responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2011

موضوع: علم و ارزش آن

تاریخ پخش: 76/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث ما درباره علم و دانش است. بحارالانوار که یکصد و ده جلد است، جلد دومش درباره علم و دانش است. این کتاب را مطالعه کرده‌ام و می‌خواهم در این زمینه مطالبی را به عرض شما برسانیم. مستمعین امروز ما کسانی هستند که تا چند سال پیش سواد نداشتند، در کلاسهای نهضت سوادآموزی مشغول به تحصیل شدند و الآن به موفقیت هایی دست یافته‌اند.

1- علم ملاك گزينش و برتري

1- علم ملاک گزینش است (در قرآن): (وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ) (بقره /247) مردم آمدند نزدیکی از پیامبران بنی اسرائیل که: یک فرمانده نظامی برای ایشان معین کند. پیغمبر هم جناب طالوت را تعیین نمود. گفتند: طالوت به درد فرماندهی نمی خورد چون فقیر است. قرآن مي‌فرماید: چه کار به فقرش دارید؟ او با سواد است. «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» علت اینکه من او را برای شما گزینش کردم برای فرماندهی، این است که او علم دارد علمی که مخصوص فنون نظامی است؛ خداوند وقتی مي‌خواست آدم را خلق کند فرشته‌ها گفتند: این کار را انجام نده! اگر مي‌خواهی عبادتت کنند ما عبادت مي‌کنیم. خداوند برای اینکه به آنها بفهماند که این بشر چگونه است (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ) (بقره /31) درهای علم را به روی آدم باز نمود سپس به فرشتگان فرمود: شما داناترید یا آدم؟! فرشته‌ها گفتند: نه! ظرفیت بشر بیش از ظرفیت ما است. یعنی خداوند مي‌خواهد به فرشتگان بفهماند که بشر باید آفریده شود به عبادت بشر مباهات نکرد بلکه به ظرفیت علمی بشر مباهات نمود؛ در آیات قرآن کریم عبارت (لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ) (بقره /230) زیاد آمده است. آن کسی از من کام مي‌برد که اهل علم باشد. البته مراد از علم، تحصیلات عالی نیست.

2- علم و عالم ارزشمند

علم یک نور است یک بصیرت است. ممکن است کسی چیزهای زیادی بدانند، نمره هم بیاورد اما باسواد نباشد. چون قرآن مي‌فرماید: (وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ) (منافقون /8) منافقین نمی دانند. در بین منافقین، دکتر و لیسانس و… وجود دارد. چرا مي‌فرماید: «لا يَعْلَمُونَ» معلوم مي‌شود آن علمی مراد است که در کنارش یک دید صحیحی باشد. به با سوادی که کج مي‌رود قرآن مي‌فرماید: نادان. هر پولداری خرج کن نیست، ممکن است او پولداری گدا باشد. ما پولدار گدا خیلی داریم. با سواد بیسواد هم داریم. این که قرآن مي‌فرماید: منافقین نمی دانند یعنی آنها باسواد بی سواد هستند. مي‌گویند: کوزه گر از کوزه شکسته آب مي‌خورد! در قرآن، کوزه گری خوبی است که کوزه خودش هم سالم باشد. ولذا در قرآن، کنار علم جملاتی هم آمده است. در یک جا فرموده: علم و فکر. بعضی علم دارند ولی فکر ندارند. آدم تحصیل کرده‌ای است اما نمی داند پولش را چگونه خرج کند! علم دارد عقل ندارد. علم دارد عمل ندارد. علم دارد حکمت ندارد. علم دارد حلم ندارد. اینها همراهان علمند. دانشمند بداخلاق، مردم را فراری مي‌دهد. علم دارد ایمان ندارد. علم دارد و دنیاپرستي دارد. حدیث داریم: اگر دیدید که شخص باسوادی دنیاپرست است. مثلا دکتری مي‌گوید: تا پول نریزید من این بیمار را عمل نمی کنم! اسکناس! علم باید با پارسایی باشد. نمی گویم که پول، بد است ولی مي‌گویم: انسان نباید شرف را به پول بفروشد. علم دارد ولی خشیت و تقوا ندارد. علمی که اینها را ندارد. طاووس بی دم است. طاووس بی دم، قیمتش از مرغ هم کمتر است. زیبایی و ارزش علم به این است که اینها را داشته باشد. فرق بین علم و حکمت چیست؟ علم همین است که در مدرسه‌ها مي‌خوانند. مي‌خوانند و نمره مي‌آورند. اما عشق در آن نیست. نباید مدرک هدف باشد. ما باید به سمتی برویم که این مدرک را حذف کنیم. چیز نحسی است. مدرک خوب است اما مدرک‌گرایی چیز نحسی است. مثل دنیا، دنیا خوب است اما دنیاگرایی و دنیا پرستی بد است. اگر مدرک نباشد بعضی‌ها درس نمی خوانند. مي‌گوییم: جلسه تفسیر قرآن در دانشگاه است. مي‌گوید: جزء ترم و واحد درسی است یا نه؟! یک واحد پاس مي‌شود! مي‌گویم: واحد پاس نمی شود اما چیز یاد مي‌گیری. مي‌گوید: باشد برای بعد! اصول دینش نمره و درس است. این خیلی خطرناک است.

3- جايگاه علم و فرهنگ و گستره علم

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «الْعِلْمُ حَيَاةٌ» (غررالحكم/ص‌62).
اینها تعبیراتی در مورد علم است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: علم زندگی است. حیات اجتماعی است. جامعه بی سواد جامعه مرده ای است. همه ایران باسواد نیستند اما فرهنگ دارند. یک ذره از شرف و خاکشان را نداند. علم و فرهنگ با هم فرق دارند. علم یعنی آنچه یاد گرفتم، فرهنگ یعنی آنچه برآن ساخته شدم. فرهنگ ایران فرهنگ دین است. فرهنگ دینی مي‌گوید: مثل امام حسین(ع) باشید. اگر زیر سم اسبان هم رفتید، بدنتان سوراخ سوراخ شد، بچه هایتان را کشتند و خیمه هایتان را آتش زدند، به یزید‌ها بله نگویید. این نوعی تفکر است. علم حیات سیاسی است. حیات اقتصادی است. کشاورزان عزیز فکر نکنند منظور از علم یعنی حوزه و دانشگاه، شما هم که سیب زمینی مي‌کارید باید علم این کار را داشته باشید. چه کنیم که از خاک زمین و زمین کم استفاده بیشتری داشته باشیم؟ یکی از معاونین یکی از وزراء مي‌گفت: رفتم به ژاپن، دیدم در یک سطل آب گوجه کاشته‌اند و از آن بوته گوجه 50 کیلو گوجه برداشت کرده‌‌اند. این علم است. همه ما باید سواد داشته باشیم. مادر باید بلد باشد که چگونه همسرداری کند. خیلی از خانم‌های تحصیل کرده زندگی‌شان نکبت بار است. فرهنگ زندگی کردن را ندارند. محفوظات خوبی دارند اما از درون بزرگ نشده‌اند. علم زندگی، علم تربیت فرزندان،… ای کاش روزی بیاید که عوض رد و بدل كردن گل، کتاب رد و بدل شود. عوض دادن گل به مادر، کتاب آیین تربیت به او بدهیم. آیین همسرداری بدهیم. ای کاش دفاتر عقد و ازدواج کتابهای آیین همسرداری را به زوجها بدهند. ای کاش در دبیرستان و دانشگاه درس زندگی هم به مردم مي‌دادند. در دبیرستان دخترانه شوهرداری یاد بدهند. دختر دیپلمه همه چیز بلد است جز شوهرداری.

4- جايگاه ولايت فقيه

من کسانی را در حوزه و دانشگاه مي‌شناسم که ریششان را سفید کرده‌اند ولی بی سوادند. مي‌گویند: ادله ولایت فقیه چیست؟ دلیلش یک جو عقل است. مردم بی‌ولایت فقیه مرجعیت قدیم بود که همه‌شان از یک پاسبان مي‌ترسیدند. ولایت فقیه امام(ره) مردم را آزاد کرد. والله اگر کسی این را نفهمد مجتهد نیست. ولو درس خارج هم بدهد. استاد دانشگاه نیست ولو بزرگترین استاد و بالاترین پایه های علمی را داشته باشد. مرجعیت قدیم طوری بود که مردم با وجود چند هزار مرجع از یک پاسبان مي‌ترسیدند ولی مرجعیت امام خمینی(ره) طوری است که او مي‌فرماید: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. کسی که بین این دو مرجعیت فرقی قائل نباشد و وقتی به او مي‌گویی مرجعیت چه کسی بهتر بود، فکرش مي‌رود به زمان ناصرالدین شاه!! باب فقه مفتوح است ولی متأسفانه کله ایشان مسدود است. اصلا عزت ما به ولایت فقیه است.
بعضی از مردم اشکشان با به آب حوض فرقی نمی کند! مي‌گویند: یا حجة ابن الحسن بیا! حضرت امام مهدی(ع) وقتی بیاید همه طاغوتها را بر مي‌دارد، امام خمینی(ره) که یک طاغوت را برداشت چقدر کمکش کردی؟! کسی که در حوض خانه‌اش نمی‌تواند شنا کند نباید ادعای شنا در آبهای اقیانوس کند. این فرد دروغ مي‌گوید که یا حجة ابن الحسن بیا!! مردم باید مطالعه کنند. بازاری‌ها در مواقع بیکاری مطالعه کنند. زنان خانه دار ما اهل مطالعه باشند. شوفرهای تاکسی اهل مطالعه باشند. مگر علم فقط در مدرسه است؟! علم گنج است. قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع): «لَا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ» (كافي/ج‌8/ص‌18). هیچ گنجی سودمندتر از علم نیست.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2011
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست