responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1880

موضوع بحث: شکر – 3

تاريخ: 02/12/69

بسم الله الرحمن الرحيم

1- شکر خدا 2- تشکر از مردم 3- شيوه شکر 4- ترک شکر و کفران نعمت 5- مقدار شکر 6- انگيزه‌هاي تشکر
قرآن مي‌فرمايد که اگر کسي شکر کند و دائماً به ياد نعمتهاي خدا باشد شيطان حريفش نمي‌شود چون دو تا آيه‌ است و علامه طباطبائي از اين دو تا يک جرقه نور را بوجود آورده، دو تا آيه اين است شيطان گفت: (فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ) (ص /83-82) همه مردم را گمراه مي‌کنم مگر مخلصين را در جائي ديگر شيطان مي‌گويد من همه را گمراه مي‌کنم (لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ) (اعراف /17) اکثر مردم شکر گذار نيستند و گول من را مي‌خورند ولي شاکر گول من را نمي‌خورد يک آيه داريم که شيطان مي‌گويد همه را مي‌توانم گمراه کنم به غير از مخلصين مثل سگ پاچه همه را مي‌گيرد و به غير از مخلصين. شيطان مثل سگي است که هر بيگانه‌اي را مي‌گيرد ولي اهل الله را کاري ندارد. شيطان گفت در فکر و روح همه اثر مي‌گذارم به جز مخلصين در جائي ديگر مي‌گويد: مگر شاکرين. پيدا است که اگر کسي شگر گذار باشد شيطان نمي‌تواند در او اثر بگذارد و حضور دائمي داشته باشد. آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: (ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً) (نساء /147)
راجع به تشکر از مردم چند جور است:
تشکر از والدين است. خيلي پدر و مادر بر گردن ما حق دارند. جوانهايي که تازه داماد شدند، جوانهايي که دانشجو شدند باسواد شدند قدر اين پيرمردها را داشته باشند. رسول اکرم(ص) مشغول نماز جماعت بود در حال رکوع «سبحان ربي العظيم و بحمده» خداوند به جبرئيل دستور داد تا به پيامبر بگويد بايستد. جبرئيل آمد، گفت: صبر کن. ايشان سبحان الله گفت. رکوع طولاني شد. بالاخره بعد از نماز گفتند يا رسول الله (ص) اين رکوع را خيلي طول دادي نمازجماعت را آدم بايد تند بخواند بعد معلوم شد که اميرالمومنين حضرت علي(ع) داشته مي‌دويده است که به نماز جماعت برسد. توي يک کوچه تنگ يک پيرمرد جلوي او بوده است. امام مي‌خواسته به نماز برسد مجبور بوده است که از کنار آن پيرمرد تند رد شد و شک کرده که به ثواب نماز جماعت برسد يا احترام ريش سفيد اين پيرمرد را بگذارد. يک مقدار امام(ع) فکر مي‌کند و مي‌گويد ما از نماز جماعت مي‌گذريم و به اين پيرمرد احترام مي‌گذاريم. خداوند دستور داد يا رسول الله رکوع را طول بده تا علي (ع) برسد.
احترام پيرمرد بيگانه به قدري مهم است که خدا رسول الله را در ركوع نگه مي‌دارد براي اينک يک جوان به يک پيرمرد احترام بگذارد. حالا اين پير اگر پدر باشد چه؟ اگر مادر باشد چه؟ (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ) (لقمان /14) مادر درد کشيده است و به خصوص احترام به مادر تاكيد شده است. چون حضرت(ص) فرمودند: مادرت، مادرت مادرت و يکبار گفت پدرت. گاهي وقتها مي‌گويند آقا ما تحصيل کرده هسيتم. بابا تحصيل کرده هستي اما بابا و ننه امكانات مفت به تو داد که فردي تحصيل کرده شدي.
مي گويند کسي با فرزندش به يک معرکه گيري رسيد. فرزند گفت: بايستيم تماشا کنيم. بچه گفت: بابا نمي‌بينم. گفت: بيا بغلم. بچه باز هم گفت: نمي‌بينيم. بابا گفت: بيا روي دوشم. بچه پايش را گذاشت روي دوش بابا قدش از بابا بلندتر شد. گفت: بابا مي‌بينيم. گفت: خيلي خوب. بچه گفت: بهتر از تو مي‌بينم. گفت: خيلي خوب. گفت: بابا اصلاً من چيزي مي‌بينم كه تو نمي‌بيني. گفت: خيلي خوب پدر! بچه شروع کرد به پا زدن روي کتف بابا. آقا! اينقدر پا نزن. من نردبان تو شدم که تو مي‌بيني اگر من نردبان نمي‌شدم تو نمي‌ديدي. نگو من فوق ليسانسم او نان مفت به تو داد تا فوق ليسانس شدي.
پدر و مادر را احترام کنيد گرچه شما پيغمبر شدي، گرچه پدرت عوامِ عوام بود.
احترام از فرزند: پدر و مادرها به فرزند احترام بگذارند. بابا! فرزندت، بچه بود مي‌گفتي حسين حالا که زن دارد زشت است بگويي «حسين»، بگو «حسين آقا» بايد آنها هم احترام بگذارند.
احترام از همسر، احترام از مردم: خدا به پيغمبر(ص) فرمود: اين مردمي که مي‌آيند اموالشان را به عنوان ماليات اسلامي و زکات مي‌دهند نگو من پيغمبرم، تشکر کن صلوات بفرست بر مردم (إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ) (توبه /103) تو که به اينها صلوات مي‌فرستي و دعا مي‌کني اينها روحيه پيدا مي‌کنند چقدر امام از مردم تشکر مي
کرد: من روي رزمندگان را مي‌بوسم و بر اين بوسه افتخارمي کنم. ‌اي کاش من يک پاسدار بودم.

1- چگونه تشكر كنيم؟

سجده شکر: چگونه تشکر کنيم؟
تشکر از مقامات بالا گاهي با اطاعت است، (إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‌ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ) (آل عمران /31) اگر خدا را دوست داريد گوش به حرفهايش بدهيد، عکس امام را قاب کني بالاي سرت بزني ولي رشوه هم بگيري، امامي که عکسش را زدي اين را مي‌گويد رشوه نگير تو عکس را زدي رشوه هم مي‌گيري. اين دروغ و نفاق است.
تشکر از زير دست اينست که با زبان تشويق کني.
گاهي خوب است که آدم تشکر کند و گاهي صلاح نيست، اگر کسي منّت گذاشت گفت يادت مي‌ايد وام مي‌خواستي به تو دادم اگر يک کسي خدمتي به شما کرد و منّت گذاشت اين شخص ديگر لياقت تشکّر ندارد.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «مَنْ مَنَّ بمعروفه أسقط شكره»(غررالحكم/ ص‌390) کسي که منّت بگذارد شکرش را ساقط کرده است تشکر از کسي درست است که خودش منّت نگذارد.
اسلام با ناز کشيدن خيلي مخالف است حتي مي‌گويد اگر آب نداري تيمم کن و نماز بخوان ولي اگر کسي به تو آب مي‌دهد و منّت مي‌گذارد، با آن وضو نگير. اسلام دين عزيزي است.
ترک تشکر: حديثي داريم قَالَ الصَّادِقُ (ع): «لَعَنَ اللَّهُ قَاطِعِي سَبِيلِ الْمَعْرُوفِ قِيلَ وَ مَا قَاطِعِي سَبِيلِ الْمَعْرُوفِ قَالَ الرَّجُلُ يُصْنَعُ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ فَيَكْفُرُهُ فَيَمْنَعُ صَاحِبَهُ مِنْ أَنْ يَصْنَعَ ذَلِكَ إِلَى غَيْرِهِ»(من‌لايحضره‌الفقيه/ ج‌2/ ص‌57) خدا لعنت کند کسي را که جلوي کار خير را مي‌گيرد، خدمت مي‌کني به او ولي او کفران مي‌کند. مي‌گويد بر پدرم لعنت که ديگر به کسي خوبي نکنم.
امام (ع) فرمود: خدا لعنت کند کسي را که تشکر نکند، کسي که تشکر از زحمات مردم نکند باعث مي‌شود مردم ديگر رغبت به انجام کارهاي خوب نداشته باشند.
آقا يک مدرسه‌اي ساخته مي‌شود تشکر کنيد بگوئيد باني اين مدرسه آقاي فلاني است. البته خود طرف نبايد بگويد که اسم من را بنويسيد. خود باني براي خدا مدرسه بسازد. امّا مردم از ايشان تشکر کنند. من يک مدرسه‌اي را مي‌سازم امّا آموزش و پرورش تشکر کند هر کسي يک چيزي ساخت اسمش رويش باشد و بعد هم اسمش را عوض نکنيد من خيلي مخالف هستم با اسمهائي که عوض مي‌کنند بعد اسمش را مي‌کنند مدرسه شهيد فلان. خوب شهيد خيلي عزيز است و مقامش از مدرسه به مراتب بيشتر است اما معنايش اين نيست که اسم او را محو کنيم. اسم يک جائي را که تازه مي‌خواهيد بسازيد بنامش کنيد خياباني کوچه‌اي درمانگاهي هر چه از اين به بعد مي‌سازيد اسم شهيد بگذاريد. مثلاً بگويد طاغوتي است اسمش را پاک کن شما اسم شهيد را زنده کنيد با چيزهايي که از نو مي‌سازيد نه با محو مسلمانهاي قبلي. ما در نماز مي‌گوئيم «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ»، «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» ما بايد خوبهايمان را اسمش را در تاريخ زنده نگه داريم.
تشکر سه نوع است: 1- گاهي زيادي تشکر مي‌کنند اين معلوم مي‌شود که تملّق است چاپلوسي است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر زياد تشکر کردي، بي شخصيت و متملق و هستي 2- اما اگر کم تشکر کردي اين معلوم مي‌شود از حسادت است خوبي خيلي مي‌بيند اما نمي‌تواند به زبان بياورد 3- و اگر به اندازه باشد، اين انصاف است. در نهج البلاغه اين گونه است که مقدار تشکر بايد به اندازه‌اي ‌باشد که نه از حسادت باشد و نه از چاپلوسي.

2- انگيزه‌هاي تشكر

بعضي‌ها بخاطر تشويق تشکر مي‌کنند. کار به سود شخصي‌اش ندارد مي‌گويد من تشکر مي‌کنم که در جامعه افرادي مثل اين زياد شوند يک وقت براي تشويق است.
سود شخصي: برايش چاي مي‌آورند مي‌گويد به به! عجب چايي خوبي بود! ، يعني برو دوميش را بياور چون حديث داريم که قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «من شكر إليك معروفك فقد سألك»(غررالحكم/ ص‌390) کسي مي‌گويد دستت درد نکند. يعني اينکه باقيش را بده بيايد.
اخيراً من اين را ياد گرفته‌ام، خانه‌هايي که مي‌روم مهماني وقتي مي‌خواهم بيايم بيرون دم در خانه به خانم مي‌گويم خانم دستت درد نکند خيلي زحمت کشيدي که خانم هم به شوهرش مي‌گويد آقا اين شيخ را يکبار ديگر دعوت کن. چون معمولاً مردها از صاحبخانه تشکر مي‌کنند و حال آنکه خانم تا دمِ در آمده است. اگر تشکر بکنيم اين ممکن است درد شخصي هم داشته باشد البته درد شخصي هم خوب نيست.
کلاهبرداري:
براي کلاهبرداري تشکر مي‌کنيم. مي‌گويد آقا چون حضرت رقيه در راه به شام کتک خورد شهيد از دنيا رفت من دلم ميخواهد براي بارگاه ايشان پولي بدهم و يک مقدار پول مي‌دهد و خوب که حزب اللهي بازي در آورد مي‌گويد ضمناً ما يک گمرکي داريم، يک زمين داريم و دست رو دست گذاشته رويش مي‌شود اين را. . . يعني اين رقيه و حزب اللهي بازي و اينها بخاطر همين ضمناً است اين مي‌ايد و مي‌گويد آقاي قرائتي! من اول که مي‌خواستم ببينمت خوب اين اول دروغ دوم مي‌خواهم بگويم که هيچ برنامه‌اي توي تلويزيون مثل برنامه تو نيست سوم من چنين من چنان تمام بحثهاي شما را دختر و پسرم هم گوش مي‌دهند آخرش مي‌گويد ما يک پسري داريم که سرباز است افتاده نيشابور مي‌خواهم که يک نامه‌اي بفرستيد که اين بيفتد سبزوار. اين که هم خوبيهاي برنامه من را مي‌گويد بخاطر اين است که بچه‌اش از نيشابور برود سبزوار اين از تشکرهاي حقه بازي است.
انسانيت: (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ) (الرحمن /60).
خوب است که مردم تشکر کنند اما از شما اگر کسي تشکر نکرد غصه نخور. يک روايتي ديدم خيلي روايت جالبي است شايد نشنيده باشيد حديث داريم که قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «كَانَ رَسُولُ الله (ص) مُكَفَّراً لَا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُ وَ لَقَدْ كَانَ مَعْرُوفُهُ عَلَى الْقُرَشِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ وَ الْعَجَمِيِّ وَ مَنْ كَانَ أَعْظَمَ مِنْ رَسُولِ الله (ص) مَعْرُوفاً عَلَى هَذَا الْخَلْقِ وَ كَذَلِكَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مُكَفَّرُونَ لَا يُشْكَرُ مَعْرُوفُنَا وَ خِيَارُ الْمُؤْمِنِينَ مُكَفَّرُونَ لَا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُمْ»(علل‌الشرائع/ ج‌2/ ص‌560) اين هم مرهم دل حزب اللهي هائي که جدل مي‌کنند ولي کسي از زحماتشان قدرداني نمي‌کند.
خانواده شهيد مي‌رود توي بنياد شهيد او بنده خدائي که توي بنياد شهيد است از صبح تا حالا از بس که خانواده شهيد آمده است ديگر اول و دوم و سوم تا شانزدهم مي‌کشد هفدهم که… بالاخره او هم يک کارمند عادي است ديگر. او هم ديگر مي‌بُرَد.
مانند كارمندهاي اداره‌هاي پست تلفن اول را خوب جواب مي‌دهند تا تلفن دوم را معمولي جواب مي‌دهند تا تلفن سوم را مادر او بگردد که پشت خط باشد مي‌گويد: بگو حرفت را حوصله‌ام نمي‌کشد. به هر دليلي اگر از زحمات شما تشکر نکردند نگو ما شهيد داديم. . . ما اين بنده خدا را ماشين زده بود سوارش کرديم و بيمارستان برديم. يقه ما را گرفتند و مي‌گويند: تو به او زده‌اي. آمديم ثواب کنيم کباب شديم.
حديث داريم که «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مُكَفَّراً» يعني رسول الله(ص) از زحماتش در زمان خودش قدرداني نشد و اهل بيتمان هم، زمان خودشان از آنها قدرداني نشد و مؤمنين خوب هم زحماتشان قدرداني نمي‌شود يعني اگر زحمتي کشيدي کسي تشکر نکرد، غصه نخور، تازه شدي مثل اهل بيت رسول‌ الله (ص) . در فاتحه‌ي شما شرکت نکردند در عروسي شما تبريکي تسليتي اعتنائي به شما نکردند اما خدا که مي‌داند رسول خدا(ص) مي‌داند امام زمان(ع) هم مي‌داند. روح شهدا هم مطلع مي‌شود.
حديث داريم اميرالمؤمنين (ع) فرمود: همين که کار خير کردي همين براي تو تشکر است. شما رفتي عموي خودت را ببيني خانه نبود اول که ثوابش را گرفته‌اي دوم اينکه يک مقدار راه رفتي و براي سلامتي، خوب است. خود اينکه آدم يک خدمتي بکند روح اين خدمت گذاري يک ارزش است. اگرکسي از دانشمند تشکر نکند، همين که مطالعه کرده و به علمش اضافه شده خودش يک تشکر است. يک کسي به ما گفت آقا شما در نهضت سواد آموزي اگر مي‌خواهيد مردم بيايند با شانه تخم مرغي، روغني، برنجي تشويق کنيد بله خوب است که آدم تشويق کند و بهترين تشويق اين است که آدم بي سواد وقتي چند ماه آمد، باسواد برگردد خود باسواد شدن کمال است.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «إن مكرمة صنعتها إلى أحد من الناس إنما أكرمت بها نفسك و زينت بها عرضك فلا تطلب من غيرك شكر ما صنعت إلى نفسك»(غررالحكم/ ص 382) اگر يک خدمتي به مردم کردي همين که تو توفيق خدمت کردن را پيدا کردي روح خدمت را در خودت زنده کردي با همين خود را بالا بردي و همين بالا رفتن تو تشکر طبيعي است از تو.

3- مقدار و اندازه شكر

مقدار شکر:
وقتي مي‌خواهي شکر کني چرا تک تک شکر مي‌کني بچه‌هاي امام حسين (ع) در کربلا اسير شدند و آنها را در کوفه و شام آوردند. حکومت طاغوت پرسيد چطوريد؟ يکي از اين بچه‌ها(فاطمه صغري) جواب داد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى»(اللهوف/ ص‌149) گفت خدا را شکر به اندازه‌ي دانه‌هاي شن. تو که مي‌خواهي بگوئي الحمدلله بگو الحمدلله به اندازه‌ي دانه‌هاي باران، قطرات برف، قطرات اشک، قطرات خون شهدا، به عدد هر خوشه‌اي كه بيرون مي‌آيد، به عدد هر نفسي از هر نفس کشي و به عدد هر آهي از صاحب آهي…
خوب وقتي که تو به عدد هر چيزي بگوئي الحمدلله خدا هم به همان تعداد ثواب مي‌دهد حالا که همه چيز کامپيوتري است بياييد عباداتمان را هم کامپيوتري کنيم.
امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي وَ عَلَى مَا تُعَافِي وَ تَبْتَلِي حَمْداً يَكُونُ أَرْضَي الْحَمْدِ لَكَ وَ أَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَيْكَ وَ أَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَك»(شرح‌نهج‌البلاغه‌ابن‌ابى‌الحديد/ ج‌9/ ص‌222) رضايتمندترين تشکرها مال توست. «أَحَبَّ الْحَمْدِ» بهترين حمدها براي توست «أَفْضَلَ الْحَمْدِ» با فضليت ترين تشکرها مال توست. حمدي که «ينبغي لک» يعني وقتي مي‌خواهي بگوئي الحمدلله براي خودت نگو الحمدلله براي نعمت‌هاي من هم بگو. اين دليل بر بزرگ فکريست.
شهيد مظلوم دکتر بهشتي در جوانيش نماز شب مي‌خواند پدرش گفت برويد ببينيد که او چطور دعا مي‌کند. اين محمد حسين پا شد رفت يکي از اين اطاقها نماز خواند بعد از نماز گفت: خدا من يک جواني هستم(در سن 16 سالگي) که درس مي‌خوانم خدايا کمکم کن جامعه اسلامي از من استفاده کند.
بعضي‌ها که دعا مي‌کنند خيلي سطحي دعا مي‌کنند يک مداح بود روز عاشورا را سينه زده بودند گريه کرده بودند يک مرتبه گفت: ‌اي خدا اين مردم را گرفتار تب نکن، بابا تب را خوب يک قرصي مي‌خورد و خوب مي‌شود اين دعاي در ظهر عاشورا است؟
امام کاظم(ع) فرمود: کسي که براي راه حق پول خرج نکرد براي راه باطل پول خرج مي‌کند.
کسي که براي زجر کشيدن ما، کمک صدام کرد حالا بايد پاسوز شود اين جزاي آن است
امير کويت که باشي بخندي به حزب الله خنده‌ات اشک مي‌شود تمام کساني که به حق لبخند زدند لبخندشان اشک شد.

4- شكر در هر حالي و پيامدهاي ناسپاسي

خدا داد بگوئيد الحمدلله اگر گرفت هم باز بگوئيد الحمدلله.
امير المؤمنين (ع) مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي»(نهج‌البلاغه/خطبه 160) خدايا شکر مال چيزهائي که مي‌دهي و خدايا شکر مال چيزهائي که مي‌گيري.
در خطبه 132 مي‌گويد: «نَحْمَدُهُ عَلَى مَا أَخَذَ وَ أَعْطَى وَ عَلَى مَا أَبْلَى وَ ابْتَلَى»(نهج‌البلاغه/ خطبه‌132) خدايا هر رنگش بود، الحمدلله. خدا انتقاد مي‌کند از افرادي که ناشکري مي‌کنند مي‌گويد (أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ) (واقعه /68) دقت توي اين آب آبي که مي‌خوري کرده‌اي.
(أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ‌ام نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ) (واقعه /69) اين آب را تو از ابرها خارج کردي اين آب از چه کسي است؟ از خداست.
تا حالا شده يک ليوان آب که مي‌خوري بهش نگاه کني دو ثانيه به اين آب دقت کن بعد بخور (لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ) (واقعه /70) اگر بخواهيم آب را تلخ کنيم «فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ» شکر کنيد.
قرآن مکرر گفته: (وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ) (سبأ /13) حيف که مردم تشکر نمي‌کنند. (ولكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ) (بقره /243).
بعد قرآن يک قصه نقل مي‌کند در سوره سبأ (لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ في‌ مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ) (سبأ /15) يک قبيله‌اي بود بنام قوم سبأ در منطقه سبأ زندگي مي‌کردند مردم يک منطقه خوب زندگي مي‌کردند قرآن مي‌گويد «جَنَّتانِ»، باغها داشتند «عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ» سمت چپ و راستشان باغ بود باغهاي پر ميوه که در تاريخ آمده که اگر کسي يک سبد خاصي را بر روي سر مي‌گذاشت و از باغ رد مي‌شد آنقدر ميوه مي‌چيند و داخل سبد مي‌ريخت که وقتي به آخر باغ مي‌رسيدي سبد پر مي‌شد «كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ» بخوريد و شکر هم بکنيد «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» شهر پر ميوه و خداي بخشنده (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‌ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَليلٍ) (سبأ /16) اينها ناشکري کردند و سيل عرم يک سيل طاقت فرسا، فرستاديم باغهايشان را چپ کرديم جنتي قرار داديم باغهايشان را تبديل به باغي کرديم ميوه هايشان را تبديل کرديم به درختان پر ميوه کسي که اين باغ پر ميوه را کفران کرد (ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازي إِلاَّ الْكَفُورَ) (سبأ /17) و جزاي کسي که وقتي ايران درگير جنگ است فرار مي‌کند مي‌گويد ما مرد جنگ نيستيم و رئيس جمهور آمريکا مي‌گويد ايراني‌هاي مقيم آمريکا بايد در جبهه ضد اسلام به پادگانها احضار شوند کسي که براي دفاع از وطن اسلامي و به فرمان يک مجتهد عادل نجنگيد حالا بايد به فرمان رئيس جمهور آمريکا بجنگد حالا هدف رئيس جمهور آمريکا چيست؟ حمايت از امير کويت، حالا امير کويت کيست؟ يک پولدار کذائي.
ما براي چه مي‌جنگيديم؟ براي اينکه به ما حمله شده بود به ما هجوم شده کسي که براي دفاع از وطن اسلام به فرمان امام نجنگد بايد به فرمان رئيس جمهور آمريکا به پادگانها احضار شود.
امام جواد(ع) فرمود: اگر خدا نعمتي به تو داد تشکر نکردي مثل گناهي است که خدا نبخشد. حالا قرآن آيه‌اي دارد که بشر در قولش نامردي مي‌کند بارها شده وقتي نداشته گفته است خدايا! يک خانه دو طبقه به من بده حتما يک خانه‌اي را مي‌دهم به مستضعف. خانه را خدا مي‌دهد بعد مي‌گويد خدايا! حقيقتش اينست که مي‌ترسم به کسي بدهم و او بلند نشود. آقا جان تو که قول دادي اگر اطاق خاصي داشتي به قول خودت عمل كن. قرآن مي‌گويد: خيلي‌ها وقتي ندارند قول مي‌دهند و وقتي که دارند يادشان مي‌رود. (لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ) (يونس /22) خدايا! اگر ما را از اين طوفان نجات بدهي ما حتماً شکر مي‌کنيم (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْض) (يونس /23) وقتي که نجاتشان داديم يادشان مي‌رود. چقدر نذرها که عمل نمي‌شود خدا را شکر کنيم که در ايرانيم تمام رهبرها خواستند جز رهبر ايران، تمام کشورها ناامن جز کشور ما، تمام کشورها به ذلت کشيده شده‌اند جز ما، تمام کشورها وابسته‌اند جز ما، حتي آمريکا براي هجوم به صدام نيازمند به استمداد انگليس و فرانسه است، آمريکا هم نياز دارد، آمريکا دو سه روزي مي‌خواهد بجنگد دست گدائي جلوي ديگري دراز مي‌كند، ما در جنگ 8 ساله گدا نبوديم و آمريکا در جنگ چند روزه از همه کشورها کمک خواست بهترين کشور و بهترين امت و بهترين مذهب.
شب عيد نزديک است اگر بچه‌ها لبخند مي‌زنند براي اينکه لباس نداري فوري بگو بچه‌هاي همسايه. نکنه که براي بچه‌ها کفش و لباس نو بخري و آنوقت بچه‌هاي همسايه بابا وننه هايشان جلويشان شرمنده بشوند و گاهي هم بچه‌ها متلک
مي گويند. يک کسي مي‌خنديد گفتند چرا مي‌خندي گفت بچه‌ام به من گفته است بابا پول مي‌خواهم بعد رفته به مادرش گفته توي کاشان از اين گداتر نبود که رفتي زن اين شدي؟ ! اما بچه‌هاي خوب متلک نمي‌گويند اما نگاهي مي‌کنند که آن نگاه پدر و مادر را آب مي‌کند. شما که پهلوي زن و بچه‌ات سرفرازي. نگذار که مردهاي ديگر جلوي زن و بچه هايشان آب بشوند. و گاهي پول بده خودشان بروند خريد کنند آخر گاهي وقتها يک حواله مي‌دهند مي‌گويند برو با اين دو کيلو گوشت بخر آنوقت اين قصاب هم نگاه مي‌کند و مي‌بيند اين حواله‌اي است و آن آدم تحقير مي‌شود به او پول بده و بگو برود گوشت بخرد. حواله که مي‌دهي به بزازي پنهاني که اين صدقه سري من است يک جوري مردم را لباس نو بدهيد که خوار نشوند. پول نقد بهشان بدهيد گاهي پدرها پول نمي‌دهند براي اصلاح مي‌گويند برو دکان فلاني اصلاح کن بعد بگو من مي‌آيم و پولش را مي‌دهم. وقتي آدم نسيه مي‌کند و مي‌گويد پاي آقام بنويس آدم خجالت مي‌کشد يعني بچه مي‌رود بقالي جنس بخرد خودش حساب کند و احساس کند که خودش اهل معامله شده است و مستقل است.
به مناسبت روز درختكاري:
جوانها در ماه اسفند هر کسي بيايد اگر باغچه‌اي در خانه‌اش دارد يکي يک درخت بکارد، اگر هر ايراني يک درخت بکارد سالي 40 ميليون درخت به درختهاي ايران اضافه مي‌شود.
حديث داريم کسي حق ندارد درختها را قطع کند و خانه سازي کند، مگر اينكه اگر اينجا درختي را بريد و تبديل به خانه کرد جايي ديگر درخت بکارد. اگر جايي ديگر درخت نکارد حق ندارد. از فضاي سبز کم نکنيد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1880
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست