responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2026

موضوع بحث: عمل صالح، نشانه‌ها

تاريخ پخش: 12/09/60

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث امروزمان در مورد اين است كه كار خوب چيست؟ از قرآن و حديث بر مي‌آيد كه كار خوب بايد 25 يا 26 شرط داشته باشد تا كار خوب بشود وگرنه همه كارها هر كدام يك عيبي خواهد داشت. چون قرآن بسيار خاطرنشان كرده كه: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» حال عمل صالح و كار خوب چيست؟

1- نيكي عمل مهم است

قرآن مي‌فرمايد: (أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) (ملك /2) حال در مورد «أَحْسَنُ عَمَلاً» و كار خوب امروز مقداري صحبت كنيم. پس موضوع ما نشانه‌هاي عمل صالح است. در سوره كهف خداوند مي‌فرمايد: (لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) (كهف /7) ما مردم را آزمايش مي‌كنيم تا ببينيم كه کدام عملشان بهتر است. امام صادق مي‌فرمايند منظور از احسن عملاً، اكثر عملا يعني عمل زياد نيست. زيادي عمل مهم نيست و نيكي عمل مهم است. حال اين عمل صالح چيست؟ اميرالمومنين مي‌فرمايند: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ»(كافى، ج‌1، ص‌50) مردم پسر كارشان هستند يعني انسان را با كارش شناسايي مي‌كنند.
حال نشانه‌هاي كار خوب:

2- كرامت انسان به تحمل مشكلات

1- انتخاب مشكل ترين كار: بهترين كارها آنهايي است كه مشكل‌تر باشد و بر خلاف تحصيل كرده‌هاي ما كه مي‌گويند كار خوب آن است كه راحت‌تر باشد و مي‌گويند ارديبهشت مردم، (اردي جهنم ماست) در اين زمينه آيه و حديث بسيار است. قرآن مي‌فرمايد: (أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ) (نهج ‌البلاغه، حكمت‌249) بهترين كار كاري است كه انسان سختي‌اش را تحمل كند «المَكارمُ بِالمَكارِه»(غررالحكم، ص‌99) كرامت انسان به اين است كه مشكلات را تحمل كند. قرآن مومنين را تعريف مي‌كند و مي‌گويد پيامبر ياراني داشت. (اتَّبَعُوهُ في‌ ساعَةِ الْعُسْرَةِ) (توبه /117) يعني از پيامبر در ساعات سختي پيروي كردند. آخر، گاهي يك نفر آيت الله را دوست دارد تا زماني كه زير كولر نماز بخواند، ولي اگر دستور جهاد داد، ديگر علاقه‌اي به او ندارد. يا رفيق است تا زماني كه وضع رفيقش خوب باشد. خداوند مي‌فرمايد نماز شب مهم است اما مهمتر از نماز شب نمازي است كه (تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ) (سجده /16) يعني اينكه براي نماز شب خودت را از خواب به سختي جدا كني. (فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ) (نساء /95) آنهايي كه با سختي جهاد مي‌كنند. . . البته مجاهدين قرآني، نه مجاهدين آمريكايي. حديث داريم كسي كه سفره پهن مي‌شود و سر مي‌رسد، ملعون است. پس خيلي از ما ملعون هستيم. بهترين كار سخت ترين كار است.

3- مؤمن در كارهايش نظم دارد

2- مسأله نظم و نوبت: امامان معصوم ما با آن همه گرفتاري معتكف مي‌شدند. گاهي انسان آنقدر كار براي خودش مي‌كند كه خودش را فراموش مي‌كند. گاهي ما طلبه‌ها به چنين سرنوشتي دچار مي‌شويم. مثلا شب 21رمضان كه شب عبادت و قرآن سرگرفتن و احياست، همه حواس من جمع اين موضوع است كه امشب چه بگويم؟ بالاخره هم يادم مي‌رود که بگويم كه خودم چه كاره‌ام. گاهي انسان مي‌خواهد انقلاب را صادر كند، در حالي كه انقلاب هنوز در درون خودش جا نيافتاده است. انقلاب در خودش تحقق نيافته مي‌خواهد انقلاب را به آمريكا ببرد. براي همين هم امامان ما در ميان كارهاي اجتماعي خود به خودشان هم مي‌رسيدند.
حديث داريم كارهايتان بايد انضباط داشته باشد. مومن جدولي بدين ترتيب دارد. (سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ) (تحف‌ العقول، ص‌409) ساعاتي براي گفتگو با برادران ديني «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ» و ساعتي براي لذت بردن. يعني انسان نبايد وقتي تداخل كاري شد، زن و بچه را فراموش كند. قرآن در تعريف پيامبر مي‌گويد: (وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا) (مريم /51) پيغمبر رسول و نبي بود (وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ) (مريم /55) ولي در عين حال به اهل و عيالش هم مي‌رسيد و درعين اينكه سخنراني يك ميليوني داشت به زن و بچه خودش هم مي‌رسيد و توجه مي‌كرد.
امير المومنين به استاندارش مي‌گويد: كارهاي اجتماعي مهم، تو را از مسائل جزئي باز ندارد و غافل نكند. گاهي براي كارهاي جزئي نقشي است كه براي كارهاي كلي نيست. گاهي انسان عمومي و براي همه سخنراني مي‌كند و گاهي هم در گوش كسي خصوصي نصيحت مي‌كند و چه بسا دومي از اولي مهم‌تر و تاثيرگذارتر باشد. بنابراين نظم و نوبت در كارها كه چه وقت چه كاري انجام شود، خيلي مهم است.
خدا رهبر انقلاب را سلامت دارد، مي‌گويند به قدري كارهاي ايشان دقيق است، که همه چيز را سر جاي خودش انجام مي‌دهند. ملاقاتشان، وقت ناخن گرفتن و نماز خواندن و. . . يك زمان مي‌گويد شاه بايد برود. بعد جمهوري اسلامي و بعد قانون خبرگان و در هركاري نظم و نوبت را رعايت مي‌کنند. كاري كه مهم است را با كمال متانت انجام مي‌دهند.
ما در حوزه علميه آدمهايي داشتيم كه خيلي خوب بودند و زيادي خوب بودند. بالاخره از آخوندي بيرون رفتند. ولي آدمهايي كه معمولي بودند و منظم به موقع مي‌خنديد و به موقع مي‌گريستند و به موقع درس مي‌خواندند، ماندند. ولي آنهايي كه مدام درس مي‌خواندند دوام نياوردند و به صورت انفجاري در رفتند.
خدا آيت الله شاهرودي رحمت كند، ايشان از مراجع تقليد بود. در نجف نزد ايشان رفتند و گفتند: فلان طلبه خيلي آدم خوبي است. گفت من مي‌ترسم از اينهايي كه خيلي خوب هستند.

4- مؤمن در كارش تعبد، تقسيم كار و شهامت دارد

3- مساله تعبد: بهترين كار، كاري است كه در آن تعبد باشد. يعني چون خدا گفته اين كار را بكند، انجام مي‌دهد. نه اين كه دوست داشته باشد و دلش بخواهد. ما آفريده شده‌ايم براي عبادت و براي اينکه بخاطر خدا كار انجام دهيم. گاهي انسان استقامت هم دارد ولي براي خدا نيست. و تعبدي نيست، استقامتش دنگي است.
مثلا دارد كتاب مي‌خواند مي‌گويد بايد تا آخرش را بخوانم و هر چه هم خوابش مي‌آيد باز مي‌خواند. مي‌گويد چون گفتم تا آخرش را بايد بخوانم، پس مي‌خوانم. ممكن است از روي هوي و هوس 100 صفحه هم مطالعه كند. مثل زني كه مي‌گويد چون بشقاب‌هاي دخترم گل سرخ دارد، پس ديس آن هم بايد گل سرخ داشته باشد. مطالعه با بشقاب گل سرخ خانم فرقي نمي‌كند، چون ريشه هر دو هوس است. گاهي خدا يك چيز جزئي را مي‌خواهد ولي يك چيز كلي را نمي‌خواهد. من در تعبد مثلي داشتم. گفتم يك وقت انسان دستش خون مي‌آيد و يك مقدار باند مي‌خواهد، اما صد تالحاف كرسي و پنبه را نمي‌خواهد. يك ساعت راهپيمايي مي‌كند، ولي دو دقيقه نماز نمي‌خواند. يا هزار نوع خرج براي افطاري و جشن و كادو و. . . مي‌دهد ولي مي‌گويند خمس مالت را بده، مي‌گويند نه نمي‌خواهد. تلفن عمومي دو ريالي مي‌خواهد، حالا تو بگو اين 10 توماني است، اين تلفن با دو ريالي كار مي‌كند. بهترين كار اين است كه انسان تعبد داشته باشد و هر كار را خدا گفته انجام دهد.
4- تقسيم كار: امير المومنين(ع) به استاندار خود مي‌فرمايد «و اجعل لكل عمل مسئولا» براي هر عملي مسولي قرار بده. حضرت رسول(ص) 17 منشي داشت. يك منشي براي امضاءكردن قراردادها، يك منشي براي گرفتن ماليات‌ها و…
5- بصيرت در عمل و آگاهي و تخصص: بعضي‌ها وارد كاري مي‌شوند، ولي هيچ بصيرتي ندارند. چند ماه پيش كنار خيابان مي‌ايستادند و مي‌گفتند: آقا بيا بحث آزاد. شنيدم فلاني، فلان است آيا اين بحث آزاد است؟ اين كه نشد بحث آزاد. خدا شهيد مظلوم بهشتي را رحمت كند، در اتوبوس در يکي از خيابان‌هاي تهران دعوي مي‌شود كه ايشان خانه‌اش چند طبقه است. بالاخره راننده مي‌گويد دعوي نكنيد، من خانه ايشان را بلدم، مي‌رويم و مي‌بينيم که چند طبقه است. در خانه را مي‌زنند و پسرشان بيرون مي‌آيد و مي‌بينند که خانه ايشان يك طبقه بيشتر نيست.
قرآن مي‌گويد: (لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون) (نساء /43) يعني وقتي مست هستيد طرف نماز نرويد تا بفهميد چه مي‌گوييد. حديث داريم عمل آدم بدون بصيرت مانند الاغي است كه دور سنگ آسياب مي‌چرخد. خيلي فعاليت مي‌كند ولي بالاخره مي‌بيند سر جاي اول است، چون بصيرت ندارد.
مساله تخصص و اهليت داشتن مسئله مهمي است. (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) (نحل /43) امام صادق(ع) شاگردانش را تقسيم كرده بود. هشام مسئول مباحث عقلي و كلامي بود. زراره مسئول نقد بود. جابربن حيان مسئول امور شيمي بود و يك نفرمسوول تفسير و براي هر بحثي شاگردي داشت.
6ـ شهامت: بهترين كار كاري است كه در آن شهامت باشد و انسان با قدرت در آن وارد شود. احساس كند كه بر كار سوار است و جرات اقدام داشته باشد كه رمز موفقيت هم همين است. اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ»(نهج‌ البلاغه، حكمت 175) از هر چه ترسيديد، خود را در آن بيندازيد. چون وهمش از خودش بيشتر است. حديث داريم با آدم ترسو مشورت نكنيد. مي‌خواهم بروم استخر؟ يك وقت نروي غرق مي‌شوي! حديث داريم بازاري‌هاي ترسو هميشه گدا زندگي مي‌كنند. چون دل و شهامت هيچ كاري را ندارند و جرأت نمي‌كنند با كسي شريك شوند.

5- مؤمن كارش را كم مي‌بيند و در انتخاب آن آزادي دارد و به حق مي‌انديشد

7- عمل خوب عملي است كه انسان آن را كم ببيند. گاهي افراد كاري انجام مي‌دهند و فكر مي‌كنند كارشان خيلي مهم است. عمل خوب عملي است كه انسان عملش مهم باشد ولي خودش باور نكند كه اينطور است. رهبر انقلاب خيلي مهم است، ولي وقتي از خودش مي‌پرسند مي‌گويد: من خدمتگزار هستم. ما كه كاري نكرديم. من يك طلبه هستم. رهبر انقلاب آن بچه 13ساله است. امام سجاد اين همه عبادت مي‌كند، ولي مي‌گويد: من كه عبادت نكردم، حضرت علي عبادت مي‌كرد. به علي مي‌گويند: چه مي‌كني؟ «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ ص»(كافى، ج‌1، ص‌89) من بنده‌اي از بندگان پيغمبر هستم. به پيغمبر مي‌گويند: چه مي‌كني؟ مي‌گويد آيا بنده‌اي شكور نباشم من كه خدا را نشناختم.
آيت الله عظمي بروجردي وقت مردن شروع به گريه كرد. ايشان فرد بسيار بزرگي بود. بزرگترين علماي درجه يک اكثرشان از او استفاده كردند. مردم گفتند براي چه گريه مي‌كنيد؟ گفتند نزد خدا مي‌روم اما دست خالي. شما دست خالي هستيد؟ شما اين همه مثل مطهري تربيت كرديد! علماي درجه1 از شما استفاده كردند، كتاب چاپ كرديد، در هامبورگ مسجد ساختيد، فرمود اين همه كه شما مي‌گوييد نزد شما چيزي است، اما نزد خدا چيزي نيست. مثلا براي بچه كه پول خرد در قلکش مي‌اندازد چيزي است، اما وقتي خواستيد قالي بخريد چيزي نيست. پس اگر خواستيم كارمان خوب باشد بايد كارمان را كم ببينيم.
جمله‌اي از رهبر انقلاب است كه ظاهرا پشت رساله‌اش چاپ شده بود: «من كه در حيات خودم كاري نكردم، اميدوارم با خون خودم بتوانم به اسلام خدمتي بكنم» آن وقت آقا مي‌گويد ما انقلاب كرديم، خوب هنر كرديد. راهپيمايي خوب است اما گفتنش بد است.
8- آزادي: بهترين كارها آن است كه در انتخاب آن آزادي باشد. مردم منطقه‌اي نزد علي بن ابيطالب(ع) آمدند و گفتند: آقا ما از فلان منطقه هستيم. در منطقه ما قناتي است که اين قنات نياز به لايروبي دارد، ما تقاضا مي‌كنيم كه شما نامه‌اي به فرماندار ما بنويسيد تا به مردم اجبار كند كه لايروبي كنند. حضرت علي(ع) فرمود: من مردم را اجبار كنم؟ ابدا! «و لست اجرا احدا» علي هرگز انساني را به كاري مجبور نمي‌كند. انسان بايد آزاد باشد. روز قيامت گداها دنبال دانه درشت ‌ها مي‌افتند. به نصيري و هويدا و علم مي‌گويند خدا ذليلتان كند. شما ما را اينطور كرديد. آنها مي‌گويند ما مجبورتان نكرديم. خودتان خواستيد، فقط ما دعوتتان كرديم.
9- انديشيدن به حق: مسأله ديگر در عمل اين است كه انسان به حق بينديشد نه به همرا، . حتي اگر تنها باشد. به پيامبر گفتند: ما هر چه بخواهي از پول و ثروت به تو مي‌دهيم. گفت: اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من، دست از دعوتم بر نمي‌دارم.
خدا مرحوم شهيد سعيدي را رحمت كند. ايشان همان اوايل انقلاب نزد حضرت امام رفته بود و گفته بود: شايد شما انقلاب كرديد و مردم همراه شما نيامدند، يا بلكه شايد مردم وسط راه خسته شدند. رهبر انقلاب به ايشان فرمود: اگر هيچكس هم همراه من نباشد، من دست از كارم برنمي دارم.

6- مؤمن تصفيه عمل مي‌كند و در كار خير سبقت مي‌گيرد

10- صداقت: قرآن انتقاد مي‌كند و مي‌گويد که برخي عمل مي‌كنند و كار انجام مي‌دهند اما يک کار خوب و يک کار بد انجام مي‌دهند. (خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً) (توبه /102) عمل انجام مي‌دهند ولي يك عمل خوب و يك عمل بد. دعا مي‌كند، فحش و دشنام هم مي‌دهد. به يك نفر كمك مي‌كند و به ديگري تهمت مي‌زند. عمل خوب عملي است كه ناب باشد. چون گاهي اعمال در يكديگر تاثير مي‌گذارند. همانطور كه: (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات) (هود /114) عمل خلاف هم باعث از بين رفتن عمل خوب مي‌شود. گاهي انسان تشنه است ولي آبي را كه در آن مگس باشد، نمي‌خورد. نماز مي‌خواند و در دلش كينه دارد. شايد نماز از قلب‌هايي كه مملو از بخل و كنيه است، قبول نشود. يك نفر وقتي نماز مي‌خواند عقب مي‌پريد و مي‌گفت: اين نمازهايي كه ما مي‌خوانيم برمي گردد و به سر خودمان مي‌خورد. مي‌گفت چون خودم خبيث هستم و باقي كارهايم درست نيست، براي همين جاخالي مي‌دهم. «تَصْفِيَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ»(كافى، ج‌8، ص‌22) تصفيه عمل از خود عمل مهمتر است. مثل نفت كه تصفيه وپالايش آن از استخراجش مهمتر است و حديث داريم «تَصْفِيَةُ الْعَمَلِ خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ»(كنزالفوائد، ج‌1، ص‌278).
11- مسأله ديگر سبقت است. قرآن مي‌گويد: (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ) (مائده /48) در كارخير سبقت بگيريد. (سارِعُوا) (آل عمران /133) سرعت بگيريد. و (سابِقُوا) (حديد /21) در يك مسجد كسي كه اول پول مي‌دهد، از كسي که بعد از همه پول مي‌دهد، اجرش بيشتر است.

7- مؤمن عملش سنت حسنه است و در كار خيرش قاطعيت و عجله دارد

12- ابتكار و سنت شكني: بهترين عمل عملي است كه «سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»(كافى، ج‌5، ص‌9) حسنه باشد. يعني در كار ابتكار باشد. ما استعدادهايمان را طاغوت در اين مسير برده بود كه مرتب مدها عوض شود. دخترها وقتي يك پارچه مي‌خريدند چند مجله لباس هم مي‌خريدند. ابتكار نبايد در فرم لباس باشد. بايد در كاري باشد كه آن كار براي ديگران درس باشد. معلمي به من گفت که من هر چه فكر كردم چه كنم تا فرهنگ اسلامي را در مغزها پخش كنم؟ فكرم به جايي نرسيد. ولي ديدم مقداري پول دارم. آمدم شيراز و اصفهان و قم چند كتاب زبان فارسي خريدم و آنجا سر كلاس به بچه‌ها مي‌دادم و با هفته‌اي چند ريال به آنها مي‌فروختم.
البته سنت و قرارداد دو گونه است: گاهي سنت خوب است، مثل آثار نياكان. بسياري از كارهايي كه ما مي‌كنيم كارهاي حضرت ابراهيم است. ولي خدا به ما مي‌گويد چون خوب است شما هم انجام دهيد. علي(ع) به استانداران مي‌گويد که كارهاي قديمي هر كدام خوب است، آن را حفظ كنيد. ولي كارهايي مثل چهارشنبه سوري غلط است. آثار باستاني هم ممكن است خوب نباشد.
13- مسأله ديگر قاطعيت در كار است.
14- مسأله بعدي عجله در کار خير است: يعني در كار خوب بايد عجله شود. اينكه مي‌گويند عجله كار شيطان است، براي كارهايي است كه انسان نمي‌فهمد. مثلا دخترها را زود شوهر دهيد و بهتر آن است كه دختر در خانه پدرش خون حيض نبيند و در خانه شوهرش ببيند. داماد خوب آمد عجله كنيد. در نماز نافله عجله كنيد.

8- مؤمن كار را از راهش و با وسيله خوب انجام مي‌دهد

15- از راهش باشد: (وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها) (بقره /189) يعني از در به خانه بياييد. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: اين آيه به اين معناست كه كارها را از راهش انجام دهيد. كسي مي‌گفت من شروع به خواندن عربي، بدون استاد كردم. گفتم يا نمي‌فهمي و يا بد مي‌فهمي. درس خواندن بدون معلم نمي‌شود. مثل اينهايي كه مي‌خواهند بگوئيد اسلام بدون روحاني، مثل دارو بدون پزشك. خيلي حديث داريم که مثل شكر است. اگر شكر را دردهان بچه بريزند خفه مي‌شود. بايد با آب مخلوط كنيد. خيلي از حديث‌ها و آيات هستند كه اگر در كنارآيات و احاديث ديگر گذاشته نشوند، ممكن است بدآموزي داشته باشند. بنابراين مثلاً راه تفسير قرآن مراجعه به حديث است. راه شناخت اسلام مراجعه به اسلام شناس است و. . . متاسفيم به حال كساني كه ايدئولوژي‌شان را از روزنامه‌اي مي‌گيرند كه صاحب آن روزنامه خودش سواد ندارد.
16- وسيله عمل بايد خوب باشد. يعني با پاي شرك نمي‌شود به توحيد رسيد. و نمي‌توان با لجن بروي روي ديوار نوشت که نظافت را رعايت كنيد. مثل اينكه يك منبري بخواهد با دروغ مردم را به گريه بيندازد. قصد و هدف وسيله را توجيه نمي‌كند. گروهك‌هايي مي‌گويند هدف وسيله را توجيه مي‌كند. يعني براي رسيدن به هدف هر كاري خواستي مي‌تواني انجام دهي. آن وقت قصه‌اش قصه همان اناردزد مي‌شود. كسي دو عدد انار دزديدو رفت جلوتر دو نان دزديد. بعد رفت به يك فقير داد. گفتند چي كردي؟ گفت مومن بايد زرنگ باشد. دو انار با دو نان دزديم هر كدام دو گناه مي‌شود، يعني روي هم 4 گناه. بعد همه را به يك فقير دادم. خدا هم مي‌گويد هركس كار خوبي كرد 10 برابر ثواب مي‌برد. يعني 40 ثواب منهاي 4 مي‌شود 36 ثواب. پس بايد عمل خوب از راهش باشد. . .
عمل خوب عملي است كه با عشق انجام شود. در مناجاتها وادعيه مي‌خوانيم: (أَعُوذُ بِكَ رَبِّ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْفَشَل) (بحارالأنوار، ج‌92، ص‌228) خدايا پناه مي‌برم به تو از اينكه كارهايمان بي عشق و با زور باشد. «الهي اذقني حلاوة مناجاتك» خدايا شيريني مناجات را به من بچشان و بتوانم از روي عشق با تو مناجات كنم. قرآن از آدمهاي بد و منافق تعريف مي‌كند که (وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌) (نساء /142) وقتي براي خواندن نماز بلند مي‌شوند، كسل هستند يعني عشق به نماز ندارند.

9- مؤمن در كار محكم‌كاري مي‌كند و با ذوقش هماهنگ است

17- محكم كاري: پيامبر جنازه‌اي را دفن مي‌كرد و خيلي قشنگ و محكم خشت و گل را مي‌چيد. گفتند: يارسول الله! چرا اينقدر خودت را معطل مي‌كني؟ گفت خدا دوست دارد من مي‌دانم كه اين مرده مي‌پوسد، ولي خدا دوست دارد وقتي كسي دست به كاري مي‌زند محكم كاري كند.
18- هماهنگي با ذوق: بهترين كار، كاري است كه با ذوقت هماهنگ باشد. چون يك وقت دختري در دبيرستان شكست مي‌خورد. چون از روي چشم وهم چشمي كه دختر عمويش فيزيك خوانده مي‌خواهد فيزيك بخواند. همين آقاي داروين در رشته پزشكي در دانشكده شكست خورد. در رشته روحانيت آمد كه آخوند مسيحي بشود، باز هم شكست خورد. اما در رشته طبيعي موفق باشد. انسان بايد كاري را انتخاب كند كه با بافت روحي و ساختمان فكري‌اش سازگار باشد و در غير اين صورت اگر از روي اجبار و چشم هم چشمي كسي كاري را انجام دهد موفق نمي‌شود.
امام سجاد در دعاي مكارم الاخلاق مي‌گويد: خدايا به من توفيق بده تا عمل من بهترين عمل باشد. بهترين عمل عملي است كه در آن نظم باشد، سخت باشد، تعبد داشته باشد، تقسيم كار داشته باشد، بصيرت و تخصص باشد، شهامت و شجاعت و غرور نداشته باشد، اجبار نباشد، به حق بينديشد نه به همراه، صداقت، سبقت، ابتكار، قاطعيت، عجله، از راهش باشد، با هر وسيله‌اي نباشد، عاشق باشد نه با كسالت و اكراه، محكم كاري و هماهنگي با ذوق داشته باشد. يك عمل خوب بايد همه اين شرائط داشته باشد.
(لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) (هود /7) کار خوب بايد اين شرائط را داشته باشد. اگر همين كارگرها و كارمندان، همين شرط محكم كاري را رعايت كنند، اوضاع ما خیلی مناسب می شود. اگر اين جامعه اسلامي ما به اين شرايط عمل كنند، آنوقت جامعه ايده ال مي‌شود. حيف از ما كه چنين مكتبي داريم كه براي يك كار اين همه شرط گفته و حيف از اينكه ما نه خبر داريم و نه عمل مي‌كنيم. به اميد آنكه روز به روز كار ما شرائط عمل صالح را به خود بگيرد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2026
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست