نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 180
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» اللهم صّل علی محمّد و آل محمّد الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
ماه رمضان امسال 82 بحثمان بحث راجع به این بود که انسان معتدل کیه؟ یعنی نه تندرو نه کندرو نه افراط نه تفریط همان که در نماز میگوئیم راه درست «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را در راه مستقیم قرار بده، راه مستقیم یعنی نه چپ نه راست، چه کنیم که معتدل توی جامعه ما افرادی هستند که از اعتدال رفتهاند بیرون همه وقتش را صرف شوخی میکند همه وقتش را صرف درس میکند، همه وقتش را صرف ورزش میکند، همه وقتش را صرف سیاست میکند، همه وقتش را صرف عبادت میکند، همه پولهایش را خرج لباس میکند همه پولهایش را طلا میخرد همه پولهایش را کتاب میخرد، با یکی رفیق میشود، جان جانی با یکی قهر میکند، 6 ماه 6 ماه میزان نیستند بعضیها، چه کنیم میزان باشیم راه اعتدال این موضوع بحث ماست، مطالبی در این زمینه گفتیم عرض کنم به حضور شما که موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم که میگوئیم «اهدنا الصراط المستقیم» راه اعتدال عدل اعتدال راه وسط نه افراط نه تفریط نه تندروی نه کندروی هرچیزی اندازهای دارد که قلیلش مشکل دارد کثیرش مشکل دارد.
افراط در امید، عامل حرص و طمع
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهجالبلاغه میفرماید که بعضیها نامیزان هستند «فان سنخ له رجاء اذلّه الطمع» اگر امید دارد در امید تند میرود امیدش را به طمع میکشاند. انتقاد حضرت علی (علیه السلام) از نامیزانیها، میزان نیستند میگوید که امیدش او را به طمع میکشاند، یعنی اینقدر امید دارد که دیگر از امید افراطی میشود، دیگر از امید سر میزند، طمع کار میشود، طمعش او را به حرص میرساند، طمع اش او را به حرص میکشاند، حالا طمع مقدار کمی اش طوری نیست اما از طمع میرود حریص میشود یعنی به کم قانع نیست. اگر به یاس رسید به تاسف میکشاند یاس او، او را متاسف میکند، همینکه یاس میشود دیگر چراغ امیدش خارج میشود، غضبش او را به غیض میرساند. غضب او، او را به غیب میکشاند، چون غضب عصبانیت است، غیض یعنی دیگر سر میرود یعنی دیگر… خلاصهاش میخواهد بگوید همهاش هی از آنچه هست بیشتر میشود اگر امید دارد به قدری امید دارد که به طمع میکشاند طمع دارد به قدری فتیلهاش میرود بالا که حریص میشود همینکه از یک چیزی دلسرد میشود ضربه فنی میشود میبُرد، همینکه یک کمی عصبانی میشود جوش میآورد «و ان اسعده الرضا نسیت تهفوز التحفظ» اگر راضی شد از یک چیزی از یک چیزی خوشش آمد دیگر نمیتواند خودش را کنترل کند تحفّظاش از دست میرود همینکه خوشش آمد مثلاً… «ان اصابه مصیبة فزه الجزع» اگر مصیبت رسید جیغ میزند یعنی کنترلاش از دست میرود آخرش میفرماید که «کل تقصیر به مضر و کل افراط به مفسد» هر کوتاهی به او ضرر میرساند و هر پیشرفتهای او را… زیادی روی او را فاسدش میکند جملهای است امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهجالبلاغه میفرماید که خلاصهاش اینست بشر ظرفیتش کم است به قول… حالا از قرآن هم بگویم «اذا مسّه الشّرّ جزوعا» وقتی شر به او رسید جزع جیغ میزند «اذا مسّه الخیر» خیر به او رسید به کسی نمیگوید.
شیوه برخورد با جاهلان
انسان کم ظرفیت است، تعادلش را از دست میدهد یک کسی به او جسارت میکند مثلاً میگوید تو این را نفهمیدی من نفهمم؟ بابت نفهم است، ننهات، جد و آبادت نفهم است، بابا حالا یک کلمه گفت شما این را نفهمیدی شما هم بگو نه فهمیدم، چرا سر میروی، به پیغمبرها میگفتند خُلی، «انّا لنراک فی سفاهة» سفیه یعنی خُل، ما میبینیم که تو خل هستی فرمود نه «لیس بی سفاهة» من خل نیستم، به پیغمبر گفتند «انّا لنراک فی ضلال» تو منحرفی فرمود «لیس بی ضلاله» نخیر، منحرف نیستم، بیسوادی، نخیر بیسواد نیستم، اگر گفتند بیسوادی… گدا من گدا نیستم، بیسواد من بیسواد نیستم، همین مقدار بس است اگر گفتند ننهات بیسواد است بابات بیسواد است من خُل هستم بابت خل است جد و آبادت خل است یکی به یکی «ضربة بضربه» نه اینکه حالا اگر یک سیلی زد شما مشرق، مغرب، شمال، جنوب، این دیگر از تعادل میرود بیرون در مزاح تعادل نه عبوس باشید نه دلقک حد وسط یک مؤمن شادرو. نه تکبر نه ذلت توضع نه سکوت نه پرحرفی تعادل نه خمود نه هرزگی تعادل نه خشم نه بیتفاوتی تعادل نه غیرت بیجا نه بیغیرتی تعادل نه انزوای سیاسی نه سیاست بازی تعادل «اهدنا الصراط المستقیم». در خواب «کثرة النوم بالیل تدع الرجل فقیراً یوم القیامة» روایات ما از پرخوابی انتقاد کرده «کثرة النوم» «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه» زیاد شوخی کنی عزت اجتماعیات کم میشود «من کثر ضحکه ذهبت هیبتة» کسی که زیاد بخندد وقار و هیبتش کم میشود «واقصد فی مشیک» در راه رفتن و در همه کارهایتان آرام باشید «واغضض صوتک» نعره نکش درصد «لا تجهر بصلاتک» سر نماز داد نزن ایاک نعبد… یواشتر «لا تخافت» نه یواش بگو نه بلند بگو «وابتغ بین ذلک سبیلا» یک راه میانه را در نماز انجام بده «کلوا واشربوا و لا تسرفوا» بخورید و بیاشامید اما پرخوری نکنید.
دوری از افراط در ستایش و سرزنش
ستایش «اکبر الحمق» رئیس احمقها کیه رئیس احمقها کسی است که «الاغراق فی المدح والذم» رئیس احمقها کسی است که وقتی خوشش میآید خیلی تملق میگوید وقتی عصبانی میشود خیلی انتقاد میکند این پیداست خیلی آدم احمقی است «الکر الحمق» بالاترین درجه احمقی این است که انسان در ستایش و انتقاد توازن نداشته باشد. از یک کسی خوشش میآید بگوید آقا اصلاً روی کره زمین دو تا آدم مثل تو نیست. ای کاش همه مردم مثل تو بودند، خاک زیر کفشات بخورد توی کله نمیدانم… همچین ابروی تو نمیدانم فرض کنید که کمال تو تملق میگوید ایشان از… تملق میگوید گاهی هم خودش آدم از خودش میرود بیرون مثلاً حالا نمره درسش نوزده است حالا نمره نوزده است فکر میکند خدا هم نمره نوزده به او میدهد نه، ممکن است یک کسی نمرهاش نوزده باشد ولی پهلوی خدا نمرهاش پائین باشد «انّ اکرمکم عنداللّه» خوشا بحال کسی که همه چیزهایش میزان باشد یعنی ادب 20 نماز 20 احترام به پدر و مادر 20 تحصیلات 20 مطالعات 20 فهم 20 نظافت 20 اگر همه چیزها میزان بود خیلی خوب بود اما اگر کسی هوش بالا زبان حرف بد از دهانش آمد بیرون فحش داد یعنی میزان نیست مثل زنی که میزاید کله سه کیلو است بدن یک سر کله سه کیلو بدن یک سیر خوب این میمیرد. قران خوب میخواند صوتش خوب است اما آن مقداری که روی الفاظ کار میکند روی معنی کار نمیکند خوب این نامیزان است. اگر طلبههای ما درسهایی را میخوانند اما مثلاً با نهجالبلاغه و تفسیر کم رنگ آشنا باشند خدای ناکرده، این هم نامیزان است. توی ساختمانهای ما پول منار میدهیم اما پول بلال نمیدهیم. یعنی الان منار میسازیم اما بلالی که برود روی آن اذان بگوید وجود ندارد یعنی مؤذن تربیت نمیکنیم اما محل برای مؤذن میسازیم یعنی بشقاب هست اما پلویی توی آن نیست، منار بی بلال، بشقاب بی پلو، یعنی باید منار و بلال با هم باشد، بشقاب و برنج با هم باشد، این توازن این است. بنده اگر یک قبای سفید بپوشم اما پیراهنم مشکی باشد همه میگویند چرا همچین کفشهایم تا به تا بشود. جورابهایم رنگاورنگ باشد. یک دستم را حنا ببندم یک دستم را حنا نبندم توازن… گفتم این کاریکاتورهایی که میکشند این کاریکاتورها میدانید میخواهد بگوید چه؟ میخواهند بگویند جامعه توازن ندارد، یک آدم هست شکمش گنده بغلش یک آدم هروئینی این کاریکاتورها همهاش هنرمند یک چیز روانی دارد پشت این نقشهاش ظاهرش کاریکاتور است اما پشتش از نظر روانی، از نظر سیاسی یک اهداف روانی، یک اهداف… یک نالههایی دارد نعرههایی دارد یک افکاری دارد آن افکارش را در قالب کاریکاتور نشان میدهد میگوید این چرا همچین است. اعتدال در هزینه های زندگی «اکبر الحمق» مواظب باشید نه خودتان گول خودتان را بخورید نه گول کتابها را بخورید یک کسی ممکن است کتابخانه خیلی قشتگی داشته باشد ولی کسی توی آن مطالعه نکند، خانهاش مهرهای بزرگ جانمازهای قشنگ اما نماز نمیخواند. ما چقدر آدم داریم که اتاقهای میهمانخوان خوبی دارد، برای اتاق پذیرایی پولهای سنگینی خرج میکند، اما حاضر نیست مثلاً بیاید یک سالن توی مدرسه بسازد برای نمازخانه بچهها یعنی برای میهمان سالی یکبار سالی دو بار پول خرج میکند اما برای نماز نسل نو که هر روز نسلش میخواهد نماز بخواند نمیآید توی دبیرستان پسرش بگوید آقا من که 5 میلیون 10 میلیون خرج میهمانخانهام کردم یک 10 میلیون میدهم یک نمازخانه توی مدرسه بسازید یا دگاری بیایند مثلاً… ما الان دهها هزار مدرسه داریم که بچهها میخواهند نماز بخوانند سالن نمازخانه ندارند و پدر بعضی از این بچهها خرج… برای تغییر ماشین تغییر لوستر تغییر اتاق پذیرایی تغییر خانه سنگ کاری روکاری منبدکاری دکورسازی یکوقت ممکن است میلیونها تومان پول دکور بدهد اما برای بچهاش کفش میخرد یعنی چند هزار تومان برای بچهاش کفش میخرد اما اگر یک کتاب هزار تومانی باشد هو هزار تومان!! یعنی برای مخ بچهاش هزار تومان سوت میکشد برای مخ بچهاش پول کم خرج میکند اما برای کفش بچهاش به راحتی پول خرج میکند اینها… نامیزانی هایی است که… دولتها همینطور یک دولت اصل را میگذارد روی اقتصاد یک دولت اصل را میگذارد روی سیاست یک دولت اصل را میگذارد روی دیانت یک دولت اصل را میگذارد روی… همه چیز باید با هم باشد سیاست و دیانت و تقوا و اقتصاد و ورزش.
دیدگاه اسلام در مورد زنان
یک زمانی زن تحقیر میشد، یعنی اصلاً میگفتند زن از نژاد دیگری است حقی ندارد چیچی یک… قرآن آیاتی نقل میکند که «اذا بشر احدهم بالانثی» وقتی به مرد خبر میدهند خانمت دختر زائیده «ظلّ وجهه مسودّا» صورتش از غصه سیاه میشد «و هو کظیم یتواری من القوم» آیا در رود، فرار کند از جامعه برود که زنش دختر زائیده «ام یدثه فی التراب» یا دختره را زنده توی گور کند. اصلاً وقتی خبر دختردار شدن میدادند رنگ مرد سیاه میشد شک میکرد که آیا از جامعه فرار کند یا دخترش را زنده توی گور کند. اینقدر به زن توهین میشد الان هم به زن توهین میشود زن را برداشتهاند وسیله اجناس، وسیله فروش فروشگاهها، نگاه به ایران نکنید، در کشورهای غربی من زیاد رفتهام اصلاً زن وسیله هرزگی شده، کرامت زن از دست رفته، هم آن زمان هم این زمان اسلام میگوید چه، اسلام میگوید زن عین مرد شخصیت دارد «ان المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات والقانتین والقانتات والصابرین والصابرات والصائمین والصائمات» یعنی زن و مرد را میگوید دوش به دوش هم باشند حق رأی دارد حق انتخاب شوهر دارد، حق مالکیت دارد، حق تصمیم دارد، حق نظر دارد، حق مشارکت دارد، همه حقها را اسلام برایش گذاشته، یک جا هم که گفته پولت کم است مثلاً گفته ارث مال زن نصف است این هم باز بخاطر توازن است چون یکخورده پول مرد را اضافه کرده اما خرج زن را روی دوش… یعنی ده تومان گذاشته توی کیسه زن بیست تومان گذاشته توی کیسه مرد منتهی به مرد گفته آقا بیست تومان داری چیزی بردار بخر برو خانه بده به خانم هم گفته ده تومانت را قایم کن یعنی آن ده تومانش را قایم میکند از این بیست تومان میخورد پس هم بیست تومان از جیب مرد میکشد بیرون هم ده تومان سوایی دارد این توازن است، توازن در احکام خیلی قشنگ است، خود آفرینش توازن دارد، مقداری که ما باید آب دهان داشته باشیم مقداری که باید اشک داشته باشیم توازن در حرارت بدن توازنی که بین چربی و خون و اوره و فشار و… اصلاً بدن ما وقتی سالم است که توازن داشته باشد یکی از اینها بالا و پائین برود مریض میشود آب قندش بالا رفت بالا فشار خونش آمده پائین یعنی این توازن دلیل بر سلامتی ماست توزان دلیل بر حرکت زمین است، خورشید نزدیکتر باشد میسوزیم، دورتر باشد یخ میزنیم، هستی روی توازن است، ساختمان بدن روی توازن است، احکام دین روی توازن است آداب دین روی توازن است، همه چیزی باید توازن باشد به ما هم گفته همهاش بگوئید «اهدنا الصراط المستقیم» از… پرت نشویم از خط حالا… یک خورده برایتان نمونهها را بگویم نه همه چیز را بد بدانیم نه همه مفاسد را… نه همه چیز را به همه بگوئیم نه مفاسد را به مسئولین نگوئیم، این افراط و تفریط است، ببینید نه همه چیز را همه بدانند نه مسئولین هم نداند یکیاش… یکوقت میگوئیم نه آقا ما باید با مردم شفاف باشیم، ما باید اطلاعرسانی بکنیم به اسم اطلاع رسانی به اسم باز بودن فضای سیاسی به اسم اینکه… همه چیز را همه بدانند خوب همه چیز را نباید همه بدانند توی سیلوها گندم نیست خوب محسن قرائتی چه کند؟ به وزیر بازرگانی بگوئید، به وزیر جهاد کشاورزی بگوئید، به هیئت دولت بگوئید، فوری گندم بخرند غیر از اینکه مردم بدانند توی سیلوها گندم نیست، غیر از اینست که چاقو دست بگیرند سر نان دکان نانوا با هم دعوا میکنند، آخر مردم بدانند توی سیلو گندم هست یا گرمی نیست این را باید مسئولین گندم کشور از قبل فکرش باشند به مردم نگویند گندم چقدر است، چون مردم بدانند گندم دو ماه دیگر هم نیست از حالا حرص میزنند میگویند نکند از یک ماه دیگر نان گیرمان نیاید از حالا حرص میزنند، بعضی چیزها را اگر مردم بدانند فتنه میشود، لازم نیست… بعضی وقته به اسم شب… اینها شعارهای غلط است به اسم اینکه ما باید اطلاعرسانی کنیم باید همه مردم را در جریان بگذاریم همه چیز را همه میدانند آنوقت بله بعضیها میگویند نه اگر به فلانی بگوئیم نانش آجر میشود یا ممکن است خاطر آقا ناراحت بشود آنوقت به مسئولین هم نمیگویند حد اعتدال چیه؟ حد اعتدال اینست که مشکلات را وقتی فهمیدید به مسئول مستقیم بگوئید به آنهایی هم که مسئولیت ندارند نگوئید یعنی اگر منطقه فلان منطقه 12، 13، 16، 18، 20، هر منطقهای اگر خیابان این منطقه مشکل دارد به خود مسئولین شهرداری بگوئید من این را بردارم مثلاً توی اینترنت بگذارم برای هامبورگ که فلان خیابان چاله دارد، خوب مثلاً میخواهی آبروی شهرداری را بریزی، میخ واهی آبروی وزیر را بریزی، میخواهی آبروی هیئت دولت را بریزی.
نه افشاگری، نه کتمان
پس ببینید بعضیها به اسم افشاگری همه عیبها را به همه میگویند اسم آن را هم میگذارند افشاگری، نه آقا این افشاگری نیست این آبروی مؤمن را بردن است، اصلاً استیضاح وزیر هم همینطور است، اگر یک وزیری مشکل دارد نماینده برود اتاق وزیر بگوید آقای وزیر شما مشکل دارید، نماینده شما، مدیر کل شما در استان ما در شهر ما مسئول نماینده شما این غلط را کرده، این هم دلیلش فقط استیضاح باید برسد به جایی که با تذکر مسئله حل نمیشود، از قدیم گفتهاند گرهای که با دست باز میشود… از قدیم گفتهاند سری که درد نمیکند دستمالش نبندید از قدیم گفتهاند کار را به کاردان بگو. نهضت سوادآموزی بنده رئیساش هستم یکی از کلاسهای نهضت سوادآموزی در یک گوشهای یک مشکلی دارد این را مثلاً شما به چه دلیل توی روزنامه و تلویزیون… به من زنگ میزدی. ما باید آبروریزی را بگذاریم در حدی که هیچ راهی جز آبروریزی نداریم، اگر فقط یک راه داریم که بیائیم بگوئیم مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، شاه ببیند همه ایران بگویند مرگ بر شاه فرار میکند، اگر رسید که شاه دیگر قابل موعظه نیست، تذکرپذیر نیست، آنجا بسیج میشویم هورا میکشیم شاه فرار میکند اما یک چیزی را که راحت میشود گفت اصلاً اگر یک پسری بد است چرا به بابش میگوئیم، بگو آقا جان بیا این کار تو خلاف بود، چرا عکساش را برمیداری، جرا حرفهایش را توی نوار ضبط میکنی، میخواهی آبرویش را بریزی، اصلاً یک مجرمی را میخواهند شلاقش بزنند، همانجا شلاقش بزنند، چرا این را میبرند توی در دکان باباش میزنی، میخواهی باباش هم سکته کند در دکان حالا یک جوانی خلافکار بود، بنا هم بود ده تا شلاق بخورد خوب این ده تا شلاق را چرا میروی توی محله پهلوی… پهلوی پدر زنش چرا… زندگی خانوادگی اینرا چرا به هم میزنی، مجرم شلاق بخورد ولی زندگیاش به هم… وقتی این مجرم را میبرند توی محلهاش دیگر خانمش هم از خجالت فرار میکند، دیگر دخترش هم خواستگار گیرش… میگوید اِه! دختر فلانی را گرفتهای، همان که باباش را شلاق زدند، میخواهی داماد او شوی، بابا حالا یک پدری خلاف کرد، چرا دخترش را بی خواستگار میگذاری، چرا زنش را به… ببینید قوه قضائیه و قوه مقننه و قوه مجریه و خاص و عام همهمان باید به خدا پناه ببریم. اگر به خدا پناه نبریم از خط مستقیم خارج میشویم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا یک لحظه از راه مستقیم دور نشویم، بنابراین خیلی مهم است نه همه چیز را همه بدانند که آبروریزی است، افراط است نه، مسئولین هم ندانند که این کتمان است، خوب، مشکلات را باید به مسئولین بگوئیم که مسئولین یک فکری بکنند به همه نگوئید تفریط است، به همه بگوئیم افراط است نه تهمت بزنیم و محروم کنیم، همه را از مسئولیتها نه سوء سابقهها را نادیده بگیریم، نه تهمت نه نادیده گرفتن سوءسابقه. بعضیها تهمت میزنند عیبی هم که نیست میچسبانندو یک کسی را با تهمت فشل میکنند میدانی فلانی… همینطور یک چیزی میگویند و خیلی از این تهمت… شایعه هم چیز بردهاند آقا فلانی چه باغی دارد، چه مزرعهای دارد، فلانی چه برجی دارد، چه کاخی دارد، چی دارد، چی دارد، چی دارد، وارسی کنید اگر دارد با او بد بشوید، اگر دارد و از راه حرام دارد و خیلی سوء استفاده کرده از موقعیتش، آخر ممکن است یک کسی داشته باشد از حلال داشته باشد حالا سلیمان (علیه السلام) هم پول داشت، مگر باید آبروی حضرت سلیمان (علیه السلام) را ریخت، حضرت یوسف (علیه السلام) هم حکومت داشت، ببینید این پولی که دارد از حق پیدا کرده یا سوء استفاده کرده، اگر سوء استفاده کرده خوب… ولی عدهای را تهمت میزنیم، عدهای هم که سوء سابقه ما را نمیدانند بابا آخر این سابقهاش چنین است، حد وسط چیه؟ حد وسط این است که تهمت نزنیم اما عیبهای… سوء سابقه افراد را هم نادیده نگیریم هر پستی را به هر کس ندهیم خوب این سابقهاش خراب است. نه تجسس و شنود و کنترل در مسائل شخصی، نه بی تفاوتی نسبت به توطئهها بعضی وقتها حالا این دیگر به وزارت اطلاعات میخورد بعضی وقتها شنودی ممکن است بگذارند که… بابا من میخواهمب ه یک کسی توی تلویزیون فحش بدهم، یک کسی میخواهد با نامزدش شوخی بکند، اگر شنود بگذاریم برای اینکه همه مسائل شخصی این افراط است، اما گاهی هم ما میفهمیم که اینها با خارج یک قراردادی توطئه دارند آنجا هم بگوئیم نه انشاءاللّه بز است، آن هم خیلی سادگی است، نباید برای زندگی شخصی تجسس کنیم، شنود بگذاریم نه باید نسبت به توطئهها که امنیت ملی را در خطر میاندازد بی تفاوت باشیم، پس کجا؟ مردم در زندگی شخصیشان هیچ کس نباید تجسس کند، شنود بگذارد، تلفنها کنترل بشود، مسائل شخصی مردم را بناید وارد بشویم به حریم خانوادگی کسی وارد نشویم، اما اگر احساس کردیم که یک خطی بین ایران و خارج هست، یک رد و بدلهایی است که اقتصاد، سیاست، امنیت و عزت ما در خطر است، آنجا باید شنود بگذاریم، آنجا باید تجسس هم بکنیم، باید عامل نفوذی هم داشته باشیم، توی زندگی شخصی نه ولی توی زندگی… یکوقت یک کسی سیلی میزند توی گوش بچهاش بیخود ما اینجا نباید الو!! کلانتری آقا این یک پدری توی خانهاش به بچهاش کتک زده به تو چه توی خانه میخواهد بزند بعد هم عذرخواهی خواهد کرد، حالا غلط هم کرد عذرخواهی میکند، مسئله شخصی را چکار داری، اما یکوقت همین آقایی که سیلی میزند یک 20 کیلو تریاک از این خانه میبرد خانه دیگر که با این تریاک میخواهد جوانها را از بین ببرد آنجا اگر دیدی تریاک حمل و نقل میکند به کلانتری بگوئید اما اگر یک گناه شخصی میکند لازم نیست به کلانتری اطلاع بدهی، پس ببینید، اینها باید مواظب باشیم کجا اطلاع بدهیم کجا اطلاع ندهیم، مسائلی که نسل جوان در خطر است، مسائلی که امنیت عمومی هرجا مسئولیت عام است باید آنجا نعره بکشیم هم… شنود بگذاریم عامل نفوذی بگذاریم، همه دقتهای لازم را انجام بدهیم، چون مسئله مهم است، اما اگر یک مسئله شخصی است و فردی است و جزیی است توی مسائل شخصی جزئی فردی حق آبروریزی، افشاگری، شفافگری نداریم.
حفظ اسرار ملی از دشمن
خوب، نه به همه دروغ بگوئیم، نه همه چیز را بی پرده برای هرکس بگوئیم، بعضیها به همه دروغ میگویند، بعضیها هم بی پرده به همه راست میگویند، نه همه جا باید راست گفت، گاهی ممکن است بگویند اقا شما چقدر اسلحه داری؟ من نباید بگویم اسلحه خودمان را… آقا منابع زیرزمینی شما چقدر است؟ به دشمن نباید گفت. قرآن آیه دارد حضرت یعقوب به یوسف (علیهما السلام) گفت که حق نداری خوابی که دیدهای به برادرهایت بگویی «لا تقصص رؤیاک علی اخوتک» رؤیا و خوابی را که دیدهای برای برادرهایت نگو «فیکیدوا لک کیدا» برای تو نقشه میکشند، وقتی میگوید خوابت را به برادرهایت بگویی برایت… ما اگر دشمن بداند چی داریم برای ما نقشه میکشد اگر یک چیزی است که اگر بگوئیم دشمن نقشه میکشد نباید بگوئیم، پس نباید همه چیزی را… نباید به همه دروغ گفت، نباید هر راستی را به هرکس گفت «اهدنا الصراط المستقیم» چی چی بگوئیم، چی چی نگوئیم، چقدر کلاه سرمان رفته سر این حرفها یکچیزهایی را توی نامه نوشتند توی ایام جنگ طرح جنگ او رفت یک عملیاتی بنا بود بشود توی یک تلفن مادر امشب عملیات است بناست نمیدانم از غرب شلمچه چی چی هیچی کی تلفن گاهی وقتها روی شنود دشمن میبینی او چقدر جوانهای ما از بین رفتند، سر همین که در راه مستقیم نبودند به همه دروغ بگوئیم خلاف است، هر راستی را به هرکس بگوئیم آن هم خلاف است «اهدنا الصراط المستقیم» این حرف دنباله دارد که راه میانه چیه؟ از تخمه شکستن و غذا خوردن تا مسائل سیاسی تا مسائل امنیتی، تا عزل و نصب تا اخبار مهم، تا درس خواندن، تا ورزش کردن، در هر کاری ما باید راه میانه برویم، افراط و تفریطش خطرناک است ولذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود چپ و راست منحرفند «الیمین والشمال مضله» راه مستقیم «اهدنا الصراط المستقیم» به ما هم گفتهاند راه مستقیم محمد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و اهل بیتش دستتان توی دست قرآن و اهل بیت و کسی که به قرآن نزدیکتر است و کسی که به اهل بیت نزدیکتر است و لذا در تقلید هم گفتهاند دستت را بگذار توی دست کسی که مجتهد است قطعاً عادل هم است، قطعاً هوی و هوس هم ندارد، قطعاً اگر کسی فهمیدی هم مجتهد است، هم عادل است، هم هیچ هوی و هوسی ندارد حالا از او تقلید بکن، دستت را بگذار توی دست او که تو را بیمه کند، به همین خاطر تقلید واجب است. خدایا! هرچه از عمرمان افراط و تفریط و تند و کند هرجا از راه مستقیم بیرون رفتهایم تا حالا تو را به حق محمد و آل محمد از ما ببخش و درگذر. از این به بعد در تمام کارهای فکری بیانی عملی رفتاری در هر لحظه ما را در راه مستقیم قرار بده. «والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 180