responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1745

موضوع: زنده نگهداشتن نهضت عاشورا

تاريخ پخش: 04/06/1400

عناوين:

1- حفظ مراسم امام حسین علیه‌السلام در طول سال

2- دعای ندبه در هر جمعه، تداوم گریه و اشک

3- حفظ آثار اهل‌بیت علیهم‌السلام

4- زیارت امام حسین علیه‌السلام در همه‌ی مناسبت‌های دینی

5- اشک و گریه بر اساس معرفت و شناخت حق

6- توجه ویژه به نماز در ماجرای عاشورا

7- سفارش رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام به مجالس عزا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

عزیزان بحث را بعد از عاشورا می‌بینند. روز هفدهم محرم 1400. موضوع بحث ما این است که عاشورا که تمام شد باید پرونده را مختومه کنیم برویم تا سال دیگر؟ یا باید این کار ادامه پیدا کند؟ یک کسی شهید شد باید با یک برگزاری و چهار تا بنر و شعر و مداح و واعظ و سخنران مراسمش تمام بشود یا باید نه، عکس شهید، نام شهید، خیابان به اسم شهید، بچه‌های شهید، این‌ها باید پیگیری بشود. افراد با یک بار گفتن تربیت نمی‌شوند، این‌که قرآن قصه‌هایی را تکرار کرده، عبادات ما تکراری است، صبح نماز، ظهر نماز، شب نماز، هر سال روزه‌ی ما تکرار می‌شود، حج ما تکرار می‌شود، چون با یک بار گفتن مرگ بر شاه، شاه نمی‌رود، باید آن‌قدر گفت تا مرگ بر شاه گفت این مرگ بر شاه نهادینه بشود، این‌ها رویشان نشود که برگردند، در و دیوار می‌گویند مرگ بر شاه، ما کجا برویم؟! ادامه یعنی تداوم ماجرای کربلا، و نمی‌خواهم بگویم همه‌ی کارها روضه‌خوانی باشد، می‌خواهم بگویم فراموش نشود.

1- حفظ مراسم امام حسین علیه‌السلام در طول سال

اجداد ما خیلی پایبند به روضه بودند، حتی زمان رضا شاه ملعون که روضه‌ها را تعطیل کرد، می‌رفتند روضه می‌انداختند تو خانه‌هایی که داخل ته کوچه‌ها باشد و دو تا در داشته باشد، مثلاً یک در خانه به این محله، یک در خانه به آن محله که اگر پلیس‌های رضا شاه ریختند، این‌ها از آن در بتوانند فرار کنند. این‌هایی که می‌گویم خانه‌ی خودمان هم در کاشان این‌طور بود. خانه‌ی ما ته کوچه بود و دو تا در داشت، یک درش به یک محله، یک درش به یک کوچه‌ی دیگر در یک محله‌ی دیگر و زمان راهپیمایی هم در انقلاب باز محل استفاده قرار گرفت، می‌رفت از این در می‌آمدند، از آن در فرار می‌کردند، تا گیر پلیس شاه نیفتند، ولی این را نگه می‌داشتند. نباید بگذاریم شهداء فراموش بشوند. جمله‌ی قشنگی است از یکی از فرهیختگان، می‌گفت: «آن‌ها که رفتند کار حسینی کردند، آن‌هایی که ماندند باید کار زینبی کنند، وگرنه یزیدی هستند.» جمله‌ی خیلی حکیمانه‌ای است. «آنان که رفتند کار حسینی کردند، (شهداء)، آنان که هستند باید کار زینبی کنند و گرنه یزیدی هستند.» جمله‌ی خیلی قشنگی است، درست هم هست.
امام چهارم بچه‌دار شد. گفتند که اسم بچه را چی بگذاریم؟ امام سجاد قرآن را دست گرفت، لای قرآن را باز کرد، گفت: اسمش را بگذارید زید، گفتند: خب از کجا معلوم می‌شود که اسم بچه‌ی شما زید است، کدام آیه؟ گفت: آیه می‌گوید که خیال نکنید شهداء از بین رفته‌اند، شهداء زنده هستند و من می‌دانم نوه‌ی من زید شهید خواهد شد، چون این نوه متولد شده، این آیه هم می‌گوید شهید زنده است، از آن طرف هم من می‌دانم که نوه‌ای که شهید می‌شود اسمش زید است، پس اسمش را بگذارید زید. یعنی الهام می‌گرفتند از آن. می‌خواهم بگویم که ما از برکاتِ، الآن همنشینی‌ها، دور همنشینی‌ها، حتی ایامی هم که کرونا نیست، قدیمی‌ها دور هم می‌نشستند، روضه بود، روضه بود و اطعام بود و شام و ناهار، آن وقت دور هم می‌نشستند، هم یادی از امام حسین می‌کردند، هم دو تا آیه و حدیث یاد می‌گرفتند، هم شام و ناهار می‌خوردند. این‌ها ور افتاده است.
اول خود امام سجاد حدود بیست سال، هر جا، به هر مناسبتی گریه می‌کرد. گوسفند را می‌کشتند می‌گفتند: گوسفند را آب دادید؟ می‌گفتند: بله، آن وقت گریه می‌کرد. می‌گفتند: چرا گریه می‌کنید؟ می‌گفت: پدرم را کنار فرات لبِ تشنه کشتند. یعنی هی کربلا را مطرح می‌کرد.
شنیدم یکی از مراجع، یعنی مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، استاد امام خمینی و مراجع دیگر، ایشان هر وقت می‌خواست درس بدهد، یک آقایی می‌آمد یک دو، سه دقیقه یک سلام به امام حسین می‌کرد، یاد امام حسین را زنده می‌کرد، بعد آن وقت درس علمی را شروع می‌کرد.
اسم حسین را روی بچه‌هایمان بگذاریم، اسم سجاد را روی بچه‌هایمان بگذاریم، این روضه‌خوانی‌ها را نگذاریم از بین برود، دین ما با این جلسات امام حسین راه افتاده است. من این حرف‌هایی را که می‌خواهم بزنم، یادم است که گفته‌ام، منتها یادم نیست کدام شبکه گفتم، کدام کانال گفتم، چه زمانی گفتم، ولی حالا بر فرض شنیدید، دو بار بشنوید. آدم گل خشبو را دو بار بو می‌کند، چه اشکال دارد؟
یک مثالی را توجه کنید. در غدیر خم جمعیت چند نفر بودند؟ چه‌قدر بودند؟ هم زیر صد هزار تا گفته‌اند، هم روی صد هزار تا. ما حالا سرانگشتی فرض می‌کنیم صد هزار تا آدم بودند، در غدیر خم با پیغمبر مکه رفتند. بعد هم می‌گوییم همه‌ی مردم، همه‌ی مسلمان‌ها که مکه نرفتند، بعضی از مسلمان‌ها رفتند مکه، حالا فرض کنید هر ده نفری، یک نفر آمده مکه، صد هزار تا ضرب در ده، می‌شود یک میلیون. پس می‌توانیم بگوییم در زمان پیغمبر آمار مسلمان‌ها یک میلیون بودند، تخمینی. این یک میلیون، پیغمبر که از دنیا رفت چهار تایشان آمدند سمت امیرالمؤمنین. همه رفتند سمت خلیفه‌ی اول و دوم. چهار تا نسبت به یک میلیون، می‌شود چهار تا نسبت به صد هزار تا می‌شود یک بیست و پنجم، یعنی بیست و پنج هزار نفر گفتند خلیفه‌ی اول، یک نفر هم گفت امیرالمؤمنین علیه السلام. آمار شیعه یک چهارم بود روز اول، الآن آمار شیعه یک سوم شده است. آمار شیعه در غدیر خم، بعد از غدیر خم یک چهارم بود، یک بیست و پنج هزارم بود، صد هزار تا بودند، چهار تایشان آمدند سمت امیرالمؤمنین، باقی‌ها رفتند سمت دیگر، شد یک بیست و پنج هزارم، یعنی این‌قدر شیعه کم بود، الآن آمار شیعه چه‌قدر است؟ یک سوم و یک چهارم است. از این چه می‌فهمیم؟ چه‌طور شد که شیعه این‌قدر رشد کرد؟ هر بیست و پنج هزار نفر طرفدار دیگران، یکی طرفدار حضرت علی بود، یک بیست و پنج هزارم چه‌طور شد یک سوم، یک چهارم؟ برای حج بود؟ نه، حج سنّی‌ها از ما پررنگ‌تر است. حفظ قرآن بود؟ تلاوت قرآن بود؟ نماز بود؟ روزه بود؟ قرآن بود؟ چی چی بود؟ هر چی که ما داریم سنّی‌ها هم دارند، هر چی سنّی‌ها هم دارند ما داریم. فقط ما یک چیز داریم که سنی‌ها ندارند و او روضه‌خوانی است. کلید این‌که آمار شیعه این‌قدر رفت بالا، همین جلسات روضه‌خوانی است، منتها روضه‌خوانی‌ها باید هدایت بشود که اول طول نکشد، دوم یک آدم‌های باسوادی دعوت بشوند، حرف‌ها منطقی باشد، درس‌ها مفید باشد، برکاتی هم در این جلسه‌ها ودورهمی‌ها هست.
این ادامه‌ی عزاداری کربلا در قالب روضه‌خوانی‌ها. در طول تاریخ هم این‌طور بوده، مثلاً مراجع ما روزهای عزاداری یک نیم ساعتی، بعضی از علمای دیگر مثلاً هفته‌ای، نیم ساعتی، یک ربعی، کمتر، بیشتر، یک ساعتی وقتشان را برای این کار بگذارند. آقای قرائتی به چه دلیل شما این حرف را می‌زنی؟ سلیقه‌ی شخصی‌تان است؟

2- دعای ندبه در هر جمعه، تداوم گریه و اشک

نه، دلیل ما دعای ندبه است. در دعای ندبه می‌گویند: «فَلْيَبْكِ الْباكُونَ». غدیر خم فراموش شد، امام حسین را کشتند، یزید آمد جایش، باید گریه کنید، «و یَعِجَّ العاجُّون» ضجه کنیم، گریه کنیم، «هَل مِن مُعینٍ» کس دیگری هست بیاید کمک من کند با هم گریه کنیم، اصلاً دعای ندبه یعنی دعای گریه، همه‌اش می‌گوید چه‌طور خط رهبری عوض شد؟ دست بشر در دست معصوم بود، چه‌طور معصوم را کشتند، دست انسان را گذاشتند در دست غیر معصوم؟ باید این باشد این.
یک وقتی جوان بودم، کربلا بودم، طلبه‌ی نجف بودم، یک یک سالی تقریباً، عاشورا رفتیم کربلا، دیدیم ظهر عاشورا خیمه‌ها را آتش می‌زنند. من روی دیدِ بچگی، نوجوانی، نپختگی گفتم: این خیمه‌ها حیف است، این خیمه‌ها نو هست، بنزینی می‌کنند، آتش می‌زنند، آخر این پارچه‌ها قیمتی هست، آتش می‌زنند، اسراف نیست؟ از یکی از علمای درجه یک پرسیدم. خدا رحمت کند آیت الله محقق داماد از علمای درجه یک قم بود، ایشان آمده بود کربلا، از مکه آمده بود با آیت الله خوانساری نجف زیارت، من گفتم: آقا این خیمه‌ها را آتش می‌زنند، اسراف نیست؟ فرمود: نه، گفت اگر خواسته باشیم تاریخ وحشی‌گری بنی‌امیه را نشان بدهیم، چه کنیم؟ می‌گوییم بنی‌امیه امام حسین را کشتند، خیمه‌هایش را هم آتش زدند، بدنش را هم زیر سمّ اسب کردند، این خیمه‌ها را آتش می‌زنیم تا آن تاریخ وحشی‌گری بنی‌امیه از بین نرود. این‌ها مهم است، باید نگه داشت.

3- حفظ آثار اهل‌بیت علیهم‌السلام

امام صادق مهمان‌دار شد. به مهمانش فرمود: من آن لباسی را که حضرت علی پوشیده، رفته مسجد کوفه، ضربت خورده و خون سر علی ریخته به آن لباس، آن لباس را دارم، می‌خواهی آن را ببینی؟ گفت: هان، هان، می‌خواهم ببینم. یعنی امام صادق لباس خونی حضرت علی را نگه داشت، میراث فرهنگی شهداست، نگه داشت. این مهم است.
گاهی یک حصیری را نگه می‌داشتند، می‌گفتند: «هذا حصیر رسول الله». پیغمبر خدا روی این حصیر نماز می‌خواند. این که به می‌گویند بروید مکه، مگر مکه چه هست؟ مگر نمی‌شود همین جا ذکر خدا را گفت؟ چرا برویم در منا و عرفات (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ في‌ أَيَّامٍ مَعْدُودات‌) (بقره /203)؟ خب همین جا ذکر خدا را بگوییم. نه، باید بروی آن صحنه‌ها را ببینی، ابراهیم اینجا بچه‌اش را خواباند، حاضر شد سر بچه‌اش را در راه خدا بدهد، خدا گفت: نه، او را نکش، می‌خواستم امتحانت کنم، بگویم بکش، تا اینجا آماده هستی، دیدم بله، آماده هستی، (قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا) (صافات /105)تو وفاداری.
بروید ببینید زینب کبری چه کرد، بروید ببینید هاجر چه کرد، بروید ببینید چه کرد. الآن خداوند در قرآن می‌فرماید: ما بدن فرعون را نگه داشتیم تا برای تاریخ درس بشود، یعنی همه‌ی این‌هایی که می‌روند مصر، هنوز هم بعد از قرن‌ها، هزاران سال، این بدن فرعون را می‌بینند که این ادعای خدایی می‌کرد، خدا در قرآن می‌گوید، پس ببینید حفظ آثار لازم است.
چند تا برای حفظ آثار گفتم:
1- آیات «سِیرُوا فی الأرض» بروید در زمین بگردید، آثار را ببینید، عبرت بگیرید. آیات «سِیرُوا» است، شش دفعه در قرآن گفته «سِیرُوا فی الأرض» (انعام/ 11، نمل/ 69، عنکبوت/ 20، روم/ 42، آل عمران/ 137، نحل/ 36)، بلند شوید راه بیفتید، نه برای عیّاشی و گردشگری فقط، بروید از تاریخ درس بگیرید، عبرت بگیرید، حفظ آثار، «سِیروا» شش تا داریم، شش تا هم «أ فَلَم یَسیرُوا» (یوسف/ 109، حج/ 46، غافر/ 82، محمد/ 10) داریم نرفتید بگردید؟ یعنی شش بار می‌گوید برو بگرد، شش بار هم می‌گوید چرا نرفتی بگردی؟ دوازده بار. این یعنی حفظ آثار.
امام صادق پیراهن امیرالمؤمنین را نگه داشت، به مهمانانش نشان می‌داد که این خون سر امیرالمؤمنین ریخت روی این پیراهن. این همه سفارش به زیارت شده برای چه است؟ مثلاً ما آب می‌خوریم، می‌گوید آب که خوردی بگو: «السلام علیک یا أباعبدالله».

4- زیارت امام حسین علیه‌السلام در همه‌ی مناسبت‌های دینی

شب جمعه «السلام علیک یا أباعبدالله». نیمه شعبان برای امام زمان است، از اعمال شب نیمه‌ی شعبان چه هست؟ بگو: «السلام علیک یا أباعبدالله». شب جمعه، نیمه‌ی شعبان، اول رجب، شب قدر، یعنی به هر مناسبتی می‌گوید حسین. اصرار داشتند. همین تسبیح تربت، چه هست تسبیح؟ یک کار سیاسی است. چه طور؟ ائمه‌ی ما دستور دادند از خاک کربلا، به خاک کربلا سجده کنید، چون سه چیز باعث می‌شود نماز قبول بشود: یا حضور قلب، یا اگر حواست پرت است نافله، یا اگر هم حضور قلب نداری، هم حال نافله نداری لااقل به خاک کربلا، مهر کربلا باعث می‌شود که این نماز قبول بشود. یعنی ذرات خاک کربلا در قالب مهر تو خانه‌ها و سجاده‌ها و جیب مردم می‌چرخد. حفظ آثار است. نگویید محرم تمام شد برویم تا سال دیگر. اصلاً فلسفه‌ی عاشورا «أَحْيَا أَمْرَنَا» است. در روایات می‌گوید: ائمه‌ی ما دعا می‌کردند «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‌2، ص 176) خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند. می‌گفتند: امر شما چه طوری زنده می‌شود؟ می‌گفتند: دور هم بنیشینید از حسین و کربلا بگویید و آیات و روایات و احکام و از حرفهای ما هم نقل کنید، همین روضه‌خوانی‌های محلی. منتها باید عرض کردم با نیازهای روز تطبیق بشود، در این خانه چند تا پسر است، چند تا دختر است، برنامه یک جوری بشود که آن‌ها هم بیایید، فقط مادربزرگشان نیاید، مادرشان نیاید، این محرم گذشت، الآن بحث را که گوش می‌دهید هفته‌ی بعد از محرم است، اما باید آثارش را باید حفظ کرد.
به امام سجاد یک نفر گفت: شما چرا این‌قدر گریه می‌کنید؟ گفت: من گریه‌ای نکردم، حضرت یعقوب دوازده تا پسر داشت، یکی‌اش ناپدید شد، حضرت یعقوب، به خاطر یکی این‌قدر گریه کرد که چشمش نابینا شد، در یازده تا یکی ناپیدا شد، تازه شهید هم نشد، در چاهش انداختند، بعد هم از چاه آمد بیرون و کم‌کم حکومت را هم گرفت، حضرت یعقوب یکی از بچه‌هایش ناپدید شد، من پدرم را کشتند، عموهایم را کشتند، فامیلم را کشتند، هفده نفر از فامیل خود من را کشتند، هفتاد و دو نفر از یاران پدرم را کشتند، همه را با چشم خودم دیدم، گریه نکنم؟ یعقوب می‌دانست بچه‌اش زنده هست، من می‌دانم این‌هایی که کشتند رفتند، چرا گریه نکنم؟
مسئله‌ی عزاداری بعد از عاشورا
دعای ندبه روضه است، «فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما فَلْيَبْكِ الْباكُونَ»، «الْأَطائِبِ» جمع طیّب، یعنی افراد فرهیخته، بر فرهیختگان اهل بیت باید گریه کنیم: «فَلْيَبْكِ الْباكُونَ». باید در طول تاریخ این روضه‌خوانی‌ها باشد، «لَأَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَسآءً» امام زمان در زیارتی که دارد می‌گوید: حسین جان من صبح و شب با ندبه یاد تو را زنده می‌کنم، «وَ لأَبْکِیَنَّ لَک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً» به جای اشک هم خون گریه می‌کنم در طول تاریخ.

5- اشک و گریه بر اساس معرفت و شناخت حق

اشک هم باید براساس معرفت باشد. قرآن کلمه‌ی اشک را که می‌گوید، می‌گوید اشکی براساس شناخت (الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا) (مائده /83) یعنی اشک براساس «مِمَّا عَرَفُوا»، یعنی اشک براساس معرفت. آخر بعضی‌ها ممکن است گریه بکنند ولی معرفت لازم را نداشته باشند. یک نفر البته می‌خواست شورش را درآورده بود، به این شوری هم نیست که می‌گویم، ولی او شورش را درآورده بود، می‌گفت بعضی‌ها مفاتیح را که دست می‌گیرند تا می‌بینند نوشته چاپ افست، اوه اوه اوه اوه گریه می‌کند، بابا دعایش گریه دارد، چاپ افست که گریه ندارد! یعنی بعضی‌ها خیلی همچین گریه‌شان دم دست است، قرآن می‌گوید: «الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» اشک براساس معرفت.
خود روضه خیلی‌ها را عوض کرده، خود روضه. افرادی بودند که با دین سر و کاری نداشتند، آمدند نشستند که امام حسین از گودی قتلگاه گفت کار به ناموس من نداشته باشید، شما بیایید من را بکشید، چرا حمله کردید به خیمه‌ها؟ یعنی آخرین جمله‌ی امام حسین که گفت و شهید شد، این‌که ناموس، غیرت ناموسی، آن وقت ما، آن وقت آدم می‌آید می‌نشیند می‌گوید عجب! پس من چرا ناموسم را این‌طور در خیابان‌ها ول کرده‌ام، با هر لباسی، با هر شکلی، من چرا این‌طور هستم؟! خود این کلمات امام حسین، برخوردهای امام حسین، نماز امام حسین. امام حسین روز عاشورا سی تا تیر به او زدند، مگر یک دو رکعت نماز چند تا کلمه دارد که سی تا تیر؟ یعنی چه؟ یعنی نماز. اصلاً چرا آمد بیرون نماز بخواند، امام حسین که چند بار رفت در خیمه، احوال امام سجاد را پرسید. یک بار هم که می‌آمد احوال بپرسد، همان جا دو رکعت نماز می‌خواند. مخصوصاً آمد بیرون خواند، مردم ببینند، سی تا تیر را با جانش خرید، مردم ببینند، دو رکعت نماز سی تا تیر ولی باز هم می‌ارزد، رابطه با خدا در اوج است.

6- توجه ویژه به نماز در ماجرای عاشورا

یاران امام حسین. ابوثمامه آمد گفت آقا جان ظهر شده است هان. امام حسین فرمود: خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد، ما را یاد نماز انداختی. یعنی چه‌قدراصحاب یاد امام حسین بودند. خب مگر می‌شود آدم این‌ها را بشنود آن وقت عزاداری‌اش جوری عزاداری کند که صبح نمازشان قضا بشود؟! یعنی توجهشان به روضه بیش از توجهشان به نماز باشد. خب این‌ها تمام صحنه‌ی کربلا و همه‌ی گفته‌ها و شنیده‌ها، دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها، نوشتنی‌ها همه‌اش برای این است که ما یادمان باشد که کجا بودیم و باید چه باشیم.
خب یک بار فاطمه‌ی زهرا گفت: دلتنگ بابایم شدم، می‌شود بلال بیاید یک اذان بگوید؟ بلال بعد از پیغمبر دیگر اذان نگفت. گفتند: چرا؟ گفت: من اذانی می‌گویم که پیشنمازش رسول الله باشد. بعد از رسول الله اگر امام جماعت را قبول نداشتم، من برای او اذان نمی‌گویم. گفتند: حالا فاطمه‌ی زهرا تقاضا کرده، صدایت را می‌خواهد بشنود. گفت: اگر زهرا می‌خواهد چشم. بلال شروع کرد اذان گفتن. وسط اذان گفتند: دیگر نگو، زهرا غش کرد. این یاد است.
خدا رحمت کند آقای حسینی اخلاق خانواده را، در تلویزیون چند سال برنامه داشت. ایشان مرحوم شد و در مراسمش گفتند صدای ایشان را بگذاریم، صدای خودش است، نوار آقای حسینی را آوردند در جلسه‌ی فاتحه، صدایش را گذاشتند، یک مرتبه جیغ زدند که آقا دیگر نخوانید، دخترش غش کرد. این درست است دختر نسبت به پدر، این عشق مقدس است.
یاد کربلا را نباید گذاشت کهنه بشود. امام خمینی کلمه‌ای که گفت شعار نبود، ما هر چه داریم از امام حسین داریم. اصلاً این مادرهایی که جوان می‌دادند، می‌گفتند: خب جوان ما از علی اکبر که بهتر نیست، در راه علی اکبر دادیم. یعنی غیر از این کدام روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و اضافه‌کار و حقوق و مأموریت و درجه و پست و اصلاً مگر می‌شود به خاطر این آدم جوانش را بفرستد جبهه؟ می‌گفت به خاطر علی اکبر فرستادم.
این روضه را نگویید عاشورا تمام شد، تمامش کنیم. به ما گفتند با خاک کربلا تسبیح درست کنید. یعنی بچرخانید. گفتند: چه هست؟ گفت: شما ما را کشتید که تمام شود، تمام نشد، ما به یارانمان، به شیعیانمان سفارش می‌کنیم از خاک کربلا تسبیح را بچرخانند، ذکر هم نگویی انگار ذگر گفتی. یاد کربلا.
منتها این جلسات باید یک سر‌و‌سامانی پیدا بکند، افرادی دوره‌هایی بینند، تذکراتی داده شود، چون بعضی از حرف‌هایی که گفته می‌شود یا ضعیف است، یا ناقص است، ما خیلی چیز داریم که ناقص است.

7- سفارش رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام به مجالس عزا

در بعد از اُحُد خانه‌ها عزاداری بود برای شهدای اُحُد. آخر در اخد هفتاد و دو نفر شهید شدند، کربلا هم هفتاد و دو نفر شهید شدند، حزب جمهوری هم هفتاد و دو نفر. این هم برای من یک معما هست، چه‌طور در سه فصل تاریخ، سه گروه شهید همه هفتاد و دو نفری بودند؟ تصادف بود یا یک رازی در این است؟ نمی‌دانم. بعضی عددها راز دارد، مثلاً عدد هفت راز دارد. در سجده هفت عضو ما به خاک می‌چسبد، آسمان‌ها هفت تا است، عدد هفته هفت تا است، سوره‌ی حمد هفت تا است، یا عدد سبعین، یا عدد چهل، از هر طرف چهل تا خانه همسایه است. چه می‌خواهد بگوید؟ به چهل تا مؤمن دعا کن، دعای خودت هم مستجاب می‌شود. بعضی اعداد رمز دارد. در بعد از اُحُد روضه‌خوانی شروع شد. یک بار پیغمبر فرمود برای حمزه کسی روضه نمی‌خواند؟ «و لكن حمزة لا بواكي له‌» (روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، چاپ قديم، ج ‌1، ص 471) حمزه نباید مراسم داشته باشد؟ یعنی چه؟ یعنی عزاداری مورد سفارش شخص پیغمبر است نسبت به عموی خودش.
خود حضرت زهرا سلام الله علیها هفته‌ای دو بار می‌آمد سر قبر حمزه. یک روز یک خورده خاک برداشت از قبر، این خاک را برد گِلش کرد و از این گِل دانه‌های تسبیح درست کرد، وقتی می‌خواست ذکر بگوید: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، یعنی خاک شهید را گِل می‌کردند، تسبیح درست می‌کردند، در دست‌ها می‌چرخاندند، که این فراموش نشود این تربت کربلاست. این‌ها همه به ما درس می‌دهد.
در اُحُد حضرت حمزه که شهید شد، مُثله‌اش هم کردند، یعنی قطعه قطعه کردند و آن‌که اسلام می‌فرماید که هیچ موجودی را، نه انسان، هیچ موجودی را حق نداری شما تکه تکه‌اش کنی. بعد خواهر حضرت حمزه خواست بیاید برادرش را ببیند، پیغمبر دید یک خواهر بیاید برادرش را این‌طوری ببیند، گفت: جلویش را بگیرید، نگذارید بیاید. خواهرش گفت: من صبر می‌کنم، قول می‌دهم صبر کنم، بگذار برادرم را ببینم، قول می‌دهم صبر کنم و آمد و برادرش را دید. این روضه‌ها باید ادامه پیدا کند.
دانشگاه‌های ما چه‌قدر می‌کشد تا مدرک بگیرند؟ حداقل چهار سال، بعضی ارشد می‌خوانند شش سال، هشت سال، بعضی دکتر می‌شوند هشت سال، ده سال. ما یک دانشگاه داریم بچه‌ی سیزده ساله‌اش فارغ‌التحصیل می‌شود، حضرت قاسم. حضرت قاسم بچه‌ی سیزده ساله بود، پسر امام حسن مجتبی بود. امام حسین پرسید که مرگ چه‌طور است؟ گفت: از عسل شیرین‌تر. این یعنی چه؟ یک بچه‌ی سیزده ساله می‌گوید: مرگ از عسل شیرین‌تر است، أحلی من العسل. این چه تحلیل سیاسی دارد؟ که اگر بنا باشد رژیم فاسد باشد، حکومت دست یزید باشد، آدم بمیرد بهتر است، که زنده باشد ولی حکومتش و سرپرستش یزید باشد.
من یک جمله راجع به حضرت قاسم بگویم. حج بر همه‌ی افرادی که می‌توانند بروند واجب است، هر کس که مستطیع است، توان دارد برود، توان سلامتی، جسمی، مالی، هر چی. در حج هم اعمالی واجب است، یکی از اعمال حج که محور هم هست، طواف است، یعنی باید هفت بار دور کعبه بگردی. کنار کعبه یک نیم‌دایره است، این کعبه است، این هم نیم‌دایره، وسطش هم باز است. حاجی‌ها که می‌گردند حق ندارند از این میان‌بر بزنند، باید همچین دور بزنند، حق ندارند به اینجا که رسیدند از این وسط بروند. خب می‌گوییم اینجا کعبه است: (وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيق‌) (حج /29) طواف کنند دور کعبه. این چی هست؟ می‌گویند: این قبر اسماعیل است. می‌گوییم: قبر اسماعیل چه کار دارد به خدا؟ یعنی ما هر کس دور خانه‌ی خدا می‌گردد باید دور این قبر هم بگردد، نیم‌دایره؟ می‌گوید: بله. می‌گوییم: مگر چی هست؟ می‌گوید: حضرت اسماعیل تسلیم بود، خدا به ابراهیم گفت سر بچه‌ات را ذبح کن، گفت: چشم. با پسرش گفت: پسر جان، آقازاده، ابراهیم صد ساله با کم و زیادش با پسرش ده، سیزده ساله مشورت می‌کند: (فَانْظُرْ) (صافات /102) نظر بده. (ما ذا تَرى؟‌) (صافات /102) نظر تو چی هست؟ رأی تو چی هست؟ گفت: (يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ) (صافات /102) اگر بابام می‌گوید بکش، چرا معطلی؟ تسلیمیم. خیلی خب. اسماعیل را خواباند، کارد و چاقو را گذاشت. خدا گفت: نه، بردار، نمی‌خواستم خون ریخته بشود، می‌خواستم ببینم تو دل می‌کنی یا نه، دیدم دل کندی، نمره‌ات عالی.
خب پس یک کسی که دل کند و گفت من تسلیمم، همه‌ی حاجی‌های تاریخ باید دور قبرش بگردند، حتی امام زمان علیه السلام هم که هر سال می‌رود مکه، امام زمان هم باید بگردد، نه یک بار و دو بار، بیست و یک بار، یعنی سه بار باید دور این بگردد، سه تا هفت بار. هفت بار برای طواف حج، طواف عمره، طواف نساء یا وداع. یعنی هر حاجی، سه بار، سه هفت تا، هر کسی در طول تاریخ بیست و یک بار باید دور قبر یک پسر سیزده ساله بگردد که گفت من تسلیمم. تسلیم خدا این‌قدر مقام است. برویم کربلا. این حضرت اسماعیل گفت من تسلیمم. حضرت قاسم نگفت من تسلیمم، گفت: «أحلی من العسل»، یعنی من عاشق شهادت هستم. این خیلی مهم است. من یک چیزی می‌گویم خودم هم نمی‌فهمم چه می‌گویم. خیلی مهم است.
ببین گاهی ما در بیمارستان تسلیم می‌شویم، دکتر می‌گوید اگر شصت پا را نبریم، چشمت نابینا می‌شود، قندت چنین شده، خیلی خب. ما تسلیم می‌شویم برای عمل جراحی ولی عاشق نیستیم. حضرت اسماعیل گفت: من تسلیمم، حضرت قاسم گفت: نه تسلیمم، عاشقم، یعنی بالاتر از تسلیم. این‌ها نباید با یک مراسمی، یک شب تاسوعا و یک شب تاسوعا تمام شد و برود. تمام حرکات و کلمات کربلا باید تابلو بشود، درس زندگی ما بشود. یک سلام هم می‌دهم، شما هم با من بدهید. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الأرواح الّتی حلّت بفنائک، علیک منّی سلام الله أبداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم. یکی از کلمات آخر را شما هم بگویید پای تلویزیون هستید:

«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- کدام دعا، بر گریه بر اهل‌بیت علیهم‌السلام تأکید دارد؟
1) دعای ندبه
2) دعای کمیل
3) دعای سمات

2- بر اساس روایات، امام صادق علیه‌السلام لباس خون‌آلود کدام یک از معصومین را به یادگار حفظ می‌کرد؟

1) امام علی علیه‌السلام
2) امام حسین علیه‌السلام
3) حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

3- زیارت امام حسین علیه‌السلام در کدام‌یک از مناسبت‌ها توصیه شده است؟

1) نیمه شعبان
2) شب قدر
3) همه‌ی مناسبت‌های دینی

4- آیه 83 سوره مائده به چه امری اشاره دارد؟

1) اشک و شور
2) معرفت و شعور
3) اشک بر اساس معرفت

5- پس از جنگ احد، رسول خدا در خصوص کدام یک از شهداء سفارش به برپایی مجلس عزا کردند؟

1) جعفر بن ابی‌طالب
2) حضرت حمزه
3) مصعب ابن عمیر

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1745
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست