نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1943
موضوع بحث: ضرر رسانى
تاريخ پخش: 10/12/68
بسم الله الرحمن الرحيم
بينندگان در سوم شعبان روز تولد امام حسن(ع) بحث را مىبينند و روز تولد امام حسين(ع) روزى است كه كه روز پاسدار ناميده شد. به همين دليل گفتيم كه در ميان برادران سپاهى و بسيجى و خواهران بسيجى باشيم. در بارهي امام حسين يك جمله بگويم، در بارهي سپاه يك جمله بگويم. اما بحث ما كه به درد همهي امت مىخورد يعنى بچههاى هفت ساله، ده ساله، بيست ساله، دانشجو، بازارى، كشاورز، كارگر، همه لازم است اين بحث را گوش بدهند. بحث ضررسانى است منتهى نمىتوانيم از مناسبت تولد امام حسين(ع) صرف نظر كنيم. ماه رجب و ماه شعبان بخصوص ماه شعبان شرافتش در اين است كه ميلاد امام حسين(ع) تولد امام چهارم(ع) در چهارم شعبان، تولد ابوالفضل العباس(ع) در پنجم شعبان، تولد امام زمان(عج)، در نيمهي شعبان، واقعاً ماه شعبان ماه مباركى است.
1- دين از حسين است
دربارهي امام حسين(ع) همين بس كه فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»(إرشاد مفيد، ج2، ص127) معنى اين حديث چيست؟ معنى «حُسَيْنٌ مِنِّي» معلوم است. يعنى حسين از من است. اين حديثى نيست كه فقط از شيعه نقل شده باشد. تقريباً حدود نيم ساعت پيش كه مدارك را مىشمردم، چهل نفر از علماى درجهي يك اهل سنت اين حديث را نقل كردهاند غير از علماى شيعه. حسين از من است، خوب معلوم است، چون حسين از فاطمه (س) است و فاطمه هم از پيغمبر است. اما پيغبر فرمود: «وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» من از حسينم. يعنى اگر حسين نبود، من نبودم. يعنى دين من هم نبود. همان جملهاى كه حضرت امام (ره) كه هر سال برادرها در محضرش و امسال بايد سر قبر و تربت پاكش اظهار علاقه كنند فرمود: اگر سپاه نبود كشور هم نبود. اين جمله معنايش مثل اين است «أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» يعنى اگر حسين نبود، دين من هم نبود. اين جملهي پيغمبر يعنى دين من از حسين است. مثل اين كه ما مىگوييم انقلاب را ما از كميته و بسيج و سپاه داريم. چون روز اول هيچ كس نبود. اگر اين بچههاى حزب اللهى نبودند، چيزى نبود و الآن هم بچههاى حزب اللهى همچنان بايد چراغى را كه روشن كردهاند دائماً مواظب باشند بادها آن را خاموش نكند. مشكلات، حقوق كم، توجه به مسائل رفاهى و همچنين مردم هم نبايد فراموش كنند اين خدمات را و هر زمانى كه به مملكت ما هجوم آورده شود، باز آن كسى كه در خط اول جبهه فداكارى خواهد كرد، همين بسيجىها و سپاهىها و بچههاى حزب الله هستند. من در اين جا براى اين كه روح مرحوم شهيد محلاتى نمايندهي حضرت امام و روح همهي پرچم داران و شهداى بزرگوار و سرداران سپاه را شاد كنيم، از اين جا يك صلوات هديه مىكنيم و بحثمان ا شروع مىكنم.
2- ضرر رساني حرام است
مسائلى دربارهي بحث ضررسانى وجود دارد كه آنها را در ده مورد بيان مىكنيم. اگر كسى خواست پاى تلويزيون يادداشت كند، حديث را با دقت گوش بدهد. چون پاى تلويزيون سه رقم مستمع داريم. بعضىها پاى تلويزيون دل مىدهند و نود درصد چيز به دست مىآورند. بعضىها دل نمىدهند و گوش مىدهند. اين افراد پنجاه در صد چيز به دست مىآورند و بعضىها نه دل مىدهند و نه گوش مىدهند و فقط نگاه مىكنند و آنها ده درصد چيز به دست مىآورند و اگر به بحث دل دهيم چيز بيشترى به دست مىآوريم. در اسلام ضرر زدن به خود حرام است. ضرر به جامعه حرام است. ضرر به بيت المال حرام است. ضرر به مكتب حرام است. ضرر به همسر حرام است. ضرر به فرزند، به همسايه، به شاگرد و حتى ضرر به جنگل و بيابان و آب و دريا و ضرر به حيوانات. ما اين موارد را در ده موضوع خلاصه كردهايم. و اين تحقيقى است كه يكى از طلاب كاشانى، از همشهريان عزيز ما تحقيقى كرده و يادداشت هايش را براى ما فرستاده تا من ببينم، من ديدم كه بحث خوبى است و گفتم كه اجازه دهيد آن را در تلويزيون بگويم. چون چيز خوب را آدم نبايد در كتابخانهاش مخفى كند براى خودش. گفتم، حالا كه خوب است بگذاريد براى همه بگوييم. بنابراين ان شاءالله، حالا دنيا كه چيزى نيست، اجرشان با علما و كسانى كه در طول تاريخ اين روايتها را براى ما ضبط كردند و نوشتند ان شاءالله همه با هم شريك در اجر باشيم. اما اصل ضرر، اصولاً آدمى كه ضرر به كسى برساند مسلمان نيست. چون داريم «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص362) يعنى مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند. اگر كسى دست و پايش يا نوك زبانش نيش مىزند، اگر كسى اهل ضرر است، از مدار اسلام بيرون مىرود. داريم پيغمبر ص فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً»(منلايحضرهالفقيه، ج3، ص273) كسى اگر به مسلمانى ضرر برساند اصلاً مسلمان نيست. اين اهميت ضرر رسانى. هيچ كس حق ندارد به كسى ضرر برساند. منتهى در اين جا مسائل را ريز مىكنيم.
3- ضرر به خود حرام است
ضرر به خود جايز نيست، چون در فقه داريم اگر كسى بخواهد روزه بگيرد، اما با اين روزه به خود ضرر مىزند اين كار ممنوع است و روزهاش باطل است. وضو مىخواهد بگيرد و آب برايش ضرر دارد حرام است وضو بگيرد. مادرى اگر روزه بگيرد شيرش خشك مىشود و بچهاش دچار كمبود شير مىشود حرام است روزه بگيرد. ضرر به خود حتى در اجراى مسائل فقهى جايز نيست. اما اگر كسى بگويد: خوب جبهه هم نبايد رفت، چون آدم كه جبهه مىرود به خودش ضرر مىزند. چطور اين مسئله فرق دارد و حسابش جداست؟ چون اگر آنجا چهار نفر فدا نشوند كل مملكت و نظام و اسلام در خطر است. آن جا بايد عضوى قطع شود تا بقيه تن سالم بماند، جهاد حسابش جداست. ما خيال نكنيم يك بحث اخلاقى است كه مثلاً بادام را با دندانت نشكن. نخير گناه است و مسئلهي اخلاقى نيست. قرآن صريحاً مىفرمايد: خودكشى حرام است (وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ) (بقره /195) ضرر به خود حرام است. خال هم بخواهد بكوبد، حرام است. رياضت مىكشد. بنا گذاشتهام كه رياضت بكشم. كه چى؟ مثلاً من دارم تمرين مىكنم كه يك هفته، دو هفته نخوابم. براى مطالعه اگر نور كم باشد نبايد مطالعه كرد و اين كار گناه دارد چون به چشم ضرر مىزند. پرخورى ضرر به خود است و گناه دارد. غذاى داغ خوردن مكروه است. به هر حال انسان حق ندارد به خودش هم ضرر بزند. خانم كه دارد جارو مىكند بدون آب پاشى، آيا حق دارد جارو كند و حال آن كه مىداند در اين هنگام گرد و خاك هنگام جارو كردن بلند مىشود و به ريهاش آسيب مىرساند. خيلى عبادتشان گناه است. حتى نگه داشتن ادرار گناه است. داريم اگر نماز جماعت برپاست غصه نخور و نماز جماعت را رها كن و ادرارت را نگه ندار. نگو اگر بروم وضو بگيرم و دوباره بيايم نماز تمام مىشود. حالا بعضى از مقدسين ما كه مىخواهند دائم الوضو باشند، چهار ساعت ادارشان را نگه مىدارند و مىگويند من هميشه با وضو هستم. هميشه غلط كردى، چون هميشه ادرارت را نگه داشتى. اين طور نيست كه انسان بتواند به خود ضرر بزند، حتى با جارو كردنى كه باعث رسيدن گرد و غبار به ريه مىشود. سيگار چطور؟ من يك زمانى يك پيشنهادى كردم كه نهادهاى انقلابى حركتى بكنند و بگويند در سپاه و كميته و بسيج اصلاً يك سيگارى هم نبايد باشد. اين بزرگترين ضرر به خود است. نه تنها ضرر كه هم اسراف است هم تبذير است. هم فاسد كردن هواست. چون يكى از گناهان اين است كه آدم طبيعت را از بين ببرد. به چه دليل من هواى سالم را از بين ببرم؟ به چه دليل هواى اتوبوس و اتاقى كه در آن يك عده مىخواهند نفس بكشند را آلوده كنم؟ ضرر به خود از جارو كردن، از سيگار، از. . . گناه است.
4- ضرر رساني به جامعه حرام است
ضرر به جامعه: 1- احتكار اميرالمؤمنين به مالك اشتر در عهدنامهي خود يك جملهاى دارد كه به استاندار مىگويد: نگذار كسى احتكار كند. چون احتكار ضرر به جامعه است. هشدار بده اگر گوش نداد، برو كركره، قفل، را بكش. اگر پر رويى كرد كتكش بزن. منتهى مواظب باش زياد نزنى. مثلاً اينطور نباشد كه اگر بناست يك تشر بزنيم دو تا تشر بزنيم. ان شاء الله خداوند به ما توفيق دهد در ماه رمضان قبل از افطار هر روز در تلويزيون برنامه داريم. امسال چون در ماه رمضان هم چند ميليون بيننده بيشتر است و هم چون قبل از افطار است به خانه مىآيند و پاى تلويزيون مىنشينند يعنى مرتب هم مىنشينند و اين غير از شبهاى جمعه است. چون در شب جمعهها يك شب جمعه اين آقا هست، شب جمعهي ديگر نيست. گاهى سه شب جمعه هست، پنج شب جمعه نيست. گاهى هست و گاهى نيست. مدام قطع و وصل مىشود. اما در ماه رمضان قطعش كم است. يعنى معمولاً پاى تلويزيون هستند ما گفتيم يك بحث زنجيرهاى بكنيم و عهدنامهي مالك اشتر را تفسير كنيم و در آن جا يك روز ارتش داريم، يك روز بازار داريم، يك روز ماليات داريم. يك روز اخلاق داريم. يك روز عبادت داريم و همهي آنها هم فراز فرازند. مثل وصيت نامهي حضرت امام (ره) مىباشد. برخورد با محتكر، اگر كسى جنسى را احتكار كند تا گران شود و آن را بفروشد بعد پولش را هم صدقه بدهد، ثواب صدقه گناه احتكار را حل نمىكند. 2- اگر كسى ميخى كوبيد و ميخ چيزى را پاره كرد يا ناودانى را بيرون گذاشت يا چاهى را كند هرحادثهاى كه به خاطر اين گودال. . . مثلاً سازمان آب، برق، گاز، تلفن، اين چالهها را كه درخيابان مىكنند، اگر آنها را سريع پر نكنند هركه در اين چالهها بيفتد خسارت آن را بايد آن وزات خانهاى كه آن چاله را كنده بدهد. اگر شخصى، يا سازمانى يا نهادى ميخى كوبيد يا گودال كند يا جايى را پارك كرد يا مانعى را به وجود آورد و درنتيجهي آن هر حادثهاى كه متوجه شود را بايد جبران كند. حتى وسايل حفاظتى هم اين طور است. حالا چون شما عضو سپاه هستيد، آن را كه يك مسئلهي صنفى است برايتان بگويم. گاهى سپاه يك جايى ساختمانى دارد. خوب اين ساختمان حفظش اين است كه دور و اطراف آن تا دويست متر حفاظت شود. اما اينها براى اين كه بگويند سپاه خيلى مهم است عوض دويست متر، دو هزار متر را سيم كشى مىكنند. دو سه تا خيابان اطراف را زنجير مىزنند و دو تا تفنگ به دست را آنجا مىگذارند و خلاصه به خاطر حفاظت بيش از اندازه دچار افراط مىشوند. البته اگر لازم باشد اشكالى ندارد. بعضى حفاظتها دكورى است وآدم خودش هم مىفهمد دكور است. اگر حفاظت دكورى شده به خاطر حفاظت اضافه راه بندان شد، آن چه بنزين مصرف مىشود راه بندان مىشود و مشكلاتى كه براى جامعه بوجود مىآيد، گناهش به گردن آن آقايى است كه دستور داده تا اين جا حفاظت كنيد. مقدار حفاظت، مقدار زنجير كشى، مقدار كنترل، اينها مقدارش بايد حساب شود. مسئلهي ديگر داريم اگر كسى چيزى را درخيابان انداخت و باعث سر خوردن كسى شد مثلاً پوست خربزه انداخت، امام صادق فرمود: اگر كسى مثلاً پوست خربزه يا پوست خيارى در كوچه انداخت و كسى ليز خورد(سرخورد) آن آقايى كه پوست خيار انداخته ضامن است «كُلُّ شَيْءٍ يُضِرُّ بِطَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ فَصَاحِبُهُ ضَامِنٌ لِمَا يُصِيبُهُ»(كافى، ج7، ص349) هر چيزى كه جاده مسلمين را ضرر بزند و بند بياوزد. دو تا قنات كنده شده، دو تا چاه كنده شده، اگر يكى از آنها به ديگرى ضرر بزند مثلاً اين چاه آب، چاه اولى را مىمكد. امام فرمود: چاه دوم را بايد پر كرد. از چاه دوم نبايد استفاده كرد. چون چاه دوم به چاه اول ضرر رسانده است. حالا يك چيز نو كه خودم هم تا ديشب بلد نبودم برايتان بگويم. اگر كسى در جايى مسجد ساخت و مسجدش ضرر دارد، امام مىفرمايد: ببخشيد، صاحب جواهر مىفرمايد: بانى مسجد بايد تمام ضررهايى كه اين مسجد سازى باعث شده را به مردم بپردازد. اين طور نيست كه من در راه خدا مسجد ساختم، گاهى انسان در راه خدا مسجد مىسازد و اين مسجدش باعث ضرر به مسلمانان است. د رجواهر جلد چهل و سه، صفحهي چهارده اين مطلب براى من تازگى داشت. آن هايى را كه تا حالا گفتم بلد بودم اين چيزى كه بلد نبودم اين است. بله گاهى وقتها مسجد سازى ضرر دارد. آخ، آخ، آخ اگر ما هيئت عزادارى را از اين خيابان عبور دهيم ضرر مىزنيم. حرام است. اگر كسى تشييع جنازهاش مضر به جامعه باشد ضامن است. چون گاهى وقتها مىگوييم جنازه را آن جا ببريم كه موجش بيشتر باشد و از صاحب عزا تجليل كنيم. اگر كسى مسير مسجدش، مسير عزادارىاش، مسير تشييع جنازهاش مضر به جامعه بود ضامن است. اين فتواى صاحب جواهر است كه به نقل از عدهاى از فقها ان را بيان كرده است. آخ، آخ، آخ بايد يك دعا كنم. خدايا، عبادتهاى ما را بيامرز. گناهانمان پيش كشمان، چون گناهان. . . صبح به صبح يك بازارى به كاشان مىرفت و وقتى مىخواست دكانش را باز كند به خدا مىگفت: خدايا، تو شر همكاران را از سر ما كم كن. من از پس شيطان بر مىآيم و حريف شيطان مىشوم و آنى كه خطرناك است و حريفش نيستم همكاران هستند. به هر حال نبايد ضرر رساند ولو از طريق مسجد.
5- سفارش اميرالمؤمنين به مأمورين درباره گرفتن زكات
در گرفتن زكات «لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ»(نهجالبلاغه، نامه 25) به مأمور زكات مىگويد كه حق ندارى بيش از حق خدا بگيرى. گاهى اوقات به انسان يك مأموريتى مىدهند آقا فلانى ضد انقلاب است برويد بگيريد او را خيلى خوب. فلانى فرارى است. . . اگر بيش از اندازهي تحقيق، تحقيق كرديم، گناه كردهايم. مثلاً گفتهاند بازرسى بدنى كنيد. شما كفش هايش را هم در مىآورى و پاشنهي آن را هم با مته سوراخ مىكنى. اميرالمؤمنين مىفرمايد: مىروى زكات بگيرى برو بگير. اما «لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ» بيش از حق خدا حق ندارى بگيرى. به همين خاطر ببينيد برادران شما نهادهاى انقلابى هستيد. امام شما را دوست داشت. امام زمان(ع) شما را دوست دارد. مردم شما را دوست دارند. ولى هميشه، چطورى حرف بزنم، بگذاريد اين طور بگويم، به بعضى بايد گفت پاشو، شما الحمد لله شجاع هستيد، يعنى هم بيداريد و هم شجاع. به بعضى بايد گفت: برو. چون نشستهاند و نمىروند. الحمد لله شما مىرويد. هم بيداريد، هم مىفهميد، هم مىدويد، هم پاشديد. فقط خطرى كه متوجه سپاه است كه روز تولد امام حسين من آن را براى برادران پاسدار بگويم، اين است: خطرى كه متوجه كميته و سپاه و نهادهاى انقلابى است، همچنين حالا از خودمان هم قاطى كنيم بگو نهضت سوادآموزى بگو جهاد سازندگى، بگو همهى نهادها، خطرى كه حزب اللهىها گرفتار آن هستند اين است كه امت بيدار با هوش حزب اللهى خوب، منتهى خطر اين است كه بيفتد. چون از نردبان بالا رفتن يك مرحله است و ليز نشدن(سر نخوردن) مرحلهي ديگر است. به شما بگويند ايمان بياوريد، ايمان آوردهايد. «جاهَدُوا» جهاد كردهايد «هاجَرُوا» هجرت كردهايد «آمَنُوا»، جاهدوا هر فرمانى از خدا هست شما عمل كردهايد. مجروحين، مريضها، خانوادهي شهدا و سپاه در ايران روسفيدند. اما خطرى كه متوجه است اين است كه براى هر رو سفيدى، احتمال غبارگيرى وجود دارد. شما هر چه پاك باشيد از آيينه پاكتر نيستيد. ولى اگر روز به روز دستى به سر و روى آينه نكشيد گرد زده مىشود. خطر اين است كه آدم غافل شود. به اميرالمؤمنين گفتند: چقدر مى گويى (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ) (فاتحه /6) تو كه اميرالمؤمنينى. فرمود: من تا الآن اميرالمؤمنين هستم خبر از ده دقيقهي بعد ندارم به هر حال بايد مواظب باشيم. دو ضرر رسانى داريم كه اگر حمالى در حال بار زدن جنسى باشد و چيزى از دستش روى سر كسى بيفتد، ماشينها كمپرسى آجر مىبره، اگر يك آجرش روى سر كسى يا ماشين كسى پرتاب شد، رانندهي كمپرسى ضامن است. پيغمبر فرمود: سختترين عذابها در روز قيامت مخصوص كسى است كه در دنيا به مردم ضرر رسانده است. بلندگوى مسجد هم همين طور است. بوق زدن بى جا هم همين طور است. عبور از مناطق ممنوعه هم همين طور است. دكه دارها هم كه سد معبر مىكنند همين طورند. بسيارى از افراد نامه نوشتهاند و يا تلفن زدهاند و فتهاند آقاى قرائتى به شهردارى بگو اين قدر به ما ظلم نكند. دكه زدهايم مىآيند و آن را برمى دارند. خانهمان را خراب مىكنند. اتفاقاً چندى قبل با شهردار در يك جا بوديم. به شهردار گفتم: خيلى مردم عليه شما حرف مىزنند(مگر) شما به جان مردم چه مىكنيد؟ گفت: اگر مردم را آزاد بگذاريم وسط خيابان دكه مىزنند. البته نمىخواهم بگويم كه هركارى كه شهردارى انجام مىدهد درست است. مىخواهم بگويم اگر بعضى از كارهاى شهردارى غلط است ما نيز بعضى از كارهايمان غلط است. واقعاً اگر نگويند كمى عقب نشينى كنيد، كوچهها را يك مترى مىگيريم، كه يه ورى داخل كوچه شويم. ما هم به سهم خودمان قانع نيستيم.
6- ضرر رساندن به بيت المال حرام است
اميرالمؤمنين فرمود: «اَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي وَ إِيَّاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ»(خصال صدوق، ج1، ص310) يعنى نوك قلمها را تيز بتراشيد و سطها را به هم نزديكتر كنيد و حرفهاى زيادى را كم كنيد و حرف را مختصر بنويسيد. بسيارى زا نامهها كه به من مىرسد در آنها گله دارند كه من نامه فرستادم براى فلان وكيل و وزير جوابش نيامد. بسم الله الرحمن الرحيم مردم شريف ايران، اگر مىخواهيد مسئولين مملكتى نامههاى شما را بخوانند، نامهاى بيش از سه سطر ننويسيد. بنده خودم هيچ مسئول مملكتى نيستم، اما هرنامهاى بيش از يك صفحه باشد به حضرت عباس نمىرسم بخوانم، نه مىرسم بخوانم، اصلاً نمىرسم ورق بزنم. يعنى اين طورى بگويم. هشتادو شش نامه آمده اصلاً نمىرسم بشمارم. مگر آدم چقدر وقت دارد؟ يك انسان چند نامه مىتواند بخواند؟ حساب كنيد يك مسئول مملكتى سه ساعت هم بخواهد نامه بخواند روزانه يك گونى نامه جلوى او مىريزند. خوب، توقع زيادى است، نامه بايد سه سطر باشد. به نام خدا، فلانى به اين نام در اين ساعت اين رشوه را گرفت ايشان شاهد، اين شماره تلفن من هم براى گواهى در هر دادگاهى آمادهام. خلاص. اگر بناست كه پىگيرى شود، حرف مستدل بزنيم. گاهى مىنويسد از اول با سلام به رهبر كبير انقلاب، با سلام به روح شهدا، بعد از سلام درخدمت بزرگوار. . . سه صفحه تشريفات را طول مىدهد، بعد مىنويسد كه ما انقلاب كرديم، خوب بگو حرفت را، آقا مملكت چى شده مىبينى پنج صفحه نوشته آخرش هم ننوشته كى رشوه گرفته، چه زمانى، من چه كسى هستم. آخرش هم مىنويسد امضاء محفوظ. آخه خوش انصاف من دنبال چه كسى بگردم؟ آقا يك نامهاى براى بنده آمده نوشته كه. . . اگر راستى مرد هستيد، يك كلمه بنويسيد باسمه تعالى گيرندهي رشوه، اقاى فلانى، دهنده، آقاى فلان، مبلغ فلان، آدرس فلان. شاهد من، اين شماره تلفن و آدرس. اين شاهد دوم، اين شاهد سوم، با يك نامهي سه سطرى گاهى آدم مىتواند اقدام كند سريعاً، يك وقت هم پنج صفحهي روزنامه مىنويسد و پايش به جايى بند نيست. اگر مىخواهيد نامه هايتان را بخوانند، همه به حرف حضرت امير گوش بدهيد. مىفرمايد «اَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ» نوك قلم را تيز كنيد، كم مصرف كنيد. به هر حال ضربه به بيت المال. بعد مىفرمايد: «فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ» اموال مسلمين اين همه تحمل ضرر را ندارد. حالا من اسم آن اداره را نمىبرم تا آبرويش بريزد. يك وقتى جايى بوديم كه يك ميز در آن جا بود كه مىخواستيم آن را كنار بگذاريم. گفتيم بچهها بياييد اين ميز را كنار بگذاريم. گفتند: شما تقاضا بنويسيد. خوب براى چه؟ گفت: تقاضا را مىدهيم ماشين نويسى، بعد تقاضا را به روابط عمومى مىدهيم. روابط عمومى به انبار دارى مىدهد. انباردارى مىدهد به حمل و نقل و حمل و نقل در ساعت مقتضى مىآيد و ميز را كنار مىگذارد. من يك مقدار نگاه نگاهش كردم و خودم ميز را به كنار كشيدم. گفتم: اينه. يك كسى مىگفت: پشه كه گرفتى چشم راستش را باز كن و يك سنجاق را به چشم راستش بزن نه مرتبه كه زدى كور مىشود. گفت: بابا پشه را همچنينش كنى كور مىشود. اين قدر بازى در نياوريد. به هر حال اميرالمومنين مىفرمايد: يك مقدارى بازى نكنيد. ديوار نويسى اندازه دارد. شعار اندازه دارد.
7- ضرر به همسر و فرزندان حرام است
(لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً) (بقره /231) قرآن مىگويد كه زن را براى اذيت در خانه نگهدارى نكنيد. (وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ) (طلاق /6) همسرتان را در مضيقه قرار مدهيد. (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) (نساء /19) خوب همسردارى كنيد. اگر مهريهاى را به خانم داديد، حق نداريد آن را پس بگيريد. بعضى مردان نامرد براى اين كه مهريه را پس بگيرند به همسرش تهمت مىزند تا همسر آبرويش بريزد و مجبور شود از حق مهرش بگذرد. زن هم همين طور، نبايد بدون اجازهي شوهر در اموالش تصرف كند. ضرر به فرزند معلوم است. گاهى ضرر به فرزند همان لوس بار آوردن اوست. حضرت فرمود: واى بر مردان و پدران آخرالزمان با اين كه مسلمانند چيه فرمود: بچه هايشان را لوس بار مىآورند. در وصيت بايد مراعات كرد. حديث داريم اگر پدرى يا مادرى در وصيت بين بچه هايش فرق بگذارد بگويد: به اين دو تومان بدهيد، به اين يك تومان، اين فرد گناه كبيره كرده است. بله يك وقت بچه فرق دارد. بچه كمبود دارد، عقب ماندگى دارد، ضعيف است، كوچك است. اگر به خاطر ضعفش گفت اضافه دهيد طورى نيست. اما نه بچه هيچ ضعفى ندارد. اما اين را دوستش دارم و آن را دوست ندارم. به خاطر هوا و هوسم مىگويم به اين دو تومان چون دوستش دارم به اين يك تومان چون دوستش ندارم. اگر پدر و مادرى اين رقمى فرق بگذارد گناه كبيره كرده است. حديثش در من لا يحضره الفقيه است. و لذا داريم اگر كسى وصيت كرد به شرطى حق داريد وصيت كنيد كه غير مضار آخه بعضى افراد هستند كه مىخواهند ضرر بزنند مثلاً من دارم مىميرم نمىخواهم ارثم را وارث ببرد از بغض اين كه ارثم را وارث نبرد به دروغ نامه مىنويسم دروصيت نامه كه فلانى يك ميليون يا صدهزار تومان از من مىخواهد كه پولم به دست او برسد، ولى به دست ورثه نرسد. يك فردى پيش ما آمده بود زمانى و مىگفت: حاج آقا مىخواهم همهي اموالم را وقف اسلام كنم به او گفتم: چرا؟ گفت: اين زن كذايى، اين بچههاى كذايى، من ديدم اين فرد خيلى داغ است. گفتم: تو غيظ كردى از بغض اين كه چيزى به آنها نرسد مىخواهى اموالت را در راه خدا وقف كنى. اين وقف اصلاً قبول نيست برو يك مقدار آرام شو فكرهايت را بكن، چون گاهى وقتها از بغض مىگويد: حالا كه نگذاشتى ميهمان به خانه بيايد من هم قالى اتاق ميهمان خانه را وقف مسجد مىكنم. اين خيلى دلش براى خدا نسوخته، خواسته ميهمان بياورد خانم گفته ميهمان نياور، اين هم قالى ميهمان خانه را وقف مسجد كرده. آن وقت هم يك جورى عجيب رنگ عوض مىكند. وقتى هم با او حرف مىزنيم خيال مىكند تمام كارهايش مو به مو اسلامى است. عبادت آنى نيست كه(من) ما انجام مىدهيم. عبادت آنى است كه خدا مىخواهد. فرق است بين عبادت و عبوديت. شيطان به خدا گفت: اين سجدهي بر آدم را از من بردارد تا ابد عبادتى مىكنم كه هيچ جن و انسى نتوانند آن طوركنند. فرمود: عبادت آن چيزى است كه من مىخواهم نه آن چيزى كه تو مىخواهى.
8- ضرر به همسايه و شاگرد حرام است
ضرر به همسايه خيلى سفارش شده. حديث داريم «حُرْمَةُ الْجَارِ عَلَى الْجَارِ كَحُرْمَةِ أُمِّهِ»(كافى، ج2، ص666) يعنى احترام همسايه بر همسايه مثل احترام مادر است. ضرر به شاگرد: داريم كسى بچهاش را براى آموزش شنا به معلم شنا بسپارد، اگر مربى شنا كوتاهى كرد و بچه غرق شد مربى شنا ضامن است. اگر كسى بچهاش را كه بسيجى است پيش شما بفرستد كه به او تيراندازى ياد دهيد اگر در معلمى تيراندازى كوتاهى كردى و حادثهاى پيش آمد، معلم ضامن است.
9- ضرر رساندن به منابع طبيعي و حيوانات جايز نيست
ضرر به منابع طبيعى: امام صادق(ع) فرمود: «لَا تَقْطَعُوا الثِّمَارَ فَيَبْعَثَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ الْعَذَابَ صَبّاً»(كافى، ج5، ص264) اصولاً در اسلام اجازه نمىدهند كه درختان باغ توسط انسان قطع شود. گفتند: هيچ گاه باغ را تبديل به شهرك سازى و خانه سازى نكنيد و اگر كسى مىخواهد باغش را تبديل به خانه كند شهردارى حكومت اسلامى، حديث داريم اسلام اجازه نمىدهد كسى باغش را تبديل به خانه كند مگر اين كه در مقابل اين باغ و فضاى سبزى را كه از شهر و منطقه حذف كرد در مقابلش يك فضاى سبز ايجاد كند. ممكن است باغ انسان در مسيرى باشد كه به درد باغى(باغ بودن) نمىخورد. و اين جا حتماً بايد خانه شود، اشكال ندارد. ولى در حديث داريم كه باغ را و زمين زراعتى را تبديل به خانه مسكونى نكنيد مگر اين كه در مقابلش(درخت كارى كنيد) در بعضى از روستاها مىگويند: آب مال قنات ماست و ما اجازه نمىدهيم آب به روستاى پايين برسد. و بر سر همين(مسئله) هم گاهى سالها دعوا مىكنند. پيغمبر فرمود: روستائيانى كه آب دارند و به اندازهي كافى سير آب مىشوند حق ندارند جلوى آب را براى روستاها و شهرهاى ديگر بگيرند. ضرر به حيوان: امام مىفرمايد: ضرر به حيوان جايز نيست. اگر كسى مىرود زكات شتر بگيرد، چون هر چند شترى يك شتر زكات دارد. بايد مواظب باشد كه بين بچه شتر و مادرش فاصله نيندازد. مواظب باشيد وقتى مىرويد شير بدوشيد ناخنتان را گرفته باشيد تا ناخنتان پستان گاو را اذيت نكند. اگر روى حيوان نشستهايد هنگام حرف زدن پياده شويد. اگر حيوان رو آب رفت حق نداريد افسارش را بكشيد. حيوان اگر خواب است شكارش نكنيد. حيوان اگر بال ندارد نبايد او را گرفت. ضرر به حيوان اشكال دارد.
10- ضرر به دين خيلي مهم است
ضرر به دين كه از همه مهمتر است. اگر كسى در قيافهي اسلام به دين ضرر بزند، بندهي طلبه يك طور و شماى پاسدار يك طور و آن آقا هم يك طور. ضرر به دين خيلى مهم است. حالا اگر كسى مسجد مىسازد، مسجد ضرار، پيغمبر فرمود: مسجد ضرار را خراب كنيد. منافقين مسجد ساختند كه به اسم مسجد، مسجد پيغمبر را تحت الشعاع قرار دهند. اتفاقاً از پيامبر خواستند كه به مسجد ضرار بيايد تا نماز جماعت بخوانند و در نتيجه آن مسجد اسمى شود. آيه نازل شد كه اين مسجد براى ضرر رسانى(تشكيل شده) ساخته شده و اساس مسجد اين است. حالا شما بعد از بحث ما يك ورقه مقابل خود بگذاريد 1- ماشينتان كجا پارك شده؟ 2 – چند تا چاله كندهايد كه به خاطرش آدم در چاله افتاده؟ 3 – دودكش حمامتان چند تا خانه را اذيت مىكند؟ 4 – صداى حيوان و صداى سگتان و. . . 5 – بنايى مىخواهيم بكنيم چقدر راه را گفتهايم؟ 6- كمپرسى ما چقدر آجر را پرتاب كرد؟ 7 – زبالههاى خانه ما چه؟ 8 – ناودان خانه ما چى؟ 9 – برف ريزى خانه ما چى؟ 10 – اصلاًفريادى كه ما در خانه مىزنيم 11 – صداى تلويزيون ما چقدر آدمها را اذيت كرده است؟ در اين گناه ضرر رسانى همهي ما(درگيريم) گرفتاريم، و اگر براى ما روشن شود كه تا به حال چقدر ضرر زدهايم، با سيگارى كه كشيدهايم و دودش به حلق بچهي كوچك رفته. چقدر آب شور پنير را پاى درخت خيابان ريختهايم و درخت خشك شد. چقدر. . . هيچ دينى به اندازهي اسلام سفارش به پاكى نكرده. تمام كتابهاى فقهى ما از كتاب طهارت آغاز مىوند و هيچ كجا به اندازهي كشورهاى اسلامى جلوى خيابانهايشان اين قدر كثيف نيست. با كمال تأسف بايد بگويم: اگر ما ضررهايى را كه زدهايم ا حساب كنيم، از ضرر به خود، ضرر به جامعه، ضرر به بيت المال و گاهى به اسم حز ب اللهى است. در يك اتاق يك عكس امام كافى است. عكس دوم را براى چه مىزنى؟ اگر مىخواهى عكس امام را با عكس هبر عزيز را بزنى يك عكس بس است. دومى را براى چه مىزنى؟ اين كاغذش از خارج مىآيد. رنگ عكس از خارج مىآيد. مركبش از خارج مىآيد. دستگاه چاپ آن هم از خارج مىآيد، چون هنوز ما خودكفا كه نشدهايم. آقا مىخواهى عكس بگيرى؟ خوب بگير. يكى از اين طرف آدم، يكى از آن طرف، بابا اين دو تا كه يكى است. يكى از اين ور، يكى از آن ور، يكى از زير چانه، يكى از بالا. اين براى كسى است كه ندانيم كيست. چقد رما به بيت المال ضرر زدهايم را خدا ميداند. هركه مىخواهد ببيند دين دارد يا نه، ببيند ماشين خودش را بيشتر حفاظت مىكند يا ماشين دولت را. الآن اميدوارم كسى به او برنخورد. مسئولين سپاه يك نگاه به انبارهاى سپاه كنند و يك نگاه به خانههاى خود كنند ببينند پنكههاى خودمان در نايلون هستند كه گرد به آنها ننشيند، ولى پنكههاى سپاه كجاست؟ درنهضت سواد آموزى يك بار ما رفتيم همچون چيزى ديديم. ديدم اموالى كه شخصى است حفاظت دقيق دارند تاما اموالى كه متعلق به دولت است حفاظت نمىشود. حضرت عباسى آيا اين رقم رانندگى درست است؟ اگر كسى بى جهت گاز دهد، طورى رانندگى كند كه مجبور شود ترمز اضافه بگيرد، آن مقدارى كه بى خود تند رفت و بى خود ترمز كرد استهلاك و ساييده شدن لاستيك به گردن آقاى راننده است. نمىشود انسان آب دهانش را هر جايى خواست بيندازد و هر جايى خواست برود. و بقال آب پنير را پاى درخت ميوه دار بريزد و نمىشود هر طورى مىخواهيم درخت را بشكنيم. هر طورى مىخواهيم دود كنيم. هر جا مىخواهيم پارك كنيم. نمىشود اين رقم رانندگى كرد و اين رقم زندگى كرد. اگرحساب كنيم معلوم مىشود لازم نيست ما خدمت كنيم. همين كه ضرر نرسانيم بس است. فلذا اگر دعا كنيم خدايا ما نمىخواهيم به اسلام خدمت كنيم، فقط مىخواهيم ضرر نرسانيم. و گاهى افرادى خدمت كردهاند ولى به خاطر همين بيت المال مشكلاتى بوجود آوردهاند. تيرخورد يك نفر افتاد. همه گفتند: شهادتت مبارك. رسول خدا فرمود: ايشان شهيد نيست اين لباسى كه پوشيده مال بيت المال است و او آن را بدون اجازهي من پوشيده است و چون اين كار را كرده ولو اين كه در جبهه تير بخورد و شهيد شود خدا ثواب شهادت را به او نمىدهد. يكى ديگر گفت: شهادتت مبارك. خدا به موسى گفت: اين شهيد نيست. گفت: آقا جبهه بود شهيد شد. فرمود: ايشان پدر و مادرش از او راضى نبودند. عاق والدين بود و كسى كه عاق والدين باشد و. . . مواظب باشيم حالا كه اين قدر چهرهي درخشانى داشتتيم، حالا كه در تأسيس جمهورى اسلامى سپاه نقش داشته، حالا كه نهادهاى انقلابى مؤسس انقلاب و بانى انقلاب و پاسدار انقلاب هستند، كوتاهى نكنيم و مواظب باشيم اين آيينه روشن گرد و غبار گناه برش ننشيند. يك مقدار دقت مىخواهد و تقوا هم همين دقت هاست. خدايا، به آبروى حسين و اصحاب حسين سپاه ما، ارتش ما، كميته ما، نيروهاى نظامى و انتظامى و امت حزب الله ما را براى حفاظت از اسلام و مسلمين و مستضعفين حفظ بفرما. خدايا، روح امام و شهدا از ما راضى بفرما. به خانوادههاى اسرا، شهدا، مفقودين صبر و اجر كامل مرحمت بفرما. الآن پهلوى عكس شهدا هستيم. روز قيامت كه خود شهدا دور ما را مىگيرند به ما توفيق بده چنان در دنيا عمل كنيم كه در آن روز شرمندهي آنها نباشيم. مقام معظم رهبرى مؤيد و منصور بدار. توطئهها خنثى، توطئه گران نابود بفرما. نهاد انقلابى هستيم، اما اگر يك ماه غافل بشويم گرد مىگيريم. نماز جمعه به روحيه انقلابى جلوه مىدهد. مثل مطالعه، آدم اگر يك ماه مطالعه نكند، حرفهايش را فراموش مىكند. دائماً اين زغالى كه روشن شده را بايد با بادبزن باد بزنيم و گرنه مىپوسيم. فراموش مىكنيم، غافل مىشويم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1943