responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1959
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در هر جلسه‌ای بین 25 تا 30 دقیقه سر سفره قران می‌نشینیم. در ماه عزیز حرف خدای عزیز را عزیزان می‌شنوند. در جلسه قبل آیه 120 اعراف بود. قصه ساحرانی كه ایمان آوردند راجع به ایمان و نقش ایمان و بركات ایمان صحبت‌هایی كردیم. حالا این جلسه و شاید جلسه بعد ادامه همان باشد. از 120 شروع كنید خواندن. بسم الله الرحمن الرحیم(وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدینَ)الاعراف(120)(قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ) الاعراف(121)(رَبِّ مُوسى‏ وَ هارُونَ)الاعراف(122)
فرعون وقتی معجزات موسی را دید, گفت این سحر است. بعد از مشورتی كه با اطرافیانش كرد ,بنا شد ساحرانی كاردان با بودجه فرعونی در پایتخت جمع شوند. با سحر و جادو آبروی موسی را بریزند. جمع شدند و به فرعون گفتند: ما آبرو بریزیم پولی هست؟ گفت بله كه پول هست. همچی كارتتان می‌دهم صاف بروید توی كاخ. سحر و جادوها انجام شد. موسی هم عصا را انداخت اژدها شد این طناب‌هایی كه عصاهایی كه ابزار سحر و جادو بود, این اژدها همه را بلعید. یك شعری می‌گویند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری. آن ساحرها فهمیدند كه این معجزه است و باید هم حضرت موسی به آنها این رقمی معجزه نشان بدهد. یعنی وقتی طب پیشرفت كرد حضرت عیسی مرده زنده كرد. وقتی رسالت و بلاغت اوج گرفت پیغمبر قران آورد. به همین خاطر هم می‌گویند امام زمان كه ظهور كند علم و صنعت و تكنولوژی است ,امام زمان(ع) جوری انجام خواهد داد كه رهبران پیشرفته تكنولوژی علم و صنعت بیایند دست امام را ببوسند و با امام بیعت كنند. چون امام و پیغمبر هر زمانی باید معجزه‌اش بر طبق زمان باشد. یعنی برای خیاط‌ها اگر خواستی هنر نمایی كنی باید در خیاطی هنر نمایی كنی.
چون سحر و جادو بود عصا اژدها شد. آنها فهمیدند نه این با همه سحر و جادو حسابش جدا است. اصلاً نژاد نژاد دیگر است. همه(وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدینَ) به خاك افتادند(قالُوا آمَنَّا) الاعراف(121)(رَبِّ گفتند ایمان داریم(بِرَبِّ الْعالَمینَ)(رَبِّ مُوسى‏ وَ هارُونَ) فكر نكن(بِرَبِّ الْعالَمینَ)تو هستی چون فرعون هم می‌گفت(أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏)نازعات(24) به این مناسبت.
بعد آیات بعد دارد كه(لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعینَ)الاعراف(124)
فرعون گفت حالا كه كار موسی را دیدید ایمان آوردید. دست و پایتان را قطع میكنم, همه‌تان را به درخت آویزان می‌كنم. دست و پا بریده گفتند چی؟ قالوا انا الی ربنا منقلبون. گفتند ما رفتیم به سوی خدا. تو هر كاری می‌خواهی بكن. الله اكبر وقتی آدم بنزینی باشد با یك ذره گوگرد آتش می‌گیرد. ماشین وقتی سالم باشد با یك استارت راه می‌افتد. ولی وقتی ماشین مثل یك بشكه بشود 30 تا سوئیچ بنز و بی‌ام و بزنی وامی ایستد. آدم‌های نااهل مثل بشكه اند, صد تا دلیل هم می‌آوری راه نمی‌افتد. این ساحرها بنزینی بودند با این گوگرد آتش گرفتند. سالم بودند با یك استارت معجزه راه افتادند.
الله اكبر ایمان چیست؟ ایمان كسی است كه دیگرانسان وقتی فرعون را میبیند,تهدیدهای فرعون اثر ندارد. حالا این مال مردها بود. یك چیزی از خانم‌ها بگویم: زن فرعون كیلو كیلو طلا می‌دید كاخ بود, توی كاخ زندگی می‌كرد یك روز گفت رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ(نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ)التحریم(11) خدایا نجاتم بده ,مرگ بر این كاخ. مرگ بر این طلا. كاخ نمی‌خواهم(رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ) التحریم(11)من تو را می‌خواهم جوار تو را می‌خواهم. یعنی ایمان چیست؟ سؤال: ایمان چیست؟ ایمان كسی است كه ترسوها را در برابر فرعون شجاع می‌كند. زنی كه به طلا عشق می‌ورزد در كاخ به كاخ عشق می‌ورزد. این زن می‌گوید مرگ بر كاخ. مرگ بر طلا. نه كاخ را می‌خواهم نه طلا را. ایمان چیزی است كه زن را از طلا جدا می‌كند. مرد را از ترس جدا می‌كند.
من راجع به ایمان یك خورده‌ای می‌خواهم صحبت كنم اول ایمان باید بر اساس فكر باشد. زمان شاه یك روحانی را گرفتند بردنش ساواك. این ساواكیه به این آخوند می‌گفت تو فكر می‌كنی من دین ندارم من دین دارم ببین دستش را عكس ابوالفضل را آورد گفت این هم دلیل. یعنی دلیل ایمان ایشان عكس ابوالفضل بود. بعد می‌گفت مادربزرگ من روز تاسوعا شله زرد می‌دهد. دلیل ایمان ایشان شله زرد مادربزدگ است.
ایمان باید بر اساس فكر باشد(یَتَفَكَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ)آل عمران(191) می‌گویند: ربنا ما فكر می‌كند بعد ایمان می‌اورد. مؤمن بر اساس ایمان است. بر اساس فكر است. همه هستی را زیبا می‌بیند. حالا یك تیكه‌هایی گفتم حالا در راه خدا مشكلات را می‌پذیرد.
نقش ایمان:
تا چند تا جلسه گفتم حالا 6، 7 در راه خدا مشكلات را می‌پذیرد(فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُم) آل عمران(146)قران می‌گوید هر چه به این‌ها اصابت شد شل نمی‌شدند. امام را تبعید كردند به تركیه, حکومت تركیه برای این كه امام را بترساند این كه می‌گویم برای جوان‌ها لازم است شنیدنش. بزرگ‌ها شاید از خود امام شنیده باشند نسل نو كه آمدند به كار یك خاطراتی را باید ریش سفیدها برایشان بگویند.
این ماجرا از خود امام نقل شده امام می‌گفت من را بردند حكومت تركیه. من را برد در یك میدانی گفت آقای خمینی اینجا میدانی است كه 40 نفر از علمای تركیه را اعدام كردیم. اینجا كسی حرفی بزند خلاف رضای حكومت فوری همین جا توی میدان اعدام می‌كنیم. امام را بردند كه بترسانندش. امام گفت: عجب اه پس ما از اینها عقب افتادیم. كاش ما هم در ایران یك چیزی می‌گفتیم كه شهید شده بودیم معلوم می‌شود علمای تركیه خوب جنبیده‌اند پس ما عقب افتاده‌ایم.
یعنی عوض این كه بترسد شجاعتش بیشتر شد. سختی‌ها را تحمل می‌كند چون می‌بیند خدا می‌بیندش.
شما گاهی می‌روید زیر آب من این مثال را بارها گفتم می‌گویی بشمر چند تا زیر آب هستم1، 2 می‌رود فرو آن هم بیرون می‌شمرد 16، 17، 18، 19، 20، 21 این زیر آب نفسش می‌سوزد ان چون می‌داند كه بیرونه زیر نظر دارد ایشان را و دارد زحمتش را می‌شمارد هر چی بتواند سختی را تحمل می‌كند. ما اگر بدانیم خدا دارد ما را می‌بیند. ان ربك بلمرصاد خبیر رغیب. رغیب یعنی می‌دانید رغیب از رغب می‌آید رغب یعنی گردن گاهی صندلی عقب ماشین می‌نشینی ماشین می‌زند به كسی شما عقب ماشین همچین می‌كشی گردن دراز می‌كنی ببینی چه خبر شده, این را می‌گویند رغیب یك وقت آدم عقب ماشین آدم لم میدهد. این را می‌گویند ناظر. نگاه همچین كه می‌كند می‌گویند رغیب. وقتی می‌گوید خدا رغیب است یعنی خدا حسابی حواسش جمع است. شما دارد این طور نیست كه حالا خبیر غیر علیم است خبیر است ,علیم است و رغیب. وقتی آدم می‌داند زیر نظر است ,سختی هم بود. اصلاًَ وقتی آدم می‌داند اجرش زیاد است تحمل می‌كند. شما یك قالی روی دوش ما می‌گذارید خوب كمرم درد می‌آید بعد می‌گویی 100 تومان دومی 200 تومان سومی چون می‌دانم هر چی بار سنگین‌تر باشد اجرش بیشتر است.
وزنه بردارها برای چی چی اینقدر وزنه بلند می‌كنند؟ بعضی هایشان قاشق چایخوری توی خانه‌شان حال ندارند بلند كنند. می‌گویند بردار بیار حوصله‌ام نمی‌كشد. چای را برای من هم بزن. آنجا چون می‌بیند مردم دارند می‌بینندش به اندازه وزنه بلند می‌كند. این توی خانه كه این كارها را نمی‌كند, چون آنجا میبیند مردم می‌بینندش. خدای مردم دارد می‌بیندش. وقتی آدم معتقد است كه خدا می‌بیند برایش آسان است. علی اصغر روی دست بابایش بود تیر خورد امام حسین خونش را توی مشت گرفت. گفت عون علیا آسان است. بچه روی دستت آسان است. بله بینه و بین الله حالا كه خدا می‌بیند آسان است. چون می‌بینیم كه خدا می‌بیند كه حسین در مقابل بنی امیه چه قدر باید زجر بكشد یك بچه شیرخواره برای یك جرعه آب. خدایا حالا كه می‌بینی برایم آسان است. حالا كه می‌بینی برایم آسان است. وزنه بردار كه می‌بیند مردم می‌بینندش دیگر برایش آسان می‌شود. ایمان به خدا این است. خدایا به آبروی هر كس كه پهلوی تو آبرو دارد یك همچین ایمانی كه ما تو را ناظر بدانیم. ما برای رضای تو این مشلات را تحمل كنیم. چنین ایمانی به فرد فرد ما مرحمت بفرما.
دیگر چی مؤمن خودش را مستقل نمی‌داند, نمی‌گوید من من می‌گوید(وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ)تكویر(29)هر چی شما بخواهید در راستای اراده خدا است. یعنی مؤمن برای خودش توی پرانتز قدرت مستقل قائل است. هر چی هست از آن است. ولی خدا نماز شب می‌خواند ما كه نماز شب بخوانیم می‌گوییم خدایا ببین دو دفعه جمكران آمدم دعای ندبه هم كه رفتم دیگر. یاالله این فكر می‌كند دیگر مثلاً باید آن مرد خدا كه نماز شب می‌خواند ,می گوید خدایا اول كه نماز شب خواندم از تو طلبی ندارم تو مرا از خواب بیدار كردی. می شد بیدار نشوم آبی كه وضو رفتم از تو بود. حافظه‌ای كه حمد و سوره‌ام بلند بود از تو بود. طاقتی كه پا شدم از تو بود. اصلاً هر چی دارم از توست. بنابراین بسمه تعالی اینجانب از تو هیچ طلبی ندارم. خیلی شكر می‌كنم كه اجازه دادید كه من با تو حرف بزنم. حتی همین كه اجازه می‌دهد. . یك كسی كه از ترس پشه می رود توی پشه بند دارد به خدای هستی می‌گوید: شما وقت ملاقات دادید بیا حرف بزن همین كه اجازه دادند ما حرف بزنیم همین بزرگترین مقام است. اگر توی یك اطاق بوعلی سینا باشد اجازه بدهند بروی پهلویش بنشینی خودش افتخار است. حال رفت بالای درخت پرتقال هم نبود. نه بابا همین كه پهلوی بوعلی سینا نشستن كیف دارد. اصلاً شیرجه رفتن كیف دارد آخر فكر می‌كنیم هر كی شیرجه برود باید یك كاسه ماست از توی حوض بیاورد بیرون یك شن از توی استخر بیاورد بیرون بابا شنی نیست فرض كن شنی نیست. چیزی هم توی حوض نیافتاده, اما خود شیرجه كیف دارد. گفتگوی با خدا كیف دارد می‌گوید كفی بیفخر.
مثلاً می‌گوید به یك پاسدار بگویند می‌خواهی پهلوی امام باشی یا می‌خواهی پاسدار پمپ بنزین باشی آخر یك كسی محافظ پمپ بنزین باشد یا محافظ امام خمینی؟ خوب افتخارش است. محافظ پمپ بنزین من را می‌بیند من پهلوی پمپ بنزین وایستادم كفی بیفخرا ان اكون لك عبدا. همه كیف می‌كنند كه عبد خدا هستند. عبد خدا نباشی عبد كسی دیگر هستی.
یك چیزی بگویم بعضی وقت‌ها می‌گویند: این تقلیدچیست؟ مگر خودمان عقل نداریم. هر چی عقلمان برسد همان را عمل می‌كنیم.
به ما چه از مراجع تقلید كنیم؟ این را عنایت كنید تقلید از كارشناس بی هوس عقل است. بعضی‌ها فكر می‌كنند تقلید كه شد یعنی عقلت را كنار بگذار.
می گویند آقا ما خودمان عقل داریم. آدمی كه عقل دارد بله عقل به شما می‌گوید در كارهایت از كارشناس بپرس. شما لباست را هم به خیاط می‌دهی. ماشینت را به مكانیك می‌دهی. مریض می‌شوی دكتر می‌روی. پس اگر یك كارشناسی بی هوی و هوس یك چیزی گفت شما انجام دادید. گوش دادن به حرف كارشناس خلاف عقل نیست. عین تعقل است. ما فكر می‌كنیم تقلید یعنی عقلت را كنار بگذار. نخیر اصلاً تقلید تعقل است. عقل به من می‌گوید تقلید كن تمام دنیا مردمش از كارشناس سؤال می‌كنند.
مؤمن چون با خداست احساس دلگرمی می‌كند آرام است(أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)رعد(28)الان مثلاً پیشرفته ترین كشور جهان آمریكا مگر نیست الان واقعاً آمریكا آرامش دارد آخر رئیس جمهور هر شب می‌خواهد می‌گوید عجب امروز 98 تا كشور پرچمش را آتش زدند این عزت است این شهرت دارد. ولی همه جا تف می‌اندازند به او.
(بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)تكنولوژی آرام بخش نیست. عزت بخش هم نیست. قلدری عزت نمی‌آورد. حتی بوق‌های رادیو و تلویزیون عزت نمی‌آورد ,كه فلانی را توی رادیو و تلویزیون تجلیل كرد. 43 تا رادیو از صدام تجلیل می‌كرد و نسبت به امام جسارت می‌كرد. ایام جنگ الان امام از دنیا رفته از دار دنیا رفته مردة امام از زنده صدام عزتش بیشتر است.
43 تا رادیو تلویزیون هم توی دنیا بوق می‌كردند مگر هر كسی بوق دستش است عزیز است؟ همه بوق‌ها دست بنی امیه و بنی عباس بود. زینب كبری یا ناله داشت آن ناله زینب پیروز شد. همه بوق‌ها خفه شد. آدمی كه خدا دارد آرامش دارد.
هیچ وقت آدم مخلص رشدش را تا بی آدم مخلص نمی‌گوید. فارغ این كلمه فارغ را یك كاری كنیم برداریم از فرهنگ ایران فارغ التحصیل. فقط زن حامله فارغ می‌شود. انسان هیچ وقت از تحصیل فارغ نمی‌شود.
خدا توی قرانش می‌گوید یا رسول الله تو فارغ التحصیل نیستی با اینكه می‌گوید(وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً)كهف(65) علمت لدنی است ,یعنی با این كه علمت بند به من است. ولی یك وقت فكر نكنی تو پیغمبری فارغ التحصیل هستی(وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْماً)طه(114) یعنی یا رسول الله فارغ التحصیل نیستی. ذد علماً ضاد هم هدی مؤمن هیچ وقت نمی‌گوید به اخرین درجه رسیده‌ام.
به امام سجاد می‌گفتند چقدر خودكشی می‌كنی توی عبادت؟ می‌گفت من كجا علی كجا؟ به علی می‌گفتند چقد رعبادت می‌كنی؟ می‌گفت من كجا پیغمبر كجا؟ پیغمبر گفتند چقدر عبادت می‌كنی؟ می گفت: ما عرفناك من كه خدا را نشناختم. یعنی هی اوج می‌گیرد. هی چی دید بزرگ‌تر باشد آدم خودش را كوچكتر می‌بیند. این‌ها بچه‌اند كه قلكشان را پر شد. چی چی پر شد بچه‌ها می‌گویند قلكم پر شد. اگر آدم پول‌های بانك مركزی را ببیند اصلاً خجالت می‌كشد بگوید پول دارم. ما وقتی عبادت اولیاء خدا را دیدیم خجالت می‌كشیم. می گوییم این نمازهای ما و نماز و روزه ما و روزه حضرت امیر. . . یك شب هزار ركعت نماز می‌خواند در 1000 ركعت حواسش جمع بود. شما در عمرت بنده در عمرم یك ركعت از آن 1000 ركعت‌ها را نخواندیم. یعنی ولی خدا آدم وقتی بند خدا شد بند به بی نهایت است. شما را هی به بالا می‌برد.
آدمی كه مخلص شد كارهای مخفی‌اش هم حساب دارد(إِنْ تُبْدُوا ما فی‏ أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوها)بقره(284)می گویند چه بدانند چه ببینند چه نبینند. كارهای ندیده هم حساب است. می‌گوید اه فهمیدم آخ فهمیدم. مؤمن می‌گوید فهمیدم یعنی چه؟ چه فهمیدند؟ مردم چه نفهمیدند خدا كه فهمید. از كار مخفی هم غصه می‌خورد و مؤمن كارهای مخفی‌اش هم برایش حساب قائل است.
چه مردم بفهمند و چه نفهمند مؤمن شجاع است. به فرعون می‌گوید كسی نیستی. ماشاءالله زینب كبری به یزید توی كاخش گفت یزید شاهی حسین را كشتی تمام كشور دست توست اما منی كه زینب داغ دیده هستم پهلوی من تو كوچك هستی. انی استصغرك یعنی تو را صغیر می‌شمارم. به قدری زینب بالاست كه به حكومت می‌گوید پهلوی من چیزی نیستی.
وقتی وصل به خدا شد شجاع می‌شود مؤمن هیچ وقت غضبش كجش نمی‌كند.(لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ)المائده(2)و من می‌گوید اگر به فلانی بدی بغضت منحرفش نكند. آخر گاهی وقت‌ها می‌گویند خوب چرا بزنش یك مجرمی را آوردند شلاقش بزنند. شلاق را دادند به قنبر شروع كرد به زدنش. حضرت گفت چند تا زدی؟ گفت اینقدر گفت زیاد زدی بده من شلاق را. قنبر را خواباندش یعنی وقتی غیضش گرفت از مرز خارج نمی‌شود. امیرالمؤمنین وصیت كرد فرمود ابن ملجم یك ضربه زد شما هم یك ضربه بزنید. ضربت بضربه.
مؤمن به خاطر غضب از مرز خارج نمی‌شود مؤمن به خاطر محبت از مرز خارج نمی‌شود چون دوستش دارد.
این را ردش كن این پسر عموی من است. این می‌گوید هر كی باشد باشد نه محبت او رااز عدالت دور می‌كند نه غضب.
مؤمن همه كارهایش را ثبت شده می‌داند رسنا لیدن یكتبون. مؤمن به امدادهای غیبی معتقد است. انی ممدكم. خدا می‌گوید: من توسط فرشته‌ها شما را امداد می‌كنم. مؤمن در بن بست قرار نمی‌گیرد. یجعلكم المخرجا. هیچ وقت مؤمن در بن بست قرار نمی‌گیرد.
حالا باید چه كرد؟ فعلاً به وظیفه‌مان عمل كنیم ,بعداً هر چی شد شد. حتی امام در ایام جنگ می‌گفت كه ما اصلاً نه برایمان پیروزی مهم است نه شكست. خدا گفته اگر به شما حمله كردند از خودت دفاع كن. وظیفه ما دفاع است ,هر چی شد شد. آرام بود. قران هم می‌گوید: یقتلون. گاهی هم می‌گوید: یُقتلون. هر دو پهلوی هم هستند. یعنی مهم نیست نفس بكشیم یا نفس نكشیم. مهم این است كه بنده خدا باشیم.(وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِكْهُ الْمَوْت)نساء(100)یك آیه دیگر می‌گوید: چه كشته بشویم چه مرگ طبیعی. مسیر كه درست بشود مهم نیست. شب عاشورا عده‌ای توی خیمه‌ها جك می‌گفتند شوخی می‌كردند. عده‌ای هم نماز شب می‌خواندند. سؤال فرق بین شوخی و نماز شب چی است؟ اگر خیمه خیمه امام حسین فرقی است وقتی استخر سالم است شما هر جا می‌خواهی شیرجه برو. اگر خیمه امام حسین مؤمن در بن بست قرار نمی‌گیرد. مأیوس نمی‌شود.
یك كسی پرده كعبه را گرفته بود و میگ فت وای خدا من را ببخش. بعد می‌گفت: می‌دانم من را نمی‌بخشی. این چه كلمه‌ای است؟ گفت آخر نمی‌دانید من چه جرمی كرده‌ام. گفت چه كرده‌ای گفت من از آنها بودم كه رفتم كربلا حسین را بكشم. دیگر جرمی از این بالاتر؟ امام فرمود همین كه می‌گویی می‌دانم نمی‌بخشی گناه یأست از گناه شركت در كربلا بیشتر است. هیچ وقت مأیوس نشو. هر كه هر گناهی كرده خدا می‌پذیردش. معذرت خواهی تو باید عذرخواهی جدی باشد. شوخی نكند. اگر واقعاً می‌گویی خدایا من را ببخش خدا می‌بخشدت. مؤمن لغزشش را قابل توبه می‌داند. مؤمن بن بست ندارد. مؤمن شجاع است. (قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ)الاعراف(121)ساحرین ساحرها ایمان آوردند و ایمان این بارها را دارد.
خدایا تو را به حق هر كسی كه پهلوی تو آبرو دارد ایمان كامل ,بدن سالم ,عقل قوی ,علم مفید, رزق حلال ,نیت خالص, عمر با بركت,, اولاد صالح ,عزت دنیا و آخرت حسن عاقبت به ما دوستان مخاطبین همسایگان بستگان اساتید شاگردان مرحمت بفرما.
دین ما و دنیای ما رهبر ما و امت ما و دولت ما و جوان‌های ما و نسل ما و ناموس ما و مرز ما و عزت ما و وحدت ما را حفظ بفرما.
هر چی شب قدر برای خوب‌ها مقدر می‌كنی برای ما هم مقدر بفرما.
قلب آقا امام زمان را برای همیشه از ما راضی و ما را مورد دعای خاص ایشان قرار بده.
و السلام علیكم و رحمه الله و بركاته

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1959
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست