responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1996


1- جایگاه حضرت معصومه در نزد امامان علیهم‌السلام
2- هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد
3- جلوه‌گری، عامل تمرکززدایی
4- رشد و کمال انسانی در گرو عفاف درونی
5- جلوه‌گری، عامل بالارفتن آمار طلاق
6- کنترل چشم، راه پیشگیری از آسیب‌ها
7- وظیفه ملّی و دینی ما در تکمیل رسالت شهدا

موضوع: عفاف و حجاب، از منظر وجدان
تاريخ پخش: 13/04/98

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چون این بحث در آستانه‌ی تولد حضرت معصومه پخش می‌شود، یکی دو دقیقه در مورد این خانم صحبت کنیم.

1- جایگاه حضرت معصومه در نزد امامان علیهم‌السلام

در روایات ما اسم شهرها بسیار کم آمده است اما در مورد کلمه قم، اسم قم در روایات زیاد آمده است. تعبیر شده که قم آشیانه ما اهل‌بیت است. سه امام معصوم برای این امامزاده که حضرت معصومه هست، روایت نقل کردند. کسی اگر حضرت معصومه را در قم زیارت کند، «وجبت له الجنه، فله الجنة» سه امام معصوم برای زیارت این امامزاده حدیث نقل کردند و سفارشاتی شده که دوره آخر الزمان قم را فراموش نکنید. الآن که برکتش برجسته شده است. از حدود صد کشور دنیا در قم طلبه داریم و این برکت بی بی چقدر است. یکوقت یک عده از شیعیان با امام کاظم(ع) کار داشتند، پدر حضرت معصومه، سؤالات زیادی داشتند، آمدند مدینه در زدند، حضرت معصومه پشت در آمد و فرمود: چه کار دارید؟ گفتند: ما شیعیان شما هستیم، سؤالات زیاد علمی داریم می‌خواستیم خدمت امام کاظم برسیم. فرمود: پدرم خانه نیست اما اگر سؤال علمی دارید، من پاسخ می‌دهم. گفتند: شما می‌توانید؟ گفت: بله. اینها به هم نگاه کردند که یک دختر درون خانه می‌تواند اینقدر دانشمند باشد. سؤال‌ها را دادند و ایشان هم پاسخ داد. جواب نامه‌ها را گرفتند و داشتند در راه برمی‌گشتند، امام کاظم را دیدند، گفتند: آقا شما منزل نبودی، نامه‌ها را دختر شما گرفت و پاسخ داد. ما شک داریم پاسخ دختر شما مثل پاسخ شماست؟! یعنی خاطرمان جمع باشد. گفت: بدهید ببینم. نامه‌ها را گرفت و در کوچه مطالعه کرد و فرمود: «فداها أبوها» جان امام کاظم فدای حضرت معصومه. دوباره فرمود: «فداها أبوها» سه مرتبه گفت: «فداها أبوها» این جمله را پیغمبر برای حضرت زهرا گفته بود، ولی امام کاظم هم برای حضرت معصومه گفت. ما سه صلوات می‌فرستیم و ثواب سه صلوات برای حضرت معصومه. (صلوات حضار)
بحث این جلسه ما در مورد محیط زیست است. محیط زیست عبارت است از آب و خاک و رودخانه و جنگل و بیابان و درخت و بوستان و پارک. بهداشت! اسلام در این مورد خیلی حرف دارد. مثلاً گفته: موی خود را که از بدن جدا می‌کنید، یا ناخن که جدا می‌شود، یا خون یا شکمبه‌ و دندانی که کشیده می‌شود و امثال اینها را دفن کنید. این دستور جزئی برای همه خانواده‌هاست. مرده را دفن کنید. مرده اگر دفن نشود، محیط زیست را خراب می‌کند. قبر را محکم بسازید. یک مرده‌ای را دفن کردند، حضرت این خشت‌ها را به هم می‌چسباند، لای خشت‌ها را گل می‌مالید، گفتند: آقا خاک رویش بریز برود. فرمود: خدا دوست دارد کسی که کاری را می‌کند، درست انجام بدهد. من نمی‌خواهم سر هم بندی کنم. قبر را هم محکم بسازید. آبی که مردم می‌خورند، درونش غسل نکنید. شخصی در رودخانه خودش را می‌شست، حضرت فرمود: «لا تُفْسِدْ عَلَي‌ الْقَوْمِ مَاءَهُمْ‌» (کافی/ج3/ص65) چرا آب آشامیدنی مردم را خراب می‌کنید؟
سگ در خانه نگه ندارید. ما یک مشت روشنفکری عجیب و غریب داریم. مثلاً سگ را نشانه‌ی فکری می‌داند، بزغاله را می‌گوید: محیط زیست. لااقل شما که ادعای تحصیل می‌کنید چند قطره از ادرار سگ را با چند قطره از ادرار بز را آزمایشگاه بدهید، هرکدام میکروبش بیشتر است بگویید: نباشد. چطور شد اگر در خانه مرغ یا خروسی باشد، محیط زیست و بهداشت فریاد می‌کشد، اما سگ باشد، شما ادرار سگ را آزمایشگاه بدهید. یکوقت من فرانسه بودم، در فرودگاه کسی گفت: آقای قرائتی، دیدی پاریس چقدر شیک است؟ گفتم: نه خیلی کثیف است. گفت: حاج آقا، حاج آقا! گفتم: من وقتی وارد شدم آن بنده خدایی که برای من حرف می‌زد لا به لای حرفهایش این جمله را هم گفت که اینجا پنجاه میلیون جمعیت دارد، 45 میلیون سگ دارد، ولی سگ‌های آنها هم دور از زندگی‌شان نیست، در همان آشپزخانه و آسانسور و هرجا می‌رود با سگش با هم است. گفتم: ادرار سگ را آزمایشگاه بدهید و زباله‌های تهران را هم آزمایشگاه بدهید و ببینید میکروب کدامیک بیشتر است. ما یک خودباختگی داریم بی منطق، منطق هرجا باشد خوب است. همینطور یک چیزی را فکر می‌کند که… یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
چون روز دختر است، روز تولد حضرت معصومه را روز دختر می‌گویند. یک دقیقه هم با دخترها یک صحبتی بکنم. دین را هم کنار بگذاریم. نگاه نکنید من آخوند هستم، حرف‌‌هایم را دور از فضای آخوندی می‌زنم. شما به عنوان یک انسان گوش بدهید نه یک بچه مسلمان. یعنی حتی یک انسان باشیم ببینیم عفاف و حجاب بهتر است یا غیر این، این بحث را من یکبار و دوبار دیگر هم به مناسبت تابستان گفتم، چون تابستان که می‌شود فضای برهنگی پر رنگ می‌شود. بنا شد منهای آخوندی و اسلام به عنوان انسان… بسم الله الرحمن الرحیم [پای تخته می‌نویسند]

2- هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد

چشم باز است، این چشم… دخترها هم بگویند: ما هرطور می‌خواهیم یا زن‌ها بگویند: بی بند و باری… این چشم به این بدن که می‌افتد، علاقه پیدا می‌کند. کار به قال الصادق نداریم. اسلام را کنار بگذاریم، قرآن را هم کنار بگذاریم. درسهایی از قرآن نه، دو تا آدم می‌خواهیم با هم صحبت کنیم. چشم باز است. این دیگر قال الصادق ندارد، می‌بینیم، چشم باز است. دختر ما، خانم ما، حتی برادرهای ما اگر بی بند و بار باشند، علاقه ایجاد می‌شود. این کار به قال الصادق ندارد. مسلمان باشیم یا غیر مسلمان علاقه پیدا می‌شود. آثار این علاقه‌ها: 1- اولین آثارش حواس پرتی است. این حداقل است. دارد درس می‌خواند، دانشجو دارد درس می‌خواند. این خانم هرطور می‌خواهد خودش را نشان می‌دهد، این وقتی از بغل این دانشجو رفت، دل دانشجو را می‌برد. این یک سرقت است. سرقت که فقط برای پول و فرش نیست. فکر این را می‌دزدد. حواسش پرت می‌شود. یک خرده دلش را می‌برد تا می‌رود حواسش را جمع کند، یک خانم از این طرف می‌رود. دلش از این طرف می‌رود. این حداقل ضرر علمی است. حداقل یک استرس است. حواس پرتی، اگر یک خرده خودش ول باشد، کم کم حواس پرتی می‌شود هوس پرستی، پی این را می‌گیرد که این کی بود؟ کجا بود؟ دختر کی بود؟ کجا بود؟ اگر این هوس به عشق رسید، شروع می‌کند برنامه داشتن، برنامه‌ریزی چطور به همدیگر برسند؟ اس ام اس بدهیم، نامه بدهیم، عکس بفرستیم، دیگر وسایلی که امروز هست. اگر این خدای نکرده کج برود، ارتباط هم برقرار می‌شود. دنبال ارتباط چند چیز پیدا می‌شود، 1- زنا می‌شود. بعد از زنا، بچه حرامزاده تشکیل می‌شود. بعد گاهی جلوی حرامزادگی را می‌گیرند و سقط می‌کنند. گاهی افراد دختر از خانه فرار می‌کند. گاهی وقت‌ها دختر خودکشی می‌کند. اینها هیچکدامش قال الصادقی نیست و در جامعه ما هست. خودکشی، فرار، گاهی این ارتباط می‌خواهد برقرار کند، دختر تمکین نمی‌کند و به دختر حمله می‌کند. هجوم به طرف می‌کند چون می‌خواهد کام بگیرد، نمی‌گذارد او به این حمله می‌کند.

3- جلوه‌گری، عامل تمرکززدایی

ضرر علمی، چون نگاهش به کتاب است و دلش این طرف و آن طرف است. دو ساعت نگاه به کتاب می‌کند ولی چیزی نمی فهمد. حواسش جای دیگری است. امراض مقاربتی پیدا می‌کند. دلهره برای خانواده‌های محترم پیدا می‌شود. دخترم دیر کرد، کجا رفت، با چه کسی رابطه پیدا کرد؟ آمار طلاق زیاد می‌شود. چون یک مرد وقتی بیرون می‌آید پانصد تا زن آرایش کرده می‌بیند، همه را مرد نگاه به این می‌کند و یاد خانمش می‌افتد. برمی‌گردد، یک زن در خانه با پانصد تا زن بیرونی رقابت دارند. می‌بازد یا می‌برد؟ با هم بگویید… می‌بازد. یک زن با پانصد نفر زن. آنها هفت قلم آرایش کردند و خودشان را عرضه می‌کنند، خودشان را حراج می‌کنند. یک زن باید با پانصد تا… می‌بازد. حرف نزن تو دیگر… سر یک چیز جزئی پدرت چنین گفت، مادرت چنین گفت. خواهرت گفت، برادرت گفت. سر یک چیز جزئی با هم برخورد می‌کنند. از هم جدا می‌شوند و قهر می‌شوند و همه برای این است که این زن، یا مرد چشم چران بوده است. مردی که چشم‌هایش باز است، چشم چران است. مرد چشم چران و زن بی بند و بار نتیجه‌اش علاقه است، آمار طلاق زیاد می‌شود.
سرقت زیاد می‌شود. چون گاهی این جوان می‌خواهد با این دختر رابطه برقرار کند، پول می‌خواهد و پول ندارد. به پدرش نمی‌تواند بگوید: آقا یک خرده پول بده من دنبال دختری بروم. این دست به کارهای دله دزدی می‌زند و یک چیزی، موبایلی و برف پاک کنی را ناخنک می‌زند که خرج آن هوس او را در بیاورد. هوس هم خرج دارد. اینها هیچکدام قال الصادق نیست. چشم‌ها باز، اگر عفاف و حجاب نباشد حواس پرستی، ضرر علمی، ضرر مالی، طلاق، دلهره برای آدم‌های آبرومند، امراض مقاربتی، حمله، خودکشی و فرار، سقط، حرامزاده و بچه‌هایش سر راه، بچه‌های… اولاد سر راهی!
یکجایی بودم یک کسی یک طوری بغل من گریه می‌کرد، به قدری نعره می‌کشید و گریه می‌کرد که گفتم، نگاهش کردم. گفت: حاج آقا به من نگاه نکن. گناهی کردم که سگ نمی‌کند. گفتم: خدا ببخشد. گفت: ارتباطی با خانمی پیدا کردم. خانم بچه‌دار شد. برای اینکه آبروی او و آبروی من نریزد، بچه را سر راه گذاشتیم و فرار کردیم. حالا نمی‌دانم بچه من اولاد سر راهی است. هیچکدام قال الصادقی نیست. من نمی‌دانم اینهایی که خودشان را حراج می‌کنند، اسلام می‌گوید: خانم تو ارزش داری، کسی حق ندارد هرکس هرطور بخواهد به تو نگاه کند. هرکس هرطور می‌خواهد تو را نگاه کند باید تو را عقد کند. مهریه تو را بدهد، خرجی تو را بدهد. خانه و ماشین و تلفن را بدهد، اگر زندگی را اداره کرد بگذار از تو استفاده کند. وگرنه شما می‌گویی: در خیابان بیایید مفت مرا ببینید. مفت مفت مفت! خانم‌هایی که خودشان را ول می‌کنند. ارزش خودشان را نمی‌دانند. خانم بگویم تو چه کسی هستی؟

4- رشد و کمال انسانی در گرو عفاف درونی

(بسم الله الرحمن الرحیم، إِنِّي جاعِلٌ‌ فِي‌ الْأَرْضِ‌ خَلِيفَةً) (بقره /30) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، تو خلیفه خدا هستی. آیه دیگر، «خلق لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» تمام هستی را بخاطر تو آفریدم، تو برای هوس و این و آن نیستی. قرآن بخوانم. «سَخَّرَ لَكُمْ‌» (جاثيه، 13) «خَلَقَ لَكُمْ» (بقره، 29) «متاعاً لکم» ابر و باد و مه و خورشید برای توست. خودت را حرام نکن. تو می‌توانی مادر اولیای خدا شوی. قدر خودتان را داشته باشید. امیرالمؤمنین فرمود: قیمت شما بهشت است، خودتان را مفت نفروشید. خودتان را حراج نکنید.
از همه گذشته عفاف و حجاب کمرنگ شود، چه کسی جز آمریکا شاد می‌شود و آمریکا صفت‌ها؟ حجاب هم هیچ مانعی نیست. ما دکترایی داریم فوق تخصص که حجاب هم دارند. اینکه من سواد دارم باید حتماً لباسم چنین باشد، اینطور نیست. تولد حضرت معصومه روز دختر است. اسلام هم نداشته باشیم بخاطر آرامش، اما بعد آنوقت وقتی آدم می‌خواهد حجاب و عفافش کمرنگ باشد باید خودش یک لباس شیک بپوشد. شما یک لباس ساده بپوشی، با چادر بیرون بیایی، کسی نمی‌فهمد اما وقتی می‌خواهی خودت را عرضه کنی به این دخترهای خیابان، باید رنگ لباست، کفشت، باید دست به کارهایی بزنی که چشم‌ها را از آن خانم‌ها متوجه خودت کنی. کم می‌آوریم، چشم چرانی هم همینطور است. حدیث داریم در ازدواج فکر این باشد که دختر از خانواده خوبی است یا نه؟ خانواده مهم است. اینکه می‌گویم حدیث است. حدیث داریم اگر کسی فقط بخاطر شکل سراغ دختر برود یا فقط بخاطر مال سراغ دختر برود، هم از شکل بر سرش می‌خورد و هم از مال، چرا؟ اول چون می‌خواهد خوشگل‌ترین باشد. کار به خانواده و اخلاق و دین ندارد. چند تا سؤال از این آقا می‌کنم. آقازاده تو که می‌خواهی خوشگل‌ترین بچه‌ها را، دخترها را بگیری، ببخشید شما خودت خوشگل‌ترین هستی؟ خودت چه کسی هستی؟ دوم اینکه وقتی دنبال خوشگل‌ترین است ازدواج عقب می‌‌افتد، چون هی می‌رود و نمی‌پسندد، هی می‌رود و نمی‌پسندد. سن می‌شود نزدیک چهل سال و هنوز خوشگل‌ترین. دختر هم وقتی دید این عاشقش شده مهریه‌اش را بالا می‌کشد. پس هم ازدواج عقب می‌افتد و هم باید پول سنگین مهریه کنی. دائم هم ناز می‌کند، آخرش حالا اگر خوشگل‌ترین را گرفتی و عقد کردی و ناز هم نکرد، در خیابان می‌روی، در یک مهمانی، جلسه‌ای، مراسمی، یک دختر می‌بینی که اِ این خیلی خوشگل‌تر از زن من است. پشت فرمان داری می‌روی می‌بینی یک ماشین از ماشین شما قشنگ‌تر است. بابا برو! این همینطور که پشت فرمان است همه ماشین‌ها را قیمت می‌کند. این اینقدر است. این اینقدر می‌ارزد. دارد رانندگی می‌کند، ولی هی دارد ماشین قیمت می‌کند. هی هم بر سرش می‌زند. بابا ولم کن!
یکبار دیگر، کسی که دنبال خوشگل‌ترین است چند کار، یکی اینکه خودت هم خوشگل‌ترین نیستی، دوم اینکه خوشگل‌ترین مهر بالایی می‌خواهد. سوم خوشگل‌ترین ناز بیشتری می‌کند. چهارم اینکه

5- جلوه‌گری، عامل بالارفتن آمار طلاق

بالاخره بعد از اینکه رسیدی اگر یک درصد به آرزویش رسید، یا کمتر یا بیشتر، باز هم یک زیباتر می‌بیند بر سرش می‌زند. در ثانی چه آماری داریم که آن کسی که خوشگل‌ترین است در زندگی موفق است. خیلی‌ها خوشگل‌ترین‌ها زندگی‌شان تلخ تلخ است. به یک کسی گفتم: چرا بچه یکی داری؟ دو تا! قرآن می‌گوید: اولاد بیشتر بهتر است. آیه قرآن این است. «كُنْتُمْ قَلِيلًا» یادتان نرود، شما عددتان کم بود. (فَكَثَّرَكُم‌) (اعراف /86) شما را کثیر کرد. آمار زیاد افتخار است. حضرت فرمود: ازدواج کنید، بچه‌دار شوید. من مباهات می‌کنم امت اسلامی زیاد شود. می‌گوید: حاج آقای قرائتی، من می‌خواهم بچه کم داشته باشم که به تربیت‌شان برسم! می‌گویم: از آن دروغ‌های شاخدار است. چه آماری داریم آنهایی که بچه‌هایشان کم است، تربیتشان بهتر است. آدم داریم هشت نه تا بچه دارد، یکی از یکی دیگر بهتر است. آدم داریم دو تا بچه دارد، دو تا گوساله! چه دلیل علمی و عقلی و آماری داریم که کسی که بچه‌اش کمتر است، تربیتش بیشتر است. نداریم! ما یک خرده با خدا گیر داریم.
می‌گوییم: چرا داماد نمی‌شوی؟ می‌گوید: از کجا خرجی بیاورم؟ می‌دانی معنی خرجی از کجا بیاورم چیست؟ معنا کنم برای شما، خدایا من اگر یکی باشم تو خدا هستی و قدرت داری به من رزق بدهی، من اگر ازدواج کردم و دو تا شدم، تو از کجا زور داری خرج دو نفر را بدهی؟ ما مشکل توحیدی داریم. ما با خدا درگیر هستیم، می‌گوییم: اگر یکی باشیم خدا قدرت دارد، اگر دو تا شویم خدا قدرت ندارد. رزق ما دست اوست. کسی که خلق کرد، رزقش را هم می‌دهد. چطور خدا به ما نشان داده قبل از اینکه بچه متولد شود، سینه مادر شیر پیدا می‌کند. تا بچه نبود، شیر هم نبود. بچه که پیدا شد، شیر هم پیدا می‌شود. این یعنی چه؟ یعنی غصه نخور. خدا به نوح گفت: کشتی بساز. اینجا، در کویر. کشتی را کنار دریا می‌سازم که هول بدهد و داخل دریا شود. اینجا در کویر؟! آب از کجا بیاوریم؟ گفت: تو حرف نزن، کشتی برای تو، آب دریا با من! ازدواج با تو، رزقش با خدا.
اینکه ما فکر می‌کنیم که… من یکوقت اتریش بودم. آن روزی که من بودم، یک همه پرسی کرده بودند. هشتاد و پنج درصد مردم اتریش، گفتند: مشکل شما چیست؟ نگفتند: فرودگاه و مترو، گفتند: مشکل ما این است که نمی‌دانیم زن شب به خانه می‌آید یا نه. مرد در خانه بود، می‌گفت: نمی‌دانم زن من کی می‌آید. بعد هم نمی‌دانم وقتی بیاید دوستم دارد یا از صبح تا حالا با چهار مرد چهار تا بستنی خورده است. دیگر مرا دوست ندارد. به زن گفتم، گفت: والا شوهرم دیر کرده، نمی‌دانم امشب می‌آید یا نمی‌آید و می‌آید کی می‌آید و صبح تا حالا با چه زنی بوده است! این نظام خانواده متزلزل می‌شود. جلوی علاقه را نمی‌شود گرفت. آدم کسی را دوست داشته باشد، لحاف هم بیاندازی، باز هم دوستش دارد.

6- کنترل چشم، راه پیشگیری از آسیب‌ها

جلوی علاقه را نمی‌شود گرفت، باید جلوی علاقه… جلوی علاقه یا چشم‌ها بود یا بی بند و باری. به مردها می‌گوید: (قُلْ‌ لِلْمُؤْمِنِينَ‌ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ) (نور /30) مردها چشمتان به خانم خورد، پیش کشید. به مرد می‌گوید: چشم‌هایت را ببند. چشم باز شد و علاقه پیدا شد، دیگر دست تو نیست. به خانم‌ها می‌گوید: بی بند و بار نباشید، عفیف باشید. دلربا نباشید. بعد هم یک دختر فقیر که لباس شیک تو را ندارد وقتی در خیابان می‌آید، می‌بیند تو این لباس زیبا را داری و خودش ندارد، غصه نمی‌خورد، دل او را نمی‌سوزانی. خانه می‌رود به پدرش نمی‌گوید: یک چنین بولیزی می‌خواهم و پدرش هم پول ندارد. پدر جلوی این دختر خجالت نمی‌کشد که پول ندارم نیاز دخترم را برطرف کنم. آن طور که دخترم می‌خواهد برایش لباس بخرم. دل دختر فقیر را نمی‌سوزانی. پدرها را نزد دخترها شرمنده نمی‌کنی؟ اینها کار به قال الصادق ندارد، اینها وجدانی است. من نمی‌دانم با چه حسابی این خانم‌ها بعضی‌هایشان با چه حسابی محاسبه می‌کنند.
من از اسلام نمی‌گویم، از وجدان می‌گویم. آخر بعضی وقت‌ها دلیل‌های وجدانی زورش بیشتر است. در مورد جبر و اختیار سؤال کردند و گفتند: خدا ما را مجبور خلق کرده یا آزاد؟ بعضی می‌گویند: ما مجبور هستیم. خدا از اول می‌خواسته این تیزهوش شود. از اول می‌خواسته این پولدار شود. همه را می‌گوییم: خدا خواسته و دست کسی نیست. فقط خدا، یک عده هم می‌گویند: خودم جان کندم، خودم مخ اقتصادی داشتم، برنامه‌ریز بودم و فوق تخصص داشتم. یکی می‌گوید: خودم، خودم. یکی می‌گوید: خدا، خدا. قرآن چه می‌گوید؟ می‌گوید: هردو. ما آزاد هستیم و دلیل آزادی… دلیل عقلی داریم که نمی‌گویم. چون پای تلویزیون بچه کوچولو هم نشسته است. بحث‌های تلویزیونی باید مثل آب جوش باشد. به همه معده‌ها بخورد. بحث‌هایی که چربی و ترشی دارد می‌خورند، عطسه می‌کنند خراب می‌شود. بحث تلویزیونی باید مثل آب جوش باشد به همه معده‌ها بخورد و همه هم بفهمند و کسی هم… خواص هم اشکال نکنند بگویند: علمی نیست.
چهار دلیل وجدانی بیاورم که ما آزاد هستیم. 1- پشیمانی، چه کسی است که روی کره زمین پشیمان نشده باشد. هرکسی پشیمان می‌شود. پشیمانی دلیل بر این است که من آزاد هستم. چرا این کار را کردم یعنی چه؟ یعنی ای کاش نمی‌کردم، یعنی می‌توانستم این کار را نکنم. پشیمانی دلیل بر این است که انسان آزاد است. هم می‌تواند انجام بدهد و هم می‌تواند انجام ندهد. انجام داد حالا غصه می‌خورد. پشیمانی دلیل وجدانی است برای اینکه انسان آزاد است. 2- شک، انسانی روی کره زمین هست که شک نکند. شک می‌کنیم این کار را بکنیم یا نه. اینکه شک می‌کنیم این کار را انجام بدهیم یا انجام ندهیم یعنی چه؟ یعنی آزاد هستم، می‌توانم انجام بدهم، چون اگر آدم مجبور باشد که شک نمی‌کند. دست من وقتی لغزش پیدا کرد، این همینطور می‌لرزد. این دیگر شک ندارد، دست خودش نیست. اگر انسان مجبور باشد، زمین مجبور است جاذبه داشته باشد. نمی‌شود زمین بگوید: من می‌خواهم جاذبه نداشته باشم. اگر انسان مجبور باشد، شک نمی‌کند. این کار را بکنم و این کار را نکنم دلیل بر این است که انسان آزاد است. اول پشیمانی و دوم شک.
3- انتقاد، تا حالا به کسی انتقاد نکردی. به بچه‌ات می‌گویی: چرا این کار را کردی؟ به همسرت بگو: چرا این کار را کردی؟ به رفیقت بگو: چرا این کار را کردی؟ اینکه می‌گویی: چرا کردی یعنی چه؟ یعنی می‌توانستی نکنی. همین که انتقاد می‌کنی یعنی طرف می‌تواند انجام بدهد، می‌تواند انجام ندهد. این انتقاد است.
4- ادب، شما بچه‌ات را نصیحت می‌کنی که اینطور باش و اینطور نباش. معلوم می‌شود این بچه آزاد است. اگر بچه مجبور است یک راهی را برود، شما نصیحتت فایده ندارد. شما هی به زمین نصیحت کن، ای زمین به تو نصیحت می‌کنم. خواهش می‌کنم این جاذبه را کنار بگذار. اگر یک چیزی مجبور باشد که نصیحت ندارد. اینها دلیل‌های وجدانی است در یک دقیقه. حالا جبر و اختیار دلیل عقلی دارد. چقدر استدلال می‌کنند. دلیل قرآنی دارد، چقدر استدلال می‌کنند. دلیل وجدانی.
می‌توانید بگویید… دلیل اول: انسان آزاد است یا مجبور؟ انسان به چهار دلیل وجدانی آزاد است. 1- بگویید… بلند بگویید…. 1- شک، 2- پشیمانی، 3- انتقاد 4- ادب کردن و نصیحت. ما هم امشب به مناسبت تولد حضرت معصومه(س)، گفتیم روز دختر یک مقدار با دخترها حرف بزنیم. منطق داریم، وجدانی. قرآن هم گفتیم سراغش نمی‌رویم. حدیث هم سراغش نمی‌رویم. نصیحت که… وجداناً چشم که باز است بی بند و باری توسعه پیدا کند، علاقه‌ها زیاد می‌شود. علاقه زیاد حواس پرستی، هوا پرستی، برنامه‌ریزی، ارتباط، زنا، حرامزاده، سقط جنین، فرار از خانه، خودکشی، هجوم به طرف مخالف، ضررعلمی، امراض مقاربتی، دلهره برای آدم‌های آبرودار، بالارفتن آمار طلاق، کش رفتن پول برای رسیدن… اولاد سر راهی، اینها دلیل‌های وجدانی عفاف است. با چه کسی می‌خواهید لج کنید؟ چه نظامی را داشته باشید که رئیسش به رئیس جمهور آمریکا بگوید: من با تو حرف نمی‌زنم. عزت از این بالاتر؟ چه کسی را می‌خواهی بشکنی؟ آخر استدلال اینکه رب گوجه گران شده است. فلان جنس گران شده است. من نمی‌گویم کارهای خوبی است. هم بعضی از کارها غلط است و هم مسئولین ما بعضی کارهایشان غلط است. کارهای غلط هست و توجیه نمی‌کنیم.

7- وظیفه ملّی و دینی ما در تکمیل رسالت شهدا

خدا رحمت کند رفیقی قم داشتیم به نام شیخ علی صفایی، کتاب‌های زیادی نوشته به نام «عین صاد» ایشان یک جمله قشنگی گفت، به دل من چسبید. ایشان فرمود: این جمله را همه دخترها و پسرهای ما حفظ کنند خوب است. 1- فرمود: توجیه حماقت است. [پای تخته می‌نویسند] یعنی بگوییم: مملکت ما همه آدم‌های خوبی هستند، قانون‌ها همه درست است. توجیه کنیم، هر غلطی شد بگوییم: نه، این خیلی آدم باید احمق باشد که عیب‌ها را نبیند. ما احمق که نیستیم و می‌فهمیم عیب هست. توجیه حماقت است اما بگوییم: حالا که گران شد، ارزان شد، این شد و آن شد، پس ما بیاییم تضعیف کنیم. ما دیگر در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، نماز جمعه نمی‌رویم، اصلاً کار نداریم به دین، تضعیف جنایت است. چرا؟ برای اینکه جمهوری اسلامی درست نشده است. صدها هزار جوان عمودی جبهه رفتند و افقی با تابوت برگشتند. حالا یک جمهوری اسلامی با این همه خون درست شده است، شما تضعیف کنی با عفاف و حجاب و ربا و اختلاس، تضعیف جنایت است. تکمیل رسالت است. یعنی رسالت و مسئولیت ما این است که بیاییم تا اینجا که شهدا آوردند، از اینجا به بعدش را ما درست کنیم. توجیه حماقت است. ما احمق نیستیم عیب‌ها را نبینیم. مملکت ما عیب دارد. تضعیف هم جنایت است، بگوییم: حالا که عیب دارد ما نیستیم. تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت است. این سه جمله طلایی…
یکبار خانه ایشان رفتم، پسرش شهید شده بود. گفتم: تسلیت عرض می‌کنم. گفت: خوشحالم پسرم شهید شده است. گفتم: چرا؟ گفت: جوان بود، بچه من زن می‌خواست. از کجا زن پیدا کنم، مهریه و خانه، شغل می‌خواست نداشتم. حالا شهید شد، هم حورالعین خانمش می‌شود و هم بهشت جایش می‌شود. از من راحت شد و خودش هم جایش خوب است. گفتم: اینها چطور تحلیل می‌کنند. چه افرادی چه آرامشی دارند! تسلیتی برای خانواده شهدا. چشم بسته بگویید و به تخته سیاه نگاه نکنید. نصفش را من می‌گویم و نصفش را شما بگویید. منتهی خواهش می‌کنم به تخته سیاه نگاه نکنید.
توجیه… بلند بگویید… حماقت است. یعنی بگوییم: مملکت ما همه آدم‌ها خوب هستند و همه کارها درست است. این دیگر خیلی آدم باید احمق باشد که نبیند. توجیه حماقت است. تضعیف جنایت است. بگوییم: حالا که عیب دارد، ما نیستیم. این همه شهید شدند، جمهوری اسلامی کودتای نظامی نبود. از هر کوچه و محله‌ای ببین چقدر جمعیت رفت. تکمیل رسالت است. یکوقت به یکی از این آقایان که سخنرانی می‌کرد، دکتر شریعتی، گفتند: مریدهای شما با کفش به حسینیه ارشاد می‌آیند. گفت: ببین من اینقدر عرضه داشتم که اینها را از خیابان تا حسینیه ارشاد آورم. تو هم عرضه داری یک حدیث بخوان کفش‌هایش را بکند. باقی را تو درست کن و تکمیلش کن. ما باید مشکلاتمان را تکمیل کنیم. نگوییم: آقا این ساختمان به این بزرگی چرا بیکار است؟ هنر داشتند این را درست کردند، برنامه‌هایش کم است تو بیا اضافه کن. برای بچه‌ها در تابستان… بیاییم تکمیل کنیم. نگوییم: چون عیب دارد ما دیگر نیستیم.
خواهران عزیز با حجابتان دل رسول الله را شاد می‌کنید. دل شهدا را شاد می‌کنید. دل فاطمه زهرا را شاد می‌کنید. با بی بند و باری‌تان دل چه کسی را خوش می‌کنید؟ فضای مجازی شما را به کجا دعوت می‌کند؟ فضای مجازی چه خدمتی کرد؟ بین الملل چه غلطی تا به حال کرده است؟ هشت سال ایران بمباران بود، بین الملل یک کاری کرد، دکترای حقوق در دنیا یک کاری کردند. آزادی هم معنا دارد. معنای آزادی این نیست که هرطور می‌خواهم لباس بپوشم. آمریکا برویم با لباس شنا سر کلاس فیزیک بنشینیم و هی به استاد چنین کنیم… می‌گوید: آزاد هستم. بله آزاد هستی ولی حق نداری کلاس مرا به هم بزنی. حساب و کتاب دارد. عمامه من اینجاست، اگر این را دو سانت جلو بگذارم، دادگاه ویژه روحانیت مرا می‌گیرد و از تلویزیون بیرون می‌کنند. اینطور نیست که هرطور بخواهی عمامه بپوشی. ریش آزاد است ولی اینقدر ریش لازم نیست که هرکس دید… هو… این کیه؟ ریش طبیعی باشد. قیافه طبیعی باشد. صدا طبیعی باشد. روی موبایلش صدای الاغ گذاشته است. اینها مریض هستند. این دلش می‌خواهد وقتی راه می‌رود یک کسی نگاهش کند. وگرنه زنگ باقی موبایل‌ها هم صدا می‌کند، این صدایی می‌گذارد که بگویند: تلفن فلانی است. این می‌خواهد مشهور شود. اینها یک بیماری است. امام کاظم فرمود: کسانی که کار استثنایی می‌کنند یک کمبودی دارند، می‌خواهند آن کمبود را جبران کنند… مثلاً دارد می‌رود مثل بقیه برو. این موتورش را بلند می‌کند. این چرخ اول را بلند می‌کنی، حوادث که رخ می‌دهد پول بیمارستان و دکتر و پرستار و دارو و درمان و بهشت … چه کسی باید پول را بدهد که شما این تصادفی که از موتور پرت شدی را جبران کند؟ یک لحظه هوس چه بودجه‌ای گردن افراد و فامیل‌ها می‌گذارد.
خدایا به دختران ما عفاف بهتر و حجاب بهتر و به پسران ما توفیق تقوای بیشتر مرحمت بفرما. باز هم برای شادی روح حضرت معصومه صلواتی بفرستید. اگر این بحث امشب ثوابی داشت هدیه به حضرت معصومه. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در خصوص کدام امامزاده، سه امام معصوم، توصیه به زیارت کرده‌اند؟
1) عبدالعظیم حسنی در شهر ری
2) حضرت معصومه در شهر قم
3) حضرت شاهچراغ در شیراز
2- امام کاظم علیه‌السلام درباره چه کسی فرمود: فداها ابوها؟
1) حضرت زهرا سلام الله علیها
2) حضرت زینب سلام الله علیها
3) حضرت معصومه سلام الله علیها
3- آیه 30 سوره بقره به چه امری اشاره دارد؟
1) جایگاه بشر در نزد خدا
2) خلافت انسان در روی زمین
3) هر دو مورد
4- آیه 86 سوره اعراف به کدام نعمت الهی اشاره دارد؟
1) کثرت جمعیت اهل ایمان
2) غلبه مؤمنان بر کافران
3) نجات مؤمنان و هلاکت کافران
5- آیه 30 سوره نور به چه امری فرمان می‌هد؟
1) کنترل زبان
2) کنترل چشم
3) کنترل گوش

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1996
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست