اختلاف شب و روز، (لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب) براي اولوالالباب يعني آنهايي كه عقلشان خيلي بالاست، نشانههايي است. حالا اولوالالباب كيه؟ قرآن چهار، پنج مورد ديگر، ميترسم طول بكشد. قرآن چهار، پنج جا ديگر ميگويد: اولوالالباب آدمهايي هستند. كه چنين هستند، اولوالالباب را تعريف ميكند كه چه كسي هستند. بعد آخرش ميگويد: (فَاسْتَجاب) (آلعمران/195) اي اولوالالبابي كه دعا كردي. خدا دعاي شما صاحب امر را مستجاب ميكند. و ميگويد: (فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى) (آلعمران/195) يكبار ديگر بگويم. امتحان هوش! آخر سورهي آلعمران. چند آيه است ميگويد: در آفرينش آسمان و زمين و اختلاف شب و روز، نشانههاي قدرتنمايي خداست براي اولوالالباب، بعد ميگويد: اولوالالباب كساني هستند كه چنين و چنان هستند. بعد ميگويد: خداوند دعا اين اولوالالباب را مستجاب ميكند و ميگويد: عمل شما را ضايع نميكنم اي اولوالالباب، (مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى) چه مرد، چه زن! معلوم است كه زن هم جزء اولوالالباب هست.
7- تفاوت زن و مرد در نظام خانواده
خوب آقاي قرائتي اين حرفهايي كه امشب شما ميزني، پس چطور ما داريم در بعضي از متون كه «هن نواقص العقول» زن ناقص العقل است. قرآن ميگويد: زن كامل العقل است. حديث ميگويد: زن ناقص العقل است. خوب كامل است يا ناقص؟ وقتي ديديم قرآن ميگويد: كامل، حديث را معنا ميكنيم. ميگوييم: ناقص نه يعني كمبود، يعني تفاوت. يعني عقل زن و مرد خواستههايشان، تقاضاهايشان، آرزوهايشان، تفاوت دارد. مثل اينكه ماشين سواري با ماشين كاميون تفاوت دارد. بحث نيست كه ماشين سواري بهتر است يا كاميون؟ هر ماشيني براي آن هدفي كه خلق شده نمرهاش بيست است. ماشين سواري در هدفي كه درست شده نمرهاش بيست است. كاميون هم براي هدفي كه ساخته شده، نمرهاش بيست است. نواقص يعني تفاوت، نه يعني كه يكي بالاست و يكي پايين.
مثل اينكه ميگويم: انگشت شصت با آن چهار تا متفاوت است. خوب آن چهار تا بلند هستند، اين قدش كوتاه است. اما نميخواهم بگويم: چون قدش كوتاه است، معيوب است. همهي كارها به اين كوتاه بند است. يكبار ديگر هم گفتم. شما اين كوتاه را كنار بگذار. با اين چهار تا انگشت نه ميتواني دكمهي يقهات را ببندي، نه ميتواني آمپول بزني. نه ميتواني بيل دست بگيري. نه ميتواني پيچ گوشتي دست بگيري. نه ميتواني اره دست بگيري. نه ميتواني سوزن و نخ دست بگيري. نه ميتواني قلم دست بگيري. همه وزارتخانهها ميخوابد. اگر زن نباشد، انسان فلج است. انگشت شصت كوتاه است، اما اين كوتاهي عيبش نيست، كمالش است. اگر حديثي داريم زن ناقص است، از آن طرف هم قرآن ميگويد: زن كامل است بايد كنار هم گذاشت. حالا دو آيهي ديگر هم كنار هم بگذارم.
يك آيه داريم جهنم تنگ است. (مَكاناً ضَيِّقا) (فرقان/13) ضيق، تنگ است. يك آيه داريم جهنم تنگ است. يك آيه داريم جهنم گشاد است. به جهنم ميگوييم: پر شدي؟ ميگويد: باز هم داري، بفرست. يعني جا هست. (يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزيدٍ) (ق/30) بالاخره تنگ است يا گشاد؟ يك آيه داريم تنگ است، يك آيه داريم گشاد است. از امام سؤال ميكنند كه يك آيه داريم تنگ است، يك آيه داريم گشاد است. كدام يك درست است؟ امام ميفرمايد: هردو درست است. ميگويد: چطوري؟ ميگويد: ميخ كه در ديوار ميكوبي، هر ميخي جايش تنگ است. با چكش بايد فرو كرد. جايش تنگ است. اما اگر از ديوار بپرسيم جاي ميخ داري؟ ميگويد: باز هم داري بفرست بيايد. يعني ديوار جاي ميخهاي زيادي دارد، گرچه هر ميخي به خودي خود جايش تنگ است. يعني هم تنگ است و هم گشاد. مثل اينكه خدا هم ارحم الراحمين است و هم اشد المعاقبين است. دعاي افتتاح است. شبهاي ماه رمضان ميگويد: خدايا آنجا كه جايش است، ارحم الراحمين هستي. آنجا كه جايش نيست، اشد المعاقبين هستي. رحم، خدا ارحمالراحمين است، بله. اما نصف را من ميخوانم و نصف را شما بخوانيد. از آن آيههايي است كه خيلي ايرانيها حفظ هستند. (أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقا) (سجده/18) خدا ارحم الراحمين است، يعني مؤمن و فاسق يكسان؟ اينطور كه نميشود. خدا رحم دارد، اما رحم خدا به محسنين نزديك است. (إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ) (اعراف/56) خدا خيلي رحم دارد، اما (قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ) تو اگر نيكوكار بودي، رحم خدا را دريافت ميكني. نميشود يك جوان بگويد: حالا جوان هستيم. بگذار يك خرده خوش باشيم. خدا ارحم الراحمين است.
بفرماييد شما كه دو سه شب است راجع به مقام زن صحبت ميكنيد. زن ميتواند مخاطب خدا شود. زن ميتواند انتخاب شده خدا باشد. زن ميتواند… اينقدر كه تعريف زن را در قرآن كردي، بحث ما خانواده در قرآن است. پس چرا در قرآن گفته: ارث زن نصف است؟ (لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن) (نساء/11) ميگويد: سي تومان را، بيست تومان به پسرها بده، ده تومان به دخترها بده. اين چرا؟ جوابش اين است. خانم ده تا به شما ميدهد، ميگويد: هيچ خرجي روي دوشت نيست. برو پسانداز كن. بعد ميگويد: بيا با اين پسرها كه بيست تومان دارند ازدواج كن. اين بيست تومان پسرها كه هست، ده تومان از اين پسر هُش ميكشم. چون پسر با اين بيست تومان خانه، ماشين، تلفن، آب، برق، گاز، سفر، اين بيست توماني كه پسر دارد خرج ميكند، تو بيا سر سفرهي پسر از آن بيست تومان ده تومان را هُش كش. ده تومان هم يواشكي داري. گرفتيد چه شد؟ نه، يكبار ديگر.
سي تومان داريم، ده تومان به دخترها ميدهيم. بيست تومان به پسرها ميدهيم. ميگويند: چرا به ما نصف؟ ميگويم: هيچي نگو. ده تومانت را پسانداز كن. ميگويد: خرجيام. ميگوييم: دخترها با پسرها ازدواج كنند، از آن بيست تومان پسرها ده تومان كاميابي دارند. ده تومان از بيست تومان هُش ميكشند، ده تومان هم يواشكي پسانداز دارند. اين به نفع است.
ما گاهي وقتها اين تبعيضها را متوجه نميشويم. يا ميگويند: اگر زني كسي زني را بكشد، 50 تا شتر، مرد را بكشد صد تا شتر. نصفش را من ميگويم، مردها چيزي نگويند، خانمها بگويند. مگر خون مردها از خون ما… بگوييد… رنگينتر است. چرا كسي ما را بكشد 50 شتر جريمهاش است. شوهر را بكشد، صد تا. خانم به نفع تو است. اگر كسي شوهر تو را بكشد پول صد تا شتر، همه كيفهايت پر از پول ميشود. (خنده حضار) اما اگر كسي زن مرا بكشد، يك كيسهام پر از پول ميشود. به نفع تو است. اشكال نكنيد. اگر كسي مرد را بكشد، پول صد تا شتر به خانمش ميدهد. ولي كسي زن را بكشد، پول 50 شتر ميدهد. مقام شماست! ارزش است، ميخواهد كيسههايت پر از پول شود كه حالا كه مرد در اقتصاد قويتر از زن است. ميخواهد بگويد: حالا چون مرد را كشته، ضربهي اقتصادي به تو زده است، پس بايد همهي كيفهايت پر از پول باشد، با اين پولها يك برنامهريزي اقتصادي براي خودت بكني.
امام حسن مجتبي چند مرتبه اموالش را در راه خدا داد. كمك كردن به فقرا در همهي دين ما است. در نماز هست، قرآن 27 آيهي نماز ميگويد: زكات هم بده. يعني هركس نماز ميخواند بايد زكات هم بدهد. اين براي نماز، در روزه هم هست. چرا؟ ميگويد: هركس روزه خورد، شصت فقير را سير كند. كمك به فقرا در روزه هم هست. در حج هم هست، ميگويد: حاجي روز عيد قربان گوسفند كه كشت، گوشتش را به فقرا بدهد. در جهاد هم هست. ميگويد: اگر جهاد رفتي غنايم جنگي گرفتي براي فقرا است. خمس هم كه براي فقرا است. خود زكات هم (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراء) (توبه/60) يعني شكم فقرا را سير كردن در نماز، در روزه، در حج، در جهاد، در خمس، در زكات، در همه جاي دين امام حسن مجتبي بارها اموالش را به فقرا بخشيد. خانوادهي كرم هستند. همهشان خانوادهي كرم هستند.
خدايا به آبروي امام حسن مجتبي، به آبروي امام رضا، به آبروي پيغمبر و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و همهي دوازده معصوم، ايمان كامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عمر با بركت، رزق حلال، نسل پاك، عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت به همهي ما مرحمت بفرما. تمام دعاها را مستجاب بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1682