نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1916
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
بحثی را داریم تحت عنوان شیوه برخورد و شیوه دعوت. اسلام دعوت به خیر را واجب میداند در اولین آیاتی كه بر پیغمبر نازل شد فرمود (;تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ) (العصر/3) یعنی بعد از آنكه خودت ایمان آوردی ایمان قلبی كافی است؟ نه (;وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ) (العصر/3) همه كارهایت هم باید صالح باشد تازه میگوید باید سفارش به حق كنی. تواصی باب تفاعل است یعنی همه نیاز داریم اینطور نیست كه یك قشری واعظ باشند یك قشری نباشند خود واعظ را باید به او نامه داد كه آقا اینجا منبر طول كشید اینجا حدیث را خواندی سندش را نگفتی اینجا مراعات نشد چون ما هم كه منبر میرویم به شدت نیاز به تذكرات داریم همه به هم تذكر دوستانه بدهیم دعوت به حق كنیم افرادی هستند همسایه هستند به او میگویی آقا من همسایه شما هستم كتابی دارم توی خانه كتابهایی دارم این لیست آن است اگر خواستی مطالعه كنی من این كتاب را به شما هدیه میدهم بعد از یك ماه به من پس بده همدیگر را سفارش به حق كنیم و سفارش كنیم كه اگر توی این حرفها یكمرتبه یك كسی گفت به تو چه مگر فضولی (;وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ) (العصر/3) حوصله كن نگو آقا من رفتم گفتم حالم را گرفتند اگر حال تو را گرفتند از پیغمبرها كه بالاتر نیستیم پیغمبر را خدا به آنها میگوید «قل» به مردم بگو بعد میگوید «و إن تولوا» یعنی ممكن است گوش ندهند تو حرفت را بزن یك درصد هم گوش بدهند ما موفق هستیم بالاخره نمیشود كه یك تریاكی سالی چند نفر را تریاكی كند من نماز خوان سالی یك نفر را نماز خوان نكنم روز قیامت پهلوی پیغمبر و شهدا و خدا خجالت میكشیم بس است دیگر حالا پهلوی تریاكیها هم خجالت بكشیم؟ كه تریاكی بگوید من در راه خودم تولید داشتم تو در راه خودت تولید نداشتی ما دیگر روز قیامت پهلوی تریاكیها حال نداریم شرمنده بشویم. 1- دعوت به راه حق، وظیفه دینی است منتهی این شیوه میخواهد من توی این جلسه خدا لطف كند حقی را به زبان ما جاری كند. (;ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ) (النحل/125) دعوت كن به راه خدا، امر است و امر مال وجوب است مگر اینكه قرینهای داشته باشیم كه واجب نیست شیر یعنی شیر اما اگر قرینه داشت كه مثلا توی حمام شیر دیدیم شیر كه توی حمام نمیآید لابد مرد شجاع است اگر توی حمام باشد آدم میگوید مراد مرد شجاع است اما اگر توی حمام را نگویی خود شیر یعنی همان حیوان درنده، اینجا دلیلی نداریم پس واجب است نگوئیم به ما چه عیسی به دین خود موسی به دین خود این حرف غلط است نگوییم من و او را توی یك قبر. . . یاسوج این حرفها را میگویند؟ كاشان ما میگویند میگویند من و او را توی یك قبر نمیگذارند هر كاری میخواهد بكند به ما چه؟ (چطور فیلمهای هرزهشان را میآورند لب مرز رها میكنند و میروند چطور سی دی مجانی میدهند كه بچههای ما را. . . چطور فرمول پپسی را به ایرانیها یاد نمیدهند و به هیچ كشوری یاد نمیدهند چطور فرمولهای علمی اف شانزده را یاد نمیدهند اما مواد مخدر را برای ما میفرستند عكس سكس را برای ما میفرستند آنچه باعث تزلزل و سستی عقاید است توی اینترنت برای ما پخش میكنند چطور آنها دزد فكر ما دزد ناموس ما دزد ارزشهای ما هستند آنوقت شما میگویی. . .) آنها میآیند توی آستین ما پسر و دختر ما را میدزدند فكرش را میدزدند روحش را میدزدند آنوقت من و شما بی تفاوت باشیم؟ نمیشود باید دعوت كنیم. 2- دعوت به سوی خدا، نه خود دعوت هم سلیقه شخصی نباشد به راه خدا نمیگوید(ادع الی قبیله) دعوت به قبیله و دعوت به سلیقه و دعوت به حزب و خط سیاسی اینها هیچكدام سبیل رب، راه خدا نیست دعوت به راه خدا باشد. راه خدا هم عرفان و خانقاه و اینها نیست راه عرفان همان راهی است كه امیر المومنین داشته تا امام زمان(علیهما السلام) امام زمان هم فرموده وقتی من نیستم مجتهد به دو شرط یكی اعلم باشد یكی هوی و هوس در وجودش نباشد آن راه خداست، راه دعوت فرق میكند اگر مردم تحصیل كرده هستند حكمت و استدلال حكمت یعنی حرف محكم و مستدل اگر مردم خیلی فكری و عملی نیستند كه از راه استدلال باشد از راه موعظه اگر مخالف هستند اصلا بیگانه است جدال، موعظه به شرط اینكه حسن باشد جدال به شرطی كه احسن باشد حكمت یعنی استدلال كه حسن و غیر حسن ندارد از دَم تا دُم همهاش خوب است اما موعظه دو تا برگ دارد موعظه میشود موعظه بد باشد یا خوب میگوید از آن موعظه خوبها یعنی خود گوینده به حرفهایش عمل كند كه آدم بگوید راست میگوید(اولئك هم الصادقون) جدال احسن چون این خودی است خودی مثل آب میماند با یك قاشق شكر شیرین میشود اما مخالف ترش است تلخ است اینرا باید شكرش را زیاد كنیم تا بیاید با ما ولذا جدال را گفته أحسن موعظه را گفته حسن، خوب حالا راه دیگری نیست؟ میگوید خدا بهتر میداند كه اگر كسی بناست بیاید توی راه از یكی از سه راه است كه خدا كه خلق كرده میداند چی آفریده گفته اینهایی كه من آفریدهام سه دسته هستند یك دسته از طریق حكمت یك دسته از طریق موعظه یك دسته از طریق جدال اینها میآیند توی راه یعنی خواهش میكنم چهارمی را خودت روی آن نگذار. 3- همه ما نیاز به موعظه داریم همه نیاز به موعظه داریم دیشب از كامپیوتر كلمه(عظنی) را زدیم اینقدر(عظنی) داریم كه همه به هم میگفتند موعظه كن من را، انسان گاهی وقتها نیاز دارد كه كسی برایش حرف بزند نیاز دارد كسی با او ارتباط عاطفی برقرار كند گاهی وقتها هم كه یك تلفن به كسی میكنی زیر و رو میشود ارتباط عاطفی هم غیر از ارتباط اینترنتی و خطبه نماز جمعه و منبر و اینها است من خودم توی تلویزیون سخنرانی میلیونی دارم اما بعد از بیست و پنج سال به این نتیجه رسیدم كه گاهی خانه یك نفر میرویم پنج دقیقه با یك نفر حرف میزنیم اثر آن پنج دقیقه از اثر آن میلیون بیشتر است گاهی یك دانشجو را باید خصوصی توی دفتر رئیس دانشگاه با او حرف زد گاهی وقتها امام جمعه باید خصوصی با یك نفر صحبت كند مقام معظم رهبری از خانواده شهدا تجلیل میكند اما گاهی میرود خانه خانواده شهدا آن ده دقیقه حسابش با آن سخنرانی میلیونی فرق میكند. امام صادق فرمود شخصی به امام حسین(علیهما السلام) گفت(عظنی بحرفین) یك موعظه دو كلمهای به من بگو(فكتب الیه من حاوی امراً بمعصیــ? الله كان افوت لما یرجوا و اسرع لمجیء ما یحذر) یعنی اگر خواسته باشی مشكلاتت را با گناه حل كنی بیشتر به دردسر میافتی یعنی هیچوقت از راه گناه مشكلت را حل نكن بگو دروغ بگویی بلكه این قلم گیرم بیاید مثلا خرجی بچه هایت را از راه دروغ میخواهی؟ همه دروغها را كه گفتی ده میلیون جمع كردی لقمه حرام به بچهای میدهی بچهات از لقمه حرام بزرگ میشود یك دسته گلی آب میدهد كه ده میلیون هم باید روی آن بگذاری كه جنایت بچهات را. . . با دروغ پول جمع كردی جهازیه خریدی برای دخترت دامادت بلایی سر دخترت میآورد كه آن جهازیه ده میلیونی حاضر میشوی همهاش به هم بریزد یعنی آنچه پول دادی هوا میرود. امام حسین فرمود كسی كه میخواهد با گناه مشكلش را حل كند هیچوقت به جایی نمیرسد و اگر هم به جایی برسد خدا خوب كه گرفت همه را واژگون میكند، با تقلب نمره بیست آوردی بعد توی استخدام گیج میشوی آن آقا با صداقت نمره شانزده آورد بخاطر صداقتش گره هایش باز میشود (;وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى) (اللیل/6) (;فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى) (اللیل/7) اگر كسی تقوا داشته باشد تاب كارش را باز میكنم (;وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى) (اللیل/8) اما اگر كسی اهل بخل باشد بی تقواها را ببیند بی تفاوت باشد گرسنهها را ببیند و بی تفاوت باشد (;فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى) (اللیل/10) كارش را تاب میدهم بسیاری از ما كه كارمان تاب میخورد باید ببینیم كجا گناه كردهایم حرف امام حسین(علیه السلام) است. 4- موعظه جبرئیل به پیامبر اسلام پیغمبر اسلام به جبرئیل فرمود(عظنی) تو فرشته هستی موعظه كن گفت(یا محمد عش ما شئت) هر چی میخواهی زندگی كن(فانك میت) چند روز دیگر میمیری هر چی میخواهی یعنی اگر میدانی میمیری یك خورده آرامتر(وحبب ما شئت) هر كه را میخواهی دوستش داشته باش(فانك مفارقه) آن هم رهایش خواهی كرد(واعمل ما شئت) هر كاری میخواهی بكن(فانك ملاقیه) همین با عملت ملاقات خواهی كرد(شرف المؤمن صلاته بالیل و عزه كفه عن أذی الناس) فرمود شرف مومن نماز شب است عزتش هم این است كه مردم آزاری نكند هر كسی را میخواهی دوستش داشته باشی فكر این هم باش كه یك زمانی از او باید جدا بشوی(یعنی جوری او را دوست داشته باش كه جدا شدنت. . . از اول جوری باش كه هر جوری شد، شد، سرنگون نشوی مثل كلمه ورامین اگر همهاش بود اسم شهر است واو آن رفت خوب رفت كه رفت میشود رامین اسم یك دانشمند است راء آن هم رفت خوب رفت كه رفت میشود میگویند فلانی آدم امینی است باز معنا دارد الف آن هم رفت كه رفت میشود مین وسلیهای جنگی است مین آن هم رفت خوب رفت كه رفت میشود ین واحد پول است یاء آن هم رفت خوب رفت كه رفت میشود نان همان كه میخوری میگوید جوری برنامه ریزی كن كه اگر پستی و بلندی پیش آمد سرنگون نشوی كلمه والله هم همینطور است اگر همهاش بود میشود قسم واو آن رفت میشود الله الف آن رفت میشود لله لام آن رفت میشود لله چون تشدید دارد لام آن رفت میشود له لام آن هم رفت میشود هو یعنی او، میگوید جوری برنامه ریزی كن. . . آخر بعضیها برنامه ریزیشان جوری است كه اگر یك كسی كمكش نكند سرنگون میشود انسان باید یك جوری باشد هر كه رئیس جمهور شد هر كه وزیر شد هر كه استیضاح شد اصلا اینطور نباشد كه با بهار كسی بهار بشود با پائیز كسی پائیز بشود خودت یك كسی هستی با كسی جوری علاقه داشته باش كه اگر. . . ساختمان را از طبقه اول جوری بساز كه اگر پول داشتی چند طبقه بسازی پول هم نداشتی. . . جوری بنایی نكنی كه یك مهندس دیگر بیاید بگوید این ساختمان باید از ریشه خراب كرد یعنی پایه گذاری در نوشتن كتاب. . .) ما گاهی وقتها چنان بند میشویم به كس كه اگر او با ما قهر كند ما سكته میكنیم بند میشویم به تشكیلاتی كه اگر او سقوط كند همهمان سقوط میكنیم. آیت الله العظمی شیرازی در كربلا من بچه بودم او را دیده بودم پدر آیت الله حاج آقا محمد شیرازی كه دو سه سال پیش مرحوم شد پدر ایشان در كربلا بود استادمان میگفت از ایشان پرسیدند كه اگر هفت روز دیگر از دنیا بروی چه میكنی؟ یعنی یك مخبر صادق به شما خبر بدهد كه شما هفت روز دیگر شما زنده نیستی میگفت ایشان گفت كارهایی كه میكنم همان كارهایی میكنم كه از اول كردهام از اول نوجوانی جوری زندگی كردم كه برای هر كاری دلیل داشته باشم و مطمئن باشم كه خدا راضی است ولذا اگر به من بگویند میمیری هیچ ناراحت نیستم آدم هست كه اگر به او بگویند از این اتاق برو آن اتاق خوابش نمیبرد یعنی همچین به میز چسپیده كه. . . این خیلی مهم است كه انسان اسیر كسی نباشد. 5- موعظه امیرالمؤمنین به یارانش نوف میگوید كه گفتم یا علی(عظنی) فرمود(أحسن یحسن علیك) میخواهی مردم به تو خوبی كنند تو به مردم خوبی كن آقا این سنگ را توی جاده بردار ممكن است این سنگ لاستیك یك ماشین را بتركاند چشمش كور به ما چه؟ وزارت راه بر خواهد داشت بی خیال رد میشود یك خورده كه رد میشود ماشینش به سنگ میخورد لاستیكش میتركد میخواهی لاستیك تو نتركد جلوی تركیدن لاستیك مردم را بگیر. پیرزنی توی محلهتان هست میروی چیزی بخری برای او هم بخر فردا پیر میشوی برایت میخرند گفت یك دیگر هم بگو فرمود(اجتنب الغیبه فانها إدام كلاب) از غیبت دوری كن خوراك سگها است اگر كسی راحت غیبت میكند این پیداست كه یك مشكلی توی وجودش هست هارون الرشید به امام كاظم(علیه السلام) گفت من را موعظه كن، فرمود(ما من شی تراه عینك لا و فیه موعظه) تو میخواهی یك چیزی یاد بگیری به هر چی نگاه میكنی موعظه است همین تخت موعظه است دیروز كسی دیگر روی تخت نشسته فردا یك كسی دیگر خواهد نشست دو روز كه هستی بد مستی نكن. یك كسی آمد پهلوی من گفت آقای قرائتی میشود كه یك دلیلی برای خداشناسی بگویی گفتم خودت گفت من گفتم بله، هر وقت شك در خدا كردی یك نگاه به خودت بكن من هستم یا نیستم خوب هستم تو كه هستی خودت خودت را ساختهای؟ نه، چون اگر خودم خودم را ساخته بودم هم جوری میساختم كه خشگلتر بشوم هم مریض نشوم پیر نشوم پس یك قدرتی باید من را بسازد همان خداست. یك كسی گفت آقای قرائتی انگشترت را به من بده گفتم چرا؟ گفت میخواهم تا به آن نگاه كنم یادت بیفتم گفتم به نمیدهم تا دیدی نیست یاد من بیفت! شما اگر میخواهی موعظه ببینی همینها كه دور تو هستند موعظه هستند. عمر به ابوذر گفت موعظه كن(ارض بالقوت و خف الفوت واجعل صومك الدنیا و فطرك الموت) یعنی به مقدار قوتت راضی باش خیلی به فكر جمع كردن نباش عمربن عبدالعزیز به حسن بصری گفت من را موعظه كن. . . موعظههایی هست كه. . . همه نیاز به موعظه داریم حتی امیرالمومنین گاهی به اصحابش میگفت من را موعظه كنید من از استادمان پرسیدم كه آقا این یعنی چه؟ واقعاً امیرالمومنین نمیدانست ایشان گفت این سوالی كه تو از من كردی من هم از استادم كردم استام گفت هر عضوی یك عبادتی دارد اگر آدم همهاش بگوید و حرف حق نشنود عبادت گوش او از بین میرود زبانش عبادت كرده ولی گوش هم عبادت است عبادت زبان گفتن حق است عبادت گوش شنیدن حق اگر یك كسی دائماً بگوید و حاضر نباشد كه بشنود این زبانش عبادت كرده اما از عبادت گوش محروم است. 6- موعظههای خداوند به پیامبرانش در قرآن خدا به پیغمبرش موعظه میكند (;أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِینَ) (هود/46) پارتی بازی ممنوع نوح به پسرش گفت خدا اراده كرده كفار را غرق كند ایمان بیاور سوار شو گفت من ایمان نمیآورم و سوار نمیشوم بالاخره وقتی آب از زمین و آسمان جوشید بنا شد كفار غرق بشوند گفت خدایا پسرم را نجات بده فرمود یعنی چه؟ پارتی بازی ممنوع نور چشم بازی ممنوع پسر پیغمبر هم چون خلاف كرده باید غرق بشود ما با كسی شوخی نداریم«أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِینَ» من موعظه میكنم كه تو از جاهلین نباشی پیداست هر كس نور چشم بازی كند جاهل است ولو در هر رده علمی باشد تمام كسانی كه تحصیل كرده كه حق را نادیده بگیرند بخاطر همسایگی فامیلی دست به یك كار بزنند جاهل هستند خداوند به نوح گفت جاهل نباش، مگر نوح چه كرده بود؟ فقط گفت پسرم فرمود نه، (;قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ) (هود/46) جاهل كسی نیست كه مدرك نداشته باشد ممكن است دكترا و آیت الله باشد فوق لیسانس باشد اما در نمره دادن در سرباز گرفتن در گزینش پارتی بازی كند اگر پارتی بازی كند طرف جاهل است ولو هر رشته علمی باشد(خیلی جالب است خدا به نوح میگوید جاهل نباش برای اینكه نوح میخواهد پارتی بازی كند نور چشم بازی كند.) موعظه را خیلی سبك بگیرید (;قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ) (سبأ/46) من یك كلمه به تو میگویم یعنی موعظه را طولانی نكن امام علی موعظه هایش كلمات قصار بود بعد نامههایی كه مینوشت به استاندارها بعضی نامهها یك صفحه دو صفحه چند صفحه مثلاً بالاترین نامهها نامه به مالك اشتر است كه مثلا پنج شش صفحه است(ماشاالله بعضی از این ایرانیها برایشان مشكلی پیش میآید نامه مینویسد شانزده صفحه بعد هم رونوشت به وكیل و وزیر حتی یكی نامه نوشته بود رونوشت شماره پانزده علامه محمدتقی جعفری جهت پیگیری هر چی میخوانیم آخر علامه جعفری این كار اجرایی ندارد ایشان توی تلویزیون دیده بود گفته بود احتیاطاً یك رونوشت هم. . . یكی دیگر نامه نوشته بود كه رونوشت عزرائیل، جبرئیل، به همه فرشتهها خطاب كرده بود كه بیا نامه من را بخوان حالا چیه؟ مثلاً عدس گران شده پیاز گران شده یك مشكل شخصی داشته.) «أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» یعنی حرف كه میزنید دو تا كلمه حرف بزنید تمام شد خلاصه خود خدا واعظ است. 7- موعظه لقمان به فرزندش در قرآن مسئله موعظه توی مسائل خانوادگی موعظه لازم است پدر بنام لقمان به پسرش میگوید كه (;وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ) (لقمان/13) وعظ یعظ فعل مضارع است مال استمرار است یعنی پدر باید موعظهاش مستمر باشد آقا ببین یك مرتبه به او گفتم گوش نداده دیگر با من حرف نزن بابا قند سفت را وقتی میشكنند ده بیست بار میزنند تا بشكند چوب سفت را هی تبر میزنند تا بشكند نگو من یك قرص به او دادهام خوب نشده بابا اینقدر باید بروی دكتر تا خوب بشود با یكبار و دو بار نه موعظه باید دائمی باشد موعظه خانوادگی مهم است. (;فَعِظُوهُنَّ) (النساء/34) در قرآن داریم كه اگر زن و شوهر برایشان مسئلهای شد مثلا زن ناشزه در آمد خرجی را میگیرد اما به وظیفهاش عمل نمیكند قرآن میگوید اول خانم را موعظه كنید خانم چرا اینطور میكنی؟ نگذارید به بیرون بكشد خودتان بین خودتان حل كنید. نمیخواهد با من حرف بزنی این آقا آمده من را موعظه میكند این حرفها نیست چه اشكالی دارد كه بچه به بزرگ موعظه كند حضرت ابراهیم به عمویش گفت(یا ابت) پدر جان اینها غلط است چهار تا(یا ابت) اشكال دارد كه دختر كوچولو به مادرش بگوید مادر جان این حرفی كه تو زدی زشت بود برو تو دیگر حرف نزن خانم حرف میزند میگوید زن كه حرف نمیزند چرا زن حرف نمیزند؟ خیلی از زنها عقلشان بیش از مردهاست زن حرف نمیزند. . . هد هد یك پرنده است آمد به سلیمان(علیه السلام) گفت من یك چیزی میدانم كه تو نمیدانی (;أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ) (النمل/22) من علم دارم به چیزی كه تو هم بلد نیستی گفت داشتم پرواز میكردم از یك كشوری دیدم مردم آنجا خورشید پرست هستند پادشاه آنها خانم است عجب این هدهد پرنده فهمید كه خورشید پرستی باطل است پرنده حق و باطل را فهیمد و پرنده زن و مرد را فهمید كه خانمی پادشاه است شغل هم فهمید كه این خانم شاه است تخت هم فهمید (;وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ) (النمل/23) فهمید این تخت است یعنی نه علم به كلیات دارد علم به جزئیات هم دارد بعد هم فهمید كه این انحراف را به كی بگوید توی آن همه جمعیت آمد به سلیمان گفت كارشناسی كرد خیلی ساده نگیرید كلاغ آمد چیزی را زیر خاك كرد به هابیل و قابیل گفت كه مرده را زیر خاك كن چه اشكالی دارد كه آدم چیزی را یاد بگیرد به ما گفتهاند وفا را از سگ یاد بگیرد به ما گفتهاند سحر خیزی را از خروس یاد بگیرید به ما گفتهاند آشتی كردن را از بچهها یاد بگیرید بچهها ساعت هشت قهر میكنند ساعت هشت و نیم آشتی میكنند مادر بزرگش هشت ماه است كه با همسایه قهر است میگوید توی عروسی زهره خانم به من گفتند برو توی مینی بوس بنشین به او گفتند برو توی سواری من چی كمتر از او دارم؟ یك خانم بزرگ بخاطر مینی بوس هشت ماه قهر استام بچه نه، هشت قهر میكند هشت و نیم آشتی میكند اشكال ندارد كه آدم آشتی را از بچه یاد بگیرد سحر خیزی را از خروس یاد بگیرد وفا را از سگ یاد بگیرد كلاغ معلم چند میلیارد بشر است چند میلیارد بشری كه دفن شدهاند معلم همهشان كلاغ است چه اشكالی دارد آقا فكر میكند چون دانشجو است دبیرستانی حق ندارد كه با او حرف بزند فكر میكند فوق لیسانس است دبیرستانی حق ندارد با او حرف بزند فكر میكند من حجـ? الاسلام هستم كت و شلواری حق ندارد با من حرف بزند این خبرها نیست همهمان نیاز داریم(خدا رحمت كند امام را یك نامهای برایش. . . وقت تمام شد؟ خیلی خوب قصه امام را یادم بیندازید كه جلسه بعد بگویم.) خدایا روحیه تكبر را از ما دور كن هم حق بگوئیم هم حق دیگران را پذیرا باشیم(الهی آمین). والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1916