نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2056
موضوع بحث: عيد در اسلام
تاريخ پخش: 03/01/61
بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم
الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي سيّدنا و نبيّنا محمّد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم أجمعين من الآن الي قيام يوم الّدين
اين برنامهاي كه شما گوش ميدهيد، ظاهراً يكي دو سه شب به شب عيد وقت پخشش است. حالا عيدي چه مانعي هست كه من در مورد عيد حرف بزنم. اصلاً معناي عيد، مراسم عيد، نظر اسلام در مورد عيد، ديد و بازديدها، ديدن چه كسي برويم، دست چه كسي را ببوسيم؟ كادو بردن ها، عيدي دادن ها، سور دادن ها، مسافرت ها، بالاخره ميطلبدكه ما نظر اسلام و اخلاقيات و آداب و برنامههاي اسلامي را در اين زمينه مطرح كنيم.
1- معني لغوي عيد و كلمهي عيد در قرآن
بنابراين خوب است كه برادرها وخواهرهايي هم كه پاي تلويزيون هستيد عنايت كنيد، اين بحث را گوش كنيد.. معناي عيد معلوم است از عود است، يعني برگشتن، نو كردن، نو به نوكردن. سال عوض ميشود خوب، در كتاب لغت ميگويد كه عيد ما «يعاد مرةً بعد اخري يستعمل في كل يومٍ فيه مسرة» سالگرد برگشتن روزي كه شادي هم در آن باشد. چون آخر سالگرد شهادت ممكن است سال به سال عوض شود، ولي مسرت در آن نيست. عيد به برگشتني ميگويند كه شادي هم در آن باشد «لانه يعود كل سنةٍ بفرحٍ مجدد» كتاب لغت اينطور معنا ميكند. عيد سال عوض ميشود با شادي مجدد. خوب، چند رقم عيد ميتوانيم داشته باشيم. كلمهي عيد در قرآن هم آمده. حضرت عيسي(ع) از خدا خواست كه يك مائدهي آسماني بياد و اين مائدهي آسماني رمز عيد باشد براي پيروانش. عيد در قرآن هم آمده. حالا ما چندرقم عيد داريم كه بايد بگويم. و بعد در مورد ديد و بازديد و مسافرت صحبت كنم.
2- انواع عيد و عيدي كه از نظر اسلام بها دارد
چند رقم عيد داريم: گاهي عيد، عيد تشريفاتي است. مثلاً يك افراد معمولي سالگرد تولدشان را جشن ميگيرند. خوب اين يك چيز تشريفاتي است. اما عيدي داريم مثل عيد نوروز كه يك عيد طبيعي است. سردي كم ميشود. گرمي كم است. هوا خيلي خوب است. درختها گل ميكند، زمين زنده ميشود. و طبيعت يك نشاطي به خود ميگيرد. عيد، عيد طبيعي است. اما يك عيدي داريم، عيد نهضت و شروع روزي كه ملت ايران قيام ميكنند. روزي كه دانشگاهي افتتاح ميشود. سالگردانقلاب، سالگرد افتتاح و سالگرد شروع به كار. و يك عيد ديگر داريم، عيد نتيجه، عيد نتيجه مثل سالگرد روزي كه من گواهينامهي كترا را گرفتم. و يا اجازهي اجتهاد را از يك مرجعي گرفتم. يعني عيدي كه انسان نتيجهي كارش را به دست ميگيرد. خوب، اين انواع عيد را ما يك سال پيش به مناسبتي گفتيم، حالا ما در مورد عيد طبيعي و عيد نوروزمي خواهيم صحبت كنيم. اسلام در بارهي عيد، به كدام عيد بها داده؟ اسلام به عيد تشريفاتي هيچ بهايي نداده، يعني براي عيد تشريفاتي اسلام ارزشي قائل نيست. اما دربارهي عيدهاي ديگر بي نظر نيست. عيد طبيعي و عيد نوروز رااسلام نظر مخالفي در بارهاش ندارد، تازه يك نظرهاي مثبتي هم دارد. يعني كارهايي كه ما ايرانيان در عيد انجام ميدهيم، معمولاً مثبت است. مسافرت، تفريح، تعطيلي براي معلمان و محصلين به مقدار لازم براي استراحت مثبت است. فرصتي براي صلهي رحم و ديد و بازديد اقوام و. . . مثبت است و اسلام اجازه داده و مقداري بها براي نوروز قائل شده، ولي بيشتر از عيد نوروز، اسلام براي عيدهايي ارزش قائل شده است كه شروع به كاري، قيامي، حركتي و. . . است و اما اسلام بيش ترين بها را به عيد نتيجه داده است. ضمناً من از خانوادههاي شهدا و برادر و خواهرهاي شهيدو. . . كه پاي تلويزون هستند پوزش ميخواهم. زيرا ما عزادار شهيدان و خونهايي هستيم كه ريخته شده و ما تاانقلابمان به نتيجه نرسد، تا انتقام خون شهيدان را از صدام نگيريم و تا ظهور حضرت مهدي(عج) عيد واقعي ما محقق نشده است. ولي بالاخره عيد و تعطيلي و ديد و بازديد وجود ندارد و به شما عزيزان هم برنخورد و حتماً شما هم راضي هستيد كه ما مقداري از اخلاقيات و آداب اسلامي را بگوييم. روايت عيد را چگونه معنا ميكند؟ امام علي(ع) فرموند: «كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ»(نهج البلاغه، حكمت428) هر روزي كه در آن معصيت و گناه و خلاف نشود، عيد است. هرروزي كه بازاري گران فروشي و كم فروشي و احتكار نكند، آن روز بازار چراغاني است. آن روزي كه اداره كم كاري، رشوه و پارتي بازي را بگذارد كنار، آن روز اداره بايد چراغاني بكند. روزي كه محصل با عزت درس خواند، هر روزي كه محصلين ما دست به اختراع زدند، روز عيد ما روزي است كه ما عزت پيدا كنيم و عوامل سقوط بساطش را از مابرچيند. فساد، خلاف، گناه، تجاوز، ظلم، هر وقت اينها از جامعه پاك شد، آن روز عيد است. «كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ» مثل اين كه و هو عيد است يعني يوم ندارد. يعني عيد ما آن چنان عيدي است كه در آن فساد نباشد. زمين در عيد نوروز سبز ميشود، آيا تو هم سبز شدي؟ زمين زنده ميشود، قلب تو هم زنده شده؟ زمين دانههايي را كه قبل از عيد گرفته تحويل ميدهد، تو هم خوشه گرفتي، تحويل دادي؟ بنابرين عيد نوروز عيد طبيعت است. و ما هم وقتي عيدمان است كه دانههايي را كه گرفتيم، تحويل بدهيم و خوشه بشود. دانههاي حركت ما شهدا هستند. هر وقت اين دانههاي حركت ما خوشه بشوند و خوشهي انقلاب بار بدهد، آن روز عيد است و اما عيد، در عيد چندين كار ميشودكه من ميخواهم در بارهي آنها برايتان صحبت كنم.
3- دستورات اسلام درباره مسافرت
مراسم عيد: سفر، اسلام در بارهي مسافرت سفارش كرده و رواياتي داريم كه گفته اند: مسافرت خوب است. ولي دراين مسافرت دستوراتي داده شده و زماني خواهد آمد كه ما به اين دستورات در گاراژها، در اتوبوس، در شركت هواپيمايي و ترمينالها و قطار ما اينها را ببينيم. 1- تنها مسافرت نكنيد، من به صورت فشرده ميگويم و به طور اجمال كافي است و براي مسافرت از كمك به محرومان و صدقه غفلت نفرماييد و وسائل خصوصي مثل حوله و مسواك و شانه را حتماً با خودتان ببريد. درمسافرت شوخي و مزاح جايز است و انجام بدهيد و همين مزاح كه گفتند، زيادش خوب نيست. در مسافرت استثناقائل شده اند. البته مزاح هم عرضه ميخواهد. بعضيها وقتي ميخواهند مزاح كنند 4 نفر را مسخره ميكنند. مزاحي كه در آن توهيني نباشد ارزش دارد. با كسي كه خرج شما را ميدهد سفر نكنيد. اگر كسي گفت: من شما را ميبرم اصفهان، شيراز، . . . با او مسافرت نكنيد. در مسافرت گفته اند: اگر افرادي هستند كه وضع ماليشان بهتر است با آن هامسافرت نكنيد. يكي نگويد من غذاي ساده ميخورم، بعد ديگري بگويد: پس من ميروم چلوكبابي، با هم باشيد. كارهايي كه همراهان به ذلت ميافتند، انجام ندهيد. رسول اكرم سوار شتر يا اسب بود و ميرفت يك نفر پياده هم همراه پيغمبر بود، پيغمبر فرمود: چرا با من ميآيي؟ گفت: كارتان دارم. پيغمبر گفت: چون من سوار هستم و شما پياده خوب نيست، اول برو برس فلان مكان وعدهمان آنجا، وقتي رسيديم آن جا با هم صحبت ميكنيم. و پيغمبر فرمود: اين درست نيست زيرا وقتي دو نفر اينطوري با هم بروند كه يكي سوار است و ديگري پياده، فرد سوار احساس غرورمي كند و پياده، احساس ذلت. و پيامبر گفت: با هم همه كار انجام دهيد و مثل هم. و خود پيامبر در يك ماجراي سفر كه هر كس كاري ميكرد، گفت: پس من هم بايد هيزم جمع كنم. و هر چه اصرار كردند به پيامبر، ايشان فرمودند: بايد باهم باشيم. در كارها مشورت كنيد و سفارش شده شب از مسافرت برنگرديد كه زن و بچه خواب باشند، تا قبل از اين كه هوا تاريك ميشود برگرديد از مسافرت. برمي گرديد، سوغاتي بياوريد، اما سوغاتي تجملاتي و غير لازم نباشد. ازمسافرتهاي مهم كه بر ميگرديد حتماً دوستان را خبر كنيد و سور بدهيد و روايت است كه چيزي را به فال بد نگيريدكه من عطسه كردم صبر آمد، يا خواستم بروم مسافرت كلاغ سياه ديدم يا گربهي سياه ديدم و اين سفر حتماً سفرنحسي است و اين كه عدد نحسي است، اصلاً درست نيست. ميگويند: 13 نحس است، ولي 1+12نحس نيست. انگار گناه همان دندانه است. هيچ چيزي نحس نيست، عطسه هم آمد صبر نكنيد و چيزي را به فال بد نگيريد وحديث داريم «الطيرة شرك»(بحارالأنوار، ج55، ص322) يعني اگر كسي به فال بد عقيده داشته باشد شرك است، كه چون كلاغ سياه ديدم امروزتصادف ميكنم. پس فال بد توي مسافرت نزنيد. پس اصل سفر خوب، انتخاب دوست هم خوب اينها هم مقداري از دستورات اسلام. روايات اين بحث را هر كسي خواست جلد 76 بحار، بحار 110 جلد است، هر جلد حدود 300، 400 صفحه است واما مسئلهي مهماني.
4- ديدار از كساني كه بر گردن ما حق دارند
در عيد زمين مرده، زنده ميشود و درخت شكوفه ميدهد و شكوفه دادن شما يعني اين كه عيدي اگر 4 نفر از دست شما دلخور هستند برويد ديدنشان دستشان را ببوسيد. عفو نشانهي انسانيت است. اگر شما خودتان را توي خط امام ميدانيد، خود امام چند نفر را روز عيد بخشيد. نميشود كسي بخواهد كينه داشته باشد، بعد بگويد: من در خط امام هستم. خدا غفور است، خدا غفار است، رهبر انقلاب عفو ميكند و شما هم بايد عفو كنيد و اگر كسي بگويد از دلم بر نميآيد، اين دلش مريض است يعني (في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) (بقره /10) و قرآن ميگويد: كسي اهل نجات است كه (إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ) (صافات /84) قلب سالم، حضرت علي ميفرمايد «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ»(تحف العقول، ص171) يعني مؤمن آينهي مؤمن است. وقتي جلوي آينه بايستي، ميگويد: اين جايت سياه است و وقتي پاك كردي، اين سياهي در آينه هم پاك ميشود. يعني آينه سياهي رادر خودش نگه نميدارد. يعني وقتي گفتي به من پذيرفتم به عنوان انتقاد سازنده ولي وقتي رفتم ديگر نبايد در قلبت بايگاني كني. بايد ديدن برويم و اول از همه بايد ديدن كساني برويم كه بر گردن ما حق دارند. شهدا، خانوادههاي شهدا به گردن ماحق دارند، و بايد دست بچههاي شهيد را بوسيد. دوم، پدرو مادر: قرآن مرتبه فرموده: (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً) (نساء /36) و جالب اين است كه خدا «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» را كنار توحيد گفته (وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً) (نساء /36) قرآن گفته يگانگي حق «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
5- آداب مهماني رفتن و مهماني دادن
اما چگونه رفتن مهماني ها: انسان بايد از مهمان خوششش بيايد. اگر توي جامعهي ما افرادي هستند وقتي مهمان ميايد عبوس ميكنند، اينها خيلي باقي دارند تا الي آخر. مهمان قدمش مبارك است. حضرت علي(ع) را ديدند كه ناراحت است. گفتند: يا علي چرا ناراحتي؟ فرمودند: چون چند روز است خانهي ما مهمان نيامده. پس نميتوانيم بگوييم ما شيعهي علي هستيم ولي از مهمان بدمان ميآيد. اگر مهمان را دعوت كردي، بايد پذيرايي كني ولي اگر خودش آمد هر چي كه هست پذيرايي در حد امكانات. حضرت ابراهيم(ع) وضعش خيلي خوب بود، چون خودش چوپان بود، كشاورز بود، وضع ماليش هم خوب بود. قرآن ميگويد: (فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ) (ذاريات /26) (أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ) (هود /69) يعني يك گوسالهي بزرگ را سرخ كرد با روغن نباتي خوب و پذيرايي كرد. اگر وضعت خوب است، خوب پذيرايي كن و اگر نه هر طوري ميتواني. «غاية الجود بذل الموجود»(غررالحكم، ص381) حديث است، اگروضعت خوب بود و داشتي و دعوت كردي، ولي از روي بخل گفتي با نان هم ميگذرد، آن وقت مهمان حق دارد پشت سرت بگويد: بي انصاف، داشت ولي به ما چي داد، البته مهمان با شخصيت كسي است كه جايي چيزي خورد باز گو نكند. از رسمهاي برخي مردها و زنها اين است كه وقتي بر ميگردند ميپرسند: خوب، چي خوردي؟ زشت است اينطوري ميپرسيد. هم آن كسي كه ميپرسد بد آدمي است و هم آن كسي كه جواب ميدهد، خوب، نگو. اين هاپستي است. حديث داريم كسي بود كه ميگفت: امروز روز خوشي است. ميگفتيم: چرا؟ ميگفت: صبح عسل خوردم. ظهر كباب برگ. يك روز ميگفت: روز نحسي است، ميگفتيم چرا؟ ميگفت: امروز دو تا امتحان دارم. اين فرهنگ بايد ان شاءالله از ما دور شود. مهمان ميآيد بايد در بزند. اگر ديد موقعيت فراهم نيست، بايد برگردد. قرآن ميگويد: (إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا) (نور /28) اگرگفتند الان شلوغ است، نميتوانيم، برگرديد، ناراحت نشويد. اگر گفتند: بفرماييد داخل زيادي نبايد بنشينيد، چون پيغمبر بعضي اوقات مهماني ميكرد براي ناهار، مردم ميآمدند مينشستند تا دم غروب، پيامبر كلافه ميشد. كارداشت اينها مينشستند، كف ميزدند، گپ ميزدند. آخر آيه نازل شد (فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا) (احزاب /53) غذاتان را خورديد پاشيد منتشر شويد(پراكنده شويد) شيخ بهايي فرموده: «من جملة اكرامه تعجيل الطعام» شيخ بهايي از علماي بزرگ كه در حرم امام رضا(ع) در كنار صحن نور دفن است دستور داده، صاحب خانه زود غذا را بياورد. عيادت مريض هم همين طوراست، گفتند: زود پاشو برو. پيامبر فرموده: (كَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ يَسْتَقِلَّ مَا يُقَرِّبُ إِلَى إِخْوَانِهِ وَ كَفَى بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ يَسْتَقِلُّوا مَا يُقَرِّبُهُ إِلَيْهِمْ أَخُوهُمْ) (المحاسن، ج2، ص414) ميگويد: چقدرزشت است كه ميزبان وقتي غذا ميآورد بگويد قابل نيست. البته اينهايي هم كه ميگويند: قابل نيست ميدانند قابل هست. ميگويند تا طرف مقابل بگويد: اين چه حرفي است. خيلي هم قابل است تا بيشتر كيف كنند. پيامبر ميگويد: اگر دروغ ميگويي كه چرا دروغ ميگويي؟ اگر هم راست ميگويي، در بدي تو همين بس كه نعمت خدا را جلوي بندهي خدا ميگذاري و ميگويي قابل نيست. هر چي داري كوتاهي نكن كه راست است بگو قابل نيست كه غلط است و نه دروغ بگو كه باز هم غلط است، چون قرآن ميگويد: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (قصص /83) بهشت مال كساني است كه هدفشان فساد بزرگي در زمين نباشد. گاهي انسان دلش ميخواهد تعريفش را بكنند. به ميزبان دستور داده كه از مهمان كار نكشيد. مثلاً مهمان از روستا ميايد به شهر ميزبان ميگويد: قربان دستت، اين باغچه را يك بيل بزن. امام رضا(ع) نشسته بود با چند نفر چراغ نفتي روشن بود و دود ميكرد مهمان دراز شد. امام رضا دستش را گرفت گفت: چرا دستم را ميگيري؟ گفت مهمان نبايد كار كند. گفت: اينك كار نيست، گفت: ابداً نبايد كار كند و لذا حديث داريم «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَنْ يُسْتَخْدَمَ الضَّيْفُ»(كافى، ج6، ص283) پيغمبر به ما سفارش كرده كه از مهمان كار نكشيد. ولي ما كسي را داشتيم كه روزهاي برفي خمس ميداد، چند تا جوان سيد را خبر ميكرد تا برف هايش رو پارو كنند، بعد 500 تومان هم ميداد ميگفت: اين هم پول خمس. البته گفتند ميزبان كار نكشد ولي بد نيست مهمان خودش غذا خورده كمك كند تا سفره جمع شود.
6- شرايط كمك كردن
بعضي چيزها از يك طرف خوب است و از يك طرف بد. مثلاً حديث داريم «اخْدُمْ أَخَاكَ فَإِنِ اسْتَخْدَمَكَ فَلَا وَ لَا كَرَامَةَ»(إختصاصمفيد، ص243) يعني خدمت كن به برادرت اما اگر او گفت بگو نه. زيرا از يك طرف رشد معنوي است توأم با اختيار ولي از طرف ديگر نه و پدر ومادرها و بچهها چقدر خوب است پدر و مادرها نگوييد كار كنيد و چقدر خوب است بچهها خودشان كمك كنند و حديث داريم كه چقدر خوب است كه به فقير قبل از اين كه بگويد فقيرم پول بدهيد. زيرا اگر بگويد آبرويش ريخته. بهترين راه اين است كه پدر و مادر با اشاره عملي انجام دهند كه بچهها متوجه شوند و بلند شوند و كار را انجام بدهند. شخصي از شخصي طلب داشت و مرتب ميگفت: برو فردا بيا، فرد ميخواست مديون را بزند، ولي گفت: چون خويشاوند امام صادق هستي تورا نميزنم. رفت خدمت امام، گفت: آقا از فلاني طلب دارم خويشاوند شماست ميگويد: برو فردا بيا خواستم بزنمش گفتم قبلاً به شما گفته باشم، اتمام حجت كرده باشم. امام گفت: خوب چطورمي گويي پول بده؟ گفت: همينطور ميگويم پول من را بده، گفت: خوب اشتباه ميكني، برو نگاهش كن، نگو پول بده. خلاصه فردا رفت و آن جا نشست و فرد را نگاه كرد. او هم خجالت كشيد و رفت پول آورد. آخر بعضي وقت هاويتامين نگاه كردن و سكوت بيشتر از گفتن و حرف زدن است. يك نفر به امام علي(ع) گفت: من خيلي دلم ميخواهد شما را مهمان كنم. حضرت گفت: ميآيم خانهات به يك شرط، اين كه خودت را به زحمت نيندازي، هر چي تو خانه بود (لَا تَكَلَّفَ لِي شَيْئاً) (رجال الكشي، ص89) بهترين مهمانها مهماني است كه وقتي ميايد صاحبخانه به خاطر وجود او به درد سر نيفتد. روايت داريم كه وقتي وارد خانهاي ميشويد هركجا صاحب خانه گفت بنشينيد، بنشينيد. صاحب خانهها فقط ميدانند كه كجا بنشينيد بهتر است. هر چند اين از جزئيات است، ولي اسلام به جزئيات بسيار اهميت ميدهد و در كنار مسائل بزرگ به آنها ميپردازد. اسلام ميخواهد بگويد كم فروشي نكن. يك دفعه ميزند به كهكشان ميگويد: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْميزانِ» (الرحمن /8-7) يعني در ترازو و وزن كم فروشي نكن وتعادل را برقرار كن و توازن در كهكشان را گزه ميزند به توازن در دكان عطاري.
7- چه افرادي را مهمان كنيم؟
ميزبانان فقط پول داران را دعوت نكنند، فقط فقرا را هم دعوت نكنند. كسي نزد پيامبرآمد و گفت: ميخواهم فقرا را دعوت كنم، گفت: حق نداري. گفت: يعني چه فقرا را كه حق ندارم، اغنيا را هم كه حق ندارم. گفت: بايد با هم دعوت كني مثل نماز جمعه. زيرا اگر فقيره هم بيايد ببيند همه فقير هستند، فكر ميكند كه دارند كفاره يا صدقه ميدهند و اين خوب نيست. بعضيها ميخواهند با مهمان كردن پز بدهند كه فلاني خانهي ما بود پيغمبر فرموده: بعضيها مهماني ميدهند كه بعداً بگويند فلاني به فلاني غذا داده و او را مهمان كرده يعني فندق ميدهد كه گردو بگيرد و براي خدا نيست و براي بالا بردن خودش است مثل فرعون كه (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ) (زخرف /54) يعني مردمش را خوار ميكرد چه مردم را خوار كند و چه خودش را بخواهد بالا ببرد. «مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِيَاءً وَ سُمْعَةً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِثْلَهُ مِنْ صَدِيدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِكَ الطَّعَامَ نَاراً فِي بَطْنِهِ حَتَّى يَقْضِيَ بَيْنَ النَّاسِ»(ثواب الأعمال، ص286) خداهمين غذا را آتش ميكند در جهنم داخل شكم او. پس هدف ميزبان ميبايست مقدس باشد. سفارش شده مهمان بيش از سه روز جايي نايستد. مهمان تا سه روز مهمان است و بيش از آن بار است و هر چه هم ميخورد صدقه ميشود. «ثلاثة ايام» مهمان وقتي ميايد خير و بركت ميآورد. و زماني كه ميرودگناهان صاحب خانه آمرزيده ميشود. مهمانيهايي كه در آن مشروبات الكلي است نبايد شركت كرد، حتي اگر هم نخوري، زيرا شاهد گناه هم، گناه هست. زيرا تماشا كردن هم رونق ميبخشد و ميگويند اگر كسي مظلومي را به هنگام ظلم كشيدن ديد و كاري نكرد بايد مظلوم را كشتند بايد نور چشمان او را گرفت به خاطر اين كه يا بايد دفاع كني و يابروي بايد تعهد داشته باشي، مؤمن بي تفاوت نميشود.
8- تقسيم ساعات روز از نظر روايات
براي تقسيم اوقات مؤمن حديث داريم. امام رضا(ع) فرموده: (سَاعَةً لِلَّهِ لِمُنَاجَاتِهِ) (فقه الرضا، ص337) ديگر «وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ» پول براي زندگي و ديگري «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَات» ديد و بازديد دوستانِ «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُم» بعد مي فرمايد «وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَاتِ» يعني اگر وقتي را براي تفريح و لذت گذاشتيد، حال باقي را هم داريد وگرنه حال عبادت را نداري. . . برادرها براي جدا كردن يوسف از پدر از حربهي بازي استفاده كردند. پدرها فرزندانتان رابگذاريد بازي كنند. برادرها به يعقوب گفتند «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ» (يوسف /12) او را بفرست تا با ما بگردد و بازي كند. تفريح خوب است. من خودم دوران طلبگي رفتم نزد مرجعي گفتم: ميخواهم بروم اصفهان تفريح، ولي پولي كه دارم کم است. گفت: ميخواهي بروي چكار كني؟ گفتم: ميخواهم پل را بشمارم ببينم واقعاً 33 پل دارد؟ پل خواجه راببينم، ولي پولي كه دارم سهم امام است، اجازه ميدهيد؟ گفت: چه ميخواني؟ گفتم: فلان كتاب. گفت: چند ماه است درس ميخواني؟ گفتم: 9 ماه است. گفت: اين مدت جايي نرفتي؟ گفتم: نه. گفت: برو من خودم از سهم امام به تو ميدهم برو اصفهان. يعني اگر كسي چند ماه درس خواند برود مسافرت، تفريح. بعضيها صبح تا شب تفريح ميكنند يا به او ميگوييم چه كاره اي؟ ميگويد: ورزشكار يا چه كاره اي؟ پيش نماز. اين كه نشد كار، بقيه هم پس نمازهستند. حالا اگر حديث بخواند، درس بدهد و. . . يك چيزي، وگرنه فقط نشد كار كه. يك نفر كنار ادارهي پست وتلگراف ايستاده بود، گفتند: چه كاره اي؟ گفت: هركس بخواهد تمبر بچسباند ميمالد روي زبان من، اين كه نشد شغل. ورزشكاري شغل نيست. امام رضا(ع) هم ميگويد ورزش و تفريح بكنيد تا حال داشته باشيد براي بقيهي كارها. مقدار ورزش، هدف ورزش و چه ورزشي «ما لم يسلم المروة» ورزشي بكند كه با شخصيت طرف جور در بيايد. ورزش رهبر انقلاب اين است كه روزي چند ساعت پياده روي بكند. ورزش بايد با شخصيت جور در بيايد. 2-«و لا صرف فيه» زياده روي نكنيد. 3- «واستعينوا به لك علي امور دنيا» كباب برگ بخوريد براي خوشمزه گي، امور دنيا ميشود، كباب برگ بخوريد كه يك ساعت بيشتر مطالعات كنيد نه. هدف از ورزش مقدس باشد، پيامبر در مسابقات شركت ميكرد، درخت خرما جايزه ميداد. اسلام ديني است كه ماديتش معنويت دارد و معنويتش ماديت. گفتند: اين جا مناجات كنيد در بهشت گلابي. يعني از معنويتش ماديت بيرون ميآيد. (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً) (مومنون /51) چيز خوب وپاك بخور تا عمل صالح انجام بدهي بعد دوباره به خاطر عمل صالح چيز خوب بخور. اسلام ديني است اين جهاني در كنار آن جهاني، مادي در كنار معنوي. مسائل فردي در كنار اجتماعي، همهاش با هم است. اميدوارم عيد امسال عيدي باشد به دور از غذاي حرام، آهنگ حرام، سفر حرام، اگر سفر حرام باشد، نماز قضا و شكسته نيست. اگرمسافرت ميرويد بابا و ننه ناراحت بشود، سفر، سفر معصيت است و شكسته نيست.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2056