responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 181
بسم الله الرحمن الرحیم
 الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهله بیته الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

این آیه را هم با هم بخوانیم «اهدنا الصراط السمتقیم» خدایا ما رابه راه مستقیم هدایت کن راه مستقیم چیه؟ راه مستقیم «صراط الذین انعمت علیهم» راه مستقیم راه کسانی است که مورد لطف خاص تو قرار گرفتند مثل انبیاء و اوصیاء و شهدا «غیرالمغضوب» جزو غضب شده‏ها نشویم یکوقت «والضالین» جزو ضالین و منحرفین نباشیم نه غضب شده نه منحرف راه «انعمت علیهم…» راه مستقیم نه افراط و نه تفریط. موضوع امسال ماه رمضان 82 ما بحثی بود که توی جامعه ما خیلی افراط و تفریط می‏بینیم افراط و تفریط زیاد است دو تا عمه دارد یکی اش را 20 بار می‏رود می‏بیند یکی اش را هیچی دو تا پسرعمو دارد با یکی هر روز تلفنی حرف می‏زند با دیگری قهر است درسهایش، یک درسهایش خوب است یک درسهایش تجدید می‏شود رفت و آمدها گفتن‏ها شنیدن‌ها عروسی‏ها جشن‏ها خنده‏ها گریه‏ها همه‏اش افراط و تفریط است یعنی خیلی هایش ما در جستجوی راه مستقیم در جستجوی راه مستقیم.

نه مرداب سکوت، نه گرداب هرزگی

راه مستقیم راه عدل و اعتدال راهی که نه در آن افراط هست نه تفریط نه تندروی نه کندروی حالا نمونه‏ها. نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی و هتاکی بعضی‏ها ساکت اصلا انگار مرده‏اند حدیث داریم کسی که عیبی را ببیند با قلبش با زبانش با دست و قدرتش باید جلوی فساد را بگیرد اگر از کنار عیب حرکت کرد نه زبانش چیزی گفت نه دست و پایش کاری کرد نه حتی قلبش تکان خورد که چرا این هست این «فهمومیت» منتهی «بین الاحیاء» مرده منتهی بین زنده‏ها چون دو رقم مرده داریم مرده عمودی مرده افقی مرده‏های افقی همین هایی هستند که می‏روند سر قبرستان اینها را دفن می‏کنند اینها مرده افقی هستند مرده عمودی یعنی سیخکی توی مردم راه می‏رود اما هیچ خاصیتی ندارد «فهو میت بین الاحیاء» حدیث است اینکه می‏گویم حدیث است «میت» یعنی مرده است «بین الاحیاء» بین زنده‏ها مرده است ولی بین زنده‏ها تاب می‏خورد یعنی مرده، افقی است یا عمودی؟ عمودی است انسان باید نه مرداب سکوت نه گرداب هرزگی بعضی‏ها توی مرداب سکوت هستند هرچه به او می‏گویی همینطور نگاه می‏کند سیب زمینی بی رگ و بی خاصیت البته بی خاصیت نیست بی رگ بعضی مرداب سکوت بعضی هم خیلی هرزه و هتاک همینطور زبانش را باز می‏کند هر چیزی به هر کسی بگوید می‏گوید بی در و پیکر جالب اینست بعضی حرف‏ها اصلاح نمی‏شودها! مثلا فرض کنید یک مشکلی دارد، دارد فحش می‏دهد به این گروه به آن گروه خوب ببخشید آقا شما این حرفهایی که زدی مشکل هم حل شد؟ یا آخرت خودت را از بین بردی با این بیانهایی که تو کردی آبروی مسلمانی را ریختی یک مشکل حل نشد 2 قیامت خودت را هم تباه کردی.
 خیلی خوشم آمد از کسانی که در استان مهم که دارد از استانهای بزرگ ایران است در استان نفر اول است از نظر علمی در استان نفر اول است از نظر علمی استان بزرگ خیلی از نظر فکر و هوش بالاست توی تاکسی نشسته بود یک مساله‏ای پیش آمد همه افراد تاکسی چرت و پرت گفتند یکی گفت مال صدا و سیماست یکی گفت مال آخوندهاست یکی گفت مال دولت است یکی گفت مال بازاریها است یکی گفت مال اداره ایی هاست هر کسی یک چیزی گفت این فرد تحصیلکرده که گفتم توی استانش نفر اول است گفتند آقا جوان تو چرا حرف نمی‏زنی گفت غصه شما را می‏خورم گفتند چرا؟ گفت برای اینکه 1-حرفهایتان منطق و دلیل نداشت هیچ کس نگفت به چه دلیل همینطور هر کسی روی خیال خودش یک چیزی بافت بی دلیل حرف زدید 2-مشکلی را که گفتید حل نشد. 3-آبروی افرادی را به ناحق بردید. 4-قیامت خودتان را هم تباه کردید والسلام در را باز کرد و آمد پایین تکان خوردند این جوان کی بود؟ (بله یک جاهایی باید ناله کشید اماناله به کی، کجا، به چه دلیل آدم حرف را باید… اینقدر آمده‏اند به من گفته‏اند آقای قرائتی بردند خوردند! می‏گویم می‏دانم به من بگو کی برد و کی خورد حتی من به بعضی گفته‏ام سندت را بیاور برویم پیش رئیس اش من می‏توانم وقت هم ندارم من وقت ندارم در عین حال یک نیم ساعتی یک ساعتی حداقل یک تلفن می‏کنم که آقا ایشان می‏گوید فلانی برده خورده دلیل هم دارد لطفا دلیل هایش را بررسی کنید یک فتوکپی بیاورید ببینیم از کجا نمی‏شود که فحش داد تهرانی‌ها، کرمانشاهی‌ها، یزدی‌ها، شیرازی‌ها، اصفهانی‌ها، هیمنطور کیلویی مگر می‏شود به هر کس فحش داد که بعضی ساکتند مرداب سکوت غلط گرداب هرزگی هم غلط هر دو افراط و تفریط است.)

نه تحجر، نه خودباختگی

نه تحجر نه خودباخته هر دو افراط است نه جمود نه جمود نه تحجر، تحجر از حجر است حجر یعنی… تحجر یعنی مثل سنگ است جامد است جمود بعضی‏ها جامد هستند و سنگ نه خودباخته بعضی‏ها هم خودباخته نه روی یک چیزی جامد بنشین یعنی همچین بای…الا و لابد مرغ یک پا دارد نه روی سلیقه خودمان آقا من یک سلیقه‏ای دارم خوب روی سلیقه ات خیلی پافشاری نکن پس اینطور بگویم نه پافشاری نه پافشاری نه پافشاری و جمود و تحجر نه اینکه روی یک چی… نه خود باختگی و از دست دادن ارزشها بعضی‏ها روی یک حرف خودشان خیلی پافشاری می‏کنند قفل می‏شوند مثل سنگ بعضی‏ها هم تا یک چیزی را دیدند خود باخته و ارزشها را از دست می‏دهند مثلا می‏خواهد نماز بخواند خوب نماز رابطه با خدا یک ارزش است می‏گوید می‏بینی، آخر اینجا یک عروسی است! خوب عروسی باشد چطور توی عروسی سیگاری، سیگارش را می‏کشد چطور توی عروسی هر کسی هرحرفی دارد می‏زند آنوفت تو می‏خواهی با خدا حرف بزنی… توی عروسی می‏بینی دو تا دو تا پنج تا پنج تا همینطور نشسته‏اند دارند حرف می‏زنند چطور تو عروسی همه دو تا دوتا توی عروسی با هم حرف می‏زنند تو هم برو با خدای خودت حرف بزن این نه تا نگاهش به عروسی افتاد خودش را می‏بازد و ارزشها را از دست می‏دهد.
 بعضی‏ها هم تحجر، تحجر هم درست نیست ما داریم در افطاری اگر گروهی سر سفره نشسته‏اند می‏خواهند افطار کنند منتظرند شما نماز اول وقت نخوان منتظرند گرسنه شان است برو با آنها افطار کن بعد نمازت را بخوان یعنی روی نماز اول وقت پافشاری نکن به قیمتی که یک مشت مسلمان گرسنگی بکشند ببینید نه پافشاری نه از دست دادن ارزشها هر دو افراط و تفریط است. ما گیر بعضی از مسجدها هستیم بعضی از مسجدها افرادی توی آن می‏روند که می‏خواهند تمام مستحبات را انجام بدهند یک عده هم می‏خواهند جماعت بخوانند و بروند بین دو نماز حمد بخوانید برای فلان مریض «امن یجیب» بخوانید آقا یک استخاره کن آقا یک خواب دیده‏ام برای من بگو آقا بلند می‏شود و صحبت می‏کند آقا تورا به حضرت عباس ول کن اینقدر من را گروگان نگیر دو تا نماز را به جماعت بخوانید بعد از نماز بیائید پهلوی آقا بگوئید استخاره کن اصلا حق نداریم ما استخاره کنیم آقا مسجد مال همه مسلمانها است یکی می‏خواهد استخاره کند می‏آید پنج دقیقه وقت آقا را می‏گیرد این آقایی که وقت آقا را گرفته می‏شود 200 نفر معطل هستند چه حقی دارد یک نفر بخاطر استخاره خودش یا بخاطر مساله‏ای که دارد یا بخاطر خوابی که دیده یا بخاطر سوالی که دارد چه حقی دارد یک نفر مزاحم 200 نفر بشود 2 تا نماز را بخوانید با یک دعای ساده بعد از دعا آقا بنشینند هر کس هر حرفی دارد بپرسد هر کسی هم کار ندارد برود.

 نه دیکتاتوری، نه هرج و مرج

 نه دیکتاتوری نه هرج و مرج هر دو افراط و تفریط است نه دیکتاتوری استبداد نه هرج و مرج. عراق صدام را داشت دیکتاتوری بود الان صدام سقوط کرد ه… هم دیکتاتوری غلط است هم هرج و مرج هر دو غلط است باید دیکتاتور نباشد مردم هم جمع شوند انتخاباتی باشد آراء اکثریت محترم است با حفظ فکر عمومی مردم خوب نه سیاست زدگی نه سیاست زدگی نه سیاست زدایی نه سیاست زدگی نه سیاست زدایی هر دو غلط است سیاست زدگی معنایش اینست که تمام کارهایش رنگ سیاسی دارد همه کاری را رنگ سیاسی به آن می‏دهند سیاست زدایی هم غلط است که می‏گوید آقا اینجا حرفی از سیاست نزن ما رفتیم توی یک مسجدی دیدیم همه از آن قدیمیهای مقدسی قرص، پیرمرد عالمی هم بود پیش نمازاش و گفتند توی این مسجد مرگ بر آمریکا نمی‏گویند می‏گویند ما آمده‏ایم نماز بخوانیم حال سیاست نداریم، من رفتم پهلوی آیت الله و پیش نماز گفتم اجازه می‏دهید من یک ساعت سخنرانی کنم گفت بله، من را می‏شناخت و لطف کرده من گفتم بسم الله الرحمن الرحیم شما با این که خیلی نماز شب می‏خوانید، نماز جماعت می‏خوانید، روزه، قرآن، دعا، خیلی آدم خوبی هستید، اما پنجاه درصد مسلمانید، گفتند چرا؟ گفتم چون قرآن می‏گوید مرگ بر آمریکا هم بگوئید گفتند کدام آیه گفتم «اشداء علی الکفار» «اشداء لی الکفار» یعنی نسبت به کفار، بخصوص کفاری که می‏خواهند سر به تن شما نباشد نسبت به آنها شدید باشید، «رحماء بینهم» نسبت به خودتان رحم داشته باشید بعد از «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بعد می‏فرماید «تریهم رکعا سجدا» رکوع و سجود، شما رکعا هستید یعنی رکوع می‏کنید، سجدا هستید یعنی سجده می‏کنید اما مرگ بر آمریکا نمی‏گوئید و حال آنکه «اشداء علی الکفار» قبل از رکوع وسجود است آیه‏اش این است «اشداء علی الکفار» بعد می‏گوید «رحماء بینهم»، بعد می‏گوید «ترئهم رکعا سجدا»، بنابراین فکر نکنید که مرگ بر آمریکا، ببینید بعضی مسجدها مرگ بر آمریکا نمی‏گویند این سیاست زدایی است غلط است.
 اصلا اگر پیغمبر ما همه‏اش می‏گفت بنشینید ذکر بگوئید، اصلا دعوا نمی‏شد امیر المومنین، امام حسین توی خانه‏اش می‏نشست، شبی دو لیتر گریه کنند، اصلا جنگی توی کربلا پیش نمی‏آمد، تمام جنگ هایی که پیش آمد امامان ما را کشتند، برای اینکه امامان ما در کارهای سیاسی دخالت می‏کردند و گرنه آقا اگر می‏گفتند یک بنده یا یکی از بچه‏های پیغمبر توی خانه نشسته و درب را قفل کرده، هر روز قرآن می‏خواند روزی هم دو لیتر گریه می‏کند، نه هارون الرشید کاراش داشت نه مامون الرشید کاراش داشت نه معاویه کاراش داشت نه یزید کاراش داشت.

رحمت با دوستان، شدت با دشمنان

اصلا اینکه تمام امامان ما را شهید کردند، پیداست که همه امامان ما مزاحم طاغوت‏ها بودند منصور دوانیقی یک روز آمد لگد زد به زمین گفت چه کنم از دست امام صادق، این امام صادق استخوان است در گلوی من، نمی‏توانم قورت اش بدهم، نمی‏توانم بیاورم بالا، یعنی ما باید توی گلوی طاغوت‏ها استخوان باشیم، نگذاریم آب خوش از گلویشان پایین برود، «اشداء علی الکفار» جز قرآن است رکوع وسجود هم است شما رکوع و سجود را گرفتید «اشداء علی الکفار» را نگرفته‏اید، (خوب، هم آزادی، هم منطق، این را قبلا هم اشاره کردم، هم آزادی، هم اخلاق و منطق، این درست است، دختره می‏گوید آقا آزادی است، من می‏خواهم با این قیافه بیایم بیرون، خوب بابا تو با این قیافه می‏آیی بیرون، شما می‏دانید اخلاق جامعه فاسد می‏شود چقدر جوان هرزه به تو نگاه می‏کند، چقدر حواسها پرت می‏شود، اصلا جوانی که تو را می‏بیند، حواس اش پرت می‏شود، ضربه علمی می‏خورد، یک جوان اگر تو را نبیند حواس اش جمع است وقتی نگاهش به تو خورد دیگر در تحصیل حواس اش جمع نیست، یک دختر فقیری که تو را می‏بیند با این لباس آمدی بیرون، خودش آن لباس را ندارد، میدانی چقدر در دلش تلاطم به وجود می‏آید که این چه لباسی است، من چرا این لباس را ندارم، می‏دانی دل فقرا را می‏سوزانی با این قیافه می‏دانی در تحصیل جوانها اثر می‏گذاری، می‏دانی هرزه‏ها و چشم‏های هرزه‏ها را به خودت جذب می‏کنی، آخر اخلاق را فاسد می‏کنی درست است که آزاد هستی بیایی بیرون، آخر آزادی باید مزاحم اخلاق نباشد، بعضی آزادیها منطقی نیست، ممکن شما نصف شب آزادی توی خانه ات بوق بزنی، خوب من هم آزادم بخوابم، آخه آزادی تو خواب من را از بین می‏برد یعنی آزادی همراه با اخلاق و منطق درست است، اگر منطق باشد آزادی نباشد، اخلاق باشد آزادی نباشد، آزادی باشد، اخلاق نباشد، اینها همه‏اش افراط و تفریط است، ما ظرفیتمان کم است یک مرتبه می‏چسبیم به آزادی، یک مرتبه می‏چسبیم به اخلاق، یک مرتبه می‏چسبیم به سیاست، یک مرتبه فرار می‏کنیم از سیاست،) «اهدنا الصراط المستقیم» در عبادت، اصلا ماه رمضان، همچین مسجدها پر می‏شود که دیگر جای برای کسی نیست، بعد از ماه رمضان خلوت، این درست نیست حدیث داریم زمانی می‏آید که فقط مردم ماه رمضان به مسجدها می‏روند، یعنی انتقاد می‏کند، یک بار خانم، آقا روی یک جزء، دو جزء، سه جزء می‏خواند، یک مرتبه می‏بینی چهار ماه است یک صفحه قرآن نمی‏خواند افراط و تفریط است، در قرآن خواندن افراط و تفریط است، صلواتی بفرستید.
 نه برخورد خشن با متهم، نه برخورد عاطفی درمقابل زبون بازیهایش، هر دو اش افراط و تفریط است، یک متهمی را گرفتند، اگر این متهمی را که گرفتند، شکنجه‏اش کنند، بگویند متهم است بزنیداش، شکنجه درست نیست، از طرفی هم متهم را گرفته‏اند، آقا اشتباه کرده‏ام، من دفعه اولم بود، من نه، من قول می‏دهم، از آنطرف هم همچین بخاطر گریه اگر خواسته باشیم گوش به حرفش بدهیم آن هم زودباوری است، نه شکنجه، نه گول خوردن اشک، چون هر متهمی گیر کند التماس می‏کند، خواسته باشیم گوش به حرف التماس بدهیم، خیلی آدمهای ساده‏ای هستیم، خواسته باشیم شکنجه بدهیم خشن هستیم، این «اهدنا الصراط المستقیم»، نه شکنجه، نه تحت تاثیر گریه‏های قلابی، نه فضا را پلیسی کنیم و به همه سوءزن ببریم، نه خوش باور باشیم و تهدیدات و توطئه‏های دشمن را نادیده بگیریم بعضی وقتها فضا پلیسی می‏شود، صدام حکومتش پلیسی بود، ما زمان صدام رفتیم کربلا، با هر عراقی خواستیم حرف بزنیم، گفت: حرف نزن، حرف نزن، هیس، برو، اصلا بزازها می‏رفتیم بگوئیم پارچه متری چند است، اصلا غیر از یک کلمه پارچه یک کلمه می‏خواستیم بگوئیم رنگش مس پرید، صدام در مدت حکومتش، حکومت پلیسی بود، زهرشون می‏رفت، اون فضای پلیسی، افراط است، از طرفی هم با این که می‏دانیم، انواع توطئه‏ها و تهدیدها است، بیائید بگوئیم اصلا وزارت اطلاعات می‏خواهیم چه کنیم حراست می‏خواهیم چه کنیم، بگذار هر جور شد، شد. با بودن این همه توطئه و تهدید خواسته باشیم برخورد اطلاعاتی نداشته باشیم، خیلی آدمهای خل و ساده‏ای هستیم، از طرفی خواسته باشیم فضا را پلیسی کنیم، زندگی که در فضای پلیسی، مرگ از این زندگی بهتر است، «اهدنا الصراط المستقیم» نه فضا را پلیسی کنید،نه همچنان، نه خفقانی باشد که برادر به برادر حرفش را نزند، نه آنقدر خوش باور باشیم که دشمن بیاید توی آستین ما نفوذ کند، نه شایعاتی دروغ نه سکوت، بعضی وقتها شایعه، دروغ پخش می‏شود، بعضی وقتها هم، بی تفاوت، به ما چه؟ هر چه می‏خواهد بشود، بشود، این وسط اطلاع رسانی و تیزهوشی، تعادل، نه شایعه، نه افشاگری ضعفهای دستگاهها، به قصد تخریب بعضی وقتها ضعف دستگاهها را می‏گیرند به قصد تخریب، یکی از استاندارها می‏گفت که، ما نماینده مجلس توی استان را بردیم جاهای خرابه را نشانش دادیم، که ببین تو نماینده مجلس هستی، اینجا این شهر، اینجا مشکل دارد، اینجا مشکل دارد، توی مجلس از این استان دفاع کن می‏گفت ما نماینده مجلس را بردیم که مشکلات منطقه را به اون بگوئیم که بلکه توی مجلس دفاع کند نماینده هم رفت درباره بی لیاقتی استاندار سخنرانی کرد، این استانداری که، چنین است، چنان است می‏گفت من رفتم در، مثل این که من به دکتر می‏گویم آقا مریضم، فوری ایشان هم می‏گوید پشت سر یک آخوندی نماز می‏خوانید که مریض، چنین، چنان، بابا من، دکتری درد را به شما گفتم که نسخه بدهی، درد را به شما نگفتم که بروی مسجد آبروی من را بریزی، بعضی‏ها به قصد تخریب افشاگری می‏کنند، نقاط ضعف مسئولین را، بعضی‏ها هم بخاطر اینکه نونشان آجر نشود، مقامات بالا ناراحت نشوند، اصلا ساکت ساکتند، همه‏اش، نه پافشاری نه عقب نشینی، حد وسط.

نه سخت‏گیری، نه سهل انگاری‏

نه سخت‏گیری نه سهل انگاری حد وسط نه سخت‏گیری نه سهل انگاری حد وسط نه از بدیها دفاع کنیم نه تخلفات را نادیده بگیریم حد وسط. نه همه را خودی بدانیم نه هر کس یک درس… یک درصد با من تطبیق نمی‏کند 99% با من است فقط چون یک چیزش را من خوشم نمی‏آید می‏گویم نه این را راه ندهید این خودی نیست بعضی‏ها همه را خودی می‏دانند بعضی‏ها حتی بخاطر یک سلیقه شخصی خودیها را هم بیگانه می‏دانند افراط و تفریط توی مسائل سیاسی اه اه اه!! من انشاالله اگر خدا عمرم بدهد اینرا یک کتابش خواهم کرد اسلام مکتب اعتدال است هر چه می‏بینیم اکثرش یا تند می‏روند یا کند می‏روند یا همه را خودی می‏دانند یا خودیها را هم بیگانه می‏دانند «کن مقدرا و لاتکن مقطرا» کارهایت را اندازه‏گیری کن ولخرجی نکن «کن سمحا و لاتکن مبذرا» بریز و بپاش هم درست نیست قرآن یک آیه داریم می‏گوید که «ان المبذرین کان اخوان الشیاطین» آنهایی که ولخرجی می‏کنند توی پول خرج کردن افراطی هستند اینها برادر شیطان هستند شیطان چه می‏کند؟ شیطان کینه بوجود می‏آورد «یرید الشیطان ان یوقع بینکم»… عربی هایی که می‏خوانم آیه قرآن است «یرید الشیطان» شیطان اراده می‏کند «ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء» شیطان ایجاد کینه می‏کند یک کسی هم که بریز و بپاش می‏کند ایجاد کینه می‏کند. «بین القسوة و الرافة» حضرت می‏فرماید به استاندار می‏گوید اگر خواسته باشی حکومت داری کنی در امور سیاسی، اجتماعی، مدیریت بین قسوت و رافت یعنی جایی باید قساوت داشته باشی سنگدل باشی رحم نکنی یک جا هم باید رافت داشته باشی در مواردی رافت در مواردی قاطعیت همه‏اش قاطعیت هیچ رحم به هیچکس نکنی. در اخلاق هم داریم اگر بگویند آقا این را ول کن آبی از این گرم نمی‏شود اگر فامیل از تو مایوس بشوند طردت می‏کنند اگر هر کس هم مشکل دارد افتاد روی شما از آنطرف هم خفه ات می‏کند باید یک جوری برخورد کرد که اگر حرف منطقی دارد راحت بیاید بزند اگر هم لوس بازی می‏کند بگوید من ایشان رک حرف می‏زند برویم پهلویش ما را می‏نشاند می‏گذارد کنار موتورمان را می‏گذارد پائین نه چنان قاطع باشید که هیچکس به شماها… همه مردم نسبت به شما نا امید بشوند که بگویند اینرا ول کن جان به ملک الموت نمی‏دهد بعضی‏ها می‏گویند اینرا ول کن در این را خط بکش از این آبی گرم نمی‏شود نباید آدم توی جامعه طوری برخورد کند که مردم از او مایوس بشوند نه اینقدر شل باشد که هر لوس و حقه بازی بتواند با گریه و قسم با زبان بازی بتواند جیب اینرا را خالی کند «دعوالینهم» یعنی برخورد کن با اینها «بین القسوة و الرأفة» قساوت رافت یعنی یک جایی سنگدلی می‏خواهد یک جایی رافت می‏خواهد. زن و بچه چی؟

اعتدال در روابط خانوادگی

بعضی‏ها در زن داری و بچه داری افراط و تفریط می‏کنند هر روز 2 بعداز ظهر می‏آید تا ساعت 11 با خانمش حرف می‏زند شبی 9 ساعت چی چی می‏گوئید بعضی‏ها هم زن شان را می‏گذارند کنار آخر شب می‏آیند صبح ساعت 6 می‏رود ساعت 11 شب می‏آید اصلا نمی‏رسد 10 دقیقه با خانمش حرف بزند افراط و تفریط. نه ی… نه شبی‏9 ساعت حرف بزن نه شبی 10 دقیقه محل نگذارد افراط و تفریط. حدیث داریم «لاتجعل اکثر شغلک باهلک و ولدک» همه وقتت را صرف زن و بچه نکن خوب تو مطالعه نداری خوب شبی یک ربع هم مطالعه کن آخر این مخ ات هم چیزی است شبی یک ربع به مخ ات برس همینطور که به معده می‏رسی به مسواک می‏رسی به زلفت می‏رسی به لباسها و اتو می‏رسی به مخ ات هم برس دیگر دیپلم سواد نیست دیگر لیسانس سواد نیست نداشتن اش زشت است داشتن اش هم افتخار نیست بنده پیراهن دارم خوب داری که داری دیپلم مثل پیراهن است نداشتن اش زشت است داشتنش که افتخار نیست لیسانس هم مثل دندان است… دندان دارم خوب چی چی می‏خوری؟ آدم که لیسانس گرفت مثل آدمی است که دندانهایش درآمده حالا تازه اول مطالعه‏اش است حتما هفته‏ای یک کتاب جوانهای ما تصمیم بگیرند مطالعه کنند حتما هفته‏ای یک کتاب مطالعه کنند طلبه‏های ما باید مطالعه کنند دانشجوهای ما باید مطالعه کنند حجه الاسلام باید مطالعه کند استاد دانشگاه باید… همه باید مطالعه کنند. حدیث داریم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود اگر یک شب علم من زیاد نشود و من بخوابم آن شب برای من مبارک نیست امام صادق (علیه السلام) فرمود اگر هر هفته علوم ما زیاد نشود ما به روغن سوزی می‏افتیم «لنفعد ما عندنا» خدا به پیغمبرش می‏گوید فکر نکنی «من لدنا علما» حالا که علم تو لدنی است فارغ التحصیل هستی «و قل رب زدنی علما» اصلا کلمه فارغ التحصیل به کسی نگویید انسان هیچوقت از تحصیل فارغ نمی‏شود حتی بعضی کتابها را باید دوبار سه بار خواند بعضی کتابهای خوب را باید دوسه بار خواند ما باید با علم تنفس کنیم با چیز یادگرفتن تنفس کنیم فضای ما باید فضای آموزشی باشد هفته‏ای یک کتاب مطالعه کنید «رجال لاتلهیهم» قرآن تعریف می‏کند می‏گوید بعضی بازاری‌ها چه بازاری‌های خوبی هستند تا قدقامت الصلوة را شنیدند مغازه را می‏بندند می‏روند نماز.

اعتدال در عبادت و تجارت

«رجال» اینها مردهایی هستند «لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» تجارت و دادو ستد اینها را از نماز غافل نمی‏کند «من بالغ فی خصومة اثم» حدیث داریم اگر با کسی بد شدی منتهی بیش از اندازه بد شدی این گناه می‏کنی با کسی هم بد شدی این مقداری هم که بد شدی خوب خوبی اش را هم بگو داشتند حضرت عیسی (علیه السلام) ظاهرا بود داشتند می‏رفتند با گروهی سگ مرده‏ای را دیدند یکی گفت اه! چقدر رنگش بد است یکی گفت چه بوی بدی دارد یکی گفت چقدر زشت است حضرت فرمود خوب دندانهای سفیدی هم دارد خوب یکی هم خوبی اش را بگوید چرا همه بدی اش را می‏گویند (من بالغ) بعضی‏ها که با کسی بد هستند ولش کن نکبت بدبخت خاک توی سر بابا چته «و من قصر فیها ظلم» اگر کسی عیب‏ها را هم ندید این هم به خودش ظلم کرده «واسع بینکم فی لحظه و نذره» حضرت به قاضی می‏گوید اگر دو نفر آمدند پهلوی تو معتدل باش یک کسی ی…ب…یک ربع نگاهش نکنی نکنی کسی یک دقیق در نگاهت تقسیم کن در نگاهت تقسیم کن مساوات بین ما «فی لحظه و نظره» لحظه‏ها و نگاه هایت را باید تقسیم کنی «ینظر الی ذا و الی ذا بالسویة» یک نگاه به این طرف کن یک نگاه به آنطرف کن مساوی در نگاه عدالت الله اکبر چه دینی داریم چه دینی داریم در نگاه عدالت در غذا در ساختمان اگر کسی ساختمان که می‏سازد می‏گوید یک جوری بسازم که هر کس آمد بگوید عجب ساختمانی این ساختمان روز قیامت باعث گرفتاری او می‏شود ساختمانی که افکار را به خودش جلب می‏کند. قیافه‏ای درست کنی که مردم به تو نگاه کنند مشکل داری روز قیامت لباس شهرت می‏دانید حرام است لباس شهرت یعنی یک کسی یک لباسی بپوشد که این لباس توی جامعه رسم نیست همه بگویند اه! این چه لباسی است ببین آن را…
اگر کسی یک حرکتی بکند که رسم نیست و مردم را به خودش توجه کند همین گناه است باید یک جوری باشیم جامعه معتدل باشد یعنی همینطور که کسی رانندگی می‏گوید برق او را نگیرد که این کی بود همین..ط.. همه مردم یک جور باشند یعنی به هم بخورند حرکت‌های نامیزان ناموزون که فضای جامعه را یا پلیسی می‏کند یا شهوتی می‏کند یا ضداخلاق می‏کند یا هتاک زیاد یا قساوت سنگین هر یک از اینها که تعادلش از هم بپاشد جامعه متلاشی می‏شود «اهدنا الصراط المستقیم».
خدایا هر چه کج رفته‏ایم در کل عمرمان گذشته‏های ما را ببخش و بیامرز. با قدرت غیبی با امدادهای غیبی با بینش و بصیرت و علم و ام… امداد الهی دستمان را بگیر از این به بعد تا آخر عمر خودمان نسل مان جامعه مان همه در راه مستقیم باشیم.
 «و السلام علیکم و رحمةالله»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست