نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2027
«بسم الله الرحمن الرحیم» «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث امسال رمضان 82 مربوط به افراط و تفریط بود که این کارهای افراطی و تفریطی غلط است چپ و راست «الیمین و الشمال مضله» امیرالمومنین (علیه السلام) میفرماید چپ و راست انحراف است «اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم «امة وسطا» راه مستقیم اعتدال میزان حالا… در این زمینه حرفهایی را زدیم توی این جلسه انشاالله مطالبی را خدمتتان میگوییم عوامل انحراف از اعتدال چیه؟ البته این اعتدال در گفتن و شنیدن در مصرف در کار در عبادت در ورزش در سیاست در حب در بغض درهر چیزی راه اعتدال خوبست عوامل انحراف در اعتدال را توی این جلسه بررسی کنیم چه چیزهایی باعث میشود که انسان… موضوع ما در امسال این بود که در جستجوی راه مستقیم به مناسبت «اهدناالصراط المستقیم» راه مستقیم راه اعتدال است نه افراط و نه تفریط نه تندروی نه کندروی در این جلسه عوامل انحراف از اعتدال چه چیزهایی باعث میشود که آدم از راه مستقیم پرت بشود.
محبت بیش از حد مایه انحراف از اعتدال
یکی محبت آدم یک کسی را که دوستش دارد دیگر ترمزش پاره میشود از اعتدال بیرون میرود همه چیزی را به چشم خوبی میبیند مثل آدمی که عینک سرخ میگذارد همه شلغمها را لبو میبیند دوستش دارد اصلا دیگر بدیهایش را نمیبیند از قدیم گفتهاند «حب الشیءیعمی و یصم» یعنی کسی را دوستش داشته باشد دیگر هیچی نمیبیند حتی فوتبالیستها چون گل زدن را دوست دارند استخوان پایشان هم میشکند توی چمن متوجه نمیشوند این عشق، عشق و محبت حالا… قرآن میفرمایدکه «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهدالله ولو علی انفسکم»، «ولوعلی انفسکم» گرچه بر ضرر خودتان است حق را بگویید «اوالوالدین» گرچه بر ضرر والدین باشد حق را بگویید «والاقربین» گر چه فامیلها، به ضرر فامیلها است ولی حق را بگویید یعنی علاقه به خودتان علاقه به والدین علاقه به بستگان علاقهها شما را منحرف نکند گاهی آدم دلش برای یک کسی میسوزد میگوید ببین بدبخت است امضاء کن برو بابا حالا یا بدبخت یا خوشبخت خلاف کرده من یکوقت گفتم که مثلا یک ماشین قراضه که رد میشود پلیس میگوید بابا بدبخت است بگذار برود یک ماشین قیمتی که رد میشود هو بگیر پدرسوخته جلویش را!! تو چکار داری که حالا این پدرسوخته هست یا نیست شما هر که خلاف کرده بگیرش شما چون حالا دلت به حال آن ژیان میسوزد دلت، عصبانی… کینه آن بنز را داری قرآن میگوید «ان یکن غنیا او فقیرا» غنی بود یا فقیر بود تو باید عادل باشی «فالله اولی بهما» «ان یکن ژیانا او بنزا» تو دلسوزیها و اینها نباید از مرز بیرونت کند (در قضاوت و در قدر باز یک مثلی یکوقتی من برای بعضی از پلیسها زدم البته دیگر چند سالی است ندیدهام الحمدالله یک زمانی من این را شنیدم که اگر یک ماشین قراضهای مثلا خلاف برود بکش کنار! میگویند بکش کنار، اگر ماشین معمولی باشد برو کنار دیگر بکش نیست برو کنار بکش کنار برو کنار اگر یک ماشین قشنگ بود بفرمایید کنار بکش برو بفرما اینها دیگر پیداست که طرف از اعتدال خارج میشود.
همرنگی با دیگران، مایه انحراف از اعتدال
گاهی وقتها دلیل انحراف هماهنگی با دیگران است هماهنگی با دیگران میبیند همه کج میروند این هم کج میرود میخواهد عقب نماند میبیند همه پشت سرش بد میگویند این شهامت ندارد بگو آقاجان… من پریشب یعنی چند شب پیش در یک جلسهای بودم همه علیه یک نفر انتقاد کردند یک نفر رسید گفت آقا این انتقادها خودش که نیست که از خودش دفاع کند شما چرا و به… اسلام هم همین را گفته که یک جایی که گناه میشود ننشینید بلند شوید بروید یا از او دفاع کنید توی جلسه گفت، یک کسی گفت که خوب ایشان که نیست اش که از خودش دفاع کند بگذارید دعوتش کنید بیاید از خودش دفاع کند حتی قرآن یک آیه دارد که میفرماید «فان شهدوا فلا تشهد معهم» «فان شهدوا» اگر آنها هم شهادت دادند «فلا تشهد معهم» تو با آنها شهادت نده تو خودت یک آدم هستی این شعر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو حالا که همه گفتند آدم بدی است حالا این وسط ما نگوییم آدم خوبی است خودمان را خراب خواهیم کرد فضا ناجور است هوا ابر دارد اوضاع پس است اوضاع پس است یعنی… شما حرفهایت را بزن گاهی وقتها انسان از عدل میرود بیرون بخاطر اینکه میخواهد همرنگ با جو حاکم باشد. گاهی وقتها راههای زیاد آدم را گیج میکند آدم از مرز میرود بیرون این تعدد راه هم… انشعابها، انشعابها، انشعابها یعنی هی شاخه شاخه میشود آدم گیج میشود خط را گم میکند (گاهی هم از افراد از خطر میروند بیرون چون اصلا نمیفهمند کی راست میگوید میگویند یک دامادی وارد جلسه عروسی شد دید همه را میبوسد گفتند هو!! گفت من نمیفهم کدامها عروس هستند البته حالا او خودش را به نفهمی زده بود وقتی انشعاب شد) قرآن یک آیه دارد میفرماید که «فتفرق ان هذا صراطی مستقیما ولا تتبعوا السبیل فتفرق بکم» راههای زیاد که شد مردم گیج میشوند این هم یکی.
کینه و بغض، عامل انحراف از اعتدال
کینه، کینه باعث میشود که انسان از خط مستقیم دور برود دور بشود میداند حق با اینست ولی چون دوستش ندارد میگوید نه آیاتی داریم که میفرماید کینهها… «لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا» اگر یک وقتی مشرکین مکه به شما مسلمانها اذیت کردند نگذاشتند شما بروید توی مسجد الحرام و مکه حالا شما انتقام نگیرید از آنها بگویید نه این یک زمانی حال ما را گرفت من هم باید یک حالی از او بگیریم آن زمانی که حالی از شما گرفت مشرک بود شماحق ندارید حال او را بگیرید آقا شما از مسجد میآیی بیرون میبینی کفش هایت اشتباه شده بگویی خوب این شکل کفشهای من است پس من هم کفش این را پا کنم بابا آنکه کفش شما را پا کرد نفهمید تاریکی بود گیج بوده خسته بوده پیر بوده ندیده قاطی کرده آن قاطی کرده کفش را پا کرده و رفته شما که قاطی نکردی شما حق ندارید کفش او را پا کنی مگر اینکه علم به رضایت داشته باشی اگر او مشرک بود بت پرست بوده مسلمانها را اذیت کرده الان شما «لا یجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا» کینه باعث نشود که مثلا شما حالگیری کنید.
وسوسههای شیطانی، عامل انحراف از اعتدال
القاء شیطان، وسوسه انسان را از اعتدال خارج میکند قرآن میفرماید: که «و ان الشیطان لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم» شیطان به ذهنها چیزی القاء میکند تا به جروبحث بکشاند شما را وسوسه، دو تا وحی داریم توی قرآنگاهی چیزهایی که به ذهن آدم میآید الهی است مثل «و اوحی الیام موسی» خدا به مادر موسی (علیه السلام) الهام کرد که این بچه شیرش بده توی صندوق بگذار بینداز توی رودخانه گاهی آدم یک چیزی به ذهنش میآید این جرقهها جرقههای الهی است گاهی یک جرقه هایی ذهنش میآید اینها شیطانی است حالا ما اگر یک چیزی به ذهن مان زد از کجا بفهمیم این چیزی که به ذهن مان زده خدایی است یا شیطانی؟ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید اگر آن چیزی که به ذهنت زد تو را به خیر و سعادت وسعه صدر وادار کرد الهی است روحت را بزرگ کرد الهی است اگر تو را به قفل شدن و عصبانیت… اگر تو را بست شیطان است اگر تو را باز کرد… چون شیطان وسوسه هایش آدم را میترساند ول کن برود گم شود این آدم نیست همهاش را میگوید نه پول نده فقیر می شوی همهاش به تو قفل میزند معلوم نیست راست بگوید دروغ میگوید کلک است اگر هی منفی بافی کرد این معلوم میشود جرقه جرقه… اگر تو را باز کرد «الشیطان یعدکم الفقر و یا مرکم بالفحشاء» اما اگر آن جرقه تو، تو را باز کرد چیزی نیست نه بابا انشاءالله… انشاءالله کمکش میکنیم انشاءالله خوب میشود میخواهد داماد شود بابا نان نداری بخوری حالا یک زن هم میگیری فردا هم دوسه تا بچه توی خیابان یک گدا راه بیفتد؟ نان ات نبود آب ات نبود هی میآید جلوی ازدواج را میگیرد تو با این مغزت میخواهی این کار را بکنی تو با این پولت یک همچین تصمیمی داری تو کجا آن کجا اگر هی قفل زد بر پیشرفت کار به فکرت به زبانت نگو میترسی ناراحت خواهند شد نمیخواهد بگویی نگو نشنو نرو خرج نکن ازدواج نکن درس نخوان تو نمیفهمی نمیشود اگر هی بار منفی داشت شیطان است اگر بار مثبت داشت الهی است خوب وسوسه یکی… مسئله دیگر گناه فساد و تجاوز آدم را به… از خط مستقیم دور میکند و لذا هی گفتهاند توبه کن ببینید یک قایقی که توی کشتی میرود اگر آب ریخت توی قایق فوری آن کسی که نشسته توی قایق باید یک سطلی بردارد هی آبها را بیرون میریزد اگر آبها را بیرون نریزد هی بیشتر آب میآید تا آدم گناه کرد استغفرالله ربی هر استغفرالله که میگویی یک سطل آب میریزی بیرون میگویند توی نماز شب 300 مرتبه بگو: «العفو، العفو، العفو، العفو، العفو» یعنی 300 تا سطل از آبها خالی کن اینکه میگویند حضرت روزی 70 بار «استغفرالله ربی و اتوب الیه» میگفت استغفار و العفو یعنی آبها را بریز بیرون اگر گناه کردی…
تسریع در توبه و جبران گذشته
اینکه قرآن میگوید نماز بخوانید: «ان الحسنات یذهبن السیئات» خلافی هم کردی فوری نماز بخوان چون این نماز سطل آبی است که خلاف را بیرون میریزد اما اگر گفتی میدانی ما که یک همچین دسته گلی آب دادیم دیگر نمیخواهد نماز بخوانیم برو باقی کارهایت را درست کن میگوئیم حالا میدانی حالا 20 تا سطل آب ریخت توی قایق بگذاری باقی هم بیاید خفه شویم! راحت شویم! اگر آب ریخت توی قایق با سطل بیرون بریزید ننشینید بگوئید حالا که این همه آب آمده بگذاری یک خورده دیگر هم بیاید خفه شویم انسان تا لحظه مرگ قابل اصلاح است حتی داریم اگر یکوقت یک خلافی کردی حتما نمازت را… عنایت داشته باش به نمازت که نماز آن را رفو میکند. هوسها، هوسها انسان را از اعتدال بیرون میکند غلو چاپلوسیها که همان… اکثریت ما باید ببینیم که اکثریت راه حل است نه راه حق ببینید 5 تا راه داریم برای اینکه یک تصمیم بگیریم حالا فرض کنید که… مثلا یک تصمیم بگیریم 5 تا راه حل دارد حالا امامت… راه کودتا مثلا بگوئیم یک جایی کودتا بشود یکی برود بالا یکی بیفتد پائین این یک راه است راه تمام آراء راه آراء اقلیت یکی ولیعهدی یکی اکثریت یکی راه خدا برای اینکه یک جامعه یک رهبری خواسته باشد 5، 6 تا راه توی دنیا هست راه کودتا حق است؟ کودتا زور داشته زور داشتن دلیل حقانیت نیست اینکه برود کنار بگو هر کسی را همه قبولش دارند هیچوقت روی کره زمین همه مردم یک نظریه ندارند امکان ندارد راه اقلیت این هم ظلم است یک اقلیتی بیاید سرنوشت اکثریت… این تضییع ضایع کردن حق مردم است ولیعهدی این هم جانشینی درست نیست حالا به چه دلیل؟ ممکن است آقا را قبول دارند پسر آقا را قبول نداشته باشند این هم تحمیل است که بگویند حالا که من رئیس جمهور هستم پسرم هم رئیس جمهور باشد حالا که من رهبر هستم پسرم هم رهبر باشد این هم تحمیل است دو تا راه دیگر مانده یک راهی که ما قبول داریم که راه خداست یک راه دنیا میرود اکثریت و لذا ما میگوئیم که خدا باید پیغمبر را تعیین کند خدا باید امام را تعیین کند امام با زنده باد مرده باد راه نمیشود «انی جاعلک للناس اماما» کلمه «انی» یعنی بدرستی که من یعنی خدا باید بوعلی سینا میگوید چون امام باید معصوم باشد و عصمت را هیچکس نمیتواند تشخیص بدهد جز خدا پس باید خود خدا تعیین کند این راه ماست که میگوئیم امامت کار اینطور نیست که حالا مردم یک جا جمع شوند بگویند ما رای دادیم به فلانی پس این بشود امام اگر راه خدا را نرفتیم توی این 4 راه اکثریت به حق نزدیکتر است یعنی عیبهای اکثریت از آنها چی؟…
اکثریت، راه حل است، نه راه حق
بنابراین اکثریت راه حل است نه همیشه حق گاهی هم اکثریت حق میگوید اکثریت گاهی حق میگویند اما آنجایی هم که حق نیست بالاخره راه حل است یعنی توی این 4 تا راه اکثریت از همه بهتر است در جمهوری اسلامی جمع شده هم میگویند ببینید که مثلا اکثر ب کی رای میدهند نظر مردم به آن احترام قائل… مردم سالاری حفظ بشود هم این رئیس جمهوری که نصب شد از طرف فقیهی که جانشین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جانشین پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نماینده خداست این تنفیذ بشود تنفیذ یعنی هم برق کشی بشود اکثریت لامپها وصل بشود هم برقش… هم لامپ کشی میشود هم لامپها به برق وصل بشود از هر انسان یک لامپ بگیریم که اکثریت باشد نظر مردم را داشته باشیم بعد همین نظر مردم با حکمی که بند به وحی است چون بالاخره خداوند برای ما پیغمبر فرستاده پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم امیر المومنین (علیه السلام) را نصب کرده تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم فرموده وقتی من غایب هستم مجتهد عادلی که هوی و هوس نداشته باشد مرجع تقلید فقیه پس راه غیبی ما خدا پیغمبر، امام، فقیه بی هوس و عادل احترم افکار عمومی هم انتخابات جمع اش اینست حالا… راهی که انسان پرت میشود اگر آن اکثریت منهای راه خدا باشد گاهی پرت می… «و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک» «و ان کثیرا لیضلون باهوائهم» قرآن گفته بسیاری از مردمی که منهای دین فکر کنند ممکن است دنبال هوس باشند بسیاری از قانونهای ضد عقل ضد وحی ضد اخلاق تصویب میشوند (بخاطر اینکه آن قانونها بسیاری از قانونهای ضد عقل ضد وحی ضد اخلاق تصویب میشود فقط بخاطر اکثریت، اکثریت منهای عقل اکثریت منهای وحی خلاصه این اکثریت باید… اکثریت مثل پاکت است این پاکت خواسته باشد صادر بشود باید یک تمبری هم بخورد اکثریت بعلاوه وحی بعلاوه علم بعلاوه اخلاق و الا اگر حالا مثلا گفتند بیائید همه با هم فحش بدهیم بیائید همه نصف شب نعره بکشیم مردم از خواب… اگر یک چیزی ضد اخلاق شد بیائیم مثلا برهنگی را بگوئیم نه آراء اکثریت است که برهنه باشند مردم اگر یک چیزی… اکثر مردم مکه بت پرست بودند اکثر نمیدانم فرض کنید یک جایی اکثر بودایی شدند مسیحی شدند اکثر بازار یا خیابان یا مردم یا اداره دروغ گفتند نمیشود گفت مثلا… پس اکثریت بعلاوه عقل اکثریت بعلاوه وحی این ارزش دارد و اگر نبود این انحراف است.)
غفلت از خدا، عامل انحراف از اعتدال
عوامل انحراف غفلت از خدا آدم خدا را فراموش میکند از خط میآید بیرون گاهی که انسان از خط میرود بیرون ضعف خودش را فراموش میکند مثلا فکر میکند از خودش است میگوید من باید تصمیم بگیرم من باید من… این من منها نشانه تندرویها است غلط کرد باید هر چه من گفتم گوش بدهد اینکه خودش را میبیند دیگران را نمیبیند افراطی میشود تند میشود این باید برای… بابا تو کی هستی؟ قرآن اینقدر آیه دارد که انسان باد کلهاش خالی میشود چته؟! فکر نکن خیلی کسی هستی «ان یشا یذهبکم و یات بخلق جدید» بخواهد همه تان را از بین میبرد یک وقتی بنی صدر خیلی کرکری میخواند امام (رحمه الله علیه) فرمود من اگر به کسی حکم دادهام پس میگیرم افرادی بودند به حکمی که امام (رحمه الله علیه) به آنها داد خیلی ناز میکردند من از امام (رحمة الله علیه) حکم دارم امام (رحمه الله علیه) در وصیت نامهاش فرمود که اگر من از کسی تعریف کردهام و به کسی حکم دادهام مثلا این مربوط به آن زمان بوده ممکن است زمانهای بعد وضعش فرق بکند پلیس راه تا اینجا را سالم زده ممکن است پلیس راه بعد… این شصت کیلومتر را درست آمدهای آن شصت کیلومتر دوم را چی؟ به امیر المومنین (علیه السلام) گفتند چقدر میگویی «اهدنا الصراط المستقیم» گفت تا حالا مستقیم بودهام فردا خبر ندارم از راهم در یک جاده هزار کیلومتری هم مقداری که رفتهایم یک پلیس راه است پلیس راه هر دو تا پلیس راه ضامن جاده بین دو تا پلیس راه خودش است ضامن آن پلیس راه بعد که نیست که در قیامت 50 قنطره هست یعنی 50 مورد ما را نگه میدارند یک جا نگه میدارند نسبت به فامیلت چه جور بودهای از صله رحم اگر جواب دادی رد شدی از نماز میپرسند رد شدی میگویند پای پرچم کی سینه زدهای کی را تائید میکردی رهبرت از ولایت سوال میکنند یعنی از هر قنطرهای از یک چیز سوال میکنند ببخشید گفتم قنطره 50 موقف داریم گفتم قنطره به نظرم «خمسین موقفا» کلمه حدیث موقف است.
عجب و غرور، عامل انحراف از اعتدال
گاهی انسان دلیل اینکه افراطی میشود غرور او را میگیرد ما آیاتی داریم که میگوید بابا اصلا میدانی آیاتی داریم قرآن میگوید خیلی باد نکن غرور تو را نگیرد یکی از عوامل غرو… چی…فرو… این غرور است قرآن برای اینکه جلوی غرور را بگیرد میگوید میدانی «لم یکن شیئا» توی هیچی بودی هیچی یک آیه دیگری داریم میگوید «لم یکن شیئا مذکورا» بعدا که یک چیزی شدی چیز قابل ذکری… اول میگوید هیچی هیچی هیچ بعد میگوید خوب حالا هم که آمدهای چی چی بودی قابل ذکر کم کم بعد میگوید که «من ما مهین» یک آب پستی بودی بعد میگوید نطفه بعد میگوید علقه بعد میگوید مضغه بعد میگوید تازه وقتی به دنیا آمدی هیچی بلد نبودی «اخرجکم من بطون امهاتکم» عربی هایی که میخوانم آیه قرآن است از شکم مادر شما را بیرون… «لاتعملون شیئا» هیچی بلد نبودید (حتی فاصله ما در تاریخ یک کره خر تا حالا از پشت بام نیفتاده ولی چقدر تا حالا بچه آدم افتاده یعنی بچه حیوان فاصله را میفهمد اما بچه انسان فاصله را نمیفهمد گاهی توی قنداق نشسته ماه را میبیند همچین میکند مثلا میخواهد ماه را بگیرد اصلا ذغال آتش را میخواهد بخورد هر چه مثلا هرچه… مثلا دسته گوشت کوب را بر میدارد بخورد اصلا نمیداند بابا دسته گوشت کوب توی دهانت نمیرود «لا تعملون شیئا» هیچی…) بعد «و جعل لکم سمع» به تو گوش داد «و الابصار و الافئدة» یک ذره یک ذره دستم بگرفت و پا به پا… حالا 4 تا کتاب خوانده شده لیسانس فوق لیسانس حجه الاسلام حالا میگوید آقا فلسفه این کار چیست بلد نیستم نه خیر، نه خیر ندارد ما تا یک چیزی را برایمان حل نشود تمکین نمیکنیم قبول نمیکنیم خوب پس همه مریضها باید مرده باشند چون مریضها بروند دکتر به دکتر بگویند آقا تا اسرار این نسخه را نفهمم نمیخورم خوب میگوید برو بمیر اگر طرف دکتر است هرچه گفت گوش بده اگر مریضها بگویند تا اصل… چرا گفتی شربت را با قاشق بخور قاشق مرباخوری میخواهم با ملاقه بخورم چرا گفتی نمیدانم، دو ساعت به دو ساعت میخواهم دقیقهای بخورم چرا گفتی این کپسول را 6 ساعت به 6 ساعت میخواهم دقیقهای کبار بخورم میگوید بابا… چرا گفتی نماز صبح دو رکعت است چرا گفتی همچین چرا گفتی… بابا جان اگر طرف دکتراست بی چون و چرا تسلیم بشو مراجع تقلید ما وقتی میروند دکتر هرچه دکتر گفت گوش میدهند (مگر اینکه آدم بفهمد دکتر چرند میگوید یا طرف حالی اش نباشد. یکی از بزرگان خیلی مهم خیلی خیلی مریض شد و رفت خارج و یک عمل جراحی کرد و بعد از عمل جراحی دکتر یک دستورالعملی داد حالا آن بنده خدایی که رفته عمل جراحی کرده حدود 80 سال دارد 75 سال دارد از مهمین مملکت است بسیار آدم… اگر توی جمهوری اسلامی 30 تا آدم درجه یک باشد 20 تا باشد یکی اش این است دکتر آمد گفت آقا شما 6 ماه حق نداری شراب بخوری خوب به کی میگویی شراب نخور این از اولیا خداست خوب این یک دستورالعمل باید… آخر گاهی وقتها تشکرهای کپی، چی… کپی یایی هست کیلویی هست چی چی میگویند اسمش فتوکپی با هم میکنند یک اسمی هم دارد یادم رفت… کلیشهای همانطور کیلویی کلیشهای امضا میکند این هم یک کلیشه آورده بود بعد از عمل جراحی شما حق ندارید بعد گفته بودند نه شما تا سه ماه هم حق نداری برقصی! خوب بابا به کی میگویی؟ به کی میگویی این از اولیا خداست دستورالعملهای کلیشهای… گاهی تو دستور… مثلا یک ورقه فرم پر میکنند که آقا شما مأمور هستید برو این فرم را پر کن هدف شما از این تصادف چیه؟ بابا توی تاریکی توی جاده خورده به یک گاو مرد. ماشین اش هم چپه شد حالا هدف چیه؟ هدف… خوردم به گاو هدف نمیخواهم دیگر! تاریکی بود ندیدیم دیگر… منتهی یک دستورالعملهای کلیشهای هست میگویند برو پر کن دستورهای کلیشهای تبریکهای کلیشهای نمرههای کلیشهای همینطور کلیشهای… اصلا گاهی وقتها تقسیم بندیها کلیشهای است مثلا میگویند این روستا مال این شهر میگوییم بابا این روستا جادهاش مردمش سرمایهاش قالی بافی اش مزرعه… اصلا همهاش به این شهر میخورد میگوید ببین ما میخواهیم این روستا مال این شهر بشود که 80 هزارتا بشود که یک وکیل داشته باشد یعنی مثلا محور وکیل مجلس میگیرد بر اساس وکیل مجلس میگوید روستاها بیایید با هم… حساب نمیکند که این روستا گروه خونی اش به این منطقه نمیخورد نه به آن منطقه من خودم دیدم یک روستایی بود بندش کردند به یک شهر دیگر گفتیم آقا این هیچی اش به آن شهر نمیخورد گفت میخواهیم 80 هزار تا بشوند تا یک نماینده داشته باشند این مثلا تقسیمات کشوری گاهی اینطوری میشود مسابقه میگذارند حالا خیلی آدم از بس که چیز نامیزان میبیند عصبانی میشود بگذریم) حرف من تمام.در این جلسه چی گفتیم چی باعث میشود که انسان از مرز میرود بیرون عشق و محبت آدم را از عدالت بیرون میاندازد هماهنگی با دیگران انشعابها کینهها القائات شیطان غرورها اکثریت منهای منطق و عقل و حق اینها عوامل انحراف از راه مستقیم است. خدایا! ما را از همه ابزار انحراف از راه مستقیم دور بدار ایمان کامل عقل قوی منطق بالا سعه صدر بصیرت هدایت به همه ما مرحمت و آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن. «والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2027