نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 181
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهله بیته الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
این آیه را هم با هم بخوانیم «اهدنا الصراط السمتقیم» خدایا ما رابه راه مستقیم هدایت کن راه مستقیم چیه؟ راه مستقیم «صراط الذین انعمت علیهم» راه مستقیم راه کسانی است که مورد لطف خاص تو قرار گرفتند مثل انبیاء و اوصیاء و شهدا «غیرالمغضوب» جزو غضب شدهها نشویم یکوقت «والضالین» جزو ضالین و منحرفین نباشیم نه غضب شده نه منحرف راه «انعمت علیهم…» راه مستقیم نه افراط و نه تفریط. موضوع امسال ماه رمضان 82 ما بحثی بود که توی جامعه ما خیلی افراط و تفریط میبینیم افراط و تفریط زیاد است دو تا عمه دارد یکی اش را 20 بار میرود میبیند یکی اش را هیچی دو تا پسرعمو دارد با یکی هر روز تلفنی حرف میزند با دیگری قهر است درسهایش، یک درسهایش خوب است یک درسهایش تجدید میشود رفت و آمدها گفتنها شنیدنها عروسیها جشنها خندهها گریهها همهاش افراط و تفریط است یعنی خیلی هایش ما در جستجوی راه مستقیم در جستجوی راه مستقیم.
نه مرداب سکوت، نه گرداب هرزگی
راه مستقیم راه عدل و اعتدال راهی که نه در آن افراط هست نه تفریط نه تندروی نه کندروی حالا نمونهها. نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی و هتاکی بعضیها ساکت اصلا انگار مردهاند حدیث داریم کسی که عیبی را ببیند با قلبش با زبانش با دست و قدرتش باید جلوی فساد را بگیرد اگر از کنار عیب حرکت کرد نه زبانش چیزی گفت نه دست و پایش کاری کرد نه حتی قلبش تکان خورد که چرا این هست این «فهمومیت» منتهی «بین الاحیاء» مرده منتهی بین زندهها چون دو رقم مرده داریم مرده عمودی مرده افقی مردههای افقی همین هایی هستند که میروند سر قبرستان اینها را دفن میکنند اینها مرده افقی هستند مرده عمودی یعنی سیخکی توی مردم راه میرود اما هیچ خاصیتی ندارد «فهو میت بین الاحیاء» حدیث است اینکه میگویم حدیث است «میت» یعنی مرده است «بین الاحیاء» بین زندهها مرده است ولی بین زندهها تاب میخورد یعنی مرده، افقی است یا عمودی؟ عمودی است انسان باید نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی بعضیها توی مرداب سکوت هستند هرچه به او میگویی همینطور نگاه میکند سیب زمینی بی رگ و بی خاصیت البته بی خاصیت نیست بی رگ بعضی مرداب سکوت بعضی هم خیلی هرزه و هتاک همینطور زبانش را باز میکند هر چیزی به هر کسی بگوید میگوید بی در و پیکر جالب اینست بعضی حرفها اصلاح نمیشودها! مثلا فرض کنید یک مشکلی دارد، دارد فحش میدهد به این گروه به آن گروه خوب ببخشید آقا شما این حرفهایی که زدی مشکل هم حل شد؟ یا آخرت خودت را از بین بردی با این بیانهایی که تو کردی آبروی مسلمانی را ریختی یک مشکل حل نشد 2 قیامت خودت را هم تباه کردی. خیلی خوشم آمد از کسانی که در استان مهم که دارد از استانهای بزرگ ایران است در استان نفر اول است از نظر علمی در استان نفر اول است از نظر علمی استان بزرگ خیلی از نظر فکر و هوش بالاست توی تاکسی نشسته بود یک مسالهای پیش آمد همه افراد تاکسی چرت و پرت گفتند یکی گفت مال صدا و سیماست یکی گفت مال آخوندهاست یکی گفت مال دولت است یکی گفت مال بازاریها است یکی گفت مال اداره ایی هاست هر کسی یک چیزی گفت این فرد تحصیلکرده که گفتم توی استانش نفر اول است گفتند آقا جوان تو چرا حرف نمیزنی گفت غصه شما را میخورم گفتند چرا؟ گفت برای اینکه 1-حرفهایتان منطق و دلیل نداشت هیچ کس نگفت به چه دلیل همینطور هر کسی روی خیال خودش یک چیزی بافت بی دلیل حرف زدید 2-مشکلی را که گفتید حل نشد. 3-آبروی افرادی را به ناحق بردید. 4-قیامت خودتان را هم تباه کردید والسلام در را باز کرد و آمد پایین تکان خوردند این جوان کی بود؟ (بله یک جاهایی باید ناله کشید اماناله به کی، کجا، به چه دلیل آدم حرف را باید… اینقدر آمدهاند به من گفتهاند آقای قرائتی بردند خوردند! میگویم میدانم به من بگو کی برد و کی خورد حتی من به بعضی گفتهام سندت را بیاور برویم پیش رئیس اش من میتوانم وقت هم ندارم من وقت ندارم در عین حال یک نیم ساعتی یک ساعتی حداقل یک تلفن میکنم که آقا ایشان میگوید فلانی برده خورده دلیل هم دارد لطفا دلیل هایش را بررسی کنید یک فتوکپی بیاورید ببینیم از کجا نمیشود که فحش داد تهرانیها، کرمانشاهیها، یزدیها، شیرازیها، اصفهانیها، هیمنطور کیلویی مگر میشود به هر کس فحش داد که بعضی ساکتند مرداب سکوت غلط گرداب هرزگی هم غلط هر دو افراط و تفریط است.)
نه تحجر، نه خودباختگی
نه تحجر نه خودباخته هر دو افراط است نه جمود نه جمود نه تحجر، تحجر از حجر است حجر یعنی… تحجر یعنی مثل سنگ است جامد است جمود بعضیها جامد هستند و سنگ نه خودباخته بعضیها هم خودباخته نه روی یک چیزی جامد بنشین یعنی همچین بای…الا و لابد مرغ یک پا دارد نه روی سلیقه خودمان آقا من یک سلیقهای دارم خوب روی سلیقه ات خیلی پافشاری نکن پس اینطور بگویم نه پافشاری نه پافشاری نه پافشاری و جمود و تحجر نه اینکه روی یک چی… نه خود باختگی و از دست دادن ارزشها بعضیها روی یک حرف خودشان خیلی پافشاری میکنند قفل میشوند مثل سنگ بعضیها هم تا یک چیزی را دیدند خود باخته و ارزشها را از دست میدهند مثلا میخواهد نماز بخواند خوب نماز رابطه با خدا یک ارزش است میگوید میبینی، آخر اینجا یک عروسی است! خوب عروسی باشد چطور توی عروسی سیگاری، سیگارش را میکشد چطور توی عروسی هر کسی هرحرفی دارد میزند آنوفت تو میخواهی با خدا حرف بزنی… توی عروسی میبینی دو تا دو تا پنج تا پنج تا همینطور نشستهاند دارند حرف میزنند چطور تو عروسی همه دو تا دوتا توی عروسی با هم حرف میزنند تو هم برو با خدای خودت حرف بزن این نه تا نگاهش به عروسی افتاد خودش را میبازد و ارزشها را از دست میدهد. بعضیها هم تحجر، تحجر هم درست نیست ما داریم در افطاری اگر گروهی سر سفره نشستهاند میخواهند افطار کنند منتظرند شما نماز اول وقت نخوان منتظرند گرسنه شان است برو با آنها افطار کن بعد نمازت را بخوان یعنی روی نماز اول وقت پافشاری نکن به قیمتی که یک مشت مسلمان گرسنگی بکشند ببینید نه پافشاری نه از دست دادن ارزشها هر دو افراط و تفریط است. ما گیر بعضی از مسجدها هستیم بعضی از مسجدها افرادی توی آن میروند که میخواهند تمام مستحبات را انجام بدهند یک عده هم میخواهند جماعت بخوانند و بروند بین دو نماز حمد بخوانید برای فلان مریض «امن یجیب» بخوانید آقا یک استخاره کن آقا یک خواب دیدهام برای من بگو آقا بلند میشود و صحبت میکند آقا تورا به حضرت عباس ول کن اینقدر من را گروگان نگیر دو تا نماز را به جماعت بخوانید بعد از نماز بیائید پهلوی آقا بگوئید استخاره کن اصلا حق نداریم ما استخاره کنیم آقا مسجد مال همه مسلمانها است یکی میخواهد استخاره کند میآید پنج دقیقه وقت آقا را میگیرد این آقایی که وقت آقا را گرفته میشود 200 نفر معطل هستند چه حقی دارد یک نفر بخاطر استخاره خودش یا بخاطر مسالهای که دارد یا بخاطر خوابی که دیده یا بخاطر سوالی که دارد چه حقی دارد یک نفر مزاحم 200 نفر بشود 2 تا نماز را بخوانید با یک دعای ساده بعد از دعا آقا بنشینند هر کس هر حرفی دارد بپرسد هر کسی هم کار ندارد برود.
نه دیکتاتوری، نه هرج و مرج
نه دیکتاتوری نه هرج و مرج هر دو افراط و تفریط است نه دیکتاتوری استبداد نه هرج و مرج. عراق صدام را داشت دیکتاتوری بود الان صدام سقوط کرد ه… هم دیکتاتوری غلط است هم هرج و مرج هر دو غلط است باید دیکتاتور نباشد مردم هم جمع شوند انتخاباتی باشد آراء اکثریت محترم است با حفظ فکر عمومی مردم خوب نه سیاست زدگی نه سیاست زدگی نه سیاست زدایی نه سیاست زدگی نه سیاست زدایی هر دو غلط است سیاست زدگی معنایش اینست که تمام کارهایش رنگ سیاسی دارد همه کاری را رنگ سیاسی به آن میدهند سیاست زدایی هم غلط است که میگوید آقا اینجا حرفی از سیاست نزن ما رفتیم توی یک مسجدی دیدیم همه از آن قدیمیهای مقدسی قرص، پیرمرد عالمی هم بود پیش نمازاش و گفتند توی این مسجد مرگ بر آمریکا نمیگویند میگویند ما آمدهایم نماز بخوانیم حال سیاست نداریم، من رفتم پهلوی آیت الله و پیش نماز گفتم اجازه میدهید من یک ساعت سخنرانی کنم گفت بله، من را میشناخت و لطف کرده من گفتم بسم الله الرحمن الرحیم شما با این که خیلی نماز شب میخوانید، نماز جماعت میخوانید، روزه، قرآن، دعا، خیلی آدم خوبی هستید، اما پنجاه درصد مسلمانید، گفتند چرا؟ گفتم چون قرآن میگوید مرگ بر آمریکا هم بگوئید گفتند کدام آیه گفتم «اشداء علی الکفار» «اشداء لی الکفار» یعنی نسبت به کفار، بخصوص کفاری که میخواهند سر به تن شما نباشد نسبت به آنها شدید باشید، «رحماء بینهم» نسبت به خودتان رحم داشته باشید بعد از «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بعد میفرماید «تریهم رکعا سجدا» رکوع و سجود، شما رکعا هستید یعنی رکوع میکنید، سجدا هستید یعنی سجده میکنید اما مرگ بر آمریکا نمیگوئید و حال آنکه «اشداء علی الکفار» قبل از رکوع وسجود است آیهاش این است «اشداء علی الکفار» بعد میگوید «رحماء بینهم»، بعد میگوید «ترئهم رکعا سجدا»، بنابراین فکر نکنید که مرگ بر آمریکا، ببینید بعضی مسجدها مرگ بر آمریکا نمیگویند این سیاست زدایی است غلط است. اصلا اگر پیغمبر ما همهاش میگفت بنشینید ذکر بگوئید، اصلا دعوا نمیشد امیر المومنین، امام حسین توی خانهاش مینشست، شبی دو لیتر گریه کنند، اصلا جنگی توی کربلا پیش نمیآمد، تمام جنگ هایی که پیش آمد امامان ما را کشتند، برای اینکه امامان ما در کارهای سیاسی دخالت میکردند و گرنه آقا اگر میگفتند یک بنده یا یکی از بچههای پیغمبر توی خانه نشسته و درب را قفل کرده، هر روز قرآن میخواند روزی هم دو لیتر گریه میکند، نه هارون الرشید کاراش داشت نه مامون الرشید کاراش داشت نه معاویه کاراش داشت نه یزید کاراش داشت.
رحمت با دوستان، شدت با دشمنان
اصلا اینکه تمام امامان ما را شهید کردند، پیداست که همه امامان ما مزاحم طاغوتها بودند منصور دوانیقی یک روز آمد لگد زد به زمین گفت چه کنم از دست امام صادق، این امام صادق استخوان است در گلوی من، نمیتوانم قورت اش بدهم، نمیتوانم بیاورم بالا، یعنی ما باید توی گلوی طاغوتها استخوان باشیم، نگذاریم آب خوش از گلویشان پایین برود، «اشداء علی الکفار» جز قرآن است رکوع وسجود هم است شما رکوع و سجود را گرفتید «اشداء علی الکفار» را نگرفتهاید، (خوب، هم آزادی، هم منطق، این را قبلا هم اشاره کردم، هم آزادی، هم اخلاق و منطق، این درست است، دختره میگوید آقا آزادی است، من میخواهم با این قیافه بیایم بیرون، خوب بابا تو با این قیافه میآیی بیرون، شما میدانید اخلاق جامعه فاسد میشود چقدر جوان هرزه به تو نگاه میکند، چقدر حواسها پرت میشود، اصلا جوانی که تو را میبیند، حواس اش پرت میشود، ضربه علمی میخورد، یک جوان اگر تو را نبیند حواس اش جمع است وقتی نگاهش به تو خورد دیگر در تحصیل حواس اش جمع نیست، یک دختر فقیری که تو را میبیند با این لباس آمدی بیرون، خودش آن لباس را ندارد، میدانی چقدر در دلش تلاطم به وجود میآید که این چه لباسی است، من چرا این لباس را ندارم، میدانی دل فقرا را میسوزانی با این قیافه میدانی در تحصیل جوانها اثر میگذاری، میدانی هرزهها و چشمهای هرزهها را به خودت جذب میکنی، آخر اخلاق را فاسد میکنی درست است که آزاد هستی بیایی بیرون، آخر آزادی باید مزاحم اخلاق نباشد، بعضی آزادیها منطقی نیست، ممکن شما نصف شب آزادی توی خانه ات بوق بزنی، خوب من هم آزادم بخوابم، آخه آزادی تو خواب من را از بین میبرد یعنی آزادی همراه با اخلاق و منطق درست است، اگر منطق باشد آزادی نباشد، اخلاق باشد آزادی نباشد، آزادی باشد، اخلاق نباشد، اینها همهاش افراط و تفریط است، ما ظرفیتمان کم است یک مرتبه میچسبیم به آزادی، یک مرتبه میچسبیم به اخلاق، یک مرتبه میچسبیم به سیاست، یک مرتبه فرار میکنیم از سیاست،) «اهدنا الصراط المستقیم» در عبادت، اصلا ماه رمضان، همچین مسجدها پر میشود که دیگر جای برای کسی نیست، بعد از ماه رمضان خلوت، این درست نیست حدیث داریم زمانی میآید که فقط مردم ماه رمضان به مسجدها میروند، یعنی انتقاد میکند، یک بار خانم، آقا روی یک جزء، دو جزء، سه جزء میخواند، یک مرتبه میبینی چهار ماه است یک صفحه قرآن نمیخواند افراط و تفریط است، در قرآن خواندن افراط و تفریط است، صلواتی بفرستید. نه برخورد خشن با متهم، نه برخورد عاطفی درمقابل زبون بازیهایش، هر دو اش افراط و تفریط است، یک متهمی را گرفتند، اگر این متهمی را که گرفتند، شکنجهاش کنند، بگویند متهم است بزنیداش، شکنجه درست نیست، از طرفی هم متهم را گرفتهاند، آقا اشتباه کردهام، من دفعه اولم بود، من نه، من قول میدهم، از آنطرف هم همچین بخاطر گریه اگر خواسته باشیم گوش به حرفش بدهیم آن هم زودباوری است، نه شکنجه، نه گول خوردن اشک، چون هر متهمی گیر کند التماس میکند، خواسته باشیم گوش به حرف التماس بدهیم، خیلی آدمهای سادهای هستیم، خواسته باشیم شکنجه بدهیم خشن هستیم، این «اهدنا الصراط المستقیم»، نه شکنجه، نه تحت تاثیر گریههای قلابی، نه فضا را پلیسی کنیم و به همه سوءزن ببریم، نه خوش باور باشیم و تهدیدات و توطئههای دشمن را نادیده بگیریم بعضی وقتها فضا پلیسی میشود، صدام حکومتش پلیسی بود، ما زمان صدام رفتیم کربلا، با هر عراقی خواستیم حرف بزنیم، گفت: حرف نزن، حرف نزن، هیس، برو، اصلا بزازها میرفتیم بگوئیم پارچه متری چند است، اصلا غیر از یک کلمه پارچه یک کلمه میخواستیم بگوئیم رنگش مس پرید، صدام در مدت حکومتش، حکومت پلیسی بود، زهرشون میرفت، اون فضای پلیسی، افراط است، از طرفی هم با این که میدانیم، انواع توطئهها و تهدیدها است، بیائید بگوئیم اصلا وزارت اطلاعات میخواهیم چه کنیم حراست میخواهیم چه کنیم، بگذار هر جور شد، شد. با بودن این همه توطئه و تهدید خواسته باشیم برخورد اطلاعاتی نداشته باشیم، خیلی آدمهای خل و سادهای هستیم، از طرفی خواسته باشیم فضا را پلیسی کنیم، زندگی که در فضای پلیسی، مرگ از این زندگی بهتر است، «اهدنا الصراط المستقیم» نه فضا را پلیسی کنید،نه همچنان، نه خفقانی باشد که برادر به برادر حرفش را نزند، نه آنقدر خوش باور باشیم که دشمن بیاید توی آستین ما نفوذ کند، نه شایعاتی دروغ نه سکوت، بعضی وقتها شایعه، دروغ پخش میشود، بعضی وقتها هم، بی تفاوت، به ما چه؟ هر چه میخواهد بشود، بشود، این وسط اطلاع رسانی و تیزهوشی، تعادل، نه شایعه، نه افشاگری ضعفهای دستگاهها، به قصد تخریب بعضی وقتها ضعف دستگاهها را میگیرند به قصد تخریب، یکی از استاندارها میگفت که، ما نماینده مجلس توی استان را بردیم جاهای خرابه را نشانش دادیم، که ببین تو نماینده مجلس هستی، اینجا این شهر، اینجا مشکل دارد، اینجا مشکل دارد، توی مجلس از این استان دفاع کن میگفت ما نماینده مجلس را بردیم که مشکلات منطقه را به اون بگوئیم که بلکه توی مجلس دفاع کند نماینده هم رفت درباره بی لیاقتی استاندار سخنرانی کرد، این استانداری که، چنین است، چنان است میگفت من رفتم در، مثل این که من به دکتر میگویم آقا مریضم، فوری ایشان هم میگوید پشت سر یک آخوندی نماز میخوانید که مریض، چنین، چنان، بابا من، دکتری درد را به شما گفتم که نسخه بدهی، درد را به شما نگفتم که بروی مسجد آبروی من را بریزی، بعضیها به قصد تخریب افشاگری میکنند، نقاط ضعف مسئولین را، بعضیها هم بخاطر اینکه نونشان آجر نشود، مقامات بالا ناراحت نشوند، اصلا ساکت ساکتند، همهاش، نه پافشاری نه عقب نشینی، حد وسط.
نه سختگیری، نه سهل انگاری
نه سختگیری نه سهل انگاری حد وسط نه سختگیری نه سهل انگاری حد وسط نه از بدیها دفاع کنیم نه تخلفات را نادیده بگیریم حد وسط. نه همه را خودی بدانیم نه هر کس یک درس… یک درصد با من تطبیق نمیکند 99% با من است فقط چون یک چیزش را من خوشم نمیآید میگویم نه این را راه ندهید این خودی نیست بعضیها همه را خودی میدانند بعضیها حتی بخاطر یک سلیقه شخصی خودیها را هم بیگانه میدانند افراط و تفریط توی مسائل سیاسی اه اه اه!! من انشاالله اگر خدا عمرم بدهد اینرا یک کتابش خواهم کرد اسلام مکتب اعتدال است هر چه میبینیم اکثرش یا تند میروند یا کند میروند یا همه را خودی میدانند یا خودیها را هم بیگانه میدانند «کن مقدرا و لاتکن مقطرا» کارهایت را اندازهگیری کن ولخرجی نکن «کن سمحا و لاتکن مبذرا» بریز و بپاش هم درست نیست قرآن یک آیه داریم میگوید که «ان المبذرین کان اخوان الشیاطین» آنهایی که ولخرجی میکنند توی پول خرج کردن افراطی هستند اینها برادر شیطان هستند شیطان چه میکند؟ شیطان کینه بوجود میآورد «یرید الشیطان ان یوقع بینکم»… عربی هایی که میخوانم آیه قرآن است «یرید الشیطان» شیطان اراده میکند «ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء» شیطان ایجاد کینه میکند یک کسی هم که بریز و بپاش میکند ایجاد کینه میکند. «بین القسوة و الرافة» حضرت میفرماید به استاندار میگوید اگر خواسته باشی حکومت داری کنی در امور سیاسی، اجتماعی، مدیریت بین قسوت و رافت یعنی جایی باید قساوت داشته باشی سنگدل باشی رحم نکنی یک جا هم باید رافت داشته باشی در مواردی رافت در مواردی قاطعیت همهاش قاطعیت هیچ رحم به هیچکس نکنی. در اخلاق هم داریم اگر بگویند آقا این را ول کن آبی از این گرم نمیشود اگر فامیل از تو مایوس بشوند طردت میکنند اگر هر کس هم مشکل دارد افتاد روی شما از آنطرف هم خفه ات میکند باید یک جوری برخورد کرد که اگر حرف منطقی دارد راحت بیاید بزند اگر هم لوس بازی میکند بگوید من ایشان رک حرف میزند برویم پهلویش ما را مینشاند میگذارد کنار موتورمان را میگذارد پائین نه چنان قاطع باشید که هیچکس به شماها… همه مردم نسبت به شما نا امید بشوند که بگویند اینرا ول کن جان به ملک الموت نمیدهد بعضیها میگویند اینرا ول کن در این را خط بکش از این آبی گرم نمیشود نباید آدم توی جامعه طوری برخورد کند که مردم از او مایوس بشوند نه اینقدر شل باشد که هر لوس و حقه بازی بتواند با گریه و قسم با زبان بازی بتواند جیب اینرا را خالی کند «دعوالینهم» یعنی برخورد کن با اینها «بین القسوة و الرأفة» قساوت رافت یعنی یک جایی سنگدلی میخواهد یک جایی رافت میخواهد. زن و بچه چی؟
اعتدال در روابط خانوادگی
بعضیها در زن داری و بچه داری افراط و تفریط میکنند هر روز 2 بعداز ظهر میآید تا ساعت 11 با خانمش حرف میزند شبی 9 ساعت چی چی میگوئید بعضیها هم زن شان را میگذارند کنار آخر شب میآیند صبح ساعت 6 میرود ساعت 11 شب میآید اصلا نمیرسد 10 دقیقه با خانمش حرف بزند افراط و تفریط. نه ی… نه شبی9 ساعت حرف بزن نه شبی 10 دقیقه محل نگذارد افراط و تفریط. حدیث داریم «لاتجعل اکثر شغلک باهلک و ولدک» همه وقتت را صرف زن و بچه نکن خوب تو مطالعه نداری خوب شبی یک ربع هم مطالعه کن آخر این مخ ات هم چیزی است شبی یک ربع به مخ ات برس همینطور که به معده میرسی به مسواک میرسی به زلفت میرسی به لباسها و اتو میرسی به مخ ات هم برس دیگر دیپلم سواد نیست دیگر لیسانس سواد نیست نداشتن اش زشت است داشتن اش هم افتخار نیست بنده پیراهن دارم خوب داری که داری دیپلم مثل پیراهن است نداشتن اش زشت است داشتنش که افتخار نیست لیسانس هم مثل دندان است… دندان دارم خوب چی چی میخوری؟ آدم که لیسانس گرفت مثل آدمی است که دندانهایش درآمده حالا تازه اول مطالعهاش است حتما هفتهای یک کتاب جوانهای ما تصمیم بگیرند مطالعه کنند حتما هفتهای یک کتاب مطالعه کنند طلبههای ما باید مطالعه کنند دانشجوهای ما باید مطالعه کنند حجه الاسلام باید مطالعه کند استاد دانشگاه باید… همه باید مطالعه کنند. حدیث داریم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود اگر یک شب علم من زیاد نشود و من بخوابم آن شب برای من مبارک نیست امام صادق (علیه السلام) فرمود اگر هر هفته علوم ما زیاد نشود ما به روغن سوزی میافتیم «لنفعد ما عندنا» خدا به پیغمبرش میگوید فکر نکنی «من لدنا علما» حالا که علم تو لدنی است فارغ التحصیل هستی «و قل رب زدنی علما» اصلا کلمه فارغ التحصیل به کسی نگویید انسان هیچوقت از تحصیل فارغ نمیشود حتی بعضی کتابها را باید دوبار سه بار خواند بعضی کتابهای خوب را باید دوسه بار خواند ما باید با علم تنفس کنیم با چیز یادگرفتن تنفس کنیم فضای ما باید فضای آموزشی باشد هفتهای یک کتاب مطالعه کنید «رجال لاتلهیهم» قرآن تعریف میکند میگوید بعضی بازاریها چه بازاریهای خوبی هستند تا قدقامت الصلوة را شنیدند مغازه را میبندند میروند نماز.
اعتدال در عبادت و تجارت
«رجال» اینها مردهایی هستند «لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» تجارت و دادو ستد اینها را از نماز غافل نمیکند «من بالغ فی خصومة اثم» حدیث داریم اگر با کسی بد شدی منتهی بیش از اندازه بد شدی این گناه میکنی با کسی هم بد شدی این مقداری هم که بد شدی خوب خوبی اش را هم بگو داشتند حضرت عیسی (علیه السلام) ظاهرا بود داشتند میرفتند با گروهی سگ مردهای را دیدند یکی گفت اه! چقدر رنگش بد است یکی گفت چه بوی بدی دارد یکی گفت چقدر زشت است حضرت فرمود خوب دندانهای سفیدی هم دارد خوب یکی هم خوبی اش را بگوید چرا همه بدی اش را میگویند (من بالغ) بعضیها که با کسی بد هستند ولش کن نکبت بدبخت خاک توی سر بابا چته «و من قصر فیها ظلم» اگر کسی عیبها را هم ندید این هم به خودش ظلم کرده «واسع بینکم فی لحظه و نذره» حضرت به قاضی میگوید اگر دو نفر آمدند پهلوی تو معتدل باش یک کسی ی…ب…یک ربع نگاهش نکنی نکنی کسی یک دقیق در نگاهت تقسیم کن در نگاهت تقسیم کن مساوات بین ما «فی لحظه و نظره» لحظهها و نگاه هایت را باید تقسیم کنی «ینظر الی ذا و الی ذا بالسویة» یک نگاه به این طرف کن یک نگاه به آنطرف کن مساوی در نگاه عدالت الله اکبر چه دینی داریم چه دینی داریم در نگاه عدالت در غذا در ساختمان اگر کسی ساختمان که میسازد میگوید یک جوری بسازم که هر کس آمد بگوید عجب ساختمانی این ساختمان روز قیامت باعث گرفتاری او میشود ساختمانی که افکار را به خودش جلب میکند. قیافهای درست کنی که مردم به تو نگاه کنند مشکل داری روز قیامت لباس شهرت میدانید حرام است لباس شهرت یعنی یک کسی یک لباسی بپوشد که این لباس توی جامعه رسم نیست همه بگویند اه! این چه لباسی است ببین آن را… اگر کسی یک حرکتی بکند که رسم نیست و مردم را به خودش توجه کند همین گناه است باید یک جوری باشیم جامعه معتدل باشد یعنی همینطور که کسی رانندگی میگوید برق او را نگیرد که این کی بود همین..ط.. همه مردم یک جور باشند یعنی به هم بخورند حرکتهای نامیزان ناموزون که فضای جامعه را یا پلیسی میکند یا شهوتی میکند یا ضداخلاق میکند یا هتاک زیاد یا قساوت سنگین هر یک از اینها که تعادلش از هم بپاشد جامعه متلاشی میشود «اهدنا الصراط المستقیم». خدایا هر چه کج رفتهایم در کل عمرمان گذشتههای ما را ببخش و بیامرز. با قدرت غیبی با امدادهای غیبی با بینش و بصیرت و علم و ام… امداد الهی دستمان را بگیر از این به بعد تا آخر عمر خودمان نسل مان جامعه مان همه در راه مستقیم باشیم. «و السلام علیکم و رحمةالله»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 181