responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1902

موضوع: شيطان و آدم

تاريخ پخش: 23/08/70

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در خدمت آزادگان هستيم. بحثي را که تهيه کرده‌ام براي شماها نيست براي امت است و آن هم به خصوص براي دخترها و پسرها. چون شماها امتحان خودتان را داده‌ايد. گرچه مستمع شما هستيد اما مخاطب ما دختر و پسرها و زن و مردهايي که پاي تلويزيون هستند مي‌باشند.

1- اشتباه شيطان

اول آيه قرآن. يک آيه‌اي در قرآن است که مي‌فرمايد: خداوند وقتي انسان را آفريد به فرشته‌ها گفت: که من اين انسان را آفريدم و شما به آن سجده کنيد. همه سجده کردند به جز شيطان. خداوند فرمود: (ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ) (اعراف /12). چرا من امر کردم تو سجده نکردي؟ چرا اطاعت نکردي؟ «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ». بخاطر اينکه «خَلَقْتَني‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ». امروز مي‌خواهم اين آيه را تفسير کنم. چرا سجده نکردي گفت: من به او سجده کنم؟ من از آن بهتر هستم، نژاد من از آتش است نژاد او از گل است. از اين آيه من در تفسير 14 تا درس نوشته‌ام، چند تا از آن را مي‌گويم. اول اينکه با تظاهر براي يک مدتي مي‌توان زندگي کرد. شيطان قاطي فرشته‌ها مشغول عبادت بود.
حضرت علي مي‌فرمايد: شش هزار سال همراه فرشته عبادت کرد اما در يک امتحان مشتش باز شد. فرض کنيد که اگر زبان من کاشاني باشد اگر بخواهم تهراني حرف بزنم تا يک مدتي ممکن است بتوانم اما يک مرتبه يک کلمه‌اي بيرون مي‌آيد مي‌گويند اه… اين کاشاني است.
اين يک هشداري است براي آنهايي که ريشه ندارند. دوم اينکه اصول دين بدون فروع دين اثري ندارد. شيطان اصول دينش خوب بود. چون به خدا گفت: خلقت. يعني خدايا تو خالق من هستي. شيطان خدا را قبول داشت. معاد را هم قبول داشت. گفت: (قالَ أَنْظِرْني‌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ) (اعراف /14). خدايا تا روز قيامت به من عمر بده. نبوت را هم قبول داشت چون گفت: به خدا قسم همه را گمراه مي‌کنم. به جز (إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ) (حجر /40). پس شيطان اصول دينش خوب بود. توحيد، نبوت، معاد. صرف اينکه در ايدئولوژي نمره 20 آورد اين دليل بر اين نيست که آدم خوبي است. بنده اگر دبير تعليمات ديني باشم هيچ وقت با تعليمات ديني به بچه‌ها نمره نمي‌دهم. مي‌گويم 90 نمره براي تعليمات ديني که درس را خوب خوانده‌اي و ده تايش براي خداپرستي. شيطان خداشناس بود اما خداپرست نبود.
از خدا اطاعت نکرد. سجده بر آدم اطاعت از خدا بود. فلذا قرآن مي‌گويد: (فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ) (كهف /50). از فرمان خدا خارج شد.
پس درس دوم خداشناسي کافي نيست، خداپرستي هم لازم است.
درس سوم: هر عيب و گناهي، آدم براي يک چيزي خيز مي‌کرد يک وقت آدم براي خانمش، خيز بر مي‌دارد، يک وقت براي شريکش، يک وقت براي شاگردش، غرور گناهي است که انسان در برابر خدا هم خيز بر مي‌دارد. به خدا مي‌گويد: دستور تو حکيمانه نيست به نژاد آتش مي‌گويي که به نژاد گل سجده کند. نه اصلا اين حرف حکيمانه نيست، پس درس سوم: خطر غرور تا جايي که در برابر خداوند متعال جبهه مي‌گيرد.
مسئله چهارم: نژاد پرستي ممنوع. نژاد من از آتش است نژاد او از گل است.

2- اجتهاد در برابر خدا ممنوع

مسئله ديگر: قياس ممنوع. امام صادق(ع) به بعضي از فقها فرمود: اول کسي که قياس کرد ابليس بود. يعني سنجش، مثلا بگويد اينکه همچين است پس لابد آن هم اينگونه است. مثلا درخت گردو به آن بزرگي پس لابد درخت خربزه الله اکبر. اين پدر و مادر که کوتاه هستند پس لابد بچه‌شان هم کوتاه مي‌شود از کجا مي‌داني؟ خدا که هر کاري مي‌خواهد مي‌کند.
وقتي پيغمبر در نماز مي‌رود محافظش را خداوند عنکبوت قرار مي‌دهد. عنکبوت را قرآن مي‌گويد: (إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ) (عنكبوت /41). يعني خداوند اشرف را با او حفظ مي‌کند.
به يک کسي گفتند: بيمارستان نيروي دريايي کجاست گفت به نظرم کنار دريا باشد.
در کتاب مدرسه يک قصه‌اي مي‌خواندم. که يک کري مي‌خواست برود عيادت يک مريضي، پيش خودش حساب کرد گفت: مي‌گويم چي خورده‌اي؟ مثلا مي‌گويد: شوربا، مي‌گويم: نوش جانت. مي‌گويم پزشک کيست؟ لابد مي‌گويد فلان پزشک. مي‌گويم قدمش مبارک. پهلوي خودش يک قياسي کرد، رفت و گفت: چه خورده‌اي؟ مريض هم گفت: زهرمار، اين گوشش کر بود طبق قياس قبلي‌اش گفت: نوش جان. گفت کدام پزشک سراغت مي‌آيد؟ گفت: عزراييل. گفت: قدمش مبارک.
فقهايي که مي‌خواهند دين را قياس کنند هم همينطور مي‌شود اگر کسي يک انگشت از شما قطع کرد ده تا شتر جريمه‌اش است دو تا انگشت 20 تا. سه تا انگشت 30 تا چهار تا انگشت 40 تا. دين را نمي‌شود قياس کرد. قياسات ما گاهي وقتها خيلي بد است. يک چيزي را پهلوي خودمان قياس مي‌کنيم. مي‌گفت: چيه دنياي غرب قمر مصنوعي ساخته، خودمان هم 1400 قمر بني هاشم داشته‌ايم.
بابا قمر بني هاشم چه ربطي به قمر مصنوعي دارد.
عوام، گرفتار قياس هستند، متاسفانه تا علما و فقهاي بزرگ منتها بحمدالله فقهاي شيعه اينگونه نيستند. فقهاي شيعه مي‌گويند: اسلام بايد طبق حديث باشد. شيطان قياس کرد. قياس ممنوع.
مسئله ديگر: اجتهاد در برابر نص، يعني وقتي صريحا خداوند مي‌فرمايد شما سجده کن، اين نص است. سجده کن نه يک کلمه کمتر و نه بيشتر. سجده کن چانه هم نزن. ديگر شايد نداريم. اطاعت کن.
آمد گفت: دو تا چيز در زمان حضرت رسول اکرم حرام بوده من دلم مي‌خواهد. حرام کنم. رسول الله گفته: حلال اين نص است. آن يعني علي گفته، آن آقا مي‌گويد: من دلم مي‌خواهد حرام باشد.

3- درسهايي كه از قصه آدم و شيطان مي‌گيريم

مساله هفتم: سابقه خوب دليل خوش عاقبتي نيست. شما چون از آزادگان 8، 9 ساله هستيد شما سابقه‌تان خوب بوده، هشت سال، نه سال انواع سختيها را تحمل کرده‌ايد، اما حالا چه کسي مي‌تواند بگويد که عاقبت به خير است. ما نمي‌دانيم ممکن است سابقه خوب داشته باشيم اما خبر از آينده نداريم. اميرالمؤمنين از آينده خودش نگران بود. ممکن است کسي که سالها مراعات بهداشت را بکند اما يک دفعه يک قاشق سم بخورد. خلاص.
پس سابقه خوب دليل بر خوش عاقبتي نيست. شيطان! چرا سجده نکردي؟ گفت: أنا خير. آقا اين «أَنَا خَيْرٌ» يک تبصره‌اي است که در رجال مملکتي در آن دفن مي‌شوند شخصيتهاي مملکتي درجه يک گاهي در اين خط هستند. مي‌گويد من بروم زير بار او، باباي آن يک وقتي نوکر باباي من بوده. خيلي خوب بابايش نوکر بابات بوده عيب ندارد. مي‌گويد: نه «أَنَا خَيْرٌ». من زير بار او نمي‌روم.
آقا شما اين کار را بکنيد. من نه چون يک زماني پرستيژم اين بوده نه؟ «أَنَا خَيْرٌ»، ما الآن آنقدر نيروهاي خوب داريم و آن قدر کار روي زمين مانده، مي‌گويد: نه اين کار در حد مديرکلي است و من معاون وزير بوده‌ام. اين بلاي «أَنَا خَيْرٌ» آخوند و کت و شلواري را گرفته. «أَنَا خَيْرٌ» يک مقبره‌اي است که همه شخصيتها در آن دفن هستند. به جز يک سري آدمهاي معدود. خدا رحمت کند شهيد رجايي را. رجايي اينطور بود. مي‌گفتند: اذان مستحب است، مي‌رفت اذان مي‌گفت. سبک است، زشت است، نه اصلا اين حرفها در کله‌اش نبود بنده که اينجا حرف مي‌زنم از همان مرده‌هايي هستم که در قبرستان خوابيده‌ام.
بلاي «أَنَا خَيْرٌ» يک بلاي مهم است. خدا که نمي‌خواهد قصه بگويد. اينها را براي ما گفته، اين خيلي مهم است.
اميدوارم که اين براي ما الهام باشد همينکه ديديد يک کاري خير است همان کار را انجام بدهيد. آقا تشنه‌اش است تو بدو آب بياور. آنقدر کار خير از دست ما مي‌رود به خاطر «أَنَا خَيْرٌ». اميدوارم به جايي برسيم که حق گرا باشيم. مکان گرا، ميز گرا، لباس گرا نباشيم.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد ما را از تفکر «أَنَا خَيْرٌ» در مقابل خوديها حفظ کن. در برابر ابر قدرتها بايد «أَنَا خَيْرٌ» باشيم. اسلام مي‌گويد ساختمان کفار نبايد بلندتر از مسلمانها باشد.
رفته بوديم به اتريش. مسلمانها يک مسجدي داشتند گفتند شهردار اتريش گفته اجازه مي‌دهم مسلمانها مسجد بسازند به شرط اينکه منار مسجد از منار کليسا بلندتر نباشد. گفتم: الله اکبر اين حديث جزو حديثهاي ما است. عزتي که پيغمبر براي ما گفت حالا کفار دارند به نفع خودشان استفاده مي‌کند. ما بايد نسبت به کفر و بيگانه خيلي غرور داشته باشيم حتي حديث داريم در جبهه جنگ ريشهايتان را رنگ کنيد که دشمن نگويد پير هستند.
نسبت به دشمن (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) (فتح /29)، اما نسبت به خودي «أَنَا خَيْرٌ» را کنار بگذار هر کس نسبت به هر کاري همينکه ديد خدايي است کار را قبول کند.
قسمت بعدي، دنباله بحث نماز باز هم حرف نو داريم. کتابي از پاکستان براي من آمد. اين کتاب را خواندم چند تا حرف تازه در آن بود. نماز يک سري خصوصيات دارد. نماز جماعت هم يک سري خصوصيات دارد.

4- سيماي نماز

1- نماز نشاندهنده اين است که غفلت در هر حال ممنوع. سرما يا گرما، سفر يا حذر، پولدار يا فقير.
نماز يک دوره اصول عقايد است وقتي مي‌گويي (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) (فاتحه /5)، توحيد است. 2- وقتي مي‌گويي (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) معاد است، وقتي مي‌گويي (أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) (فاتحه /7) نبوت است.
3- نماز يک دوره ايدئولوژي عملي است.
4- نماز توجه به خود است. در وقت نماز انسان به خودش توجه مي‌کند. جورابم پاک است. لباسم پاک است. مکانم حلال است. آب وضوي من، آنجايي که آب وضو ريخت جهت من درست است. لقمه من حلال است. در نماز انسان روزي چند مرتبه خودش به خودش توجه مي‌کند.
5- نماز توجه به طبيعت است. ابن عباس مي‌گويد: قبل از اسلام ما همه‌اش نگاهمان به شترها بود. چند تا شتر داري، شترها زاييده‌اند يا نه؟ بعد که پيغمبر آمد از زمين رفتيم به آسمان. طلوع شده، غروب شده، آفتاب زده، براي شناخت قبله از ستاره‌ها، برگشت اول و آخر از ماه، فردا عيد است.
6- نماز نشاندهنده تواضع و خشوع است. قرآن مي‌گويد: آدمهايي که خشوع دارند نماز مي‌خوانند (وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ) (بقره /45) من عبد هستم. من متجاوز نمي‌بينيم.
7- نماز نشاندهنده اين است که خدايا مسلماني من عملي است، زباني نيست.
8- نماز نشاندهنده تعهد است. گاهي کسي مي‌ايستد تنها نماز مي‌خواند. چه انگيزه‌اي دارد.
9- نماز يک آزمايش است که بالاخره شما چند درصد مرد عمل هستيد.
10- نماز قرآن را از مهجوريت بيرون مي‌آورد. چون در نماز واجب است قرآن بخواند پس قرآن از مهجوريت بيرون مي‌آيد.
11- در نماز سواد آموزي و اطلاع رساني مجبوري هم هست. يک وقتي شاه تمام راننده‌هاي تاکسي را دعوت کرد و گفت همه بايد کراوات بزنيد. راننده‌هاي تاکسي بلد نبودند که اين کار را بکنند. ما به يکي از اينها گفتيم: اين چه دستوري است که رئيس شهرباني داده، گفت: رئيس شهرباني يک بياني داشت. گفت اگر کراوات بزني مجبور مي‌شوي موهايت را هم شانه بزني. مسواک هم بزني. خدا هم همينطور کرده مي‌گويد: روزه بگير در ماه رمضان به زور کله را روي مهر مي‌گذارد. مي‌خواهد روح ما را بشکند جسم ما را مي‌شکند بلکه در قالب شکست جسم روح هم بشکند. در نماز نظافت اجباري است.
12- نماز ما را با حق الناس آشنا مي‌کند. با لباس غصبي با مکان غصبي که نمي‌توانيم نماز بخوانيم.
13- نماز ما را با ماليات آشنا مي‌کند. حديث داريم رسول اکرم(ص) آمدند در مسجد، و نه نفر را از مسجد بيرون کردند. گفتند يا رسول الله چرا اينها را بيرون کردي؟ گفت: اينها کساني هستند که نماز مي‌خوانند ولي زکات نمي‌دهند. (يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (مائده /55).
14- نماز ما را با موقوفات آشنا مي‌کند. چقدر مساجد موقوفات دارند. وقتي نماز شد براي نماز در آمد و وقف هم هست.
ما براي (خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد ) (اعراف /31) را سه تا معنا کرديم بعد هم چهار تا شد. سه تا تفسير شده: 1-لباس خوب و عطر بزنيد. 2- با وقار برويد چون وقار زينت مؤمن است. 3- پيشنماز خوب تعيين کنيد. 4- وقتي مي‌روي مسجد بچه‌ات را ببر يک اسکناس هم بگذار در جيبت. اين آيه (الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا) (كهف /46) (خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) (اعراف /31).
پس براي ما نماز و زکات با هم است. اما براي رهبر نماز و زکات درهم است. حضرت علي در نماز انگشترش را بخشيد. يعني در عين اينکه نماز هست زکات هم هست.
15-نماز سد هجوم فرهنگي است. (وُدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ) (بقره /109). اروپا و آمريکا مسيحي‌ها، يهوديها، دوست دارند «يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ»، شما را از درون پوک کنند «كُفَّاراً حَسَداً». اينها روي حساب حسادت نمي‌توانند ببينند که همه کشورها در اختيار آمريکا هستند و فقط مرگ بر آمريکا گو ايران است. خوب حالا ما چکار کنيم. مي‌گويد: در مقابل همه هجومها و برنامه (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45)، فتيله نماز را بالا بکش هر چه بار نماز بيشتر باشد «تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» فسادش کمتر است.
خدايا ترا به حق محمد و آل محمد هر چه عمر ما را زياد مي‌کني ايمان و علم و عمل و عمق و برکت کار ما را بيشتر بفرما.
رهبر ما امت ما ناموس و نسل ما عقايد افکار ما را حفظ بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1902
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست