responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1945
1- دوري از وابستگي به بيگانگان
2- ساخت بازار مسلمين در كنار مسجد
3- جمال جامعه، در خودكفايي و استقلال
4- وظيفه دولت در قبال توليد كنندگان
5- حمايت از توليدكنندگان اشتغال زا
6- امام كاظم(عليه‌السلام)، مظهر حلم و صبر
7- نقش كظم غيظ در حفظ دوستي‌ها
8-اعلام عفو عمومي در هنگام فتح مكه

موضوع: ضوابط مصرف در فرهنگ ديني

تاريخ پخش: 25/03/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

چند جلسه‌اي راجع به توليد صحبت كرديم، حالا راجع به مصرف مي‌خواهم چند دقيقه صحبت كنم ولي خواستم براي امام كاظم يك بحثي را داشته باشيم. اگر «إِنْ شاءَ اللَّه‌» برسيم. چون بحث در آستانه‌ي شهادت امام كاظم پخش مي‌شود، 25 رجب،. حالا سعي مي‌كنم خيلي فشرده بگويم. راجع به توليد صحبت كرديم حالا يك مقدار هم راجع به مصرف صحبت كنيم. قرآن راجع به مصرف چه مي‌گويد؟

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‌»، موضوع بحث: مصرف، اسراف گناه كبيره است. دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است. اينهايي كه مي‌گويم گناه كبيره است چون مي‌گويد: (أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفينَ) (انبياء /9) فتواي امام است در تحريرالوسيله، دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است. و اسراف گناه كبيره است. آيه‌اي هست ايراني‌ها حفظ هستند، (كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا) (اعراف /31)

1- دوري از وابستگي به بيگانگان

روابط با دنيا، روابط همراه با عزت و احترام متقابل مانعي ندارد. اما وابستگي، خودباختگي، تقويت بيگانه، مصرف از مواد خارجي درست نيست.

اما آيات، قرآن مي‌فرمايد: «لا تَرْكَنُوا» تكيه ندهيد، به چه؟ (إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا) (هود /113) اين آيه‌ي قرآن است. به ستمگران تكيه نكنيد. اگر لوله‌كشي هم هست در خانه‌تان چاه آب داشته باشيد. يكبار آب قطع شد، نابود نشويد. قرآن مي‌فرمايد: (فَلَنْ أَكُونَ ظَهيراً لِلْمُجْرِمينَ) (قصص /17) «ظهير» با «ظ» دسته‌دار. «فَلَنْ أَكُونَ» من نبايد باشم، هرگز نيستم، «ظَهيراً» با «ظ» يعني پشتيبان، «لِلْمُجْرِمينَ» من ياور مجرمين نيستم. مصرف اجناس خارجي، يك دلاري كه ما مي‌دهيم هم ارز ما مي‌رود، ارز يعني دلار، عِرض يعني آبرو. هم ارز ما مي‌رود، هم عِرض ما مي‌رود. آبروي ما مي‌رود. هم ارز مي رود، هم عِرض مي‌رود.

در يك ماجرايي پيغمبر پاي ديواري تكيه داده بود، كسي آمد، پيامبر پرسيد: اين ديوار كيه؟ گفت: ديوار فلان يهودي است. پيامبر خواست بلند شود، حال نداشت. همينطور خود را كشيد رفت به درختي تكيه داد، فرمود: مسلمان تكيه به ديوار يهودي نمي‌دهد!

قرآن مي‌گويد: (وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‌) (منافقون /8) عزت يعني چه؟ عزيز يعني نفوذ ناپذير. ما هرچه جنس خارجي را بيشتر مصرف كنيم، نفوذ پذيري ما بيشتر مي‌شود. قرآن گفته: مؤمن بايد عزيز باشد. نفوذ ناپذير مي‌شود.

تفاخر به اجناس خارجي كردن، اين كالاي مصرفي يك بستري است براي تهاجم فرهنگي. يك دلار كه از ما بيرون مي‌رود، چند قطره خون به بيگانه اضافه مي‌شود و چند قطره خون از خودي كم مي‌شود. همينطور كه در جنگ هشت ساله ايران بيدار شد و مقاومت كرد در تحريم‌ها هم بايد بيدار شويم و كمك كنيم. نگويند ما اينها را از پا درآورديم.

اگر ايران از پا درآمد، همه‌ي حركت‌ها مي‌ترسند. چون ما امام همه هستيم. ايران، رهبر تمام كشورهاست در بيداري اسلامي. همه مي‌گويند: ديدي ايران در مقابل آمريكا ايستاد و طوري هم نشد. تحريم‌هاي آمريكايي ايران را نشكست. ما الآن اگر بشكنيم، همه‌ي بيداري‌ها مي‌شكند. مسأله خودمان نيستيم، مسأله اين است كه همه دنيا زير نظر هستيم، زير دوربين هستيم.

پيغمبر اسلام كنار مسجد يك بازارچه ساخت. فرمود: مسلمان‌ها توليدشان را بياورند در همين بازارچه، مصرفشان را هم بياورند همين‌جا. كه نياز به بازار يهود نشود. استقلال اقتصادي!

2- ساخت بازار مسلمين در كنار مسجد

ممكن است بگوييد جنس خارجي شيك‌تر است. چه چيزي را به چه چيزي مي‌فروشيم؟ گاهي وقت‌ها انسان براي چه عزتش را مي‌شكند؟ مثلاً مي‌خواهد عروس بياورد از همه‌ي بانك‌ها قرض مي‌كند كه مثلاً اتاقش را آرايش كند. مي‌ارزد جلوي رئيس بانك گردن خم كني؟پول بگيري، سود بدهي، كه نزد عروس، حالا عروس چنين نكند. تو پهلوي همه، عروس خودي است. رئيس بانك نسبت به عروس غريبه است. تو براي اينكه جلوي خودي پز بدهي از هرجايي توانستي قرض كردي؟ چرا مي‌گويند عاريه؟ به عاريه، مي‌گويند: عاريه چون آدم وقتي مي‌خواهد بگيرد، بايد عارش شود. به عاريه مي‌گويند عاريه چون آدم در گرفتن آن عارش مي‌شود.

جنس خارجي يعني شاد كردن بيگانه و غصه‌ي خودي. چقدر مي‌ارزد؟ حالا اين پارچه داخلي باشد يا خارج. چه كسي شاد مي‌شد؟ هرچه از خارج مصرف كنيم، شاد كردن بيگانه. هرچه از مصرف داخلي كم كنيم يعني غصه‌ي بيگانه، يعني توليد كنندگان داخلي جنس روي دستشان مي‌ماند، توليد كنندگان خارجي دارند با دمشان فندق مي‌شكنند.

در مصرف، كم مصرف كنيم. قرآن مي‌فرمايد: (قَليلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ) (يوسف /47) بايد هميشه ذخيره داشته باشيد، كم مصرف كنيد. مصرف، در راهي باشد كه ماندگار باشد. ببين شاه عباس با اينكه شاه طاغوتي بود، كاروان‌سراي شاه عباسي ساخته، چهارصد سال است هنوز گلوله در آن نمي‌رود. ما هم سه‌شنبه بنر در خيابان مي‌زنيم، چهارشنبه جِر مي‌دهيم برود. تمام شد رفت! يعني كار فرهنگي ما 24 ساعت، بنر جِر مي‌خورد ولي آن… عمرمان را در چه مصرف كنيم؟ خيلي از عمر مي‌شود استفاده كرد.

شما باور مي‌كنيد كه خدا در جمادات انرژي هسته‌اي بگذارد، در مخ شما نگذارد؟ باورت مي‌آيد. در يك ليوان آب خدا اينقدر انرژي گذاشته است، در يك ليوان آب خدا اينقدر انرژي گذاشته كه بشود يك شهر را برق داد. يعني از يك ليوان آب مي‌شود يك شهر را برق داد. در ژاپن در يك سطل آب گوجه كاشتند و 50 كيلو گوجه برداشتند. ما 50 كيلو گوجه را از چند متر زمين برمي‌داريم. ما خيلي در قلم، كاغذ، ساختمان، برق، گاز، لباس، به نظر شما چند ميليون پيراهن عروس در كمد عروس‌ها است؟ شما حساب كن از ده سال پيش از اين تا حالا، از بيست سال پيش از اين تا حالا اين عروس‌ها پيراهن عروس‌شان را آويزان كردند. چند ميليون پيراهن عروس بي‌مصرف آويزان است. و چند ميليون داماد براي خريد پيراهن عروس در فشار است. دامادها پيراهن عروس مي‌خواهند ببينند، دامادها در فشار، پيراهن‌ها هم آويزان است. يعني هم نخ داريم، هم سوزن داريم، هم لباس پاره است. اين پيداست مديريت نيست. صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

3- جمال جامعه، در خودكفايي و استقلال

جمهوري اسلامي زشت است يا زيبا. من اين آيه را قبلاً گفتم، ولي چون الآن بحثم، بحث مصرف است مي‌خواهم برايتان بگويم. در قرآن جميل تكرار شده ولي جمال يك بار بيشتر نيست. جمال يعني زيبايي. اين هم براي گله‌ي ميش گفته است. خداوند در قرآن يك آيه گفته كه به مناسبت بحث مصرف مي‌خواهم بگويم. قرآن مي‌فرمايد: «وَ لَكُمْ» براي شما، «فيها» در گله‌ي ميش، گوسفند، «جَمالٌ» زيبايي است، «حينَ تُريحُونَ» وقتي كه آغل مي‌روند، غروب به طويله برمي‌گردند، (وَ حينَ تَسْرَحُونَ) (نحل /6) وقتي كه صبح صحرا مي‌روند.

قابل توجه طلبه‌هايي كه پاي تلويزيون هستند و اساتيد دانشگاه، و مربي‌ها و معلمين. اين را زيادي گوش بدهيد. اين آيه را ترجمه كنيد. گله‌ي ميش كه مي‌رود طويله، صحرا مي‌رود قشنگ است. اين را چطور مي‌خواهيم براي مردم ژاپن معنا كنيم؟ براي شرق و غرب؟ مي‌گويد: خوب مگر ما چوپان هستيم؟ قرآن براي عرب‌هاي آن زمان خوب بوده است. الآن دنياي پيشرفته، در تمام قرآن شما يك كلمه‌ي «جمال» بيشتر نيست. در همه‌ي قرآن يك جمال است، آن هم به گله‌ي ميش. اين همه دختر خوشگل، پسر خوشگل، گل و بلببل، اين همه پروانه، اين همه رنگارنگ، اين همه گياهان، اين همه زيبايي است چرا خدا به گله‌ي ميش زيبا گفته است. اگر كسي به شما چنين گفت چه مي‌گويي؟ كتاب آسماني شما يك جمال دارد، آن هم به گله‌ي بز. پيداست شما چوپان هستيد، پيداست شما اهل تمدن نيست. اما جواب، مي‌گويم نه! در آيه تدبر كن، حالا مي‌خواهيم در اين آيه تدبر كنيم.

خصوصيات گله ميش چيست؟ 1- گله‌ي ميش خودكفا است. روي پاي خودش راه مي‌رود. ولي اين دختري كه خودش را آرايش كرده، هر دو سانت صورتش وصل به يك كشور است. گله‌ي ميش روي پاي خودش است.

2- اين گله ميش در حال حركت است. نمي‌گويد: در طويله. مي‌گويد: «تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ» در رفتن به آغل، و رفتن به صحرا. جمال در خودكفايي است. جمال در حركت است.

3- اينها حركتشان دسته‌جمعي است. دسته‌جمعي است. «تُريحُونَ» و «تَسْرَحُونَ» جمع است. با هم صحرا مي‌روند و با هم برمي‌گردند.

4- حركتشان هدفمند است. آخر گاهي هم حركت مي‌كنيم ولي هدفمند نيست. مثل جوان‌هايي هستند يك زنجير دست مي‌گيرند، سر چهار راه چنين مي‌كنند. تمام شد چنين مي‌كنند. (خنده حضار) خوب اين هم حركت است ولي هيچ خاصيتي ندارد. حركتشان هدفمند است.

5- به هدف مي‌رسد. آخر خيلي‌ها هدفمند هستند ولي به هدف نمي‌رسند. به هدف مي‌رسند. يعني مي‌رود شكمش را…

6- هدفش مقدس است. اين گله ميش هدف دارد ولي هدفش مقدس است. يعني براي سير كردن خودشان است. غير از اينكه گله ميش خودش را سير مي‌كند براي صاحبش هم منافع مي‌آورد.

7- منافع زود بازده، منافع فوري. شب به شب شير برايت مي‌آورد.

8- منافع دير بازده، هر شش ماه كرك و پشم و گوشت برايت مي‌آورد.

9- در منفعت رساني، منت نمي‌گذارد. منت ندارد.

10- ساده مي‌گيرد، علف مي‌خورد، گوشت مي‌دهد. ساده مي‌گيرد، علف ارزان مي‌گيرد، گوشت گران مي‌دهد.

11- حركتش همراه با طبيعت است. با طلوع صحرا مي‌رود و با غروب برمي‌گردد. يعني حركتش با طبيعت است.

12- حركتش زير نظر مديريت است. زير نظر يك چوپان مي‌رود، زير نظر يك چوپان برمي‌گردد. حالا فهميديد چرا جمال است؟

جمهوري اسلامي زيباست يا نه؟ اگر جمهوري اسلامي خودكفا شد جمال دارد. اگر جمهوري اسلامي حركت كرد، جمال دارد. اگر حركتش دسته جمعي بود جمال دارد. اگر حركتش هدفمند بود جمال دارد. اگر جمهوري اسلامي به اهدافش رسيد جمال دارد. اگر هدفش مقدس بود جمال دارد. اگر منافع خودش را تأمين كرد، اگر منافع آينده را تأمين كرد. اگر منت نگذاشت. اگر كم خورد و زياد داد. اگر يك رهبري، يك مديري، زير نظر يك مديري بود. اگر همراه با طبيعت و فطرت بود، «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ» عرض كردم مزه‌ي قرآن را نچشيديم. بايد يك انقلابي در كشور ما شود. تمام منبري ها نصف سخنراني‌شان قرآن باشد. باقي هم شعر و خواب و قصه و روضه و تحليل سياسي و اينها «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ».

من در دانشگاه هرروز نماز مي‌خوانم. همان‌جايي كه نماز جمعه است، شنبه و يك شنبه و دو شنبه نوبت ما است. هر روز هم يك صفحه قرآن مي‌خوانم و يك آيه را مي‌گويم. يك روز بلند شدم اين آيه را نوشتم. گفتم: اساتيد و دانشجوها، قرآن گفته: گله ميش كه در طويله مي‌رود قشنگ است. اين چه مي‌خواهد بگويد؟ مي‌خواهد بگويد چوپان هستيم. مي‌خواهد بگويد همه مردم چوپان باشند. چوپاني بد نيست. چوپاني مهريه‌ي عروس شد. شعيب به موسي گفت: دخترم را به تو مي‌دهم به شرطي كه هشت سال چوپان من باشي. او هم پول نداشت گفت: باشد. يعني چوپاني كرد، عروس گرفت. كار توليدي است. پيغمبران ما خيلي‌هايشان چوپان بودند. يك پيغمبر خياط داشتيم و يك پيغمبر نجار، باقي شان اكثراً چوپان بودند. و اين هم مهم است. يعني 12 ساعت بايد بايستم كه اين بزغاله سير شود. يعني تمرين حوصله.

4- وظيفه دولت در قبال توليد كنندگان

وظيفه‌ي دولت چيست، وظيفه‌ي دولت را هم من بگويم. دولت از توليد كنندگان سخت‌كوش بيشتر حمايت كند. چون قرآن مي‌گويد: (وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدين‌) (نساء /95) آنكه جهاد مي‌كند ارزشش بيشتر است. آن كسي كه كارگر بيشتري را به كار مي‌گيرد، توليد بهتري، صادراتش، وارداتش، هركس سخت‌كوش‌تر است، به او ارزش بيشتري مي‌دهد. اين يك مورد.

به خاطر درآمد اجناس خارجي را تبليغ نكنيم. گاهي وقت‌ها گمرك مي‌خواهد درآمدش زياد شود، يا صدا و سيما مثلاً يك شركتي دارند كه پول مي‌گيرند و تبليغات مي‌كنند، اجناس خارجي را تبليغ كنيم به خاطر اينكه يك پولي بگيريم، اين نبايد باشد. خود دولت جنس خارجي نخرد.

تسهيلات و امتيازاتي كه به توليد كنندگان مي‌دهد نظارت كند. خيلي ها به اسم توليد مي‌گيرند و جاي ديگر خرج مي‌كنند. اصلاً سر دولت كلاه مي‌گذارند. من سراغ دارم يك گاو داري بود، البته سراغ دارم آدمي كه اين را به من مي‌گفت از رفيقش. نه اينكه حالا خودم مستقيم، با يك واسطه، كه آمدند به گاوداري گفتند: شما از اينجا برو، اين پول را بگير و يك روز اينجا را به ما بده. ما مثلاً فلان مسؤولي كه مسؤول دام است بياوريم اين دامداري را نشانش بدهيم، بفهمد كه ما داريم توليد مي‌كنيم، پول بگيريم بعد اين پولش هم براي تو. اصلاً گاهي وقت‌ها صحنه‌سازي مي‌كنند. به دروغ يك گاوداري را نشان مي‌دهند مي‌گويند اين است و بعد كار ديگر مي‌كنند. بر تسهيلات نظارت كنند.

يك خرده از توليد كنندگان تجليل كنيم. چند تا خيابان به اسم توليد كنندگان است؟ حدود نود سال پيش يك مردي كاشان پيدا شد. كارخانه نساجي در كاشان آورد. دهها هزار نفر را به كار واداشت در طول دهها سال. چه اشكالي دارد، يك كوچه‌اي، يك خياباني، جايي هم به اسم اين توليد كننده بگذاريم. چند تا از خيابان‌هاي ايران به اسم توليد كنندگان است؟ بايد يك چنين تشويق‌هايي هم شود.

5- حمايت از توليدكنندگان اشتغال زا

گاهي وقت‌ها مسؤولين مملكتي ما از ترس اينكه يك تاجر پولدار شود اين را فلج مي‌كنند. مي‌گويند: اين مي‌خواهد پولدار شود؟ پول در جيب اين بگذاريم. مي‌گوييم: بابا بگذار اين شكمش سير شود، در عوض صد نفر را به كار مي‌گيرد. ما از اينكه حسادت داريم كه اين پولدار نشود، صد نفر را هم بيكار مي‌كنيم. خود اين آقايي كه پشت ميز نشسته عرضه ندارد ده نفر را به كار بگيرد. اما اين آقا عرضه دارد دويست نفر را به كار بگيرد، منتها ما مي‌گوييم اگر پول وام را به اين بدهيم اين پولدار مي‌شود. ترس اينكه يك نفر پولدار شود، جلوي دويست نفر ايجاد اشتغال را مي‌گيريم. گاهي وقت‌ها بگذاريد پولدار شوند. حالا من نمي‌دانم زبانم هم بسته است پشت دوربين، حالا بگذاريد بگويم.

يك آقايي، خدا رحمتش كند مرحوم شد. يك آقايي را كاشان منبر آوردند، آن زمان‌هاي تقريباً چهل سال پيش هزار تومان. آخر هزار تومان چهل سال پيش خيلي پول بود. منبري هزار تومان، آن زمان به منبري‌هاي كاشان بيست تومان مي‌دادند. يك منبري در بازار عصباني شد. گفت: شما كاشاني‌ها غريب پرست هستيد. به حضرت عباس حرف‌هايي كه ديشب فلان واعظ زد، حضرت عباسي من هم روي منبر گفتم. اما شما به من بيست تومان مي‌دهيد و به او هزار تومان! شما غريب پرست هستيد. يك بازاري‌ گفت: آقا بيا بنشين. به شما چند مي‌دهيم؟ گفت: بيست تومان. گفت: بيست تومان داديم بيست نفر پاي منبرت مي‌آيند. نفري يك تومان تمام مي‌شود. او را هزار تومان مي‌دهيم، بيست هزار نفر جمع شدند. نفري ده شاهي تمام مي شود! يعني با آنكه به او هزار تومان مي‌دهيم او ارزان‌تر از تو است. گفت: نان و پنير با درد دلش قيمت كباب تمام مي‌شود.

گاهي وقت‌ها بانك مثلاً… البته حقه‌باز هم زياد است. آخر هردو طرف گير است. در كارمندهاي دولت حسادت است. در توليدكنندگان هم حقه باز پيدا مي‌شود. در كارمندها پيدا مي‌شود، نمي‌خواهم بگويم همه. ما اگر اين صفت‌هاي اخلاقي… اگر كسي عرضه دارد يك كاري را كند به او اطمينان كنيم. رهن، ضامن، هركاري محكم كاري‌تان را بكنيد. اما گاهي وقت‌ها مي‌گويند: آقا تو از سرمايه‌دار حمايت مي‌كني، البته در عمرم من از هيچ سرمايه‌داري حمايت نكردم. اين يك مورد، با احدي هم روي كره‌ي زمين شريك نيستم. اين دو! اين را بدانيد. نه شريك نيستم، نه شريك نبودم. هيچ وقت در عمرم با هيچ كارخانه‌داري، مزرعه داري، با هيچ كس شريك نيستم! اصلاً علتي هم كه ماندم، به همين خاطر است. گاهي هم مي‌گويند: قرائتي چه دارد، مي‌گويم: هرچه دارم براي شما. با احدي شريك نيستم. اما در عين حال اين را مي‌دانم. گاهي كارمندهاي بانك مي‌گويند: اگر به اين وام بدهيم پولدار مي‌شود. مي‌گوييم: بگذار بشود، مگر تو حسود هستي؟ خوب پولدار شود در عوض 50 نفر را هم سركار مي‌برد. از بغض اينكه اين پولدار نشود 50 نفر را هم فلج مي‌كند. هستند استعدادهايي كه مي‌توانند ايجاد اشتغال كنند، گير آدم‌هاي حسود افتادند. از آن طرف هم مي‌دانيم بازاري‌هايي هستند پول را به اسم مرغداري، گاوداري، توليد مي‌گيرند و مي‌برند جاي ديگر خرج مي‌كنند.

خوب من حالا مي‌خواهم راجع به امام كاظم صحبت كنم، چون گفتم كه اين بحث براي شب شهادت امام كاظم پخش مي‌شود. يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

6- امام كاظم(عليه‌السلام)، مظهر حلم و صبر

اشكال دارد يك سلام به امام كاظم بدهيم. هركس پاي تلويزيون هست يك سلام به امام كاظم بدهد. به كاظمين! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا يَا اَبَالحَسَن يَا مُوسَي بْنِ جَعْفَر وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»

يك سلام يك زيارت است. امام كاظم سرمايه‌گذاري‌اش در ايران بيش از جاهاي ديگر بوده است. يك امام رضا به ما داده كه در سايه‌اش زندگي مي‌كنيم. يك حضرت معصومه، يك شاهچراغ، بسياري از امامزاده‌هاي ما از نسل موسي‌بن جعفر هستند. خدايا يك امنيت كامل بر عراق حاكم كن، كه با آرامش عاشقان به زيارت اين عزيز بروند.

كلمه‌ي «كظم» بستن در مشك است. غيظ هم يعني سر رفتن. يعني آدم وقتي جوش مي‌آورد بايد خودش را نگه دارد. حديث داريم پهلوان آن كسي نيست كه وزنه بلند مي‌كند. پهلوان آن كسي است كه وقتي جوش آمد خودش را نگه دارد.

خادم امام سجاد ظرف آب از دستش افتاد، خورد به سر امام سجاد، خراش برداشت يا درد گرفت، امام سجاد يك نگاهي به اين خادم كرد، تا امام سجاد نگاهش كرد، خادم گفت: (وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ) (آل‌عمران /134) يعني اي امام زين العابدين، عصباني شدي خودت را نگه دار. گفت: باشد. گفت: (وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ) (آل‌عمران /134) مرا عفو كن. گفت: عفوت هم كردم. گفت: (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين) (آل‌عمران /134) خدا نيكوكاران را دوست دارد. گفت: اصلاً آزاد برو! يعني سه تا جمله گفت، سه تا پوئن گرفت. اين رقمي تربيت مي‌كردند. اين قصه براي زمان شاه است. بگويم اسمش را مي‌فهميد چه كسي است.

مي‌گفت: 5 ريال دادم به پسرم مدرسه برود. پسرم رفت و ظهر كه آمد گفت: آقاجان، 5 ريال را به يك فقير دادم. گفتم: بيا، آمد و مي‌گفت: 5 تومان به او دادم. قرآن را باز كردم گفتم: اين آيه‌ي قرآن است. مي‌گويد: (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْر) (انعام /160) هركس كار خوب كند، خدا ده برابر به او مي‌دهد. تو 5 ريال به فقير دادي، من مي‌خواهم ده تا 5 ريال، 5 تومان به تو بدهم. اين رقمي تفسير در ذهن بچه‌ها مي‌ماند.

يكوقت بررسي كردند استهبانات شيراز بيشترين نسل نو مسجد مي‌رود. گفتند: دليلش چيست؟ امام جمعه‌ي شيراز مي‌فرمود: آيت الله حائري، مي‌گفت: براي اينكه مزرعه‌هايي وقف كردند كه گردو و فندق و بادامش را بدهند به بچه‌هايي كه مسجد مي‌روند. ولذا گوني گوني گردو در مسجد مي‌آورند و بين نماز به بچه‌ها مي‌دهند. 5 ريال دادي، 5 تومان بگير.

قرآن مي‌فرمايد: (ادْفَعْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَن‌) (فصلت /34) يك كسي عصباني ات كرد تو انتقام نگير. غيبتت را كرد، تو غيبت او را نكن. يك كسي مالك اشتر را نمي‌شناخت، جسارت به او كرد. به او گفتند: فهميدي كه بود؟ گفت: كه بود. گفت: مالك اشتر. گفت: اوه! مالك اشتر بود؟ مالك اشتر مثل خيلي بالاتر از امرا و سردارهاي امروز ما است. مالك‌اشتر بازوي اميرالمؤمنين، گفت: چه خاكي بر سرم شد؟ به اين جسارت كردم. خلاصه دنبالش رفت و ديد در مسجد رفت و گفت: آقا ببخشيد من به شما جسارت كردم. نشناختم، گفت: اصلاً من مسجد آمدم در حق تو دعا كنم. اين «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ» است.

حديث داريم هركس غيظ خودش را نگه دارد خدا در دنيا و آخرت به او عزت مي‌دهد. اميرالمؤمنين از امام حسين پرسيد حلم چيست؟مَا الْحِلْمُ فرمود: قَالَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ مِلْكُ النَّفْسِ (مستدرك/ج9/ص11) پدر از پسر، اميرالمؤمنين از امام حسين پرسيد: حلم چيست؟ فرمود: اينكه آدم جوش آورد خودش را نگه دارد. كظم غيظ لحظه‌اي است. اگر اين لحظه در انسان عادت شد، حلم مي‌شود. يعني اگر يكبار خودت را نگه داشتي، كظم غيظ است. دو بار، سه بار. اما اگر هروقت جوش آوردي خودت را نگه داشتي، معلوم مي شود نه، از كظم غيظ رفتي «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ» شده.

7- نقش كظم غيظ در حفظ دوستي‌ها

كظم غيظ فوايدي دارد، خدمت شما بگويم. ما چند رقم آدم داريم. 1- آدمي كه دوست خودش را حفظ مي‌كند.2- آدمي كه دوست خودش را بي‌تفاوت مي‌كند. 3- آدمي كه دوست خود را به دشمن تبديل مي‌كند. 4- آدمي كه دشمن را به دوست تبديل مي‌كند. يكبار ديگر… كساني كه دوست را نگه مي‌دارند. كساني كه دوست را از دست مي‌دهند. كساني كه دوست را به دشمن تبديل مي‌كنند. كساني كه دشمن را به دوست تبديل مي‌كنند. هنر اين آخري است.

كسي به امام كاظم جسارت كرد. از فاميل خليفه‌ي دوم. امام سوار الاغي شد و به مزرعه‌اش رفت. او گفت: نيا. نمي‌‌خواهم بيايي. امام گفت: مشكلت چيست؟ مشكلش را حل كرد و اين وا رفت. «ادْفَعْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَن‌» قرآن گفته گاهي اگر خودت را نگه داشتي همان كه عصباني است از دستت (كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ) (فصلت /34) انگار دوستت مي‌شود. عرضه اين است كه چند تا دوست توليد كرديم.

گاهي مخالفين ما نمي‌دانند. به خاطر جهل است. عصباني است ولي آدم بدي نيست جهل است. آمد به من گفت: حاج آقا من فكر كردم تو آدم خوبي هستي، تو هم پوك درآمدي. گفتم: چه كردم؟ گفت: آقازاده‌تان چنين كرده چنان كرده. گفتم: اصلاً من پسر ندارم. گفت: اِ… گاهي وقت‌ها نمي‌داند. روي ندانستن فكر مي‌كند اين براي من است و فحش مي‌دهد. افرادي كه ناراحت هستند خيلي‌هايشان نمي‌دانند. توجيه شوند لجباز نيستند. با اينها يكطور هستند. (وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً) (فرقان /63)، (وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً) (فرقان /72) بايد با اينها سلام كرد. حالا فحش هم داد چيزي نگو. اين نمي‌داند.

مي‌گفت: يك كسي مي‌رفت ضريح را ببوسد مرد از عقب مي‌آمد اين خانم را در بغل مي‌گرفت. زن از زير دست اين مرد بيرون مي‌رفت و مي رفت جاي ديگر حرم را ببوسد، باز مرد دنبالش مي‌رفت و چنين مي‌كرد. استاد ما مي‌گفت. مي‌گفت: عصباني شد و رفت گفت: بي‌غيرت! اينجا حرم امام حسين است. مي‌گفت: آقا چه شده! اين خانم من است. مي‌رود ضريح را ببوسد مي‌ترسم مردها تنه‌اش بزنند، من چنين مي‌كنند كه غريبه‌ها به او تنه نزنند. گفت: ديدي خيط شدي. خيلي وقت‌ها ما قضاوت‌هايمان به خاطر جهل است. با اينها… گاهي شك دارد. قرآن مي‌گويد: خوب شك داري جوابت را مي‌دهم.[ افي الله شكٌ…] (إِنْ كُنْتُمْ في‌ رَيْبٍ مِنَ الْبَعْث‌) (حج /5) گاهي وقت‌ها طرف شك دارد.

يك كسي مي‌گفت: روي منبر بودم، يك جوان سوپر دولوكس پاي منبر آمدند. ما گفتيم: اوه اينها لابد از يك جايي آمدند، اينها دانشمندان جوان ايراني هستند. مي‌گفت: روي منبر بحثم را عوض كردم. بحثم كه تمام شد پايين آمدم ديدم مجري پاي تلفن رفت و گفت: آقا، از مؤسسه‌ي كر و لال‌ها كه امروز جوان‌ها را آوردند متشكريم. اي بابا! اصلاٌ ما روي منبر بحثمان را عوض كرديم. اين‌ها كر و لال بودند. گاهي وقت‌ها انسان نمي‌داند، گاهي وقت‌ها شك دارد. گاهي وقت‌ها شك دارد.

گاهي وقت‌ها به خاطر حسادت است. برادرهاي يوسف، يوسف را به خاطر حسادت در چاه انداختند. با حسود چه كنيم؟ او را ببخش. (لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ) (يوسف /92) يوسف همه را يكجا بخشيد. حسود است او را ببخش.

گاهي به خاطر حفظ موقعيت است. براي اينكه موقعيتش را حفظ كند، ظلم مي‌كند. گاهي در قالب كارشكني، هجو يا تضعيف است. خوب اينها كه روي غرض و مرض، روي علم و عمد دارند، او حسابش جداست، آنجا مي‌گوييد: (وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم‌) (توبه /73) پس مخالفين ما بعضي جاهل هستند، ببخشيد. بعضي شك دارند، توجيه كنيد. بعضي حسادت دارند باز ببخشيد.جهل را ببخشيد. حسادت را ببخشيد. شك را توجيه كنيد، اما آنهايي كه روي علم و عمد و غرض هست، آنها را البته داريم «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم‌»، (فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم‌) (نساء /140) با آنها ننشين. با آنها برخورد كن. (أَعْرِضْ عَنْهُمْ) (مائده /42) بلند شو برو.

8- اعلام عفو عمومي در هنگام فتح مكه

روز فتح مكه مسلمان‌ها شعار مي‌دادند، امروز تلافي مي‌كنيم. امروز تلافي مي‌كنيم. پيغمبر فرمود: غيظتان را فروكش كنيد. گفتند: آخر مي‌دانيد چقدر اينها سر شما خاكستر ريختند؟ چقدر بلال‌ها را شكنجه دادند؟ امروز در مكه پيروز شديم، امروز تلافي مي‌كنيم. اليوم يوم الملحمة فرمود: نه! امروز عفو مي‌كنيم. اليوم، يوم المرحمة ما امروز به شما مرحمت مي‌كنيم. نه ملحمة، مرحمة! ملحمة يعني انتقام، انتقام! پيغمبر فرمود: انتقام نه، عفو عفو!

كاظم يعني كسي كه جوش آورد، در خانه حالا شوهر يك حرفي زده، او را ببخش. هي دنبال آن را مي‌گيرد، چنين مي‌كند. چنين كردي، چنان كردي، بابا ول كنيد! يك خانم يك چيزي از دهانش بيرون پريد. خوب شوهر نگويد: نه، من بايد… بابا ول كن. چقدر بي‌گذشت هستيد. بسياري از مسائل داخلي، سر يك كلمه، سر يك برخورد، يك كظم غيظ در جامعه‌ي ما نيست. اين روز اول اين آقا مدير را قبول نداشته، اين به درد نمي‌خورد، بي خود اين را نصب كردند. پارتي بازي شد. اين را هم يكي به گوش مدير مي‌رساند كه فلاني تو را قبول ندارد. قبول ندارد! دو ماه ديگر هوم… (خنده حضار) حالا بابا قبولت نداشته باشد، حالا اگر قبولت نداشته باشد بايد مثلاً از اداره بيرونش كني؟ اينقدر تحمل نداريد كه يك مخالف در اداره داشته باشيد. حالا خطش با خط سياسي ما نمي‌خورد، نخورد. حالا مگر هركس خط سياسي‌اش خط سياسي ما نبود كافر و فاسق است؟ همه آنها فاسق هستند و همه شما عادل هستيد؟ ما كظم غيظمان در خانواده‌ها نيست، فتنه مي‌شود. در اداره‌ها نيست. كظم غيظ خيلي مشكل است.

خدايا به آبروي امام كاظم به همه‌ي ما سعه صدر و كظم غيظ مرحمت بفرما. امشب بياييد يك كاري كنيد ثوابش را هديه كنيم به امام كاظم. بگوييد: امشب به مناسبت ماه رجب، ماه رجب خيلي ماه مهمي است. در آستانه‌ي مبعث پيغمبر، شهادت امام كاظم، بياييد اين عصبانيت را قورت بدهيد. بالاخره چند ميليون آدم پاي تلويزيون نشسته است. هركدام از دست يك نفر عصباني هست. به خاطر امام كاظم او را ببخشيد. چه مي‌شود او را ببخشي؟ حديث است امام فرمود: اگر كظم غيظ كني خدا در دنيا و آخرت به تو عزت مي‌دهد. براي اينكه عزت دنيا و عزت آخرتت را بدهيم، اين گرفتاري‌هاي خانوادگي، هركس با هركس عصباني است، قورتش بدهد. «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ»!

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 

«سؤالات مسابقه»

1- از نظر قرآن، كیفر مسرفان چیست؟
1) هلاكت و نابودی
2) كوتاهی عمر
3) بیماری و گرفتاری
2- آیه 17 سوره قصص، چه كاری را نهی می‌كند؟
1) دوستی با گنهكاران
2) یاری مجرمان
3) صدقه به مجرمان
3- آیه 8 سوره منافقون به چه امری تأكید می‌كند؟
1) حفظ عزت مسلمانان
2) شكستن عزت دشمنان
3) تقویت قدرت مسلمانان
4- براساس آیات اولیه سوره نحل، جمال و زیبایی در چیست؟
1) مركب و مسكن مناسب
2) باغ و بوستان سرسبز
3) دام‌های شیرده و گوشت پرور
5- از نظر قرآن، بهترین برخورد با جاهلان چیست؟
1) اعراض و بی‌اعتنایی
2) برخورد كریمانه و مسالمت آمیز
3) قهر و طرد

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1945
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست