نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2057
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
شب عید غدیر است. حقش این است كه در مورد عید غدیر بگوییم. غدیر خم روزی است كه پیغمبر اسلام وقتی از مكه برمی گشت، فرمان خدا آمد كه باید بعد از خود تكلیف مردم را روشن كنی و پیغمبر به امر خدا امیرالمؤمنین را نصب كرد و این مسئله را احمد حنبل در مسند خودش، خیلی زیبا آورده است. امام حنبل و رهبر حنبلیها و عدهی زیادی از علمای اهل سنت و شیعه همین قصه را قبول دارند. منتها حالا ما بحث را قرآنی كنیم كه حرف نداشته باشد. اصولاً نیاز مردم به امام، همان نیاز به پیغمبر است. چرا امام میخواهیم؟ به همان دلیل كه پیغمبر میخواهیم. دوم این كه امام باید معصوم باشد چون جنایت و جسارت و توهین به بشر است كه دست بشر را در دست كسی بگذارند كه خودش هم گناه كار است. باید در رهبر خلافی نباشد. انتخاب امام با چه كسی است؟ چند نظریه است كه انتخاب رهبر با مردم و یا با خداست. بی امام كه نمیشود زندگی کرد. «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ إِمَامٍإمَّا بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»(عوالیاللآلی، ج1، ص37) «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»(نهجالبلاغه، خطبه 40) مردم رهبر میخواهند. منتها بحث این است كه امام را چه كسی و چگونه تعیین كند؟ یا مردم یا خدا، راه سومی هم ندارد. اول سراغ مردم میآییم. آیا مردم میتوانند خلیفه تعیین كنند؟ پنج طرح است: 1- با اتفاق همگان امام تعیین كنیم. 2- با اكثریت آراء، امام تعیین كنیم. 3- با اقلیت امام را تعیین کنیم. 4- با كودتا امام را تعیین کنیم و بگوییم امام آن كسی است كه بتواند كودتا كند. 5- با جانشینی امام را تعیین کنیم. ولیعهدی روی كرهی زمین در همهی عصرها و نسلها بوده است. كارهایی كه مردم كردهاند یكی از این پنج تا است. ششمی هم ندارد. اگر توانستیم یكی از این راهها را مشخص كنیم، بسم الله، اگر نتوانستیم دست از مردم برمی داریم و به خدا تكیه میكنیم و شب غدیر خم یعنی شبی كه خدا تعیین كرد. اول سراغ مردم برویم «فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُونَ»(عنكبوت/65) یادمان میرود. اتفاق همگان كه محال است. تمام مردم همه بر روی یك نفر متفق باشند، این تا به حال نشده است و نمیشود و نخواهد شد. بیاییم بگوییم اكثریت، كه الان بیشتر كشورهای پیشرفته میگویند دموكراسی. من یك سؤال میكنم: آیا اكثریت راه حل است یا راه حق است؟ اكثریت راه حل است نه راه حق. راه حل یعنی آدم در بن بست است و نمیداند چه كار كند، برای این كه از بن بست فرار كند میگوید: این كار را بكنیم. مثلاً یك ماشین با ده متقاضی است. نمیدانیم چه كاركنیم. همهشان هم شرایط و امتیازهایشان یك طور است در این صورت میگوییم: قرعه به نام الف. حالا اگر قرعه به نام آقای الف افتاد یعنی حق با آقای الف است؟ نه حق كه نیست. قرعه راه حق نیست، راه حل است. دموكراسی اكثریت است، یعنی اگر پنجاه و یك نفر گفتند: آقای الف به مجلس برود، چهل و نه نفر گفتند: آقای ب، حالا واقعا ًحق با آقای الف میشود؟ مگر قرآن كتاب آسمانی نیست؟ قرآن هشتاد و دو بار از اكثریت مذمت كرده است. «وَ أَكْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»(مائده/103) اگر اكثریت مهم است پس برویم مسیحی بشویم چون اكثر مردم روی كرهی زمین مسیحی هستند، بعد از مسیحی اكثراً چپی هستند. آیا درست است خدا انسان را دست اكثری بدهد و بعد بگوید: مردم، اكثر شما هرچه انتخاب كردید، همان است. بعدهم هشتاد و دو بار بگوید: اكثر مردم نمیدانند. میشود قرآنی كه در 82 جا از اكثریت مذمت كرده است بعد انتخاب رهبر را به دست اكثریت بدهد؟ اكثریت راه حق نیست، راه حل است. «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»(شورى/38). اگر عهدالله بود مشورتی نیست. آیا امامت امرهم است یا عهدالله؟ امامت خدایی است. قرآن میفرماید: وقتی ابراهیم را به امامت رساندیم گفت: «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»(بقره/124) خدایا حالا كه من امام شدم بچه هایم هم بعد از من امام شوند «قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» خداوند در قرآن به امامت گفته است که عهد و عهدی، یعنی شوری نیست. یعنی نماز عهدالله است. حالا كه نماز عهدالله است، نمیتوانیم كه برای نماز مشورت كنیم. مثلاً بگوییم، مشورت كنیم كه نماز صبح چند ركعت باشد. هرچه عهدالله است باید خود خدا تعیین كند. هرچه امرهم است خود مردم باید حل كنند و مشورت كنند. پس شما نگو امامت امرهم شوری است. چون من شما را گیر میاندازم. چون امامت امرهم نیست عهدی است. قرآن میگوید: وقتی ابراهیم امام شد، گفت: خدا حالا كه من امام شدم بچه هایم هم امام باشند. خدا گفت: این امامت عهد من است و این پیمان خدا به هركس و ناكسی داده نمیشود. بنابراین امامت عهدالله است و عهدالله مشورتی نیست. این جا شهر تبریز است و در این جا حیف است كه اسمی از علامهی امینی نبرم. علامهی امینی اسم تك تك علما را كه دربارهی غدیر خم بحث كردند را برده است. چند تا عالم از علمای شیعه كه متفق هستند، یك نفر مخالف هم ندارند و علمای اهل سنت هم هستند. ایشان چند نفر از علمای سنی را تك تك اسم میبرد كه میگوید: همه غدیرخم را قبول دارند. ما یك پیوند مكتبی داریم. خدا علامه سید شرف الدین را رحمت كند. در المراجعات نام صد نفر از علمای شیعه را میبرد كه اینها راوی حدیث هستند و شیعه و سنی را قبول دارند و یكی از علمای بزرگ اهل سنت است. گفت: شما كجا میروید؟ چرا مثل باقی مسلمانها نیستید؟ مرحوم سید شرف الدین یك عالمی است به نام سلیم، نامه مینویسد میگوید: شما چرا مثل باقیها نیستید؟ میگوید: اتفاقاً ما به متن قرآن عمل میكنیم، چون پیغمبر كه فوت كرد ما باید دنبال یك نفر برویم، میشود گفت: كه همهی اصحاب عادل هستند؟ نمیتوانیم این كار را بكنیم. چون ما هر حدیثی كه ضد قرآن باشد را حذف میكنیم و این حدیثی كه پیغمبر فرمود: اصحاب من مثل ستاره هستند به هر كدام از آنها مراجعه كنید كارتان درست است. این حدیث ضد قرآن است به خاطر این كه قرآن نقل میكند كه بعضی از افراد آدمهای خوبی نبودند. رسول خدا نماز جمعه میخواند، یك دفعه جنس تعاونی و ارزان آوردند، تا جنس آوردند تمام اصحاب بلند شدند و جز دوازده نفر همه دنبال خرید رفتند، آیهی آخر سورهی جمعه است. اصحابی هستند كه قرآن از آنان انتقاد میكند. قرآن میفرماید: یك عده «یُؤْذُونَ النَّبِیَّ»(توبه/61): پیغمبر را اذیت میكردند. بسیاری از اصحاب با هم دعوا داشتند. اگر بگوییم دو نفر كه با هم دعوا داشتند نمیشود كه هر دو حق باشند. در جنگ جمل، در جنگ نهروان، مسائل اصحاب پیغمبر زیاد بوده است. روایاتی داریم كه بعضی به همدیگر كتك میزدند. نمیشود گفت: همه درست هستند. پس اگر دیدیم قرآن انتقاد میكند، بگوییم همهی اصحاب یك طور هستند، خوب نمیشود گفت و اصولاً خیلی چانه نزنید. حدیث داریم: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ كَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ»(كافى، ج2، ص18) بنای اسلام بر پنج چیز است. یكی از آنها ولایت و امامت است و الان مسلمانها كمبودشان این است كه رهبر درست و حسابی ندارند. مسلمانها هم از راستیها و هم از چپیها تو سری میخورند. به خاطر این كه سازش كار هستند. لابد شنیدید یكی از رهبران كشورهای اسلامی كه لقب عوض میكند برای این كه جا بیفتد و قرآن چاپ میكند و خودش را خادم پیغمبر میداند. ایشان به لندن رفته، یك زن كذایی، عكس صلیب به گردنش انداخته است و این به قدری بی تفاوت و شل بوده كه نگفته است كه این عكس صلیب را به گردن من نینداز. وای به حال مسلمانی كه رهبرش با كمال ذلت عكس صلیب به گردن میكند و در دنیا نشان میدهد. علت این كه مسلمانها توسری میخورند، به خاطر مسئله امامت است. امامتشان كج است. الان ایران قوی ترین كشورهای اسلامی است به این خاطر است كه رهبرش سالم است. هر كشوری رهبرش كثیفتر است، تو سری خوردنش بیشتر است. بعضی از این رهبران ما آن قدر بی اراده هستند كه من در آن سفری كه در خدمت آیت الله خامنهای در آفریقا بودیم، در آن مكانی كه مشروبات الكلی بود و ایشان شركت نكرد، من شب در یك مسجد رفتم تا با مترجم سخنرانی بكنم، یك نفر بلند شد و گفت: مسلمان واقعی ایرانیها هستند. گفتم چطور؟ گفت: در همین جا بسیاری از رهبران آمدند و لیوان آب جو را خوردند و شهامت نخوردن نداشتند، درود بر اسلام شما، شما راست میگویید. ما ثابت كردیم. رزمندگان ما ثابت كردند. پس تا رهبری درست نشود مابقی امور لنگ است. در چند سال قبل همین چهل، پنجاه میلیون بودند، منتها امام نبود، و از شاه تو سری میخوردند. حالا که امام آمد، از آمریكا هم توسری نمیخورند. یعنی این معنای این است كه اگر كسی عمری نماز بخواند، خط رهبریاش درست نباشد، نمازش هم درست نیست. قرآن میگوید: نماز باید زور و بخار داشته باشد. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»(عنكبوت/45) نمازی كه امامتش معصوم نباشد «لا تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر». غدیر خم روزی است كه پیغمبر اسلام از مكه برمی گشت، رسیدند به یك جایی كه چهار، پنج راه بود. یك راه به یمن، یك راه به حبشه، یك راه به مدینه داشت. مسلمانها پخش شده بودند، در این چند راه غدیر بود. به امید روزی كه جاده مكه و مدینه از جایی باشد كه غدیر خم معلوم باشد. خلاصه به چند راهی رسیدند، به تندروها گفت كه برگردید، به كندروها گفت كه بایستید، به مدت چند شبانه روز مردم را در همان جا نگه داشت. آن قدر ریگها داغ بود كه پاهایشان را میسوزاند. خلاصه بعد از سه روز دست علی بن ابیطالب را گرفت و این كلامی را كه میگویم از كلام امام احمد حنبل است. «ثم أخذه بیده علی» دست علی را گرفت و بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»(كافى، ج1، ص420) این حرف، حرف امام احمد حنبل است و بعد از ایشان چند نفر از علمای سنی این حرف را نقل میكنند. چقدر اهل بیت ما در كتابهای حدیث خدمت كردند. بعد عمر خلیفهی دوم جلو آمد و به علی بن ابیطالب گفت: به تو تبریك میگویم و من از حالا باتو بیعت میكنم. یكی یكی سران و اصحاب و سابقون و. . . آمدند و همه با امیرالمؤمنین بیعت كردند. بعضیها میگویند: این بیعت، بیعت علمی بود. بیعت علمی كه بیعت نمیخواهد. امامت و سیاست است كه آدم بیعت میكند، معلم و شاگرد كه بیعت نمیكنند. راه علی همان راهی است كه خود علی بود. شیعهی علی همان راهی است كه شیعهها هستند. امامت در ایران آمد. همین ملت ایران قبل از امام از شاه توسری خوردند و شاه هم از آمریكا توسری میخورد. امامت در ایران زنده شد، حالا هیچ ابرقدرتی نمیتواند به ما زور بگوید. باید در همهی كشورها همهی طاغوتها كنار بروند و همان امامی كه معصوم است روی كاربیاید. خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد همان طور كه به ما رهبر كبیری دادی امام زمان را به ما مرحمت بفرما. در طول تاریخ كسانی كه خط رهبری را كج كردند و مردم را كج بردند هر چه سزایشان است مرحمت بفرما. لطفی كه به ما كردی، شجاعت، جرأت، امامت، شهامت، این لطف خود را از ما مگیر. كسانی كه آثار پیغمبر را محو كردند از روزگار محوشان كن. ما را با اهل بیت زنده بدار، با اهل بیت بمیران و با اهل بیت محشور بفرما. خدایا! نسل ما را از طرف داران اهل بیت قراربده. عید غدیر از بزرگ ترین عیدهاست، در حدیث داریم پیراهن نو بپوشیم تا معلوم باشد عید است. خدایا! كسانی كه غدیر خم را با زجر نوشتند از جمله علامه امینی، سید شرف الدین، میرحامد حسین هندی و تمام كسانی كه در طول تاریخ با زجر قصهی غدیر را زنده نگه داشتند، همهشان را با امیرالمؤمنین محشور بفرما. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. «والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2057