نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1946
موضوع: ضوابط مصرف مال در اسلام
تاريخ پخش: 15/02/99
1- رشد و صلاحیت، شرط مصرف دارایی
2- برابری زن و مرد در مسائل اقتصادی
3- لزوم حفظ و حقوق و اموال یتیمان
4- انحصار گرایی در امور اقتصادی ممنوع
5- جایگاه حقوق انسانها در قرآن
6- عفو و گذشت و اصلاح غیر مقیّد به ایمان
7- جایگاه حضرت خدیجه در نزد خدا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثمان در مورد رزق و روزی و درآمد و مصرف و تولید و مسائل اخلاق اقتصاد، بحث امروزمان این است که گاهی انسان مالکیت دارد ولی حق مصرف ندارد. میگوید: برای خودم است، میگویم: بله، برای خودت است اما حق نداری خرج کنی. نمونهاش یتیم است. یتیم مالک است، ارث پدرش را میبرد، اما حق ندارد یتیم پولهای پدرش را بردارد و خرج کند. قرآن میگوید: اگر خواستید پول یتیم را… ببخشید من سؤال کنم صدا خوب است؟
1- رشد و صلاحیت، شرط مصرف دارایی
اگر یتیمی از پدرش ارث برده ارثش نزد شماست، حق نداری به او بدهی خرج کند مگر اینکه آزمایشش کنی. قرآن میفرماید: «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى…» تا میگوید: «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» قاری: «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فابتغوا…»، «فَادْفَعُوا» قاری: (فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ) (نساء /6) «وَ ابْتَلُوا» یعنی آزمایش کنید یتیم را، اگر دیدی پول بدهید بلد است بخرد و بفروشد و کلاه سرش نمیرود، «فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ» اموالش را بدهید. اما اگر یک بچهای میگوید: مال پدرم است، ارث خودم است، اگر یقین ندارید این قدرت خرید و فروش دارد، مالک هست اما حق تصرف ندارد. 2- قرآن یک آیه دارد میگوید: آدمهایی که خل هستند، سفیه هستند، به آدم سفیه هم اموال ندهید. ولو مالک است ولی چون سفیه هست، حق تصرف ندارد. (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً) (نساء /5) سفیه مالک است اما باید مالش در اختیار ولیاش باشد. البته روایات ما سفیه را باز کرده، ما میگوییم سفیه خل است، نه، مثلاً کسی که مشروبات الکی بخورد، سفیه است. مگر خل است، کسی که حلال خدا را رها میکند حرام میخورد، میگوییم چه مرضی داری؟ شیرینی میخواهی خرما هست، توت هست، ترشی میخواهی لیموترش است. ترشی میخواهی انار است، میگوید: نه، من فقط میخواهم عرق بخورم. امام میگوید: این هم سفیه است. در روایت اینطور است. حالا ما که سفیه و یتیم نیستیم، ما حق داریم خرج کنیم؟ میگوید: نه، شما هم حق نداری خرج کنی، حتی در راه خدا محدودیت داری. قرآن میگوید: مؤمن وقتی خرج میکند حتی در راه خدا پول میدهد باید به اندازه خرج بدهد. آیهاش این است «إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا» قاری: (إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) (فرقان /67) حتی به فقیر پول میدهد حق ندارد زیاد بدهد، حق ندارد کم بدهد، اعتدال داشته باشد، اگر کسی اعتدال ندارد این هم مورد توبیخ است. پس اینکه آدم بگوید: مال خودم را هرطور دلم میخواهد خرج کنم، اسراف حرام است. یک آیه داریم (وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ) (انبیاء /9) ما مسرفین را هلاک میکنیم. در مورد اسراف آیه زیاد داریم. یعنی هدر دادن چیزها، گاهی فرد جوانیاش را هدر میدهد. گاهی عمرش و گاهی مالش و گاهی آبرویش را هدر میدهد، هرکسی… اسراف هم مالک هست اما حق ندارد هرطور دلش میخواهد، این یک نکته.
2- برابری زن و مرد در مسائل اقتصادی
در مسأله رزق و روزی و تصرف و مال و تولید و مصرف، زن و مرد هم فرقی ندارد. قرآن میفرماید: «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا» قاری: (لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ) (نساء /32) مردها پول گیر آوردند برای خودشان، زن درآمد دارد برای خودش، مرد حق ندارد به خانمش بگوید: پولهایت را به من بده. زن اگر کاری دارد و درآمدی دارد، هر زحمتی کشیده و پول درآورده مالکش خود خانم است و مرد هم برای خودش است. زن مالک مهریه است. اگر مردی به خانمش مهریه داد، حق ندارد مهریهاش را پس بگیرد. قرآن میفرماید: «وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً» قاری: (وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً) (نساء /20) قنطار یعنی سرمایه زیاد، اگر مهر سنگینی به خانم بخشیدی، مهر سنگین، میگوید: یک قرانش را حق نداری پس بگیری. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً» یعنی نیم ریالش را حق نداری بگیری. آقا این همه دارد، داشته باشد، مهرش را دادی، بله، یکوقت خود خانم میخواهد مهریهاش را ببخشد، آن هم باز باید به اندازهی… بعضی خانمها را داریم قربان شوهرانشان میروند، میگویند: محضر برویم همه مهر را به اسمت کنم. تمام مهر را به شوهر میبخشد و بعد در سرش میزند که چه خاکی بر سرم شد! نه مرد حق دارد از زنش بگیرد، زن حق ندارد طوری خرج کند که بعد بر سرش بزند. غیر مسلمان چه؟ یهودی هم مالک است، مسیحی هم مالک است. شما اگر یک پولی را بدهکار شدی به یک یهودی، حق نداری منع کنی. آیهاش این است. «مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ» قاری: (مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ) (مائده /5) آیه طولانی است آن جملهای که مورد است این است که «أُوتُوا الْكِتابَ» یعنی اهل کتاب، یعنی یهودیها و مسیحیها، اگر کسی با زن یهودی یا زن مسیحی، زن ارمنی ازدواج کرد، ازدواج دائم نمیتواند بکند، ازدواج موقت کرد و مهریه تعیین کرد، آنجا هم نمیتواند بگوید: یهودی است. یهودی باشد، باید مهرش را داد. این مالکیت که انسان در مسائل اقتصادی میگوید: من مالک هستم، بعد از مرگ هم حفظ است. بنده امروز مالک هستم، اگر مردم باز مالک هستم. لذا چون مالک هستم میتوانم وصیت کنم که بعد از مرگ من این مبلغ را به فلانی بدهید. کسی میتواند بگوید: این پول را به فلانی بدهید که مالک باشد. این هم میگوید: «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» قاری: (إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ) (بقره /180) پس مالکیت را تا حالا چه گفتیم، مالک هستی اما هرطور دلت میخواهد نمیتوانی خرج کنی. یتیم مالک است حق ندارد خرج کند، سفیه مالک است حق ندارد خرج کند. زن و مرد در مالکیت یکسان هستند. مالکیت مرد پرررنگتر از زن نیست. 3- نباید گفت چون مالک است یک مقدارش را از او بگیرم. اگر مهریه سنگینی هم به خانمت دادی، حق پس گرفتن نیم ریالش را نداری. زن یهودی و زن مسلمان ندارد. هر انسانی که بدهکار شد باید بدهیاش را داد، خواه مسلمان باشد و خواه نباشد.
3- لزوم حفظ و حقوق و اموال یتیمان
در رزق و روزی میگوید: اموال یتیم را جا به جا نکنید. «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ: قاری: (وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ) (نساء /2) جا به جا نکنید، مثلاً یتیمی اموال خوبی دارد، شما اموالی دارید. شما اموالهای نامرغوب را میگذاری و اموالهای مرغوب یتیم را برمیداری. مال یتیم، مال یتیم است، جا به جا کردن ممنوع است. در مال یتیم میتوانیم تصرف کنیم؟ «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ» قاری: (وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ) (انعام /152) دور مال یتیم نروید مگر به نحو احسن، کسی که مال یتیم بخورد، قرآن میگوید: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً» قاری: (إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً) (نساء /10) قرآن میگوید: خوردن مال یتیم مثل خوردن آتش است. در بعضی روایات هست که امامان ما فرمودند: کسانی که خمس ما را نمیدهند، آنها هم مال یتیم میخورند. خوب، اگر در خانه یتیم است، مالی هم دارد چه کنیم؟ وقتی آیه نازل شد خوردن مال یتیم تهدید شد، آیه نازل شد مال یتیم را نخورید، خانههایی که یتیم داشتند ترسیدند، گفتند: ما یتیم در خانه داریم. اینها را از خانه بیرون کردند، اتاق و سفرهشان را جدا کردند، آیه نازل شد من که گفتم مال یتیم را نخورید نه یعنی یتیمها را از خانه بیرون کنید، بیشتر یک داغ پدر دیده، یک داغ تحقیر هم میبیند که شما سر سفره راهش ندهید. من که میگویم: مال را نخورید یعنی به قصد خوردن نخورید. یعنی خانه یتیم بروید، شام و ناهار بخورید به شرط اینکه پس بدهید. گاهی میگوییم: یتیم است برویم بخوریم. یکوقت میگوییم: نه، عید دیدنش میرویم و آنها هم بازدید میآید. یعنی بده بستان کنید. نه اینکه طوری باشید که آخر بعضی فهمها مهم است. مثلاً داریم اگر کسی دستی روی سر بچه یتیم کشید، به عدد هر مویی که از زیر دستش رد میشود، ثواب میدهند. اگر شما یتیم را گرفتی و چنین کردی، میخواهم ثواب کنم. بچه میفهمد که این دست یتیمی است. بیشتر اذیت میشود. فهم دین درست است. در مفاتیح دیدید یا نه؟ اول فهرست مفاتیح را که باز میکنی، نوشته دعای ساعت اول روز، اول آفتاب، دعای ساعت دوم، دعای ساعت سوم، دعای ساعت چهارم، یک جوانی که این را میخواند میگوید: یعنی چه؟ من از صبح تا شب بنشینم دعا بخوانم؟ آمریکا دنیا را گرفت و پیشرفت علمی چه کرده، فضا را تسخیر کردند. ما هی بنشینیم دعا بخوانیم؟ نمیداند چه کند. اینکه میگوید: دعای ساعت اول، من این را یکوقت دیگر گفتم. یعنی اگر کسی یک ساعت وقت دارد، اول وقت میتواند، میگوید اگر اول وقت داریم این دعا را بخوان. یکی تاساعت چهار صبح وقت ندارد، مثل خمیرگیرها، خمیرگیرها از سحر که بلند میشوند، یا کله پاچهایها تا میروند نان بپزند و اینها، تا مشتریهایشان رد میشود ساعت ده میشود، باید دوباره آماده شوند برای ظهر، خوب ساعت ده چه دعایی داریم؟ میگوید: برای ساعت ده هم دعا داریم. مثل اینکه میگوییم: تهران، مشهد ساعت هفت، تهران مشهد ساعت نه، تهران مشهد ساعت ده، معنایش این نیست که هی مشهد برو و تهران بیا. معنایش این است که هروقت خواستی بروی ماشین هست. یا اگر تابلو نوشته داروخانه شبانه روزی، معنایش این نیست که تو شبانه روز دارو بخر. معنایش این است که هر لحظه خواستی دارو بخری، یا حدیث داریم وارد حمام شدید آب حمام را بخورید. یعنی چه؟ یعنی آب خزینه را بخوری، قدیم خزینه بود پر از کثافت، یعنی آب حمام باید آب آشامیدنی باشد. نه یعنی هر آبی بود بخور. این باید دین را درست فهمید. این مثل را مکرر گفتم، یک کسی در خیابان راه میرفت، نگاهش به شکمش بود. به او گفتند: چرا نگاهت به شکمت است؟ گفت: دکتر گفته نگاهت به شکمت باشد. این مواظب شکمت باش معنایش این نیست که نگاهت به شکمت باشد. بنابراین اینکه میگویند: مال یتیم را نخورید، یعنی حیف و میل نکنید، خوردی، بهترش را پس بده. میروی آنجا ناهار میخوری، وقتی بیرون میروی یک عیدی بده که پول عیدی بر آن غذایی که خوردی اضافه شود. قرآن در این زمینه فرمود: «وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ» قاری: (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ) (بقره /220) اگر با بچه یتیمها تخالطوهم، مخلوط شدید، آمد و رفت داشتید، خانه هم رفتید آمدید، مخلوط باشید. اما خدا میداند مخلوط شدی برای اینکه بالا بکشی یا مخلوط شدی برای اینکه به او محبت کنی. خدا میداند غرض چیست.
4- انحصار گرایی در امور اقتصادی ممنوع
در رزق و روزی و اخلاق اقتصاد انحصار ممنوع است، یک آیه در قرآن داریم میگوید: «كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ» قاری: (كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ) (حشر /7) قرآن میگوید: اموال نباید در اختیار یک گروه باشد. مثلاً این سنگ مرمر را فقط فلانی وارد میکند. این قالی در اختیار فلانی است. این دارو در اختیار فلان شرکت است. نباید نظام اقتصادی طوری باشد، که یک گروه خاصی بتوانند یک جنسی را انحصار کنند و راه به کسی دیگر ندهند. این هم یک نکته. اگر کسی میخواهد از سوء استفاده کند جلوی سوء استفاده چی را بگیرد. در جنگ خیبر پیغمبر فرمود: کسانی که در حدیبیه نبودند، در خندق شرکت نکنند. ولی یک عده بو برده بودند که خیبر، خندق گفتم؟ نه، خیبر، کسانی که در حدیبیه، شرکت نکردند در جنگ خیبر شرکت نکنند. یک عده از مسلمانها بو برده بودند که خیبر برای یهودیهاست و یهودیها اموال زیادی دارند. اصرار داشتند که ما هم جبهه میآییم. فرمود اینها مرد جنگ نیستند. در جنگ قبلی نبودند. حالا اینجا فهمیدند یک غنایمی هست، میخواهند بیایند. افرادی سوء استفاده میکنند، آیهاش را نخوانیم، رد شویم. امشب یک مقداری میخواهم در مورد حضرت خدیجه صحبت کنم. برای اینکه یک هدیهای به مکه، خدمت حضرت خدیجه هدیه کنیم سه صلوات ختم کنید. (صلوات حضار)
5- جایگاه حقوق انسانها در قرآن
مسألهی اقتصاد هم مربوط به همه هست. این را بگویم و بعد حضرت خدیجه را چند دقیقه صحبت کنم، در قرآن حدود 150 تا ناس داریم. معنای ناس را بلد هستید، یعنی مردم، دیشب من این 150 مورد را تورق کردم، چند موردش مربوط به مسائل اقتصادی است. بعضی چیزها مسلمان و مؤمن ندارد. همه مردم همین که آدم است حقش است. مثلاً مثل چه؟ میگوید: «بِما يَنْفَعُ النَّاسَ» قاری: (بِما يَنْفَعُ النَّاسَ) (بقره /164) به درد مردم که میخورد. یک چیزی را وقف میکنی، بگو: وقف مردم، بعضی وقف که میکنند مردم را گیر میاندازند. میگوید: این خرما را شب جمعه اول ماه رجب بخرید و به زوارهای پیاده رو کربلایی بدهید که بین نجف و کربلا در حال پیاده روی هستند. پیر آدم را با یک کیلو خرما درمیآورد. حتماً باید ماه رجب باشد، شب جمعه اول باشد. طرف پیاده رو باشد. بین کربلا و نجف باشد، که یک خرما از این طرف بردارد و بخورد. من که مردم چنان فاتحه بگیرید که فلانی را دعوت کنید. چنین فاتحه بگیرید. فلانی را دعوت کنید. غذا چنین بدهید، کجا مرا دفن کنید، بابا ول کن دیگر. زنده بودیم اذیت میکردی، حالا مردی اذیت میکنی. ما داشتیم یک کسی که گفته بود مرا در فلان روستای پدری دفن کن، روستای پدریاش برف خیز بود، چند متر برف جمع شده بود در جاده، این جنازه روی دست فامیلها بال بال میزدند، که آقا وصیت کرده فلان جا خاکم کن. بابا هرجا مرده خاکم کن. سعی کنیم برای مردم باشیم، به نفع مردم. خدایا کسانی که در این هیأت عزاداری کردند بیامرز. حالا اگر هیأت بغلی عزاداری کردند، خدا نیامرزد؟ سلام علیکم، سلام علیکم! این کی بود سلامش کردی؟ هیچکس، یک آدم بود میرفت، سلامش کردم. ما حتماً وقتی سلام میکنیم باید بدانیم کیه. 2- مصرف برای همه … خود ابراهیم(ع) یک دعا کرد، خدا گفت: من دعایت را مستجاب نمیکنم. حضرت ابراهیم گفت: خدایا به مؤمنین مکه رزق بده. آیهاش این است «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ» قاری: (وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ) (بقره /126) «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ» اهل مکه را میوه بده، «مَنْ آمَنَ» هرکس ایمان دارد. خدا فرمود: ابراهیم این چه دعایی است میکنی؟ «وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» من کافر هم باشم، ایشان…
6- عفو و گذشت و اصلاح غیر مقیّد به ایمان
یک کسی یک مدرسه میسازد، میگوید: کسانی باید در این مدرسه باشند که حتماً نماز شب بخوانند. بابا خدا نماز شب را واجب نکرده است. عروس و داماد با هم ازدواج میکنند به شرط اینکه نماز را اول وقت بخوانم، این چه شرطی است بلکه نشد اول وقت بخوانی. گیر ندهید به مردم، اصلاح ذات البین، نگفته «تصلحوا بین المؤمنین» میگوید: «تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاس» قاری: (تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاس) (بقره /224) همین که دو نفر با هم قهر هستند برو آشتیشان بده. نگو: به ما چه. بین الناس، نه بین المؤمنین، باز آیه داریم که (وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ) (آلعمران /134) قاری: «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ» همه را ببخش. نه، من این را نمیبخشم. حتی آنهایی که یادتان میآید، معلوم میشود روحشان به شما التماس میکند. یکی از علمای بزرگوار قم به من میگفت: که فلانی مکه میرفت، مدینه در مسجد پیغمبر به رفیقهایش دعا میکرد، خدایا مشکل فلانی را حل کن. مریض فلانی را شفا بده، هی به رفیقهایش دعا میکرد، یکی از رفیقهایش با هم قهر بودند و دعوا داشتند، این آمد راستش گفت: نه، تو برو! باز دوباره دعا کرد، باز آن رفیقی که با هم دعوا داشتند، به خوابش آمد و هی گفت: به من هم دعا کن. آمد خانه و خواب دید که رفیقش گفت: ببین تو در مسجد پیغمبر و مدینه بودی، به رفیق هایت دعا میکردی، من هم آنجا حضور دارم. من به تو ظلم هم کردم و دعوا هم داشتیم، حالا که مردم و تو مدینه هستی به من دعا میکردی. این عالم بزگوار، خدا رحمتش میکند میگفت: از این معلوم میشود آنهایی که یادت میآید به من دعا کن، روحش به شما التماس میکند. از امام میآید، «اللهم اشف کل مریض، اللهم اشبع کل جائع» کل گرسنهها، همه مریضها، «اللهم فک کل اسیر» همه اسیرها، «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ» از همه مردم بگذرید. کم فروشی، نسبت به هرچه حرام است. (لا تَبْخَسُوا النَّاس) (اعراف /85) نمیگوید: «لا تبخسوا المومنین»، «لا تبخسوا المتقین» مؤمن و متقین نیست، هرکس انسان است،«لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم» این… یعنی نگاه، نگاه بازی باشد. داریم هرچه روحت بزرگتر باشد، خدا هم به این مقدار به تو لطف میکند، تنگ نظر نباشیم. برای چه سوغاتی ببرم؟ مگر او برای من سوغاتی آورد؟ اصلاً معامله میکند، بابا او برای تو سوغاتی نیاورد. تو برایش سوغاتی ببر. او افطاری دعوت نکرد، تو دعوت کن. اگر او دعوت نکرد و تو دعوت کردی، معامله شد، خدا نیست. افطاری مخلص این است که برای خدا دعوت کنی. چه او به تو افطاری داده چه نداده است. سوغاتی برای خدا، سلام برای خدا، کیه؟ هرکس میخواهد باشد. یک انسان آمده رد شود گفتم: سلام علیکم، روح باید روح بزرگی باشد.
7- جایگاه حضرت خدیجه در نزد خدا
شب رحلت حضرت خدیجه است. من دو سه دقیقه در مورد حضرت خدیجه صحبت کنم. یک سوره است برای پیغمبر و زهراست ولی برای خدیجه هم هست، همه شما حفظ هستید. با هم این سوره را بخوانیم. سوره کوثر، (إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ) (کوثر /1-3) پیغمبر من به تو کوثر دادم، کوثر یعنی زهرا، چون کوثر از کثیر است، کثیر یعنی زیاد و کوثر یعنی خیلی زیاد، زیاد با برکت، من یک چیزی میدهم با برکت، حالا این با برکت چیست؟ دین پیغمبر، قرآن پیغمبر، امت پیغمبر است، اخلاق پیغمبر است، همه چیز ممکن است باشد، اما آخر آیه اول آیه را معنا میکند. آخرش میگوید: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دشمن تو بی عقبه است. معلوم شد یک کسی به پیغمبر گفته ابتر هستی، ابتر یعنی بمیری سوت و کور است، چه میگوید؟ اجاق، اجاق کور است. چون پیغمبر ما دو تا پسر داشت، این بچهها پسرها در بچگی مردند. آنچه از پیغمبر ماند، زهرا ماند. گفتند: خیلی خوب، پیغمبر بمیرد پسر ندارد، زن در جاهلیت جزء انسان حسابش نمیکردند، پس بمیرد چراغش خاموش میشود. خدا میگوید: ما به او کوثر میدهیم دشمنت، بی عقبه است. معلوم میشود کوثر زهراست. چون گاهی کلمات دوم کلمات اول را معنا میکند. شیری دیدم، بعد بگویی در حمام، اگر بگویید: شیری دیدم خوب ممکن است در جنگل شیر دیده باشی، در باغ وحش شیر دیدی. اما اگر گفتی شیری دیدم در حمام کلمه در حمام معنا میکند آن شیر یک مرد شجاع است. میخواهی بگویی یک مرد شجاع دیدی، میگویی: شیری دیدم. یعنی بعضی کلمات را کنار هم میگذاری، کلمه دوم کلمه اول را معنا میکند. کوثر یعنی خیر زیاد، خیر زیاد چیست؟ علم پیغمبر، اخلاق پیغمبر، امت پیغمبر، همه چیز خیر زیاد است اما میگوید: دشمنت بی عقبه است. پیداست میگوید: یک زهرا به تو دادم، حالا این کوثری که خدا به پیغمبر داد، به خدیجه هم داد دیگر. چون وقتی خدا فاطمه میدهد، این فاطمه هم برای پیغمبر است هم خدیجه، خدیجه شد مادر فاطمه، چطور به این مقام رسید؟ اموال را در راه خدا داد، خدا به او کوثر داد، اموال داد، اموال کثیر داد، فاطمه کوثر گرفت. این معامله با خداست، بعضی هستند امتیاز خدیجه کبری این است که منت نگذاشت به پیغمبر بگوید: من پولت دادم، با پول من دین را پیش بردی، قبیلههای مختلف میآمدند خواستگاری، در انتخاب همسر میگفت: من دنبال کمال هستم، دنبال ثروت نیستم، دنبال قبیله نیستم، با فامیل که وصلت کردم؟ چه مهریههایی میخواستند به خدیجه بدهند. میگفت: من زن شما نمیشوم. من زن یک یتیم میشوم. ببین این معامله با خداست. این سوره کوثر را میخوانیم فکر کنیم. الآن شخص شما را من نمیشناسم. در جلسه که هستید و پای تلویزیون چه کسانی میشنوند. خطاب من به آنهایی است که وضع مالیشان خوب است. اگر ریشهایت مثل من سفید شده و بچههایت ازدواج کردند، یک سال، دو سال، پنج سال، شش سال دیگر اواخر عمر شماست، خودتان را کوثر کنید. خانه برای شما باشد شما یک نفر هستید، پچههایت هم دو تا و پنج تا و شش تا هستند. اما اگر وقف کردی کوثر میشود. وقف کوثر است. چه چیزی وقف کنیم؟ ماشاءالله، مسجد، فقط حسینیه نسازید. سالی دو بار عزاداری کنیم در مسجد، امام سجاد روضه امام حسین را کجا خواند؟ در مسجد اموی. زینب کبری روضه امام حسین را کجا خواند؟ در مسجد نبوی. ما سالی چند روز مراسم داریم برای یک مراسم یک حسینیه نسازیم. کدام عاقل برای یک کیلو آرد یک نانوایی باز میکند؟ برای دو کیلو آرد یک نانوایی باز نکنید. سالی پنج روز، شش روز، حسینیه میخواهیم عزاداری کنیم، عزاداری روی چشم من اما این عزاداری را در مسجد بگذاریم. یا اگر حسینیه میسازیم چند منظوره بسازیم که حسینیه که هست قرض الحسنه هم باشد، درمانگاه هم باشد، نمازخانه هم باشد، این را کوثر میگویند که انسان کارهایش چند منظوره باشد. الآن که سیل آمده، زلزله هست و سیل هست، چقدر دختر در خانه نشسته است. واقعاً جهاز ندارد، چقدر پسر هست که اگر یک مبلغی کمکش کنید زندگیاش راه میافتد و ایجاد اشتغال کنیم. وام بدهیم، بیایید از عمرتان استفاده کنید. امیرالمؤمنین کفشهایش را وصله میکرد و میگفت: سبحان الله، سبحان الله، گفتند: چه میکنی؟ گفت: با دستم وصله میکنم چرا زبانم بیکار باشد؟ ما الآن چقدر شهرک و روستا داریم که مسجد ندارد و جمعیت چند هزار نفری دارند ولی دسترسی به مسجد ندارند. پولها را با خود به گور نمیبریم، از خدیجه یاد بگیریم. خدیجه مال کثیر داد، خدا جبران کرد، کوثر به او داد. خدیجه کسی است که امام حسین فرمود: مادر من خدیجه هست. امام سجاد در شام فرمود: «أنا ابن خدیجه الکبری» مادربزرگ من خدیجه هست. امامان ما افتخار میکردند. جبرئیل که نزد پیغمبر میآمد فرمود: خداوند به من دستور داده سلام خدا را به خدیجه برسانم. الله اکبر، انسان به جایی برسد که خدا از طریق جبرئیل به او سلام کند، بنابراین میتوانیم ما هم کوثر شویم، خدیجه شویم، محال نیست و میشود. شاید هم سال دیگر نباشیم، تا هستیم فرصت را از دست ندهیم. خدایا به آبروی خدیجه و زهرا و امیرالمؤمنین و پیغمبر و یازده فرزند امیرالمؤمنین، آن برکتی که به خدیجه دادی نمونهاش را به ما مرحمت بفرما. به وجود ما، عمر ما، مال و فکر و بیان، قلم و سفر و حرکت و تمام موضعگیریهای ما را مبارک برای اسلام و مسلمین قرار بده. هرکاری که باید بکنیم و نکردیم و غافل شدیم، توفیق جبران مرحمت بفرما. خدایا هرچه ماه رمضان برای خوبها مقدر میکنی به آبروی همان خوبها همه را برای ما مقدر بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1946