نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1683
موضوع: روابط همسران در خانواده
تاريخ پخش: 13/10/86
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
عزيزان، بينندگان، بحثي را كه ميبينند، شب جمعهاي است كه پنج روز به محرم يعني 25 ذيالحجه است، و اين روز را روز خانواده گفتهاند. در خدمت عزيزاني هستيم كه جمعيشان از انجمن اولياء و مربيان و از محصلين، دانشجويان عزيز هستند. 5 تا سؤال ديروز براي من فاكس كردند كه اين سؤالها، سؤالي است كه امت نياز دارد بشنود. سؤال اول اين است كه الگوي خانواده چيست؟ سؤال دوم اين است كه شيوههاي تربيت صحيح چيست؟ سؤال سوم، چرا خانوادهها، چگونه خانوادهها از هم پاشيده ميشوند؟ نقش خانواده در تربيت و مسئله ديگر عواملي است كه زندگي شيرين ميشود.
خوب، اينها چند جلسه سنگين ميخواهد، حالا هر چه بتوانيم انشاءالله انجام ميدهيم. دو جلسه را حداقل صحبت ميكنيم. پس موضوع بحث: خانواده در اسلام!
1– تشبيه زن و شوهر به لباس يكديگر
زن و شوهربراي هم مثل لباس هستند. يك آيهاي است كه قرآن ميفرمايد: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»)(بقره/187) قرآن زن و شوهر را لباس هم ميداند. لباس سومين نياز بشر است. اولين نياز بشر، اكسيژن است، كه دو سه دقيقه نباشد آدم ميميرد. دومين نياز بشر، غذا است. دو سه روز نباشد آدم ميميرد. سومين نياز بشر همسر است. همسر بعد از اكسيژن و غذا بيشترين نياز است و لذا قرآن ميفرمايد: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ»)
اين آيه را من در تفسير نور، نكاتي داشتم. ديشب مهمان عزيزي، يك پزشكي از خوانسار، خيلي هم جوان بود، بچهي سپاه بود منتها خوب پزشكي خوانده بود و مطب دارد و نصف روز هم در سپاه كار ميكند و مقيم تهران است، خيلي هم جوان است. ديشب آمد منزل ما و گفت من مطالبي را دارم، استفاده كردم از ايشان بيش از آنچه خودم در تفسير نور دارم، اين جوان پزشك براي من گفت. و من از ايشان اجازه گرفتم كه حرفهايش را بزنم.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») آسيب به لباس آسيب به انسان است. اگر كسي يقه شما را پاره كرد، به خود شما توهين كرده است. توهين به همسر، توهين به خود انسان است.
2- پوشيدن عيوب يكديگر و اصلاح آنها
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») كار لباس پوشش است، همسران بايد عيب همديگر را بپوشانند. نبايد اگر همسر از همسر چيزي ديد، برود و به فاميل و همسايهها بگويد.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») رنگ و دوخت لباس، نشانهي سليقه و شخصيت انسان است. چه همسري انتخاب كنيم، از انتخاب همسر معلوم ميشود كه ايشان، در چه فكري است. فقط فكر زيبايي است؟ ثروت است؟ پست است؟ دوخت لباس و جنس لباس نشانهي شخصيت انسان است. انتخاب همسر هم نشانهي شخصيت انسان است.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») گاهي يك لكه تمام ارزش لباس را زير سؤال ميبرد. مثلاً بنده عمامهام سفيد است. اگر يك ذغال بردارم و به يك گوشه عمامه بكشم، كل عمامه زير سؤال است. همسر هم همينطور است. گاهي يك حركت در خانواده، كل هويت خانواده را هوا ميكند.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») هميشه لباس گران بهترين لباس نيست. گاهي وقتها ما فكر ميكنيم كه مثلاً چون كباب گران است، زور دارد و حال آنكه قدرت دو دانه كشمش، انرژي يك دانه خرما، ممكن است دو دانه خرما انرژياش از نيم كيلو گوشت بيشتر باشد. فكر ميكنيم كه اين لباس گران پس… خانمي كه پدرش كارخانهدار است، تاجر است، سرمايهدار است و تحصيلاتش فوق ليسانس است، خانهشان كجاست، فكر ميكنيم چنين خانمي حتماً دختر خوبي هم هست، يك وقت ميبيني دختري كه ميگيري، يا پسري كه انتخاب ميكني كه پدرش چنين و چنان است، همان دختر و پسر، خيلي هم مالي نيستند. حتماً لباس گران بهترين لباس نيست. گاهي آدم يك غذاهايي ساده ميخورد، اما ويتامينش از غذاهاي… بيشتر است. خيلي دخترهاي گمنام، خانوادههاي معمولي، كمالاتي دارند كه در طبقات بالا پيدا نميشود.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») گاهي لباس خوب است، ولي به اندازه نيست. گاهي لباس خوب است، ولي به اندازه نيست. كمالاتي دارد، سن به هم نميخورد. كمالاتي دارد، قد به هم نميخورد. كمالاتي دارد، سليقه به هم نميخورد.
3- لباس محدوديت ميآورد، اما مصونيت زا است
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») تشكيل خانواده ارزش است، لباس محدوديت ميآورد. يعني من كه عمامه سرم است، در خيابان نميتوانم بدوم. به خاطر اينكه بايد مراعات جامعه را هم كرد، كاري سبك و خيلي وقتها مثلاً شما زمستان كه لباس ميپوشي نميتواني بدوي. مثلاً شما كه با كت و شلوار باشي نميتواني شنا بروي. لباس يك محدوديتهايي ميآورد، ولي نبايد بگوييم كه حالا كه محدوديت ميآورد پس ما لباس نپوشيم. همسر هم محدوديت دارد، آدمي كه همسر دارد، وظيفهاش اين است كه نان به خانه ببرد، گوشت به خانه ببرد، غذا ببرد، اول وقت در خانه باشد، پول آب بدهد، برق بدهد… ازدواج محدوديت ميآورد، ولي اين محدوديت ارزش دارد. آخر بعضيها ميگويند: چه كار داريم ازدواج كنيم؟ راحتيم، آزاديم و فكر ميكند كه هر آزادي ارزش است. لباس محدوديت ميآورد ولي اين محدوديت ارزش است. همسر هم محدوديت ميآورد ولي ارزش است.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن براي شوهر لباس است و و شوهر هم براي زن لباس است. لباس چه ميكند؟ در لباس آدم بايد غير از اينكه خودش گرم ميشود يا پوشيده ميشود، توجه به فرهنگ جامعه هم داشته باشد. مثلاً لباس احرام پارچه سفيد است. چادر سفيد را مردم در مسجد الحرام، در مكه، در زمين عرفات ميپوشند. اما الان كسي لباس سفيد سركند و در خيابان بيايد. گاهي وقتها يك لباسي در يك جايي فرهنگ نيست، بنابراين در لباس بايد مراعات فرهنگ جامعه را هم كرد. در ازدواج هم همينطور است.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس هستند يعني چه؟ در انتخاب لباس آدم آزاد است. ميتواند بخرد و ميتواند نخرد. وقتي خريد ديگر نميتواند بيمصرف بگذارد. قبل از ازدواج انسان آزاد است ولي وقتي ازدواج كرد، انسان نميتواند همسر خودش را معلق بگذارد.
گفت: يا بكش! يا دانه ده! يا از قفس آزاد كن.
بسم الله! قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس هستند يعني چه؟ با لباس عالم آدم عالم نميشود. بعضيها فكر ميكنند كه اگر با فلان خانواده وصلت كنند، حتماً اينطور نيست. هر كسي بايد چاه خودش آب داشته باشد. چاهي كه خشك است و با زور سطل آب بريزند در آن، آب دار نميشود. بايد كمالات از درون بجوشد. كسب كمالات از ديگران خيلي پايش به جايي بند نيست.
4- همسر، مايه آرامش روحي و رواني
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») لباس آرام بخش نيست. جنس لباس آرام بخش است. اگر يك لباس خشني را شما برداشتي و لباس كردي، بدنت به خارش ميافتد، گاهي وقتها آدم همسر ميگيرد، ميبيند، عجب! زندگياش پر از نكبت شد. چرا؟ براي اينكه جنس همسر به همسر نميخورده است. همسر مثل كيسه حمام است، و اين كيسه حمام همهاش به بدن… اينكه قرآن ميگويد: (« لِتَسْكُنُوا») (روم/21) همسر آرامشبخش است، در لباس، جنس لباس آرام بخش است. يعني اگر پنبه بود، پشم بود، ابريشم بود، حرير بود، كتان بود، جنس لباس آرام بخش است. نه خود لباس. خيلي وقتها همسر، زندگي را تلخ ميكند. چون جنس همسر به همسر نخورده است. جنس لباس آرام بخش است نه خود لباس.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») لباس معيوب را اصلاح ميكنند، فرياد نميزنند. اگر همسري عيب داشت، فكر كنيد، چگونه اصلاح كنيد، آبروريزي و دادگاه خانواده رجوع نكنيد.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») گاهي جنس لباس خوب است. زن و شوهر لباس هستند يعني چه؟ جنس لباس گاهي خوب است، اما دوختش خوب نيست. گاهي طرف خانم خوبي است، دختر خوبي است، پسر خوبي است، مرد خوبي است، زن خوبي است، اما اخلاقش… اين كلمهاي كه گفت، اين حركتش بد بود. يعني با يك حركت، با يك كلمه نبايد گفت اين زن، زنِ بدي است. يا اين مرد، مردِ بدي است. بابا آدم خوبي است، منتها حالا اين كلمه را نبايد بگويد، گفت. اين كار را نبايد بكند و كرد بسم الله. قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس همديگر هستند. بعضي لباسها حفاظت بيشتري ميخواهند، بعضي همسرها هم نياز به حفاظت بيشتري دارند. افرادي هستند از نظر شكل، از نظر موقعيت، بايد بيشتر مواظبشان بود. از نظر سادگي زود گول ميخورد. بايد بيشتر آدم مواظب باشد. بعضي لباسها حفاظت بيشتري ميخواهد، همسرها هم همينطور هستند، همسرهاي ساده، همسرهاي كم سن، همسرهاي بيتجربه، همسرهايي كه در يك منطقه غريبه هستند، همينطور دخترش را ميفرستد در يك شهر به عشق اينكه ليسانس بگيرد…
پريروز يك مرد محترمي آمد دانشگاه تهران. گفت دختر من از فلان شهرستان آمده است اينجا، در شهرستان كه بود چه بود، الان چه شده است. من متدينم، من دخترم متدين بود، خراب شد، خيلي خلاصه خانوادهها مواظب باشيد. دختر عمويش ليسانس گرفته، اينهم بايد ليسانس بگيرد، ولو حالا به هر درهاي رفت كه رفت. البته اين وزارت علوم و دانشگاه آزاد نميدانم، محال ميدانند كه هر دختري در شهر خودش درس بخواند؟ يعني واقعاً محال است؟ يعني اين قابل حل نيست در جمهوري اسلامي؟ نميشود هر دختري پهلوي پدرش درس بخواند؟ واقعاً محال است؟ اگر محال است من نميدانم. ولي محال نيست. ميشود اين قصه را حل كرد، جمهوري اسلامي ميتواند حل كند. يك مشكل بنزين كه در همه خانهها نياز داريم، بالاخره كنترل كردند، اصلاً جمهوري اسلامي چه كاري ميخواسته بكند كه نتوانسته؟ ميشود دانشگاه آزاد و پيام نور و نميدانم اينها يك طراحي كنند و قصه را حل كنند. خوب يك دختر، دختر ميخواهد درس بخواند، پا ميشود و ميرود يك شهر غريب، خوب مواظبت ندارد. پسر هم همينطور است. پسر هم همينطور است. بعضي لباسها حفاظت بيشتري ميخواهند، بعضي دختر و پسرها هم حفاظت بيشتري ميخواهند.
5- دقت در انتخاب همسران پاك
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس هستند، لباس چه ميكند؟ دزد از لباس دزدي لذت ميبرد اما مؤمن ناراحت است. آدمهاي كثيف، دخترهاي هرزه، پسر هرزه را بگيرند، آنها خودشان باهم خوش هستند. اما يك مؤمن هرگز حاضر نيست كه با يك همچنين آدمهايي… قرآن ميفرمايد: («الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات») (نور/26) يعني يك لباس دزدي را دزد ميپوشد و كيف هم ميكند، اما به يك مؤمن بدهي ناراحت است. بعضي همسرها هم… همسر براي همسر لباس است، قرآن ميفرمايد: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») همسر لباس است، يعني همينطور كه دزد از لباس دزدي خوشش ميآيد، ولي مؤمن خوشش نميآيد، هر كسي از هر همسري لذت ميبرد، هر دختر و پسري ممكن است براي همديگر جاذبه داشته باشند، اما پهلوي چشم افراد پاك و باتقوا آنها ارزش ندارند.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس همديگر هستند. در قرآن داريم كفاره بعضي از گناهان اين است كه ده برهنه را بپوشاني. لباس دادن به برهنهها يك كفاره و عبادت است. همينطور كه لباس دادن عبادت است، به ازدواج در آوردن افراد بيهمسر هم عبادت است. قرآن ميفرمايد: («وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى») (نور/32)
«هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» لباس زيبا نشانه شادابي است. در خانواده اگر زن و شوهر خودشان را براي همديگر آرايش كنند، اين آرايش شاديبخش است. زندگي را گرم ميكند. كلماتي كه به هم ميگويند. حديث داريم كه اگر مردي به زنش بگويد دوست دارم، اين كلمه تا آخر عمر در ذهن زن ميماند. حديث داريم اگر كسي را دوست داري، به او بگو دوستت دارم. تشكر كردن، انتقادپذيري، اگر خلاف كرد، عذرخواهي كردن، اينها زندگي را شيرين ميكند.
6- واقع بيني در تعيين مهريه ازدواج
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») در خريد لباس به جيبت نگاه ميكني، در مهريه خانم هم به جيبت نگاه كن، گاهي افرادي ميآيند پهلوي بنده عقد بخوانند، ميگويم: چند تا؟ ميگويد: هزار سكه! هر چه اينها را نگاه ميكنم كه به اين قيافه ميخورد؟ ميگويم: تو حضرت عباسي تا آخر عمرت هزار سكه ميتواني جمع كني؟ چرا شوخي ميكنيد؟ ميگويد: آخر حالا بگو، چه كسي داد؟ ميگويم: اِ… اگر دامادي لحظهاي كه عقد ميخواند، نيتش باشد كه: بگو هزار سكه، من كه بناندارم بدهم، اگر نيتش باشد كه ندهد، هر دفعه پهلوي خانم ميرود انگار زنا ميكند. شوخي كه نداريم. اول زندگي چرا با دروغ؟ نگاه به جيبت كن.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر براي همديگر لباس هستند. يعني چه؟ لباس جلف آدمهاي هرزه را به خودش جذب ميكند، همسر جلف هم چشمهاي هرزه را به خودش جذب ميكند.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر براي هم لباس هستند. يعني چه؟ هوا داغ شد، لباس نازك ميشود، هوا سرد شد، لباس كلفت ميشود. زن عصباني است، مرد كوتاه بيايد. مرد عصباني است، زن كوتاه بيايد. نگويد تو يكي و من يكي… فحش دادي من هم فحشت ميدهم. بداخلاقي، من هم بداخلاق هستم. بابا حالا كه مرد بداخلاق است، تو خوش اخلاق باش. زن عصباني است، مرد تو كوتاه بيا. عصباني است، حالا يك چيزي گفت، تو كوتاه بيا. چطور هوا داغ است، لباس نازك ميشود؟ هوا سرد است، لباس كلفت ميشود؟ تا زن عصباني است، مرد نازك شود، تا مرد عصباني است، زن نازك شود.
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر براي هم لباس هستند، بدون لباس رسوايي است. كسي هم كه همسر ندارد، در معرض رسوايي است.
7- وظيفه والدين در قبال ازدواج فرزندان
قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر براي هم لباس هستند… بزرگ لباس ميپوشد، بچه را به او لباس ميپوشانند. افرادي خودشان ازدواج ميكنند، افرادي را بايد دست و پا زد و اينها را به ازدواج… من ميدانم، حالا پسر ميگويد زود است، دختر ميگويد حالا زود است. اينها بگويند حالا زود است، با زور اينها را ازدواج بدهيد. به خاطر اينكه اين حاليش نيست. ميگويد: زود است، بعد ميبيني خراب شد. بزرگ لباس ميپوشد، بچه را لباس ميپوشانند. افرادي خودشان اقدام ميكنند براي ازدواج، افرادي را بايد دست و پا كنيم و اينها را به ازدواج دربياوريم. قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر براي هم لباس هستند… لباس رويش زيباست، مردم ميگويند: به چه لباسي! ! ! ممكن است زيرش زبر باشد، بدن را از بين ببرد. روي لباس لطيف است، اما ممكن است باطنش خشن باشد. بعضي همسرها هم بيرون را روشن ميكنند، در خانه را تاريك ميكنند. يعني ظاهرش ميگويند: خوشابه حالت، چه همسر خوبي داري، اما از همسرش بپرسي، ميگويد: آقا پير من را درآورده است، بسيار بداخلاق است. بيرونش… بنابراين، گاهي روي لباس جلوه دارد، باطنش خراب است. همسر هم همينطور است. آخرياش را هم بخوانيد. قاري: («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») زن و شوهر لباس هستند، يعني چه؟ لباس عيب را ميپوشاند، و داد نميزند. شما عيب شوهرت را برطرف كن، عيب خانمت را برطرف كن، همسر عيب همسر را برطرف كند، ولي به كسي نگويد.
8- لزوم تامل بيشتر در آيات قرآن كريم
ببينيد، در اين چند دقيقه، از يك كلمه قرآن سي نكته، اينجا براي شما گفتم. اينكه ميگويند: امام باقر، باقرالعلوم است، يعني اگر اين آيه را… حديث داريم، حالا يادم نيست كدام آيه بود، امام صادق فرمود اگر اهلش را پيدا ميكردم، تمام دين را از همين كلمه بيرون ميكشيدم. تمام دين را از اين بيرون ميكشيدم. خدا رحمت كند، آيت الله العظمي فاضل لنكراني را، خدمت ايشان بودم، گفت من از اين آيه كوچك، صد قانون فقهي بيرون كشيدم، انرژي هستهاي در طبيعت نيست، در قرآن هم انرژي هستهاي هست. حالا اينها كه راجع به خانواده و روانشناسيها و روانكاويها و… يعني واقعاً آدم گاهي يك كتاب ميخواند، چهارصد صفحه، ميبيني كه بيست نكته در آن نيست. اما قرآن كتابي است كه يك كلمهاش سي نكته در آن است. خانواده براي همديگر لباس است. چقدر خوب است ما اين را تابلو كنيم… اين ديگر براي دفتر عقد و ازدواج است. حالا لابد پاي تلويزيون كسي هست كه به فكر بيفتد. پاي تلويزيون امشب ما يك نفر نيست كه در قوه قضاييه باشد. يك نفر از قوه قضاييه نيست؟ نميتواند آقا اين («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ») را آرمش كند، نكاتش را بنويسد و به تمام دفترهاي عقد و ازدواج، اين ورقه اول باشد. چطور دفترهاي سررسيد، عكس اولش عكس امام يا مثلاً مقام معظم رهبري است، يا از ضريح امام رضا است؟ اين هم… دفتر عقدي كه عقد ميكنند عروس و داماد، اين («هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن») باشد. خدايا بنياد جامعه ما كه خانواده است، خانوادههاي ما را از همه آسيبها حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1683