responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 182
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
اللهم صّل علی محمّد و آل محمّد  الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی

 مدتهاست که بحثمان درباره این است که راه مستقیم چی است، چقدر راه مستقیم مهم است که ما در هر نماز واجب و مستحب که سوره حمد باید بخوانیم، «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن، این چه دعایی است که باید بگوئیم، تنها دعای واجب همین است، همه دعاها مستحب است، تنها دعایی که واجب است این است، چون نماز واجب است، توی نماز هم حمد واجب است، توی حمد هم «اهدنا الصراط المستقیم» واجب است، این چیسیت، مگر ما همه‏اش در راه مستقیم نیستیم، ما در ماه رمضان 82 در این زمینه یک یکماهی تقریباً صحبت کردیم، حرف‌هایمان تقریباً تمام نشد، بعد از ماه رمضان هم می‏گوئیم تا تمام بشود، این جلسه می‏خواهم افراط و تفریط بگویم، راجع به علاقه به اهل بیت، بعضی‏ها در علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) افراط می‏کنند، بعضی‏ها تفریط می‏کنند، خود اهل بیت گفتند چه جور، پس موضوع بحثمان، راه مستقیم یا شناخت، شناخت راه مستقیم درباره اهل بیت (علیهم السلام)، خوب.

معرفت، مودّت، اطاعت، لازمه ولایت

ما راجع به اهل بیت سه تا مسئله داریم، یک، معرفت، دو، مودت، سه، اطاعت، اخلاص، حرف چهارم را هم هرکس بزند افراطی است، ما باید اهل بیت را بشناسیم امام صادق (علیه السلام) را که حالا بیننده‏های عزیز در استانه شهادت این بزرگوار هم این بحث را گوش می‏دهید، امام صادق را بشناسید، کسی اگر بمیرد و امامش را نشناسد انگار زمان جاهلی مرده است، حدیث داریم، «مَن» کسی که «ماتَ» میت، بمیرد «من مات و لم یعرف»، هرکس بمیرد و معرفت نداشته باشد «ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه»، هرکس بمیرد امام زمان خودش را نشناسد، انگار در زمان جاهلیت مرده است،
ما باید معرفت داشته باشیم، نه یعنی امام صادق پدرش، امام باقر (علیه السلام) قبر مطهرش در بقیع، مادرش چی، سنش این، تاریخ امامت چی، این که شناسنامه شد. شناخت امام، می‏خواهید امام را بشناسید. خداوند قدرتی به امام داده است. البته امام‏ها هرچه دارند از طرف خداست. خداوند قدرتی به امامان داده که ما برای شناخت امام باید به زیارت جامعه مراجعه کنیم. «بکم» امام یک همچین قدرتی، خدا به آن داد، «بکم» «بکم یمسک السّماء ان تقع علی الارض» می‏گوید ای امام، به واسطه شما آسمان‏ها سرجاش و کرات آسمانی سرجاش مستقر است.
حالا چی است قصّه، نمی‏دانم. ما وقتی خوابمان می‏گیرد، پلک چشممان را نمی‏توانیم نگه داریم. می‏افتد پائین. گردنمان، هی چرت می‏زنیم، می‏افتد پائین، یعنی وقتی خوابمان گرفت قدرت حفظ پلک و گردن نداریم. چه قدرتی خداوند به اینها داد نمی‏دانم. اینها علم غیب را خداوند به آنها داده است. البته علم غیب بعضی قسمتهاشان داده است. چون دوتا علم غیب داریم، یک علم غیب هم مخصوص خداست، به هیچکس نمی‏دهد. «و بحقّ علمک الذی استأثرت به نفسک» در دعا داریم، خدایا به حق علم غیبی علمی که به احدی نداده‏ای، یک چیزهایی خدا دارد که به احدی نداده است. حالا شناخت امام صفات امام، معجزات امام، سیره امام، همین امام صادق (علیه السلام) داشت می‏رفت، بند کفشش پاره شد اصحاب دویدند، گفتند: آقا، کفش ما را پاکن، امام فرمود: نه، بند کفش من پاره شده، پابرهنگی‏اش را هم خودم باید راه بروم. یعنی ما نباید در یک کار تعاونی و دسته جمعی، لوس بار بیائیم. مشکلی پیش آمد خودت جورش را بکش. ما الان حق در مراکز فرهنگیمان، غذا را تقسیم می‏کنند. اگر به آقایون بگویند که، امروز آشپز مریض شده و غذا را نپخته، دلش درد گرفته، رفت منزل، خودت برس سر غذا، بهترین، حالا نمی‏گویم همه آنها، بعضی از آدم‌های خیلی خوب هم، اگر ملاقه، دستش بدهی. هرچه گوشت است برای خودش برمی‏دارد و آبش را می‏گذارد برای بقیه.
یعنی در تقسیم یک بزغاله و یا آبگوشت، عادل نیستیم ولی پایه تحصیلات بالا، بگویند: آبگوشت برای خودتان، اینکه انسان بتواند، من کفشم پاره شده دلیل ندارد که شما پابرهنه بیائی، شناخت امام صادق (علیه السلام)، گفت: آمدم خانه، امام صادق (علیه السلام) رنگش پریده بود. گفتم: آقا، رنگتان پریده، ناراحت هستید؟ گفتند: بله، من بارها به خانمم گفتم که به زنهایم گفته‏ام که پشت بام نروند، مکرر گفتم، ولی این زن گوش نداد، وارد خانه شدم دیدم بچه بغلش است و دارد می‏رود پشت بام، تا من وارد خانه شدم، همسرم ترسید، و بچه از دستش افتاد و مُرد. ولی من از این ناراحت هستم که چرا، همسرم را ترساندم. این بشناسیم که امام صادق (علیه السلام) زنش را نمی‏ترساند ما ممکن است برویم روضه، سفت هم سینه بزنیم، ولی زنمان از ما بترسد. شناختی که امام صادق چطوری زن داری می‏کردند، چطور بچه داری می‏کرد.
 یک روز می‏گفت: امام صادق (علیه السلام) را دیدم که پیراهن سرخ پوشیده البته سرخ کمرنگ، ما می‏گوئیم، سرخ، صورتی. نه سرخ خونی، گفتیم. آخه شما امام هستی، آخه این لباس در شأن شما نیست. فرمود: آخه تازه داماد شدم، ماه عسل است. یعنی مثلاً امام دارد، یعنی رو ماه عسل یه حساب دیگه باز می‏کرد. عدالت امام، علم امام، یک روز، یه کسی آمد و از امام، یک مسئله‏ای پرسید، امام جوابش را داد، فرمود: شما چقدر سواد دارید. گفت: بیست سال است راجع به مکه و کعبه از شما سؤال می‏کنم، هر وقت سؤال می‏کنم، حرف تازه می‏زنی، تمام نمی‏شود حرفت، فرمود: می‏دانی مکه کجاست دو هزار سال قبل از آدم به دنیا آمده است، خلق شده است و خانه‏ای که دو هزار سال قبل از حضرت آدم است، می‏خواهی با بیست سال تمام شود. حالا یک چیزی هم برایت بگم. بعنوان اینکه حالا ما رئیس ستاد نماز هم هستیم کعبه‏ای که بیست سال امام صادق راجع به ان حرف می‏زند، این کعبه و این قبله و این مکه، قبله نماز است، یعنی نماز به قدری مهم است، یکی از شرایطش قبله است، کعبه با عظمت تازه قبله نماز است. می‏گفت: آب رود نیل، قرص من است، خواب اصحاب کهف چرت من است. کعبه با همه عظمتش تازه قبله نماز است.

مودِت، همراه با اعتدال، نه افراط

معرفت امام، بعد از معرفت، مودت، علاقه داشته باشیم، علاقه از کلاس اول شروع می‏شود، که آدم اسم بچه هایش را بگذارد صادق، ما در کوچه هایمان چند تا صادق است، چند تا کاظم است، باقر، کاظم، صادق اسم اهل بیت را بگذاریم، علاقه داشته باشیم، مودت داشته باشیم، مودت مزد رسالت است. پیغمبر فرمود: من هیچ چیز از شما نمی‏خواهم جز اینکه مزد زحمات من این باشد که، اهل بیت من را دوست داشته باشید، البته اگر آدم اهل بیت را دوست داشته باشد، گوش به حرفش هم می‏دهد. یعنی می‏رود در خط اهل بیت، بعد هم اطاعت، هرچه می‏گوید گوش دهیم. ما چیزی در اسلام به نام «کلب» نداریم، می‏گویم «کلب علی»، «سگ علی»، «کلب قاسم»، سگ حضرت قاسم، اینها افراطی است. یعنی از خود حضرت علی (علیه السلام) بپرسی من می‏خواهم اسمم را بگذارم سگ تو، خود علی (علیه السلام) اجازه نمی‏دهد بعضی از عزادارها مثلاً دیوانگان امام حسین، امام حسین معرفت می‏خواهد، عارف می‏خواهد. مودت می‏خواهد، امام حسین (علیه السلام) دیوانه نیاز ندارد. بعضی‏ها وارد کربلا می‏شوند یا وارد بعضی از حرم‏های دیگر، یک جوری وارد می‏شوند که این نه در قرآن آمده و نه در حدیث. بعضی‏ها در روز عاشورا می‏خواهند زیادی آدم خوب باشند، قمه می‏زنند. من فقط دلم می‏خواهد همه اینها که پای تلویزیون هستند، این چند دقیقه را جوری گوش کنند که بتوانند تا آخر عمرشان از ان استدلال کنند، زیادی گوش بدهید، با هم بخوانیم «اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم در عزاداری چیست.

مراقب سوءاستفاده دشمن باشیم

یک آیه داریم در قرآن، می‏گوید «یا ایها الذین آمنوا» ترجمه این را همه بلد هستند. یعنی ای کسانی که ایمان آورده‏اید. «لا» یعنی چه؟ «لا تقولوا راعنا» راعنا نگوئید «و قولوا» بگوئید «انظرنا» این یعنی چه. تفسیر این را برایتان بگویم. ای مؤمنین «راعنا» نگوئید «انظرنا» بگوئید یعنی چه، پیغمبر سخنرانی می‏کرد، یک نفر از پائین منبر گفت: که یا رسول اللّه، «راعنا» این «راعنا» مثل کوکو است. خانم‏ها می‏دانید دیگه، کوکو را هم می‏شود از سیب زمینی درست کرد هم می‏شود از سبزی درست کرد، این «راعنا» را هم می‏شود از ریشه «رعی» گرفت، هم می‏شود از ریشه «رعن» گرفت، «رعی» یعنی مراعات، راعنا یعنی مراعات ما را هم بکن. یعنی یا رسول اللّه، یکخورده حرفهایت را شمرده شمرده‏تر بگو، آرام‏تر، کلمه، کلمه بگو، بعضی‏ها هم به ما گفته‏اند و بخصوص از آذربایجان بعضی از خانواده‏های آذربایجانی که مدرسه نرفته‏اند، گفته‏اند، آقای قرائتی ما چون مدرسه نرفته‏ایم، ترکی ما قوی و فارسی ما ضعیف است. راعنا، یعنی یا شمرده بگو یا به ما نگاه کن. یعنی «رعی» یعنی مراعاتمان بکن از «رعی» یعنی مراعات کن. این معنای راعنا به شرطی که از چی باشد، به چه شرطی که راعنا برای مراعات است، به شرطی که ریشه‏اش «رعی» باشد منتهی یهودی‏ها می‏گفتند «راعنا» از «رعن» است «رعن» احمقمان کن پیغمبر سخنرانی می‏کرد، یک کسی پای منبرش گفت «راعنا» یعنی کوکو سبزی می‏خواست او گفت: کوکو سیب زمینی است. او گفت «راعنا» یعنی مراعات ما را بکن، یهودی‏ها گفتند: فهمیدی چه شد، خبر تازه، گفتند چی، گفت: پیغمبر سخنرانی می‏کرد، اصحاب پیغمبر گفتند خر کن، خرمان کن، یعنی یک کلمه‏ای گفتند مسلمانان، نیت شان خوب بود، اما یهودی‏ها استفاده بد داشتند. فوری آیه نازل شد «یا ایها الذین آمنوا» ای کسانی که ایمان آورده‏اید «لا تقولوا راعنا» این کلمه را بکار نبرید، چرا؟ برای اینکه یهودی‏ها سوء استفاده می‏کنند «وقولوا» و بگوئید «انظرنا» نظر کنید به ما، بگو یا رسول اللّه نظر کن به ما، یعنی همچین همچین کن. شما یک کلمه‏ای را به کار نبر، که دشمن گرفتی چه شد، این چی می‏گوید.
 به همه روزنامه چی‏ها پیام می دهد، روزنامه چی‏ها، نویسنده‏ها، گویندگان یک کلمه‏ای به کار نبرید که دشمن، یک تیتری در روزنامه هایتان ندهید، در مجلس یک جوری حرف نزنید، مصاحبه جوری نکنید، شعاری، مقاله‏ای، جوری حرف نزنید که دشمن از این حرف شما سوء استفاده کند «لا تقولو راعنا و قولوا انظرنا» آن کلمه را نگو، این کلمه را بگو، یعنی ما باید حتی در ادبیات، مواظب الفاظ باشیم فکر می‏کنم آیه را متوجه شدید، حالا قمه، آقایونی که قمه می‏زنند، عشق به امام حسین می‏زنند، آنها راعنا، به معنای درست است، قمه می‏زنند از عشق، این برای قمه زنان. تلویزیون یکی از کشورهای غربی حالا اسمش را نمی‏برم، از قمه زدن فیلمبرداری کرد، دوازده بار در کشورش نشان داد، بعد هم یک دکتر روانشناس نشست گفت گروهی هستند بنام شیعه اصول گرا، این شیعه‏ها، یک مرضی دارند روانی، خودآزاری، یعنی خودشان را آزار می‏دهند، این مریض است، یعنی ما روی عشق قمه زدیم، او از راعنا استفاده بد کرد.
 نگو مراجع تقلید، مراجع عظام، رو چشم، اما مراجع عظام آ زمانی که گفتند: قمه بزنید، آن تلویزیون اروپا، دوازده بار، نشان نمی‏دهد. شما ممکن است بگوئید مراجع تقلید دکمه قباش را نبسته است، خوب بله دکمه قباش را نبسته، پیراهنش هم پیدا بود، اما دوربین جلوش نبوده است، وقتی دوربین آوردند جلوی من، من باید دگمه‏ام را ببندم. شما وقتی الان دیده‏اید آنهایی که در تلویزیون اخبار می‏گویند، اگر یک مرتبه بگوید عطسه کند، می‏گوید: معذرت می‏خواهم. بگو: آقا هیچکدام از مراجع تقلید معذرت نخواستن. بابا مراجع تقلید پشت دوربین عطسه نمی‏کنند، کسی که پشت دوربین عطسه می‏کند، باید از بیننده‏ها معذرت بخواهد. حسابش جداست، آخه همه چیز را که نباید گفت مراجع تقلید، مراجع تقلید در یک شرایطی ممکن است یک فتوای را بدهند، شرایط عوض می‏شود، آقا صلوات فرستادن مستحب است یا نه، بله، امام حالا یکی، هی صلوات بفرستد که منبر من را خراب کند، خوب این صلوات حرام می‏شود، صلوات مستحب است، اما گاهی وقتها یکجوری صلوات می‏فرستند که نگذارند من صحبت کنم. صلوات مستحب، باید حساب کرد،
 تمام مراجعی که گفتند قمه حلال است، با کانال یک گفتند حلال است، یعنی گفتند عشق به امام حسین حالا چند قطره خون هم از سر می‏آید، اگر ضرر نزند خوب، الان مقابل دشمن، اگر دشمن از این کار استفاده کند، که توهین به شیعه باشد، هیچ مرجع تقلیدی، توهین به شیعه را جایز نمی‏داند. پس سؤال، اگر در مسجد رفتید بیرون، گفتند: آقا قمه زدن چطور است، بگو قمه زدن روی عشق و بدون دوربین یک حکمی دارد و قمه زدن در مقابل وضع موجود، یک حکم دیگه‏ای دارد. آیه قمه زدن این است «لا تقولوا راعنا» این راعنا نگوئید، چرا؟ چون دشمن سوء استفاده می‏کند، بگوئید «انظرنا». در عزاداری‏ها افراط و تفریط پیش می‏آید ما باید یکجوری کنیم که هم تولدها را، در عید افراط و تفریط می‏شود.
یک مرتبه عید نوروز، سیزده روز تعطیل است و یک روز و دو روز هم قبلش تعطیل است و یکی و دو روز هم به پنجشنبه و جمعه می‏خورد یکوقت تو می‏بینی هفده روز، هجده روز همه کشور تعطیل است، بعد می‏بینی دو تا عید عزیز در کنار هم، عید قربان و عید غدیر، که حالا خوب، یه پنجشنبه و جمعه هم افتاد اگر سه روز دیگه هم تعطیل کنند، مثلاً یه، یک هفته هم این وسط تعطیل کنند، آن هفده روز بشود 10 روز یا لااقل دو وقتی بگذارند، آنوقت کارمندهای دولت می‏آیند، بچه‏هاشان را می‏خواهند تعطیل کنند، اجمالاً عرض کردم افراط و تفریط است، یکوقت برای چیزی یکروز تعطیل می‏کنیم، یکبار برای چیزی، هجده روز تعطیل می‏کنیم، یکبار همه‏شان را حرف خاصی نمی‏زنند، ایام عید، همه شبکه‏ها طنز می‏گوید، این تعادل نیست آقا، تعادل نیست. بعضی‏ها هرچه پول دارند، انواع سیگارها را مصرف کرده، نگاه می‏کنید، کتاب ندارد، مثلاً می‏گوید نود و چهار رقم سیگار جمع کرده است، تمبر جمع کرده، بد نیست تمبر جمع کرده، بد نیست تمبر جمع کردند، نمی‏خواهم بگویم حرام است و یا بد است، اتفاقاً یک اثر مثبت هم می‏تواند در آن باشد،
 من یکوقت رفتم مخابرات سخنرانی کنم، یه چیز به ما داد، اینها که تمبر رویش است، «آلبوم» اول فکر کردم یک چیزی است که بود و نبودش، بعد دیدم نه، این اصلاً پیام دارد، که بعد از انقلاب، تمبرهای ما چقدر پیام دارد. مثلاً ما تمبر حسین فهمیده را داریم، یعنی در جمهوری اسلامی سن مطرح نیست، زنده باد سیزده ساله‏ها، بعد دیدیم تمبر، بیت الهدی را داریم، یعنی در جمهوری اسلامی زن هم مطرح نیست. زن و مرد فرقی نمی‏کند بعد دیدیم، تمبر سید قطب هم داریم، دیدیم شیعه و سنی هم فرقی نمی‏کند، بعد دیدیم، شهید محراب هم داریم، یعنی ما دیدیم کارگر هم داریم، بعد دیدیم نیروی دریایی هم داریم، یعنی از تمبرهای مختلف وقتی نگاه کردم، دیدم در جمهوری اسلامی، ملاک این است، ایمان، اعتقاد، نه زن، نه مرد، نه بزرگ و نه بچه و نه مثلاً بعضی از برگان لبنان، بعضی بزرگان فلسطین، بعضی از بزرگان آفریقا، ما از این تمبرها نگاه کردیم، دیدیم که اصل پهلوی ما، دین ما است، اصل پهلوی ما نژاد ما، زبان ما، مرز ما نیست، در اینکه ما خوب، ایران را هم دوست داریم، ضمن اینکه ایران را هم دوست داریم، اگر یک کمالی جای دیگر بود، کمال او را هم قبول داریم، بسیار خوب.

یاد امام زمان (ع) در هر روز

گروهی به طور کلی از امام زمان، غافل هستند. بحثمان چی است «اهدنا الصراط المستقیم» بعضی از امام زمان غافل هستند، در حالی که امام زمان می‏فرمایند «واللّه ما کنا ناسین بذکرکم» به خدا قسم من شما را فراموش نکرده‏ام، آنوقت وقتی که آقا ما را فراموش نمی‏کند، حیف نیست که ما آقا را فراموش کنیم «اذکرونی اذکرکم» اگر یاد من باشید، من هم یاد شما هستم. وقتی خدا یاد ما است، آنوقت ما یاد خدا نباشیم، بعضی نسبت به آقا امام زمان (علیه السلام) غافل هستند. بعضی‏ها هم برای هر چیزی تام امام زمان را قسم می‏خورند به ابوالفضل به ابوالفضل، یعنی یا با حالا می‏خواهد بازی کند، دو هزار باز می‏گوید به ابوالفضل، هی حرف می‏زند قسم می‏خورد در یک ماجرایی گفتند قسم بخور، امام صادق (علیه السلام) فرمود من قسم نمی‏خورم، گفتند: چهار هزار دینار یا درهم باید بدهی گفت نمی‏دهم، گفتند: آقا، شما که راست می‏گوئید راجع به حرف راست قسم بخور، گفت من برای قسم آنقدر ارزش قائلم که حتی حاضر نیستم حتی قسم راست بخروم چهار هزار دینار یا درهم می‏دهم اما قسم راست هم نمی‏خورم. ما راحت قسم می‏خوریم به ابوالفضل نه بخدا به پیغمبر به قرآن، همینطور پیغمبر و قرآن را، انگار که آدامس می‏خوریم و یا شکلات، تصمیم بگیریم قسم نخوریم. پول داری، نه. قبول کنیم. بعضی به هر چیزی، اهل بیت را یدک می‏کشند. بعضی، قرآنی شده‏اند. مثلاً الان در قاری القران، البته امیدوارم که بدشان نیاید، بنده مخلص قاری‏ها هستم، ارادتمند قاری‏ها هستم، دستشان را هم می‏بوسم، اما می‏گویم: قرائت و شبی با قرآن و نمی‏دانم این تجوید و ترتیل و تواشیح و اینها، اینها همه عبورگاه است، توقفگاه نیست، ما بعد از اینکه قاری شدیم، باید ببینیم قرآن چه می‏گوید. قرآن یک ایه دارد می‏گوید که، وقتی مست هستید نماز نخوانید «لا تقربوا الصلوة و انتم سکاری» یعنی حتی وقتی مست هستید سر نماز «حتی تعلمون ما تقولون» بدانید چه می‏گوئید، آخه قاری آورده از مصر «اذا الشمس کوّرت» «کوّرت» یعنی با شش بیان می‏خوانیم، اما معنایش را، صمد یعنی چه «اللّه الصمد» نمی‏دانم یعنی جه، خوب فرق شما که صمد را نمی‏دانی با تحصیل کرده با آن آقا که عوام است هشتاد سال در مسجد گفت، می‏گوئیم آمین یعنی چه، می‏گوید نمی‏دانم پدر بزرگ تو آمین را نمی‏دانست، شما هم که تحصیل کرده‏ای صمد را نمی‏دانی. زشت است دیگه. بعضی‏ها به قرائت، قرائت خوب است.

یک ماه روزه، برای نزول قرآن در شب قدر

 قرائت قرآن، حدیث داریم، صبح‏ها، روزها، شب‏ها، شبانه روز، پنجاه تا آیه بخوانید و اصلاً داریم که قرآن، حدیث داریم که اصلاً نماز واجب شد که قرآن از مهجوریت بیاید بیرون، اصلاً نماز واجب شد، مثل اینکه به یک نفر می‏گویند، آقا این چیز را بشور، برو مثلاً استکان‏ها را بشور، می‏گوید غرض از اینکه گفتم استکان‏ها را بشور، برای اینکه آب به دست خودت بریزی. گفتم لباس را بشور چون می‏خواستم دست خودت پاک شود. چون آدمی که می‏رود لباس بشورد، دست خودش هم پاک می‏شود. حدیث داریم: علت اینکه خدا گفت نماز بخوان، اینکه قرآن از مهجوریت بیاید بیرون اصلاً یک حدیث دیگر، این حدیث را حتماً شنیده‏اید، زیادی گوش دهید، حدیث داریم علت اینکه می‏گویند روزه بگیر، چون قرآن می‏خواهد شب قدر نازل شود. چون قرآن هم یک همچین چیزی هم دارد، قرآن می‏فرماید «واعدنا موسی ثلاثین لیلة» به موسی گفتیم برو سی شب روزه بگیر و عبادت کن. حالا روزه نیست، عبادت کن، سی شب برو روزه بگیر، بعد گفت: سی شب، شد چهل شب «بالعشر»، چهل شبانه روز در کوه طور موسی باید عبادت کند، می‏خواهد تورات نازل شود.
 اگر برای تورات پیغمبر باید سی روز، پس ما هم برای نازل شدن قرآن، می‏ارزد که سی روز، روزه بگیریم، قرآن چی است، قرآن چیزی است که نماز هم واجب شد بخاطر از مهجوریت در آوردن قرآن بود. روزه هم که واجب شد بخاطر حضور قرآن بود. منتهی بعضی رو حفظ قرآن می‏ایستند. رو تجوید و تلاوت می‏ایستند. قاری‏ها هریک از اینها در محله‏شان، باید یک جلسه تفسیر بگذارد. بعضی اهل بیتی هستند برای عزاداری امام حسین (علیه السلام) چند میلیون خرج می‏کند ولی یک جلسه تفسیر در مسجد نمی‏گذارد. پدر جان، رئیس هیئت دستت را بوسیدم، قربانت بروم، ولی شما که چند میلیون برای امام حسین (علیه السلام) خرج می‏کنی، خوب یک پنجمش را هم برای قرآن و این جوان رسم کن، این جوان که می‏آید، روی عشقبازی سینه می‏زند، همین جوان را هم در جلسات مذهبی هم بکشانش. منتهی جلسات مذهبی هم باید روی آهنگی باشد، که جوان بپسندد. من از مسجدها و از منبرها حمایت نمی‏کنم، چون همه منبرها، همه مسجدها، درست نیست کارشان، من خودم به یک آقا گفتم واللّه، باللّه. این منبری که رفتی حرام است. باید حرف حسابی زد خواب نگوئید منبر رفته، چهل دقیقه، سی و پنج دقیقه‏اش خواب است، بابا خوابها یا دروغ است و یا راست، اگر راست باشد، یک هفتادم وحی است. خود قرآن همه‏اش وحی است. اگر همه قرآن وحی است شما همه قرآن در منبرت نبود، اما رفته یک خوابی نقل می‏کنی، که تازه اگر راست باشد، یک هفتادم است، تازه اگر راست باشد، اگر دروغ باشد که دیگه هیچی.
 ما باید قرآن محوری، اهل بیت محوری، اهل سنت بیشتر به قرآن چسبیده‏اند، شیعه به اهل بیت بیشتر چسبیده است. او سینه می‏زند قرآن بلد نیست. او قرآن حفظ است، امام صادق (علیه السلام) را نمی‏شناسد. افراط و تفریط، «اهدنا الصراط المستقیم» این حضرت عبدالعظیم حسنی که زیارت آن ثواب زیارت کربلا را دارد، عقایدش را به امام عرضه کرد، گفت امام ببین که درست می‏فهمم، عقیده من راجع به توحید، معاد، یعنی جد، یعنی حتی حضرت عبدالعظیم حسنی که نوه امام است و از علمای برجسته است، روایات زیادی را ما از طریق حضرت عبدالعظیم یاد گرفته‏ایم، ایشان در زمان امام زنده بود، گفت من عقایدم را عرضه می‏کنم شما هم عقایدتان را عرضه کنید.

تقلید آگاهانه، نه کورکورانه

 یک مرتبه به قدری تقلید می‏کنیم که حتی وقتی می‏خواهد زلفش را درست کند، از خودش اراده ندارد، می‏رود آرایشگاه، می‏گوید که آقا این زیر چانه‏ام را… صلواتی بفرستید. زیر چانه‏ام را ژاپنی درست کن، سبیل هایم را شوروی درست کن، پشت گوشم را آلمانی، یعنی اختیار پشم و موی صورتش را ندارد، اینقدر خودباخته، اختیار موی خودش را ندارد، بابا همان جور که قشنگ‏تر هستی درست کن، چکار داری به ژاپن و شرق و غرب. بعضی‏ها اینقدر مقلد هستند که پاچه شلوارشان، کفشهایشان، بند کفششان، تقلیدی است. بعضی می‏گوئیم تقلید کن، می‏گوید که ما باید، عاقل هستیم چرا تقلید کنیم. تقلید کار میمون، آقا جون، مراجع تقلید هم وقتی مریض می‏شوند می‏روند دکتر، از دکترها تقلید می‏کنند. نه آقا، تا اسرار چیزی را نفهمیم، تقلید نمی‏کنی. خوب اگر تا اصرار چیزی را نفهمی، عمل نمی‏کنی، همه مریض‏ها باید بمیرند. چون مریض می‏رود دکتر و دکتر می‏گوید این نسخه را بخور، آن کپسول را شش ساعت، آن شربت را دو ساعت، می‏گوید نه تا اسرارش را نفهمم، نمی‏خورم، خوب پس برو بمیر، مگر می‏شود به دکتر گفت تا اسرار را نفهمم نمی‏خورم. بعضی‏ها در مرجع تقلید، در تقلید گیر می‏کنند، بعضی برای موی چانه شان تقلید می‏کنند، افراط و تفریط «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا خیلی دسته گل به آب دادیم هرچه تند رفتیم و هرچه کند رفتیم، راهمان، از راه مستقیم، پرت شدیم، خدایا انحرافات گذشته ما را ببخش، و از این به بعد ما را در همه کارها، افکار، گفتار، رفتار، ما را در راه مستقیم قرار بده.
 «والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 182
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست