responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1885

موضوع بحث: شكر يا كفران نعمت

تاريخ پخش: 25/7/64

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

خدمت برادران صنايع پشتيباني و نوسازي هليكوپترهاي ايران هستيم. چند ماهي است كه مي‌خواستيم خدمت شما عزيزان برسيم، تا امروز كه الحمدللّه توانستيم خدمت شما برسيم. در اين جنگ خلبانان نقش مهمي دارند و هنگامي كه هليكوپترها نياز به تعمير دارند، كارهاي شما باعث عزت ايران است و در افزايش قدرت جنگي ايران سهم داريد و هرخيري به خاطر جنگ نصيب ما شود، شما نيز در آن سهيم مي‌باشيد. من كه كسي نيستم ولي به عنوان يك برادر ديني از شما تشكر مي‌كنم و ان شاء اللّه خداوند همه‌ي شما را از ياران حضرت مهدي و اسلام و وفادار به جمهوري اسلامي قرار دهد.
درادامه‌ي بحث‌هاي گذشته كه كفران نعمت بود، بحث اين هفته درباره‌ي شكر است. اگر ما بحث‌هاي تخصصي داشته باشيم تنها براي عده‌ي خاصي از مردم مفيد مي‌باشد. براي همين ما بايد طوري بحث داشته باشيم كه به درد همه‌ي مردم بخورد و مثل آب جوش باشد كه با همه‌ي معده‌ها سازگار باشد. يكي از مرض‌هايي كه غالب مردم گرفتار آن هستند كفران نعمت مي‌باشد و برخلاف آن شكر نعمت كم مي‌باشد. دو هفته درباره‌ي كفران نعمت صحبت كرديم و اين بار نيز كمي درباره‌ي آن بحث مي‌كنيم.

1- شكر چيست؟

موضوع چند ساله‌ي ما درس‌هايي از قرآن است. شكر چيست؟ آيا شكر فقط «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ» مي‌باشد؟ ديشب حديثي را در تحف العقول ديدم. امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: همين كه انسان بگويد كه خدايا من نمي‌توانم شكرت را بگويم، همين اعتراف به ناتواني از شكرگذاري، شكر مي‌باشد. «سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ الِاعْتِرَافَ بِالْعَجْزِ عَنِ الشُّكْرِ شُكْراً»(تحف‌‌العقول، ص‌283) يعني منزه است خدايي كه اعتراف به عجز را شكر مي‌داند. در جاي ديگر‌ي امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: «فَجَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَّقْصِيرِ شُكْراً»(كافى، ج‌8، ص‌394) يعني همين كه انسان به ناتواني خود از شكرگذاري پي ببرد، شكر مي‌باشد.
شكر، اعتراف به عجز است. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ»(كافى، ج‌2، ص‌95) يعني شكر نعمت، اجتناب از گناهان است. به فرمان خدا خورشيد مي‌تابد، اقيانوس به آسمان بخار مي‌فرستد، بخارها ابر مي‌شوند، بادها ابرها را به حركت درمي‌آورند و ابرها تبديل به باران مي‌شوند. جاذبه‌ي زمين باران را به طرف خود مي‌كشد. هسته در داخل زمين مي‌شكافد و از آن خوشه‌اي بيرون مي‌آيد و خلاصه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار باشند و براي شما و بنده، گندم درست كنند و اين گندم در تصفيه خانه دستگاه گوارش تبديل به مو و اشك و ناخن و. . . شود و بعد از اندكي، اين گندم تبديل به شهوت شود و انسان با اين شهوتش، زنا كند. آيا اين كار كفران نعمت نيست؟
به قول فيض كاشاني، خداوند شما را دعوت كرده و سفره را چيده و راهنما و وسيله فرستاده و گفته است: اين مهمان سرا، اين وسيله، اين راهنما و اين آدرس است و آن وقت شما آدرس را برداشته و با وسيله به جاي اين كه به سوي صاحب خانه بيايي، با وسيله فرار مي‌كني و كفران نعمت مي‌كني.
به امام صادق(ع) گفتند: شكر چيست؟ فرمود: شكر اين است كه «وَ إِنْ كَانَ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ حَقٌّ أَدَّاهُ»(كافى، ج‌2، ص‌95) يعني اگر در مالش حقي است آن را ادا كند. يعني اگر به شما صد تومان بدهند و بگويند آن را خرج كن و تو آن را خرج كني و بيست تومان اضافي آن را پس انداز مي‌كني و تا يك سال مهلت مي‌دهند كه آن بيست تومان را خرج كني و بعد از يك سال مي‌گويند از اين بيست تومان چهار تومانش را خمس بده، مي‌گويي نمي‌دهم.

2- اسراف نكنيم

ما در جامعه‌اي هستيم كه گروهي پر درآمدند و گروهي كم درآمد و گروهي نيز بي درآمد. در همين تهران ما دوچرخه سواري دوره گرد داشتيم كه تصادف مي‌كند و كشته مي‌شود. وقتي به خانه‌اش مي‌روند، در يك اتاق با ده بچه روبرومي شوند كه هيچ پولي ندارند. اينطور افراد در كهنوج، هند يا آفريقا وجود دارند. خلاصه خيلي فقير روي كره زمين وجود دارد.
من امسال عاشورا هند بودم و چند بار نيز به آفريقا رفته‌ام. آيا تحمل مي‌كنيد تا حرفي را برايتان بگويم؟ در بعضي كشورها به قدري فقر زياد است كه بچه‌اي كوچك از گرسنگي پستان سگ ماده‌اي را مي‌مكيد. با اين وضعيت آيا صحيح است كه در هر ظرف غذاي ما يك سير برنج اسراف شود؟ و كاميون كاميون، نان خشك از منازل جمع آوري شود؟ خوشا به حال زندگي‌هاي قديم كه در هر خانه‌اي، چند مرغ بود، تا اضافي نان و غذا را به آن‌ها بدهند. حالا ما توقع نداريم كه در تهران كه محدوديت مكاني وجود دارد اين كار بشود ولي چرا در شهرستان‌ها اين كار نمي‌شود تا از كفران نعمت جلوگيري شود؟
در مغازه‌اي دو يا سه كيلو انگور آويزان شده بود و چند ميليون نفر از كنار مغازه عبور مي‌كردند و توانايي خريد آن‌ها را نداشتند. نمي‌خواهم بگويم كه به خانه وزير آموزش و پرورش كشوري رفتم كه براي پذيرايي بشقابي جلوي ما گذاشت كه دو سه تا بيسكوييت داخل آن بود. و نمي‌خواهم بگويم كه آقاي ولايتي وزير امور خارجه مي‌گفت: كه يكي از مسئولان رده بالاي كشوري در مقابل ما موزي آورد و آن را قاچ نمود و همه‌ي آن را خورد و معذرت خواهي كرد كه به ما تعارف نكرده است و دليل كارش را اينطور نقل كرده بود كه اين موز جيره‌ي غذايي يك روزه‌ي اوست و اگر آن را تعارف كند گرسنه مي‌ماند. در خيلي از كشورها برهنه وجود دارد و در كدام يك از خانه‌هاي ما خانم‌ها كم‌تر از چهار دست لباس دارند؟ در يكي از كشورها سيصد و دو ميليون گرسنه وجود دارد و دويست هزار دبستان وجود دارد كه ميز و نيمكت و حتي حصير در آن وجود ندارد. با اين كه پنج سال است كه كشور ما در جنگ است هر موقع دو تومان يا پانزده ريال پول داده‌ايم نان داغ خورده‌ايم.
البته مشكلات زيادي براي هريك از ما وجود دارد. يكي يخچال قسطي خريده است، پول آب و برق و غيره بايد پرداخت شود. ولي شاعري خوب حرفي زده كه مضمون آن اين است كه به برگ زرد درخت نگاه نكن، به اين فكر كن كه همين برگ زرد در دريا كشتي صد مورچه مي‌شود. پس برگ زرد را بي اهميت نشماريد، چرا كه كشتي صد مورچه است.

3- وظيفه كميته امداد

من از تشكيل كميته امداد كه به فرمان امام و به دست آقايان كروبي و عسگر اولادي صورت گرفت خوشحال هستم. اين اقدام خيلي خوبي در اوايل انقلاب بود چرا كه در كوچه و بازار گداياني حرفه‌اي وجود دارند كه بعد از مرگشان معلوم مي‌شود كه بعضي از آن‌ها خيلي پول دارند. كميته امداد براي جلوگيري از سوء استفاده‌ي گدايان حرفه‌اي و رسيدگي به خانواده‌هاي محروم قلّك‌هاي كوچكي را درست كرده تا به خانه‌ها داده شود و هركسي از دو ريال گرفته تا يك تومان و ده تومان، روزانه به قلك‌ها بريزند. در آخرسال ممكن است پانصد تومان شود و بتوان ده جفت كفش براي نيازمندان خريد. همچنين قلك‌هاي بزرگ‌تري براي اداره‌ها ساخته است كه هر كارمندي روزي دو ريال يا پنج ريال در آن بيندازد. در آخر ماه خانه‌هايي را شاد مي‌كنند. و قلك‌هاي بزرگي كه قفل‌هاي رمزي دارند ساخته است كه در فرودگاه‌ها و ترمينال‌ها گذاشته مي‌شود. اگر هريك از ما صدقه بدهيم، قطره قطره جمع شود، وانگهي دريا شود.
از دانش آموزان فقير روستايي در كپر سؤال شده كه از جمهوري اسلامي چه مي‌خواهيد؟ جواب داده‌اند طول عمر امام را مي‌خواهيم و خيلي به جمهوري اسلامي علاقه دارند و اين علاقه‌هاي عجيبي است.
زني را در هندوستان ديدم كه باسري برهنه در كنار خيابان خوابيده بود. از مترجم خودم خواستم كه از او بپرسد كه چرا آن جا خوابيده بود؟ آن زن گفت: خانه من عاشورا خانه شده است. پرسيديم: عاشورا خانه چيست؟ گفت: براي امام حسين تكيه زده‌ام تا در آن عزاداري شود. گفتم: مي‌شود آن جا را ببينيم؟ گفت: بفرماييد. وقتي به خانه‌اش رفتم ديدم كه خانه‌اش فقط هشت متر است. آن زن مي‌گفت: چون خانه‌اش مركز عزاداري امام حسين شده است، مقدس گرديده است و به خاطر همين در ماه محرم كه درخانه‌اش عزاداري برپا شده در خانه‌اش نمي‌خوابد و كنار كوچه مي‌خوابد. اين گونه افراد با علاقه‌هاي ناب كه عين ارادت، كپسول ارادت و معجون ارادت به اسلام هستند ولي در فقر مي‌سوزند، وجود دارند ولي ما كفران نعمت مي‌كنيم.
در يكي از كشورها در روز عاشورا ديدم كه زن‌ها بي چادر و بي روسري سينه مي‌زدند و حسين حسين مي‌گفتند. وقتي من دليل بي‌حجابي آن‌ها را پرسيدم، جواب شنيدم كه آن‌ها پول ندارند تا روسري به سر كنند. خيلي وضع مردم بد است. كمي در خوردن، پوشيدن و استهلاك ماشين صرفه جويي كنيد.
شكر چيست؟ امام صادق(ع) فرمودند: «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا»(كافى، ج‌2، ص‌96) يعني وقتي ما شكر گذاريم كه در قلب خود دريابيم كه خدا به ما عطا كرده است. معمولاً ما در آخر وقت به سراغ خدا مي‌رويم. تا احمد آقا آمپول زن باشد، مي‌گوييم: خدا سلامتش كند، او بود كه بچه‌ي مرا خوب كرد. احمد آقا آمپول زن كه نباشد، مي‌گوييم: خدا سايه‌ي دكتر را كم نكند، جناب دكتر بچه را خوب كرد. وقتي هم كه نه دكتر بود و نه آمپول زن تازه به ياد خدا مي‌افتد كه اين بار خود خدا بچه را خوب كرد. مثل اين كه نوبت خدا وقتي است كه هيچ كس نباشد. يعني خدا در آخر نمايان مي‌شود، در حالي كه ما نبايد فراموش كنيم كه وقتي هم واسطه هست اين خدا بوده كه گره گشايي كرده است.

4- همه را از خدا بدانيم

در نجف طلبه‌اي خيلي فقير شد. به حرم اميرالمؤمنين رفت. (خدايا رزمندگان ما را به كربلا و نجف برسان) و گفت: ياعلي شنيدم كه شما به منزل فقرا مي‌رفتي و براي آن‌ها غذا مي‌بردي. حالا هم من توقع ندارم كه به خانه‌ي من بيايي، من خودم به خانه‌ي شما آمدم، آقا فقير شده‌ام، صد تومان پول به ما برسان. بعد از مدتي يكي از آشنايان را ديدم. به او گفت: كه وقتي كارهاي سفرم درست شده بود، پدرتان را ديدم و گفتم كه قرار است به نجف بروم و خواستم كه پدرتان اگرپيغامي دارد براي شما بدهد تا اگر من شما را ديدم آن پيغام را به شما برسانم. آن وقت پدرتان اين صد تومان را داد تا به شما بدهم. بعد از آن مرد تشكر كردم و به حرم اميرالمؤمنين رو كردم و گفت: آقا اين صد تومان براي پدرم مي‌باشد. آن صد توماني كه من مي‌خواستم از خود شما بود. بعد به حجره برگشتم و متوجه شدم كه پول نيست و هر كجا را گشتم اثري از آن پول نديدم. به حرم برگشتم، كفش داري، دستشويي، نانوايي و خلاصه هر كجا را گشتم پول را پيدا نكردم.
آدم بچه نداشته باشد، زياد مسئله‌اي نيست. ولي اگر داشته باشد و داغ او را ببيند مشكل است. آن فرد هم داغ پول‌ها را ديده بود و چند روزي در نمازهايش دعا مي‌كرد ولي فايده نداشت. به استادش گفت، جواب داد كه تو بي ادبي كردي. بله ممكن است كه پول از طرف پدرت بوده باشد، ولي هزار تا وسيله مي‌خواهد تا آن پول به دست تو برسد و. . . خدا خيلي اوقات وسيله مي‌شود. مثلاً در اين مورد بايد اين مرد پدر شما را مي‌ديد، بايد گذرنامه‌ي سفرش درست مي‌شد، بايد در آن موقع پدرت صد تومان داشته باشد، بايد تو در آن لحظه در حرم باشي، بايد او در آن لحظه در حرم مي‌آمد و خلاصه هزار شرط داشته باشد. گفت: خوب حالا چكار كنم؟ گفت: برو و توبه كن. آن هم نه «استغفراللّه» بلكه لفظي فارسي كه اولش «گ» باشد. . . چون تو بي ادبي كردي، بعد از چند روز رفتم حرم اميرالمؤمنين و صيغه‌ي توبه را خواندم. بعد از چند لحظه زن عربي گفت: من چند روز پيش مقداري پول در اينجا پيدا كرده‌ام. هركس نشاني آن را بدهد آن را به او برمي گردانم. نشاني پول‌ها را دادم و آن را دريافت كردم و فوري رو به حرم كردم و گفتم: يا علي از توست، از توست.
كارهاي ما مثل قفلي است كه بگويد: زنده باد كليد! ‌اي قفل بي شعور! كليد در دست است. مي‌گويد: زنده باد دست. مي‌گوييم: ‌اي قفل بي شعور! دست جزئي از بدن است. مي‌گويد: زنده باد بدن. باز مي‌گوييم: ‌اي قفل بي شعور! بدن نيز در اختيار روح است. باز مي‌گويد: زنده باد روح. مي‌گوييم: ‌اي قفل بي شعور! روح هم در اختيار خداست. يعني ما هر چه اول است را مي‌بينيم و به منشأ آن توجه نمي‌كنيم. پس فراموش نمي‌كنيم كه هرچه داريم از اوست و معناي شكر نيز همين بود كه انسان باور كند همه چيز از خداست. شكر چيست؟ شكر، رضا و قناعت است. يعني انسان به آن چه دارد راضي باشد. بعضي افراد كه در ماشين خودشان هستند به اين طرف و آن طرف نگاه مي‌كنند و هرگاه ماشيني را ببينند كه از ماشين آن‌ها كمي بهتر است دلشان از حال مي‌رود و درباره‌ي قيمت و مدل و. . . آن ماشين حرف مي‌زنند. بعد از مدتي كه ماشين بهتري را مي‌بينند به سراغ آن مي‌روند. پس شكر چيست؟ در لغت عرب شكر يعني اين كه انسان راضي باشد.

5- اركان شكر

شكر سه اساس و پايه دارد:
1- علم 2- روح و حال 3- عمل
گاهي آدم گلي را در باغچه‌اي مي‌بيند و خود گل شادي آور مي‌باشد. گاهي صاحب خانه گل را مي‌چيند و به دست شما مي‌دهد و اين شادي مضاعف را مي‌آورد. گاهي وقتي اين اتفاق مي‌افتد، آدم نه به فكر گل و نه ياد لطف گل است، بلكه به ياد سخاوت صاحب خانه مي‌افتد. گاهي شما عكس امام را مي‌بينيد و از آن خوشتان مي‌آيد و گاهي چون من عكس را به شما داده‌ام از لطف من خوشحال مي‌شويد و گاهي شما فكر مي‌كنيد كه خدا چه آفريد. پيرمردي كه از هيچ ابرقدرتي نترسيد «اللّه اكبر» با اين آفرينش او كيست؟ ابراهيم است؟ موسي است؟ عيسي است؟ همه‌ي بچه‌ها را حركت داد. حتي در جاهاي ديگر نظير مصر ولوله به راه انداخته است. و اين طرز فكر در مقابل مواجهه با عكس مراحل تشكر مي‌باشد. يعني گاهي ازخود عكس لذت مي‌بريد، گاهي چون عكس به شما داده شد، لذت مي‌بريد و گاهي از صاحب عكس و صاحب اصلي لذت مي‌بريد.
حالات انسان نيز فرق مي‌كند. بهترين شكر اين است كه وقتي نعمتي را به انسان دادند فقط به خاطرخود نعمت خوشحال نشود. مثلاً اگر كسي به خاطر خود نعمت خوشحال شود ممكن است نعمتي مثل گل در بيابان باشد و باعث خوشحالي انسان شود. گاهي چون گل به شما داده شده است خوشحال مي‌شوي و باز اين هم كمي نفساني است. چرا كه خوشحالي براي اين است كه گل به او داده شده است. ولي گاهي شخص به خاطر خود نعمت و آن اصل خوشحال شود. در نعمت شما خود را مطرح نكنيد، اصل، آفرينش نعمت است. گرچه در آفرينش به شما خيري نرسد.
مثلاً بارندگي در اثر هماهنگي دريا و خورشيد و اقيانوس و بخار و ابر و باد، به وجود مي‌آيد و اين بارندگي باعث رونق كشاورزي انسان مي‌شود. اگر در مسير كشاورزي آب به درون لانه‌ي مورچه رود آيا درست است كه مورچه بگويد: مرگ بر خورشيد و تابش آن، مرگ بر اقيانوس و بخارش، مرگ بر باد، مرگ بر ابر، مرگ بر باران، مرگ بر زمين، مرگ برجاذبه، مرگ بر انسان، مرگ بر كشاورزي، براي چه؟ چون آب به لانه‌ي مورچه رفته است. اين مورچه خيال مي‌كند كره‌ي هستي براي اوست. گاهي نيز مشكلاتي كه براي من و شما رخ مي‌دهد، چون مشكل براي ما به وجود آمده است، خيال مي‌كنيم هستي خراب شده است.
مورچه‌اي در يك ليوان آب افتاد، فرياد زد دنيا را آب برد، جواب شنيد: نه دنيا سر جاي خود است و تنها تو در استكان افتاده‌اي.
بلاها نيز براي ما نعمت هستند. اگر امام فرمود: جنگ هم براي ما نعمت است يك واقعيتي است. قرآن مي‌گويد: چه بسا شما چيزهايي را دوست نداريد ولي براي شما خير است و چه بسا چيزهايي را دوست داريد ولي براي شما شر است. علتي كه بعضي دعاها مستجاب نمي‌شود به فرموده‌ي امام اين است كه برخي دعاها اصلاً دعا نيست، چرا كه دعا يعني خيرخواهي براي خود، ولي ما خيلي اوقات دستمان را بالا مي‌آوريم، حرف‌هايي را هم مي‌زنيم و گمان هم مي‌كنيم كه خير است ولي در واقع خير نيست. بنابراين اگر دعا مستجاب نمي‌شود، براي اين است كه خير نيست. اگر من به بلا مبتلا شدم، گاهي خير من است.
امام سجاد(ع) در دعا مي‌فرمايد: خدايا نمي‌دانم كه مريضي مرا به تو نزديك مي‌كند و يا سلامتي؟ چرا كه گاهي نقش بيماري از سلامتي بيش‌تر است. گاهي انسان نياز دارد دو تا پس گردني بخورد. گاهي سخنراني مي‌كنيم چهار نفر از ما تعريف مي‌كنند و مي‌گويند: «طيب اللّه» «احسن، احسن، احسن» و باد مي‌كنيم ولي اگر يك نفر تلفن بزند و بگويد آقاي قرائتي انصافاً اين شب جمعه خراب كردي! و اين باعث مي‌شود آن باد خالي شود. گاهي خداوند براي تنظيم انسان او را گوشمالي مي‌دهد، همانطور كه گاهي ما لاستيك‌هاي ماشين را تنظيم باد مي‌كنيم.
در حديث داريم اگر مرض و مرگ و فقر نبود، انسان خيلي گردن كلفت بود. گاهي تلنگري به انسان مي‌زنند تا حواس او جمع شود. بنابراين نعمت‌ها شكر است، دادن‌ها شكر است، گرفتن‌ها نيز شكرهستند و لذا اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: خدايا شكر به خاطر نعمت‌هايي كه دادي و خدايا شكر به خاطر چيزهايي كه گرفتي. پس شادي من بايد به خاطر خدا باشد و آفرين را بر خالق گل بايد گفت، گرچه كسي اين گل را به ما هديه ندهد. گل، گل است.
شما وقتي هواپيمايي را مي‌بيني به آن آفرين مي‌گويي گرچه كسي شما را سوار هواپيما نكند. خود اختراع ارزش است و ما مخترع را دوست داريم. گرچه اختراع او به درد شخص ما نخورد. پس علم به نعمت يك اصل است. شادي ما به نعمت اصل ديگري است و بعد هم عمل است كه بايد نعمت را در مسير خوب صرف كنيم.
(ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ) (نساء /147) قرآن مي‌گويد كه اگر شما شكر كنيد من عذابتان نمي‌كنم. پس با توجه به آيه‌ي سوره نساء، يعني اگر شما شكرگذار نعمت‌هاي خدا باشيد و بدانيد از خدا هستيد و براي او هستيد، ديگر خدا شما را عذاب نمي‌كند.
من بترسانم وقيح ياوه را*** آن كه خود ترسد چه ترسانم ورا

6- محاسبه نفس

خدا مي‌گويد: من آدم گردن كلفت را مي‌ترسانم و آن مرد با تقوايي كه خودش مي‌ترسد را ديگر در روز قيامت نمي‌ترسانم. اگر شما شكر كنيد، خدا ديگر با شما كاري ندارد. در حديث داريم اگر هر مسلماني شب به شب ببيند از صبح تا شب چه كارهايي كرده است و اگر كار غلطي را که انجام داده است، بگويد. مثلاً بگويد: امروز سه تا كار غلط كردم، خدايا مرا ببخش! آنگاه خداوند در روز قيامت آن غلط‌ها را حساب نمي‌كند. مي‌گويد: او شب به شب خودش به حساب خود رسيدگي كرده و خدا بزرگوارتر از آن است كه از يك انسان دومرتبه حساب كشد و او را عذاب كند.
مسئله ديگري كه درباره‌ي شكر است اين است كه خداوند هر چيزي را كه گفته است مشروط به اين كرده كه: اگر بخواهد. اما در باره‌ي شكر اگر ندارد.
خداوند در قرآن فرموده است: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ) (ابراهيم /7) يعني اگر شكر نعمت كنيد و نعمتهاي خدا را به جا مصرف كنيد، برايتان بيشتر مي‌شود. جوان‌هاي داخل مدرسه درس بخوانيد. پهلوان‌ها، وزنه برداري خوب است اما از اين زور بازو در جهت دستگيري از محرومين استفاده کنيد. از مغزتان خوب استفاده كنيد. از زبانتان خوب استفاده كنيد. آيا به شما زبان داده شده كه فحش دهيد؟ چشم دادند كه نگاه هرزه كني؟ اگر شكر كنيد به خدا قسم نعمت هايتان را زياد مي‌كنم و خداوند اگر نمي‌گويد، اما مي‌بخشم اگر دارد، مي‌پذيرم اگر دارد، روزي مي‌دهم اگر دارد، دعا را مستجاب مي‌كنم اگر دارد.
قرآن مي‌فرمايد: (فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ) (توبه /28) يعني خدا اگر بخواهد شما را غني مي‌كند و وضعتان را خوب مي‌كند. البته شايد هم نخواهد. در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: (فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ) (انعام /41) يعني اگر بخواهد مشكلات شما را حل مي‌كند (يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ) (بقره /212) يعني روزي مي‌دهد هركس را اگر بخواهد و هركس را نخواهد روزي نمي‌دهد. (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ) (نساء /48) يعني مي‌بخشد هر كس را اگر بخواهد. «مَنْ يَشاءُ» (وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ) (توبه /15) يعني توبه را مي‌پذيرد براي هركس كه بخواهد. نگفته حتماً توبه را مي‌پذيرم، حتماً روزي مي‌دهم، شايد هم خدا بود و ما بوديم و به ما روزي نداد و از گرسنگي مرديم روزي اگر. . . ، بخشش اگر. . . ، مغفرت اگر. . . ، اما اگر در شکر کردن نبود. خداوند گفته است که تو شكر كن، بدون اگر زياد مي‌كنم. (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ) (ابراهيم /7) الطاف خدا جز لطف شكر همه قيد دارند، كه جزاي شكر بي قيد و شرط، بي اگر و مگر و شايد است و حتمي است. روايات زيادي و آيات بسياري درباره‌ي شكر داريم.

7- قدرداني از خوبان

مسئله‌ي اخلاقي و اجتماعي كه خيلي مهم است، شكر از مردم است. در جامعه‌ي ما تشكر نيست. امام خوب تشكر مي‌كند. به روزنامه‌ها و راديو و تلويزيون مي‌گويد كه عوض عكس من، عكس آن مخترع يا آن پليسي كه قاچاقچي گرفته است، يا آن جراح و كشاورز و كارگر را نشان بدهيد. امام مي‌فرمايد: از مردم تشكر كنيد. چه مانعي دارد يك بار عكس يك كشاورز نشان داده شود. من مي‌خواهم كمي بحث تشكر از مردم را باز كنم.
1- اول كسي كه تشكر از مردم مي‌كند، خود خداست. قرآن مي‌فرمايد: (هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً) (احزاب /43) يعني او خدايي است كه صلوات بر شما مي‌فرستد، تا شما را از تاريكي به سوي نور خارج كند. پس راه آدم شدن ما توسط خدا اين است كه از ما تعريف كند. پس راه اين كه مردم را به هدايت تشويق كنيم اين است كه مردم را تشويق كرده و از آن‌ها تعريف كنيم تا متنبه شوند. اين آيه جواب مادراني است كه مي‌گويند: اين دخترها بد هستند، آن‌ها را نصيحتي كنيد. همچنين جواب زناني است كه مي‌گويند: آقاي قرائتي تو را به خدا در برنامه‌تان درباره‌ي شوهرها كمي صحبت كنيد. همچنين شوهرها مي‌گويند: كمي درباره‌ي زنان صحبت كنيد. همه مي‌گويند: كه به هم بگو. پس با توجه به قرآن راه تنبيه و هدايت مردم تشويق آنهاست. اين نظر اسلام است و اگر من و شما عمل نمي‌كنيم ربطي به اسلام ندارد.
2- دومين شخصي كه از مردم تشكر مي‌كند پيغمبر است. خدا به پيامبر مي‌فرمايد: (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ) (توبه /103) بر مردم صلوات بفرست. براي چه؟ «إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» يعني صلوات تو كه پيامبر خدا هستي باعث دلگرمي مردم مي‌شود.
حضرت موسي تحت تعقيب فرعون بود از شهر فرار كرد در خارج شهر دو دختر را ديد كه چند گوسفند دارند وپرسيد كه چرا كنار ايستاده‌اند؟ جواب دادند كه پدر پيري داريم و ما چوپاني او را مي‌كنيم و چون چشمه‌ي آب شلوغ است صبر مي‌كنيم تا چوپان‌هاي مرد گوسفندانشان را سيراب كنند و بعد از اين كه همه رفتند، گوسفندان خود را آب مي‌دهيم. حضرت موسي كه خودش تحت تعقيب بود، روح مظلوم يابي داشت و گوسفندها را برد و چوپان‌ها را كنارزد و دختران گوسفندان را آب دادند و برگشتند. پدرشان پرسيد چطور امروز زودتر از روزهاي پيش آمديد؟ گفتند: جواني آمد و راه را باز كرد و ما هم زودتر گوسفندان را آب داديم. حضرت موسي نمي‌دانست كه آن‌ها دختر چه كسي هستند و براي پول هم اين كار را نكرده بود بلكه براي خدا كرده بود، اما حضرت شعيب گفت: بيا تا به تو پول دهم. دخترها پيش حضرت موسي آمدند و گفتند: (قالَتْ إِنَّ أَبي‌ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا) (قصص /25) يعني همانا پدرم ترا مي‌خواند تاپاداش و مزد سقايي ترا بدهد و موسي براي خدا كار كرد اما اگر يك جوان حزب اللّهي براي خدا كار كرد شما بايد به او توجه كني. ما مي‌گوييم براي خداست، درست است كه براي خداست اما بايد از آن تشكر كرد.
استاد به يكي از طلبه‌هايش گفته بود كه هر كجا مي‌روي براي سخنراني پولي دريافت مكن. مردم هم فهميده بودند و به اوپول نمي‌دادند. اين آقا هم هر جايي مي‌رفت هيچ كس پولي به او نمي‌داد. روزي ديد وضع خيلي خراب است، به مردم گفت: استاد من به من گفته كه پول نگيرم، آيا به شما هم گفته كه پول ندهيد؟ حضرت موسي براي خدا چوپاني كرد اما شما هم براي خدا يك چيزي به او بدهيد.
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: خدايا به تو پناه مي‌برم اگر مردم به من خوبي كرده باشند و از آن‌ها تشكر نكرده باشم. يعني تشكر نكردن گناه است. حديث داريم خداوند در روز قيامت به بعضي خطاب مي‌كند تو شكر نكردي، مي‌گويند: چرا شكر نكردم؟ من نمازخواندم. شكر مي‌كردم، سجده‌ي شكر مي‌كردم. خدا به او مي‌فرمايد: بندگان من به تو كمك و احترام مي‌كردند ولي تو از آن‌ها تشكر نمي‌كردي. قرآن مي‌گويد: اگر مردم احترام كردند تو دو برابر به آن‌ها احترام كن. يعني يا بهتر يا بيش‌تر. (وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها) (نساء /86) اگر چشم روشني صدتوماني براي شما آورد، تو صد و پنج توماني ببر. اگر دويست توماني آورد، دويست و ده توماني ببر. نون و ماست داد تو به او نون و ماست و خيار بده. يعني بايد يك قدم بهتر به مردم احترام گذاشت و اگر از مردم تشكر نشود آن‌ها رشد نمي‌كنند. امامان ما تشكر مي‌كردند. امام رضا(ع) جبه و لباس خود را به دعبل شاعر جايزه داد و از او تشكر كرد.

8- نمونه‌هايي از قدرداني خوبان

آيت اللّه شيرازي(ره) از علماي حدود صد سال پيش كه در سامرا و حوزه‌ي علميه بود. ايشان وقتي شاعري را مي‌ديدند كه شعر جالبي داشت دست او را مي‌بوسيد. اين مطلب در الغدير آمده است. مرجع تقليد دست شاعر را براي تشكر مي‌بوسد.
امام صادق(ع) نشسته بود. وقتي هشام كه جوان هفده ساله بود وارد شد حضرت به احترام او مي‌ايستد. همه‌ي مردم مي‌پرسند اين پسر كيست؟ امام صادق(ع) اينگونه تجليل و تشكر مي‌كند. تشكر امام رضا(ع) و تشکر مرجع تقليد از شاعر و. . .
اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مي‌فرمايد: (أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْن) (نهج‌‌البلاغه، خطبه 182) يعني عمار كجاست، ابن تيجان كجاست، ذوشهادتين كجاست و از نبودن اصحاب ناراحت است و آن را با آه كشيدن نشان مي‌دهد و به نوعي از آن‌ها تجليل مي‌كند. خدا در قرآن مي‌فرمايد: «سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمينَ»(صافات /79)، (سَلامٌ عَلى‌ إِبْراهيمَ) (صافات /109)، (سَلامٌ عَلى‌ إِلْ‌ياسينَ) (صافات /130)، (إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا) (يوسف /24)، (نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) (ص /30).
خداوند در قرآن تعريف و تشويق مي‌كند. و اما ما در جمهوري اسلامي خود خيلي تشويق كم داريم. يعني اگر تصادف كردي تو را مي‌گيرند، ولي اگر بگويي چند سال است كه تصادف نكرده‌اي، مي‌گويند: تصادف نكرده‌اي كه هيچ. براي بد كار زندان داريم، اما براي نيكوكار دسته گل كم داريم. در جامعه ما تشويق نيست بايد تشويق كنيم. برادران ببخشيد كه من چاره‌اي ندارم كه اين حرف را بزنم و احساس وظيفه مي‌كنم. وقت حساسي است، مدرسه كم داريم. هركس مي‌تواند مدرسه بسازد. مدرسه‌ي دو شيفته و سه شيفته داريم. در بسياري از روستاها مدرسه نداريم در شهرها بسياري از پدران دست بچه هايشان را گرفته و به مدرسه برده‌اند، ولي گفته‌اند جا نداريم. كلاس‌ها چهل نفر، پنجاه نفر جمعيت دارد. كمبود مدرسه داريم. بياييد براي بچه‌هاي خودتان مدرسه بسازيد. اگر نداريد پول جمع كنيد و كمك همديگر كنيد. آقازاده‌هايي كه در مدرسه هستند در اين اول مهر خوب درس بخوانيد. خلبان كم داريم، پزشك كم داريم. زشت است يك مسلمان وقتي تب كرد پيش دكتر هندي آتش پرست برود و دست خود را به آتش پرست بدهد. امام زمان ناراحت مي‌شود كه مسلمان دستش را در دست آتش پرست و بت پرست بگذارد. امام زمان از اين مسئله رنج مي‌برد. دكتر و مهندس كم داريم. عالم و آيت اللّه و اسلام شناس كم داريم، به شدت كم داريم. آن قدر دنيا بي خبر و نا آگاه است.

9- بت پرستي در دنياي امروز

در يكي از كشورها رفتم، در يك بت خانه ديدم افرادي كه خيلي خوش تيپ بودند، آمدند و در مقابل هريك از بت‌ها تعظيم كردند و رفتند. من هم با لباس روحانيت نرفته بودم و با لباس معمولي رفته بودم. به يكي از آن‌ها گفتم: چرا پيش اين بت‌ها كرنش مي‌كنيد؟ جواب داد اين بتي است كه مي‌تواند زمين و آسمان را به هم بريزد، كمي فكر كرد، كمي به من نگاه كرد، كمي به بت نگاه كرد و سرش را پايين انداخت و رفت و در مقابل بت‌هاي بعدي كرنش نكرد. آن قدر آماده بود كه با يك تلنگر از فكرش برگشت. دنيا خيلي در خواب است. قدر جمهوري اسلامي، قدر اسلام، قدر رهبري و قدرنماز جمعه را بدانيم و در برابر اين نعمت‌ها شكرگذاري كنيم.
پريشب ما با وزير آموزش و پرورش و معاونين جلسه‌اي داشتيم كه مي‌خواهم درباره‌ي آن مطلبي را به شما بگويم. خواهش مي‌كنم مديران، دبيران و آموزگاراني كه پاي تلويزيون هستند توجه كنند و عنايت داشته باشند. لازم نيست كه حتماً آدم بگويد طبق بخش نامه شماره‌ي فلان و تاريخ فلان و. . . مطلبي را بدون بخش نامه مي‌گوييم ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد؟ آقا اين چيزي را كه مي‌گويم بخش نامه نيست اما پيام خداست. پيام پيغمبر است. پيام رهبر انقلاب است. مي‌فرمايند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ»(كافى، ج‌1، ص‌30) اين را پيغمبر فرموده است و امام فرموده كه بسيج شويد. چه كسي مي‌تواند مردم را بسيج كند؟ وضع خودمان را برايتان بگويم كه اول مهر كه مي‌شود معلمين نهضت سواد آموزي در منازل را مي‌زنند و مي‌گويند: خانم اگر سواد نداريد سر كلاس بياييد. مي‌گويد: دنبال كارت برو، اگر دختر شما در هفده خانه را بزند و جواب رد بشنود چقدر روحيه‌اش خراب مي‌شود، ما چه كار كنيم؟ بي سوادها را با زور جمع كنيم يا با پول؟ در حالي كه هيچ نيرويي نداريم. خواهش مي‌كنم اين طرحي را كه عرض مي‌كنم انجام دهيد. چون مدير كل استان تهران با كمك ما اين كار را كرد و موفق شديم. تقاضا مي‌كنم كه براي رضاي خدا همه استان‌ها به اين طرح عمل كنند. اگر فقط بخواهيد طيق آيين نامه و بخش نامه عمل كنيد كه همه‌ي كشورها اينطور عمل مي‌كنند، شرافت انساني به اين است كه به غير ازآيين نامه هم يك كاري انجام دهد والا در هر كشوري كه باشيد اگر طبق آيين نامه عمل نكنيد بيرونتان مي‌كنند. كار طبق آيين نامه، عادي و معمولي و همه جايي است. كار ايثاري مهم است. كاري كه از ايثار و اخلاص و از درون بجوشد، مهم است. هر مدير و معلم مدرسه‌اي با همكاري انجمن اولياء و مربيان از پدران و مادران بچه‌ها چه ابتدايي، چه راهنمايي و چه دبيرستان دعوت كند. مثلاً اگر مدرسه چهارصد دانش آموز دارد، بايد چهارصد تا پدر و مادر را به مدرسه دعوت كند و اسم پدر و مادرهاي بي سواد را بنويسد و يك كلاس مخصوص بي سوادها، عصرها در مدرسه تشكيل شود. اين كار از قديم هم بوده است.
فايده‌ي اين كار چيست؟
1- به پدر و مادرهاي بي سواد بگويند كه اگر در كلاس‌ها شركت كنند نمره‌ي انضباط بچه هايشان اضافه مي‌شود و اگر نيايند از انضباط آن‌ها كم مي‌شود.
2- معلم بچه‌ها اگر با ما حرف بزند انسان آمادگي بيش‌تري براي پذيرش خواهد داشت.
تذكري داده شده است كه بعضي از دكترهاي هندي كه در ايران هستند مسلمان هستند. بله ما مخلص مسلمان‌هايشان هستيم. خيلي از تذكر شما متشكرم.
من روزي از صدا و سيما پرسيدم چه كسي در حرف‌هايش در تلويزيون اشتباه كمتري دارد؟ گفتند: تنها كسي كه درتلويزيون حرف مي‌زند و نياز نداريم كه حرف هايش را اصلاح كنيم و قيچي كنيم، خود امام است. هرچه حرف مي‌زند درست است. بعد از امام هركسي حرف مي‌زند يا خودش تلفن مي‌زند كه اينجاي حرف‌هاي مرا قيچي كنيد يا ما وقتي بازبيني مي‌كنيم، تشخيص مي‌دهيم كه قسمتي از آن را بايد قيچي كرد. بله امام از همه پيرتر است و از همه سالم‌تر حرف مي‌زند. خدايا اين امام را براي اسلام نگه دار.
من و آموزشيار نهضت اگر بگوييم به كلاس نهضت بياييد، مي‌گويند: نمي‌خواهيم بياييم اما اگر خانم مدير بگويد، دعوت مدير نفوذ دارد. مدرسه ميز و نيمكت و تخته‌سياه و نجاري و نفت و برق و فراش هم دارد ولي ما هم بايد تخته سياه و موكت را فراهم كنيم. پس تداركات كم‌تر است، دعوت اثرش بيش‌تر است و ازهمه گذشته حقوق معلمين خيلي كم است. ماهي دو، سه يا چهار هزار تومان بيش‌تر حقوق نمي‌گيرند و چه خوب است كه عصرها هم يكي، دو هزار تومان از نهضت بگيرد و يك كمك خرجي هم به آقاي معلم بشود.
آقاي وزير و همه‌ي معاونان آموزش و پرورش صد در صد با اين طرح موافق بودند و گفتند: كميسيوني و جلسه‌اي و بخش نامه‌اي فراهم كنند ولي من ديدم تا بخواهند كميسيون و جلسه و جمع بندي و بخشنامه و برنامه ريزي و. . . بشود، طول مي‌كشد. گفتم: همين شب جمعه به مردم مي‌گويم. هر مدير مدرسه‌اي، اولياء را دعوت كند و همان پيام امام را كه در همه‌ي كتابهاي نهضت موجود مي‌باشد را بخوانند و ببينند كه امام چه فرموده است. تكايا، مساجد، روحانيون، وزارت آموزش و پرورش، با تمام امكانات، بدون از دست دادن فرصت، بدون خجالت، تا دير نشده، بسيج شويد. همه‌ي كلمات امام در اين پيام در كتاب‌ها موجود هست. درمجلس شوراي اسلامي هم مي‌خواستند اساس نامه‌اي براي نهضت درست كنند. پيام امام را مي‌خواندند و بند بند اساس نامه را از پيام امام استخراج مي‌كردند. من تقاضا مي‌كنم اين كار را مديران مدارس براي رضاي خدا انجام دهند. پدران و مادران و اولياء بچه‌ها نيز دعوت مديران را قبول كنند و شش ماه پيش چهارصد هزار نفر بي سواد در كلاس‌ها شركت كردند و الان به چهارصد هزار نفر كارنامه داده‌ايم، شما هم الان شركت كنيد، شش ماه بعد به شما هم كارنامه داده مي‌شود و شما حداقل خواندن و نوشتن را مي‌آموزيد.

10- كمك به فقرا را فراموش نكنيد

صندوق‌ها و قلّك‌هاي كميته‌ي امداد را فراموش نكنيد. روي آن نوشته بود صدقه دفع بلا مي‌كند. در هر اداره‌اي يكي از صندوق‌هاي بزرگ را بگذاريد، پنج ريال پنج ريال جمع مي‌شود و گره از كار عده‌اي فقير بازمي كند. بگذاريد شما كه مي‌خوابيد وجدانتان راحت باشد. بگوييد: خدايا اگر نان و سيب زميني هم خوردم يا آب گوشت و پلو خوردم و با شكم سير خوابيدم اما با پنج تومان و ده تومان، يك گرسنه‌اي در يك جاي عالم را سير كردم. اگر پول انداختي و خوابيدي وجدانت راحت است، وگرنه اگر نينداختي چطور خوابت مي‌برد كه بگويي من خوردم و سيرشدم و به من چه مربوط گرسنه‌ها هم گرسنه باشند. اگر يك ريال هم بيندازيد خوب است. براي بچه هايتان صندوق كوچك و در اداره‌ها صندوق بزرگ و در ترمينال هاو فرودگاه و راه آهن صندوقي بزرگ‌تر درست كنيد.
كميته امداد را كمك كنيد. معلمين اولياء را دعوت كنند. شكر نعمت هارا به جا آوريد. نگذاريد نماز جمعه خلوت شود. بدانيد هرگاه نماز جمعه خلوت شد، آمريكا شاد مي‌شود.
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1885
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست