نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1717
بسم الله الرحمن الرحیم الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى
بحث این هفته بحث آزمایش و اشارهاى به مسئله زلزله داشته باشیم و مقدارى تحلیلهاى قرآن و عقلى و روایى را خدمتتان بگویم چون گاهى كه زلزله مىشود اگر انسان عقائدش محكم نباشد خانهها زلزله شده بعضى ممكن است ایمانشان زلزله بشود در قرآن دو تا زلزله داریم بسم الله الرحمن الرحیم موضوع زلزله.
تزلزل انسانها در عقیده و عمل
زلزله دو قسم است 1- زلزله زمین 2- زلزله انسانها، زلزله زمین بسم الله الرحمن الرحیم «اذازلزلت الارض زلزلها» زلزله قران… انسانى قرآن مىگوید «و زلزلوا الا شدیدا» انسانها توى جبهه هى شكست مىخوردند یكمرتبه گفتند پس كو قدرت خدا؟ پس كو نصرت خدا؟ پس كو امدادهاى غیبى؟ آیه نازل شد دارید ایمان هایتان، زلزله توى ایمانتان افتاده صبر كنید مىرسد یعنى، «متى نصرالله» متى نصرالله، یعنى كى مىشود، مگر خدا قول نداده كه ما را نصرت كند پس «متى نصرالله» كو نصر خدا؟ كو لطف خدا؟ كو رحم خدا؟ كه قرآن اینجا مىگوید كه «زلزلوا» یعنى انسانها «زلزلوا ازلزالا شدیدا» یعنى مومنین توى آنها زلزله افتاد پس دو تا زلزله داریم زلزله مغزها، زلزله خشتها خوب زلزله… هر یكى اش هم خیلى حرف دارد هر یكى اش هم خیلى حرف دارد اصولا انسان تا مادامى كه طبیعى است ایمانش معلوم نمىشود یعنى انسان وقتى درگیر شد با كسى معلوم مىشود چقدر دین دارد شیطان خبر دارید یا نه كه 600 هزار سال عبادت مىكرد این كلمه 600 هزارسال مال حضرت على (علیه السلام) توى نهج البلاغه است حضرت على (علیه السلام) توى نهج البلاغه فرمود 600 هزار سال عبادت مىكرد بعد حضرت على (علیه السلام) مىفرماید نمىدانیم این سالها سالهاى دنیایى است یا سالهاى آخرتى چون سال آخرت یك روزش به اندازه 50 هزارسال دنیاست اینها هر چه مىگویم متن وحى است «و ان یوما عنده ربك كالف سنة مما تعبدون» یعنى یك روز قیامت… مثل اینكه مثلا مىگویند دلار كجا مساوى چند است پوند كجا مساوى چند است یك روز آنجا مساوى با 50 هزار سال اینجاست «كالف سنة» هزار سال یك روزش «ان یوما عنده ربك كالف سنة» درست است یك روزش هزار سال است.
تزلزل شیطان با آفرینش انسان
امیرالمومنین (علیه السلام) مىفرماید شیطان خیلى عبادت مىكرد منتهى مىدانید چرا عبادت مىكرد چون رقیب نداشت اما وقتى آدم رقیبش شد گفت من به این سجده كنم؟ خیلىها كه نام نویسى مىكنند براى انتخابات روزى كه اف… نام نویسى مىكنند آدمهاى حسابى هستند آدمهاى خوبىاند واقعا احساس وظیفه شرعى كرده انتخابات كه داغ شد مىبیند كه اگر دیر بجنبد سرنگون شده فامیلها مىگویند براى قبیله ما بد است براى شهر ما بد است زشت است باید از هر كس و ناكسى وام بگیریم خودمان را… آن را بكوبیم اینرا… یعنى دیگر وقت انتخابات كه مىشود آنجا دیگر… رقیب كه پیدا مىشود دیگر خیلى خطرناك مىشود هابیل و قابیل دو تا برادر بودند با هم رفیق بودند در یك صحنه از یكى قبول شد یكى رأى آورد پهلوى خدا یكى رأى نیاورد یكى اولش قبول شد گفت اه!! من قبول شدم، مىكشمت برادرش هم گفت مىخواهى بكشى بكش «لان بسط یدك… لتقتلنى» عربى هایى كه مىخوانم قرآن است اگر تو هم من را بكشى «ما انا بباسط یدى لاقتلك» من تو را نمىكشم چى مىخواهم بگویم؟ مىخواهم بگویم انسان تا رقیب ندارد تا مشكل ندارد مومن است یعنى توى زمین صاف… توى سرازیرى همه سرعت شان خوب است یعنى توى سرازیرى هر بشكه ى بىام و است بنز است پژو است اما توى گردنه معلوم مىشود كى بشكه است كى ماشین است گاهى وقتها بنده دین دارم براى اینكه توى تلویزیونم بگذار تلویزیون را از من بگیرند ماشین را از من بگیرند هر چه به من دادند از من بگیرند بعد ببینیم ما دین داریم یا… ما خیلى باید مواظب باشیم توى قرآن «وذكر» داریم «واسجد» داریم «و اعبد» داریم عبادت كن سجده كن اما هیچ چیز را به اندازه «سبح» نداریم «سبح» 16 تا توى قرآن است آنها دو تا سه تا چهارتا است اما «و ذكر، كبر، واسبحد، و اعبد» اینها كم است اما «سبح» یعنى خدا را منزه بدان این پیداست خدا توى ذهنها آسیبپذیر است هر گفته مواظب خدا باش یكوقت یك چیزى نگویى كه مرگ نابهنگام! حالا اگر كسى را من فكر كردم نباید بمیرد حالا عقل من درست است كه من بنویسم: بهنگام یا نابهنگام اینست كه ما زود مىگوییم كه چرا همچین شد چرا همچین شد.
تحلیل های نادرست از حوادث تلخ
در تحلیلها خیلى باید دقت كنیم قرآن در سوره فجر مىفرماید انسانها بد تحلیل مىكنند مىگوید «رب اكرمنى» خدا به ما، ما را گرامى داشت به به قربانت بروم اى خدا جون مخلصتیم همینكه باران نمىآید قحطى مىشود «رب اهلننى» خدا به من اهانت كرده مىگوید چرا مىگویى «اكرمنى، اهاننى» امروز خوب است فردا بد است «كلا» اینطور نیست «كلا بل لا تكرمون الیتیم» به تو دادیم به یتیم ندادى از تو گرفتیم اگر خانهها را بر مىدارند طبق نقشه نمىسازند مهندس اش، شهردارش، صاحبخانه در ساختن كوتاهى مىكند بعد مىگوید اى خدا… اگر روى حوض نرده نمىگذارى بچه ات مىافتد توى حوض خفه مىشود… خلاصه تقصیر خودتان را حالا تقصیر خودتان تقصیر دولت آنجا دولت تقصیر داشته شهردارى تقصیر داشته مردم تقصیر داشتهاند ما تقصیر داشتهایم، به هر حال قرآن مىگوید در تحلیلها… همه با… یعنى مقصر را خدا ندانید خدا یك فرمولهایى دارد بله شما آخرین حرفى كه مىتوانى بزنى اینست خدا نمىتوانست حالا گیرم مسائل طبیعى پیش مىآید كه نمىدانم شرایط طبیعى و جوى همینطور كه باران مىآید همینطور كه رعد است و برق است و ماه گرفتگى خورشید گرفتگى زلزله هم از حوادث طبیعى است ما هم قبول داریم كه زلزله از حوادث طبیعى است اما خدا نمىتوانست جلوى آن را بگیرد؟ چرا، چرا نگرفت؟ اگر بناست جلو بگیرد خدا صبح تا شام باید جلو بگیرد چون من سر مىزنم تو كله شما خدا نمىتوانست جلو بگیرد؟ سنگ نزدیك پیشانى شما كه مىآید سنگ پنبه بشود! یا پیشانى شما همان لحظه چدن بشود خوب چرا خدا مىتوانست سنگ را پنبهاش كند استخوان را چدن كند حالا ما پیاز كاشتیم خدا نمىدانست امسال وضع پیاز بد است این پیاز را زیر زمین سیب زمینى اش كند! حالا ما رفتیم تبریز خدا نمىتوانست بگوید امشب شب تولد امام رضا (علیه السلام) است ما را بگذارد مشهد. حالا ما خمیر شور دادیم به تنور خدا نمىتوانست نان شیرین به ما بدهد اگر اینطور باشد باید تمام ما صبح تا شام غلط بكنیم خدا هم صبح تا شام خطاهاى ما را رفو كند یعنى كارخدا مىشود رفو كردن غلطهاى ما. مثل آن بچه مىشود یادتان هست یك قصه از آن بچه برایتان گفتم یك بچه توى امتحان جغرافیا گفته بود كوه هیمالیا توى نیشابور است دریاچه ارومیه سبزوار است غلط و غلوط جواب داده بود بعد آمد و گفت اى خدا بیا یك كارى بكن این كوه هیمالیا را بگذار نیشابور این غلط جواب داده بود بعد به خدا مىگفت بیا درستش كن بنا نیست كه خداوند صافكار ماشین قراضههاى ما باشد.
امتحان الهی در حوادث و مصائب
دنیا فرمول دارد بنابراین شاید یك جایى حقى را، گفتهاند اینجا پول خرج كن پول نكرده حالا من اینها را توى ذهنم هست نمىتوانم بگویم و نمىخواهم بگویم گرسنگى «نقص من الاموال» ما شما كم مىشود «و الا نفس» جانتان كم مىشود گاهى شما از ترس گرسنگى، كم شدن مال، كم شدن انسانها شما را امتحان مىكنیم «ولنبلونكم بشىء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» (بقره-155) (ثمرات) میوه گاهى حوادث به خاطر امتحان است امتحان هم بخاطر این نیست كه خدا چیزى یاد بگیرد خدا مىداند كى چكاره است امتحان براى اینست كه از ما یك عملى سر بزند تا دنبال عمل به ما پاداش بدهد مثل لحاف دوز وبنا شما مىدانید كه این لحاف دوز است و آن بنا اما تا لحافى ندوزد و بنایى نكند شما مزدش نمىدهید خدا مىداند كه من و شما چكارهایم اما تا از ما یك عملى سر نزد خدا مزدى به ما نمىدهد پس امتحان خدا براى دانستن نیست شما مىگویى لحاف بدوز براى این نیست كه شما بدانى این لحاف مىدوزد یا نه به حضرت عباس (علیه السلام) این لحاف دوز است به ابوالفضل (علیه السلام) این بناست مىدانى منتهى كار به او ارجاع مىدهى تا از خودش یك تلاشى بكند دنبال تلاش مزدش بدهى پس امتحان خدا براى فهمیدن نیست براى اینست كه از ما تلاشى سر بزند بعد از تلاش به ما لطفى كند. مردم در مقابل امتحان 4 دسته هستند گروهى جیغ، گروه صبر گروه عاشق افرادى یك جاهایى به یك افرادى گفتهایم آقا اینجا اینقدر خرجش است نداده حالا یك حادثهاى رخ داده چند برابرش را مىدهد مردم بم نبودندها! حكومتىها بودند گفتیم آقاجان اینجا اینقدر خرجش است مال نماز است مال زكات است مال دین است مال قرآن است اینقدر لفتش دادند تا آخرش هم ندادند بعد یكمرتبه ه…! گاهى وقتها داریم كه اگر… مثلا فرض كنید كه حدیث داریم كه كسانى كه نمازشان را مىخوانند و مىدوند كه به كارشان برسند خدا به كارشان تاب مىدهد مثلا شما مىگوئید (السلام علیكم و رحمة الله و بركاته) مىدوى مىگوئى چیه؟ مىگوید كار دارم پشت چراغ قرمز مىمانى اینكه مىگویم حدیث داریم از خودم نیست حدیث داریم كسانى كه از خدا كم مىگذارند كه به دنیایشان برسند خدا به دنیایشان تاب مىدهد كسانى كه به مكه نمىروند كه به كارشان برسند به اندازه ایام حج خدا به كارشان تاب مىدهد حدیث داریم اینها از خودم نیست. خیلى باید دقت كنیم وقت هایى كه پیش مىآید حساب كنیم چطور اینطور شد مقصر كى بود البته «و لنبلونكم» آزمایش گاهى بلاست گاهى كفاره و گاهى رشد است گاهى تقصیر خودمان است كیفر تقصیر است.
درود و رحمت خداوند بر صابران
حوادث تلخ از چهار منبع بعضى حوادث آزمایش است قرآن مىفرماید «و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع» (بقره-155) یعنى در مقابل سختىها جیغ مىزنند آیه جیغ «اذا مسه الشر جزوعا» (معارج-20) جزوع جزع مىكنند گروه صبر «و بشر الصابرین» (بقره-155) گروه داوطلب اینست كه اصلا مىرود سراغ سختىها اگر دو تا كار به او بدهند كار سخت را قبول مىكند مىگوید آقا كار سخت را به من بدهید اصلا مىرود كربلا كه شهید بشود مىرود جبهه كه جان فدایى كند عاشق است «و الشاكرین لما اصابهم» در زیارت عاشورا داریم كه شكر مىكنند در مقابل سختىها مگر مىشود یك سختى را عدهاى جیغ بزنند عدهاى صبر كنندو عدهاى عاشق باشند؟ بله مثل پیاز، پیاز بچه كه روى دندانش مىگذارد جیغ مىزند فلفل بزرگ كه مىشود پیاز مىخورد جیغ نمىزند اصلا بزرگتر كه شد پول مىدهد و پیاز و فلفل مىخرد سختىها اینطور است گاهى بلاها بخاطر امتحان است. اگر بازماندگان صبر كنند خدا صلوات مىفرستد ما دو تا صلوات داریم یك صلوات از طرف خداست یك صلوات داریم از طرف پیامبر (صلى الله علیه و آله) است ببینند براى امام جمعه بعضىها را خود امام (رحمةالله علیه) به آنها حكم مىداد بعضىها را رئیس جمهور به استقبالشان مىرود در فرودگاه بعضىها را نه، یك وزیر مىرود بعضىها را معاون اول مىرود سلسله مراتب است آنهایى كه در حوادث سخت صبر كردهاند خود خدا به آنها صلوات مىفرستد مىفرماید «و بشر الصابرین الذین اذا اصبتهم مصیبة قالوا انا الله و انا الیه راجعون» (بقره-156) وقتى به آنها مصیبت رسید مىگویند خدایا ما از تو هستیم سختى هم از توست صبر مىكنیم بعد مىگوید «اولئك علیهم صلوات من ربهم» یعنى از طرف خدا «صلوات» خود خدا به اینها صلوات مىفرستد اما اینهایى كه نه توى تلخىها آدم خوبى نیستند ولى توى رفاه آدم خوبى هستند اگر ماشین باشد باران نباشد نماز جمعه مىآید كمك مىكند چكى، فلان… توى جبهه خون و اینها نه حرف خون نزن جبهه نمىروم پول مىخواهى مىدهم دارو، درمان، پتو مىدهم ولى جبهه نمىروم. مىفرماید خیلى خوب ببین این هم آدم خوبى است اما نه مثل خوب اول به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید «خذ من اموالهم صدقه» پتویش را بگیر «و صل علیهم» تو به آنها صلوات بفرست دیگر از صلوات من رب خبرى نیست، به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید از آنها زكات بگیر و تو به آنها صلوات بفرست. پس آنهایى كه توى آب و آتش خوب هستند خود خدا به آنها صلوات مىفرستد افرادى هم در حدى نیستند كه خدا به آنها صلوات بفرستد به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید تو به آنها صلوات بفرست آخر گاهى وقتها خود آدم مىرود دم در استقبال گاهى به بچهاش مىگوید برو در را باز كن آنجایى كه میهمان درجه یك است خود آدم مىرود دم در آنجایى كه درجه (2) است به بچهاش مىگوید تو برو در را باز كن تو برو سركوچه آنهایى كه توى سختى خوبند «صلوات من ربهم» از طرف رب. آنهایى كه توى رفاه آدم خوبى هستند «صل علیهم» به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) دستور مىدهد تو به آنها صلوات بفرست پس یكسرى سختىها آزمایش است. آزمایش هم براى چیز فهمى نیست آزمایش براى اینست كه از مال عمل سر بزند تا بر اساس عمل به ما مزد یا پاداش داده بشود.
برخی حوادث، کفاره گناهان است
بعضى از خطرات كفاره است حدیث داریم بچه كه مریض مىشود كفاره لغزشهاى پدر و مادر است حدیث داریم گاهى وقتها انسان یك دورغى مىگوید یكى از مشتریهایش كم مىشود مىگوید ولله بازار كساد است نمىدانم روى چه حسابى مىگوید مىدانى یك مشترى آمد كلاه سرش گذاشتى 5 تا مشترى آمد نگاه كرد به دلش برات نشد كه از تو چیزى بخرد. یك كسى نصیحتى مىكند و مىگوید آقاى قرائتى چرا توى تلویزیون مىآیى سلام نمىكنى مىگویم چشم حق با شماست ببخشید سلام علیكم و رحمة الله تا گوش به حرف این آقا مىدهم مردم هم پاى تلویزیون گوش به حرف من مىدهند اما اگر گفتم به شما ربطى ندارد سلام كه واجب نیست نمىخواهم سلام كنم من گردن كلفتى مىكنم مردم هم تا پیچ تلویزیون را باز مىكنند… خاموش كن بزن آن كانال ببینیم!!
نقش حوادث در دل کندن از دنیا
قرآن مىگوید «ذاقوا ذاق الله» كج شوى كج ات مىكنم «عدت عدنا» برگشتى من هم بر مىگردم «تنصر الله، ینصركم» تو خدا را یارى كردى من هم یارى ات مىكنم تواضع كنى بالایت مىبرم تكبر كنى پائینت مىآورم كارهاى خدا بده و بستان است یكسرى كارها هم رشد است حالا براى رشد مثل بزنم اگر شما توى خانه ات به یك بچهاى گل دادى وقتى مىخواهى از او بگیرى مىگیرد چون انسان وقت گرفتن سفت مىگیرد وقت دادن سخت است ولذا قرآن مى گوید «توتى الملك من تشاء» (آل عمران-26) حكومت را مىدهى «من تشاء» هر كسى مىخواهى یك سوال مىكنم شما جواب بدهید ضد دادن چیه؟ گرفتن باید بگوئیم (توتى) مىدهى (تاخذ) مىگیرى عوض اینكه خدا بگوید «توتى الملك من تشاء» و «تاخذ المل…» یعنى مىگیرى گفته و «تنزع» (نزع) یعنى كندن وقتى مىخواهند پوست گوسفند را از گوسفند بگیرند چون چسبیده جیزو ویز مىكند مىگوید وقتى مىدهم راحت مىگیرى وقتى مىخواهى از تو بگیرند جیزو ویز مىكنى. اگر شما یك گلى را دادى به بچه وقتى مىخواهى از او بگیرى مقاومت مىكند و نمىدهد اما اگر زدى روى دستش و گرفتى وقتى گرفتى دومرتبه بگو بگیر دیگر نمىگیرد یعنى عشقش به گل كم مىشود خدا ما را اینطور كرده دنیا را به ما مىدهد بعد از ما مىگیرد حالمان گرفته مىشود دفعه دوم كه به ما مىدهد مىگوئیم نمىخواهیم یعنى براى اینكه دل ما از مادیات كنده بشود خدا هى مىدهد و مىگیرد كه آدم به دنیا نچسبد اگر خانم شما و بچه شما و شریك شما همیشه بگوید قربانت بروم اصلا آدم گیر مىكند اما تو هم مردى؟! این هم زندگیه؟! اگر نامهربانى هایى همسر از همسر دید انسان از هم… یك خورده دلش كنده مىشود آدم دستش را از توى دست مردم… مىگویند با یك دست 2 هنداونه نمىشود برداشت ببینید آقا یك كسى به شما مىرسد مىگوید دست بده وقتى با ایشان دست دادى وقتى مىخواهى با كس دیگرى دست بدهى باید دست از دست این بردارى تا دستى باشد كه با دیگرى… ما وقتى به خدا دست مىدهیم كه دستمان را از توى مادیات برداریم تا دستمان توى دست مادیات است نمىتوانیم با خدا دست بدهیم باید دل مان از این مادیات بهم بزند وزیر توى مجلس مىنشیند براى گرفتن راى اعتماد فردا وزیر را استیضاح مىكنند چنان خدا حال این وزیر را مىگیرد كه دیگر فردا مىگویند مىخواهى وزیر بشوى مىگوید ولله حضرت عباسى تو را به خدا من را ول كنید كسى دیگر هست یعنى خدا مىخواهد رشد بدهد این رشد است چون خدا مىخواهد به تو رشد بدهد مىخواهد تو را بند به گل بند به گل بند به پفك نمكى بند به شكلات بند به زنده باد… اصلا بند به این چیزها نباشى تا برسى به امام حسین (علیه السلام) روى دوش پیغمبر (صلى الله علیه و آله) بگویى راضىام به رضاى تو زیر سم اسب هم كه رفتى بگویى راضى ام… یعنى روى دوش پیغمبر (صلى الله علیه و آله) و زیر سم اسب در تو زلزله روحى بوجود نیاورد حوادث اینطورى است این زلزله بم و همه دادنها و گرفتنها گاهى وقتها یك كسى مىآید همه عزتش مىگیرند این ذره ذره باید به یك جایى برسد… و لذا داریم خدا گاهى آدم را مریض مىكند تا تنظیم باد بشود فقیر مىكند، اصلا همه حرفهایت یادت مىرود امام خمینى (رحمة الله علیه) فرمود یكبار خدا حافظه را از من گرفت اسم خودم هم یادم رفت هرچه فكر كردم اه! اصلا یادم رفت اسم من روح الله است چرا؟ براى اینكه خدا مىخواهد امام (رحمة الله علیه) را تربیت كند یكمرتبه همه داده هایش را مىگیرد خالى مىشود بعد ه ه… دستش را كه از توى دست علم اش برداشت دستش را مىگذارد توى دست خدا، خدا هم دستش را مىگیرد. من حتما… تا مىگوید من حتما هیچى. باید براى ما حوادث تلخ بیاید نامهربانى از طبیعت از خلق از همسر از دوست عزلها نصبها یكبار راى مىآوریم یكبار راى نمىآوریم یكبار راى اول مىشویم یكبار راى آخر هم نمىشویم هى مىدهند و هى مىگیرند تا دیگر دادن و گرفتن براى ما عادى بشود براى اینكه خدا مىخواهد به ما رشد بدهد پس حوادث تلخ 4 تا تحلیل دارد گاهى خدا آزمایش مىكند گاهى یك اشتباهى كردهایم، حوادث تلخ كفاره اشتباهمان است گاهى خدا مىخواهد ما را رشد بدهد و گاهى جز فداى كل مىشود رگ پا را قطع مىكنند براى اینكه به قلب وصل كنند یك حادثهاى براى یك منطقهاى رخ مىدهد اصلا كل سیاست گذارى شهرسازى و شهرك سازى در ایران عوض مىشود. چون ژاپن خیلى زلزله خیز است الان ژاپن دیگر زلزله با آن كارى ندارد یك جادهاى دو سه تصادف مىكند بعد جاده را اتوبان مىكنند گاهى حوادث تلخ یك جرقه است و این جرقه تبدیل به یك جریان علمى مىشود براى یك برنامه ریزى كلان مىشود.
زلزله بزرگ زمین به هنگام برپایی قیامت
از همه اینها گذشته این زلزلهها نباید توقف گاه باشد عبورگاه باشد اگر بم درست شد تمام است؟ آقا این زلزله بم عبورگاه است قیامت هم زلزله داریم بم یك گوشه كره زمین بود قرآن مىفرماید «اذا زلزلت الارض» كل زمین زلزله مىشود در بم درخت هایش بود در قیامت زلزلهاى مىشود كه كوه كنده مىشود «سیرت الجبال» كوهها به هم مىخورد اگر یك زلزله اینقدر تلخ است و ما این همه تلاش كردیم براى حمایت از زلزلهها یك خورده هم تلاش كنیم براى زلزله قیامت قرآن مىفرماید «اتقوا ربكم» تقوا داشته باشید «ان زلزلة الساعة شىء عظیم» زلزله قیامت خیلى خطرناك است پاشو دو ركعت نماز بخوان ما باید از غفلت بیرون بیائیم هر شب كه مىخوابیدیم خیال مىكردیم كه باید بخوابیم سقفها هم باید باشد 4 تا سقف كه پائین مىآید مىگوئیم عجب! هر نفسى كه مىكشیم همینكه نگه داشتهاى… قرآن مىگوید فكر نكن كرات باید باشد «أ امنتم» آیا خیالت راحت است خوابیدهاى ممكن است كرات آسمانى روى تو پائین بیفتد یعنى سنگ هایش پائین بیفتد «أ امنتم من فى الارض، أ امنتم من فى السماء» یعنى فكر نكن كه آب باید شیرین باشد «لو نشاء جعلناه اجاجا» (واقعه-70) بخواهیم آب را تلخ مىكنیم فكر نكن در بهار درختها باید سبز باشد «لو نشاء جعلناه حطاما» (واقعه-65) بخواهیم درختها را خشك نگه مىداریم یعنى هر شب كه مىخوابى بگویى خدایا شكر دیشب را خوابیدیم این سقف هم امشب پائین نیامد الحمدلله یعنى غفلتها تذكر مىشود بى تجربهها تجربه مىشود شهركهاى الكى ساختن تبدیل به ساختمان فنى مىشود. مسئولینى كه براى یك جاهایى یك میلیارد ندادند براى دین حالا براى دنیا مىدهند نهادهاى مختلف در مدیریت بحران متحد مىشود یكمرتبه همه دنیا بسیج مىشود روى یك مسئله یعنى رشد عاطفى رشد علمى رشد تجربى غفلت زدایى یاد قیامت كمك به همنوع جبران خسارتها اینها یكسرى مسائلى است كه اینها همهاش توى قوطى رشد است پس حوادث تلخ به سه دلیل است 1- آزمایش 2- كفاره 3- این حوادث تلخ ابزار رشد است. آخرین جمله شما به زندههاى بم كمك كردید چه اشكالى دارد شب جمعهاى كه مىخوابیم دو ركعت نمازى هم یك شبانه روز نماز بخوانیم هدیه معنوى هم بكنیم هدیه فقط هدیه مادى نیست پول و دلار و پتو لازم است و واجب دستتان درد نكند انصافا شریفترین مردم روى كره زمین مردم ایران هستند به خدا قسم. در دعاها یادشان باشیم فراموششان نكنیم اینطور نباشد كه از هفته و چلهاش گذشت ما غفلت كنیم خودمان هم هر شب كه مىخوابیم احساس كنیم كه خدایا یك ذخیرهاى… از این درس بگیریم آقایانى كه در نماز كاهلند افرادى كه در نماز كاهلند افرادى كه راجع به خمس كاهلند افرادى كه بیت المال را این كاره كردند بالاخره شاید فردا نبودیم شاید روز آخر ما باشد ممكن است هفته آخر یا سال آخر ما باشد یك خورده جلوى ظلمها، تجاوزها، خلافها، كلاهبرداریها، توطئهها را بگیریم. كسى نبود كه پاى تلویزیون گریه نكند همه گریه كردند همه سوختند همه حمایت كردند دستشان درد نكند اما این زلزلهها باید عبورگاه باشد عبور كنیم از این زلزله بم به زلزله شهر خودمان عبور كنیم از زلزله دنیا به زلزله آخرت عبور كنیم از كمك مادى به كمك معنوى عبور كنیم از كج اندیشى و بى تجربه خانه ساختن به خانههاى علمى و فنى و استاندارد ساختن یعنى باید این زلزلهها توقف گاه نباشد عبورگاه باشد عبور عاطفى، معنوى، علمى، اخلاقى، تجربى. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله) همه عزیزانى كه در بم از دنیا رفتند و منطقه بم همه را با محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله) محشور بفرما (الهى آمین). به همه مریض هایشان شفاى عاجل مرحمت بفرما (الهى آمین). عزیزانى كه كمك كردند دولت و ملت خدایا همه را چندین برابر اجر مرحمت بفرما (الهى آمین). خدایا هم مناطق ما را از بلاهاى زمینى و آسمانى حفظ بفرما (الهى آمین). خدایا ما را در مقابل هر حادثهاى از صابرین قرار بده (الهى آمین). این زلزله را باعث جهش و رشد معنوى و مادى و علمى و تجربى ما قرار بده (الهى آمین). «و السلام علیكم و رحمة الله»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1717