نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1947
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
(وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی) الصحیفةالسجادیةص92 ما امسال در ماه رمضان دعای مكارم الاخلاق را ترجمه و تفسیر كردیم كه هر جمله آن باری دارد و فكر دعای بسیارجالبی است ، و مسأله مهمی است . دو سه جمله خواند ومن تفسیر میكنم.
(وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی) امام سجاد علیه السلام میفرماید : میخواهم حق بگویم ، گرچه سخت است ولی این یك بلای عمومی است . البته بامحاسبه ، اگر باعث فتنه شود خیر ، ولی طرف از گوینده ناراحت میشود ، بشود . قرآن ظریف است مثل آمپول زدن در رگ یا پوست و شماره تلفن تا 031 تا 041 از استانی به استان دیگر میرودقرآن هم گاهی با یك حرف كم و زیاد معنی فرق میكند .
دو آیه شبیه هم داریم در قرآن می فرماید :
1- (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّه)نساء(135) 2 –(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ)مائده(8) بعد میفرماید :(وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَیْن) نساء(135) یعنی شما در راه قسط و عدالت شهادت بدهید گرچه به ضرر شما یا پدر و مادر شما باشد . منظور این است كه علاقه به خود و یا پدر و مادر یا دیگری شما را از مسیر حق منحرف نكند و چون او را دوست دارد به نفع او امضا كند . و یا با عصبانیت ، از مسیر حق منحرف نشوید ، از افرادی كه ناراحت هستید كاری كنید كه به ضررش تمام شود بعدمی فرماید : (لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا)مائده(8) ناراحتی و عصبانیت شما باعث نشود كه از مرز عدالت بیرون روید . سؤال : چه چیز انسان را از عدالت بیرون میبرد ؟ جواب : یا محبت و یا غضب یك آیه میفرماید محبت تو را منحرف نكند و یك آیه غضب . خدایا جوری ما را قرار بده كه محبت و غضب ما رامنحرف نسازد . حدیث :(افضل الجهاد كلمة حق عند سلطان الجائر) عوالیاللآلی ج1ص432 بهترین مبارزه آن است كه در مقابل ستمگر حق بگوید . امام(خمینی ره) جبهه رفت خیر نرفت ولی در مقابل یك ابرقدرتی گفت : آمریكا هیچ غلطی نمیتواند بكند, درصورتی كه همه از او میترسند . جبهه فقط شمشیر نیست گاهی یك كلمه كه انسان میگوید یا مینویسد . حدیث :(أَتْقَى النَّاسِ مَنْ قَالَ الْحَقَّ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْه)منلایحضرهالفقیه ج4ص394 با تقواترین كسی است كه حق بگوید چه بر نفع یا ضررش باشد . یك مسلمانی دزدی كرده بود مثلاً فرش یا قالیچهای داشت كشف میشد انداخت منزل یك یهودی بعد هم یهودی راگرفتند . آیه نازل شد : ای پیامبر این یهودی است ولی بی گناه است . نه این كه یهودی است بگویی تو بودی ، دین معنایش این است ، گاهی بچه است كاری كرده بعد با خود میگوید لقمه حرام بود و لقمه حرام خیلی خطرناك است . من دو سال پیش این را گفتهام اجازه بدهید تكرار كنم. قرآن میفرماید :(وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ)مطففین(1) وای بر كم فروشان چون لقمه حرام میخورد . بعد میفرماید :(إِنَّ كِتابَ الفُجَّارٍ)مطففین(7) بعد میفرماید :(یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبینَ)مطففین(10) اول كم فروشی میكند و لقمه حرام میخورد بعد فاجر میشود و بعد خدا و قیامت را قبول نمیكند . گناه گام به گام است و شیطان هم اینچنین : اول :(وسوس إلیه) بحارالأنوارج11ص162به سوی او پرتاب میكند . فكر بد به ذهن میآید ، اگر سؤال كرده و توضیح خواستی ؟ این تلفن ، این نامه ، این رشوه ، این دختری كه به او نگاه كرد ، دو نفری كه سوار موتور شدند . فكر بد آمد سؤال كنید تا روشن شود . اگر دور نكنی . حدیث : اگر فكر بدی آمد بلند شو و راه برو ، اگر راه میروی بنشین . یعنی شرایط را عوض كن كه برود . دوم :(مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطان)الاعراف(201) تماس میگیرد – اگر با او برخورد نكردی . سوم :(یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ)الناس(5) جایگاه خود را در درون سینه انسان قرار میدهد . چهارم :(فَهُوَ لَهُ قَرینٌ)زخرف(36)شیطان برای او همنشین میشود . پنجم :(إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانَ)مجادله(19)جزء حزب او میشود . ششم :(مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا)نساء(119)و شیطان رییس او میشود . هفتم : (شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ)الانعام(112) خودش میشود شیطان یعنی فكر ، نگاه و عملش و جرثومهاش میشود شیطان . لذا قرآن میفرماید :(وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ)بقره(168) سیاست گام به گام شیطان را پیروی نكنید . یك سیگار بكشی با این كه سیگاری نمیشوی ، بعد پاكت آن را بعد سیگاری ، دلال سیگار و تبلیغ و بعد تریاكی ، تا این كه سر تا پای او میشود دود . لباس و دست و استكانش بوی سیگار و سیگار مجسم . همه باید از دختر و پسر و دیگران مواظب باشیم از گام اول ، وكم فروشی تنها برای كسب بازار و خیابان نیست بنده روحانی هم اگر وقت شما را پای تلویزیون یا غیر آن گرفته و چیزی به شما نیاموزم معلم ، منبر ، استاد دانشگاه ، قاضی ، اگر قاضی ساعت باید كار كند ظهر رفت مسجدوازآن طرف رفت منزل برای استراحت ، این قاضی فاسق است ، چون حقوق ساعت میگیرد ولی كار نمیكند . كم فروشی مربوط به یك نژاد خاصی نیست(تكرار مطلب) و به همین دلیل گناه اول خطرناك است . ناراحت است گناه اول و خود را ملامت میكند ولی كم كم با گناه رفیق میشود . به شكلی كه گاهی با گناه لذت میبرد ، و تا این كه اگر یك روز گناه نكند غصه میخورد . پس گاهی محبت و گاهی غضب مسیرانسان را منحرف میسازد . نمونهها : 1 – میفرماید : (أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُون)انبیاء(67)حضرت ابراهیم فرمود : -اف بر شما و بتهایتان . قاری :(وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزّ) «عز» : یعنی سخت گرچه حرف حق زدن سخت است ولی من بگویم . عربها به زمینی كه بیل در آن نمیرود(وسفت است) میگویند : «عزیز» : زمین سخت خوشم آمد از یك پیشنماز و امام جماعت مشغول نماز شد بعد فهمید وضو ندارد برگشت به مردم گفت من وضونداشتم و رفت برای انجام آن . یك عمری اگر امام جماعت و پیشنماز باشد معلوم نمیشود دین دارد یا نه . در این مواقع دینداری معلوم میشود . استاد سر كلاس بگوید من این سؤال را نمیدانم سخت است ، شاگردهای بی ادب ممكن است به او بخندند ، مطالعه میكند بعد میگوید ولی گاهی خنده و لبخند شاگرد برای استاد سنگین است . وضو نداشتم و بلد نیست راحت ، من بچه بوده و پانصدی از جیب شما برداشته الان بدهم و بگویم بسمه تعالی . من دزد هستم سخت است . امام سجاد(علیه السلام) میفرماید : ایمانی به من بده كه این سختیها را تحمل كنم و حق بگویم . 2 : ابراهیم :(وَ تَاللَّهِ لَأَكیدَنَّ أَصْنامَكُم)انبیاء(57) به خدا قسم تنهایی و یك تنه بتهای شما را میشكنم و نقشه میكشم . 3 : (قُلْ یا أَیُّهَا الْكافِرُونَ)كافرون(1) (لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ)كافرون(2) هرگز عبادت نمیكنم این بتهایی كه شما عبادت میكنید . جایی كه همه بت پرست هستند مثلاً كسی برود رشت بگوید : مرگ بر برنج ، اینجا شهر برنج است این خیلی شجاعت و جگر میخواهد ، در شهر بت بگوید مرگ بر بت . به ظاهر و ترجمه صوری آن نگاه نكنیم ، بلكه میگوید : قدرتی داشته باش در شهر بت بگو مرگ بر بت . 4 – خطبه حضرت زینب كبری(سلام الله علیها) با یك سخنرانی آبروی حكومت بنی امیه را ریخت و به یزید گفت : یزید خیلی به نزد من پست و كوچكی ، خیلی مهم است در مقابل قدرتی مثل یزید كه آن همه انسان را كشته و عدهای را اسیر كرده اینچنین بگوید. 5 – سخنرانیهای حضرت امام(خمینی ره) گفتن و برخورد با مقامات بالا سخت است ولی باشد آقای رییس شما سیگار نكشید ، خفه شو بچه , شما بگو من خفه نمیشوم و حرف من حق و كار شما باطل است . مطلبی است باطل و طرفدار هم دارد نگویی نمیشود در مقابل مردم ، وقتی شما به حق رسیدی عمل كن ، در رساله علما است كه اگر 29 روز ماه رمضان را روزه گرفته و خود ماه را دیدی حال اگر برای همه علما هم ثابت نشد شما كه دیدهای حق روزه گرفتن نداری ، چون خود یقین داری و گرچه برای مقام معظم رهبری ثابت نشده . اگر ازكسی گناه كبیره دیدی نمیتوانی به او اقتدا كنی گرچه مردم منطقه با او نماز بخوانند ، اگر انسان به یقین رسید بایدعمل كند و گاهی مردم كج میفهمند . گاهی برای خجالت و یا ترس حق را نمیگوید و یااین كه به من چه مربوط است دیگران هستند به من ربطی ندارد و یااز انزوا و بی اعتناییهای بعد میترسد و یا عزل از مقام . شما بگو گرچه جامعه نپذیرد حرف حق را . انگیزههای گفتن و دفاع از حق : 1 – رضایت خدا :(قل الله ثم ذرهم)انعام(91) بگو خدا بقیه را رها كن . گرچه دیگران ناراحت شوند . 2 – اولیاء خدا اینچنین بودهاند… حضرت ابراهیم علیه السلام یك تنه حرف زد . روزی كه امام(خمینی ره) فرمود : شاه باید برود… مردم گفتند او چه میگوید ما مستأجر را از خانه نمیتوانیم بیرون كنیم مگر میشود . 3 – گرچه امروز كسی گوش ندهد تاریخ این را ثبت میكند . كه روزی فردی این حرفها را زده : میفرماید :(وَ اجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ)شعراء(84) سؤال : چه فایدهای دارد(اگر گوش شنوا نباشد) جواب : اگر گفتن آینده تاریخ به نفع شما قضاوت میكند كه گفت كسی گوش نداد و یا شما و دیگران كه گفتید باهم اثرمی گذارد . من تقاضایی از یكی از بزرگان داشتم دفعه اول قبول نكرد و چندی قبل رفتم خدمت ایشان گفتم من این تقاضا را چندبار گفتهام ، ایشان قبول كردند . مثل چوبی كه با تبر اول و دوم نمیشكند ولی با سوم میشكند ، اگر اول و دوم نبود سوم هم اثر نمیگذاشت ، زمینه رابرای سومی آماده كردند ، اگر 10 بار تكرار شد بالاخره اثر میگذارد . اگر یكی گفت دیگران جرأت پیدا میكنند ، اگر همه ساكت نشستند نمیشود . پس كسی كه حق میگوید خدا او را دوست دارد چون میفرماید :(وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَق)احزاب(4) و سیره اولیاء و گرچه آنها رامسخره میكردند ، و گواه تاریخ كه شما حق گفتهای ، و جرأت برای دیگران . و خداوند قول داده كه : «بل نقذف بالحق علی الباطل » : شما حق بگو ,ما حق را بر باطل پیروز میكنیم . معاویه به حجر بن عدی گفت تو را میكشم ، حجر گفت : سر و زبان مرا هم قطع كنید ، به خدا قسم من از علی بن ابیطالب بیزاری نمیجویم . بعد هم او را اعدام و سر و زبان او را هم بریدند . ولی بعد از 1400 سال برای او مقبره ساختند وماند . به پ یغمبر(صل الله علیه و اله و سلم) میگفتند : «ابتر» یعنی كسی كه پسر ندارد اجاقش كور است . الان یك نفر را در دنیاو در شیعه و سنی پیدا نمیكنی بگوید من از دودمان معاویه هستم ، ولی صدها نفر ادعا میكنند كه سید حسینی ، وفاطمی هستند و این به بركت یك دختر است . و این ارزش است و برای آنها ننگ است كه یكی به آنها افتخار نكند . یزید یك پسر خوبی داشت زمانی گفتای كاش زمانی كه مادر مرا حامله بود سقط میشد تا چنین پدری نداشته باشم . خیلی عزت است اگر شراب خورد و بدمستی كرد ، پسر و تاریخ او را لعنت كرده و امروز كسی حاضر نیست بگوید من از آن دودمان هستم . زندگی امروز نیست ، گذشته و حال و آینده است ، اگر حق گفتی آینده قضاوت خواهند كرد ، تا قیامت زندگی است . قاری :(وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی)یعنی كم شمردن ، خیر را كم بشمارم گرچه در گفتار و رفتار كار خوب زیاد باشد . خودش نباید بگوید من دانشمند هستم یا 200 یا 500 كتاب خواندهای مگر با اینها انسان دانشمند میشود . اگر انسان كارهای خیر خود را زیاد بشمارد مغرور میشود . امام(خمینی ره) رهبر بود ولی فرمود : به من بگویید خدمتگزار ، مغرور نشو ، خیلی عبادت كردهای ؟ قرآن میفرماید : (یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض)جمعه(1) تسبیح خدا گوید آنچه در آسمان و زمین است . هستی تسبیح گوید ، مقایسه كنید چه میشود تسبیح ما در مقابل آن . زمانی كه نور خورشید هست یك لامپ چه خاصیتی دارد ؟ می فرماید :(كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ)روم(26) به امام سجاد علیه السلام گفتند خیلی عبادت میكنی فرمود : من كجا و علی كجا . به علی علیه السلام اینچنین گفتند ، فرمود : من كجا و پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم) كجا . اگر به ندانستنها توجه داشته باشیم خجالت میكشیم بگوییم چقدرمی دانیم و دیگر این كه می گوید ماشین پر بنزین است مولی توجه به طولانی بودن راه ندارد . علی(علیه السلام) میفرماید :(آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِیق) بحارالأنوارج33ص274 آه از كمی زاد و توشه و طولانی بودن راه . راه طولانی است و این دو ركعت نماز ارزش ندارد . می گوید ما انقلاب كردیم . اولاً آنها كه انقلاب كرده آنقدر نمیگویندو معمولاً كچلها بیشتر سرشان را شانه میزنند مو كم دارد ولی شانه میزند ، افرادی با پول كم در بانك چك میكشد ، سبزی هم میخرد چك میكشد آنها كه زیاد پز میدهد از تو خالی هستند ، یك عامل روانی هم دارد . امام هفتم علیه السلام فرمود : هر كسی پز میدهد معلوم است از توخالی است میخواهد جبران كند وارد خانه میشود با 16 تجدیدی میگوید غذا بیاورید اگر نیاورند میزند شیشه را میشكند با زور شیشه میخواهد افكار را جذب كند . من دیدهام بعضی از موتور قراضهها كه دود میكند نشسته روی آن كیف میكند . لذت میبرد كمبود دارد . این حدیث است ، خیلی از دخترها با رنگ لباس ، شلوار لی را پاره میكردند كه الحمدلله این خل بازیها تمام شد ، عقل و علم و خاصیت بهداشتی دارد ، تمدن است ، دلیلی ندارد جز به او نگاه كنند . فرمود : تمام كسانی كه ، عطسه میكنند جوری كه همه به او نگاه كنند ، درست عطسه كن ، مثل بقیه بگو امین ، جوری میگویدكه همه همه صلوات و او شكلی دیگر همه چای برای او آب جوش بیاور . برای همه پپسی میگوید برای من كولا بیاورید با این كه نمیفهمد تركیبات را ، هیچ حالیش نیست ، مرضی دارد كه میخواهد بر خلاف مسیر حركت كند و این خیلی خطرناك است . گاهی در زلف و غذا و آمین ، اسم فلان را نبرید مثل گوجه من بدم میآید ، دكان است هر كسی یك دكان باز كرده ، كمال معنوی ندارد مایه ندارد میخواهد افكار به او نگاه كنند . فردی آمد كتابی را از آخر به اول حفظ كردهام و آمده جایزه بگیرد گفتم خل نیستی بله اصلاً تو خل هستی چه مشكلی را حل كردهای و از جامعه و كدام عقل و دین این كار را میگوید اگر اصفهان را گفتی «ناهفصا» چه مشكلی حل میشود . عمر صرف چیزهایی میشود كه هیچ سود و پشتوانه عقلی و علمی ندارد مثل كروات . هرچه فكر كرده و به یكی گفتم اگر دلیلی آوردی من دو كروات باهم و یك ضرب روشنفكر شوم . كسی همه لباسها و ریشها را سبز گفتند چرا گفت میخواهم یك ضرب معصوم شوم این لباس گرم یا سرد ، نشانه علم و عقل ، فكر و تخصص ، من حمایت میكنم چه منطقی برای این هست من نمیدانم . خدایا توفیق بده كه من خیرم را كم بشمارم گرچه زیاد باشد ، راه طولانی گرچه كار خیر زیاد شد . آیة الله عظمی بروجردی لحظه مرگ شروع كرد گریه كردن ، پرسیدند چرا ؟ فرمود : میروم به نزد خدا با دست خالی ، آن همه كار ، در طول تاریخ شاید مثل مرجعیت ایشان نبوده یا كم نظیر بوده ، مسجد اعظم قم در هامبورگ دكتر شهیدبهشتی را فرستاده ، و مسجد ساخته و تربیت طلاب و . . . اگر بدانیم راه طولانی و تا ابدیت است این امكانات كم است، اگر بدانی چقدر گرانی است به یك قلك پول خرد توجه نمیكنی . امام صادق علیه السلام فرمود : در مقابل كارهای خود سه عكس العمل داشته باشید : الف : كار خود را كوچك شمارید ,البته كار مردم را بزرگ . ب : پنهانی باشد . ج : در كار خیر عجله كنید . امام سجاد علیه السلام میفرماید : خدایا خدماتی كه به پدر و مادر میكنم كم و كوچك بشمارم :(وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ كَثُر) الصحیفةالسجادیةص114 به كارهای جزیی كه برای آنها از نان و برنج و گوشت و . . . انجام میدهید مغرور نشوید. بركات كوچك شمردن كار خیر : الف : مغرور نمیشود . ب : تلاش خود را ادامه میدهد . اگر گفت من فارغ التحصیل هستم دیگر نمیخواهد مطالعه كند ، اگر چیزی ندانست ادامه خواهد داد ، اگر خیر را بزرگ شمرد حركت نمیكند . ج : گرفتار عجب نمیشود . د : منت نخواهد گذاشت . ه : برای گیرنده گواراست شما هزار تومان میدهی میگویی ببخشید چیزی نیست . دعای امام علیه السلام :(وَ إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانِهِمْ مِنْكَ وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ وَ اسْتِجْمَاعِ أَهْوَائِهِمْ فِیكَ وَ كَثْرَةِ طَاعَتِهِمْ لَكَ وَ قِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ لَوْ عَایَنُوا كُنْهَ مَا خَفِیَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ لَحَقَّرُوا أَعْمَالَهُم) (شرحنهجالبلاغةج7ص200) فرشتهها با این كه دائماً در حال عبادتند و هوی و هوسی ندارند و طاعتشان زیاد و غفلتشان كم است ، با این حال اگرعظمت تو را بفهمند اظهار پوچی و كوچكی خواهند كرد . زینب كبری(سلام الله علیها)آمدبه كربلاوقتی دیدبدن امام حسین علیه السلام به زمین افتاده دست برد زیر بدن آن حضرت و گفت : «ربنا تقبل منا هذا القلیل » : خدایا از ما این(هدیه)كم رابپذیربه نزد حضرت زینب(سلام اله علیها) چنان خدا بزرگ است كه امام حسین علیه السلام كوچك . خلاصه این دو جمله از دعا این كه امام سجاد علیه السلام فرمود : 1 – حق بگویم گرچه سخت است . از الان تمرین كنیم ,مبادا لطف و محبت و هدیه و . . . دیگران ما را از حق گویی بازداشته و خودمان را بفروشیم ، از لطف ومحبتها تشكر كرده و نسبت به حق گوییها ملاحظه نكنید . اگر به ما یك لبخند زد میگوییم روابط به هم میخورد ، می فرماید من خودم را به هیچ یك از پول و مقام و پست نفروشم ، من حق میگویم گرچه مرا عزل كنند . 2 – و خیرم را كم بشمارم گرچه زیاد است . خدایا معرفتی به ما بده كه هرچه رشد میكنیم خود را بزرگ نبینیم و گرفتار عجب و غرور نشویم . معرفت ما را نسبت به خودت و كتاب و اولیاء وراهت روز به روز زیادتر بفرما . كشور و دین و دنیا و رهبر و امت و نسل و ناموس ما را حفظ بفرما . آقا ، امام زمان(علیه السلام) قلب مطهرش را از ما راضی و ظهورش را نزدیك و ما را از بهترین یارانش قرار بده . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1947