نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1716
موضوع: زكات در اسلام
تاريخ پخش: 24/09/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث امروز ما، راجع به آياتي است كه درباره كمك به محرومين است، حالا در قالب خمس، زكات، زكات فطره و… يك طرح قشنگي هست كه از قديم در ذهن من است كه آن را هم مطرح ميكنم.
1- كمك و انفاق به ديگران
در اين 25 دقيقه نكات لطيفي را راجع به زكات ميخواهم بگويم. منتها شما ممكن است بگوييد ما دبيرستاني هستيم يا دانشجو هستيم پول نداريم. ولي بهر حال آنها كه پاي تلويزيون هستند دارند و بعد هم آدمي كه ميخواهد كمك كند از نوجواني پيداست. دو تا كارد دارد يكي را ميدهد بغل دستياش. ميخواهد كت و شلوار بخرد به باباش ميگويد آقا جان يك كت و شلوار ارزانتري تهيه كن پولش تا يك همشاگردي دارم يك هم دانشگاهي، بگذار او هم عيدي لباس نو بپوشد. آدمهايي كه جوهر كمك كردن دارند، حتي اگر فقير هم هستند، اين كار را ميكنند. در هيچ كتاب ديني، يعني در غير كتابهاي ديني، شايد كمك به مردم به اندازه كتابهاي ديني عنايت بهش نشده. حدود هفتاد بار در قرآن بحث (أَنْفِقُوا) (بقره /195)، (يُنْفِقُونَ) (بقره /3) با تعبيرهاي مختلف، حدود هفتاد بار توي قرآن سفارش شده كه به افراد ضعيف كمك كنيد. امامان ما گاهي همه اموالشان را به فقرا ميدادند. گاهي نصف اموالشان را به فقرا ميدادند. واجب شده بر ما كه خمس بدهيم. يعني يك پنجم درآمد را، بعد از اين كه هزينهمان خرج شد، بدهيم. زكات نساب دارد كه مثلاً گندم چقدر، گوسفند، چقدر، شتر چه جور، اينها توي رساله هست. به هر حال كمك بايد بكنيم و كمك كردن هم واجب است.
2- زكات در قرآن
در قرآن 32 بار كلمه زكات آمده است. 27 بار زكات و نماز كنار هم آمدهاند. (أَقامُوا الصَّلاةَ) (بقره /277) «وَ آتَوُا الزَّكاة» (بقره/277َ) (يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (مائده /55) زكات العلم مشهور است. آدمي كه سواد دارد پول ندارد، بايد اين سوادش را به ديگران بگويد. زكات سواد را هم بايد بگويد. اگر كسي تلفنش نفوذ دارد بايد از تلفنش براي كمك به محرومين استفاده كند. كمك به محرومين غير از پارتي بازي است. يك وقت ميگويند آقا ايشان فقير است توي بيمارستان پول ازش نگيريد. يك وقت ميگويد آقا، ايشان برادر بنده است پول ازش نگيريد. اگر گفتي برادر بنده است پارتي بازي است. اگر گفتي چون فقير است ازش پول نگيريد اين كمك است. پارتي بازي غير از كمك است. بركات اين كار چي ميشود؟ من براي اين كه، يك مقدار راجع به بركت صحبت كنم: سوره توبه آيه 60، يك آيه هست من برايتان بگويم. اول قبل از اين كه آيه مطرح شود يك قصهاي را برايتان بگويم. موضوع بحث امروز ما كمك به درماندگان است، گاهي هم طرف فقير نيست، پولدار است. امروز بي پول است امروز بايد كمكش كرد. آدم حسابي است يعني از نظر مالي حسابي است. فقرا حسابياند، يعني مال حسابي دارد. ولي الآن نياز دارد. ما مدرسه كه ميرفتيم تقسيم ميخواستند يادمان بدهند، ميگفتند مقسوم، مقسوم عليه و خارج قسمت را پيدا كنيد. بعد ميخواستند يادم بدهند كه اگر خواستي ببيني تقسيمت درست است يا نه، ميگفتند اگر اين دو را ضرب كنيد ميشود صد. منتها استاد چه ميكرد؟ استاد ميگفت صد تقسيم بر پنج، بعد به ما ميگفت خارج قسمتش را خودتان پيدا كنيد. در قرآن يك آيه داريم، مقسومش را گفته، مقسوم عليه را گفته، به مردم گفته خارج قسمتش را خودتان پيدا كنيد. (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيل) (توبه /60) يك بار ديگر بخوانيد اينجا هشت تا بايد باشد هفت تا است، يكي كم است. آيه 60 سوره توبه است. اين آيه است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» يعني زكات، به صدقه ميگويند صدقه. چون صدقه از صدق است. صدق يعني چه؟ راست گفتن صدقه دادن يعني اگر راست ميگويد كه ايمان و آخرت دارد، به فكر فقرا باشد.
3- معناي صدقه
به مهريه خانمها ميگويند صداق. چون داماد به عروس ميگويد من تو را دوست دارم. ميگويد اگر دوست داری بده ببينم. يعني اگر پنجاه تا سكه داد معلوم ميشود. ده تا سكه، سي تا سكه، كمتر بيشتر، اگر داد معلوم ميشود در خواستگاري از دختر صداقت دارد ولذا به مهريه ميگويند صداق، چون مهريه نشانه صداقت داماد است. آدم هم كه ميگويد به خدا ايمان دارم نشانه صداقتش اين است كه اگر به خدا ايمان دارد به فقرا كمك كند. كمك كن خدا قيامت جزا به تو ميدهد. اگر ايمان به قيامت داري امروز بده، فردا بگير.
4- مصرف زكات
«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ»، «انما» يعني فقط. صدقه را بگير وتقسيم بر هشت گروه كن. فقرا. صدقه مقسوم است، مقسوم عليه. فقرا، مساكين، مساكين فقراي خيلي دلخراش را ميگويند كه از بي پولي رفته توي خانهاش نشسته. در جلسههاي قبل گفتم مسكين و مسكن يكي است. مسكن يعني خانه، مسكين به فقيري ميگويند كه ميرود در خانهاش مينشيند. از بي پولي بيرون نميآيد. «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»، عاملين كارمند. اين كارمند كه ميگويم كارمندهاي دولت نيست، كارمندهاي زكاتند. بالاخره يك عده كه ميروند در بخش و شهر و روستا، از پولدارها ميگيرند، در خزينه جمع ميكنند بعد فقرا را شناسايي ميكنند به فقرا تقسيم ميكنند. اين كسي كه عمرش را گذاشته روي جذب و حفظ و تقسيم. اين هم بايد خرجياش از يك جايي تأمين شود. من اگر صبح تا شام با موتور گازي و ماشين رفتم بيت المال را جمع كردم، ماليات گرفتم، حفظ كردم با فقرا تقسيم كردم، خب من هم خرجي دارم. كارمنداني كه مسئول جمع و تقسيم زكاتند. «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» يعني پول بدهيد دلها را جذب كنيد. افرادي هستند بي اعتنا هستند. مثل آدمي كه سوغاتي ميآورد براي يك كسي دل او را جذب ميكند. مسلمانها براي جذب دلها بايد يك منطقهاي را مثلاً آباد كنيد. زكات مثلاً فرض كنيد كه كشورهاي پيشرفته اين است كه به كشورهاي فقير كمك كند. مثل زكاتي كه الآن آمريكا به افغانستان ميدهد. زكات ميدهد هرچه بمب دارد… خب اين زكات سيماي غرب است. البته خوب شد كه بد شد تو تلخيها شيريني هم هست. بمباران افغانستان تلخ است، خيلي هم تلخ است. اما توي همين تلخي شيرينياش اين است كه نسل ما سيماي غرب را بفهمند كه كي هستند. تكنولوژي بدون تقوا آخرش چي ميشود؟ اين شيرين است كه آدم بفهمد كه علم بدون دين چي ميشود. براي جذب دلها به فقرا كمك كنيد. آزادي بردهها. بردهها را بخريد، آزاد كنيد. ورشكسته، آقاياني كه ورشكستهاند مثل ماشيني است كه پيچ و مهرهاش روغن ميخواهد. يك خرده روغن بزني راه ميافتد. هنر دارد، مخ دارد، تجربه دارد، منتها، انبارش سوخته است. مزرعهاش آفت گرفته. قناتش خشك شده، ماشينش چپه شده. خب اين آدم حسابي است منتهي نيست شده بابا، پولش بدهيد، راهش بياندازيد. آدم ورشكسته، در راه خدا، كتابخانه، پل، جهيزيه، داماد كردن، خوابگاه دانشجويي، خوابگاه طلبگي، دوا و درمان. در راه مانده. مسافريني كه در بلا گير ميكنند. پس زكات بگيريد به اين چند گروه بدهيد. خارج قسمتش را ما بايد امروز تهيه كنيم. توي اين چند دقيقه من ميخواهم خارج قسمت اين را بيابم. اول در اينجا چند تا بحث است. يكي اين كه اسلام گفته زكات بدهيد يعني حتماً بايد در جامعه طبقات باشد. يك طبقه پولدار، يك طبقه فقير. اين چه ديني است كه ميگويد يك طبقه بدهند، يك طبقه بگيرند، هميشه پولدار و فقير باشد؟ ما بخواهيم يا نخواهيم اين دو طبقه هست. دست من هم نيست. بله بعضي جاها دست من است ميگويم آقا كوپني است. هر كسي سهميه دارد توليد كنترل ميشود. يكجايي را ميشود كنترل كرد. اما يك جاي را نميشود كنترل كرد. اصلاً دست ما نيست. كسي مال كسي را ندزديده، من و شما ميرويم كنار رودخانه تور مياندازيم. تور را بالا ميكشيم يك تور دو تا ماهي رفته گرفته، يك تور صد تا ماهي. خب اين يكي كه صد تا گرفته پولدار شده. هيچ قراردادي با ماهيها، دريا، اقيانوس ندارد، توطئهاي، استثماري، استعماري، رشوهاي، پارتي بازي، حضرت عباسي هيچ چيزي هم نبوده. كشاورزي ميكند. اين منطقه بارندگي ميشود پر درآمد است. آن منطقه آفت ميآيد كم درآمد است. يعني حوادث طبيعي جوري است كه گاهي يكي پولدار ميشود يكي فقير. منتهي ما بايد چه بكنيم؟ ما بايد به فقير بگوييم صبر كن. از پولدار هم ماليات بگيريم به او بدهيم. حالا اگر ما زكات را گرفتيم و به مساكين داديم، در جامعه يك تعادلي پيدا ميشود. تعادل. يعني از پولدار ميگيريم به كم درآمدها ميدهيم. خارج ميشود تعادل. كارمندي كه عمرش را براي گرفتن زكات گذاشته، حفظ زكات و تقسيم. خب اين هم بايد زندگياش تأمين بشود. اينها را بايد تشويق كنيم. اين ميشود مشوق. تشويق كنيم كارگران زندگيشان تأمين شود. هميشه در جامعه يك مشت آدمهاي محروم هستند كه ما اگر بتوانيم اينها را تأمين كنيم، اينها را جذب ميكنيم. خب حزب اللهيها براي امام حسين بيشتر سينه ميزنند. البته عاشورا را خيلي قبول داريم. واقعه خيلي مهمي است كه براي هيچ امامي نبوده است. «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه» (بحارالانوار/ج45/ص218) هيچ چيزش مثل عاشورا نيست. همين ديگهاي پلويي كه عاشورا، بار است. اگر همين ديگهاي پلو كمرنگ شود، ممكن است عزاداري هم كمرنگ شود. بالاخره از مسأله ديگ پلو، غافل نشويم. آدم اگر بريز و بپاش كند ميتواند افرادي را جذب كند. ببينيد در دنيا هميشه جنگ بوده، حالا حق يا ناحق. توي جنگ هم يكي پيروز ميشود. اوني كه پيروز ميشود يك عده را ميگيرد.
5- شيوههاي برخورد با دشمن
اين شكست خوردهها را چهار تا طرح ميگويم شما رأي بدهيد. 1- حالا كه پيروز شدهايد همه شكست خوردهها را بكشيد. آيا درست است؟ 2- حالا كه پيروز شدهايد همه را آزادشان كنيد. اين هم غلط است چون اين آمده من را بكشد حالا من پيروز شدهام اگر آزادش كنم ميرود شمشيرش را تيز ميكند دو مرتبه به سراغ جان من ميآيد. از دم بكشيم. غلط، از دم آزاد كنيم. غلط، بهترين راه اين است كه اينها را تقسيم كنيم. به اسم برده، مثلاً پنج هزار تا گرفتهايم به اسم اسير، تو برو خانه اينها، اينها را تقسيم كنيم. يكي كه خرج اينها بين خانهها تقسيم ميشود. دوم از نيروي اينها براي، نجاري، بقالي و… كار كشيده ميشود. سوم هر كسي زندگي اسلامي را ميبيند مسلمان ميشود. چهارم به مسلمان ميگويد اگر روزه خوردي يك برده بايد آزاد كني. يعني در احكام اسلام يك قوانيني ميگنجانيم كه به هر مناسبتي يك برده آزاد كند. اين بهترين طرح است چون از دم بكشيم غلط است. از دم آزاد كنيم غلط است. بهترين راه اين است كه در اردوگاه جايشان بدهيم. آن هم درست نيست، چون بايد يك مشت آدم حزب اللهي خرج يك مشت كافر را بدهند، كه ميخواسته ما را بكشند. حالا نتوانستهاند بكشند ولي من كه مسلمانم بايد خرج او را بدهم. بهترين راه اين است كه اينها را تقسيم نيرو كنيم. اينها زندگي مسلمانها را ببينند خيلي هاشان مسلمان ميشوند. بعد هم به مسلمانها ميگويند اگر خلافي كرديد، يكي از اين بردهها را آزاد كنيد. پس نتيجهاش اين است كه بردهها را آزاد ميكنيم. خارج قسمت اين هم ميشود آزاد، امروز چي؟ فقه را هر كسي بايد برود از مرجعش تقليد كند. من الآن فقه نميگويم. شايد ميگويم. الآن اينها كه توي زندان اسيرند، بخاطر اين كه چك و سفته، يك مقدار بدهكار است و رفته زندان. از زكات بدهيم، اين زندانيها را آزاد كنيم. برده نيست ولي زنداني هست. ورشكسته، بابا يك آدم پر جنب و جوشي بوده است امروز از كار افتاده، اينها را به حركت درآوريد. در راه خدا كتابخانه، زايشگاه، خوابگاه، خدمات، مردم، در راه مانده. آبرو داشته توي كشورش، توي شهرش، الآن وسط خيابان فلج شده، تو راه مانده فوري آبرويش را حفظ كنيد. نگذاريد يك كسي كه عزيز زندگي كرده، حالا يك حادثه رخ داده، فلج شده آبرويش را آبرومند حفظ كنيد. اينها همه خارج قسمت است. آقاياني كه دير پاي تلويزيون آمدهاند ميگويند قرائتي امشب چه ميگويد؟ موضوع بحث كمك است. من هم معلم قرآنم. آيه 59 و 60 سوره توبه را ميگويم كه در اين آيه يك مقسوم دارد يك مقسوم عليه، اصولاً تقسيمات دبير رياضي هم، معلم رياضي امسال هم ميگويد خارج قسمتش را پيدا كنيد. مقسوم اين است: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» زكات را بگيريد بر هشت قسمت كنيد بعد خارج قسمتش بايد ببيني چه ميشود. اگر از پردرآمدها گرفتيم و به كم درآمدها داديم، در جامعه يك تعادل نسبي ايجاد ميشود. اگر كارمند را ديديم تشويق ميكنيم، اگر به افرادي داديم محبوبيت پيدا ميكنيم. بردهها را آزاد ميكنيم. نيروهاي ورشكسته و فلج را به حركت در ميآوريم. با ساختن كتابخانه و سد و پل خدمات انجام ميدهيم. مسافريني كه آبرويش در معرض خطر است آبرويش را حفظ ميكنيم. اين خارج قسمتش است. آنوقت اگر گفتند آقا اسلام چه ميگويد؟ سيماي يك حكومت اسلامي چيست؟ ميگوييم حكومت اسلامي اين است كه حكومتي كه تعادل دارد، تشويق نيروها باشد، محبوبيت در دنيا داشته باشد، گرفتارانش را آزاد كند. نيروهاي فلجش را به راه بياندازد، به ديگران خدمات ارائه بدهد، آبروي نيروهايش را حفظ كند. اين سيماي يك حكومت اسلامي است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» مقسوم «لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ» مقسوم عليه، خارج قسمتش اين ميشود و اين نقش زكات است. حيف كه زكات از بين رفت. هركسي سه كيلو گندم زكات فطره ميدهد. همين زكات فطره يكجا جمع ميشود خيلي گره باز ميشود. نماز بيزكات قبول نيست. اين كه ميگويند نماز و زكات با هم است، يعني هيچ زني با يك گوشواره عروسي نميرود. بايد دو تايش باشد. هيچ قطاري روي يك ريل نميرود بايد دو تا باشد. بعضي چيزها جفت، جفت است. دين ما نماز و زكاتش با هم است.
6- برخورد پيامبر با كساني كه زكات نميدادند
يك روز پيغمبر د مسجد گفت (قم) پا شو برو بيرون. قم، قم، يعني پاشو پاشو برو بيرون، گفته يا رسول الله چرا اينها را از مسجد بيرونشان كردي، گفت نماز ميخوانند به فقرا كمك نميكنند. زكات واجب است. اين كه ميگويند گنبد اسلام روي پنج پايه است، «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» (كافي/ج2/ص18) يكياش زكات است. بعضي جنگها براي اين است كه مردم زكات نميدادند. زكات مسأله واجب است. چرا در جمهوري اسلامي، واقعاً براي من مشكل شده، يعني من خودم كه آخوندم دارم شك ميكنم، چرا كسي راجع به زكات حرف نميزند، اين سؤال براي من باقي است. آيا زكات در قرآن نيست؟ چرا 32 تا آيه، 32 تا آيه درباره زكات است. جالب اين است كه كلمه بركات هم 32 تا است. يعني قرآن 32 بار گفته زكات 32 بار هم گفته بركات. معلوم ميشود زكات مساوي است با بركت. فكر نكنيد اگر خمس داديد كم ميشود. شاخه انگور را اگر قيچي كرديد، بارش زيادتر ميشود. انگورش بيشتر ميشود. با اين كه يك آيه داريم كه خمس بدهيد آيه خمس در قرآن يكي است. آيه است كه ميگويد روزه بگيريد. يك آيه گفت: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) (بقره /183) همه مردم سي روز، روزه ميگيرند. يك آيه ميگويد روزه بگيريد همه امت روزه ميگيرند. يك آيه ميگويد خمس بدهيد همه ميدهند، يك آيه ميگويد (لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ) (آلعمران /197) همه حج ميروند. اما 32 تا آيه ميگويد زكات، آب، از آب تكان نميخورد انگار زكات جزء دين نيست. امام صادق فرمود هرجا آتش گرفت، سيل، زلزله ميشود، هر جا هر چي تلف شد، معلوم ميشود مردم زكات ندادهاند. يك حديث و دو حديث و سه حديث نيست. تعبيرها مختلف است. يكجا ميگويد: «مَا تَلِفَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّكَاةِ» (بحارالانوار/ج93/ص20) يعني مالي تلف نشد مگر با ترك زكات. يكجا گفته «مَا هَلَكَ مَالٌ» (مستدركالوسائل/ ج7/ص22) يك جا گفته «مَا ضَاعَ مَالٌ» (كافي/ج3/ص505) هر جا چيزي ضايع شد، هر جا چيزي هلاك شد، هر جا چيزي تلف شد تعبيرهاي روايت زياد است. امام صادق فرمود: هركجا چيزي سوخت و درگرفت، سيل و زلزله، هر حادثه تلخي رخ داد، مالتان آتش گرفت، معلوم ميشود كه زكات ندادهايد. يا خمس ندادهايد. (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها) (شمس /9) تزكيه نفس، نماز عيد فطر، كنارش سه كيلو گندم، كه داريم شرط قبولي روزه همين زكاه فطره است. زكات مال، هر كه گندم دارد، گوسفند دارد، زكات بدهيم باران رحمت نازل ميشود. حديث داريم اگر زكات ندهيد باران قطع ميشود. خشكسالي ميشود. يك همچين ديني داريم. آنوقت ديني كه سي و دو تا آيه زكات دارد، را مطرح نكنيم بعد براي قلم و كاغذ و دفتر ميآييم جشن عاطفهها و خيمه ميزنيم، به هر حال كار بدي نيست خوب است ولي بابا، ما يك بچه طبيعي داشتيم آدمي كه بچه طبيعي دارد چرا عروسك را… بابا تو بك بچه زنده داري، ما بچه خودمان را كه زكات است خفه ميكنيم، بعد جشن عاطفهها راه مياندازيم. اسمش را نميبرم، ميترسم آبرويش بريزد، يكي از استانها وارد استان كه ميشوي، يك فلكه دارد چهار تا درخت خرماي آهني كاشتهاند. آنجا مركز خرماستها! ولي درختهاي خرماي طبيعي را اره كردهاند. چهار تا درخت خرماي آهني درست كردهاند. صبح به صبح يكي با شلنگ آبش ميدهد. من خيلي خندهام گرفت كه استاني مركز خرماست، درخت خرماي طبيعي را اره كردهاند آهني ميكارند صبحها هم ابش ميدهند. حالا ما سي و دو تا آيه زكات را رويش تبليغ نميكنيم. ميآييم جشن عاطفهها ترتيب ميدهيم. جشن عاطفهها كار خوبي است، از كارهاي خوبي كه صدا و سيما و كميته امداد ميكنند اين است. منتها ميگويم چرا آن كه بود از بين رفت. خدايا به ما توفيق احياي زكات، پرداخت زكات، جمع زكات از پردرآمدها و تقسيم عادلانه زكات به طبقه محروم مرحمت فرما. آن گناهي كه كرديم كه اموالي تلف شد با سيل و زلزله و يا كمبود آب باران، آن گناهي كه باعث كمبودها هست از ما ببخش و بيامرز.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1716