responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2008

موضوع بحث: علم- آفات علم

تاريخ پخش: 71/09/26

بسم الله الرّحمن الرّحيم

در خدمت برادران و خواهران هستيم كه در بانك خدمت مي‌كنند و بايد ياد شهيد مفتح را گرامي بداريم. روز وحدت حوزه و دانشگاه.
موضوع بحث ما مسئله آفات علم و عجب و غرور است. مسئله آفت شناسي در علوم طبيعي علم مهمي است و در علوم اخلاقي هم علم مهمي است. آفت شناسي علمي است كه خدا به آدم مي‌دهد. روايت داريم كه هر كسي را كه خدا دوست مي‌دارد يادش مي‌دهد كه عيبش چيست؟ حديث داريم: «و بصره عيوب نفسه» (إرشادالقلوب، ج1، ص101) يعني به او مي‌گويد چشم‌هايش را باز مي‌كند كه عيبش چيست؟ چون گاهي آدم نمي‌داند عيب خود چيست؟

1- آفت‌شناسي در زيارت

رفتم حرم امام رضا(ع) آخر شب بود كشيك آن شب، آمد گفت امشب نوبت من است كه در حرم باشم. مي‌خواهي تا صبح اينجا بمان. گفتم از خدا مي‌خواهم. همه رفتند و من ماندم با دوسه تا خدمه. من هم عبايم را انداختم كنار قبر مطهر و شروع كردم با امام رضا حرف زدن. يك مرتبه به ذهنم آمد كه مي‌خواهي در باز شود و زوارها به داخل بيايند گفتم نه خوب! همين خودخواهي است. مي‌خواهي تو باشي و ديگران نباشند. يعني همينكه مي‌گوييم زيارت به دلم چسبيد در اوج غرور است. يعني يك آدم خودخواه است و يك كاري مي‌كند كه زيارت به دلش بچسبد. اين آفت شناسي است و آدم هم توجه ندارد. يك وقت رفتم در حرم را ببوسم. ديدم درهاي طلايي را بوسيدم اما درهاي چوبي را حال نداشتم كه ببوسم ديدم اين هم شرك است يعني امامت من با طلا قاطي است.

2- گاهي كار بد انسان زينت داده مي‌شود

گاهي انسان توجه ندارد و عمري هم در دنياي خيال است. قرآن مي‌فرمايد: (زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ) (توبه /37) گاهي كارش عمري غلط است. اما زينت داده مي‌شود براي او كار غلطش. يعني كار غلطش پهلوي خودش زيباست. گاهي زنها و مردها كنار هم مي‌نشينند، دلم مي‌سوزد آدم بدبختي است در درس شكست مي‌خورد در كاسبي شكست مي‌خورد اينها همه‌اش غيبت است. آهي مي‌كشد در غالب انسان دوستي اما 32 تا غيبت پشت سرهم مي‌كند. خودش نمي‌داند دارد غيبت مي‌كند. واز آفت شناسي، هر چيزي آفت دارد مثلاً ما داريم كه عبادت آفت دارد. عزت، خدمت به مردم، اخلاق خوب آفت دارد.
يك نفر به يك نفر ديگر مي‌گفت: تو يك خوبي داري و يك بدي، گفت بدي‌ات اين است كه چيزي حاليت نمي‌شود، خوبي‌ات اين است كه لااقل حرف هم نمي‌زني. حضرت عيسي فرمود: من كر و كور را شفا مي‌دهم ولي احمق درد بي درمان است گفتند: احمق كيست؟ فرمود: كسي كه خيال مي‌كند آدم خوبي است. يك خاسر داريم يك اخسر، خاسر يعني ضرر مي‌كند اخسر يعني خيلي ضرر مي‌كند مثل عالم و اعلم. (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً) (کهف /103) به تو بگويم ازهمه بدبخت‌تر كيست. آن كسي است كه كارش هواي مي‌رود و خيال مي‌كند كه آدم خوبي است.
به يك كسي گفتند خوشا به حالت، گفت چطور؟ گفت خيلي در جامعه عزيز هستي. بالا رفتي. گفت دود هم بالا مي‌رود ولي روسياه است گفت شما مي‌داني چقدر آدم از شما خير مي‌بيند گفت: خودم چي؟ گاهي لوله‌هاي سيماني بزرگ مقدار زيادي آب را از خودش عبور مي‌دهد ولي هيچ مقدار در خودش جذب نمي‌شود. اينقدر كبابي داريم كه به همه محل كباب مي‌دهد و آخر شب خودش ماست ترش مي‌خورد. اينقدر حمامي داريم كه جنب است بنابراين بالا رفتن دليل بر عزت نيست. خيررساني هم مهم نيست لوله‌هاي سيماني خيررساني‌شان از همه بيشتر است اما خودش سيماني است.

3- اعمال آدم مغرور قبول نيست

نماز آدمي كه باد توي كله‌اش است از بالاي سر بيشتر بالا نمي‌رود. يعني نمازش قبول نمي‌شود چون غرور دارد آدمي كه غرور و عجب دارد هيچ كدام از كارهايش قبول نمي‌شود. اينها همه حديث است. آدم مغرور از چند تا چيز محروم است از مشورت، امام رضا(ع) با برده هايش مشورت مي‌كرد يك روز با يكي از برده‌هاي سياه مشورت مي‌كرد. گفت آقا شرمنده نکن تو امام رضا از من مشورت مي‌كني؟ فرمود: چه مانعي دارد خدا به مغز تو چيزي القاء كند كه به مغز من القاء نكرده.
بچه‌اي 5 – 6 ساله نامه نوشت به امام خميني گفت: مي‌خواهم نصيحت كنم وي ديدم چون كوچك هستم، زشت است. آن چيزي كه مي‌خواهم بنويسم ديگر نمي‌نويسم. دفتر امام ديدند و خنديدند. گفتند بدهيم به امام ببينيم عكس العمل امام چيست؟ امام ديد گفت: ممكن است كه من يك عيبي دارم كه من متوجه نيستم، قلم را گرفت و نوشت فرزند عزيزم‌اي كاش آن چيزي كه به مغزت آمد كه مي‌خواستي من را موعظه كني‌اي كاش موعظه مي‌كردي.
ديروز يك جايي بوديم. گفتند شما كاشاني هستيد چرا گذاشتيد قبر فيض كاشاني خراب شود. گفتم: حضرت عباسي تا الان توجه به اين مساله نداشتم.

4- حفظ آثار بزرگان ارزش است

اگر مقام معظم رهبري پيراهن مدرس را مي‌فرستد آستان قدس رضوي(اين پيراهن حفظ كردن، خيال نكنيد كه يك چيز ساده‌اي است. دكورسازي نيست) يك حديث بخوانم براي اين كار. امام صادق مهماندار شد يكي به مهمانها گفت: مي‌خواهيد آن پيراهني كه اميرالمومنين با آن نماز صبح خواند و ضربت خورد و خون مغزش ريخت روي پيراهن مي‌خواهيد آن را بياورم؟ گفتند بياور. امام صادق رفت آن اتاق و آورد. از اينجا پيداست كه حفظ اين آثار يك ارزش است. حتي منصور دوانيقي طاغوتي يك حصير پيدا كرده بوده و مي‌گفت پيغمبر روي اين حصير نماز خوانده و به عنوان حصير رسول الله دست به دست مي‌چرخاندند.
شعراي ما بايد قبر دعبل را در شوش دانيال، فقهايمان قبر فقها را، دانشجويانمان قبر بزرگانشان را، زنده نگه دارند. چون اين عزيزان زنده و مرده ندارند چون ارزش آنها با پوست و گوشتشان نيست. ارزش آنها با علم و آثار علمي‌شان است. و آن آثار علمي چه نفس بكشند و چه نفس نكشند، هست و پايدار است.
يك دانشمندي از مرز داشت خارج مي‌شد، منتها يك كارهاي خلافي هم داشت. يك مقدار هم طلا همراهش بود. لب مرز او را گرفتند گفتند اين طلاها ارز است كه بيرون مي‌بري. گفت نه اين ارز نيست، اين كله من ارز است اگر مي‌تواني اين كله را نگه دار.
گاهي وقتها ارزش افراد روي قلمهايشان است. بوعلي سينا نيست اما قلمش هست. ما به مقام توسل مي‌كنيم و مقام زنده و مرده ندارد.
امام صادق فرمود: خدا مي‌داند كه گاهي گناه از ثواب بهتر است. گناهي كه آدم شرمنده شود ارزشش از ثوابي كه آدم را عجب بگيرد بيشتر است.

5- نشانه‌هاي عجب

روايت داريم دليل عجب ضعف عقل است. نشانه‌هاي آدمي كه عجب دارد 1- هيچ كس را بهتر از خودش نمي‌داند مي‌گويد من از همه برتر هستم. حديث داريم هر كس را ديدي بگو اين بهتر است از من. اگر سنش كمتر است بگو اين گناهش كمتر است پس از من بهتر است. اگر سنش بيشتر است بگو بهتر از من است. چون سنش بيشتر است خدماتش بيشتر است. اگر هم سن است باز هم بگو او بهتر از من است چون من از اشتباهاتم خبر دارم اما خبر از اشتباهات ايشان ندارم.
2- موعظه نمي‌پذيرد.
3- مشورت نمي‌كند 4- از مردم تشكر نمي‌كند. بعضي از آدمها را بايد تشكر را با قلاب از دهانش بيرون كشيد. من يك روحاني ريش سفيدي را ديدم، مي‌گفت در طول عمرم هر روز صبح دست خانمم را مي‌بوسم. 5- منت مي‌گذارد 6- كار ديگران را كم مي‌بيند. 7- به رأي خود اصرار دارد. بابا! پيغمبر اصرار نداشت به رأي خودش مي‌گفت: (وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ) (سباء /24) يا ما يا شما. »لَعَلى‌ هُدىً أَوْ في‌ ضَلالٍ مُبينٍ» (سباء/24) يا در هدايت هستيد يا در گمراهي اين آيه در اوج انصاف است. 8- توقع دارد كه دعايش مستجاب شود.

6- چگونه آدم را عجب مي‌گيرد

دو ركعت نماز شب خوانده، يك اشكي براي امام حسين ريخته، دو بار جمكران رفته، خيلي سريع از خدا توقع دارد.
يك كسي رفت در يك مسجد يك مناجاتي كرد و يك حالي به او دست داد. از اولياي خدا بود. بعد گفت عجب حالي، عجب شبي، چه مناجاتي. يك قورباغه كنار جوي آب بود به صدا در آمد، گفت مرد، تو ديشب تا صبح غرغر كردي، من در طول سال شبها تا صبح غرغر مي‌كنم و غرغر من هم ذكر خداست. خيلي تفاوتي با من ندارد.
حالا، چطور آدم را عجب مي‌گيرد؟ عجب هر كسي به يك چيزي است. انسان ضعيف است. فلذا من به مسئولين مي‌گويم هميشه در يك اتاق در يك ماشين خاص ننشينند. يك لباس خاص نپوشند اگر آدم يك فرم ماشين هميشه سوار شد معتاد مي‌شود وقتي سيستم ماشين عوض شود اعصابش خرد مي‌شود.
در قرآن يك آيه هست مي‌فرمايد: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ) (حديد /23) يك جوري باشيد كه اگر يك چيزي را از شما گرفتند غصه نخوريد، اگر به شما دادند شاد بشويد.
قرآن به دنيا مي‌گويد، (زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا) (طه ‌ /131) زهره يعني غنچه. غنچه يعني براي هيچ كس گل نمي‌شود، همه مي‌گويند كي بشود اينطور كي بشود آنطور.

7- عوامل و آثار و درمان عجب

عوامل عجب: 1- دنيا، فاصله ما و آقايان نخاعي فكر مي‌كنيد چقدر است؟ فاصله ما با آنها 10 ثانيه بيشتر نيست. خوشا به حال آنهايي كه گول نخوردند و عجب نگيرد آنها را. رابطه‌شان را با خدا زياد كنند. احساس كنند كه چرا رابطه با خدا كمرنگ است.
آثار عجب چيست؟ 1- مردم با او بد هستند «ثمرة العجب البغضاء» (غررالحكم،ص 309)
2- حديت داريم آدمي كه عجب داشته باشد، تنها هست.
پيغمبر فرمود: شرار امتي. بدترين امت من كسي است كه عجب دارد.
درمان عجب: 1- ما اگر بزرگي خدا را ببينيم چيزهايي كه داريم پهلوي چشممان كوچك مي‌شود اگر كسي خبر از پولهاي بانك داشته باشد ديگر قلكش برايش ارزشي ندارد.
خدا رحمت كند شهيد رجايي را. رئيس جمهور شد، آمد خدمت امام، امام فرمود: شما الان رئيس جمهور ايران شده‌اي ايران يك تكه از آسيا است. آسيا يك تكه از كره زمين است كره زمين يك تكه از منظومه شمسي است. منظومه شمسي يك تكه از كهكشان است آنقدر بالا برد تا گفت آقا خبري نيست. پس فكر در عظمت خدا.
2- فكر در ضعفهاي خود. در دعاها داريم «انا الفقير، انا الجائع» ما وقتي هم هستيم يك سايه‌اي هستيم. نماز شب مي‌خواني شما از چه كسي هستي؟ چه كسي از خواب بيدارت كرد با چه قدرتي بلند شدي. حافظه‌اي كه نماز يادت بود از چه كسي بود. معرفت و شناخت تو از چه كسي بود. انسان اگر عظمت خدا و ضعف خودش را بداند. (وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً) (مريم /67) (لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً) (انسان /1) آيه ديگر مي‌گويد (مِنْ ماءٍ مَهينٍ) (سجده /8) نطفه پستي بوديد.
3- فكر در زوال نعمتها. 4- فكر در تاريخ قرآن مي‌گويد »إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ( (فجر/7) الَّتي‌ لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ) (فجر /8) (وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ) (فجر /9) (وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ) (فجر /10)
رفته بودم كاخ شاه پاي يك فيل را بريده بودند توي آن را خالي كرده بودند به جاي پوست پرتقالي، سطل آشغال، پوست پرتقال. حالا چي شد؟ كجاست؟
5- فكر در مسئوليتها. چكار كردي؟ باد گرفته تو را؟ آدم خوبي بودم پرسنل خوبي بودم غيبت نداشتم حيف و ميل نداشتم فكر بد نكرده‌ام خيلي خوب ديگر مسئوليت نداري؟ يعني ما نسبت به بچه‌هاي بوسني مسئول نيستيم؟ متاسفانه من اهل نماز شب نيستم ولي گاهي كه خدا لطف مي‌كند و تصادفي مي‌خوانيم. قديم كه مي‌گفتيم العفو. خداي عفو كن ما را. الان ديگر العفو را براي گناه نمي‌گويم مي‌گويم العفو شايد من بايد زبان اردو ياد بگيرم بروم هند. اصلاً چرا ايران ماندي. العفو. يك ميليارد آدم در چين است شايد تو وظيفه‌ات بوده بروي زبان چيني ياد بگيري و بروي چين. اصلاً بيخود در ايران ماندي. آدم اگر بفهمد كه چقدر مسئوليت دارد ديگر با 5 تومان صدقه پز نمي‌دهد.
يك عالمي داشت مي‌رفت ديد دو تا زن دارند با هم حرف مي‌زنند ديد يكي از زنها مي‌گويد من تمام واجبات دخترم را درست كرده‌ام ايشان گفت ما يك آيت الله هستيم هنوز واجباتمان را درست نكرده‌ايم يك خورده آقا آرامتر رفت ببيند چه مي‌گويند. زن گفت قاشق چايخوري برايش خريدم سيني زير استكان برايش خريدم گفت: ‌ها! فهميديم معني واجبات چيست؟ حالا واقعاً گاهي ما مي‌گوييم آقا به مسئوليتها عمل كرديم. غيبت ندارم مرخصي ندارم بيت المال را استفاده نكردم. تازه اگر خوب عمل كنيد تا مسئوليتهاي بزرگي كه داريم.
وظيفه ما نسبت به عشاير چيست؟ وظيفه ما نسبت به بيرون از ايران چيست؟ وظيفه ما نسبت به داخل ايران چيست؟
بعد شك، از كجا كار من عبادت باشد؟ از كجا عبادت ما قبول شده باشد. پيغمبر يك روز فرمود: هر كس سبحان الله و لا اله اله الله بگويد خداوند يك درخت در بهشت به او اضافه مي‌كند يك كسي گفت اه پس باغ ما خيلي درخت دارد چون خيلي سبحان الله گفته‌ايم. فرمود: گاهي هم يك آتش مي‌فرستي و همه را مي‌سوزاني.
مي گويند دزدي رفت خانه روضه خواني دزدي كند روضه خوان ديد كه دزد آمد همه چيز را جمع كرد رفت بلند كند گفت يا علي. روضه خوان گفت من با يك عمر روضه خواني اينها را جمع كرده‌ام تو با يك ياعلي مي‌خواهي ببري.
مگر به اين راحتي مي‌شود از كجا عبادت باشد؟ از كجا قبول شده باشد؟ از كجا كه وظيفه من اين باشد. هر زماني عمل صالح يك چيز است يك زماني آب انبار سازي بود يك زماني تربيت طلبه است از كجا كه تا آخر عمر اين كار را بكنم؟ عجب گرفته تو را. بنابراين اگر انسان بداند از كجا كارم درست است از كجا كارم قبول شده. از كجا تا آخر عمر اين سوالات را اگر آدم از خودش بكند.

8- نگاه به اولياء خدا يكي از راه‌هاي درمان عجب

نگاهي به اولياء خدا اين هم درمان عجب است. به امام سجاد گفتند خيلي عبادت مي‌كني گفت من! نه علي. به علي گفتند خيلي عبادت مي‌كني. گفت من! نه پيغمبر. به پيغمبر گفتند خيلي خودكشي مي‌كني. فرمود من كجا و معرفت خدا كجا.
ياد گناهان. اگر شما را غرور گرفت كه چنين عبادتي كردم. اين عبادت را پهلوي فلان گناه بگذارد و با هم مقايسه كن. بايد همه را حساب بكني. اگر آدم ساعات غفلت را بفهمد ديگر عجب نمي‌گيرد. ما را نبايد به خاطر كارهاي كرده غرور گرفت.

9- گاهي علم حجاب مي‌شود

برادر‌ها و خواهر‌ها علم خوب است اما همين علمي كه خوب است ممكن است كه حجاب باشد العلم نور العلم حجاب دو تا حديث صد هم داريم. بالاخره نور است يا حجاب. يعني چه؟ معنايش را هم از مرحوم آيت الله طالقاني برايتان نقل مي‌كنم. ايشان يك مثل خوبي زد فرمود: تابستان كه در حياط مي‌نشيني لامپ روشن مي‌كني اين لامپ نور است اما به خاطر اين نور كم باعث مي‌شود ستاره‌ها را نبيني كه اگر لامپ را خاموش كني ستاره‌ها را مي‌بيني گاهي آدم به خاطر يك مقدار نور خيلي چيزها را نمي‌بيند.
آقا به خاطر اينكه ايشون يك مقدار درس خوانده ديگر مسجد نمي‌آيد. به خاطر اينكه يك مقدار پول دارد ديگر با فاميل‌هاي فقير رفت و آمد نمي‌كند.
بيشترين علم اين است كه آدم باسواد شود اما غرور نگيرد. بنابراين مسئولين، وزرا و معاونين هرچه خاكي‌تر باشند رهبر ما علي بن ابيطالب است. تواضع، خودماني، محبت البته نه اينكه شل بگيريم در وقت خودش قاطع و محكم در وقت خودش محبت و رفاقت محبت در اوج قاطعيت هم در اوج.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2008
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست