نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 187
1- قیام برای برپاداشتن نماز، عدالت و قرآن 2- نقش نماز در زنده نگاه داشتن قرآن در کنار تجوید و تلاوت 3- توجه به معارف قرآن در کنار تجوید و تلاوت 4- تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام 5- نیاز به کتاب آسمانی به معلم آسمانی 6- سلام و درود امام رضا علیه السلام به زائران حرم 7- امامان معصوم علیهم السلام، اوی الامر قرآنی
موضوع: اقامه قرآن در کنار اهل بیت علیهم السلام تاريخ پخش: 19/03/95
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت روزهای اول ماه رمضان، که ماه قرآن است، دیشب مطالبی را راجع به قرآن گفتم. امشب هم دیدم خیلی از حرفهای دیشب مانده است، گفتم بگویم. در این بیست و هشت دقیقه و نیم ساعت سر سفرهی قرآن بنشینیم. اول قرآن را بشناسیم، یکی از نکاتی که باید بگویم این است که در نماز نمیگویند: نماز بخوان! میگوید: «أَقِيمُوا الصَّلاة»، نماز را به پا دارید، اقامه، قیام. بد نیست یک لطیفه بگویم. همهی واژههای دین، کلمهی قیام در آن نهفته شده است. مثلاً به پغمبر میگوید: «قُم» باید قیام کنی. به حج میگوید: «قیاماً» به نماز میگوید: «أَقِيمُوا» به قیامت «قیامة» میگویند. به امام زمان قائم میگویند.به کتاب گفتند: (كُتُبٌ قَيِّمَةٌ) (بینه /3) این خودش یک نکته است. که تمام دین ما از رهبر ما که حضرت مهدی(علیهالسلام) که لقبش قیام هست، تا حرکت پیغمبر را که میگوید: (قُمْ فَأَنْذِر) (مدثر /2) پیغمبر باید قیام کنی. تا روز قیامت که قیامة است. قیاماً، اقیموا، قیما، قائم، همهی اینها یعنی دین ما یک دین حرکت است. بنشین و چرت بزن و بیخبر باش نیست. بلند شو و بجوش و بپا و بدو!!! حرکتش را هم میگوید: حرکت هیجانی! نه شل شلی! (فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ) (جمعه /9) بدو! «سارِعُوا» سرغت بگیر، چرا شل راه میروی؟ «سابِقُوا» سبقت بگیر! «سارِعُوا»، «سابِقُوا» و «فَاسْتَبِقُوا» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در دعای کمیل میگوید: «و اجعلنى فى ميادين السابقين» من در میدان مسابقه شرکت کنم و برنده بشوم. خلاصه این اسکلت دین ما با قیام و حرکت و سرعت و نشاط است. و کسانی هم کارشان بینشاط است، خدا از آنها انتقاد میکند. میگوید: اینها نماز میخوانند، بیحال! در حال کسالت! زکات میدهند، (وَ هُمْ كارِهُونَ) (توبه /54) کراهت دارند. نماز میخوانند با کسالت! زکات با کراهت! انتقاد میکند. پس دین ما دین تحرک است. اصلاً قرآن را میدانید چیست؟ میگوید: این قرآن که نیست، مواد منفجره است. «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ…» قاری: (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (حشر /21) این آیهای که ایشان خواند، دو سه کلمهاش را بلد هستید. جبل یعنی چه؟ کوه! «أَنْزَلْنا» یعنی چه؟ نازل کردیم. میگوید اگر این قرآن را به کوه نازل میکردیم، تکه تکه میشد. این یعنی چه؟ یعنی این دینامیت است، یعنی مواد منفجره است. کتابش مواد منفجره است و مسلمانهایش هم اهل قیام و قیمه و قائم و اقیموا و اینها هستند.
1-قیام برای برپاداشتن نماز، عدالت و قرآن
راجع به خود قرآن هم میگوید: اقاموا! چند تا اقاموا در قرآن هست. یکی راجع به نماز است که میگوید: «أَقِيمُوا الصَّلاة» یکی راجع به عدالت است که میگوید: (وَ أَقِيمُوا الْوَزْن) (رحمان /9) یکی راجع به دین است که میگوید: (أَقِيمُوا الدِّينَ) (شوری /13) یکی هم راجع به قرآن است که میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ» تورات کتاب یهودیها است، «وَ الْإِنْجِيلَ» انجیل کتاب مسیحیها است، (وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ) (مائده /66) «وَ ما أُنْزِلَ» کتاب ما است. کلمه اقامه یعنی باید به پا داشت. حالا اینکه باید به پا داشت، یعنی چه؟ حفظ مرحلهای است. خیلیها از من میپرسند که قرآن را حفظ کنیم یا نه؟ اگر تیزهوش هستید، به شما فشار نمیآید، حفظ کنید. حفظ قرآن نعمت بسیار بزرگی است. اما اگر معمولی و زیر معمولی هستید، لااقل سورههای کوچک را حفظ کنید. چون با سختی حفظ میکنید، بعد از ذهنتان میپرد، غصه میخورید. این برای اینکه میپرسند قرآن را حفظ کنید یا نکنید؟ چون خود قرآن گفته است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ» قاری: (فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ) (مزمل /20) «تَيَسَّرَ» از یسر یعنی آسان! اگر آسانت هست، بخوان! آسان نیست، نخوان! دعا هم هیمنطور است، میروی دعا بخوانی، یک صفحهاش را میخوانی، میبینی حال نداری، همین یک صفحه بس است. یعنی باید کارها را با نشاط انجام داد. وقتی نشاط نداری، عبادت بینشاط هم ارزشی ندارد. پس قرآن را باید اقامه کرد.
2- نقش نماز در زنده نگاه داشتن قرآن در کنار تجوید و تلاوت
یک حدیث از این امام رضا(علیهالسلام) است، در خانهی امام رضا(علیهالسلام) نشستهاید، ببینید امام رضا(علیهالسلام) چه میگوید؟ امام رضا(علیهالسلام) فرمود: خدا قرآن را در نماز گذاشت، برای اینکه قرآن از مهجوریت بیرون بیاید. عبارت امام رضا(علیهالسلام) را نوشتهام. «لئلاّ یکون القرآن مهجورا » برای اینکه قرآن از مهجوریت بیرون بیاید، قرائت را در قرآن گذاشتم. هر کس میخواهد نماز بخواند، مجبور است یکصد و بیست آیه بخواند. چرا؟ هفده رکعت نماز که میخوانیم، هفت رکعتش سبحان الله، والحمد لله است. ده رکعتش ده حمد دارد. هر حمدی هفت آیه دارد، ده هفت تا هفتاد تا! اگر «قل هو الله» هم بخوانیم، «قل هو الله» پنج آیه است، ده پنج تا پنجاه تا، با هفتاد تا، صد و بیست آیه! یعنی هر کس که خواسته باشد نماز بخواند، بخواهد یا نخواهد اتوماتیک، هر نمازخوانی روزی صد و بیست آیه قرآن میخواند. امام رضا(علیهالسلام) فرمود: قرآن و قرائت در نماز جاسازی شد، تا قرآن از مهجوریت بیرون بیاید. مسألهی دیگر اینکه امیرالمؤمنین فرمود: قرآن شفاعت میکند. شفاعتش هم گل میکند. آخر در قیامت سه رقم شفاعت داریم. افرادی که شفاعت نمیکنند. (وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِين) (آلعمران /91) هیچ کس نصرت و کمکش نمیکند. گاهی شفاعت میشود، شفاعت شامل حال اینها نمیشود. قرآن میفرماید: «فَما تَنْفَعُهُمْ» قاری: (فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِين) (مدثر /48) شفاعت بود، شامل حال اینها نشد. جایزه دادند، به این نرسید. گاهی هم امام فرموده است که ما شفاعت نمیکنیم. امام صادق(علیهالسلام) لحظهی آخر عمرش، فرمود: فامیلها را دعوت کنید، یک کلمهی مهمی دارم، در اتاق جمع شدند، ایشان چشمهایش را باز کرد، فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد، ما شفاعتش نمیکنیم. قرآن «شَافِعٌ مُشَفَّعٌ» (نهجالبلاغه، خطبه176) یعنی شفاعت میکند و شفاعتش هم گیرا است.
3- توجه به معارف قرآن در کنار تجوید و تلاوت
مسألهی دیگر این است که در قرآن بعضیها جمود بر الفاظ دارند، یعنی روح قرآن را نمیچشند. ببینید قرآن یک پوستی دارد و یک مغزی! هر دو باید مفید باشد. شما پوست تخمه را بکاری سبز نمیشود، مغز تخمه را هم بکاری سبز نمیشود. باید پوسته با مغز باشد. نه مغز خالی و نه پوست خالی! افرادی فقط به پوست قرآن چسبیدهاند. به ظاهر قرآن چسبیدهاند. منبّتکاری و کاشیکاری و حفظ و تجوید و ترتیل و تواشیح و… اینها خوب است، اما پوست است. مغز قرآن چیست؟ چیز دیگری است. به حاجیها میگویند: شما که مکه میروی، عید قربان گوسفند بکشید. بعد میگوید: من کاری به خون و پوستش ندارم، «لَنْ يَنالَ اللَّهَ…» قاری: (لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ) (حج /37) من به حاجی میگویم عید قربان مکه گوسفند بکشی، دیگر کاری به پوست و گوشتش نداشتم، «لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها» لحم یعنی گوشت، نه کاری به گوشتش دارم، نه کاری به خونش، منتها میخواهم دل از پول گوسفند بکنی، «يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ» این مهم است. گناه هم همینطور است. قرآن میگوید: خیانت بد است. (وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ) (آلعمران /161) نمیگوید: «ما غَلَّ» چیست؟ کم یا زیاد. هرکس کشور و چیزی را خیانت کند و دزدی کند، روز قیامت با همان جنس دزدی شده او را میآورند. «يَأْتِ بِما غَلَّ» آقا حالا ما یک خودکار برداشتیم. فرق نمیکند. یک خودکار یا یک کشتی آهن. «يَأْتِ بِما غَلَّ» در قیامت هم خوبها کارشان را میآورند. (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها) (انعام /160) قیامت «جاءَ بِالحَسَنَه» خوبها کارهای خوبشان را میآورند. خیانتکارها هم خیانتشان را میبرند. میگوید: آقا من این دستکش را دزدیدم. من این شال گردن را دزدیدم. من این سکه را دزدیدم. دزد با جنس دزدی شده میآید. «يَأْتِ بِما غَلَّ»، ما غَلَّ نمیگوید کم یا زیاد. آدم باید حساب سال را داشته باشد. ما که چیزی نداریم. بابا ممکن است یک کیلو برنج در خانه سال بخورد، همان بک کیلو برنج را باید دویست گرمش را بدهید. ما تا میگوییم: خمس، میگوید: پولدارها. شما در خانهات هیچی ندارید؟ وقتی میگوییم: کمک کنید. برو به سرمایهدارها… شما هم میتوانید کمک کنید. شما از برگ زرد هم کمتر هستی. یک برگ زرد در حوض میافتد، کشتی پنجاه مورچه میشود. در جبهه، گاهی افرادی، زنهایی مثلاً هستند که نصف یک شیشه آب لیمو به جبهه میفرستند. مینوشت روی شیشه که من بیش از این نداشتم. چه کار داریم؟ خدا کار ندارد یک کیلو آب لیمو است یا صد کیلو است؟ کم یا زیاد است مهم نیست. در داد و ستد بنویسید. خسته نشوید. (صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِه) (بقره /282) کار نداشت کم است یا زیاد. یک قاشق چایخوری است یا ذوب آهن. در داد و ستد حساب را قشنگ و با دقت بنویسید.
4- تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام
من هم که میگویم قرآن، لحظهای قرآن از اهلبیت جدا نبود. شما بچهات را تاب بازی میبری، روی تاب مینشانید. میگویید: ببین دو تا دستت را بگیر. یکی این طرف، یکی آن طرف. این دو تا زنجیر را بگیر. اگر دستش به دو تا زنجیر بود، تاب هم هرچه با شدت و سرعت حرکت کرد، شما خیالت راحت است. به ما گفتند: دستتان را به دو طناب بگیرید. یکی «کتاب الله» قرآن و «اهل بیتی». اگر قرآن و اهلبیت باشد، هیچ موجی شما را تکان نمیدهد. اگر فقط قرآن باشد، همین کشورهایی که از اهلبیت جدا هستند. ببین چه روزگاری دارند. فقط اهل بیت باشد. از قرآن جدا باشد. «إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا» (کافی/ج2/ص414) اگر هردو را داشته باشید، جدا نمیشوید. در نماز یک آیه داریم. آیه را با هم بخوانیم. «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، غَیرِ المَغضوبِ عَلیهِم وَالَضالین» این ضالین چه کسانی هستند؟ ضالین یعنی گمراهان. پیغمبر میگوید: اگر میخواهید جزء گمراهان نباشید، لن تضلوا باشید، قرآن و اهلبیت باشید، جزء ضالین نیستید. وگرنه خطر ضلالت هست. اگر میخواهید «لَنْ تَضِلُّوا» نمیگوید: «لا تضلوا»، «لَنْ تَضِلُّوا». یعنی اگر میخواهید هیچ وقت گمراه نشوید، قرآن و اهلبیت باید با هم باشد. یک کسی در صدر اسلام یک حرفی از دهانش بیرون آمد. گفت: «كفانا كتاب الله» (عدالت صحابه/ص2) ما نیاز به اهلبیت نداریم. با زهرا آنچه شد که شد. با علی آنچه شد که شد. با امام حسن چه شد؟ با امام حسین چه شد؟ گفت: قرآن بس است. «كفانا كتاب الله» این حرف درست است یا نه؟ من خواهش میکنم.
5- نقش نماز در زنده نگاه داشتن قرآن در کنار تجوید و تلاوت
این قسمت از بحث مرا زیاد گوش بدهید. بحث فنی و قرآنی است و استدلال هم برای جواب آنها است. غلط است کسی بگوید: «كفانا كتاب الله» این حرف ضد قرآن است. چطور؟ قرآن میفرماید: من کتاب هدایت هستم. (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين) (بقره /2) «هدیً» یعنی قرآن کتاب هدایت است. ولی کافی نیست. چرا؟ برای اینکه خدا به پیغمبر میگوید: قرآن کافی نیست. تو هم که پیغمبر هستی باید (إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم) (شوری /52) «ذلِكَ الْكِتابُ…هُدىً»،«إِنَّكَ لَتَهْدي» یعنی چه؟ یعنی هم کتاب هدایت است، هم «إِنَّكَ لَتَهْدي» تو باید هدایت کنی. اگر «كفانا كتاب الله» باشد. اگر قرآن بس است ما کار به اهلبیت نداریم. اگر قرآن بس است و ما کار به اهلبیت نداریم، پس چرا خدا گفته: «إِنَّكَ لَتَهْدي» تو پیغمبر باید هدایت کنی. پس پیداست این حرف غلط است. 2- قرآن میگوید: من ذکر مبارک هستم. (هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُون) (انبیاء /50) «هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ» یعنی قرآن تذکر مبارکی است. مگر نمیگوید: ذکر. قرآن تذکر است. اما آیه دیگر میگوید: (إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر) (غاشیه /21) قرآن ذکر است. تو هم باید باشی. «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر» وگرنه بگویی: نه. قرآن ذکر است. «كفانا كتاب الله» همین کافی است. ما کار به اهلبیت نداریم. قرآنی که میگوید: «هذا ذِکرٌ» جای دیگر قرآن میگوید: «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر» تو پیغمبر هم باید مذکر باشی. پس هم باید پیغمبر باشد و هم قرآن. «كفانا كتاب الله» حرف بسیار غلطی است. قرآن می فرماید: «مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُم وَ شِفاءٌ لِلناس» موعظه است. خوب قرآن موعظه است. کافی است؟ نه! کافی نیست. اهل بیت هم باید باشد. خدا به پیغمبرش می گوید: (وَ عِظْهُم) (نساء /63) تو هم باید موعظه کنی. قرآن موعظه هست، تو هم باید باشی. قرآن نور است. (نُوراً مُبينا) (نساء /174) ولی تو هم باید (لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور) (ابراهیم /1) تو هم باید کمک کنی. ببینید اصلاً اگر «کفانا کتاب الله» هرچه پیغمبر گفت، باید گوش بدهید. دیگر «کفانا کتاب الله» لازم نیست پیغمبر حرف بزند. (وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) (حشر /7) هرچه رسول گفت، گوش بدهید. رسول هم فرمود: هرچه در غدیر گفتم گوش بدهید. غدیر خم هم فرمود: هرچه حضرت مهدی می گوید: گوش بدهید. حضرت مهدی هم فرمود: زمانی که دستتان به من نمی رسد و من غایب هستم، هرچه فقیه جامع الشرایط گفت گوش بدهید. اگر «کفانا کتاب الله» هست، چرا خدا در قرآن می گوید: حرف رسول هم گوش بدهید. نخیر! «کفانا کتاب الله» ما کار به رسول نداریم. کار به اهل بیتش نداریم. «کفانا کتاب الله» یعنی فقط قرآن. اصلاً اگر فقط قرآن باشد، ما نمی توانیم دین داشته باشیم. چون قرآن می گوید: «اقیموا الصلاه» خیلی خوب، نماز بخوانیم. نماز صبح دو رکعت است. کجای قرآن نوشته؟ نماز مغرب سه رکعت است. هیچ جای قرآن نیست. نماز مغرب را بلند بخوان و نماز ظهر را یواش بخوان. اینها در قرآن نیست. قرآن می گوید: (وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيق) (حج /29) قرآن می گوید: طواف کن. اما هفت بار در قرآن نیست. اصلاً اگر بگوییم: اهل بیت را کنار بگذاریم، دین ما قفل می شود. ما باید… الآن چه آیه ای داریم برای اینکه امام زمان الآن باید باشد؟ کسی به شما گفت: آقا شما شیعه دوازده امامی هستید، از قرآن آیه داریم که امام زمان همین الآن باید باشد؟ اگر دل بدهید و زیادی گوش بدهید می گویم. ولی اگر دل ندهید، می پرد. حیف است. خوب گوش بدهید. به نظرم این حرف تکراری باشد. طوری نیست. «و فیکم رسوله…» دیشب این را نگفتم. یک جای دیگر گفتم. از بس که من حرف می زنم نمی فهمم این را کجا گفتم. من این جلسه و آن جلسه حرف می زنم، گاهی یک چیزی را فکر می کنم نگفتم، می گویم، می گویند: آقا گفته ای. گاهی هم یک چیزی را فکر می کنم، گفتم، نگفتم. بعد می گویند: کاش گفته بودی. حالا طوری نیست. یک آیه در قرآن داریم. شما هم که ایرانی هستی، بعضی کلماتش را می فهمیم. (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّه) (آل عمران /101)چرا کافر می شوی؟ «کَیفَ» یعنی چرا؟ چگونه؟ «تَکفُُرُون» یعنی کافر می شوی. در حالی که «تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ» آیات خدا برای شما تلاوت می شود. «وَ فيكُمْ رَسُولُه» رسول خدا هم در شما هست. وقتی آیات خدا هست، رسول هم هست. دیگر چرا کافر می شوید؟ بخوانید، «وكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ» آیات الله یعنی آیات خدایی. یعنی قرآن! «وَ فيكُمْ رَسُولُهُ» یعنی در بین شما رسول هم هست. رسول هست، آیات هم هست. «وكَيْفَ تَكْفُرُونَ» دیگر چه مشکلی دارید؟ الآن که پیغمبر نیست، از دنیا رفت. پس قرآن گفته: کافر نشوید، چون هم آیه هست و هم رسول هست. رسول از دنیا رفت. فقط آیات الله مانده است. حالا که آیات الله هست میتوانیم کافر شویم؟ چون خدا گفت: به دو شرط کافر نشوید. 1- آیات، 2- رسول. رسول که از دنیا رفت. فعلاً آیاتش مانده است. پس همه مسلمانها هم میتوانند کافر شوند. اگر امام زمان نباشد و همه ما کافر شویم، روز قیامت جواب داریم. خدا به من میگوید: قرائتی! چرا کافر شدی؟ میگویم: خودت گفتی. گفتی اگر آب و خاک داری چرا گندم میخری؟ آب داری خاک هم داری. پس اگر آب ندارم، طوری نیست که گندم بخرم. اگرخاک ندارم، طوری نیست که گندم بخرم. اگر کسی که آب دارد، خاک هم دارد، «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً» (وسائل الشيعة،ج17،ص40) کسی که آب دارد و خاک دارد. چرا دیگر بیحال هستی و گندم میخری؟ کسی که هم قرآن دارد و هم رسول دارد، چرا کافر میشوید؟ رسول از دنیا رفت، پس دیگر «فيكُمْ رَسُولُهُ» نیست. فقط آیات قرآن است. تو گفتهای، به دو شرط کافر نشوید، هم قرآن و هم رسول! رسول نیست، پس میشود که کافر شویم. اگر هم سوزن داریم و هم نخ، چرا لباست پاره است؟ اگر سوزن نبود، طوری نیست که لباس پاره باشد. نخ نبود طوری نیست. کسی که هم سوزن دارد و هم نخ دارد، دیگر چه مرضی دارد که لباسش پاره باشد. کسی که آیه دارد، رسول هم دارد، چرا کافر هستید؟ پیغمبر از دنیا رفت، اگر امام زمان(علیهالسلام) نباشد، همهی مسلمانها کافر شوند، جا دارد. گرفتید؟ من برای اینکه شک دارم که گرفتید یا نگرفتید، من نصف حرفهایم را میزنم، نصفش را شما بگویید. قرآن میگوید: حق ندارید کافر شوید به چند شرط؟ یک: قرآن، دو: رسول! اگر قرآن و رسول هست، حق ندارید که کافر شوید. پیغمبر از دنیا رفت، پس دیگر رسول نیست. حالا که رسول نیست، حق داریم که کافر شویم. پس باید در هر زمان عین پیغمبر، شکل پیغمبر، یک رهبر آسمانی معصوم باشد. اگر رهبر آسمانی نباشد، ما حق داریم که کافر شویم. روز قیامت هم ما میگوییم: خدایا تو گفتی کافر نشو به شرط اینکه هم آیه باشد و هم رسول، پس اگر یکی از آنها باشد، میتوانیم کافر شویم. الان هم پیغمبر از دنیا رفت، و الان هم امام زمان(علیهالسلام) نیست، پس کافر شدن مجاز است. این بهترین دلیل یا از بهترین دلیلهایی است که در هر زمانی باید حجت معصوم وجود داشته باشد. برای اینکه قلبش را شاد کنیم، یک صلواتی بفرستید. ریل آهن اگر دو تا باشد، حرکت میکند، یکی باشد قطار حرکت نمیکند. سوزن و نخ با هم میدوزند. پیچ و مهره با هم مفید هستند. اینها باید با هم باشند. قرآن میگوید: «هذا بَيانٌ…» قاری: (هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِين) (آلعمران /138) «هذا بَيانٌ» آیهی قرآن است. یعنی این قرآن بیان است. اما میشود گفت که کافی است؟ اهل بیت نمیخواهیم؟ نه! خدا به پیغمبرش میگوید: (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس) (نحل /44) «هذا بَيانٌ» اما میگوید: «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس» تو هم باید این بیان را بیان کنی. پس آیات متعدد داریم که این کلمهای که گفته شد، که قرآن کافی است و ما نیاز به اهل بیت نداریم، میدانید، فکر نکنید که حرف ساده میزنم. ما نیاز به اهل بیت نداریم، برویم و درب خانهی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را آتش بزنیم. علی(علیهالسلام) را بکشیم. حسین(علیهالسلام) را بکشیم. امام حسن(علیهالسلام) را بکشیم. تمام قتل و غارتهایی که نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) شد، به خاطر این شعار بود که قرآن کافی است. حرف غلط است. مثل اینکه بگوییم: آقا مدرسه کافی است. مدرسه معلم میخواهد. کتاب کافی است. نخیر ! کتاب استاد میخواهد. دارو کافی است. نخیر دارو دکتر میخواهد. از حرفهای بسیار خطرناکی که خدا میداند که کسی که این حرف را زده است، روز قیامت چطور باید جواب بدهد، خود خدا میداند. قرآن کافی نیست. اصلاً گاهی میگویند چرا بعضی از آیات را نمیفهمیم. میفرماید: بعضی آیات را نمیفهمید تا مجبور شوید که به سراغ اهل بیت بروید. قرآن و اهل بیت!
6- سلام و درود امام
رضا علیه السلام به زائران حرم
اصلاً خود زیارت کردن ما. در قرآن به ما زیارت را یاد داده است. الان شما زوار امام رضا(علیهالسلام) هستید، یا هر کس که زوار هر امامی هست. وقتی وارد حرم میشوید، هیچ خبر دارید که امام رضا(علیهالسلام) به شما سلام میکند؟ قرآن یک آیه دارد، که میگوید کسی که برای زیارت میآید، ای پیغمبر! (وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ) (انعام /54) آنهایی که مدینه میآیند و به تو سلام میکنند، قبل از آنکه او قالوا سلاما، قال سلام! نه! «فَقُلْ سَلامٌ» آیه را بخوانید. «وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» بعضی کلماتش را که بلد هستید، شما معنا کنید. «إِذا» یعنی چه؟ زمانی که! «جاءَ» یعنی چه؟ «إِذا جاءَكَ» وقتی آمدند. چه کسانی؟ «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا» مؤمنین وقتی میآیند «جاءَكَ» نزد تو! به پیغمبر میگوید. میگوید: پیغمبر! مؤمنین که مدینه پیش تو میآیند، مثلاً زوار هستند، «فَقُلْ سَلامٌ» تو پیغمبر باید سلام کنی. نمیگوید: اگر زوار آمد، قالوا سلاما، قال سلام! آن را جای دیگری داریم. قالوا سلاما، قال سلام! ولی اینجا قال سلام ندارد، میگوید: همین که زوار وارد مدینه شد، تو پیغمبر، به این زوار سلام کن، طبق این آیه شما که وارد حرم امام رضا(علیهالسلام) میشوی، خود امام رضا(علیهالسلام) به شما سلام میکند، میگوید: سلام علیکم! آن وقت زوار امام رضا(علیهالسلام) کارش به جایی برسد که امام رضا(علیهالسلام) به او سلام کند، حجابش این طور باشد؟ لقمهی حرام بخورد. کار به حلال و حرام نداشته باشد؟ در همین ماه رمضان، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) پرسید، بهترین کار چیست، فرمود: گناه نکن! ورع! رزق همهی افراد با حلال اندازهگیری شده است. آنهایی که به حرام ناخنک میزنند، خداوند از حلال کمشان میگذارد. یک جوانی مقدر شده است، که چه زمانی ازدواج کند. چقدر از همسرش لذت ببرد. چه زمانی بچهدار شود. چقدر با خانمش بگوید، بخندند، خوش باشند. مقدار خوشی ما اندازهگیری شده است. مقدار تلخی هم اندازهگیری شده است. رزق ما اندازهگیری شده است. (مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها) (حدید /22) «نَبْرَأَها» یعنی «نخلق» (هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئ) (حشر /24) یعنی قبل از آفرینش ما همهی چیزهای ما حساب شده است. من میآیم و به حرام ناخنک میزنم، خدا سهم حلالم را کم میگذارد. به چهار دختر و پسر حرام نگاه میکنید، رابطه برقرار میکنی، ازدواجت عقب میافتد. یک بار دیگر بگویم. حدیث داریم رزق همه از حلال اندازهگیری شده است. آنهایی که عجله میکنند و به حرام ناخنک میزنند، خدا سهم حلالش را کم میگذارد. معلوم است چقدر شکر باید وارد بدن من شود. من گاهی وقتها ناخنک میزنم، زیادی شیرینی میخورم، بعد دکتر میگوید: قندتان بالا رفته است، خانهی خودت هم حق نداری بخوری. به حرام ناخنک نزنیم. سهم حلالمان کم میشود.
7- امامان معصوم علیهم السلام، اوی الامر قرآنی
این کلامی که قرآن کافی است، حرف غلطی است، ما هر چه میخواهیم باید به قرآن مراجعه کنیم. استدلال، قرآن! وقت داریم؟ تمام شد؟ پنج دقیقه؟ اگر زیادی گوش بدهید من یک چیزی بگویم. یادگاری هم باشد. سوغاتی حرم امام رضا(علیهالسلام) باشد. اول یک چیز ساده بگویم، برای بچههای ده ساله و پانزده ساله، و نسلی که نو هستند. برای نسل نو یک مثال بزنم، بعد به نسل بالاتر منتقل شویم. خوب گوش بدهید. نوجوانهای دختر و پسر جواب من را بدهند. اگر دیدید یک اعلامیه زدند یک جا و نوشتهاند: از لبنیات استفاده کنید!!! بعد آن طرف اعلامیه نوشتهاند: ماست نخورید! باشد. پنیر نخورید! باشد. سرشیر و خامه و کره نخورید! دوغ و کشک نخورید! روغن و قرهقوروت نخورید. پس چه بخورید؟ نگفتید؟ شیر بخوریم. پس یک بار دیگر دقت کنید. یک بار دیگر! درست گفتید، حرف شما درست بود. منتها میخواهم همه با هم بگویند. اگر دیدید وزارت بهداشت نوشته است، از لبنیات استفاده نکنید، گفت: ماست؟ نه! پنیر؟ نه! کره و سرشیر و خامه؟ نه! روغن و دوغ؟ نه! کشک و قرهقوروت؟ نه! چه چیزی را نگفتم؟ شیر! فقط شیر! این را دیگر بچه ده ساله و پنج ساله هم میفهمد. حالا در قرآن برویم. قرآن گفته است، از «أُولِي الْأَمْرِ» پیروی کنید. «أَطِيعُوا اللَّهَ» مطیع خدا باشید. «وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» مطیع خدا باشید. (وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) (نساء /59) از «أُولِي الْأَمْرِ» پیروی کنید. بعد گفته است از «أُولِي الْأَمْرِ» پیروی کنید. مثل اینکه به بچهها میگوییم: از لبنیات استفاده کنید. ما هم میگوییم از «أُولِي الْأَمْرِ» پیروی کنید. بعد جاهای مختلف قرآن را ورق میزنیم. یک: (لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً) (دهر /24) گنهکار را اطاعت نکنید. یعنی «أُولِي الْأَمْرِ» باید گنهکار نباشد. (لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُعَنْ ذِكْرِنا) (کهف /28) کسی که قلبش از ذکر ما غافل است، اطاعت نکنید. (وَ اتَّبَعَ هَواهُ) (اعراف /176) کسی که هواپرست است، اطاعت نکنید. (وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً) (کهف /28) آدمهای افراطی را اطاعت نکنید. (وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ) (شعرا /151) اگر ولخرجی میکند، اطاعت نکنید. (لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِين) (اعراف /142) اگر فساد میکند، اطاعت نکنید. (وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ) (مائده /77) اگر قبلاً سابقهی بتپرستی و شرک و انحراف دارد، اطاعت نکن. «لا يَعْلَمُونَ» اطاعت نکنید. (حَلَّافٍ مَهينٍ) (قلم /10) آدمهای فرومایه و پست را اطاعت نکنید. از چه کسی اطاعت کنیم؟ معلوم میشود که «أُولِي الْأَمْرِ» باید گنهکار نباشد. فاسد نباشد. اسرافکار نباشد. غافل نباشد. بدسابقه نباشد. فقط معصوم میماند. وقتی میگویند: از لبنیات استفاده کنید. بعد میگوید: ماست، نه! پنیر، نه! کره، نه! کشک، نه! دوغ، نه! پس شیر!!! از «أُولِي الْأَمْرِ» پیروی کنید، «أُولِي الْأَمْرِ» فاسد، نه! اسرافکار، نه! غافل، نه! هواپرست، نه! افراطی، نه! نه! نه! پس معلوم میشود که «أُولِي الْأَمْرِ» باید معصوم باشد. فرق… (صلوات حضار) آن وقت نتیجه میدانید چیست؟ ما میگوییم: «أُولِي الْأَمْرِ» باید معصوم باشد. آقایان به چه کسانی «أُولِي الْأَمْرِ» میگویند؟ مثلاً میگویند: صدام «أُولِي الْأَمْرِ» است. چون «أُولِي الْأَمْرِ» صاحبان فرمان هستند. کاری به بقیه آیات نداریم. میگوید: از صاحبان فرمان اطاعت کنید. امیر بحرین «أُولِي الْأَمْرِ» است. امیر حجاز «أُولِي الْأَمْرِ» است. تمام اینها «أُولِي الْأَمْرِ» هستند. خلبانها هم میگویند «أُولِي الْأَمْرِ» دستور داد بروید و یمن را بمباران کنید. میگویند: بله قربان! میروند و بمباران میکنند. «أُولِي الْأَمْرِ» امام صادق(علیهالسلام) باشد، یا امیر بحرین باشد؟ یا امیر حجاز باشد؟ ببینید کجاها کلاه سرمان رفته است. قرآن که میگوید: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ» «أُولِي الْأَمْرِ» معصوم است. چون آیات دیگر میگوید: از آنها اطاعت نکن. نه نه نه نه! پس معصوم، اولی الامر معصوم است. پس خدا را شکر کنید. روی کره زمین جمعی هستید که میگویید: اولیالامر معصوم است. باقیها دنبال اولیالامرهای دیگر هستند. خدایا روز به روز معرفت و مودت و اطاعت ما را نسبت به خودت و اولیای خودت بیشتر بفرما. گول خوردهها را هدایت کن. هرچه در این ماه رمضان و ماه رمضانهای دیگر به خوبها میدهی، به آبروی همان خوبها همه آن خیرها را به همه ما مرحمت بفرما. حرم میروید برای محرومین یک زیارت بخوانید. الآن چند میلیارد آدم زیر خاک هستند. چند صد میلیون آدم روی کره زمین بیمار هستند. فقیر هستند، راهشان دور است، مریض هستند، سالمند هستند، یک زیارت کنید برای آنهایی که دستشان به زیارت نمیرسد. یک یادی کنید، یک زیارت هدیه کنید. ماه رمضان قرآن میخوانید یک سوره قرآن را هدیه روح فراموش شدههای تاریخ کنید. الآن جد نهم شما چه کسی است؟ نمیدانم. جد بیست و هفتم شما چه کسی است؟ نمیدانم. ما خیلی شکر کنیم، پدر را میشناسیم و پدربزرگ را. جد هفتم و دهم و چهلم را نمیشناسیم. بالاخره آنها هم اسیر هستند. ما نسل آنها هستیم. یاد آنها کنیم، صدقه میدهیم برای همه باشد. زیارت برای همه باشد. دعا برای همه باشد. اصلاً دعای میلیاردی نکنید. زیر میلیاردی دعا نکنید. قرآن به ما یاد داد دعا باید باید میلیاردی باشد. شما در نماز حق ندارید بگویید «سمع الله لحمدی» باید بگویید: سمع الله لمن حمده. «سمع الله لحمدی» یعنی خدا ستایش مرا میشوند. اما اگر گفتی: «سمع الله لمن حمده» میشود میلیاردی. آبی که میخوری نگو الحمدلله من تشنه بودم. بگو خدایا برای هر تشنهای که سیراب شده الحمدلله بگو. درختهای تشنه، حیوانهای تشنه، آدمهای تشنه، بالای میلیارد دعا کنید، نماز شب که میخوانید بگو: اللهم اغفر سید حسن نصرالله! خوب سید حسن نصر الله یک نفر است. بگو: سید حسن نصر الله و من احبه! و یارانش. یارانش یعنی پنجاه میلیون، صد میلیون اضافه شد. دعا زیر میلیاردی، صدقه زیر میلیاردی، میلیاردی فکر کنید.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 187