responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 180
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
اللهم صّل علی محمّد و آل محمّد  الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی

ماه رمضان امسال 82 بحثمان بحث راجع به این بود که انسان معتدل کیه؟ یعنی نه تندرو نه کندرو نه افراط نه تفریط همان که در نماز می‏گوئیم راه درست «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را در راه مستقیم قرار بده، راه مستقیم یعنی نه چپ نه راست، چه کنیم که معتدل توی جامعه ما افرادی هستند که از اعتدال رفته‏اند بیرون همه وقتش را صرف شوخی می‏کند همه وقتش را صرف درس می‏کند، همه وقتش را صرف ورزش می‏کند، همه وقتش را صرف سیاست می‏کند، همه وقتش را صرف عبادت می‏کند، همه پولهایش را خرج لباس می‏کند همه پولهایش را طلا می‏خرد همه پول‌هایش را کتاب می‏خرد، با یکی رفیق می‏شود، جان جانی با یکی قهر می‏کند، 6 ماه 6 ماه میزان نیستند بعضی‏ها، چه‏ کنیم میزان باشیم راه اعتدال این موضوع بحث ماست، مطالبی در این زمینه گفتیم عرض کنم به حضور شما که موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم که می‏گوئیم «اهدنا الصراط المستقیم» راه اعتدال عدل اعتدال راه وسط نه افراط نه تفریط نه تندروی نه کندروی هرچیزی اندازه‏ای دارد که قلیلش مشکل دارد کثیرش مشکل دارد.

افراط در امید، عامل حرص و طمع

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‏البلاغه می‏فرماید که بعضی‏ها نامیزان هستند «فان سنخ له رجاء اذلّه الطمع» اگر امید دارد در امید تند می‏رود امیدش را به طمع می‏کشاند. انتقاد حضرت علی (علیه السلام) از نامیزانیها، میزان نیستند می‏گوید که امیدش او را به طمع می‏کشاند، یعنی اینقدر امید دارد که دیگر از امید افراطی می‏شود، دیگر از امید سر می‏زند، طمع کار می‏شود، طمعش او را به حرص می‏رساند، طمع اش او را به حرص می‏کشاند، حالا طمع مقدار کمی اش طوری نیست اما از طمع می‏رود حریص می‏شود یعنی به کم قانع نیست. اگر به یاس رسید به تاسف می‏کشاند یاس او، او را متاسف می‏کند، همینکه یاس می‏شود دیگر چراغ امیدش خارج می‏شود، غضبش او را به غیض می‏رساند. غضب او، او را به غیب می‏کشاند، چون غضب عصبانیت است، غیض یعنی دیگر سر می‏رود یعنی دیگر… خلاصه‏اش می‏خواهد بگوید همه‏اش هی از آنچه هست بیشتر می‏شود اگر امید دارد به قدری امید دارد که به طمع می‏کشاند طمع دارد به قدری فتیله‏اش می‏رود بالا که حریص می‏شود همینکه از یک چیزی دلسرد می‏شود ضربه فنی می‏شود می‏بُرد، همینکه یک کمی عصبانی می‏شود جوش می‏آورد «و ان اسعده الرضا نسیت تهفوز التحفظ» اگر راضی شد از یک چیزی از یک چیزی خوشش آمد دیگر نمی‏تواند خودش را کنترل کند تحفّظاش از دست می‏رود همینکه خوشش آمد مثلاً… «ان اصابه مصیبة فزه الجزع» اگر مصیبت رسید جیغ می‏زند یعنی کنترل‏اش از دست می‏رود آخرش می‏فرماید که «کل تقصیر به مضر و کل افراط به مفسد» هر کوتاهی به او ضرر می‏رساند و هر پیشرفته‏ای او را… زیادی روی او را فاسدش می‏کند جمله‏ای است امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‏البلاغه می‏فرماید که خلاصه‏اش اینست بشر ظرفیتش کم است به قول… حالا از قرآن هم بگویم «اذا مسّه الشّرّ جزوعا» وقتی شر به او رسید جزع جیغ می‏زند «اذا مسّه الخیر» خیر به او رسید به کسی نمی‏گوید.

شیوه برخورد با جاهلان

 انسان کم ظرفیت است، تعادلش را از دست می‏دهد یک کسی به او جسارت می‏کند مثلاً می‏گوید تو این را نفهمیدی من نفهمم؟ بابت نفهم است، ننه‏ات، جد و آبادت نفهم است، بابا حالا یک کلمه گفت شما این را نفهمیدی شما هم بگو نه فهمیدم، چرا سر می‏روی، به پیغمبرها می‏گفتند خُلی، «انّا لنراک فی سفاهة» سفیه یعنی خُل، ما می‏بینیم که تو خل هستی فرمود نه «لیس بی سفاهة» من خل نیستم، به پیغمبر گفتند «انّا لنراک فی ضلال» تو منحرفی فرمود «لیس بی ضلاله» نخیر، منحرف نیستم، بی‏سوادی، نخیر بی‏سواد نیستم، اگر گفتند بی‏سوادی… گدا من گدا نیستم، بی‏سواد من بی‏سواد نیستم، همین مقدار بس است اگر گفتند ننه‏ات بی‏سواد است بابات بی‏سواد است من خُل هستم بابت خل است جد و آبادت خل است یکی به یکی «ضربة بضربه» نه اینکه حالا اگر یک سیلی زد شما مشرق، مغرب، شمال، جنوب، این دیگر از تعادل می‏رود بیرون در مزاح تعادل نه عبوس باشید نه دلقک حد وسط یک مؤمن شادرو. نه تکبر نه ذلت توضع نه سکوت نه پرحرفی تعادل نه خمود نه هرزگی تعادل نه خشم نه بی‏تفاوتی تعادل نه غیرت بی‏جا نه بی‏غیرتی تعادل نه انزوای سیاسی نه سیاست بازی تعادل «اهدنا الصراط المستقیم».
 در خواب «کثرة النوم بالیل تدع الرجل فقیراً یوم القیامة» روایات ما از پرخوابی انتقاد کرده «کثرة النوم» «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه» زیاد شوخی کنی عزت اجتماعی‏ات کم می‏شود «من کثر ضحکه ذهبت هیبتة» کسی که زیاد بخندد وقار و هیبتش کم می‏شود «واقصد فی مشیک» در راه رفتن و در همه کارهایتان آرام باشید «واغضض صوتک» نعره نکش درصد «لا تجهر بصلاتک» سر نماز داد نزن ایاک نعبد… یواش‏تر «لا تخافت» نه یواش بگو نه بلند بگو «وابتغ بین ذلک سبیلا» یک راه میانه را در نماز انجام بده «کلوا واشربوا و لا تسرفوا» بخورید و بیاشامید اما پرخوری نکنید.

دوری از افراط در ستایش و سرزنش

 ستایش «اکبر الحمق» رئیس احمق‌ها کیه رئیس احمق‌ها کسی است که «الاغراق فی المدح والذم» رئیس احمق‌ها کسی است که وقتی خوشش می‏آید خیلی تملق می‏گوید وقتی عصبانی می‏شود خیلی انتقاد می‏کند این پیداست خیلی آدم احمقی است «الکر الحمق» بالاترین درجه احمقی این است که انسان در ستایش و انتقاد توازن نداشته باشد. از یک کسی خوشش می‏آید بگوید آقا اصلاً روی کره زمین دو تا آدم مثل تو نیست. ای کاش همه مردم مثل تو بودند، خاک زیر کفش‏ات بخورد توی کله نمی‏دانم… همچین ابروی تو نمی‏دانم فرض کنید که کمال تو تملق می‏گوید ایشان از… تملق می‏گوید گاهی هم خودش آدم از خودش می‏رود بیرون مثلاً حالا نمره درسش نوزده است حالا نمره نوزده است فکر می‏کند خدا هم نمره نوزده به او می‏دهد نه، ممکن است یک کسی نمره‏اش نوزده باشد ولی پهلوی خدا نمره‏اش پائین باشد «انّ اکرمکم عنداللّه» خوشا بحال کسی که همه چیزهایش میزان باشد یعنی ادب 20 نماز 20 احترام به پدر و مادر 20 تحصیلات 20 مطالعات 20 فهم 20 نظافت 20 اگر همه چیزها میزان بود خیلی خوب بود اما اگر کسی هوش بالا زبان حرف بد از دهانش آمد بیرون فحش داد یعنی میزان نیست مثل زنی که می‏زاید کله سه کیلو است بدن یک سر کله سه کیلو بدن یک سیر خوب این می‏میرد. قران خوب می‏خواند صوتش خوب است اما آن مقداری که روی الفاظ کار می‏کند روی معنی کار نمی‏کند خوب این نامیزان است. اگر طلبه‏های ما درسهایی را می‏خوانند اما مثلاً با نهج‏البلاغه و تفسیر کم رنگ آشنا باشند خدای ناکرده، این هم نامیزان است. توی ساختمان‌های ما پول منار می‏دهیم اما پول بلال نمی‏دهیم. یعنی الان منار می‏سازیم اما بلالی که برود روی آن اذان بگوید وجود ندارد یعنی مؤذن تربیت نمی‏کنیم اما محل برای مؤذن می‏سازیم یعنی بشقاب هست اما پلویی توی آن نیست، منار بی بلال، بشقاب بی پلو، یعنی باید منار و بلال با هم باشد، بشقاب و برنج با هم باشد، این توازن این است. بنده اگر یک قبای سفید بپوشم اما پیراهنم مشکی باشد همه می‏گویند چرا همچین کفش‌هایم تا به تا بشود. جوراب‌هایم رنگاورنگ باشد. یک دستم را حنا ببندم یک دستم را حنا نبندم توازن… گفتم این کاریکاتورهایی که می‏کشند این کاریکاتورها می‏دانید می‏خواهد بگوید چه؟ می‏خواهند بگویند جامعه توازن ندارد، یک آدم هست شکمش گنده بغلش یک آدم هروئینی این کاریکاتورها همه‏اش هنرمند یک چیز روانی دارد پشت این نقشه‏اش ظاهرش کاریکاتور است اما پشتش از نظر روانی، از نظر سیاسی یک اهداف روانی، یک اهداف… یک ناله‏هایی دارد نعره‏هایی دارد یک افکاری دارد آن افکارش را در قالب کاریکاتور نشان می‏دهد می‏گوید این چرا همچین است.
اعتدال در هزینه های زندگی
«اکبر الحمق» مواظب باشید نه خودتان گول خودتان را بخورید نه گول کتابها را بخورید یک کسی ممکن است کتابخانه خیلی قشتگی داشته باشد ولی کسی توی آن مطالعه نکند، خانه‏اش مهرهای بزرگ جانمازهای قشنگ اما نماز نمی‏خواند. ما چقدر آدم داریم که اتاقهای میهمان‏خوان خوبی دارد، برای اتاق پذیرایی پولهای سنگینی خرج می‏کند، اما حاضر نیست مثلاً بیاید یک سالن توی مدرسه بسازد برای نمازخانه بچه‏ها یعنی برای میهمان سالی یکبار سالی دو بار پول خرج می‏کند اما برای نماز نسل نو که هر روز نسلش می‏خواهد نماز بخواند نمی‏آید توی دبیرستان پسرش بگوید آقا من که 5 میلیون 10 میلیون خرج میهمانخانه‏ام کردم یک 10 میلیون می‏دهم یک نمازخانه توی مدرسه بسازید یا دگاری بیایند مثلاً… ما الان ده‌ها هزار مدرسه داریم که بچه‏ها می‏خواهند نماز بخوانند سالن نمازخانه ندارند و پدر بعضی از این بچه‏ها خرج… برای تغییر ماشین تغییر لوستر تغییر اتاق پذیرایی تغییر خانه سنگ کاری روکاری منبدکاری دکورسازی یکوقت ممکن است میلیونها تومان پول دکور بدهد اما برای بچه‏اش کفش می‏خرد یعنی چند هزار تومان برای بچه‏اش کفش می‏خرد اما اگر یک کتاب هزار تومانی باشد هو هزار تومان!! یعنی برای مخ بچه‏اش هزار تومان سوت می‏کشد برای مخ بچه‏اش پول کم خرج می‏کند اما برای کفش بچه‏اش به راحتی پول خرج می‏کند اینها… نامیزانی هایی است که… دولت‏ها همینطور یک دولت اصل را می‏گذارد روی اقتصاد یک دولت اصل را می‏گذارد روی سیاست یک دولت اصل را می‏گذارد روی دیانت یک دولت اصل را می‏گذارد روی… همه چیز باید با هم باشد سیاست و دیانت و تقوا و اقتصاد و ورزش.

دیدگاه اسلام در مورد زنان

 یک زمانی زن تحقیر می‏شد، یعنی اصلاً می‏گفتند زن از نژاد دیگری است حقی ندارد چی‏چی یک… قرآن آیاتی نقل می‏کند که «اذا بشر احدهم بالانثی» وقتی به مرد خبر می‏دهند خانمت دختر زائیده «ظلّ وجهه مسودّا» صورتش از غصه سیاه می‏شد «و هو کظیم یتواری من القوم» آیا در رود، فرار کند از جامعه برود که زنش دختر زائیده «ام یدثه فی التراب» یا دختره را زنده توی گور کند. اصلاً وقتی خبر دختردار شدن می‏دادند رنگ مرد سیاه می‏شد شک می‏کرد که آیا از جامعه فرار کند یا دخترش را زنده توی گور کند. اینقدر به زن توهین می‏شد الان هم به زن توهین می‏شود زن را برداشته‏اند وسیله اجناس، وسیله فروش فروشگاهها، نگاه به ایران نکنید، در کشورهای غربی من زیاد رفته‏ام اصلاً زن وسیله هرزگی شده، کرامت زن از دست رفته، هم آن زمان هم این زمان اسلام می‏گوید چه، اسلام میگوید زن عین مرد شخصیت دارد «ان المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات والقانتین والقانتات والصابرین والصابرات والصائمین والصائمات» یعنی زن و مرد را می‏گوید دوش به دوش هم باشند حق رأی دارد حق انتخاب شوهر دارد، حق مالکیت دارد، حق تصمیم دارد، حق نظر دارد، حق مشارکت دارد، همه حق‏ها را اسلام برایش گذاشته، یک جا هم که گفته پولت کم است مثلاً گفته ارث مال زن نصف است این هم باز بخاطر توازن است چون یکخورده پول مرد را اضافه کرده اما خرج زن را روی دوش… یعنی ده تومان گذاشته توی کیسه زن بیست تومان گذاشته توی کیسه مرد منتهی به مرد گفته آقا بیست تومان داری چیزی بردار بخر برو خانه بده به خانم هم گفته ده تومانت را قایم کن یعنی آن ده تومانش را قایم می‏کند از این بیست تومان می‏خورد پس هم بیست تومان از جیب مرد می‏کشد بیرون هم ده تومان سوایی دارد این توازن است، توازن در احکام خیلی قشنگ است، خود آفرینش توازن دارد، مقداری که ما باید آب دهان داشته باشیم مقداری که باید اشک داشته باشیم توازن در حرارت بدن توازنی که بین چربی و خون و اوره و فشار و… اصلاً بدن ما وقتی سالم است که توازن داشته باشد یکی از اینها بالا و پائین برود مریض می‏شود آب قندش بالا رفت بالا فشار خونش آمده پائین یعنی این توازن دلیل بر سلامتی ماست توزان دلیل بر حرکت زمین است، خورشید نزدیکتر باشد می‏سوزیم، دورتر باشد یخ می‏زنیم،
هستی روی توازن است، ساختمان بدن روی توازن است، احکام دین روی توازن است آداب دین روی توازن است، همه چیزی باید توازن باشد به ما هم گفته همه‏اش بگوئید «اهدنا الصراط المستقیم» از… پرت نشویم از خط حالا… یک خورده برایتان نمونه‏ها را بگویم نه همه چیز را بد بدانیم نه همه مفاسد را… نه همه چیز را به همه بگوئیم نه مفاسد را به مسئولین نگوئیم، این افراط و تفریط است، ببینید نه همه چیز را همه بدانند نه مسئولین هم نداند یکی‏اش… یکوقت می‏گوئیم نه آقا ما باید با مردم شفاف باشیم، ما باید اطلاع‏رسانی بکنیم به اسم اطلاع رسانی به اسم باز بودن فضای سیاسی به اسم اینکه… همه چیز را همه بدانند خوب همه چیز را نباید همه بدانند توی سیلوها گندم نیست خوب محسن قرائتی چه کند؟ به وزیر بازرگانی بگوئید، به وزیر جهاد کشاورزی بگوئید، به هیئت دولت بگوئید، فوری گندم بخرند غیر از اینکه مردم بدانند توی سیلوها گندم نیست، غیر از اینست که چاقو دست بگیرند سر نان دکان نانوا با هم دعوا می‏کنند، آخر مردم بدانند توی سیلو گندم هست یا گرمی نیست این را باید مسئولین گندم کشور از قبل فکرش باشند به مردم نگویند گندم چقدر است، چون مردم بدانند گندم دو ماه دیگر هم نیست از حالا حرص می‏زنند می‏گویند نکند از یک ماه دیگر نان گیرمان نیاید از حالا حرص می‏زنند، بعضی چیزها را اگر مردم بدانند فتنه می‏شود، لازم نیست… بعضی وقته به اسم شب… اینها شعارهای غلط است به اسم اینکه ما باید اطلاع‏رسانی کنیم باید همه مردم را در جریان بگذاریم همه چیز را همه می‏دانند آنوقت بله بعضی‏ها می‏گویند نه اگر به فلانی بگوئیم نانش آجر می‏شود یا ممکن است خاطر آقا ناراحت بشود آنوقت به مسئولین هم نمی‏گویند حد اعتدال چیه؟ حد اعتدال اینست که مشکلات را وقتی فهمیدید به مسئول مستقیم بگوئید به آنهایی هم که مسئولیت ندارند نگوئید یعنی اگر منطقه فلان منطقه 12، 13، 16، 18، 20، هر منطقه‏ای اگر خیابان این منطقه مشکل دارد به خود مسئولین شهرداری بگوئید من این را بردارم مثلاً توی اینترنت بگذارم برای هامبورگ که فلان خیابان چاله دارد، خوب مثلاً می‏خواهی آبروی شهرداری را بریزی، میخ واهی آبروی وزیر را بریزی، می‏خواهی آبروی هیئت دولت را بریزی.

نه افشاگری، نه کتمان

 پس ببینید بعضی‏ها به اسم افشاگری همه عیب‌ها را به همه می‏گویند اسم آن را هم می‏گذارند افشاگری، نه آقا این افشاگری نیست این آبروی مؤمن را بردن است، اصلاً استیضاح وزیر هم همینطور است، اگر یک وزیری مشکل دارد نماینده برود اتاق وزیر بگوید آقای وزیر شما مشکل دارید، نماینده شما، مدیر کل شما در استان ما در شهر ما مسئول نماینده شما این غلط را کرده، این هم دلیلش فقط استیضاح باید برسد به جایی که با تذکر مسئله حل نمی‏شود، از قدیم گفته‏اند گره‏ای که با دست باز می‏شود… از قدیم گفته‏اند سری که درد نمی‏کند دستمالش نبندید از قدیم گفته‏اند کار را به کاردان بگو. نهضت سوادآموزی بنده رئیس‏اش هستم یکی از کلاس‌های نهضت سوادآموزی در یک گوشه‏ای یک مشکلی دارد این را مثلاً شما به چه دلیل توی روزنامه و تلویزیون… به من زنگ می‏زدی. ما باید آبروریزی را بگذاریم در حدی که هیچ راهی جز آبروریزی نداریم، اگر فقط یک راه داریم که بیائیم بگوئیم مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، شاه ببیند همه ایران بگویند مرگ بر شاه فرار می‏کند، اگر رسید که شاه دیگر قابل موعظه نیست، تذکرپذیر نیست، آنجا بسیج می‏شویم هورا می‏کشیم شاه فرار می‏کند اما یک چیزی را که راحت می‏شود گفت اصلاً اگر یک پسری بد است چرا به بابش می‏گوئیم، بگو آقا جان بیا این کار تو خلاف بود، چرا عکس‏اش را برمی‏داری، جرا حرف‌هایش را توی نوار ضبط می‏کنی، می‏خواهی آبرویش را بریزی، اصلاً یک مجرمی را می‏خواهند شلاقش بزنند، همانجا شلاقش بزنند، چرا این را می‏برند توی در دکان باباش می‏زنی، می‏خواهی باباش هم سکته کند در دکان حالا یک جوانی خلافکار بود، بنا هم بود ده تا شلاق بخورد خوب این ده تا شلاق را چرا می‏روی توی محله پهلوی… پهلوی پدر زنش چرا… زندگی خانوادگی اینرا چرا به هم می‏زنی، مجرم شلاق بخورد ولی زندگی‏اش به هم… وقتی این مجرم را می‏برند توی محله‏اش دیگر خانمش هم از خجالت فرار می‏کند، دیگر دخترش هم خواستگار گیرش… می‏گوید اِه! دختر فلانی را گرفته‏ای، همان که باباش را شلاق زدند، می‏خواهی داماد او شوی، بابا حالا یک پدری خلاف کرد، چرا دخترش را بی خواستگار می‏گذاری، چرا زنش را به… ببینید قوه قضائیه و قوه مقننه و قوه مجریه و خاص و عام همه‏مان باید به خدا پناه ببریم. اگر به خدا پناه نبریم از خط مستقیم خارج می‏شویم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا یک لحظه از راه مستقیم دور نشویم، بنابراین خیلی مهم است نه همه چیز را همه بدانند که آبروریزی است، افراط است نه، مسئولین هم ندانند که این کتمان است، خوب، مشکلات را باید به مسئولین بگوئیم که مسئولین یک فکری بکنند به همه نگوئید تفریط است، به همه بگوئیم افراط است نه تهمت بزنیم و محروم کنیم، همه را از مسئولیت‏ها نه سوء سابقه‏ها را نادیده بگیریم، نه تهمت نه نادیده گرفتن سوءسابقه. بعضی‏ها تهمت می‏زنند عیبی هم که نیست می‏چسبانندو یک کسی را با تهمت فشل می‏کنند می‏دانی فلانی… همینطور یک چیزی می‏گویند و خیلی از این تهمت… شایعه هم چیز برده‏اند آقا فلانی چه باغی دارد، چه مزرعه‏ای دارد، فلانی چه برجی دارد، چه کاخی دارد، چی دارد، چی دارد، چی دارد، وارسی کنید اگر دارد با او بد بشوید، اگر دارد و از راه حرام دارد و خیلی سوء استفاده کرده از موقعیتش، آخر ممکن است یک کسی داشته باشد از حلال داشته باشد حالا سلیمان (علیه السلام) هم پول داشت، مگر باید آبروی حضرت سلیمان (علیه السلام) را ریخت، حضرت یوسف (علیه السلام) هم حکومت داشت، ببینید این پولی که دارد از حق پیدا کرده یا سوء استفاده کرده، اگر سوء استفاده کرده خوب… ولی عده‏ای را تهمت می‏زنیم، عده‏ای هم که سوء سابقه ما را نمی‏دانند بابا آخر این سابقه‏اش چنین است، حد وسط چیه؟ حد وسط این است که تهمت نزنیم اما عیب‏های… سوء سابقه افراد را هم نادیده نگیریم هر پستی را به هر کس ندهیم خوب این سابقه‏اش خراب است.
 نه تجسس و شنود و کنترل در مسائل شخصی، نه بی تفاوتی نسبت به توطئه‏ها بعضی وقتها حالا این دیگر به وزارت اطلاعات می‏خورد بعضی وقتها شنودی ممکن است بگذارند که… بابا من می‏خواهمب ه یک کسی توی تلویزیون فحش بدهم، یک کسی می‏خواهد با نامزدش شوخی بکند، اگر شنود بگذاریم برای اینکه همه مسائل شخصی این افراط است، اما گاهی هم ما می‏فهمیم که اینها با خارج یک قراردادی توطئه دارند آنجا هم بگوئیم نه انشاءاللّه بز است، آن هم خیلی سادگی است، نباید برای زندگی شخصی تجسس کنیم، شنود بگذاریم نه باید نسبت به توطئه‏ها که امنیت ملی را در خطر می‏اندازد بی تفاوت باشیم، پس کجا؟ مردم در زندگی شخصی‏شان هیچ کس نباید تجسس کند، شنود بگذارد، تلفن‏ها کنترل بشود، مسائل شخصی مردم را بناید وارد بشویم به حریم خانوادگی کسی وارد نشویم، اما اگر احساس کردیم که یک خطی بین ایران و خارج هست، یک رد و بدل‏هایی است که اقتصاد، سیاست، امنیت و عزت ما در خطر است، آنجا باید شنود بگذاریم، آنجا باید تجسس هم بکنیم، باید عامل نفوذی هم داشته باشیم، توی زندگی شخصی نه ولی توی زندگی… یکوقت یک کسی سیلی می‏زند توی گوش بچه‏اش بیخود ما اینجا نباید الو!! کلانتری آقا این یک پدری توی خانه‏اش به بچه‏اش کتک زده به تو چه توی خانه می‏خواهد بزند بعد هم عذرخواهی خواهد کرد، حالا غلط هم کرد عذرخواهی می‏کند، مسئله شخصی را چکار داری، اما یکوقت همین آقایی که سیلی می‏زند یک 20 کیلو تریاک از این خانه می‏برد خانه دیگر که با این تریاک می‏خواهد جوانها را از بین ببرد آنجا اگر دیدی تریاک حمل و نقل می‏کند به کلانتری بگوئید اما اگر یک گناه شخصی می‏کند لازم نیست به کلانتری اطلاع بدهی، پس ببینید، اینها باید مواظب باشیم کجا اطلاع بدهیم کجا اطلاع ندهیم، مسائلی که نسل جوان در خطر است، مسائلی که امنیت عمومی هرجا مسئولیت عام است باید آنجا نعره بکشیم هم… شنود بگذاریم عامل نفوذی بگذاریم، همه دقتهای لازم را انجام بدهیم، چون مسئله مهم است، اما اگر یک مسئله شخصی است و فردی است و جزیی است توی مسائل شخصی جزئی فردی حق آبروریزی، افشاگری، شفاف‏گری نداریم.

حفظ اسرار ملی از دشمن

 خوب، نه به همه دروغ بگوئیم، نه همه چیز را بی پرده برای هرکس بگوئیم، بعضی‏ها به همه دروغ می‏گویند، بعضی‏ها هم بی پرده به همه راست می‏گویند، نه همه جا باید راست گفت، گاهی ممکن است بگویند اقا شما چقدر اسلحه داری؟ من نباید بگویم اسلحه خودمان را… آقا منابع زیرزمینی شما چقدر است؟ به دشمن نباید گفت. قرآن آیه دارد حضرت یعقوب به یوسف (علیهما السلام) گفت که حق نداری خوابی که دیده‏ای به برادرهایت بگویی «لا تقصص رؤیاک علی اخوتک» رؤیا و خوابی را که دیده‏ای برای برادرهایت نگو «فیکیدوا لک کیدا» برای تو نقشه می‏کشند، وقتی می‏گوید خوابت را به برادرهایت بگویی برایت… ما اگر دشمن بداند چی داریم برای ما نقشه می‏کشد اگر یک چیزی است که اگر بگوئیم دشمن نقشه می‏کشد نباید بگوئیم، پس نباید همه چیزی را… نباید به همه دروغ گفت، نباید هر راستی را به هرکس گفت «اهدنا الصراط المستقیم» چی چی بگوئیم، چی چی نگوئیم، چقدر کلاه سرمان رفته سر این حرفها یکچیزهایی را توی نامه نوشتند توی ایام جنگ طرح جنگ او رفت یک عملیاتی بنا بود بشود توی یک تلفن مادر امشب عملیات است بناست نمی‏دانم از غرب شلمچه چی چی هیچی کی تلفن گاهی وقتها روی شنود دشمن می‏بینی او چقدر جوانهای ما از بین رفتند، سر همین که در راه مستقیم نبودند به همه دروغ بگوئیم خلاف است، هر راستی را به هرکس بگوئیم آن هم خلاف است «اهدنا الصراط المستقیم» این حرف دنباله دارد که راه میانه چیه؟ از تخمه شکستن و غذا خوردن تا مسائل سیاسی تا مسائل امنیتی، تا عزل و نصب تا اخبار مهم، تا درس خواندن، تا ورزش کردن، در هر کاری ما باید راه میانه برویم، افراط و تفریطش خطرناک است ولذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود چپ و راست منحرفند «الیمین والشمال مضله» راه مستقیم «اهدنا الصراط المستقیم» به ما هم گفته‏اند راه مستقیم محمد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و اهل بیتش دستتان توی دست قرآن و اهل بیت و کسی که به قرآن نزدیکتر است و کسی که به اهل بیت نزدیکتر است و لذا در تقلید هم گفته‏اند دستت را بگذار توی دست کسی که مجتهد است قطعاً عادل هم است، قطعاً هوی و هوس هم ندارد، قطعاً اگر کسی فهمیدی هم مجتهد است، هم عادل است، هم هیچ هوی و هوسی ندارد حالا از او تقلید بکن، دستت را بگذار توی دست او که تو را بیمه کند، به همین خاطر تقلید واجب است.
خدایا! هرچه از عمرمان افراط و تفریط و تند و کند هرجا از راه مستقیم بیرون رفته‏ایم تا حالا تو را به حق محمد و آل محمد از ما ببخش و درگذر.
 از این به بعد در تمام کارهای فکری بیانی عملی رفتاری در هر لحظه ما را در راه مستقیم قرار بده.
 «والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست